سوره الزخرف: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot!)
(QRobot edit)
 
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١ | حم‌ (١)]] [[ الزخرف ٢ | وَ الْکِتَابِ‌ الْمُبِينِ‌ (٢)]] [[ الزخرف ٣ | إِنَّا جَعَلْنَاهُ‌ قُرْآناً عَرَبِيّاً... (٣)]] [[ الزخرف ٤ | وَ إِنَّهُ‌ فِي‌ أُمِ‌ الْکِتَابِ‌ لَدَيْنَا... (٤)]] [[ الزخرف ٥ | أَ فَنَضْرِبُ‌ عَنْکُمُ‌ الذِّکْرَ صَفْحاً أَنْ‌... (٥)]] [[ الزخرف ٦ | وَ کَمْ‌ أَرْسَلْنَا مِنْ‌ نَبِيٍ‌ فِي‌... (٦)]] [[ الزخرف ٧ | وَ مَا يَأْتِيهِمْ‌ مِنْ‌ نَبِيٍ‌ إِلاَّ کَانُوا... (٧)]] [[ الزخرف ٨ | ... ]]  }} {{سخ}}
__TOC__
  {{ سوره | نام =سوره الزخرف | محل نزول =محل نزول::مكه | ترتيب نزول = [[ترتيب نزول::63|٦٣]] | جزء = | کتابت = [[شماره کتابت::43|٤٣]]  | آیه = [[تعداد آیات::89|٨٩]] | بعدی = سوره الدخان | قبلی = سوره الشورى | کلمه = [[تعداد کلمات::955|٩٥٥]] | حرف =  }}
  {{ سوره | نام =سوره الزخرف | محل نزول =محل نزول::مكه | ترتيب نزول = [[ترتيب نزول::63|٦٣]] | جزء = | کتابت = [[شماره کتابت::43|٤٣]]  | آیه = [[تعداد آیات::89|٨٩]] | بعدی = سوره الدخان | قبلی = سوره الشورى | کلمه = [[تعداد کلمات::955|٩٥٥]] | حرف =  }}
{| width="75%"  
{| width="75%"  
خط ۱۸: خط ۱۸:
|
|
{|
{|
|- align="center"
| '''<big>[[مرور آیات سوره الزخرف]]</big>'''


