المؤمنون ١٧
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَ مَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ |
ترجمه
المؤمنون ١٦ | آیه ١٧ | المؤمنون ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَبْعَ طَرَآئِقَ»: هفت طبقه آسمان. طرائق جمع طریقه به معنی طبقه است (نگا: ملک / نوح / ). چه بسا مراد از هفت، تکثیر باشد. در این صورت مقصود عالَمهای بسیار و کرات و کواکب و سیّارات بیشماری است که نسبت به ما هر یک فوق دیگری است. اگر هم مراد از (سبع) همان هفت باشد، یعنی غیر از مجموعه ثوابت و سیّارات و کهکشانهائی که آسمان اوّل یا به تعبیر قرآنی (السَّمَآءَ الدُّنْیَا) (نگا: فصّلت / ، صافّات / ملک / آسمان نزدیک را تشکیل میدهد، شش آسمان دیگر بالاتر از آن قرار دارد که هنوز چشم مسلّح و غیرمسلّح بشر بدانها پی نبرده است. اگر هم (طرائق) را به معنی (طبقات) ندانسته، و به معنی (راهها) بدانیم، مراد مدارات و مسیرهای حرکت کرات است که با معنی نخست چندان تفاوتی ندارد. «الْخَلْقِ»: آفرینش. آفریدگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ... (۰) لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ... (۲) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ... (۳) أَ لَمْ تَرَوْا کَيْفَ خَلَقَ... (۳)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ «17»
و همانا ما بالاى سر شما هفت راه (هفت آسمان) آفريديم، و ما از خلق (و جهانهستى) غافل نبودهايم.
نکته ها
شايد مراد از كلمه «طَرائِقَ»، راه عبور فرشتگان و يا راه و مدار حركت كرات باشد و ممكن است منظور، هفت آسمان باشد كه به يكديگر راه دارند.
آيات قبل، آفرينش انسان را طرح كرد و اين آيه آفرينش آسمانها را.
پیام ها
1- خداوند، هم خالق است و هم ناظر. (عالم محضر خداست) «وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ»
2- آفريدن وتدبير جهان هستى، مديريّت دائمى لازم دارد. «ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ «17»
نوع دوم از دلائل استدلال به خلقت، آسمانهاست چنانكه فرمايد:
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ: و هر آينه بتحقيق ايجاد فرموديم بالاى شما هفت راه، يعنى هفت آسمان. وجه در انعام الهى بر ما به سبب آسمان آنكه، مقرر فرموده آن را محل ارزاق ما به نزول باران از آن، و قرار داده مقر ملائكه، و محل ثواب و نزول وحى، و بركات از آن. و علت تسميه آسمان به طرائق به سبب آنست كه راههاى ملائكه مىباشد در عروج و هبوط، و راههاى نزول بركات است. يا به اعتبار بودن بعضى بالاى بعض ديگر «يقال طارق بين ثوبين اذا لبس ثوبا فوق ثوب».
وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ: و نباشيم ما از خلقان غفلت كنندگان، يعنى غافل نيستيم از جميع مخلوقات و آنها را مهمل نگذاريم، بلكه حفظ فرمائيم آنها را از زوال و اختلال و تدبير امر آنها نمائيم تا برسند منتهاى آنچه مقدر شدهاند از كمال بر حسب حكمت و مصلحت؛ پس غافل نيستيم از احوال و اقوال و ضماير
«1». سوره بقره آيه 27.
جلد 9 - صفحه 119
بندگان و جزاى اعمال آنان.
تبصره: آيات شريفه دالند بر مطالبى:
1- آنكه دالند بر وجود صانع عالم، زيرا انقلاب اين اجسام از صفتى به صفت ديگرى كه متضاد آنست با امكان بقاى آنها بر آن صفت، دلالت دارد بر محوّل و مغيّر؛ و آن ذات يگانه خداى عالميان است.
2- آنكه دلالت دارند بر فساد قول به طبيعت، زيرا حصول چيزى از اين صفات اگر به طبيعت بودى، هر آينه لازم بود بقا و تغيير نكردن آن؛ و اگر گوئى تغيير صفات به جهت تغير طبيعت باشد، هر آينه محتاج خواهد بود آن طبيعت، به خالق و موجدى.
3- آنكه دلالت دارند بر اينكه مدبر اين موجودات، قادر و عالم مىباشد، زيرا فاعل موجب جاهل را ممكن نيست صدور اين افعال عجيبه.
