يس ٦١
کپی متن آیه |
---|
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ |
ترجمه
يس ٦٠ | آیه ٦١ | يس ٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ أَنِ اعْبُدُونِی ...»: عطف بر (لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ) است و واژه (أَنْ) تفسیریّه است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَ... (۰) وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يَا... (۰) وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُوا... (۰) وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ... (۰)
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۶۵ سوره «يس»
- استهزاء كفار در مقام انكار معاد، و پاسخ خداوند به آن ها
- تفسیر سخن تعجب انگیز کافران، بعد از برپایی رستاخيز
- امروز، خودِ اعمالتان، جزای اعمالتان است و بس
- حال نیکوی «أصحابُ الجنة»، در بهشت برين
- عهد خداوند با بنى آدم، که شیطان را عبادت نکنید
- بحث روایتی: (رواياتى پیرامون برخی از آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ «60» وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ «61»
اى فرزندان آدم! مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را اطاعت نكنيد كه همانا او براى شما دشمنى آشكار است. و تنها مرا بپرستيد، كه راه مستقيم همين است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (61)
وَ أَنِ اعْبُدُونِي: و عهد نكردم آنكه مرا پرستش كنيد زيرا كه، هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ: اين پرستش شما ذات يگانه مرا و ترك اطاعت شيطان، راه راست است كه سالك خود را به بهشت مىرساند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (61) وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ (62) هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (63) اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (64) الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (65)
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ (66) وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ (67)
ترجمه
و آنكه بپرستيد مرا اينست راه راست
و بتحقيق گمراه كرد از شما خلق بسيارى را آيا پس نبوديد كه دريابيد بعقل
اينست دوزخى كه بوديد وعده داده ميشديد
برويد بمانيد در آن براى آنكه كفر ميورزيديد
امروز مهر مىنهيم بر دهنهاشان و سخن ميگويد با ما دستهاشان و گواهى ميدهد پاىهاشان بآنچه بودند
جلد 4 صفحه 415
كسب ميكردند
و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مىبينند
و اگر بخواهيم برگردانيم صورتهاى آنها را در جاى خودشان پس نتوانند گذشتن را و نه برميگردند.
تفسير
از جمله خطاب خداوند بگناهكاران مذكور در آيات سابقه است كه بعد از نهى از عبادت شيطان امر بعبادت خود فرموده با توصيف آن به اين كه راه مستقيم بجانب بهشت اين است و بيان عداوت شيطان به اين كه تاكنون خلق كثيرى را از شما بنى آدم گمراه نموده بمعصيت يا كفر چرا نبايد تاكنون بعقل دريافته باشيد كه اطاعت هواى نفس و شيطان موجب گمراهى است شما كه منكر جهنّم بوديد اين آتش همان است كه انبياء و اولياء بشما وعده ميدادند كه در صورت معصيت خدا داخل در آن ميشويد امروز داخل شويد و بمانيد و ملازم با عذاب باشيد در آن براى كفرتان بخدا و تكذيبتان انبياء و اولياء را در دنيا و بعدا خداوند روى سخن را از آنها گردانده ميفرمايد در اين روز ما مهر خاموشى بدهان آنها مىنهيم و كارى ميكنيم كه قدرت بر انكار معاصى خودشان نداشته باشند باين كيفيّت كه دستها و پاهايشان را بسخن درميآوريم كه با ما تكلّم ميكنند و شهادت ميدهند باعمال ناشايستهئى كه از آنها در دنيا صادر شده و با اينحال ديگر آنها نميتوانند منكر شوند با آنكه اراده انكار دارند مانند كسيكه دهانش مهر شده و زبانش بند آمده باشد اين معنى بنظر حقير رسيده ولى مفسّرين فرمودهاند خداوند قوّه ناطقه را از زبان آنها ميگيرد و باعضاء ديگر ميدهد و بعضى گفتهاند اين بعد از آنستكه منكر گناهان خود شدند و بعضى گفتهاند علامتى در اعضاء آنها پيدا ميشود كه دلالت دارد بر صدور معصيت از آنها و قمّى ره نقل نموده كه چون روز قيامت شود و مردم را خداوند جمع فرمايد نامه عمل هر كس را بدست او دهد و آنها مينگرند و منكر ميشوند كه آن اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آوردهاند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها را نكرديم و خدا از اين امر خبر داده آنجا كه فرموده روز كه مبعوث ميكند خدا آنها را تمامى پس قسم ميخورند براى او چنانچه قسم ميخورند براى شما و چون كار به اين جا ميكشد