|- align="center"
|- align="center"
خط ۲۷: خط ۲۴:
|}
|}
|}
|}
==متن سوره==
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ حم (١) ]] }}
حم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢ | وَ الكِتٰبِ المُبينِ (٢) ]] }}
سوگند به (این) کتاب روشنگر.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣ | إِنّا جَعَلنٰهُ قُرءٰنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُم تَعقِلونَ (٣) ]] }}
ما بی‌گمان آن را قرآنی روشن‌‌بیان نهادیم، شاید شما عقل‌هاتان را به کار گیرید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤ | وَ إِنَّهُ فى أُمِّ الكِتٰبِ لَدَينا لَعَلِىٌّ حَكيمٌ (٤) ]] }}
و همواره این (قرآن)، در کتاب اصلی (علم ربّانی) نزد ما بسی والا و پر حکمت و فشرده است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥ | أَفَنَضرِبُ عَنكُمُ الذِّكرَ صَفحًا أَن كُنتُم قَومًا مُسرِفينَ (٥) ]] }}
آیا پس به (صِرفِ) اینکه شما قومی مسرف بوده‌اید (باید) این یادواره را از شما باز داریم‌؟
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦ | وَ كَم أَرسَلنا مِن نَبِىٍّ فِى الأَوَّلينَ (٦) ]] }}
و چه بسیار پیامبرانی بزرگ (که‌) در (میان) پیشینیان روانه کردیم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧ | وَ ما يَأتيهِم مِن نَبِىٍّ إِلّا كانوا بِهِ يَستَهزِءونَ (٧) ]] }}
و هیچ پیامبر بزرگی سوی ایشان نیاید، مگر اینکه او را به مسخره می‌گرفته‌اند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨ | فَأَهلَكنا أَشَدَّ مِنهُم بَطشًا وَ مَضىٰ مَثَلُ الأَوَّلينَ (٨) ]] }}
پس حمله‌‌ورتر از اینان را به هلاکت رسانیدیم و همانند (و نماد) پیشینیانِ گذشته است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٩ | وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّمٰوٰتِ وَ الأَرضَ لَيَقولُنَّ خَلَقَهُنَّ العَزيزُ العَليمُ (٩) ]] }}
و بی‌گمان اگر از آنان بپرسی: «آسمان‌ها و زمین را چه کسی آفرید؟» به‌راستی همواره گویند: «خدای عزیز بس دانا آفریدشان.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٠ | الَّذى جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ مَهدًا وَ جَعَلَ لَكُم فيها سُبُلًا لَعَلَّكُم تَهتَدونَ (١٠) ]] }}
کسی که زمین را برای شما گهواره‌ای گردانید، و برای شما در آن راه‌هایی هموار نهاد؛ شاید راه یابید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١١ | وَ الَّذى نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرنا بِهِ بَلدَةً مَيتًا كَذٰلِكَ تُخرَجونَ (١١) ]] }}
و کسی که آبی به‌تدریج و به‌اندازه از آسمان فرو فرستاد. پس با آن، شهری مرده را زنده کردیم. (بدانید که) همین گونه (از گورها) بیرون آورده می‌شوید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٢ | وَ الَّذى خَلَقَ الأَزوٰجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُم مِنَ الفُلكِ وَ الأَنعٰمِ ما تَركَبونَ (١٢) ]] }}
و کسی که تمامی جُفت‌ها را آفرید و برای شما از کشتی‌ها و حیوانات رام آنچه را سوار می‌شوید قرار داد،
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٣ | لِتَستَوۥا عَلىٰ ظُهورِهِ ثُمَّ تَذكُروا نِعمَةَ رَبِّكُم إِذَا استَوَيتُم عَلَيهِ وَ تَقولوا سُبحٰنَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هٰذا وَ ما كُنّا لَهُ مُقرِنينَ (١٣) ]] }}
تا بر پشت‌های آن(ها) قرار و آرامش گیرید. سپس چون بر آن(ها) نشستید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: «پاک است کسی که این(ها) را برای ما رام کرد، حال آنکه ما را یارای این گونه نزدیک کردن (و بهره‌گیری از) آن نبوده است.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٤ | وَ إِنّا إِلىٰ رَبِّنا لَمُنقَلِبونَ (١٤) ]] }}
« و به‌راستی ما بی‌گمان سوی پروردگارمان بازخواهیم گشت.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٥ | وَ جَعَلوا لَهُ مِن عِبادِهِ جُزءًا إِنَّ الإِنسٰنَ لَكَفورٌ مُبينٌ (١٥) ]] }}
و برای او بعضی از بندگانش را جزئی [:چون فرزند و شریک] قرار دادند. به‌راستی که انسان بسیار ناسپاسی آشکارگر است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٦ | أَمِ اتَّخَذَ مِمّا يَخلُقُ بَناتٍ وَ أَصفىٰكُم بِالبَنينَ (١٦) ]] }}
یا از آنچه می‌آفریند، برای خویش دخترانی برگرفته، و شما را با (دادن) پسران (بر خود) برگزیده است‌؟
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٧ | وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِما ضَرَبَ لِلرَّحمٰنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ (١٧) ]] }}
و هنگامی که یکی از آنان را به آنچه به رحمان نسبت می‌دهد خبر دهند، چهره‌ی او (دگرگون و) سیاه می‌گردد، در حالی که خشم و تأسف خود را فروبرنده است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٨ | أَوَمَن يُنَشَّؤُا۟ فِى الحِليَةِ وَ هُوَ فِى الخِصامِ غَيرُ مُبينٍ (١٨) ]] }}
آیا و کسی (را شریک خدا می‌کنند) که همواره در زر و زیور پرورش می‌یابد، در حالی که برابر درگیرکنندگانْ آشکارکننده(ی خود و خودی‌هایش) نیست؟
{{قاب | متن = [[ الزخرف ١٩ | وَ جَعَلُوا المَلٰئِكَةَ الَّذينَ هُم عِبٰدُ الرَّحمٰنِ إِنٰثًا أَشَهِدوا خَلقَهُم سَتُكتَبُ شَهٰدَتُهُم وَ يُسـَٔلونَ (١٩) ]] }}
و فرشتگانی را که خود، بندگان رحمانند، مادینه (و دختران او) قرار دادند. آیا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گواهی (گزاف) ایشان به زودی نوشته می‌شود و (از آن) پرسیده می‌شوند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٠ | وَ قالوا لَو شاءَ الرَّحمٰنُ ما عَبَدنٰهُم ما لَهُم بِذٰلِكَ مِن عِلمٍ إِن هُم إِلّا يَخرُصونَ (٢٠) ]] }}
و گفتند: «اگر رحمان می‌خواست، ما آنها را نمی‌پرستیدیم.» آنان به این (دعوی) هیچ دانایی ندارند (و) جز حدسی به گزاف نمی‌زنند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢١ | أَم إتَينٰهُم كِتٰبًا مِن قَبلِهِ فَهُم بِهِ مُستَمسِكونَ (٢١) ]] }}
یا به آنان پیش از آن (قرآن) کتابی داده‌ایم؛ پس ایشان بدان تمسک جویندگانند؟
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٢ | بَل قالوا إِنّا وَجَدنا إباءَنا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلىٰ إثٰرِهِم مُهتَدونَ (٢٢) ]] }}
بلکه گفتند: «ما بی‌گمان پدرانمان را بر روشی (هماهنگ) یافتیم و ما همچنان بر پی آثارشان هدایت‌‌یافتگانیم.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٣ | وَ كَذٰلِكَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِكَ فى قَريَةٍ مِن نَذيرٍ إِلّا قالَ مُترَفوها إِنّا وَجَدنا إباءَنا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلىٰ إثٰرِهِم مُقتَدونَ (٢٣) ]] }}
و بدین گونه در هیچ گروهی پیش از تو هشداردهنده‌ای نفرستادیم، مگر آنکه بی‌بندوبارهای غرق در نعمت‌ها گفتند: «ما پدران خود را بر روشی (هماهنگ در بت‌پرستی) یافته‌ایم و ما از پی ایشان راه‌یافته‌ایم.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٤ | قٰلَ أَوَلَو جِئتُكُم بِأَهدىٰ مِمّا وَجَدتُم عَلَيهِ إباءَكُم قالوا إِنّا بِما أُرسِلتُم بِهِ كٰفِرونَ (٢٤) ]] }}
گفت‌: «آیا و هر چند من راهوارتر از آنچه پدرانتان را بر آن یافته‌اید برایتان بیاورم‌؟» گفتند: «ما (نسبت) به آنچه بدان فرستاده شده‌اید بی‌چون کافریم.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٥ | فَانتَقَمنا مِنهُم فَانظُر كَيفَ كانَ عٰقِبَةُ المُكَذِّبينَ (٢٥) ]] }}
پس، از آنان انتقام گرفتیم. پس بنگر فرجام تکذیب‌کنندگان چگونه بوده است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٦ | وَ إِذ قالَ إِبرٰهيمُ لِأَبيهِ وَ قَومِهِ إِنَّنى بَراءٌ مِمّا تَعبُدونَ (٢٦) ]] }}
و چون ابراهیم به پدر (تربیتی) خود و قومش گفت: «من همواره از آنچه و آن‌گونه که می‌پرستید بیزارم.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٧ | إِلَّا الَّذى فَطَرَنى فَإِنَّهُ سَيَهدينِ (٢٧) ]] }}
«مگر آن که بر فطرت (توحیدی)ام آفرید. پس (هم) او مرا همواره به زودی راهنمایی خواهد کرد.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٨ | وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ لَعَلَّهُم يَرجِعونَ (٢٨) ]] }}
و آن (فطرت توحیدی) را در پی بازماندگانش کلمه‌ای استوار ]: درست و ثابت[ قرار داد، شاید آنان (به خدا) بازگردند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٢٩ | بَل مَتَّعتُ هٰؤُلاءِ وَ إباءَهُم حَتّىٰ جاءَهُمُ الحَقُّ وَ رَسولٌ مُبينٌ (٢٩) ]] }}
بلکه اینان و پدرانشان را برخوداری‌ای دادم، تا حقیقت و فرستاده‌ای آشکارگر سویشان آمد.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٠ | وَ لَمّا جاءَهُمُ الحَقُّ قالوا هٰذا سِحرٌ وَ إِنّا بِهِ كٰفِرونَ (٣٠) ]] }}
