الأنعام ٧٥
کپی متن آیه |
---|
وَ کَذٰلِکَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ |
ترجمه
الأنعام ٧٤ | آیه ٧٥ | الأنعام ٧٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نُرِی»: نشان میدهیم. در اینجا به معنی: نشان میدادیم. از مصدر (إرائه) باب افعال. «مَلَکُوتَ»: ملک عظیم. وزن (فَعَلوت) برای مبالغه به کار میرود. مانند: (رحَمُوت): رحمت فراوان. (رَهَبُوت): رهبت شدید و هراس زیاد. «وَلِیَکُونَ»: تا باشد. برخی حرف واو را زائد دانسته و برخی (لِیَکُونَ) را عطف بر فعل محذوفی شمردهاند و تقدیر را چنین دانستهاند: لِیَسْتَدِلَّ وَ لِیَکُونَ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ... (۰) وَ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَ... (۰) أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَکُوتِ... (۴) قُلِ انْظُرُوا مَا ذَا فِي... (۲) أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۸۳ - ۷۴، سوره انعام
- بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع ) در اين آيات ، كه به رفتار فطرىيك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى كند،شباهت دارد.
- هر چه اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبداء و معاد كمتر مىشود.
- اينكه غرض از اين تعبيرات تحقير بتها باشد از ادب ابراهيم (ع ) دور است .
- ضمير مذكر آوردن براى (( شمس )) در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربى هذا اكبر )) شاهدبر اينست كه آن حضرت همچون انسانى فرضى كه خبر از هيچ چيز ندارد سخن گفته است.
- اختلاف مفسرين در معناى كلمه (( آزر )) و نسبت او با ابراهيم (ع ).
- استغفار و دعاى ابراهيم (ع ) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنيا واقع شده ، نه درآخرت براى شفاعت .
- آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم عليه السلام نبوده است .
- توهم عجيب و غريب بعضى از مفسرين در مورد داستانهايى كه در قرآن كريم نقل شده است .
- كلام الهى ، كلام حق و فصل است و هزل و خلاف واقع در آن راه ندارد.
- وجه اينكه قرآن مواد تاريخ و جزئيات داستان رانقل نمى كند.
- بت ها (اصنام ) چه بوده اند.
- مالكيت حقيقى خداى سبحان ، مانند مالكيت انسان است نسبت به قوا و افعالش .
- (( ملكوت )) همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤ يت ملكوت به معناىديدن خدا است با ديدن اشياء و موجودات .
- ستاره اى كه مردم مى پرستيدند و ابراهيم (ع ) به آن اشاره فرمود و گفت : (( هذا ربى )) ستاره (( زهره )) بوده است .
- مراد از (( رب )) در كلام ابراهيم (ع ) (هذا ربى )، خداوند آفريدگار هستى نيست .
- اينكه ابراهيم (ع ) نخست ستاره و ماه و خورشيد را (( رب )) دانست ، از باب محاجه به زبان خصم بوده است .
- قضيه مورد بحث مربوط به زمان كودكى و قبل از بلوغ ابراهيم (ع ) است .
- ربوبيت ملازم با محبوبيت است و (( لا احب الآفلين )) يعنى من چيز متغير را رب خود نمىدانم .
- وجه آوردن ضمير مذكر براى (( شمس )) كه مؤ نث است در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربىهذا اكبر )) .
- اقوال مختلفى كه در توجيه تذكير ضمير در جمله مزبور گفته شده است .
- سخن غريب و نادرست يكى از مفسرين كه مدعى است ابراهيم (ع ) به زبان عربى سخن مىگفته است .
- جمله : (( لا احب الآفلين )) حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت ، نه حجتىعوامانه و غير برهانى .
- وحه اينكه ابراهيم (ع ) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركين معتقدبه اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاد و تدبيرند، نبوده اند.
- اشكالاتى كه بر اقوالى كه در توجيه (( لا احب الآفلين )) بر مبناى اينكه افول مبناى برهان است وارد شده است .
- وجه جامى كه فخر رازى براى توجيه آيه بر همان مبنا ذكر كرده است واشكال آن وجه .
- نكته اى در مورد ترتيب احتجاجات ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان و ستاره پرستان هدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت از ناحيه انسان .
- هدايت هميشه ...
- هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده ، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست .
- معناى (( فطر )) و (( فطرات )) و (( حنيف )) .
- توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است .
