مريم ٨١
کپی متن آیه |
---|
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَکُونُوا لَهُمْ عِزّاً |
ترجمه
مريم ٨٠ | آیه ٨١ | مريم ٨٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عِزّاً»: مصدر است و برای مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث یکسان به کار میرود.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا... (۰) وَ إِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ... (۲)
أُولٰئِکَ الَّذِينَ خَسِرُوا... (۱) وَ إِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَکُوا... (۲) وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ... (۰) قَالَ الَّذِينَ حَقَ عَلَيْهِمُ... (۱) إِنْ تَدْعُوهُمْ لاَ يَسْمَعُوا... (۰)
تفسیر
- آيات ۸۱ - ۹۶ سوره مريم
- معناى اين كه فرمود: «مشركان، جز خدا آلهه اى گرفتند تا براى آنان عزت باشند»
- مقصود از شمردن عمر، شمردن اعمال آدمی در تمام عمر اوست
- مقصود از اين كه مشركان گفتند: «خدا فرزند گرفته»
- بحث روايتی
- رواياتى درباره اين كه: «كسى مالك شفاعت نيست، مگر آن که نزد خدا عهدی داشته باشد»
- رواياتى در ذيل آيه: «إنّ الَذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات سَيَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمَانُ وُدّاً»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا «81»
به جاى خداى يگانه خدايانى (دروغين) برگزيدند تا براى ايشان سبب عزّت باشد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا (81)
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً: و فرا گرفتند مشركان غير از ذات احديت الهى خدايان ديگر مانند اصنام و ملائكه و غير آن. لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا: تا باشد آن معبودان مر ايشان را سبب عزت و ارجمندى تا به شفاعت آنان متعزّز گردند نزد خداوند متعال.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا (76) أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَداً (77) أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (78) كَلاَّ سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا (79) وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتِينا فَرْداً (80)
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا (81) كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا (82)
ترجمه
و زياد ميكند خدا آنانرا كه هدايت يافتند هدايتى و كارهاى پاينده شايسته بهتر است نزد پروردگارت در پاداش خوب و بهتر است از جهت باز گشت كار
آيا ديدى آنرا كه كافر شد بآيتهاى ما و گفت هر آينه داده شوم
جلد 3 صفحه 490
البتّه مال و فرزند را
آيا اطلاع يافت بر غيب يا گرفت نزد خدا پيمانى
نه چنين است بزودى مىنويسيم آنچه را ميگويد و امتداد ميدهيم براى او عذاب را امتداد دادنى
و ارث ميبريم از او آنچه را ميگويد و ميآيد نزد ما منفرد
و گرفتند غير از خداوند خدايانى تا باشند براى آنها عزّت
نه چنين است زود باشد كه انكار كنند بندگى آنها را و باشند براى آنان مخالف و معاند.
تفسير
خداوند كسانى را كه قبول هدايت نمودند و در شاهراه دين مبين اسلام وارد شدند تأييد ميكند و توفيق اطاعت و عبادت مرحمت ميفرمايد و باين سبب هدايت و معرفت ايشان روز بروز زياد ميشود و بمقام قرب الهى و بهشت جاويد و اصل ميگردند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند در روز ظهور امام زمان هدايت اهل ايمان را زياد ميكند بمتابعت آنحضرت كه هدايت ديگرى است و آن روزى است كه خداوند عذاب ميفرمايد گمراهان و كسانيرا كه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ما خاندان شدند بدست آنحضرت و آنروزى است كه در آيه سابقه بآن اشاره شده كه ميدانند كدام يك از دو فرقه منكر و مقرّ، مكان و منزلشان