الإسراء ٤٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۱۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او می‌گویند؛ و هر موجودی، تسبیح و حمد او می‌گوید؛ ولی شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید؛ او بردبار و آمرزنده است.


الإسراء ٤٣ آیه ٤٤ الإسراء ٤٥
سوره : سوره الإسراء
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تُسَبِّحُ لَهُ ...»: (نگا: رعد / ، انبیاء / ، حدید / . نطق آب و نطق خاک و نطق گِل

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

أَ لَمْ‌ تَرَ أَنَ‌ اللَّهَ‌ يَسْجُدُ... (۳) أَ لَمْ‌ تَرَ أَنَ‌ اللَّهَ‌ يُسَبِّحُ‌... (۴) السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ هُوَ... (۳) السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِي‌ الْأَرْضِ‌ وَ... (۳) هُوَ اللَّهُ‌ الْخَالِقُ‌ الْبَارِئُ‌... (۴) السَّمَاوَاتِ‌ وَ مَا فِي‌ الْأَرْضِ‌... (۳)

ثُمَ‌ قَسَتْ‌ قُلُوبُکُمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِ... (۰) قُلْ‌ هٰذِهِ‌ سَبِيلِي‌ أَدْعُو إِلَى‌... (۱) وَ يُسَبِّحُ‌ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ‌ وَ... (۳) تَکَادُ السَّمَاوَاتُ‌ يَتَفَطَّرْنَ‌... (۲) وَ کَأَيِّنْ‌ مِنْ‌ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ‌... (۰) إِنَ‌ اللَّهَ‌ يُمْسِکُ‌ السَّمَاوَاتِ‌... (۵) وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ‌ سَبْعَ‌... (۲) اللَّهُ‌ الَّذِي‌ خَلَقَ‌ سَبْعَ‌... (۵) لَيْلاً مِنَ‌ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ‌... (۱) وَ مَنْ‌ يَعْمَلْ‌ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ‌... (۱) وَ کَذٰلِکَ‌ أَخْذُ رَبِّکَ‌ إِذَا أَخَذَ... (۰) أَنْ‌ دَعَوْا لِلرَّحْمٰنِ‌ وَلَداً (۰) وَ مَا يَنْبَغِي‌ لِلرَّحْمٰنِ‌ أَنْ‌... (۰) وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ‌ النَّاسَ‌... (۲)

تفسیر

نکات آیه

۱- آسمانهاى هفتگانه و زمین و ساکنان آنها، همواره در حال تسبیح و تنزیه خداوندند. (تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فیهنّ)

۲- آسمانها و زمین و موجودات مستقر در آنها، خود گویاترین دلیل بر کمال آفریدگار و تنزیه او از شریک و هرگونه نقص و کاستى است. (تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فیهنّ) «تسبیح» در لغت به معناى «تنزیه» است (مفردات راغب) و «تنزیه»; یعنى، دور دانستن خداوند از چیزهایى که بر او سزاوار نیست (مجمع البحرین). گفتنى است، تنزیه به دو صورت ممکن است: تنزیه به زبان گفتار و تنزیه به زبان حال. برداشت فوق مبتنى بر صورت دوم است.

۳- آسمانها و زمین و تمامى موجودات در آنها، همواره در حال عبادت خداوندند. (تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فیهنّ) اصل در لغت تسبیح «المرّ السریع فى عبادة الله» است (مفردات راغب).

۴- آسمانها، داراى موجوداتى با شعور (تسبّح له السموت ... و من فیهنّ) کاربرد «من» - که نوعاً براى ذى العقول (موجودات با شعور) است، به جاى «ما» که براى عموم موجودات است، دلالت بر نکته یاد شده مى کند.

۵- وجود آسمانهاى هفتگانه در نظام هستى (تسبّح له السموت السبع)

۶- ماده، داراى شعور و نطق مخصوص به خویش* (تسبّح له السموت السبع والأرض و من فیهنّ و إن من شىء إلاّ یسبّح بحمده) بنابر اینکه مراد از تسبیح، تسبیح زبانى باشد، برداشت فوق به دست مى آید.

۷- موجودات هستى، بدون استثنا در حال تسبیح خداوند یکتا، همراه با ستایش اویند. (و إن من شىء إلاّ یسبّح بحمده) بنابر اینکه باى «بحمده» براى مصاحبت باشد، استفاده مى شود که موجودات، همراه با تسبیح، ثناگوى خداوندند.

۸- وجود تمامى موجودات هستى، خود تمجید و ستایش آفریدگارشان است. (و إن من شىء إلاّ یسبّح بحمده) حمد و تسبیح موجودات براى خداوند تسبیح به زبان حال است. یعنى با هستى خود ثناگوى اند. به عبارت دیگر، اضافه «تسبیح» به موجودات، اضافه مجازى است نه حقیقى.