و چون آن حقیقت سویشان آمد، گفتند: «این افسونی است، و ما بی‌گمان به آن کافرانیم.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣١ | وَ قالوا لَولا نُزِّلَ هٰذَا القُرإنُ عَلىٰ رَجُلٍ مِنَ القَريَتَينِ عَظيمٍ (٣١) ]] }}
و گفتند: «چرا این قرآن بر مردی بزرگ‌(منش) از (آن) دو مجتمع [:مکه وطائف] فرود نیامده است‌؟»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٢ | أَهُم يَقسِمونَ رَحمَتَ رَبِّكَ نَحنُ قَسَمنا بَينَهُم مَعيشَتَهُم فِى الحَيوٰةِ الدُّنيا وَ رَفَعنا بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجٰتٍ لِيَتَّخِذَ بَعضُهُم بَعضًا سُخرِيًّا وَ رَحمَتُ رَبِّكَ خَيرٌ مِمّا يَجمَعونَ (٣٢) ]] }}
آیا (هم) ایشان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که (‌وسایل) معاشِ آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را درجاتی (مادی و نه روحانی) بالاتر از بعضی (دیگر) داده‌ایم، تا بعضی از آنها بعضی (دیگر) را به خدمت برگیرند. و رحمت پروردگارت از آنچه آنان می‌اندوزند بهتر است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٣ | وَ لَولا أَن يَكونَ النّاسُ أُمَّةً وٰحِدَةً لَجَعَلنا لِمَن يَكفُرُ بِالرَّحمٰنِ لِبُيوتِهِم سُقُفًا مِن فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيها يَظهَرونَ (٣٣) ]] }}
و اگر (چنان) نبود که مردم (در انکار خدا) امّتی واحد می‌گشتند، همواره برای خانه‌هایشان - برای کسانی‌که به رحمان کفر می‌ورزند - سقف‌هایی از نقره و نردبان‌هایی که بر آنها آشکار گردند می‌نهادیم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٤ | وَ لِبُيوتِهِم أَبوٰبًا وَ سُرُرًا عَلَيها يَتَّكِـٔونَ (٣٤) ]] }}
و برای خانه‌هاشان نیز درها و تخت‌هایی که بر آنها تکیه زنند، مقرر می‌داشتیم؛
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٥ | وَ زُخرُفًا وَ إِن كُلُّ ذٰلِكَ لَمّا مَتٰعُ الحَيوٰةِ الدُّنيا وَ الإخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلمُتَّقينَ (٣٥) ]] }}
و زر و زیورهایی (دیگر را نیز). و همه‌ی این‌ها همواره جز متاع زندگی دنیا نیست و آخرت پیش پروردگارت تنها برای پرهیزگاران است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٦ | وَ مَن يَعشُ عَن ذِكرِ الرَّحمٰنِ نُقَيِّض لَهُ شَيطٰنًا فَهُوَ لَهُ قَرينٌ (٣٦) ]] }}
و هر کس از یاد (خدای) رحمان دل بگرداند، برایش شیطانی بر می‌گماریم؛ پس برای وی قرین و همنشین است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٧ | وَ إِنَّهُم لَيَصُدّونَهُم عَنِ السَّبيلِ وَ يَحسَبونَ أَنَّهُم مُهتَدونَ (٣٧) ]] }}
و بی‌گمان آنان ایشان را همواره از راه (خدا) باز می‌دارند، حال آنکه می‌پندارند راه‌‌یافتگانند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٨ | حَتّىٰ إِذا جاءَنا قالَ يٰلَيتَ بَينى وَ بَينَكَ بُعدَ المَشرِقَينِ فَبِئسَ القَرينُ (٣٨) ]] }}
تا آن‌گاه که او (با دمسازش) به حضورمان آید (به شیطان) گوید: «ای کاش میان من و تو، فاصله‌ی خاور و باختر بود. پس چه بد دمسازی (هستی)!»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٣٩ | وَ لَن يَنفَعَكُمُ اليَومَ إِذ ظَلَمتُم أَنَّكُم فِى العَذابِ مُشتَرِكونَ (٣٩) ]] }}
و امروز هرگز شرکت شما در عذاب بی‌گمان سودی برایتان ندارد؛ چون (هم‌سان) ستم کردید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٠ | أَفَأَنتَ تُسمِعُ الصُّمَّ أَو تَهدِى العُمىَ وَ مَن كانَ فى ضَلٰلٍ مُبينٍ (٤٠) ]] }}
آیا پس تو کران را می‌شنوانی، یا نابینایان و کسی را که همواره در گمراهی آشکارگری بوده راه می‌نمایی‌؟
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤١ | فَإِمّا نَذهَبَنَّ بِكَ فَإِنّا مِنهُم مُنتَقِمونَ (٤١) ]] }}
پس اگر ما تو را حتماً (از دنیا) می‌بریم، همواره از آنان انتقام‌کشندگانیم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٢ | أَو نُرِيَنَّكَ الَّذى وَعَدنٰهُم فَإِنّا عَلَيهِم مُقتَدِرونَ (٤٢) ]] }}
یا (اگر) آنچه را به آنان وعده داده‌ایم به‌راستی به تو نشان دهیم‌، همواره ما بر آنان قدرتمندانیم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٣ | فَاستَمسِك بِالَّذى أوحِىَ إِلَيكَ إِنَّكَ عَلىٰ صِرٰطٍ مُستَقيمٍ (٤٣) ]] }}
پس به (وسیله‌ی) آنچه سوی تو وحی شده است با کوشش، (خود و دیگران را از بی‌راهی‌ها به راه آر و) نگهدار، که تو همواره بر راهی راست استواری.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٤ | وَ إِنَّهُ لَذِكرٌ لَكَ وَ لِقَومِكَ وَ سَوفَ تُسـَٔلونَ (٤٤) ]] }}
و به‌راستی این (قرآن) برای تو و برای قوم تو به‌درستی یادواره‌ای (بزرگ) است و در آینده‌ای دور(از آن) پرسیده خواهید شد.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٥ | وَ سـَٔل مَن أَرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رُسُلِنا أَجَعَلنا مِن دونِ الرَّحمٰنِ إلِهَةً يُعبَدونَ (٤٥) ]] }}
و از رسولان ما - که پیش از تو گسیل داشتیم - جویا شو (که) آیا در برابر (خدای) رحمان، خدایانی که مورد پرستش قرار گیرند مقرّر داشته‌ایم‌؟
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٦ | وَ لَقَد أَرسَلنا موسىٰ بِـٔايٰتِنا إِلىٰ فِرعَونَ وَ مَلَإِي۟هِ فَقالَ إِنّى رَسولُ رَبِّ العٰلَمينَ (٤٦) ]] }}
و همانا موسی را با نشانه‌های خویش سوی فرعون و فرعونیان روانه کردیم. پس گفت: «من به راستی فرستاده‌ی پروردگار جهانیانم.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٧ | فَلَمّا جاءَهُم بِـٔايٰتِنا إِذا هُم مِنها يَضحَكونَ (٤٧) ]] }}
پس چون آیات ما را برایشان آورد، ناگهان ایشان به آنها (همی) می‌خندند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٨ | وَ ما نُريهِم مِن إيَةٍ إِلّا هِىَ أَكبَرُ مِن أُختِها وَ أَخَذنٰهُم بِالعَذابِ لَعَلَّهُم يَرجِعونَ (٤٨) ]] }}
و ما هیچ نشانه‌ای (ربانی) به ایشان نمی‌نماییم، مگر اینکه آن از (نشانه) همانندش بزرگ‌تر است‌. و به عذاب گرفتیمشان، تا مگر (به راه) برگردند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٤٩ | وَ قالوا يٰأَيُّهَ السّاحِرُ ادعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنا لَمُهتَدونَ (٤٩) ]] }}
و گفتند: «هان ای فسونگر! پروردگارت را - به (پاس) آنچه با تو عهد کرده - برایمان بخوان، (که) ما به‌راستی (در این صورت) بی‌گمان راه‌یافتگانیم.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٠ | فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ العَذابَ إِذا هُم يَنكُثونَ (٥٠) ]] }}
پس چون (پرده‌ی) عذاب را از آنها برگرفتیم، ناگهان (هم)آنان پیمان می‌شکنند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥١ | وَ نادىٰ فِرعَونُ فى قَومِهِ قالَ يٰقَومِ أَلَيسَ لى مُلكُ مِصرَ وَ هٰذِهِ الأَنهٰرُ تَجرى مِن تَحتى أَفَلا تُبصِرونَ (٥١) ]] }}
و فرعون در میان گروهش ندا در داد (و) گفت: «ای مردمان (کشور) من! آیا پادشاهی مصر و این نهرها - که از زیر (کاخ‌ها و باغ‌های) من روان است - از آنِ من نیست‌؟ پس مگر نمی‌نگرید؟»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٢ | أَم أَنا۠ خَيرٌ مِن هٰذَا الَّذى هُوَ مَهينٌ وَ لا يَكادُ يُبينُ (٥٢) ]] }}
«یا من بهترم از این کس ]:موسی[ که (هم) او بسی بی‌مقدار است و نزدیک به این (هم) نیست (که خود را و افکارش را) نشان دهد؟»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٣ | فَلَولا أُلقِىَ عَلَيهِ أَسوِرَةٌ مِن ذَهَبٍ أَو جاءَ مَعَهُ المَلٰئِكَةُ مُقتَرِنينَ (٥٣) ]] }}
«پس چرا بر او دستبندهایی زرّین (از سوی خدایش) افکنده نشده‌؟ یا با او فرشتگانی پیوسته نیامده‌اند؟»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٤ | فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَأَطاعوهُ إِنَّهُم كانوا قَومًا فٰسِقينَ (٥٤) ]] }}
پس قوم خود را سبک گرفت، تا پیرویش کردند. آنان بی‌گمان مردمانی منحرف بوده‌اند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٥ | فَلَمّا إسَفونَا انتَقَمنا مِنهُم فَأَغرَقنٰهُم أَجمَعينَ (٥٥) ]] }}
پس هنگامی‌که ما را به (خشم و) اندوه درآوردند، از آنان انتقام گرفتیم. پس همه‌ی آنان را غرق کردیم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٦ | فَجَعَلنٰهُم سَلَفًا وَ مَثَلًا لِلإخِرينَ (٥٦) ]] }}
در نتیجه آنان را گذشته‌‌ای و نمادی برای آیندگان نهادیم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٧ | وَ لَمّا ضُرِبَ ابنُ مَريَمَ مَثَلًا إِذا قَومُكَ مِنهُ يَصِدّونَ (٥٧) ]] }}
و هنگامی که پسر مریم (برایشان به عنوان) مثال و نمونه‌ای آورده شد، به ناگاه قوم تو از او به شدت منصرف (و منحرف) می‌شوند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٨ | وَ قالوا ءَأٰلِهَتُنا خَيرٌ أَم هُوَ ما ضَرَبوهُ لَكَ إِلّا جَدَلًا بَل هُم قَومٌ خَصِمونَ (٥٨) ]] }}