بدتر و ياور و لشگرشان ضعيفتر است و باقيات صالحات كه كلّيه طاعات و عبادات است و فوائد و ثمرات اخروى آن هميشه باقى و برقرار است نزد خدا و بصاحبش عائد ميشود و مسترد ميگردد بهتر است كه مزد و بهره انسانى باشد و بهتر است كه مرجع و مئال و عاقبت كار آدمى گردد نه اين دارائيهاى دو روزه و تجمّلات خانمانسوزى كه كفّار بآنها فخريّه و مباهات مينمودند و در آيات سابقه اشاره بآن شده بود چنانچه در سوره كهف نيز شمّهاى از تفسير باقيات صالحات گذشت و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه عاص بن وائل يكى از كسانى بود كه بدين اسلام استهزاء مينمود و مديون خباب بن ارت بود چون براى مطالبه نزد او آمد گفت شما كه گمان ميكنيد در بهشت طلا و نقره و حرير است حباب هم تصديق نمود عاص گفت پس موعد ما آنجا باشد قسم بخدا بهتر از آنچه در دنيا بمن دادى بتو خواهم داد و بنابراين ممكن است اشاره باين يا ساير مقالات فاسده كفّار از اين قبيل باشد كه خداوند فرموده بطور استفهام تعجّب آميز كه اى حبيب من آيا ديدى و شنيدى كه آن كافر پليد و مستهزء عنيد چه
جلد 3 صفحه 491
گفت، گفت: هر آينه داده ميشوم من البته از جانب خداوند در آخرت مال و اولاد را و آنوقت طلب تو را خواهم داد آيا اين ملحد مقامش بجائى رسيده كه مطّلع بر عالم غيب شده كه چنين ادعائى مينمايد و قسم هم ياد ميكند يا از خداوند عهد و پيمانى گرفته كه باو مال و ولد عنايت كند چون راهى براى اين اعتقاد غير از اين دو امر نيست ولى نه چنين است كه اين خطا كار تصوّر نموده يا از باب استهزاء بزبان جارى كرده بلكه نويسنده ما گفتار او را مينويسد و عذاب او براى اين قبيل مزخرفاتش طولانى و زياد ميشود و بالاخره ميميرد و مال و اولادش بما ارث ميرسد يعنى براى ما در زمين باقى ميماند و روز قيامت خودش مجرد و تنها و منفرد بدون مال و اولاد نزد ما حاضر ميشود و ما هم باو چيزى نميدهيم چه قدر نادانند اين قبيل اشخاص بگمان آنكه موجب عزت و سعادت و وسيله قرب و شفاعت آنها باشد نزد خداوند هر قبيلهاى مجسمهاى را براى خودشان خدا قرار دادند با آنكه امر برعكس است همين بتها روز قيامت از آنها و عبادتشان تبرّى ميكنند و بيزارى ميجويند و با آنها ضدّيت و عناد و خصومت مينمايند چنانچه قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ولى در ذيل روايت فرموده كه عبادت ركوع و سجود نيست بلكه آن اطاعت مردم است كسيكه اطاعت كند مخلوقى را در معصيت خالق بتحقيق عبادت نموده است او را فيض ره فرموده مراد امام عليه السلام آنستكه اراده فرموده خداوند از خدايانى كه گرفتند آنانرا بخدائى جز خدا رؤساء آنها را كه اطاعت آنان نمودند در معصيت خدا و بنظر حقير مراد امام عليه السّلام تعميم است و اينكه اختصاص به بتها ندارد نه آنكه شامل آنها نشود و خلاف ظاهر مراد باشد و كلمه ضدّ بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُم عِزًّا (81)
و گرفتند از غير خداوند عالم خداياني را که بوده باشند اينکه خدايان براي آنها اسباب عزّة.
وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّهِ آلِهَةً هر دسته يك خدايي براي خود اتخاذ كردند، يك دسته که اولين مشركين بودند صورتهايي باسم صور انبياء تراشيدند يا نقشه كشيدند باغواي شيطان که بآنها الغاء كرد که اينکه انبياء مقربان درگاه الهي هستند صورت آنها را به پرستيد تا آنها در نزد خدا شفيع شوند.
يك دسته صوري به تخيل صور ملائكه پرستش ميكردند، و اينکه خيال فاسد در صوفيه هم آمد که بعض آنها گفتند بايد صورة مرشد را در حال نماز در نظر گرفت.
يك دسته آفتاب پرست شدند اول طلوع آفتاب و حين غروب سجده شمس ميكردند، يك دسته ماه پرست. يك دسته ستاره پرست شدند، يك دسته بت پرست، يك دسته گاو پرست، يك دسته گوساله پرست، يك دسته درخت پرست يكدسته
جلد 12 - صفحه 482
علي را خدا ميدانند، و لذا تعبير بآلهه فرموده.