۹- تسبیح موجودات براى خداوند، از طریق حمد و سپاس آنهاست. (یسبّح بحمده) بنابر حقیقى بودن اضافه «تسبیح» به موجودات و استعانت بودن «با» در «بحمده» نکته فوق به دست مى آید.

۱۰- همه موجودات، علاوه بر تنزیه خداوند از هرگونه شریک و نقص، بر اثبات تمامى شایستگیها براى خداوند دلالت دارند. (یسبّح بحمده) بنابر اینکه «با» در «بحمده» مصاحبت باشد، استفاده مى شود که علاوه بر «تنزیه» او را حمد مى کنند و چون حمد، در برابر کمال و شایستگى صورت مى گیرد، موجودات با حمدشان، به وجود شایستگى و کمال خداوند اعتراف مى کنند.

۱۱- با وجود تسبیح و ثناگویى تمامى موجودات آفرینش براى خداوند، شرک به او و تنقیصش، کارى ناروا و غیر منطقى است. (أفأصفکم ربّکم بالبنین ... تسبّح له السموت السبع و الأرض) ذکر «تسبح له السماوات و الأرض» پس از «أفأصفاکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملائکة إناثاً» به این معناست که: وقتى تمامى موجودات تسبیح گوى خداوندند، شریک گرفتن براى او عملى ناشایست است.

۱۲- آدمیان، از درک عمیق و فهم کامل تسبیح همه موجودات هستى براى خداوند، ناتوانند. (و لکن لاتفقهون تسبیحهم) بنابر اینکه مخاطب آیه، همان گونه که از ظاهر آن برمى آید، انسانها باشد، برداشت فوق به دست مى آید.

۱۳- مشرکان تسبیح و ثناگویى موجودات براى خداوند را درک نمى کنند. (و لکن لاتفقهون تسبیحهم) بنابر اینکه این آیه، ادامه قول پیامبر(ص) باشد که خداوند خطاب به آن حضرت فرمود: «به مشرکان بگو....»، برداشت فوق استفاده مى شود.

۱۴- خداوند، همواره حلیم (بردبار) و غفور (آمرزنده) است. (إنه کان حلیمًا غفورًا) جمله اسمیه با حرف تأکید «إنّ» بر دوام و ثبات دلالت دارد.

۱۵- تحمل سخنان ناروا و سخیف مشرکان درباره خداوند، ناشى از بردبارى و آمرزندگى خداست. (إنکم لتقولون قولاً عظیمًا ... سبحنه و تعلى عمّا یقولون علوًّا کبیرًا ... إنه کان حلیمًا غفورًا) ذکر «إنه کان حلیماً غفوراً»، پس از بیان سخنان نارواى مشرکان درباره خداوند، به این معنا اشعار دارد که آن سخنان، شایسته واکنش و مجازات است اما چون خداوند حلیم و غفور است، آنها را تحمل مى کند.

۱۶- مشرکان، به خاطر عقاید و سخنان ناروا، مورد تهدید خدا قرار گرفتند. (إنکم لتقولون قولاً عظیمًا ... تعلى عمّا یقولون ... إنه کان حلیمًا غفورًا) ذکر جمله «إنه کان حلیماً غفوراً» بیانگر این است که سخنان نارواى مشرکان، شایسته مجازات است اگرچه به جهت حلم و غفران خداوند، فعلاً کیفر نشوند.

۱۷- وعده خداوند به آمرزش مشرکان، در صورت بازگشت از شرک (تعلى عمّا یقولون ... إنه کان حلیمًا غفورًا) ذکر تعلیل «غفور» در پایان جمله، مى تواند نویدى باشد بر مشرکان که على رغم گناه بزرگ و سخنان ناروا درباره خداوند، امکان آمرزش آنان، وجود دارد.

۱۸- خداوند، در برخورد با گناه نیندیشیدن درباره حقایق هستى - چون تسبیح و حمد موجودات - بردبارانه برخورد کرده و در صورت توبه، از آن درمى گذرد. (لاتفقهون تسبیحهم إنه کان حلیمًا غفورًا) تعلیل «إنه کان حلیماً غفوراً» دلالت مى کند بر اینکه «لاتفقهون تسبیحهم» (تفقّه نمى کنید در تسبیح آنان) گناه داشته و شایسته برخورد و مجازات است اما چون خداوند حلیم و غفور است، بردبارانه برخورد مى کند.