- اسلام ، دين مطابق با فطرت انسانى و نوع وجودى آدمى است .
- بخش دوم احتجاجات ابراهيم (ع ) كه محاجه آن حضرت است با مشركين بعد از اعلام بيزارىاز بت ها.
- حاصل كلام در تفسير سخن ابراهيم (ع ) (و لا اخاف ما تشركون به ...)
- اقوال متعدد مفسرين در توضيح و توجيه جملات ابراهيم (ع ) در محاجه با مشركين .
- اقوال مفسرين در توجيه (وسع بى كل شى ء علما) در كلام ابراهيم (ع )واشكال آنها.
- وجه اينكه ابراهيم (ع ) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است .
- (( امن )) و (( اهتدا )) از خواص و آثار ايمان است ، اگر با ظلم پوشيده نشود.
- (( ظلم )) داراى مفهوم وسيعى است ولى تمام اقسام آن به ايمان ضرر نمى رساند.
- گناه و ظلم اختيارى داراى مصاديق و مراتبى است كه شخص مؤ من مناسب با درجه تقوا ومعرفت و ايمانش از مصاديق و مراتب بيشترى از گناه دورى مى كند.
- ايمان به خدا فقط مشروط به دورى از شرك و گناهان كبيره نيست .
- سخن بعضى از مفسرين در تفسير آيه : (( للذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم ... )) . واشكال وارد بر آن .
- معناى لغوى و اصطلاحى (درجه ) و مراد از (نرفع درجات من نشاء...) در كلام خداوند.
- مناظره ماءمون يا امام رضا (ع ) درباره احتجاج ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان .
- رواياتى در مورد تولد و نشو و نماى ابراهيم (ع ) در خفا، و اينكه (( آزر )) پدر يا عموىابراهيم (ع ) بوده است .
- آنچه درباره سرگذشت حضرت ابراهيم مورد اتفاق علماى حديث است .
- چند روايت درباره ارائه ملكوت به ابراهيم (ع ).
- رواياتى در خصوص جمله (( هذا ربى )) كه ابراهيم (ع ) بر زبان آورد.
- رواياتى در ذيل جمله : (( و لم يلبسوا ايمانهم بظلم )) .
- سخن بعضى كه در توجيه يك روايت گفته اند: امت ابراهيم فقط مكلف به ايمان بودند وبه فروع و احكام مكلف نبودند و بيان فساد اين ادعا.
- فروع و احكامى كه توسط ابراهيم (ع ) تشريع شده اند.
- سبب وجود قوانين (( حمورابى )) در تورات فعلى .
- ۱ داستان ابراهيم (ع ) از نظر قرآن .
- ۲ منزلت ابراهيم (ع ) نزد خداوند و موقف بندگى اش و مواهب خدا به او:
- ۳ آثار پربركتى كه آن حضرت از خود در جامعه بشرى به يادگار گذاشت :
- ۴ تورات فعلى درباره ابراهيم (ع ) چه مى گويد؟
- ۵ تناقضات تورات بهترين دليل بر دست خوردگى آن است .
- وجود نظير نسبت هاى نارواى تورات فعلى به ابراهيم (ع )، در بعض روايات اهل سنت .
- عدم صحت نسبت دروغ گفتن ، به ابراهيم (ع ) كه در روايات عامه آمده است .
- روايتى جامع از طريق ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) درباره قضاياى ابراهيم (عليهالسلام ).
- ذبيح ابراهيم (ع )، اسمعيل (ع ) بوده است نه اسحق (ع ).
- كلام نادرست طبرى در تاريخ خود كه اسحق (ع ) را ذبيح دانسته .
- تورات بر خلاف قرآن كريم :
- اشكال بعضى از مستشرقين به قرآن در مورد عدم نقل خصوصيات ابراهيم و اسمعيل (ع ) و داستان بناى كعبه و... در سور مكيه و پاسخ بدان اشكال .
- اشكال ديگر به آيات مربوط به احتجاجات ابراهيم (ع ) و در آتش انداختن آن حضرت .
- گفتار بيرونى و بلخى و مسعودى درباره عقائد ستاره پرستان ، بت پرستان و صائبين .
- دو نكته كه از بيانات گذشته بدست آمد.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ «75»
و اينگونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا (يقين پيدا كند و) از اهل يقين باشد.
نکته ها
دربارهى ملكوت، بزرگان سخنانى گفتهاند كه برخى را در اينجا نقل مىكنيم:
«1». توبه، 114.
