الأنعام ٧٣
کپی متن آیه |
---|
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ وَ يَوْمَ يَقُولُ کُنْ فَيَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُ وَ لَهُ الْمُلْکُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ وَ هُوَ الْحَکِيمُ الْخَبِيرُ |
ترجمه
الأنعام ٧٢ | آیه ٧٣ | الأنعام ٧٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِالْحَقِّ»: به حق نه باطل و بیهوده. آفرینش همه موجودات به اندازه و از روی آگاهی و برابر حکمت انجام گرفته است؛ نه از روی تصادف و بیهوده و عبث (نگا: دخان / و ، مؤمنون / و آلعمران / . «یَوْمَ یَقُولُ ...»: روزی که میگوید. در اینجا مراد از روز، وقت و زمان است. «الصُّورِ»: بوق. طرز و نوع صور و چگونگی دمیدن در آن جزو غیب است. «الْغَیْبِ»: آنچه نهان از دیدگان و به دور از دائره علم و نیروی روح مردمان است. «الشَّهَادَةِ»: آنچه آشکار و محسوس و دیدنی و فهمیدنی است و علم بشر بدان احاطه پیدا میکند، و یا روح آدمی بدان دسترسی مییابد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
الْمُلْکُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُ... (۷) يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ يَخْفَى... (۳)
مَالِکِ يَوْمِ الدِّينِ (۲) يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ... (۴) لاَ تَرَى فِيهَا عِوَجاً وَ لاَ أَمْتاً (۰) لَوْ کَانَ هٰؤُلاَءِ آلِهَةً مَا... (۲) رَبَّکُمْ إِنَ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ... (۰) يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُ... (۲) وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ... (۶) وَ مَا يَنْظُرُ هٰؤُلاَءِ إِلاَّ صَيْحَةً... (۰) وَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ... (۲) وَ تَرَى کُلَ أُمَّةٍ جَاثِيَةً کُلُ... (۴) مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ... (۴) إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَاباً... (۶) يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (۲) تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (۰) قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ (۰) لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ (۰) وَ امْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا... (۲) أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْکُمْ يَا بَنِي... (۰) وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذَا صِرَاطٌ... (۰) وَ لَقَدْ أَضَلَ مِنْکُمْ جِبِلاًّ... (۲) هٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي کُنْتُمْ... (۲)
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام
- حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .
- معنا و تفسير (ان الحكم الا لله ) و (يقص الحق و هو خير الفاصلين ).
- افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساءله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع .
- شرايع و احكام الهى ، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آنچنانكه افعال و احكام بشرى چنين است .
- عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است .
- جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات نيست .
- وجه ارتباط اين آيه با ماقبل خودش .
- معناى خزائن غيب و مراد از (( مفاتح الغيب )) .
- مراد از (( كتاب مبين )) .
- فرق (( كتاب مبين )) با (( مفاتح غيب )) .
- عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يعلم ما فى البرّ و البحر... )) .
- حقيقت انسان كه از آن به (( من )) تعبير مى شود، همان روح انسانى است و بس .
- جهت و هدف از گماشتن ملائكه (( حفظه )) براى آدمى تا زمان مرگ .
- ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارى هاىشديد.
- تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى .
- وجوهى كه در معناى (( عذاب از فوق )) در آيه شريفه گفته شده است .
- پيشگوئى تفرقه امت و درگيرى هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ).
- مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند.
- آنچه بر سر امت اسلام پديد آمده همه زاييده اختلافات و مشاجرات بعد از رحلت پيامبراست .
- پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (( ينسينك )) در حقيقت خطاب به امت است .
- آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت ، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مى دهد.
- معناى (بسل ) و مراد از (و ذكر به اءن تبسل نفس ).
- استدلالفاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند.
- معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ).
- وجه وجهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت .
- چند نكته :
- رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدم اعتباراين روايات .
- چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ «73»
و او كسى است كه آسمانها و زمين را به حقّ آفريد و روزى كه بگويد:
موجود شو، بى درنگ موجود مىشود، سخن او حقّ است. (و روز قيامت) روزى كه در «صور» دميده مىشود، حكومت تنها از اوست، داناى غيب و شهود است و اوست حكيم و آگاه.
جلد 2 - صفحه 490
نکته ها
در قرآن دو نوع دميدن در صور آمده است: يكى ويرانگر و ديگرى برانگيزندهى مردم براى رستاخيز. در اين آيه، يك بار آن مطرح شده است، امّا در آيهى 68 سورهى زمر، دميدن در دو صور مطرح است: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ»
اگر در آيات قبل، سخن از تسليم بودن در برابر خدا و اقامهى نماز بود، اينجا علّت آن ذكر شده كه آفرينش به دست اوست، او آگاه و حكيم است و از هر چيزى با خبر است.
