الأنعام ٧٥
ترجمه
الأنعام ٧٤ | آیه ٧٥ | الأنعام ٧٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نُرِی»: نشان میدهیم. در اینجا به معنی: نشان میدادیم. از مصدر (إرائه) باب افعال. «مَلَکُوتَ»: ملک عظیم. وزن (فَعَلوت) برای مبالغه به کار میرود. مانند: (رحَمُوت): رحمت فراوان. (رَهَبُوت): رهبت شدید و هراس زیاد. «وَلِیَکُونَ»: تا باشد. برخی حرف واو را زائد دانسته و برخی (لِیَکُونَ) را عطف بر فعل محذوفی شمردهاند و تقدیر را چنین دانستهاند: لِیَسْتَدِلَّ وَ لِیَکُونَ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۳ - ۷۴، سوره انعام
- بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع ) در اين آيات ، كه به رفتار فطرىيك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى كند،شباهت دارد.
- هر چه اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبداء و معاد كمتر مىشود.
- اينكه غرض از اين تعبيرات تحقير بتها باشد از ادب ابراهيم (ع ) دور است .
- ضمير مذكر آوردن براى (( شمس )) در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربى هذا اكبر )) شاهدبر اينست كه آن حضرت همچون انسانى فرضى كه خبر از هيچ چيز ندارد سخن گفته است.
- اختلاف مفسرين در معناى كلمه (( آزر )) و نسبت او با ابراهيم (ع ).
- استغفار و دعاى ابراهيم (ع ) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنيا واقع شده ، نه درآخرت براى شفاعت .
- آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم عليه السلام نبوده است .
- توهم عجيب و غريب بعضى از مفسرين در مورد داستانهايى كه در قرآن كريم نقل شده است .
- كلام الهى ، كلام حق و فصل است و هزل و خلاف واقع در آن راه ندارد.
- وجه اينكه قرآن مواد تاريخ و جزئيات داستان رانقل نمى كند.
- بت ها (اصنام ) چه بوده اند.
- مالكيت حقيقى خداى سبحان ، مانند مالكيت انسان است نسبت به قوا و افعالش .
- (( ملكوت )) همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤ يت ملكوت به معناىديدن خدا است با ديدن اشياء و موجودات .
- ستاره اى كه مردم مى پرستيدند و ابراهيم (ع ) به آن اشاره فرمود و گفت : (( هذا ربى )) ستاره (( زهره )) بوده است .
- مراد از (( رب )) در كلام ابراهيم (ع ) (هذا ربى )، خداوند آفريدگار هستى نيست .
- اينكه ابراهيم (ع ) نخست ستاره و ماه و خورشيد را (( رب )) دانست ، از باب محاجه به زبان خصم بوده است .
- قضيه مورد بحث مربوط به زمان كودكى و قبل از بلوغ ابراهيم (ع ) است .
- ربوبيت ملازم با محبوبيت است و (( لا احب الآفلين )) يعنى من چيز متغير را رب خود نمىدانم .
- وجه آوردن ضمير مذكر براى (( شمس )) كه مؤ نث است در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربىهذا اكبر )) .
- اقوال مختلفى كه در توجيه تذكير ضمير در جمله مزبور گفته شده است .
- سخن غريب و نادرست يكى از مفسرين كه مدعى است ابراهيم (ع ) به زبان عربى سخن مىگفته است .
- جمله : (( لا احب الآفلين )) حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت ، نه حجتىعوامانه و غير برهانى .
- وحه اينكه ابراهيم (ع ) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركين معتقدبه اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاد و تدبيرند، نبوده اند.
- اشكالاتى كه بر اقوالى كه در توجيه (( لا احب الآفلين )) بر مبناى اينكه افول مبناى برهان است وارد شده است .
- وجه جامى كه فخر رازى براى توجيه آيه بر همان مبنا ذكر كرده است واشكال آن وجه .
- نكته اى در مورد ترتيب احتجاجات ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان و ستاره پرستان هدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت از ناحيه انسان .
- هدايت هميشه ...
- هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده ، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست .
- معناى (( فطر )) و (( فطرات )) و (( حنيف )) .
- توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است .
- اسلام ، دين مطابق با فطرت انسانى و نوع وجودى آدمى است .
- بخش دوم احتجاجات ابراهيم (ع ) كه محاجه آن حضرت است با مشركين بعد از اعلام بيزارىاز بت ها.
- حاصل كلام در تفسير سخن ابراهيم (ع ) (و لا اخاف ما تشركون به ...)
- اقوال متعدد مفسرين در توضيح و توجيه جملات ابراهيم (ع ) در محاجه با مشركين .
- اقوال مفسرين در توجيه (وسع بى كل شى ء علما) در كلام ابراهيم (ع )واشكال آنها.