جلد 2 - صفحه 493
كلمهى «مَلَكُوتَ» از «ملك» است و «واو» و «تاء» براى تأكيد و مبالغه به آن افزوده شده است. ملكوت آسمانها يعنى مالكيّت مطلق و حقيقى خداوند نسبت به آنها و مشاهده ملكوت يعنى مشاهده اشيا از جهت انتساب آنها با خداوند. ديد ملكوتى يعنى درك توحيد در هستى و باطل بودن شرك. «1»
عوالم هستى به چهار بخش تقسيم شده است: لاهوت (عالم الوهيّت كه جز خدا كسى از آن آگاه نيست)، جبروت (عالم مجرّدات)، ملكوت (عالم اجسام) و ناسوت (عالم كون و فساد و تغيير و تحوّلات). «2»
عالم ملكوت، عالم اسرار و نظم و شگفتىها و جهان غيب است. «3»
ملكوت آسمانها، عجايب آنهاست. «4»
ابراهيم با ديدن ملكوت آسمانها و زمين، بيشتر با سنّت، خلقت، حكمت و ربوبيّت الهى آشنا شد. به فرمودهى امام باقر عليه السلام خداوند به چشم ابراهيم عليه السلام، قدرت و نورى بخشيد كه عمق آسمانها و عرش و زمين را مشاهده مىكرد. «5»
استدلال محكم و برخورد علمى با ديگران، نيازمند ايمان قلبى است. حضرت ابراهيم هم پس از يقين، «لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» وارد استدلال مىشود كه در آيات پس از اين مىآيد. «6»
حرف «واو» در جملهى «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» رمز آن است كه ديد ملكوتى چند هدف داشته كه يكى از آن اهداف، به يقين رسيدن حضرت ابراهيم بوده است.
پیام ها
1- آنكه حقّ را شناخت و به آن دعوت كرد و از چيزى نهراسيد، خداوند «ديدِ ملكوتى» به او مىبخشد. (همچون حضرت ابراهيم، به مقتضاى آيه قبل) وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ ... آرى، يك جوان هم مىتواند با رشد معنوى، به ديد ملكوتى دست يابد. چون طبق تفاسير متعدّد، ابراهيم در آن زمان نوجوان بود.
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير اطيبالبيان.
«3». قاموس، معجمالوسيط.
«4». تفسير روحالمعانى.
«5». تفسير نورالثقلين.
«6». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 494
2- يقين، عالىترين درجهى ايمان است. «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»
3- به يقين رسيدن، نياز به امداد الهى دارد. نُرِي ... الْمُوقِنِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ (75)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 311
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: و چنانچه او را بينا گردانيدم بر ضلالت و گمراهى قوم، همچنين نشان داديم ابراهيم را آثار ربوبيت و ملك يا عجائب و بدايع آسمانها و زمينها را از ذروة عرش تا تحت الثرى بر او منكشف شد تا استدلال كند بر قدرت كامله سبحانى وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ: و تا باشد از تصديقكنندگان در علم استدلالى. در اخبار صحيحه معتبره بسيار از ائمه اطهار مروى است كه در تفسير اين آيه فرمودند: ديده ابراهيم عليه السّلام را آنقدر قوت دادند كه از آسمانها گذشت و گشودند براى او موانع را از زمين، تا ديد زمين را و آنچه در زير زمين است و آسمانها را از ملائكه و ديد عرش و كرسى و آنچه فوق عرش و كرسى بود. و چنين كردند نسبت به حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و هر امام از امامان شما بيشتر از آنچه به حضرت ابراهيم عليه السّلام نمودند. «1» شرح واقعه- حضرت ابراهيم عليه السّلام در زمان نمرود بن كنعان و از زمان ايجاد آدم تا ولادت او 2607 سال و نمرود از فرزندان سام بن نوح است. مروى است چهار نفر پادشاه تمام روى زمين شدند: دو كافر نمرود و بخت النصر، و دو مسلمان سليمان و ذو القرنين. و اوّل كسى كه تاج به سر نهاد نمرود و همه مردم را به عبادت خود امر نمود؛ پايتختش بابل و سفير به اطراف براى دعوت مىفرستاد.