امام صادق عليه السلام دربارهى «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمودند: غيب آن است كه هنوز نيامده و شهادت آنچه كه بوده است مىباشد. «1»
پیام ها
1- آفرينش، حكيمانه و هدفدار است. «بِالْحَقِّ» البتّه به اين نكته در آيات متعدّدى اشاره شده است، از جمله: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا» «2»
2- براى ارادهى خداوند، هيچ مانعى نيست. «كُنْ فَيَكُونُ»
3- غيب و شهود، نهان و آشكار، براى خداوند يكسان است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
4- مبناى حكومت الهى بر حكمت و علم است. لَهُ الْمُلْكُ ... وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
5- در قيامت، جلوه و نمود قدرت الهى بر همه آشكار مىشود، چون آنجا اسباب و وسائل كارساز نيست. «لَهُ الْمُلْكُ»
«1». معانىالاخبار، ص 146.
«2». ص، 27.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 491
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ (73)
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ: و حق سبحانه ذاتى است كه به قدرت كامله خلق فرمود آسمانها و زمين را در حالتى كه قائم است به حق و به محض حكمت و صواب آنها را ايجاد نمود نه باطل و خطا. يا خلق كرد براى حق، نه باطل، يعنى به جهت اظهار حق بيافريد، چه مصنوعات او دلايل قدرت و وحدت و وحدانيت اويند كه شخص عاقل به اندك تأملى دريابد. نعم ما قبل:
«و اذا نظرت الى السّماء بنظرة
فارى السّماء تدلّ انّك واحد»
«و اذا نظرت الى الكواكب بنظرة
فارى الكواكب الموكب شاهد»
يا آسمان و زمين را به كلمه حق كه لفظ «كن» باشد خلق نمود وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ: و ياد كن روزى را كه خداى تعالى امر فرمايد هرچيز را كه تكوين او خواهد باش، پس مىباشد، يعنى به محض اراده وجود شىء شود بدون فاصله و زمانى. مراد قيامت است و تكوين حشر اموات و احياى ايشان. ذكر اين كلام دال است بر سرعت امر بعث و قيامت، فكأنه فرمايد روزى كه امر كند
«1» نهج البلاغه، خطبه 193.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 308
خلق را بميريد و زنده شويد پس زنده شوند قَوْلُهُ الْحَقُ: فرمان ذات مقدسش نافذ است در كائنات، يا فرمايش او حق، يا حكم او نافذ است در وقتى كه امر فرمايد كه موجود شو، پس فى الحال موجود شود، يا چون امر فرمايد، پس مىباشد آن امر حق كه ظهور ثواب و عقاب است وَ لَهُ الْمُلْكُ: و ذات سبحانى راست خاصه پادشاهى و سلطنت يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ: روزى كه دميده شود در صور.
يعنى در آن روز منفرد باشد در پادشاهى بدون منازع عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ:
اوست داننده غيب كه عالم ملكوت و دانا به شهادت كه عالم ملك است وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ: و اوست صاحب حكمت در بعث و حشر خلايق و دانا به خفاياى امور كه كى برانگيزاند، و بر چه وجه حشر نمايد. در مجمع «1» فرمايد:
اسرافيل دو مرتبه در صور دمد، نفخه اولى اماته كه همه خلايق بميرند، و نفخه ثانيه نفخه احيا كه همه زنده شوند. پس اولى براى انتهاى دنيا، و دومى براى ابتداى آخرت باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ (73)
ترجمه
سخن او راست است و مر او را است پادشاهى در روز كه دميده ميشود در صور داناى نهان و آشكار است واو است درست كار آگاه.
