الكهف ٥٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۱۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ رَأَى‌ الْمُجْرِمُونَ‌ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ‌ مُوَاقِعُوهَا وَ لَمْ‌ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفاً

ترجمه

و گنهکاران، آتش (دوزخ) را می‌بینند؛ و یقین می‌کنند که با آن درمی‌آمیزند، و هیچ گونه راه گریزی از آن نخواهند یافت.

|و گناهكاران آتش دوزخ را مى‌بينند و در مى‌يابند كه در آن افتادنى هستند، و از آن راه گريزى نمى‌يابند
و گناهكاران آتش [دوزخ‌] را مى‌بينند و درمى‌يابند كه در آن خواهند افتاد، و از آن راه گريزى نيابند.
و آن‌گاه مردم بدکار آتش دوزخ را به چشم مشاهده کنند و بدانند که در آن خواهند افتاد و از آن ابدا مفرّی ندارند.
مجرمان، آتش را می بینند ویقین می کنند که در آن خواهند افتاد و راه بازگشتی از آن نمی یابند.
چون مجرمان آتش را ببينند بدانند كه در آن خواهند افتاد و راه رهايى از آن نيست.
و گناهکاران آتش دوزخ را ببینند و بدانند که در آن خواهند افتاد و از آن گریزی نیابند
و بزهكاران آتش دوزخ را ببينند و بى‌گمان بدانند كه در آن خواهند افتاد و از آنجا راه برگشتى نيابند.
و (در این گیرودار) گناهکاران آتش دوزخ را می‌بینند و می‌دانند که ایشان بدان می‌افتند ولیکن محلّی نمی‌یابند که (از دست دوزخ بگریزند و) بدان رو کنند.
و مجرمان آتش (دوزخ) را دیدند. پس گمان بردند که برخوردکنندگان آنند، و از آن گریزگاهی نیافتند.
و دیدند گنهکاران آتش را پس پنداشتند که افتادگانند در آن و نیافتند از آن کنارگاهی را

And the sinners will see the Fire, and will realize that they will tumble into it. They will find no deliverance from it.
ترتیل:
ترجمه:
الكهف ٥٢ آیه ٥٣ الكهف ٥٤
سوره : سوره الكهف
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ظَنُّوا»: یقین داشتند. «مُوَاقِعُوهَا»: افتادگان در آن. روندگان بدان. «مَصْرِفاً»: مکانی که بدان رو کنند. انصراف و روگردانی. این واژه می‌تواند اسم مکان یا اسم زمان و یا مصدر میمی باشد. «لَمْ یَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفاً»: گریزی از دوزخ ندارند. مکانی که از دست دوزخ بدان رو کنند نمی‌یابند. زمان روگردانی از آن را نخواهند داشت.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً «53»

و گناهكاران (در قيامت) آتش دوزخ را مى‌بينند، پس درمى‌يابند كه در آن خواهند افتاد و راه فرارى از آن نمى‌يابند.

نکته ها

مجرمان در قيامت راه فرار ندارند، زيرا نجات يا در سايه‌ى ايمان است، يا به خاطر عفو الهى براساس توبه وعمل‌صالح، كه دستشان از اين موارد تهى است، و يا شفاعت، كه از بت‌ها كارى ساخته نيست، پس دوزخ برايشان حتمى است.

پیام ها

1- مكان هلاكت بارى كه در آيه قبل وعده داده شده بود، «مَوْبِقاً» دوزخ است.

«رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ»

2- شرك، جرم و مشرك مجرم است. نادُوا شُرَكائِيَ‌ ... رَأَى الْمُجْرِمُونَ‌

3- ديدن آتش، عذاب است وسوختن در آن عذابى ديگر. «رَأَى الْمُجْرِمُونَ»

4- در قيامت، گرچه مجرمان آتش را از دور دست مى‌بينند «1»، ولى چنان با صدا و نفير است كه مى‌پندارند الآن در آن مى‌افتند. «فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها»

5- شرك، عذابى ابدى دارد. «لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً»

6- مجرم در قيامت اميدى به نجات و راه فرار ندارد. «لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً»


«1». «اذا رأتهم من مكان بعيد، سمعوا لها تغيظاً و زمزاً». فرقان، 12.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 188

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً (53)

وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ: و ببينند مشركان آتش را روز جزا معاينة از چهل سال راه. فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها: پس يقين كنند كه ايشان افتادگانند در آن.

وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً: و نيابند از آتش مكانى كه باز گردند به آن، يا گريزگاهى نيابند؛ جهت آنكه از همه جوانب احاطه كرده باشد بديشان.

نكته: استعمال «ظن» در اين آيه شريفه به معنى علم مى‌باشد، چنانچه در تفسير برهان از حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد: قوله تعالى‌ «وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها اى ايقنو انّهم داخلوها» «1».

تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به آنكه روز قيامت، حقايق مكشوف و جزاى‌


«1» تفسير برهان ج 2 ص 472 حديث 1.