چون مدتى بر اين منوال گذشت شبى در خواب ديد كوكبى از افق بلد طلوع كه شعشعه جمال او نور شمس و قمر را نابود كرد. از غايت فزع بيدار و حكما را طلبيد. تعبير نمودند در اين سال مولودى خجسته طالع، ظاهر شود كه هلاك تو و مملكت تو به دست او باشد. و هنوز اين مولود از مستقر صلب به مستودع رحم نپيوسته، نمرود فرمان داد به تفريق زنان و مردان و بر هر ده نفر زن، موكلى مقرر تا هر مولود پسر متولد شود او را بكشد.
«تارخ» يكى از مقربان نمرود، شبى با زوجه خود مخفيانه خلوت و او حامله شد. به حضرت ابراهيم صبح كاهنان خبر دادند ديشب نطفه او مستقر شد.
«1» مجمع البيان ج 2 ص 322 (روايت از امام باقر عليه السّلام)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 312
نمرود در غضب امر نمود قابلهها تفحص احوال زنان، هر كه اثر حمل دارد بكشند. تجسس نمودند، مادر ابراهيم اثر حمل نداشت، از او گذشتند تا وقت وضع حمل نزديك شد. بترسيد، پس در شب تنها از شهر خارج و در غارى داخل و حضرت ابراهيم متولد شد. او را در خرقه پيچيده همانجا گذارد و درب غار را به سنگ مسدود و برگشت. حق تعالى مقرر فرمود كه انگشت خود را مىمكيد شير از آن تناول مىنمود و هر روز به قدر هفته، و هر هفته به قدر ماه، و هر ماه به قدر سال ديگران بزرگ مىشد. بعد از پانزده ماه از غار بيرون آمد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ (75)
ترجمه
و همچنين مىنموديم ابراهيم را پادشاهى وسيع آسمانها و زمين را و تا بوده باشد از يقين كنندگان.
تفسير
چنانچه خداوند بحضرت ابراهيم ارائه فرمود بطلان شرك و ضلالت بت پرستان را ارائه فرمود سلطنت مطلقه خود را در آسمانها و زمين و لفظ نرى اگر چه فعل مضارع است ولى بر سبيل حكايت از ماضى است و در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده است كه خداوند برداشت براى حضرت ابراهيم حجاب را از طبقات زمين تا ديد آنها را و آنچه در زير آنها است و از آسمانها تا ديد آنها را و آنچه در آنها است از ملائكه و حاملان عرش و عيّاشى و قمى رحمة اللّه عليهما از حضرت صادق عليه السلام نقل نمودهاند كه برداشته شد حجاب از براى او از زمين و هر كس مستقر بر آن است و از آسمان و هر كس در آن است و ملكيكه حامل آن باشد و عرش و كسيكه مستقر بر آن است و قمى اضافه فرموده كه اين كار براى پيغمبر خاتم (ص) و امير المؤمنين (ع) هم شد و در روايت ديگرى وارد شده كه براى ائمه عليهم السلام هم روى داد و در روايت عياشى ره از حضرت باقر (ع) است اين مشاهده براى محمد (ص) روى داد مانند حضرت ابراهيم و من ميدانم كه براى صاحب شما هم روى داده است و نيز از آنحضرت روايت شده است كه خداوند بچشم او قوّتى عطا فرمود كه نفوذ كرد در آسمانها پس ديد آنچه را در آنها است و ديد عرش
جلد 2 صفحه 339
و آنچه را فوق آن است و ديد آنچه را در زمين و آنچه در زير آن است و در كافى و مجمع و عياشى و قمى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه حضرت ابراهيم وقتى مشاهده فرمود ملكوت آسمانها و زمين را ديد مرديرا كه زنا ميكند پس نفرين كرد او را و مرد باز ديد مرد ديگرى را و نفرين كرد و مرد پس سه نفر را ديد و نفرين كرد و مردند پس خداوند وحى فرمود بآنحضرت كه دعاى تو مستجاب است ولى نفرين نكن بر بندگان من اگر مىخواستم من آنها را بدعاى تو بميرانم خلق نمىكردم من بندگان خود را بر سه صنف خلق كردم يك صنف عبادت مرا مىكنند و چيزى را شريك من قرار نمىدهند بآنها ثواب مىدهم و يك صنف عبادت غير مرا ميكنند پس هر وقت بخواهم پاداش عمل آنها را ميدهم و يك صنف عبادت غير مرا مىكنند و از صلب آنها بيرون ميآورم من كسيرا كه عبادت مرا مىكند و لفظ ملكوت مبالغه در ملك است و واو و تاء براى افاده مبالغه اضافه شده است و باصطلاح حكما مراد از آن عالم نفوس است كه ارواح كليّه موجودات باشد و گفتهاند مراد آنستكه خداوند حقائق موجودات را براى حضرت ابراهيم كشف فرمود در هر حال اين براى آن بود كه بقدرت و عظمت دستگاه ربوبيّت پى برد و موجب مزيد يقين او بوحدانيّت و قدرت و حكمت الهى شود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ المُوقِنِينَ (75)
و همين نحو نشان داديم ابراهيم را ملكوت سماوات و زمين را تا اينكه باشد از كساني که داراي يقين هستند.