- وجه اينكه ابراهيم (ع ) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است .
- (( امن )) و (( اهتدا )) از خواص و آثار ايمان است ، اگر با ظلم پوشيده نشود.
- (( ظلم )) داراى مفهوم وسيعى است ولى تمام اقسام آن به ايمان ضرر نمى رساند.
- گناه و ظلم اختيارى داراى مصاديق و مراتبى است كه شخص مؤ من مناسب با درجه تقوا ومعرفت و ايمانش از مصاديق و مراتب بيشترى از گناه دورى مى كند.
- ايمان به خدا فقط مشروط به دورى از شرك و گناهان كبيره نيست .
- سخن بعضى از مفسرين در تفسير آيه : (( للذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم ... )) . واشكال وارد بر آن .
- معناى لغوى و اصطلاحى (درجه ) و مراد از (نرفع درجات من نشاء...) در كلام خداوند.
- مناظره ماءمون يا امام رضا (ع ) درباره احتجاج ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان .
- رواياتى در مورد تولد و نشو و نماى ابراهيم (ع ) در خفا، و اينكه (( آزر )) پدر يا عموىابراهيم (ع ) بوده است .
- آنچه درباره سرگذشت حضرت ابراهيم مورد اتفاق علماى حديث است .
- چند روايت درباره ارائه ملكوت به ابراهيم (ع ).
- رواياتى در خصوص جمله (( هذا ربى )) كه ابراهيم (ع ) بر زبان آورد.
- رواياتى در ذيل جمله : (( و لم يلبسوا ايمانهم بظلم )) .
- سخن بعضى كه در توجيه يك روايت گفته اند: امت ابراهيم فقط مكلف به ايمان بودند وبه فروع و احكام مكلف نبودند و بيان فساد اين ادعا.
- فروع و احكامى كه توسط ابراهيم (ع ) تشريع شده اند.
- سبب وجود قوانين (( حمورابى )) در تورات فعلى .
- ۱ داستان ابراهيم (ع ) از نظر قرآن .
- ۲ منزلت ابراهيم (ع ) نزد خداوند و موقف بندگى اش و مواهب خدا به او:
- ۳ آثار پربركتى كه آن حضرت از خود در جامعه بشرى به يادگار گذاشت :
- ۴ تورات فعلى درباره ابراهيم (ع ) چه مى گويد؟
- ۵ تناقضات تورات بهترين دليل بر دست خوردگى آن است .
- وجود نظير نسبت هاى نارواى تورات فعلى به ابراهيم (ع )، در بعض روايات اهل سنت .
- عدم صحت نسبت دروغ گفتن ، به ابراهيم (ع ) كه در روايات عامه آمده است .
- روايتى جامع از طريق ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) درباره قضاياى ابراهيم (عليهالسلام ).
- ذبيح ابراهيم (ع )، اسمعيل (ع ) بوده است نه اسحق (ع ).
- كلام نادرست طبرى در تاريخ خود كه اسحق (ع ) را ذبيح دانسته .
- تورات بر خلاف قرآن كريم :
- اشكال بعضى از مستشرقين به قرآن در مورد عدم نقل خصوصيات ابراهيم و اسمعيل (ع ) و داستان بناى كعبه و... در سور مكيه و پاسخ بدان اشكال .
- اشكال ديگر به آيات مربوط به احتجاجات ابراهيم (ع ) و در آتش انداختن آن حضرت .
- گفتار بيرونى و بلخى و مسعودى درباره عقائد ستاره پرستان ، بت پرستان و صائبين .
- دو نكته كه از بيانات گذشته بدست آمد.
نکات آیه
۱- خداوند سلطنت و مالکیت خویش (ملکوت) بر آسمانها و زمین را به ابراهیم (ع) نمایاند. (و کذلک نرى إبرهیم ملکوت السموت و الأرض) «ملکوت» به معناى «ملک» است; اگر چه تأکید بیشترى در معنا دارد. مراد از ملکوت در آیه شریفه وجود اشیا از جهت انتسابشان به خداوند و مشاهده ملکوت، رؤیت موجودات با این کیفیت است. براى توضیح بیشتر به تفسیر المیزان مراجعه شود.
۲- مشاهده ملکوت، عیان دیدن بطلان و ضلالت شرک و لمس توحید در جهان هستى است. (إنى أریک و قومک فى ضلل مبین.و کذلک نرى إبرهیم ملکوت السموت)
۳- ابراهیم (ع) به دلیل مشاهده ملکوت آسمانها و زمین بت پرستى را گمراهى آشکارى مى دید. (إنى أریک و قومک فى ضلل مبین.و کذلک نرى إبرهیم) جمله «و کذلک نرى» احتمالا در صدد بیان سبب و زمینه گفته هاى ابراهیم (ع) در آیه قبل است.