تفسير
قول خداوند راست و درست و نافذ است و اراده او مؤثر تامّ در تمام ممكنات است و روز كه اسرافيل بامر الهى ميدمد در صور هيچ سلطنت و قدرت و مشيّتى نيست در ظاهر و باطن مگر سلطنت و قدرت و مشيّت او و معلوم ميشود كه تمام اين عناوين ظاهريّه كه در دنيا براى اشخاص تصور ميشد باطل بوده است و سلطنت حقّه حقيقيه از آن حق است و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه صور شاخى است از نور كه اسرافيل آنرا بدهان ميگيرد و ميدمد در آن و روايت شده است كه بعد دهر انسانى در آن سوراخى است كه روح آن انسان در آن سوراخ است و خداوند عالم است بآنچه ادراك نميكند او را حواس ظاهره و آنچه آشكار و محسوس بحواس است و افعالش بر وفق حكمت و آگاه است از هر امرى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ بِالحَقِّ وَ يَومَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَولُهُ الحَقُّ وَ لَهُ المُلكُ يَومَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الغَيبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الحَكِيمُ الخَبِيرُ (73)
و او است خداوندي که خلق و ايجاد فرمود آسمانها و زمين را بحق و روزي که ميفرمايد باش پس موجود ميشود كلام او حق است و مخصوص باو است سلطنت و مالكيت روزي که دميده ميشود در صور عالم بغيب و شهود است و او است حكيم خبير وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ بِالحَقِّ دو موضوع است در علم حكمت از مسلميات که بر حسب ظاهر تناقض نما است يكي آنكه گفتند افعال اللّه معلّل باغراض نيست و ديگر گفتند افعال اللّه تابع مصالح و حكم است لكن مراد از اينكه معلل باغراض نيست يعني نفعي بر خداوند ندارد و غرض انتفاع از خلقت ندارد چون غنيّ بالذات است و خردلي احتياج بمخلوقات ندارد نه از خلقت عالم چيزي بر او زياد ميشود و نه از ترك آن چيزي كاسته ميشود، و مراد از اينكه تابع حكم و مصالح است يعني فعل قبيح و لغو از او صادر نميشود تمام افعالش عين صلاح و مطابق با حكمت است براي رساندن نفع است ببندگان.
من نكردم خلق تا سودي كنمبرگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- یگانه آفریدگار آسمانها و زمین خداوند است. (و هو الذى خلق السموت و الأرض)
۲- آفرینش آسمانها و زمین، هدفدار و در نهایت استوارى است. (و هو الذى خلق السموت و الأرض) «حق» کاربرد معنایى بسیارى دارد، از آن جمله که قرینه ترکیب با جمله «خلق السماوات»، به معناى هدفدارى و حکیمانه بودن آفرینش است، راغب نیز در مفردات به کاربرد این معنى براى «حق» تصریح کرده است.
۳- خداوند آسمانهاى متعددى در این جهان آفریده است. (خلق السموت و الأرض)
۴- حشر آدمیان به سوى خداوند، نشانه اى از حقانیت آفرینش و راه نداشتن بیهودگى در آن است. (و هو الذى إلیه تحشرون. و هو الذى خلق السموت و الأرض بالحق)
۵- آنچه را خداوند اراده پیدایش آن را بنماید، قطعاً و بدون تخلف پدیدار خواهد شد. (و یوم یقول کن فیکون)
۶- فاصله در بین اراده خداوند بر پدیدار شدن چیزى و تحقق آن وجود ندارد. (و یوم یقول کن فیکون) «فاء» در موردى به کار مى رود که ترتیب در بین معطوف و معطوف علیه بدون فاصله باشد. بنابراین بین «کن» و «یکون» که به وسیله «فاء» عطف بر یکدیگر شده اند فاصله اى نیست.
۷- فرمان خداوند بر پدیدار شدن هر چیزى بر اساس حق و به دور از بیهودگى و بطلان است. (و یوم یقول کن فیکون قوله الحق) جمله «قوله الحق» مى تواند مبتدا و خبر و «یوم» ظرف مقدم شده براى مضمون جمله «قوله الحق» باشد. در این صورت مفاد جمله چنین مى شود: روزى که او فرمان به ایجاد چیزى دهد، گفتار او حق است.
۸- خداوند قیامت را با فرمانى پدیدار خواهد کرد. (و هو الذى خلق السموت ... و یوم یقول کن فیکون) «یوم»، عطف بر «السماوات» مى تواند باشد. لذا معنى جمله چنین مى شود: «خلق السماوات و خلق یوم». البته مراد از «یوم»، به قرینه جملات بعدى آیه، روز قیامت است.
۹- فرمان خداوند بر تحقق روز قیامت، فرمانى حق و به دور از بطلان و بیهودگى است. (و یوم یقول کن فیکون قوله الحق)
۱۰- روز دمیده شدن در صور، مالکیت مطلق و حاکمیت انحصارى خداوند، ظهور خواهد یافت. (و له الملک یوم ینفخ فى الصور) «له الملک» بیانگر انحصار ملک در روز نفخ صور براى خداوند است. و چون این مالکیت اکنون نیز وجود دارد، بنابراین مفاد حصر، ظهور این مالکیت در آن روز به گونه اى که جاى هیچ انکار براى کسى نماند، است.
