الزخرف ٤٣
کپی متن آیه |
---|
فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْکَ إِنَّکَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ |
ترجمه
الزخرف ٤٢ | آیه ٤٣ | الزخرف ٤٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إسْتَمْسِکْ»: با تمام توان چنگ بزن و محکم برگیر. مراد ماندگاری بر قرآن و کاملاً عمل بدان است. «الَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ»: مراد قرآن است.
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۴۵ سوره زخرف
- وجوهى كه درباره معناى آيه: «وَ جَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَة فِى عَقَبِهِ لَعَلّهُم يَرجِعُون» گفته شده
- سخن مشركان كه در ردّ قرآن گفتند: چرا بر يكى از بزرگان و توانگران نازل نشده و پاسخ به گفتار مشرکان مکه
- رزق دنيا به مشيّت خداوند است و اختيار آن، به دست انسان
- تقسيم معشيت و بيان علل انقسام آن در جامعه
- مقصود از اين كه فرمود: اگر مردم امت واحده نمى شدند، سقف خانه كافران را از نقره مى كرديم...
- آنان که از ذکر خدا اعراض کنند، همنشینی از شیاطین دارند
- بيزارى جستن كافر كوردل از قرين شيطانى خود، در قيامت
- اقوال مفسران درباره آیه: «وَ اسئَل مَن أرسَلنَا مِن قَبلِكَ...»
- بحث روايتى
- رواياتى ديگر در ذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «43»
پس آنچه را به تو وحى شده محكم بگير، همانا تو بر راه مستقيم هستى.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (43)
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي: پس تمسك نما به آن چيزى كه، أُوحِيَ إِلَيْكَ: وحى كرده شده بسوى تو از آيات و احكام او امر و نواهى و ملازم آن باش، إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ: بدرستى كه تو به راه راست هستى كه اصلا اعوجاج و انحرافى در آن راه ندارد.
«1» نور الثقلين، ج 4، ص 604 حديث 51 به نقل از مجمع البيان.
«2» تفسير برهان، ج 4، ص 144، حديث 7.
جلد 11 - صفحه 477
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ (41) أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ (42) فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (43) وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ (44) وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ (45)
ترجمه
پس اگر ببريم تو را پس همانا ما از آنها انتقام كشندگانيم
يا
جلد 4 صفحه 605
بنمايانيم بتو آنچه را كه وعده داديم آنها را پس همانا ما بر آنها قدرت دارندگانيم
پس چنگ بزن بآنچه وحى شد بسوى تو همانا تو بر راه راستى
و همانا آن هر آينه موجب تذكّر است براى تو و براى خويشانت و زود است كه پرسيده شويد
و بپرس از آنانكه فرستاديم پيش از تو از پيغمبرانمان آيا قرار داديم غير از خداى بخشنده معبودهائى كه پرستيده شوند.
تفسير
خداوند متعال براى تقويت قلب و تسليت خاطر حبيب خود از آزار كفّار قريش در تعقيب آيه سابقه ميفرمايد پس اگر ببريم ما تو را از اين عالم به عالم آخرت انتقام تو را از آنها بعد از تو خواهيم كشيد يا ارائه خواهيم داد به تو عذابى را كه وعده داديم بر آنها وارد نمائيم اگر باقى گذاريم تو را در دنيا و در هر حال اقتدار ما بر آنها ثابت و محقّق است و كلمه امّا مركّب از ان شرطيّه و ماء زائده است براى تأكيد و خلاصه مفاد دو آيه آنستكه آنها از عذاب ما رهائى ندارند خواه تو باشى خواه نباشى پس با كمال دلگرمى و اطمينان خاطر متمسّك و متشبّث باش بقرآن و بدانكه تو بر راه مستقيم بهشت ثابت و برقرارى و همانا آن قرآن موجب تذكّر و ياد آورى و نام نيك است براى تو و خويشانت تا روز قيامت كه در آنروز از اداء حقّ آن اعمّ از حفظ احترام و عمل باحكام و شكر اين انعام پرسيده خواهيد شد در مجمع روايت نموده كه جابر بن عبد اللّه انصارى ره گفت من نزديكترين مردم بودم به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در حجّة الوداع وقتى كه در منى بوديم حضرت فرمود باصحاب كه ميبينم شما را بعد از من كافر شويد و گردن يكديگر را بزنيد و قسم بخدا اگر چنين كنيد مرا بيابيد در لشگرى كه با شما بجنگند پس توجّه بپشت