و گفتند: «آیا معبودان ما بهترند یا او؟» آن مثال را جز از راه جدل برای تو نزدند، بلکه آنان مردمی ستیزه‌جو و جدل‌پیشه‌اند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٥٩ | إِن هُوَ إِلّا عَبدٌ أَنعَمنا عَلَيهِ وَ جَعَلنٰهُ مَثَلًا لِبَنى إِسرٰءيلَ (٥٩) ]] }}
(عیسی) جز بنده‌ای نیست که بر وی منّت نهادیم و او را برای فرزندان اسرائیل نماد و نمودی (وحیانی) گردانیده‌ایم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٠ | وَ لَو نَشاءُ لَجَعَلنا مِنكُم مَلٰئِكَةً فِى الأَرضِ يَخلُفونَ (٦٠) ]] }}
و اگر بخواهیم بی‌گمان از شما فرشتگانی - که در (روی) زمین جانشین (یکدیگر) باشند - قرار می‌دهیم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦١ | وَ إِنَّهُ لَعِلمٌ لِلسّاعَةِ فَلا تَمتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعونِ هٰذا صِرٰطٌ مُستَقيمٌ (٦١) ]] }}
و همانا فرود آمدن ملائکه، علمی است برای ساعت (آخرین). پس زنهار در آن تردید نکنید و مرا پیروی کنید؛ این راهی است راست!
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٢ | وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيطٰنُ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ (٦٢) ]] }}
و مبادا شیطان شما را (از حق) جلوگیری کند (که) همانا او برای شما دشمنی آشکارگر است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٣ | وَ لَمّا جاءَ عيسىٰ بِالبَيِّنٰتِ قالَ قَد جِئتُكُم بِالحِكمَةِ وَ لِأُبَيِّنَ لَكُم بَعضَ الَّذى تَختَلِفونَ فيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطيعونِ (٦٣) ]] }}
و چون عیسی با دلایل آشکار آمد، گفت: «به‌راستی شما را حکمت آوردم و تا درباره‌ی بعضی از آنچه در آن اختلاف می‌کنید برایتان توضیح دهم. پس از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٤ | إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبّى وَ رَبُّكُم فَاعبُدوهُ هٰذا صِرٰطٌ مُستَقيمٌ (٦٤) ]] }}
«همانا خداست (که) او پروردگار من و پروردگار شماست. پس او را بپرستید؛ این راهی است بس راست.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٥ | فَاختَلَفَ الأَحزابُ مِن بَينِهِم فَوَيلٌ لِلَّذينَ ظَلَموا مِن عَذابِ يَومٍ أَليمٍ (٦٥) ]] }}
پس از میانشان، احزاب (ستمگر) دست به اختلاف زدند. پس وای از عذاب روزی دردناک برای کسانی که ستم کردند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٦ | هَل يَنظُرونَ إِلَّا السّاعَةَ أَن تَأتِيَهُم بَغتَةً وَ هُم لا يَشعُرونَ (٦٦) ]] }}
آیا جز (این) انتظار می‌برند و می‌نگرند، که ساعت (قیامت) - در حالی که حدس نمی‌زنند - ناگهان آنان را در رسد؟
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٧ | الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقينَ (٦٧) ]] }}
در آن روز، همگی دوستان - جز پرهیزگاران - بعضیشان دشمن بعضی دیگرند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٨ | يٰعِبادِ لا خَوفٌ عَلَيكُمُ اليَومَ وَ لا أَنتُم تَحزَنونَ (٦٨) ]] }}
ای بندگان من! امروز بر شما بیمی نیست و نه شما غمگین می‌شوید:
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٦٩ | الَّذينَ إمَنوا بِـٔايٰتِنا وَ كانوا مُسلِمينَ (٦٩) ]] }}
کسانی که به آیاتمان ایمان آورده و تسلیم (ما) بوده‌اند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٠ | ادخُلُوا الجَنَّةَ أَنتُم وَ أَزوٰجُكُم تُحبَرونَ (٧٠) ]] }}
شما با همگنانتان به شادمانی داخل بهشت شوید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧١ | يُطافُ عَلَيهِم بِصِحافٍ مِن ذَهَبٍ وَ أَكوابٍ وَ فيها ما تَشتَهيهِ الأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعيُنُ وَ أَنتُم فيها خٰلِدونَ (٧١) ]] }}
سینی‌هایی از طلا و جام‌هایی بر گرد آنان گردانده می‌شود و در آنجا آنچه را دل‌ها(شان) اشتها کند و دیدگان‌(شان) لذت برد، هست. و شما در آن جاودانید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٢ | وَ تِلكَ الجَنَّةُ الَّتى أورِثتُموها بِما كُنتُم تَعمَلونَ (٧٢) ]] }}
و آن است همان بهشتی که به آنچه می‌کرده‌اید میراث یافتید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٣ | لَكُم فيها فٰكِهَةٌ كَثيرَةٌ مِنها تَأكُلونَ (٧٣) ]] }}
در آنجا برای شما میوه‌هایی (فراوان) است (که) از آنها می‌خورید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٤ | إِنَّ المُجرِمينَ فى عَذابِ جَهَنَّمَ خٰلِدونَ (٧٤) ]] }}
مجرمان بی‌گمان در عذاب جهنّم ماندگارند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٥ | لا يُفَتَّرُ عَنهُم وَ هُم فيهِ مُبلِسونَ (٧٥) ]] }}
آن (عذاب) از آنان هرگز سستی نمی‌یابد و آنان در آنجا (از سستی آن) نومیدند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٦ | وَ ما ظَلَمنٰهُم وَ لٰكِن كانوا هُمُ الظّٰلِمينَ (٧٦) ]] }}
و ما به ایشان ستم نکردیم، بلکه خودشان ستمکاران بوده‌اند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٧ | وَ نادَوا يٰمٰلِكُ لِيَقضِ عَلَينا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُم مٰكِثونَ (٧٧) ]] }}
و ندا کردند: «ای مالک! باید پروردگارت جان ما را بستاند.» پاسخ داد: «همانا شما ماندگارید.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٨ | لَقَد جِئنٰكُم بِالحَقِّ وَ لٰكِنَّ أَكثَرَكُم لِلحَقِّ كٰرِهونَ (٧٨) ]] }}
همواره حق را برایتان آوردیم، لیکن بیشترتان حق را بسی ناپسند می‌‌دارید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٧٩ | أَم أَبرَموا أَمرًا فَإِنّا مُبرِمونَ (٧٩) ]] }}
یا در کاری (بد) ابرام و استقامت ورزیده‌اند؟ پس ما (نیز در مکافاتشان) همواره استقامت‌کنندگانیم.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٠ | أَم يَحسَبونَ أَنّا لا نَسمَعُ سِرَّهُم وَ نَجوىٰهُم بَلىٰ وَ رُسُلُنا لَدَيهِم يَكتُبونَ (٨٠) ]] }}
یا می‌پندارند که ما بی‌گمان رازشان و نجوایشان را نمی‌شنویم‌؟ چرا! حال آنکه فرستادگان ما نزدشان (اعمال پیدا و نهانشان را یکسان) می‌نویسند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨١ | قُل إِن كانَ لِلرَّحمٰنِ وَلَدٌ فَأَنا۠ أَوَّلُ العٰبِدينَ (٨١) ]] }}
بگو: «اگر برای رحمان فرزندی بود، پس من نخستین پرستندگانم.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٢ | سُبحٰنَ رَبِّ السَّمٰوٰتِ وَ الأَرضِ رَبِّ العَرشِ عَمّا يَصِفونَ (٨٢) ]] }}
پروردگار آسمان‌ها و زمین (و) پروردگار عرش، از آنچه توصیفش می‌کنند منزّه است.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٣ | فَذَرهُم يَخوضوا وَ يَلعَبوا حَتّىٰ يُلٰقوا يَومَهُمُ الَّذى يوعَدونَ (٨٣) ]] }}
پس آنان را رها کن، تا (در یاوه‌گویی خود) فرو روند و بازی کنند، (و) تا (آن) روزشان را که بدان وعده داده می‌شوند دریابند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٤ | وَ هُوَ الَّذى فِى السَّماءِ إِلٰهٌ وَ فِى الأَرضِ إِلٰهٌ وَ هُوَ الحَكيمُ العَليمُ (٨٤) ]] }}
و اوست کسی که در آسمان خداست و در زمین خداست و او حکیم بسیار داناست.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٥ | وَ تَبارَكَ الَّذى لَهُ مُلكُ السَّمٰوٰتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَينَهُما وَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ وَ إِلَيهِ تُرجَعونَ (٨٥) ]] }}
و مبارک (و خجسته) است کسی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آنِ اوست و علم ساعت (پایانی) نزد اوست‌. و تنها سوی او برگردانیده می‌شوید.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٦ | وَ لا يَملِكُ الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِهِ الشَّفٰعَةَ إِلّا مَن شَهِدَ بِالحَقِّ وَ هُم يَعلَمونَ (٨٦) ]] }}
و کسانی (را) که به جای او می‌خوانند (و می‌پرستند، آنان) اختیار شفاعت(شان) را ندارند، مگر آن کسانی که آگاهانه به حقّ گواهی دادند.
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٧ | وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَهُم لَيَقولُنَّ اللَّهُ فَأَنّىٰ يُؤفَكونَ (٨٧) ]] }}
و اگر هر آینه از آنان بپرسی: «چه کسی ایشان را خلق کرده‌؟» بی‌چون و به‌راستی خواهند گفت: «خدا.» پس چگونه و به کجا (از حقیقت) بازگردانیده می‌شوند؟»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٨ | وَ قيلِهِ يٰرَبِّ إِنَّ هٰؤُلاءِ قَومٌ لا يُؤمِنونَ (٨٨) ]] }}
و گفته‌اش (که): «پروردگارم! اینان گروهی‌اند که ایمان نمی‌آورند.»
{{قاب | متن = [[ الزخرف ٨٩ | فَاصفَح عَنهُم وَ قُل سَلٰمٌ فَسَوفَ يَعلَمونَ (٨٩) ]] }}
پس از ایشان روی گردان و بگو: «سلام!‌» پس در آینده‌ای دور خواهند دانست.