جلد 4 صفحه 416
خدا زبان آنها را مهر ميكند و جوارح آنها نطق ميكنند بآنچه بودند كه بجا ميآوردند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه جوارح شهادت بر مؤمن نميدهند جز اين نيست كه شهادت ميدهند جوارح بر كسيكه مستحق عذاب شده امّا مؤمن پس عطا ميشود كتابش بدست راستش خدا فرموده پس امّا كسانيكه داده شده كتابشان بدست راستشان پس ايشان ميخوانند كتاب خودشان را و ستم كرده نميشوند ذرّهئى و نيز خدا ميفرمايد و اگر بخواهيم محو و نابود و كور كنيم چشمهاى كفّار را پس راه معتاد خودشان را پيش گيرند و نبينند راه را و نه جهتى را كه ميخواهند بجانب آن سير نمايند و نه چيزهاى ديگر را و اگر بخواهيم صورت آنها را تغيير ميدهيم بيكى از حيوانات و قواء آنها را ميگيريم هر جا باشند بطوريكه از جاى خودشان نتوانند حركت كنند و بجاى ديگر منتقل شوند و نتوانند برگردند بجاى قبل از مسخ خودشان و بصورت قبل از آن كه داشتند يا آنكه برنميگردند از تكذيبشان انبياء و اولياء را با اينحال كه در خود مشاهده مينمايند براى توغّلشان در تعصّب و عناد پس مستحق امثال اين عقوبتها هستند ولى بناى ما با خلق بر تعجيل در عقوبت نيست و مكاناتهم بصيغه جمع نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنِ اعبُدُونِي هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ (61)
و اينكه عبادت كنيد مرا اينست راه راست.
گفتند اقصر خطوط از مبدء بمعاد صراط مستقيم است و اينکه خط را عدل ميگويند چنانچه راههاي معوج و كج هر چه بيشتر باشد اطول ميشود و بسا به
جلد 15 - صفحه 96
مقصود هم نائل نميشود و چهار قسم عدل داريم عدل در عقائد عدل در اخلاق عدل در افعال عدل در حقوق عدل در عقائد اينكه معتقد بجميع عقائد حقه باشد نه چيزي زياد كند که بدعت در دين گذارد و نه چيزي از دين را منكر شود که در هر دو صورت كافر ميشود و از ايمان خارج ميشود نه افراط و نه تفريط و همين است صراط مستقيم و باقي طرق سبل الشيطان است چنانچه ميفرمايد وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبِيلِهِ انعام آيه 154 عدل در اخلاق اتصاف بصفات حميده و ملكات حسنه و اخلاق فاضله صراط مستقيم است نه زياده روي و نه كوتاهي مثلا سخاوت حد وسط است زياده روي اسراف و تبذير است و كوتاهي بخل است تواضع حد وسط است زياده روي كبر و نخوت است و كوتاهي ذلت و خفت است و هكذا عدل در افعال اتيان بواجبات و ترك محرمات است که انسان عادل كسي را گويند که تارك كبائر و اصرار بر صغائر و منافيات مروت باشد و باصطلاح فرمان بردار باشد و زياده رويش رهبانيت است که در شريعت اسلام حرام است
(لا رهبانية في الاسلام)
و كوتاهيش فسق و فجور است عدل در حقوق حق خود را حفظ كند و نگذارد از بين ببرند و حق كسي را هم از بين نبرد و پايمال نكند تمام اينها مدخول وَ أَنِ اعبُدُونِي است زيرا دين مقدس اسلام چيزي فروگذار نكرده و مصداق هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ است و البته انسان در اينکه راه دو چيز لازم دارد اولا بايد علم براه پيدا كرد که اوجب واجبات تحصيل علم است بعقائد و اخلاق و اعمال و حقوق و ثانيا بايد سير كرد علم بي عمل و عمل بي علم ضلالت است چنانچه از حضرت رسالت است فرمود مردم چهار قسم هستند
(جاهل متهتك و عالم متهتك و جاهل متمسك و عالم متمسك)
سه قسم اول في النار و قسم اخير في الجنّة.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 61)- در این آیه برای تأکید بیشتر و بیان آنچه وظیفه فرزندان آدم است میفرماید: آیا من به شما عهد نکردم که: «مرا بپرستید و از من اطاعت کنید که راه مستقیم همین است» (وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ).