4- آنكه دال است بر آنكه خداوند عالميان عالم به تمام معلومات و قادر بر جميع ممكنات است.
5- آنكه دال است بر امكان حشر و نشر صريحا. ايضا چون خداوند عالم، قادر بر تمامى ممكنات و عالم به تمامى معلومات است، لازم آيد قدرت بر اعاده تركيب اين اجزاء به حالت اوليه كه بوده براى جزاى اعمال.
6- آنكه معرفت الهى واجب است استدلالى باشد نه تقليدى، و اگر تقليدى بودى ذكر اين دلائل عبث و بىفايده گرديدى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ «17» وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ «18» فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فِيها فَواكِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ «19» وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ «20» وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِها وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ «21»
وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ «22»
ترجمه
- و هر آينه بتحقيق آفريديم بر زبر شما هفت طبقه و نباشيم از خلق بىخبر
و فرو فرستاديم از آسمان آب را باندازه پس ساكن گردانيديم آنرا در زمين و همانا ما بر بردن آن توانائيم
پس پديد آورديم براى شما بآن بستانها از درختان خرما و انگورها براى شما است در آنها ميوههاى بسيار و از آنها ميخوريد
و درختى را كه بيرون ميآيد از طور سينا ميرويد با روغن و نان خورش براى خورندگان
و همانا براى شما است در چهار پايان هر آينه عبرتى ميآشامانيم شما را از آنچه در شكمهاى آنها است و براى شما است در آنها منفعتهاى بسيار و از آنها ميخوريد
و بر آنها و بر كشتى بر داشته ميشويد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان قدرت كامله خود در خلق انسان بيان قدرت شگفتآور خود را در خلق آسمانها فرموده باين تقريب كه بحقيقت و راستى خلق نموديم در جانب فوق شما هفت طبقه كه هر يك از آنها فوق ديگر است چون طرائق جمع طريقه است و عرب هر چيزيرا كه فوق ديگرى باشد طريقه گويد و بعضى گفتهاند طرائق خوانده شده چون راههاى آمد و شد ملائكه آسمانها است و خداوند در هيچ حال از احوال خلق غافل نيست و كارى باز نميدارد او را از كارى كه در آن صلاح و خير بندگانش باشد و مراد از آسمانها كه از آن اينجا بطرائق تعبير شده ظاهرا افلاك است نه اين كبودى منبسط در جوّ كه بالاى سر مشاهده ميشود از تراكم هوا يا ابخره و ادخنه و گفتهاند هر يك از آن هفت فلك جاى كوكبى است از كواكب سبع سيّار كه نام آنها در اين بيت جمع شده قمر است و عطارد و زهره شمس و مرّيخ و مشترى و زحل و افلاك بر يكديگر احاطه دارند مانند طبقات پياز و جسمشان از هوا لطيفتر است و ديده نميشود پس منافات ندارد با آنچه متجدّدين ميگويند كه كواكب در جوّ غير متناهى وجود دارند و افلاكى نيست چون مدرك آنها فقط حس است و بمعقولات كار ندارند و براى توجّه حقّ بخلق است كه باران رحمت خداوند نازل ميشود از آسمان بقدر ضرورت و اندازه لازم نه كم و نه زياد مگر بمشيّت او و بعد از مشروب شدن اراضى در زمين جاى گير ميگردد و بروايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نهرهاى زمين و چشمهها و چاهها از آنست و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه خداوند تعالى پنج نهر در زمين از بهشت جارى فرموده
جلد 3 صفحه 634