سر خود كرد و سه مرتبه فرمود يا على پس ديديم آثار وحى در وجود آنحضرت ظاهر گشت و نازل شد فامّا نذهبنّ بك فانّا منهم منتقمون بعلى بن ابى طالب عليه السّلام و از ابن عباس ره هم اين معنى نقل شده كه بتوسط على بن ابى طالب عليه السّلام خدا انتقام از آنها خواهد كشيد و ظاهرا مراد در رجعت است ولى قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه اگر ببريم تو را اى محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از مكّه بمدينه پس ما تو را برميگردانيم بمكّه و انتقام ميكشيم از آنها بعلى بن ابى طالب عليه السّلام و شمهئى از اين مقال در سوره المؤمنون
جلد 4 صفحه 606
گذشت و نيز قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از انّك على صراط مستقيم ثبوت بر ولايت على عليه السّلام است و على صراط مستقيم است و در ذيل آيه بعد در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ما قوم پيغمبريم و ما مسئوليم و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مقصود مائيم و ما اهل ذكريم و ما مسئوليم يعنى ائمه عليهم السلام و در بصائر از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و اهل بيت او اهل ذكرند و ايشان مسئولانند و اين معانى با ظاهر منافات ندارد چنانچه كرارا تذكّر داده شده است كه مراد معانى خفيّه و افراد كامله است و گفتهاند خداوند امر فرموده به پيغمبر خود كه سؤال فرمايد از امّتهاى انبياء سابق كه آيا خداوند براى خود هيچوقت شريكهائى قرار داده كه مردم پرستش آنها را نمايند تا آنها بگويند خير نداده و مشركين مكّه متوجه شوند كه مذهب آنها مخالف با تمام اديان حقّه است ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه اخيره و روايات كثيره از عامّه و خاصه است چون مستفاد از آنها آنستكه اين امر از خداوند در شب معراج به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم شد كه از انبياء سابق كه همه در بيت المقدّس براى اقتداء بحضرت حاضر شده بودند سؤال فرمايد از اصل اديان حقّه كه توحيد خدا و نفى شرك است و در روايات خاصه است كه او سؤال فرمود و ايشان اقرار نمودند بتوحيد خدا و نفى شرك و رسالت آنحضرت و فضل اهل بيت او بر امّت و فضل شيعيان ايشان براى آنكه عهد و ميثاق خودشان را با خدا به پيغمبر آخر الزّمان تسليم و بپايان برسانند و اين بعد از آن بود كه بفيض اقتداء بآنحضرت رسيده بودند و بنابر اين آيه شريفه حاجت بتقدير امم يا اتباع قبل از من أرسلنا ندارد كه بنا بر معناى اوّل دارد ولى در مجمع آن معنى را باكثر مفسّرين نسبت داده و ظاهرا مراد اهل سنّت باشد و بنظر حقير اين معنى متعيّن است چون با ظاهر آيه موافق و با صريح روايات منطبق است و محتاج بتقدير و تكلّف نيست و بعضى گفتهاند در شب معراج اين آيه نازل و ظاهرا امر شد به پيغمبر كه سؤال كند ولى حضرت نفرمود چون خود علم داشت و پيغمبران چون شنيدند آيه را همه بتوحيد و نفى شرك اقرار و اعتراف نمودند و گفتند ما همه مبعوث بر آن بوديم و اللّه تعالى اعلم بحقائق الامور.
جلد 4 صفحه 607
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَاستَمسِك بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيكَ إِنَّكَ عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ (43)
پس شما مستمسك شو و محكم بگير به آنچه وحي شده است به سوي تو محققا بر صراط مستقيم هستي.
فَاستَمسِك بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيكَ ما به وظيفه خود طبق حكم و مصالح از دشمنان تو انتقام خواهم كشيد چه در زمان حيات شما چه پس از رحلت شما، شما هيچگونه وحشتي و اضطراب خيالي در خود راه مده و به آنچه دستور داده شده عمل نما چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَكَ- هود آيه 114- و نيز ميفرمايد فَاصدَع بِما تُؤمَرُ وَ أَعرِض عَنِ المُشرِكِينَ إِنّا كَفَيناكَ المُستَهزِئِينَ- حجر آيه 94- اينکه خطاب و لو به پيغمبر اكرم است لكن وظيفه تمام مؤمنين همين است بايد به وظائف ديني عمل نمايند و وحشتي از معاندين نداشته باشند خداوند دفع شرّ اشرار را ميكند و مؤمنين را ياري ميفرمايد و حفظ ميكند بايد در كليه امور توكل به خدا نمود.