و كذلك اخبار بسياري داريم بلكه ميتوانيم گفت از مسلميات مذهب شيعه است که وجود مقدس حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه طاهرين عليهم السّلام تمام آنچه در آسمانها از فوق عرش تا تخوم ارض است مشاهده ميفرمودند و اينکه اخبار در برهان مذكور است که مفادش اينست که سؤال ميكردند که آيا پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ميديد ملكوت سماوات و ارضين را جواب نعم و كذلك صاحبكم يعني وجود مبارك امام عليه السّلام پس معني كذلك يعني همين نحوي که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه (ع)
جلد 7 - صفحه 118
ميديدند بابراهيم (ع) هم نشان داديم نُرِي إِبراهِيمَ خداوند نشان داد ابراهيم را مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ حكماء عوالم را چهار قسمت كردند عالم لاهوت و جبروت و ملكوت و ناسوت. لاهوت عالم الوهيت حق که جز ذات مقدسش احدي از مخلوقات ممكن نيست خبر داشته باشد و مطلع شود. جبروت عالم مجردات است که عالم عقول و نفوس باشد که قابل رؤيت نيست. ملكوت عالم اجسام از فوق عرش تا تخوم ارض است. ناسوت عالم كون و فساد مثل زمان که دائما در تصرم و تجدد است و امثال آن از امور غير قارّه و امور اعتباري که قائم بيد معتبر است و امور انتزاعي که تابع منشأ انتزاع است و صور خياليه و موجودات ذهنيه که دائر مدار توجه است بمجرد انصراف معدوم ميشود و آنچه از اينکه عوالم قابل رؤيت است فقط عالم ملكوت است که از فوق عرش تا تخوم ارض و آنچه در آنها موجود است از ملائكه، جنّ، انس، حيوانات، نباتات، جمادات، كرات علويه تماما مشاهد حضرت ابراهيم عليه السّلام شد و بعد از او جز رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياء طاهرينش دليلي نداريم که كسي مشاهد آنها باشد.
لِيَكُونَ مِنَ المُوقِنِينَ براي اينكه بمقام يقين که بالاترين مراتب ايمان است بخصوص مقام حق اليقين که آني غفلت در او نباشد و از همين جمله افضليت حضرت ابراهيم (ع) بر ساير انبياء غير از خاتم النبيين و آله الطاهرين معلوم ميشود
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند سلطنت و مالکیت خویش (ملکوت) بر آسمانها و زمین را به ابراهیم (ع) نمایاند. (و کذلک نرى إبرهیم ملکوت السموت و الأرض) «ملکوت» به معناى «ملک» است; اگر چه تأکید بیشترى در معنا دارد. مراد از ملکوت در آیه شریفه وجود اشیا از جهت انتسابشان به خداوند و مشاهده ملکوت، رؤیت موجودات با این کیفیت است. براى توضیح بیشتر به تفسیر المیزان مراجعه شود.
۲- مشاهده ملکوت، عیان دیدن بطلان و ضلالت شرک و لمس توحید در جهان هستى است. (إنى أریک و قومک فى ضلل مبین.و کذلک نرى إبرهیم ملکوت السموت)
۳- ابراهیم (ع) به دلیل مشاهده ملکوت آسمانها و زمین بت پرستى را گمراهى آشکارى مى دید. (إنى أریک و قومک فى ضلل مبین.و کذلک نرى إبرهیم) جمله «و کذلک نرى» احتمالا در صدد بیان سبب و زمینه گفته هاى ابراهیم (ع) در آیه قبل است.