سيحون كه نهرهند است و جيحون كه نهر بلخ است و دجله و فرات كه آن دو نهر عراقند و نيل كه نهر مصر است همه را خداوند از يك چشمه نازل و جارى در زمين فرمود كه مردم از آنها بهرهمند شوند و اين معناى قول خداوند و أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ است تا آخر آيه و خداوند هر وقت بخواهد قدرت دارد تمام آن آبها را خشك كند يا بمراكز اصلى خود برگرداند كه تمام مردم و حيوانات هلاك شوند و خداوند از آب براى مردم خصوصا اهل حجاز باغهاى خرما و انگور ايجاد فرموده كه در آنها ميوجات بسيار ديگرى هم هست كه از آنها ميخورند و بهره بردارى ميكنند و اختصاص اهل حجاز براى مخاطب بودن آنها در صدر اسلام است و تذكّر بآنچه در اراضى آنها است از نعمت تا بشناسند و شكر گذارى نمايند و نيز ايجاد فرمود درخت زيتون را كه از كوهسار بدون آبيارى بيرون ميآيد مخصوصا از كوه طور سينا كه درخت آن منحصر بزيتون است و اين درخت از آنجا منتشر شده و ميرويد با آنكه در ميوه آن روغن چراغ و خورش نان است براى خورندگان خلاصه آنكه ميرويد با روغنى كه هم بدرد استعمال و استضائه ميخورد هم بدرد خورش نان كه در آن نانرا فرو برند و بخورند چون صبغ فرو برده شده در آن براى خورش نمودن است و تنبت بضمّ تاء از باب افعال نيز قرائت شده و طور سيناء كه سينين هم گاهى گفته ميشود گويند كوهى است در ميان مصر و ايله كه حضرت موسى براى مناجات با خدا آنجا ميرفت و خداوند با او سخن ميفرمود و سيناء اسم آنسرزمين است و غير منصرف ميباشد و معانى ديگرى هم براى آنشده ولى اين معنى را اصح دانستهاند و بكسر سين نيز قرائت شده و براى بالدّهن تراكيب متعددهئى ذكر شده و بهتر آنستكه حال باشد از فاعل تنبت يعنى ميرويد در حاليكه مشتمل بروغن و خورش است از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه زيتون درخت مباركى است از آن خورش نان و روغن غذاى خود كنيد و از بعضى روايات معتبره از صادقين عليهما السلام استفاده ميشود كه نجف اشرف قطعهئى از طور سينا است كه خدا با موسى عليه السّلام در آنجا تكلم فرمود و انبياء عظام در آنجا بمقامات لائقه خود رسيدند و مدفن حضرات آدم و نوح و امير المؤمنين عليهم السلام گرديد و براى خلق در وجود انعام كه شتر و گاو و گوسفند است عبرت و دليل بزرگى بر قدرت خداوند است
جلد 3 صفحه 635
كه از آن بايد اعتبار گيرند و بر آن شكر گذار شوند و آن آنستكه خداوند ايشان را مشروب ميكند از شيرى كه در شكم و پستانهاى آنها است و بعضى نسقيكم بفتح نون قرائت نمودهاند و از براى مردم در آنها منافع بسيارى است از قبيل پوست و پشم و كرك و مو و غيرها كه از آنها استفاده ميكنند علاوه گوشتشان را هم ميخورند و بر خصوص شتر از آنها و بر كشتيها سوار كرده و حمل ميشوند لذا گفتهاند شتر كشتى بيابان است و كلمه فلك در مفرد و جمع استعمال ميشود و چون مراد جنس است معنى تفاوتى ندارد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد خَلَقنا فَوقَكُم سَبعَ طَرائِقَ وَ ما كُنّا عَنِ الخَلقِ غافِلِينَ «17»
و هر آينه به تحقيق خلق كرديم فوق شما برطرف بالا هفت طريقه و نيستيم ما از خلق غافلين، در موضوع خلقت عالم بالا مسالك مختلف هست، و نه طبقه حكماء و منجمين و هيويين سابق قائل شدند که اينکه آسمانها هفت آسمان است هر كدام فوق ديگري و سطح محدب زيرين ممّاس با سطح مقعّر فوق است مثل پردههاي پياز و مثل نقره خام است و در هر كدام كوكبي مثل ميخ كوبيده شده قمر عطارد زهره شمس مريخ مشتري زحل و فوق آنها فلك ثوابت است که محيط بر هفت آسمان است که ساير كواكب در او كوبيده شده و گفتند كرسي که در لسان شرع است همين فلك ثوابت است که فرمود: (وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ) و فوق آن فلك اطلس است که غير مكوكب ناميده خالي از ستاره و عرش است بلسان شرع و او است که تمام اينکه سماوات را در يك شبانه روز دور ميزند و خود آنها هم يك حركت مستقل دارند، بر خلاف آن سير قمر در مدت يك ماه تقريبا، شمس در مدت يك سال و هكذا ساير كواكب باختلاف در دائره منطقة البروج به خلاف آن حركت فلك اطلس که در دائره معدل سير ميكند لكن اينکه با كشفيات امروزه سازش ندارد، لذا ميگوئيم که ميفرمايد:
(وَ لَقَد خَلَقنا فَوقَكُم) يعني طرف بالا.