۱۱- تمامى مالکیتها و حاکمیتهاى اعتبارى در روز نفخ صور از میان خواهد رفت. (و له الملک یوم ینفخ فى الصور)
۱۲- دمیده شدن در صور، نقطه عطف و برهه تحولى مهم و اساسى در صحنه آفرینش است. (و له الملک یوم ینفخ فى الصور) بیان انحصار مالکیت براى خداوند در روز نفخ صور، با وجود آنکه مالکیت خداوند همواره بوده و خواهد بود، بیانگر دگرگونى و تحول مهمى است که در هنگام نفخ صور رخ خواهد داد.
۱۳- خداوند داناى به تمامى غیب و شهود هستى است. (علم الغیب و الشهدة)
۱۴- دانایى خداوند به غیب و شهود عالم، پشتوانه حشر تمامى انسانها و ظهور مالکیت و حاکمیت انحصارى خداوند در قیامت است. (إلیه تحشرون ... یوم ینفخ فى الصور علم الغیب و الشهدة) با توجه به اینکه در آخرین جمله آیه قبل سخن از حشر آدمیان بود و در این آیه از نفخ صور و برپایى قیامت یاد شده و سپس جمله «عالم الغیب و الشهادة» آمده، گویا این جمله پاسخى است به کسانى که چگونگى حشر آدمیان را، با وجود متلاشى شدن اجساد و از بین رفتن آثار، امرى ناممکن مى دانند.
۱۵- تنها خداوند حکیمِ خبیر است. (و هو الحکیم الخبیر)
۱۶- تنها موجودى که استوارى و اتقان کامل در افعال او آمیخته با اطلاع دقیق از امور مى باشد، خداوند است. (و هو الحکیم الخبیر) «حکیم» مى تواند «فعیل» به معناى «مُفعِل» باشد. در این صورت به معنى اتقان و استحکام بخش به امور است. (لسان العرب).
۱۷- خداوند حاکم و قضاوت کننده اى است که از حوادث و اعمال آگاهى دقیق دارد. (علم الغیب و الشهدة و هو الحکیم الخبیر) از معانى ذکر شده براى «حکیم»، حاکم و قاضى است. (لسان العرب به نقل از ابن اثیر).
روایات و احادیث
۱۸- عن أبى عبدالله (ع) فى قوله عز و جل: «عالم الغیب و الشهادة» فقال: الغیب ما لم یکن و الشهادة ما قد کان.[۱] از امام صادق (ع) درباره «عالم الغیب و الشهادة» روایت شده است: «غیب» آن است که به وجود نیامده و «شهادة» آن است که به هستى در آمده باشد.
موضوعات مرتبط
- آسمان: اتقان خلقت آسمان ها ۲; تعدد آسمان ۳; خالق آسمان ۱; خلقت آسمان ها ۳; هدفدارى خلقت آسمان ها ۲
- آفرینش: تحولات آفرینش ۱۲; نشانه هاى حقانیت آفرینش ۴
- اسماء و صفات: حکیم ۱۵; خبیر ۱۵
- انسان: حشر اخروى انسان ها ۴، ۱۴
- بازگشت به خدا:۴
- خدا: اتقان افعال خدا ۱۶; اختصاصات خدا ۱، ۱۰، ۱۴، ۱۵، ۱۶; افعال خدا ۶; اوامر خدا ۸; تحقق اراده خدا ۶; حاکمیت اخروى خدا ۱۴; حاکمیت خدا ۱۰، ۱۷; حتمیت تحقق اراده خدا ۵; حقانیت اوامر خدا ۷، ۹; خالقیت خدا ۳; علم خدا ۱۳، ۱۴، ۱۷; علم غیب خدا ۱۳، ۱۴; قضاوت خدا ۱۷; مالکیت اخروى خدا ۱۰، ۱۴
- زمین: اتقان خلقت زمین ۲; خالق زمین ۱; هدفدارى خلقت زمین ۲
- شهود: مراد از شهود ۱۸
- غیب: مراد از غیب ۱۸
- قیامت: آثار برپایى قیامت ۱۰، ۱۱; برپایى قیامت ۸; حاکمیتها در قیامت ۱۱; حقانیت برپایى قیامت ۹; ظهور حقایق در قیامت ۱۰، ۱۱; مالکیتها در قیامت ۱۱; نفخ صور در قیامت ۱۰، ۱۱
- موجودات: حقانیت پیدایش موجودات ۷; کیفیت پیدایش موجودات ۵
- نفخ صور: آثار نفخ صور ۱۲
منابع
- ↑ معانى الأخبار، ص ۱۴۶، ح ۱; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۳۰، ح ۱.