==محتوای سوره==
==محتوای سوره==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۸

سوره الشورى سوره الزخرف سوره الدخان
شماره کتابت : ٤٣
جزء :
نزول
ترتيب نزول : ٦٣
محل نزول : مكه
اطلاعات آماری
تعداد آیات : ٨٩
تعداد کلمات : ٩٥٥
تعداد حروف :
در حال بارگیری...
لیست آیات

١ ٢ ٣ ٤ ٥ ٦ ٧ ٨ ٩ ١٠ ١١ ١٢ ١٣ ١٤ ١٥ ١٦ ١٧ ١٨ ١٩ ٢٠ ٢١ ٢٢ ٢٣ ٢٤ ٢٥ ٢٦ ٢٧ ٢٨ ٢٩ ٣٠ ٣١ ٣٢ ٣٣ ٣٤ ٣٥ ٣٦ ٣٧ ٣٨ ٣٩ ٤٠ ٤١ ٤٢ ٤٣ ٤٤ ٤٥ ٤٦ ٤٧ ٤٨ ٤٩ ٥٠ ٥١ ٥٢ ٥٣ ٥٤ ٥٥ ٥٦ ٥٧ ٥٨ ٥٩ ٦٠ ٦١ ٦٢ ٦٣ ٦٤ ٦٥ ٦٦ ٦٧ ٦٨ ٦٩ ٧٠ ٧١ ٧٢ ٧٣ ٧٤ ٧٥ ٧٦ ٧٧ ٧٨ ٧٩ ٨٠ ٨١ ٨٢ ٨٣ ٨٤ ٨٥ ٨٦ ٨٧ ٨٨ ٨٩