لِيَكُونُوا لَهُم عِزًّا به توهّم و خيال اينکه که اينها باعث شرافت و عزت آنها مي شوند در دنيا حوائج آنها را برميآورند از عمر و صحت و سلامت و ساير امور حتي در بسياري از عوام ميگويند عمر و عزت و حوائج بدست ائمه طاهرين است، ميگويند:
علي عمرت دهد و امثال اينها، و غافل از اينکه که امر خلق و رزق و اماته و احياء و غنا و فقر و عزت و ذلت و صحت و مرض از افعال مختصه به خداي متعال است، بلي خاندان در پيشگاه الهي شفاعت ميكنند و دعا ميكنند و از خدا طلب ميكنند خداوند هم در دنيا اجابت ميفرمايد و هم در آخرت.
اما غير خاندان عصمت و طهارت که مشركين پرستش ميكنند که هيچگونه اثري و نفعي و نتيجهاي بر آنها ندارند، و اينکه خاندان و بستگان آنها و ساير شفعاء حق شفاعت بآنها داده ميشود شفاعت ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 81)- این آیه به یکی دیگر از انگیزههای این افراد در پرستش بتها اشاره کرده، میگوید: «و آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کردهاند تا مایه عزّتشان باشد» (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا). و برای آنها در پیشگاه خدا شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامی؟
نکات آیه
۱- مشرکان عصر بعثت، معبودهایى متعدد را به عنوان «الهه» مى پرستیدند. (واتّخذوا من دون اللّه ءالهة)
۲- مشرکان عصر بعثت، عزت و اعتبار خود را در پرستش معبودان ساختگى خود مى دانستند. (لیکونوا لهم عزًّا)
۳- تحصیل عزت و اعتبار، از انگیزه هاى مشرکان در پرستش معبودهاى خویش (واتّخذوا ... لیکونوا لهم عزًّا) «عزّاً» مصدر است و مى تواند در توصیف مفرد و جمع به کار رود. کلمه یاد شده در این آیه، یا به معناى اسم فاعل «معزّین» است (یعنى پرستش معبودها به انگیزه عزت بخش بودن آنها صورت مى گیرد) و یا مراد مبالغه است (یعنى مشرکان معتقد بودند که معبودهایشان، عزّت مجسّم هستند و ارتباط با آنان زمینه ساز دریافت عزت است).
۴- عبادت و اطاعت خداى یگانه، تنها راه عزّت و سعادت (واتّخذوا من دون اللّه ... لهم عزًّا)
۵- شرک پیشاگان، عزّت و سعادت را در تحصیل مال و فرزند، و فزونى آن مى دیدند. (قال لأُتینّ ... واتّخذوا ... لیکونوا لهم عزًّا) در آیات پیشین انگیزه روى آوردن به کفر، علاقه به مال و فرزند بیان شده و در این آیه طلب عزّت ذکر گردیده است. حاصل این دو تعبیر، این است که مشرکان مال و فرزند را مایه عزّت مى دانستند و پرستش غیر خدا را، راه وصول به آن شناخته بودند.
موضوعات مرتبط
- اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۴
- بت پرستى: تحصیل عزّت از بت پرستى ۳
- سعادت: عوامل سعادت ۴
- عبادت: آثار عبادت خدا ۴
- عزّت: عوامل عزّت ۴
- فرزند: تحصیل عزّت از ازدیاد فرزند ۵
- مال: تحصیل عزّت از مال ۵
- مشرکان: انگیزه بت پرستى مشرکان ۳; انگیزه جن پرستى مشرکان ۳; انگیزه ملائکه پرستى مشرکان ۳; بت پرستى مشرکان صدراسلام ۱; بینش مشرکان ۵; بینش مشرکان صدراسلام ۲; تعدد معبودان باطل مشرکان صدراسلام ۱; فلسفه بت پرستى مشرکان صدراسلام ۲; مشرکان صدراسلام و عزّت ۲
- مقارن بعثت: تاریخ مقارن بعثت ۱
منابع