۴- ورود ابراهیم (ع) در زمره اهل یقین، برجسته ترین هدف نمایاندن ملکوت (سلطنت و مالکیت خداوند) آسمانها و زمین به او بوده است. (و کذلک نرى إبرهیم ملکوت السموت و الأرض و لیکون من الموقنین) جمله «و لیکون ...» عطف بر محذوف است. یعنى ارائه ملکوت به ابراهیم(ع) براى مقاصدى بوده و از آن جمله اینکه وى از اهل یقین باشد. بیان این هدف از میان اهداف دیگر، نشانه برجسته بودن و اهمیت آن است.
۵- رسیدن به یقین، مرتبه اى بلند براى انسان و قله اى براى معرفت و شناخت (و کذلک نرى ... و لیکون من الموقنین) مطرح ساختن «یقین»، به عنوان اصلیترین هدف «ارائه ملکوت»، گویاى عظمت یقین و اهل آن و همچنین نقطه نهایى در مقوله شناخت است.
۶- وصول به یقین در پرتو امدادها و توفیقات الهى امکان پذیر است. (و کذلک نرى إبرهیم ... و لیکون من الموقنین)
۷- انبیا از هدایت ویژه خداوند برخوردارند. (و کذلک نرى إبرهیم ملکوت ... و لیکون من الموقنین)
۸- عن أبى جعفر (ع): «و کذلک نرى أبراهیم ملکوت السماوات و الأرض» قال: اعطى بصره من القوة ما نفذ السموات فرأى ما فیها و رأى العرش و ما فوقه و رأى ما فى الأرض و ما تحتها.(۱) امام باقر (ع) درباره «و کذلک نرى ...» فرمود: خداوند چنان قوتى به بینایى و بصیرت ابراهیم (ع) داد که آسمانها و آنچه در آنها بود، مشاهده کرد و عرش و مافوق آن و زمین و آنچه را زیر آن بود دید.
۹- عن أبى عبدالله (ع): ... نظر (ابراهیم) إلى الزهرة فى السماء فقال: «هذا ربى» فلما افلت ... قال: «لا احب الآفلین» فلما نظر إلى المشرق رأى و قدر طلع القمر قال: «هذا ربى» ... فلما تحرک و زال قال: «لئن لم یهدنى ربى لأکونن من القوم الضالین» فلما اصبح و طلعت الشمس ... قال: «هذا ربى» ... فلما تحرکت و زالت کشف الله له عن السموات حتى رأى العرش و من علیه و اراه الله ملکوت السماوات و الأرض ... .(۲) از امام صادق(ع) روایت شده است: ... ابراهیم (ع) به ستاره زهره در آسمان نظر افکند و گفت: «این پروردگار من است» و هنگامى که غروب کرد ... گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم» و هنگامى که به مشرق نگریست ماه را در حال بر آمدن دید گفت: «این پروردگار من است» ... چون به حرکت درآمد و محو
۱- . تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۶۴، ح ۳۶; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۳۴، ح ۱۳۸.
۲- . تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۰۷; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۳۶، ح ۱۴۹. شد، گفت: «اگر پروردگارم مرا هدایت نکند حتماً از گمراهان خواهم بود.» چون صبح شد و خورشید بر آمد ... گفت: «این پروردگار من است» ... وقتى که به حرکت در آمد و محو شد، خداوند براى او آسمانها را نمایان کرد تا اینکه عرش و ساکنان آن را مشاهده نمود و خدا ملکوت آسمانها و زمین را به او نمایاند ... .
موضوعات مرتبط
- آسمان: ملکوت آسمان ۳، ۴
- ابراهیم(ع): ارائه ملکوت به ابراهیم(ع) ۱، ۳، ۴، ۸، ۹; بصیرت ابراهیم(ع) ۸; قصه ابراهیم(ع) ۹; مقامات ابراهیم(ع) ۴
- انبیا: هدایت انبیا ۷
- بت پرستى: گمراهى بت پرستى ۳
- توحید: افعالى ۲
- توفیق: منشأ توفیق ۶
- خدا: افعال خدا ۱; امدادهاى خدا ۶; توفیقات خدا ۶; مالکیت خدا ۱; هدایت خاص خدا ۷
- رشد: عوامل رشد ۵
- زمین: ملکوت زمین ۳، ۴
- شرک: بطلان شرک ۲
- شناخت: مراتب شناخت ۵
- گمراهى: بطلان گمراهى ۲
- ملکوت: آثار رؤیت ملکوت ۳; رؤیت ملکوت ۲; فلسفه رؤیت ملکوت ۴
- مهتدین:۷
- یقین: اهل یقین ۴; عوامل وصول به یقین ۶; مقام یقین ۵