متن سوره

حم.

سوگند به (این) کتاب روشنگر.

ما بی‌گمان آن را قرآنی روشن‌‌بیان نهادیم، شاید شما عقل‌هاتان را به کار گیرید.

و همواره این (قرآن)، در کتاب اصلی (علم ربّانی) نزد ما بسی والا و پر حکمت و فشرده است.

آیا پس به (صِرفِ) اینکه شما قومی مسرف بوده‌اید (باید) این یادواره را از شما باز داریم‌؟

و چه بسیار پیامبرانی بزرگ (که‌) در (میان) پیشینیان روانه کردیم.

و هیچ پیامبر بزرگی سوی ایشان نیاید، مگر اینکه او را به مسخره می‌گرفته‌اند.

پس حمله‌‌ورتر از اینان را به هلاکت رسانیدیم و همانند (و نماد) پیشینیانِ گذشته است.

و بی‌گمان اگر از آنان بپرسی: «آسمان‌ها و زمین را چه کسی آفرید؟» به‌راستی همواره گویند: «خدای عزیز بس دانا آفریدشان.»

کسی که زمین را برای شما گهواره‌ای گردانید، و برای شما در آن راه‌هایی هموار نهاد؛ شاید راه یابید.

و کسی که آبی به‌تدریج و به‌اندازه از آسمان فرو فرستاد. پس با آن، شهری مرده را زنده کردیم. (بدانید که) همین گونه (از گورها) بیرون آورده می‌شوید.

و کسی که تمامی جُفت‌ها را آفرید و برای شما از کشتی‌ها و حیوانات رام آنچه را سوار می‌شوید قرار داد،

تا بر پشت‌های آن(ها) قرار و آرامش گیرید. سپس چون بر آن(ها) نشستید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: «پاک است کسی که این(ها) را برای ما رام کرد، حال آنکه ما را یارای این گونه نزدیک کردن (و بهره‌گیری از) آن نبوده است.»

« و به‌راستی ما بی‌گمان سوی پروردگارمان بازخواهیم گشت.»

و برای او بعضی از بندگانش را جزئی [:چون فرزند و شریک] قرار دادند. به‌راستی که انسان بسیار ناسپاسی آشکارگر است.

