سوره البلد
سوره الفجر | سوره البلد | سوره الشمس | |||||||||||||||||||||||
|
در حال بارگیری... |
|
متن سوره
به این شهر [:مکه] سوگند نمیخورم.
حال آنکه تو در این شهر جای داری، یا حرمتت در آن هتک شده.
سوگند(م) به پدری (همچون محمد) است. و (نیز) آن (فرزندانی) که تولید کرده.
بهراستی انسان را در (ژرفای) سختی(اش) بهدرستی آفریدیم؟
آیا پندارد (که) هیچ کس هرگز بر او دست نتواند یافت؟
گوید: «مالی انباشته را تباه کردم.»
آیا پندارد که هیچ کس او را ندیده است؟
آیا برایش دو چشم ننهادیم،
و زبانی و دو لب؟
و هر دو راه (خیر و شرّ) را در بلندای نمایانشان بدو ننمودیم؟
پس هرگز نخواست از گردنه(ی عاقبتنگر) با کوشش و کاوش بالا رود.
و چه شناساندت (که آن) گردنه چیست؟
در بندی را (از گرفتاری و بندش) آزاد کردن،
یا در روز گرسنگیای سخت، طعامی دادن،
یتیمی خویشاوند را،
یا بینوایی خاکنشین را.
سپس از (زمرهی) کسانی بوده که گرویدهاند و یکدیگر را به شکیبایی و مرحمت سفارش کردهاند.
اینانند راستان و برکتیافتگان.
و کسانی که به انکار (و انگار) نشانههای ما پرداختهاند، آنانند (ناخجستگان:) شومزدگان.
بر (سر و سامان)شان آتشی سرپوشیده - همچون طبقهای - احاطه دارد.