إِنَّكَ عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ البته كسي که در صراط مستقيم سير كند زودتر به مقصد
جلد 16 - صفحه 34
ميرسد و امّا اگر در سبل شيطاني و هواهاي نفساني سير كند در ضلالت ميافتد و به عواقب و خيمه آنها دچار خواهد شد که ميفرمايد وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبِيلِهِ ذلِكُم وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَتَّقُونَ- انعام آيه 15.
تنبيه: يكي از مواقف قيامت صراط است و آن جسري است که روي جهنم كشيده شده که يك طرف آن صحراي محشر است و يك طرف آن راه بهشت است که جهنم فاصله است بين صحراي محشر و بين بهشت بايد از روي اينکه صراط عبور كنند و به بهشت روند و آيه شريفه وَ إِن مِنكُم إِلّا وارِدُها كانَ عَلي رَبِّكَ حَتماً مَقضِيًّا ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَ نَذَرُ الظّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا- مريم آيه 72 و 73- بهمين صراط تفسير شده و بعين مثل اينکه صراط دنيا است که خداوند تمام بندگان را براي بهشت و عالم آخرت خلق فرمود که ميفرمايد امير المؤمنين:
«خلقتم للبقاء لا للفناء»
ولي بايد بيايند در اينکه دنيا و عبور كنند بعالم آخرت كساني که در دنيا در امر دين لغزش پيدا كردند در آن صراط هم لغزش دارند و كساني که مستقيم در امر دين شدند و به سلامت از دنيا رفتند آنجا هم به سلامت عبور ميكنند و در اخبار دارد که بر اينکه صراط هفت قنطره است که بازپرسي ميكنند در هر قنطره از يكي از وظائف قنطره اول که اول صراط است سؤال از ايمان است و رئيس اينکه قنطره امير المؤمنين است که به حارث همداني فرمود:
«ان لي وقفة علي جسر جهنم»
هر که ايمان دارد ميگذارد از صراط عبور ميكند و هر که ندارد نميگذارد و از همان جا پرتاب در جهنم ميشود و در قنطرههاي بعد سؤال از فرائض ميشود مثل نماز، زكاة، حج، امر به معروف و نهي از منكر و صوم تا آخر صراط که قنطره هفتم است سؤال از مظالم ميشود و آيه شريفه إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ- فجر آيه 13- تفسير به اينکه قنطره شده و حديث قدسي که ميفرمايد
«و عزتي و جلالي لا يجوزني ظلم ظالم»
بهمين قنطره تفسير شده و در اخبار داريم که هر که بخواهد بفهمد که در صراط لغزش پيدا نميكند و سالم عبور ميكند ببيند که در امر دين سالم عبور ميكند و لغزش ندارد.
نكتة: اهل ايمان که وارد بر صراط ميشوند در اينکه لغزشها بسا اگر لياقت و قابليت داشته باشند خداوند بفضل و كرمش اشخاصي را مثل ائمه اطهار و علماء
جلد 16 - صفحه 35
اعلام و صلحاء مؤمنين گماشته زير بغل آن را بگيرند و نگذارند سقوط در جهنم كند و اينها شفعاء يوم القيمة هستند و اخبار صراط بسيار است بهمين مقدار اكتفاء نموديم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 43)- بعد از این هشدارها به پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد: «پس آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیم قرار داری»! (فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).
کمترین اعوجاج و کجی در کتاب و برنامه تو نیست، و عدم پذیرش گروهی از آنان دلیل بر نفی حقانیت تو نخواهد بود تو با نهایت جدیت به راه خویش ادامه بده، بقیه با ماست.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، از جانب خداوند مأمور تمسک به پیام وحى و پایدارى در راه دعوت به آن (فاستمسک بالذى أُوحى إلیک )
۲ - خداوند، حامى و نگاهبان پیام وحى، و پیامبر(ص) موظف به انجام وظیفه ابلاغ (فإنّا منهم منتقمون ... فإنّا علیهم مقتدرون . فاستمسک بالذى أُوحى إلیک)
۳ - مخالفت هاى کافران با پیام وحى و تأخیر کیفر دنیایى آنان، نبایستى پیامبر(ص) و مؤمنان را در تبلغ دین سست گرداند. (فإمّا نذهبنّ ... فاستمسک بالذى أُوحى إلیک) از تفریع این آیه بر آیات پیشین - که مسأله اعراض کافران از وحى و کیفر آنان را مطرح کرده بود - مطلب یاد شده استفاده مى شود.