یا از آنچه می‌آفریند، برای خویش دخترانی برگرفته، و شما را با (دادن) پسران (بر خود) برگزیده است‌؟

و هنگامی که یکی از آنان را به آنچه به رحمان نسبت می‌دهد خبر دهند، چهره‌ی او (دگرگون و) سیاه می‌گردد، در حالی که خشم و تأسف خود را فروبرنده است.

آیا و کسی (را شریک خدا می‌کنند) که همواره در زر و زیور پرورش می‌یابد، در حالی که برابر درگیرکنندگانْ آشکارکننده(ی خود و خودی‌هایش) نیست؟

و فرشتگانی را که خود، بندگان رحمانند، مادینه (و دختران او) قرار دادند. آیا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گواهی (گزاف) ایشان به زودی نوشته می‌شود و (از آن) پرسیده می‌شوند.

و گفتند: «اگر رحمان می‌خواست، ما آنها را نمی‌پرستیدیم.» آنان به این (دعوی) هیچ دانایی ندارند (و) جز حدسی به گزاف نمی‌زنند.

یا به آنان پیش از آن (قرآن) کتابی داده‌ایم؛ پس ایشان بدان تمسک جویندگانند؟

بلکه گفتند: «ما بی‌گمان پدرانمان را بر روشی (هماهنگ) یافتیم و ما همچنان بر پی آثارشان هدایت‌‌یافتگانیم.»

و بدین گونه در هیچ گروهی پیش از تو هشداردهنده‌ای نفرستادیم، مگر آنکه بی‌بندوبارهای غرق در نعمت‌ها گفتند: «ما پدران خود را بر روشی (هماهنگ در بت‌پرستی) یافته‌ایم و ما از پی ایشان راه‌یافته‌ایم.»

گفت‌: «آیا و هر چند من راهوارتر از آنچه پدرانتان را بر آن یافته‌اید برایتان بیاورم‌؟» گفتند: «ما (نسبت) به آنچه بدان فرستاده شده‌اید بی‌چون کافریم.»

پس، از آنان انتقام گرفتیم. پس بنگر فرجام تکذیب‌کنندگان چگونه بوده است.

و چون ابراهیم به پدر (تربیتی) خود و قومش گفت: «من همواره از آنچه و آن‌گونه که می‌پرستید بیزارم.»

«مگر آن که بر فطرت (توحیدی)ام آفرید. پس (هم) او مرا همواره به زودی راهنمایی خواهد کرد.»

و آن (فطرت توحیدی) را در پی بازماندگانش کلمه‌ای استوار ]: درست و ثابت[ قرار داد، شاید آنان (به خدا) بازگردند.

بلکه اینان و پدرانشان را برخوداری‌ای دادم، تا حقیقت و فرستاده‌ای آشکارگر سویشان آمد.

و چون آن حقیقت سویشان آمد، گفتند: «این افسونی است، و ما بی‌گمان به آن کافرانیم.»

و گفتند: «چرا این قرآن بر مردی بزرگ‌(منش) از (آن) دو مجتمع [:مکه وطائف] فرود نیامده است‌؟»

آیا (هم) ایشان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که (‌وسایل) معاشِ آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را درجاتی (مادی و نه روحانی) بالاتر از بعضی (دیگر) داده‌ایم، تا بعضی از آنها بعضی (دیگر) را به خدمت برگیرند. و رحمت پروردگارت از آنچه آنان می‌اندوزند بهتر است.

و اگر (چنان) نبود که مردم (در انکار خدا) امّتی واحد می‌گشتند، همواره برای خانه‌هایشان - برای کسانی‌که به رحمان کفر می‌ورزند - سقف‌هایی از نقره و نردبان‌هایی که بر آنها آشکار گردند می‌نهادیم.

و برای خانه‌هاشان نیز درها و تخت‌هایی که بر آنها تکیه زنند، مقرر می‌داشتیم؛

و زر و زیورهایی (دیگر را نیز). و همه‌ی این‌ها همواره جز متاع زندگی دنیا نیست و آخرت پیش پروردگارت تنها برای پرهیزگاران است.

و هر کس از یاد (خدای) رحمان دل بگرداند، برایش شیطانی بر می‌گماریم؛ پس برای وی قرین و همنشین است.

و بی‌گمان آنان ایشان را همواره از راه (خدا) باز می‌دارند، حال آنکه می‌پندارند راه‌‌یافتگانند.

تا آن‌گاه که او (با دمسازش) به حضورمان آید (به شیطان) گوید: «ای کاش میان من و تو، فاصله‌ی خاور و باختر بود. پس چه بد دمسازی (هستی)!»

و امروز هرگز شرکت شما در عذاب بی‌گمان سودی برایتان ندارد؛ چون (هم‌سان) ستم کردید.

آیا پس تو کران را می‌شنوانی، یا نابینایان و کسی را که همواره در گمراهی آشکارگری بوده راه می‌نمایی‌؟

پس اگر ما تو را حتماً (از دنیا) می‌بریم، همواره از آنان انتقام‌کشندگانیم.

یا (اگر) آنچه را به آنان وعده داده‌ایم به‌راستی به تو نشان دهیم‌، همواره ما بر آنان قدرتمندانیم.

پس به (وسیله‌ی) آنچه سوی تو وحی شده است با کوشش، (خود و دیگران را از بی‌راهی‌ها به راه آر و) نگهدار، که تو همواره بر راهی راست استواری.

و به‌راستی این (قرآن) برای تو و برای قوم تو به‌درستی یادواره‌ای (بزرگ) است و در آینده‌ای دور(از آن) پرسیده خواهید شد.

و از رسولان ما - که پیش از تو گسیل داشتیم - جویا شو (که) آیا در برابر (خدای) رحمان، خدایانی که مورد پرستش قرار گیرند مقرّر داشته‌ایم‌؟

و همانا موسی را با نشانه‌های خویش سوی فرعون و فرعونیان روانه کردیم. پس گفت: «من به راستی فرستاده‌ی پروردگار جهانیانم.»

پس چون آیات ما را برایشان آورد، ناگهان ایشان به آنها (همی) می‌خندند.

و ما هیچ نشانه‌ای (ربانی) به ایشان نمی‌نماییم، مگر اینکه آن از (نشانه) همانندش بزرگ‌تر است‌. و به عذاب گرفتیمشان، تا مگر (به راه) برگردند.

