الأنعام ٥٥
کپی متن آیه |
---|
وَ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ |
ترجمه
الأنعام ٥٤ | آیه ٥٥ | الأنعام ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نُفَصِّلُ»: از هم جدا میسازیم. نمودار و آشکار میکنیم. توضیح و تبیین مینمائیم. «وَ لِتَسْتَبِینَ»: تا این که روشن و هویدا شود. واو حرف عطف است و فعل (لِتَسْتَبِینَ) را بر فعل مقدّری مانند (لِیَفْهَمُوا) عطف میکند. تقدیر چنین است: لِیَفْهَمُوا وَ لِتَسْتَبینَ. «سَبِیلُ»: راه. این واژه به صورت مذکّر و مؤنّث به کار میرود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ «55»
و ما بدين گونه آيات را (براى مردم) به روشنى بيان مىكنيم، (تا حقّ آشكار) و راه و رسم گناهكاران روشن شود.
نکته ها
در شأن نزول آيه آمده است، جمعى گنهكار، خدمت پيامبر آمده و گفتند: ما خلافهاى زيادى كردهايم. حضرت ساكت شد. اين آيه نازل شد.
در اين سوره، خداوند دوبار جملهى: «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» 6: 12 گفته است، يكى براى دلگرم كردن مؤمنان در همين دنيا (همين آيه)، يكى هم در آيهى 12 كه براى معاد است. «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ» 6: 12
جهالت، قبلا بيان شد كه در حديثى امام صادق فرمود: مراد از «جهالة» جهل به زشتى باطن گناه است كه شامل همه گناهكاران مىشود.
پیام ها
1- ايمان زائر پيامبر خدا، از شرايط دريافت لطف الهى است. وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ ...
جلد 2 - صفحه 470
2- زيارت پيامبر، راه دريافت لطف خداست. جاءَكَ ... فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ
3- رابطهى رهبر و مردم، بر پايهى انس و محبّت است. إِذا جاءَكَ ... فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ
4- بهترين عبارت تحيّت، «سلام عليكم» است. «فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» 6: 54
5- تحقير شدن مؤمنان را جبران كنيد. (در آيهى 53 متكبّران با لحن تحقيرآميزى مىگفتند: أَ هؤُلاءِ ... ولى در آيهى 54 خداوند آن تحقير را جبران مىكند و به پيامبرش دستور سلام كردن به مؤمنان را صادر مىكند.) «فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
6- «سلام»، شعار اسلام است. بزرگ نيز به كوچك، سلام مىكند. «فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
7- مربّى ومبلّغ، بايد با برخوردى محبّتآميز با مردم، به آنان شخصيّت دهد.
«سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
8- اگر گناه از روى لجاجت و استكبار نباشد، توبه قابل پذيرش است. «مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ» 6: 54
9- خداوند، رحمت را بر خويش واجب كرده؛ ولى شرط دريافت آن، عذرخواهى و توبه است. كَتَبَ ... ثُمَّ تابَ
10- توبه، تنها يك لفظ نيست، تصميم و اصلاح هم مىخواهد. «تابَ وَ أَصْلَحَ»
6: 54
12- عفو الهى همراه با رحمت است. «غَفُورٌ رَحِيمٌ» (گناهكار نبايد مأيوس شود)
13- روشنگرى نسبت به سيماى مجرمان و راه خطاكاران و اهل توطئه، از اهداف مكتب است. «لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ» 6: 55
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (55)
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ: و همچنان كه تبيين مىكنم در اين سوره دلايل توحيد و نبوت را، همچنين تفصيل مىدهم آيات قرآن را در وصف مطيعان و عاصيان تا حق ظاهر شده حجت بر عصاة لازم گردد و اهل ايمان انقياد به آن نمايند وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ: و به جهت آنكه روشن گردد راه گناهكاران. يعنى حق از باطل ممتاز شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (55)
ترجمه
و همچنين تفصيل ميدهيم آيتها را و تا روشن شود راه گناهكاران.