از یک سو پیمان گرفته که اطاعت شیطان نکنند، چرا که او دشمنی و عداوت خود را از روز نخست آشکار ساخته.
و در مقابل پیمان گرفته که از او اطاعت کنند، و دلیلش را این قرار میدهد که «صراط مستقیم همین است» و این در حقیقت بهترین محرک انسانهاست.
ضمنا از این تعبیر استفاده میشود که این جهان سرای اقامت نیست، چرا که راه را به کسی ارائه میدهند که از گذرگاهی عبور میکند و مقصدی در پیش دارد.
نکات آیه
۱ - عبادت خداوند، توصیه او به فرزندان آدم (ألم أعهد إلیکم یبنى ءادم ... و أن اعبدونى)
۲ - عبادت خداوند و پرهیز از اطاعت شیطان، صراط مستقیم الهى (أن لاتعبدوا الشیطن ... و أن اعبدونى هذا صرط مستقیم)
۳ - بودن در صراط مستقیم، خواسته و آرمان انسان ها است. (و أن اعبدونى هذا صرط مستقیم) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که جمله «هذا صراط مستقیم»، تعلیل براى امر به عبادت (أن اعبدونى) باشد و چون تعلیل باید به امرى مسلّم و روشن انجام گیرد. پس بودن در صراط مستقیم براى آدمى، امرى مسلّم و پذیرفته شده است.
۴ - کسانى که از عبادت خدا سرباز زده و از صراط مستقیم منحرف شوند، مورد سرزنش خدا قرار دارند. (ألم أعهد إلیکم یبنى ءادم ... و أن اعبدونى هذا صرط مستقیم)
۵ - پرهیز از شرک و رهایى از وسوسه هاى شیطان، مقدمه و پیش شرط ورود به آستان بندگى خدا و گام نهادن در صراط مستقیم الهى است. (ألم أعهد إلیکم یبنى ءادم أن لاتعبدوا الشیطن ... و أن اعبدونى هذا صرط مستقیم) از تقدم توصیه خداوند به پرهیز از اطاعت شیطان، بر فرمان به عبادت خالص خدا و دعوت به صراط مستقیم، مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.
موضوعات مرتبط
- اطاعت: اجتناب از اطاعت شیطان ۲
- انسان: آرزوى انسان ها ۳
- خدا: توصیه هاى خدا ۱; سرزنشهاى خدا ۴
- شرک: آثار اجتناب از شرک ۵
- شیطان: نجات از وسوسه هاى شیطان ۵
- صراط مستقیم :۲ سلوک صراط مستقیم ۲ ۳
- عبادت: آثار ترک عبادت خدا ۴; عبادت خدا ۱، ۲
- عبودیت: زمینه عبودیت ۵
- گمراهان: سرزنش گمراهان ۴
منابع