و گفتند: «هان ای فسونگر! پروردگارت را - به (پاس) آنچه با تو عهد کرده - برایمان بخوان، (که) ما به‌راستی (در این صورت) بی‌گمان راه‌یافتگانیم.»

پس چون (پرده‌ی) عذاب را از آنها برگرفتیم، ناگهان (هم)آنان پیمان می‌شکنند.

و فرعون در میان گروهش ندا در داد (و) گفت: «ای مردمان (کشور) من! آیا پادشاهی مصر و این نهرها - که از زیر (کاخ‌ها و باغ‌های) من روان است - از آنِ من نیست‌؟ پس مگر نمی‌نگرید؟»

«یا من بهترم از این کس ]:موسی[ که (هم) او بسی بی‌مقدار است و نزدیک به این (هم) نیست (که خود را و افکارش را) نشان دهد؟»

«پس چرا بر او دستبندهایی زرّین (از سوی خدایش) افکنده نشده‌؟ یا با او فرشتگانی پیوسته نیامده‌اند؟»

پس قوم خود را سبک گرفت، تا پیرویش کردند. آنان بی‌گمان مردمانی منحرف بوده‌اند.

پس هنگامی‌که ما را به (خشم و) اندوه درآوردند، از آنان انتقام گرفتیم. پس همه‌ی آنان را غرق کردیم.

در نتیجه آنان را گذشته‌‌ای و نمادی برای آیندگان نهادیم.

و هنگامی که پسر مریم (برایشان به عنوان) مثال و نمونه‌ای آورده شد، به ناگاه قوم تو از او به شدت منصرف (و منحرف) می‌شوند.

و گفتند: «آیا معبودان ما بهترند یا او؟» آن مثال را جز از راه جدل برای تو نزدند، بلکه آنان مردمی ستیزه‌جو و جدل‌پیشه‌اند.

(عیسی) جز بنده‌ای نیست که بر وی منّت نهادیم و او را برای فرزندان اسرائیل نماد و نمودی (وحیانی) گردانیده‌ایم.

و اگر بخواهیم بی‌گمان از شما فرشتگانی - که در (روی) زمین جانشین (یکدیگر) باشند - قرار می‌دهیم.

و همانا فرود آمدن ملائکه، علمی است برای ساعت (آخرین). پس زنهار در آن تردید نکنید و مرا پیروی کنید؛ این راهی است راست!

و مبادا شیطان شما را (از حق) جلوگیری کند (که) همانا او برای شما دشمنی آشکارگر است.

و چون عیسی با دلایل آشکار آمد، گفت: «به‌راستی شما را حکمت آوردم و تا درباره‌ی بعضی از آنچه در آن اختلاف می‌کنید برایتان توضیح دهم. پس از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید.»

«همانا خداست (که) او پروردگار من و پروردگار شماست. پس او را بپرستید؛ این راهی است بس راست.»

پس از میانشان، احزاب (ستمگر) دست به اختلاف زدند. پس وای از عذاب روزی دردناک برای کسانی که ستم کردند.

آیا جز (این) انتظار می‌برند و می‌نگرند، که ساعت (قیامت) - در حالی که حدس نمی‌زنند - ناگهان آنان را در رسد؟

در آن روز، همگی دوستان - جز پرهیزگاران - بعضیشان دشمن بعضی دیگرند.

ای بندگان من! امروز بر شما بیمی نیست و نه شما غمگین می‌شوید:

کسانی که به آیاتمان ایمان آورده و تسلیم (ما) بوده‌اند.

شما با همگنانتان به شادمانی داخل بهشت شوید.

سینی‌هایی از طلا و جام‌هایی بر گرد آنان گردانده می‌شود و در آنجا آنچه را دل‌ها(شان) اشتها کند و دیدگان‌(شان) لذت برد، هست. و شما در آن جاودانید.

و آن است همان بهشتی که به آنچه می‌کرده‌اید میراث یافتید.

در آنجا برای شما میوه‌هایی (فراوان) است (که) از آنها می‌خورید.

مجرمان بی‌گمان در عذاب جهنّم ماندگارند.

آن (عذاب) از آنان هرگز سستی نمی‌یابد و آنان در آنجا (از سستی آن) نومیدند.

و ما به ایشان ستم نکردیم، بلکه خودشان ستمکاران بوده‌اند.

و ندا کردند: «ای مالک! باید پروردگارت جان ما را بستاند.» پاسخ داد: «همانا شما ماندگارید.»

همواره حق را برایتان آوردیم، لیکن بیشترتان حق را بسی ناپسند می‌‌دارید.

یا در کاری (بد) ابرام و استقامت ورزیده‌اند؟ پس ما (نیز در مکافاتشان) همواره استقامت‌کنندگانیم.

یا می‌پندارند که ما بی‌گمان رازشان و نجوایشان را نمی‌شنویم‌؟ چرا! حال آنکه فرستادگان ما نزدشان (اعمال پیدا و نهانشان را یکسان) می‌نویسند.

بگو: «اگر برای رحمان فرزندی بود، پس من نخستین پرستندگانم.»

پروردگار آسمان‌ها و زمین (و) پروردگار عرش، از آنچه توصیفش می‌کنند منزّه است.

پس آنان را رها کن، تا (در یاوه‌گویی خود) فرو روند و بازی کنند، (و) تا (آن) روزشان را که بدان وعده داده می‌شوند دریابند.

و اوست کسی که در آسمان خداست و در زمین خداست و او حکیم بسیار داناست.

و مبارک (و خجسته) است کسی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است از آنِ اوست و علم ساعت (پایانی) نزد اوست‌. و تنها سوی او برگردانیده می‌شوید.

و کسانی (را) که به جای او می‌خوانند (و می‌پرستند، آنان) اختیار شفاعت(شان) را ندارند، مگر آن کسانی که آگاهانه به حقّ گواهی دادند.

و اگر هر آینه از آنان بپرسی: «چه کسی ایشان را خلق کرده‌؟» بی‌چون و به‌راستی خواهند گفت: «خدا.» پس چگونه و به کجا (از حقیقت) بازگردانیده می‌شوند؟»

و گفته‌اش (که): «پروردگارم! اینان گروهی‌اند که ایمان نمی‌آورند.»

پس از ایشان روی گردان و بگو: «سلام!‌» پس در آینده‌ای دور خواهند دانست.


محتوای سوره