تفسير
تفصيل ادلّه و اقامه حجج براى وضوح حق و بيان راه باطل است و همچنين بيان اوصاف مطيعان و عاصيان براى ظهور مقام آنها و بيان راه چاره اينها است كه توبه است و جمله و لتستبين عطف است بر ليظهر الحقّ مقدر كه كلام دلالت بر آن دارد و لفظ سبيل تذكير و تأنيث در آن جائز است و گفتهاند مراد بيان افتراق راه باطل از راه حق است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ وَ لِتَستَبِينَ سَبِيلُ المُجرِمِينَ (55)
و همين نحوه براي شما تفصيل ميدهيم آيات را و هراينه ظاهر ميشود براي شما طريقه گنهكاران.
جلد 7 - صفحه 86
و كذلك مشبه و مشبه به يعني همين نحوي که در سابقين از نيكان و بدان بيان كرديم از براي لاحقين هم بيان ميكنيم آيات و نشانههايي نُفَصِّلُ الآياتِ چه آيات تكوينه که عبارت باشد از رفتار با اهل ايمان و تقوي و با كفار و فساق و چه تشريعيه که مطيع و عاصي از هم تميز داده شوند و مؤمن و كافر از هم جدا گردند و چه معجزات باهرات تا حجت بر همه تمام گردد وَ لِتَستَبِينَ دو نحوه قرائت شده بتاء و بياء و معتبر همان سياهي قرآن است که با تاء منقوط است و لام در لتستبين لام غايت است و استبانه ظاهر و واضح شدنست سَبِيلُ المُجرِمِينَ ممكن است مراد رفتار مجرمين باشد که در راه معصيت و نافرماني و ظلم و اذيت بانبياء و مؤمنين و كفر و طغيان سير ميكنند و روزبروز بر فسق و فجور خود ميافزايند و ممكن است مراد رفتار الهيست نسبت بآنها از حيث نزول بلاء يا ازدياد نعم که معني استدراج باشد و بعيد نيست که شامل هر دو شود براي تنبّه مؤمنين.
تنبيه- مسئله توبه را از معني توبه و شرائط آن و لزوم آن و وجوب قبول توبه و فضيلت آن و زمان توبه در مجلد اول اينکه كتاب صفحه 180 ذكر شده.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- تبیین آیات قرآن و کیفیت آن از جانب خداوند است. (و کذلک نفصل الأیت)
۲- آیات با عظمت سوره انعام نمونه اى از تفصیل و تبیین خداوند (و کذلک نفصل الأیت) «ذلک» ظاهراً اشاره به آیات سوره انعام است. یعنى ما مانند این آیات با عظمت، آیات خود را بیان مى کنیم.
۳- روشن ساختن راه و روش مجرمان، از اهداف تفصیل و تبیین آیات قرآن (و کذلک نفصل الأیت و لتستبین سبیل المجرمین)
۴- ترسیم راه و روش صالحان، از اهداف تبیین آیات قرآن (و کذلک نفصل الأیت و لتستبین سبیل المجرمین) بیان راه و روش مجرمان، با بیان راه و روش مجرمان، با بیان راه و روش صالحان، که نقطه مقابل مجرمان است، ملازمه دارد و بیان یکى از دو ضد، مآلا بیان دیگرى نیز خواهد بود. لذا برخى گفته اند جمله «و لتستبین» عطف بر جمله محذوف «لتستبین سبیل المؤمنین» است.
۵- ترسیم راه و روش صالحان و مجرمان باید از محورهاى اساسى تبلیغ باشد. (و کذلک نفصل الأیت و لتستبین سبیل المجرمین) چون در آیه ترسیم راه و روش مجرمان و صالحان به عنوان هدفى بارز براى تفصیل آیات بیان شده، مى توان این پیام را در موضوع تبلیغ از آن دریافت کرد.
موضوعات مرتبط
- تبلیغ: ارکان تبلیغ ۵
- خدا: افعال خدا ۱، ۲
- سوره انعام: آیات سوره انعام ۲
- صالحان: تبیین خط مشى صالحان ۴، ۵
- قرآن: تبیین آیات قرآن ۱، ۲; فلسفه تبیین آیات قرآن ۳، ۴
- مجرمان: تبیین خط مشى مجرمان ۳، ۵
منابع