(سَبعَ طَرائِقَ) که اينکه هفت ستاره باشند. در اينکه فضاء وسيع که هر كدام سير مخصوصي دارند و بطريق خاصي دور ميزنند، و لذا تعبير به طرائق فرمود و فوق آنها ساير كواكب و تمام اينها در همين آسمان اول که اينکه فضاء وسيع
جلد 13 - صفحه 372
باشد هستند بدليل آيه شريفه (إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِبِ) و الصافات آيه 6 و فوق اينها ساير طبقات است که لا يعلم الا اللّه.
(وَ ما كُنّا عَنِ الخَلقِ غافِلِينَ) غفلت از عوارض است که بر قلب عارض ميشود و موجب سلب توجه و التفات ميگردد و ذات مقدس ربوبي محل حوادث و عوارض نيست علمش احاطه دارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- باز هم نشانههای توحید: پس از ذکر آیات انفسی اکنون به جهان برون و آیات آفاقی میپردازد، و عظمت آفرینش را در آسمان و زمین منعکس میکند میفرماید: «ما بر بالای سر شما هفت راه [طبقات هفتگانه آسمان] قرار دادیم» (وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرائِقَ).
ممکن است این راهها طرق رفت و آمد فرشتگان باشد، و ممکن است مدار
ج3، ص245
گردش ستارگان آسمان- در باره آسمانهای هفتگانه در جلد اول ذیل آیه 29 سوره بقره سخن گفتهایم.
و از آنجا که تعدّد عوالم و طرق آنها ممکن است این توهم را به وجود آورد که آیا این وسعت و عظمت عالم موجب نخواهد شد که آفریدگار از آنها غافل گردد، در پایان آیه بلا فاصله میفرماید: «و ما (هرگز) از آفرینش (خلق) خود غافل نبودهایم» (وَ ما کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ).
نکات آیه
۱ - خدا، آفریدگار آسمان ها (و لقد خلقنا فوقکم سبع طرائق) «طریقة» (مفرد «طرائق») به هر چیزى که روى آن، چیزى شبیه خودش قرار گرفته باشد، گفته مى شود و مراد از «سبع طرائق» به قرینه «فوقکم» (بالاى سر شما)، هفت آسمان است. بنابراین به آسمان هاى هفتگانه، بدان جهت که روى هم قرار دارند، «طرائق» گفته شده است.
۲ - جهان آفرینش، داراى هفت آسمان (و لقد خلقنا فوقکم سبع طرائق)
۳ - آسمان هاى هفتگانه، بر فراز سر آدمیان و هر یک بر روى دیگرى قرار دارد. (و لقد خلقنا فوقکم سبع طرائق)
۴ - آسمان ها، راه میان خدا و خلق است، و نه حاجبى میان او و آفریده ها. (و لقد خلقنا فوقکم سبع طرائق) «طریقة» گاهى به معناى راهى است که بر اثر رفت و آمد رهروان، کوبیده و هموار شده باشد. بر این فرض، معناى جمله فوق چنین مى شود: «به راستى که ما بر فراز سر شما، هفت راه آفریدیم». تسمیه آسمان ها به «طرائق» نیز از آن رو است که آسمان، ممرّ فرمانى است که از سوى خدا به زمین نازل مى شود (یتنزل الأمر بینهنّ) طلاق / ۱۲- و راههاى صعود گفته هاى پاک و اعمال صالح است (إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه) فاطر/ ۱۰ و محل رفت و آمد فرشتگان است (و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّک) مریم / ۶۴.
۵ - نظارت و اطلاع دقیق خداوند بر احوال خلق (و ما کنّا عن الخلق غفلین) «ال» در «الخلق»، براى جنس و مفید استغراق است. «خلق» مصدر به معناى مفعول است; یعنى: «مخلوق» بنابراین «الخلق»; یعنى، مطلق آفریده ها.
۶ - راه نداشتن کمترین غفلت در خداوند نسبت به خلقش (و ما کنّا عن الخلق غفلین)
موضوعات مرتبط
- آسمان: آسمان هاى هفتگانه ۲، ۳; تعدد آسمان ها ۲; خالق آسمان ۱; طبقات آسمان ۳; مکان آسمان ۳; نقش آسمان ۴
- آفرینش: نظارت بر آفرینش ۵
- اسماء و صفات: صفات جلال ۶
- خدا: خالقیت خدا ۱; خدا و غفلت ۶; راه ارتباط خدا با موجودات ۴; علم خدا ۵; نظارت خدا ۵
منابع