جلد 8 - صفحه 74

اعمال به منصّه ظهور رسد، و كافر و مشرك چون آتش جهنم را به چشم مشاهده كنند، معبودان و ياران خود را بخوانند، جواب ندهند؛ در اين حال قطع كنند و يقين دانند كه بجز عذاب چاره‌اى ندارند و راه خلاصى نيابند. بنابراين پيش از آمدن چنين روزى، بايد شخص در صدد تدارك برآيد و از كفر و شرك و نفاق و فسق و فجور بازگشت نمايد به توحيد و ايمان و اخلاص و طاعت و عبادت، و آتش جهنم را به آب توبه و انابه خاموش گرداند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً (53) وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‌ءٍ جَدَلاً (54) وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‌ وَ يَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ قُبُلاً (55) وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً (56)

ترجمه‌

و به بينند گناهكاران آتش را پس يقين كنند كه آنها داخل شوندگانند در آن و نيابند از آن گريز گاهى‌

و بتحقيق بيان نموديم در اين قرآن براى مردم از هر گونه مثلى و باشد آدمى بيشتر چيزى از راه جدال‌

و باز نداشته است مردم را كه ايمان آورند وقتى كه آمد آنها را هدايت و طلب آمرزش نمايند از پروردگارشان مگر آنكه آيد آنها را آنچه رسم شده بود براى پيشينيان يا آيد آنها را عذاب رو برو

و نميفرستيم فرستادگان را مگر بشارت دهندگان و بيم- دهندگان و مجادله ميكنند آنانكه كافر شدند بباطل تا زائل نمايند بآن حق را و گرفتند آيتهاى مرا و آنچه را بيم داده شدند بآن از راه استهزاء.

تفسير

در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ظنّ در اين آيه يقين است يعنى يقين كردند كه داخل جهنّم ميشوند و در احتجاج نيز اينمعنى را از آنحضرت روايت نموده و تصريف امثال مانند تصريف آيات آوردن امثال و حكايات و دلائل واضحه است ببيانات مختلفه و عبارات متفاوته براى تنبّه و ازدياد بصيرت و زيادى جدال انسان بالنّسبه بساير موجودات از مراجعه بحال بعضى از


جلد 3 صفحه 433

آنها مانند ابو جهل و امثال او از قبيل نضر بن الحارث كه گفته شده اينجا مراد از انسان او است واضح ميشود كه چه تقاضاهاى بيجا و اشكالات بى‌اساسى ميكردند مانند آنكه به پيغمبران ميگفتند شما هم بشرى هستيد مانند ما چرا خدا ملائكه را برسالت نزد ما نفرستاد و بيا كوه صفا را براى ما طلا كن و امثال اينها كه شمّه‌اى از آن سابقا ذكر شد و بعد از نزول آيات بيّنات و ظهور معجزات باهرات باقى نمانده است چيزى كه باز دارد آنها را از ايمان بخدا و توبه از معاصى جز آنكه منتظرند عذابهائى كه بر پدرانشان در دنيا نازل شد بر آنها نازل شود يا عذاب آخرت را در برابر خودشان معاينه نمايند و اين از نهايت غفلت و فرط جهالت است چون خداوند پيغمبران را براى هدايت مردم فرستاده نه براى عذاب آنها و وظيفه ايشان فقط بشارت ببهشت است در صورت اطاعت و ترساندن از جهنّم در صورت معصيت و منظور آنها از مجادله و گفتگو تحقيق حقّ و صدق گفتار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيست چون امر او بر همه ظاهر شده بلكه مقصودشان آنستكه حق را از مقرّ خود زائل نمايند تا باطل جلوه پيدا كند و رياست چند روزه آنها محفوظ بماند لذا آيات الهى را كه راجع بمعاد و عذاب آخرت است مورد تمسخر و استهزاء خودشان قرار ميدهند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ رَأَي‌ المُجرِمُون‌َ النّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم‌ مُواقِعُوها وَ لَم‌ يَجِدُوا عَنها مَصرِفاً (53)

و ديدند مجرمين‌ آتش‌ ‌را‌ و فهميدند ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ واقع‌ مي‌شوند و نمييابند ‌از‌ ‌آن‌ آتش‌ صرف‌ شدگان‌ وَ رَأَي‌ المُجرِمُون‌َ النّارَ مراد ‌از‌ مجرمين‌ كفار و مشركين‌ و مخالفين‌ و معاندين‌ و ارباب‌ ضلال‌ ‌است‌ و ‌در‌ صحراي‌ محشر جهنم‌ ظاهر و بارز ‌است‌ ‌در‌ طرف‌ چپ‌ چنانچه‌ ميفرمايد:

وَ جِي‌ءَ يَومَئِذٍ بِجَهَنَّم‌َ فجر ‌آيه‌ 23 وَ بُرِّزَت‌ِ الجَحِيم‌ُ لِلغاوِين‌َ شعراء ‌آيه‌ 91 فَظَنُّوا أَنَّهُم‌ مُواقِعُوها مراد ‌از‌ ظن‌ ‌در‌ اينجا علم‌ و يقين‌ ‌است‌ زيرا ‌از‌ ‌براي‌ ظن‌ اطلاقاتيست‌ ‌من‌ جمله‌ علم‌ و يقين‌ پيدا كردند ‌که‌ ‌در‌ نار واقع‌ مي‌شوند و مواقع‌ ‌از‌ باب‌ افعال‌ ‌يعني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مي‌اندازند ‌در‌ جهنم‌ وَ لَم‌ يَجِدُوا عَنها مَصرِفاً اموري‌ ‌که‌ موجب‌ صرف‌ آتش‌ مي‌شود ايمان‌ ‌است‌ و مغفرت‌ و عفو الهي‌ و شفاعت‌ شفعاء و ‌غير‌ اهل‌ ايمان‌ قابليت‌ هيچگونه‌ مصرفي‌ ندارند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 53)- و این آیه سر انجام کار پیروان شیطان و مشرکان را چنین بیان می‌کند: «و (در آن روز) گنهکاران آتش (دوزخ) را می‌بینند» (وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ). و آتشی که هرگز آن را باور نکرده بودند در برابر چشمان آنها آشکار می‌شود.

در اینجا به اشتباهات گذشته خود پی می‌برند: «و یقین می‌کنند که با آن در می‌آمیزند» (فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها).

«و (نیز به یقین می‌فهمند که) هیچ گونه راه گریزی از آن نخواهند یافت» (وَ لَمْ یَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً).

نه معبودهای ساختگیشان به فریادشان می‌رسند، نه شفاعت شفیعان در باره آنها مؤثر است، و نه با کذب و دروغ و یا توسل به «زر» و «زور» می‌توانند از چنگال آتش دوزخ، آتشی که اعمالشان آن را شعله‌ور ساخته رهایی یابند.

نکات آیه

۱- مجرمان، در صحنه قیامت، ناظر شعله هاى آتش دوزخ اند. (و رءا المجرمون النار)

۲- مکان هلاکت بارى که بین مشرکان و معبودان پندارى آن ها فاصله مى شود، آتش دوزخ است. (و جعلنا بینهم موبقًا . و رءا المجرمون النار)

۳- مجرمان، در قیامت، به دوزخى بودن خود و نداشتن راه گریزى از آن، پى خواهند برد. (فظنّوا انّهم مواقعوها و لم یجدوا عنها مصرفًا) بیان دیدگاه مشرکان در مورد ورود به جهنم با فعل «ظنّ»، حکایت از آن دارد که آنان، در آن شرایط، خود را دوزخى مى بینند، ولى هنوز امیدهایى - هر چند واهى - به نجات دارند. ولى به زودى درمى یابند که گریزگاهى براى آنان نیست. «مصرفاً» اسم مکان به معناى مکانى است که به آن روى آورند. جمله «لم یجدوا...» یعنى جایى را که بتوانند با پناه بردن به آن، از آتش رها شوند، نمى یابند.

۴- شرک، جرم و گناه است و آتش دوزخ را در پى دارد. (نادوا شرکاءى ... و رءا المجرمون النار فظنّوا أنّهم مواقعوها) مصداق بارز جرم، در این آیه، به قرینه آیه قبل، شرک است.

۵- مشرکان، در قیامت، در پى یافتن راهى براى نجات خویش از آتش دوزخ اند. (فدعوهم فلم یستجیبوا لهم ... و لم یجدوا عنها مصرفًا) در آیه قبل، بیان شد که مشرکان، با خواندن معبودان پندارى شان، در صدد نجات خود برخواهند آمد و این آیه، خبر از نافرجامى تلاش آنان داده است.

۶- مشرکان، در قیامت، راهى براى نجات خود از آتش نخواهند یافت. (فظنّوا أنّهم مواقعوها و لم یجدوا عنها مصرفًا) «مواقعة» در مورد جنگ به کار مى رود (مفردات راغب) و مفاد آیه، این است که مشرکان، براى دور ساختن آتش از خود و چیره شدن بر آن، تلاش مى کنند ولى راه گریزى نخواهند یافت.

موضوعات مرتبط

  • جرم: موارد جرم ۴
  • جهنم: آتش جهنم ۱; موجبات جهنم ۴; نجات از جهنم ۳، ۵، ۶; نقش آتش جهنم ۲
  • جهنمیان ۳:
  • شرک: آثار شرک ۴; گناه شرک ۴
  • قیامت: رؤیت جهنم در قیامت ۱; وادى مهلک در قیامت ۲
  • گناه: موارد گناه ۴
  • گناهکاران: گناهکاران در قیامت ۱، ۳
  • مشرکان: عجز اخروى مشرکان ۶; مشرکان در قیامت ۲، ۵; مشرکان و معبودان باطل ۲
  • معبودان باطل: معبودان باطل در قیامت ۲

منابع