۴- ورود ابراهیم (ع) در زمره اهل یقین، برجسته ترین هدف نمایاندن ملکوت (سلطنت و مالکیت خداوند) آسمانها و زمین به او بوده است. (و کذلک نرى إبرهیم ملکوت السموت و الأرض و لیکون من الموقنین) جمله «و لیکون ...» عطف بر محذوف است. یعنى ارائه ملکوت به ابراهیم(ع) براى مقاصدى بوده و از آن جمله اینکه وى از اهل یقین باشد. بیان این هدف از میان اهداف دیگر، نشانه برجسته بودن و اهمیت آن است.
۵- رسیدن به یقین، مرتبه اى بلند براى انسان و قله اى براى معرفت و شناخت (و کذلک نرى ... و لیکون من الموقنین) مطرح ساختن «یقین»، به عنوان اصلیترین هدف «ارائه ملکوت»، گویاى عظمت یقین و اهل آن و همچنین نقطه نهایى در مقوله شناخت است.
۶- وصول به یقین در پرتو امدادها و توفیقات الهى امکان پذیر است. (و کذلک نرى إبرهیم ... و لیکون من الموقنین)
۷- انبیا از هدایت ویژه خداوند برخوردارند. (و کذلک نرى إبرهیم ملکوت ... و لیکون من الموقنین)
۸- عن أبى جعفر (ع): «و کذلک نرى أبراهیم ملکوت السماوات و الأرض» قال: اعطى بصره من القوة ما نفذ السموات فرأى ما فیها و رأى العرش و ما فوقه و رأى ما فى الأرض و ما تحتها.(۱) امام باقر (ع) درباره «و کذلک نرى ...» فرمود: خداوند چنان قوتى به بینایى و بصیرت ابراهیم (ع) داد که آسمانها و آنچه در آنها بود، مشاهده کرد و عرش و مافوق آن و زمین و آنچه را زیر آن بود دید.
۹- عن أبى عبدالله (ع): ... نظر (ابراهیم) إلى الزهرة فى السماء فقال: «هذا ربى» فلما افلت ... قال: «لا احب الآفلین» فلما نظر إلى المشرق رأى و قدر طلع القمر قال: «هذا ربى» ... فلما تحرک و زال قال: «لئن لم یهدنى ربى لأکونن من القوم الضالین» فلما اصبح و طلعت الشمس ... قال: «هذا ربى» ... فلما تحرکت و زالت کشف الله له عن السموات حتى رأى العرش و من علیه و اراه الله ملکوت السماوات و الأرض ... .(۲) از امام صادق(ع) روایت شده است: ... ابراهیم (ع) به ستاره زهره در آسمان نظر افکند و گفت: «این پروردگار من است» و هنگامى که غروب کرد ... گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم» و هنگامى که به مشرق نگریست ماه را در حال بر آمدن دید گفت: «این پروردگار من است» ... چون به حرکت درآمد و محو
۱- . تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۶۴، ح ۳۶; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۳۴، ح ۱۳۸.
۲- . تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۰۷; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۳۶، ح ۱۴۹. شد، گفت: «اگر پروردگارم مرا هدایت نکند حتماً از گمراهان خواهم بود.» چون صبح شد و خورشید بر آمد ... گفت: «این پروردگار من است» ... وقتى که به حرکت در آمد و محو شد، خداوند براى او آسمانها را نمایان کرد تا اینکه عرش و ساکنان آن را مشاهده نمود و خدا ملکوت آسمانها و زمین را به او نمایاند ... .
موضوعات مرتبط
- آسمان: ملکوت آسمان ۳، ۴
- ابراهیم(ع): ارائه ملکوت به ابراهیم(ع) ۱، ۳، ۴، ۸، ۹; بصیرت ابراهیم(ع) ۸; قصه ابراهیم(ع) ۹; مقامات ابراهیم(ع) ۴
- انبیا: هدایت انبیا ۷
- بت پرستى: گمراهى بت پرستى ۳
- توحید: افعالى ۲
- توفیق: منشأ توفیق ۶
- خدا: افعال خدا ۱; امدادهاى خدا ۶; توفیقات خدا ۶; مالکیت خدا ۱; هدایت خاص خدا ۷
- رشد: عوامل رشد ۵
- زمین: ملکوت زمین ۳، ۴
- شرک: بطلان شرک ۲
- شناخت: مراتب شناخت ۵
- گمراهى: بطلان گمراهى ۲
- ملکوت: آثار رؤیت ملکوت ۳; رؤیت ملکوت ۲; فلسفه رؤیت ملکوت ۴
- مهتدین:۷
- یقین: اهل یقین ۴; عوامل وصول به یقین ۶; مقام یقین ۵
منابع