۴ - قرآن، وحى الهى بر پیامبر(ص) بوده و آن حضرت در محتواى آن نقشى نداشته است. (فاستمسک بالذى أُوحى إلیک )
۵ - پیامبر(ص) و رهبران الهى، موظف به ابلاغ پیام وحى و عمل به رسالت خود و نگرانى نداشتن نسبت به عکس العمل و فرجام مخالفان (فإمّا نذهبنّ بک ... فاستمسک بالذى أُوحى إلیک)
۶ - لزوم برخوردى استوار و به دور از هرگونه ضعف و سستى، در مقام تبلیغ معارف دینى (فاستمسک بالذى أُوحى إلیک)
۷ - راه پیامبر(ص)، راهى مستقیم و به دور از هرگونه کژى و انحراف (إنّک على صرط مستقیم)
۸ - تمسک جویندگان به قرآن و وحى، در صراط مستقیم الهى اند. (فاستمسک بالذى ... إنّک على صرط مستقیم)
۹ - اطمینان و باور به حقانیت راه و حرکت خویش، عامل استوارى و پایدارى انسان است. (فاستمسک ... إنّک على صرط مستقیم) خداوند، پس از دستور تمسک به پیام وحى، این حقیقت را بیان مى کند که اى پیامبر! تو در راه راست قرار دارى. از این مطلب مى توان استفاده کرد که باور به راستى و درستى مسیر، در تمسک و پایدارى انسان به آن، نقشى به سزا دارد.
۱۰ - خدافراموشان، گرفتار بیراهه ها و راه هاى پرپیچ و خم در زندگى معنوى و اعتقادى خویش (و من یعش عن ذکر الرحمن ... إنّک على صرط مستقیم) آیات پیشین، در ارتباط با اعراض کنندگان از یاد خدا بود و جمله «إنّک على صراط مستقیم» تعریضى است به آنان که شما از راه مستقیم به دورید.
۱۱ - استقامت و پایدارى در مسیر دین، امرى دشوار و نیازمند به تأیید الهى است. (فاستمسک ... إنّک على صرط مستقیم) از لحن آیه شریفه که براى دلدارى و تقویت روحیه پیامبر(ص) است، مطلب بالا برداشت مى شود.
۱۲ - تأیید پیامبر(ص) و درستى راه و حرکت آن حضرت از سوى خداوند (إنّک على صرط مستقیم)
۱۳ - رهبران الهى، در ایفاى رسالت خویش و گذر از دشوارى ها، نیازمند اطمینان و تأییدهاى خداوندى اند. (فاستمسمک ... إنّک على صرط مستقیم)
موضوعات مرتبط
- استقامت: عوامل استقامت ۹
- اعتصام: اعتصام به قرآن ۸; اعتصام به وحى ۱، ۸
- ایمان: آثار ایمان ۹
- تبلیغ: آداب تبلیغ ۶; استقامت در تبلیغ ۱، ۶; ترک سستى در تبلیغ ۶
- خدا: آثار تأییدات خدا ۱۱; اوامر خدا ۱; تأییدات خدا ۱۲; حمایتهاى خدا ۲
- دین: اهمیت تبلیغ دین ۳; تبلیغ دین ۶; سختى استقامت در دین ۱۱
- رهبران دینى: محدوده مسؤولیت رهبران دینى ۵; مشکلات رهبران دینى ۱۳; نیازهاى معنوى رهبران دینى ۱۳
- صراطمستقیم :۷، ۸
- غافلان: گمراهى غافلان ۱۰
- قرآن: وحیانیت قرآن ۴
- کافران: تأخیر کیفر دنیوى کافران ۳; نقش مخالفت کافران ۳
- گمراهى: تعدد راههاى گمراهى ۱۰
- مؤمنان: موانع تبلیغ مؤمنان ۳
- محمد(ص): استقامت محمد(ص) ۱; تبلیغ محمد(ص) ۵; تکلیف محمد(ص) ۱، ۲; حقانیت محمد(ص) ۱۲; سیره محمد(ص) ۷; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۵; موانع تبلیغ محمد(ص) ۳; نقش محمد(ص) ۲، ۴; وحى به محمد(ص)۴
- نیازها: نیاز به تأییدات خدا ۱۳
- وحى: حامى وحى ۲; محافظت از وحى ۲; مخالفان وحى ۳
منابع