۱۹- انسان، موظف به تلاش براى فهم حقایق هستى چون تسبیح و حمد موجودات براى خدا (لاتفقهون تسبیحهم إنه کان حلیمًا غفورًا) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که «إنه کان حلیماً غفوراً» تهدید مشرکان به خاطر نیندیشیدن درباره تسبیح موجودات باشد. بنابراین، عبارت، اِشعار دارد بر اینکه تلاش براى فهم حقایق عالم لازم است.

۲۰- استفاده از تهدید و تشویق، روش قرآن در تربیت و هدایت انسان (إنه کان حلیمًا غفورًا) «حلیماً» دربردارنده تهدید و «غفوراً» نویدى است امیدبخش و مشعر به تشویق

روایات و احادیث

۲۱- «عن الباقر(ع):... دخل علیه رجل فقال: ...یقول الله فى کتابه «و إن من شىء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم» فقال: نعم، أما سمعت خشب البیت کیف ینقض؟ و ذلک تسبیحه...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است که شخصى وارد بر آن ضرت شد و گفت:... خداوند در کتابش مى فرماید: «و إن من شىء إلاّ یسبّح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم» حضرت فرمود: آرى، آیا شکسته شدن چوب خانه را شنیده اى؟ آن صدا همان تسبیح اوست...».

۲۲- «عن أبى الصباح عن أبى عبدالله(ع) قال: قلت له: قول الله «و إن من شىء إلاّ یسبّح بحمده» قال: کلّ شىء یسبح بحمده و أنّا لنرى أن ینقض الجدر هو تسبیحها;[۲] ابى الصباح گوید: به امام صادق(ع) گفتم: مراد از سخن خداوند «و إن من شىء إلاّ یسبّح بحمده» چیست؟ حضرت جواب فرمود: تمام موجودات با سپاس و ستایش، تسبیح خدا مى کنند و همانا ما شکستن دیوار را تسبیح او مى بینیم».

موضوعات مرتبط

  • آسمان: آسمان هاى هفتگانه ۵; تسبیح آسمان هاى هفتگانه ۱; عبادت آسمان ها ۳; موجودات باشعور آسمان ها ۴; نقش آسمان ۲
  • آمرزش: وعده آمرزش ۱۷
  • آیات خدا: آیات آفاقى ۲
  • اسماء و صفات: حلیم ۱۴; غفور ۱۴
  • انسان: عجز انسان ۱۲; مسؤولیت انسان ۱۹
  • تربیت: تشویق در تربیت ۲۰; تهدید در تربیت ۲۰; روش تربیت ۲۰
  • تسبیح: تسبیح خدا ۷، ۱۱، ۲۱، ۲۲; روش تسبیح خدا ۹
  • تسبیح گویان خدا ۱:
  • تشویق: آثار تشویق ۲۰
  • تعقل: تعقل در آفرینش ۱۸; گناه عدم تعقل ۱۸
  • توبه: آثار توبه ۱۷، ۱۸
  • توحید: دلایل توحید ۲
  • تهدید: آثار تهدید ۲۰
  • حقایق: اهمیت درک حقایق ۱۹
  • حمد: حمد خدا ۷، ۹، ۱۰، ۱۱، ۲۲
  • خدا: آثار آمرزشهاى خدا ۱۵; آثار حلم خدا ۱۵; انذارهاى خدا ۱۶; تنزیه خدا ۱۰; تهمت به خدا ۱۵; حلم خدا ۱۸; دلایل تنزیه خدا ۲; دلایل کمال خدا ۲; کمال خدا ۱۰; وعده هاى خدا ۱۷
  • زمین: تسبیح زمین ۱; عبادت زمین ۳; نقش زمین ۲
  • شرک: توبه از شرک ۱۷; ناپسندى شرک ۱۱
  • عبادت: عبادت خدا ۳
  • عمل: عمل ناپسند ۱۱
  • قرآن: روش هدایتگرى قرآن ۲۰
  • مشرکان: انذار مشرکان ۱۶; تهمتهاى مشرکان ۱۵; شرایط آمرزش مشرکان ۱۷; عجز مشرکان ۱۳; عقیده باطل مشرکان ۱۶
  • موجودات: تسبیح موجودات ۱، ۷، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۸، ۲۱، ۲۲; حمد موجودات ۱۸; شعور موجودات ۶; عبادت موجودات ۳; عجز از فهم تسبیح موجودات ۱۲، ۱۳; فهم تسبیح موجودات ۱۹; فهم حمد موجودات ۱۹; مدح خالق موجودات ۸; نطق موجودات ۶; نقش موجودات ۲، ۸، ۱۰
  • هدایت: روش هدایت ۲۰

منابع

  1. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۲۹۴، ح ۸۴; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۶۸، ح ۲۲۸.
  2. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۲۹۳، ح ۷۹; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۶۸، ح ۲۲۳ و ۲۲۴.