الأنعام ٩٤
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَکْتُمْ مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَ مَا نَرَى مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيکُمْ شُرَکَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَکُمْ وَ ضَلَ عَنْکُمْ مَا کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ |
ترجمه
الأنعام ٩٣ | آیه ٩٤ | الأنعام ٩٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فُرَادَی»: جمع فَرْد یا فَرید، یکیک. تک و تنها. بریده و جدای از یاران و بتان و اموال و اولاد. حال ضمیر (و) است. «خَوَّلْنَاکُمْ»: به شما دادهایم. بهره شما کردهایم. «شُفَعَآءَ»: میانجیگران. مراد اشخاص و چیزهائی است که در بزرگداشتشان میکوشیدند و به نامشان قربانی میکردند و برایشان نذر و نذور مینمودند، تا در پیشگاه خدا برای آنان شفاعت کنند و ایشان را به خدا نزدیک گردانند. (نگا: انعام / یونس / ، زمر / ). «زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَآءُ»: گمان میبردید که آنان در اداره امور و پرورش نفوس شما با خدا شریک و سهیمند، و لذا مستحق عبادت و پرستش میباشند. «تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ»: میانتان جدائی افتاد. فاعل (تَقَطَّعَ) از سیاق کلام مفهوم است که (ما) است. تقدیر چنین است: تَقَطَّعَ ما بَیْنَکُمْ مِنَ الرَّوابِطِ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا... (۲) وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ... (۱) وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَ... (۴) وَ عُرِضُوا عَلَى رَبِّکَ صَفّاً لَقَدْ... (۶) وَ قِيلَ ادْعُوا شُرَکَاءَکُمْ... (۳) وَ قَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ... (۱) وَ يَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ... (۳)
انْظُرْ کَيْفَ کَذَبُوا عَلَى... (۲) فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلاَ... (۱) وَ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا کُنْتُمْ... (۱) مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ... (۰) وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ... (۲) وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ... (۱)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: عكرمة گوید: این آیه درباره نضر بن حارث بن كلدة نازل شده، موقعى كه گفته بود بزودى لات و عزّى از من شفاعت خواهند كرد سپس این آیة نازل گردید.[۳][۴]
تفسیر
- آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام
- موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .
- وجود كتب آسمانى و وجود معارف و احكام الهى در بين مردم ، دو شاهد بر لزوم هدايت مردم ازجانب خدا است .
- بيان اينكه در آيه : (( قل من انزل الكتاب )) كه در آن به نزول تورات بر موسى احتجاج شده ، رسول خدا(ص ) ماءمور به سؤال از يهود شده نه از مشركين .
- اشكالاتى كه بر بيان فوق وارد نموده و گفته اند مسؤل در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات .
- اشكال سوم و پاسخ آن .
- آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود دارد، ميراثانبياء(ع ) و از آثار وحى است .
- داشتن بركت و خير كثير و هدايت انسان به سعادت ، نشانه نزول قرآن از سوى خدا است .
- بيان اينكه سببيت خدا و بركت او در طول ساير اسباب است ، ونزول بركت ، با عمل ساير عوامل منافات ندارد.
- مراد از افتراء زدن به دروغ بر خدا در: (( فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا )) .
- سختى مرگ ظالمان (مرتكبين افتراء بر خدا، ادعاى نبوت به دروغ و استهزاء به آيات خدا).
- حقيقت زندگى انسان پس از مرگ .
- مراد از انشاء و پديده آوردن بنى آدم از (( نفس واحدة )) و تقسيم آنان به (( مستقر )) و (( مستودع )) .
- وصف (( بديع السموات والارض )) متضمن حجت بر استحاله فرزند داشتن خدا است .
- دقائق و لطائفى كه از جمله : (( لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار )) استفاده مىشود.
- در قرآن كريم افعال انسان به خود او نسبت داده شده و قانون (( عليت )) مسلم دانسته شدهاست .
- از نظر قرآن ذوات تمامى اشياء مخلوق خدا است ولىاعمال و رفتار آنان منسوب به (( تقدير و هدايت )) مى باشد.
- دو اشكال بى اساس بر عموميت خلقت .
- خلقت و حسن ، متلازمند و هر چيزى ذاتا و به لحاظ اينكه آفريننده خدا است ، نيكو است .
- حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند.
- پاسخ به اشكالى ديگر و بيان اينكه انحصار خلقت و عليت ايجاد در خدا، مستلزم نفىقانون عليت نيست .
- جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دو علت مستقل در معلول واحد است .
- موجودات در بقاء خود نيز همچون حدوث محتاج خدا هستند.
- نظام جارى در عالم دلالت بر وجود صانع مى كند.
- رواياتى در ذيل (و ما قدروا الله حق قدره ).
- رواياتى در مورد نزول آيه : (( و من اظلم ممن افترى على الله ... )) درباره عبدالله بن سعد بن ابى سرح .
- روايتى راجع به (( طينت )) آدمى .
- رواياتى درباره (( مستقر )) و (( مستودع )) در آيه شريفه .
- چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ «94»
به راستى همان گونه كه نخستين بار شما را آفريديم، اكنون نيز (به هنگام مرگ يا قيامت) تك و تنها نزد ما آمديد و همهى اموالى را كه به شما داديم پشت سر گذاشتيد و آن شفيعانى را كه در (تعيين سرنوشت) خودتان شريكان خدا مىپنداشتيد، همراه شما نمىبينيم. به راستى (پيوندهاى) ميان شما گسسته و آنچه (از شريكان و شفيعان كه به نفع خود) مىپنداشتيد از (دست) شما رفت.
نکته ها
اين خطاب، در لحظهى مرگ يا هنگام قيامت، با مشركان صورت مىگيرد.
«خَوَّلنا» از «خَوَل»، به معناى چيزى است كه نياز به سرپرست دارد و معمولًا به اموال گفته مىشود. «خَوَّلْناكُمْ» به معناى تمليك و اعطاست.
پیام ها
1- در قيامت، انسان، تنهاست. «جِئْتُمُونا فُرادى»
2- معاد، جسمانى است. «كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»
جلد 2 - صفحه 513
3- مشركان به چهار چيز تكيه داشتند: قوم و قبيله، مال و دارايى، بزرگان و اربابان و بتها و معبودان.
اين آيه، بىثمرى هر چهار تكيهگاه را در قيامت مطرح مىكند:
«فُرادى» بدون قوم و قبيله.
«تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ» بدون مال و ثروت و دارايى.
«ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ» بدون يار و ياور.
«ضَلَّ عَنْكُمْ» محو تمام قدرتهاى خيالى.
4- گمانهاى بىپايه، اساس بسيارى از گمراهىهاست. «شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ»
5- در قيامت، حقايق ظاهر و سرابها، محو مىشوند. «ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (94)
بعد از آن بر سبيل توبيخ ايشان را فرمايد:
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى: و هر آينه بتحقيق آمديد به محضر حساب و جزاى ما يگانه و تنها، نه مال با شما هست، و نه فرزند، نه خدم و حشم، و نه يار و مددكار، و نه بتانى كه گمان مىبرديد كه شفيعان شما باشند كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ: آمديد به حساب ما بر هيئتى كه خلق نموديم شما را و به آن مفاخرت و مباهات مىنموديد و بدان جهت از آخرت باز مىمانديد وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ: و واگذاشتيد آنچه را از نعمت دين و هدايت به شما عطا كرديم وَراءَ ظُهُورِكُمْ: پشت سر خود، نه از پيش فرستاديد و نه با خود داشتيد. بعد بر سبيل توبيخ فرمايد: وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ: و نه مىبينم با شما شفيعان شما را الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ: آنانكه گمان باطل مىبرديد از روى جهالت بدرستى كه ايشان در ربوبيت و تربيت شما و معبوديت، شريكان خدا هستند لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ: هر آينه بتحقيق بريده شد واسطه و پيوند شما و متشتت و پراكنده گشت جمعيت شما و واقع شد قطع و فصل ميان شما وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 334
كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ: و ضايع شد و باطل گشت از شما آنچه گمان باطل مىبرديد كه بتان شفيعان شما هستند يا آنكه بعثت و حشر و نشر نخواهد بود.
مروى است كه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها از پدر بزرگوارش پرسيد:
چگونه مىباشند مردم روز قيامت؟ فرمود: اى فاطمه، مردم مشغولند، پس نظر نكند كسى به كسى، و نه پدر به پسر، و اولاد به مادر، گفت آيا كفن بر ايشان است وقت حشر؟ فرمود اى فاطمه! كفنها پوسيده و باقيماند ابدان، ستر مىشود عورت مؤمنان، و ظاهر باشد عورت كافران، پرسيد چه ستر كند آنها را؟ فرمود:
نورى كه متلألأ است. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (94)
جلد 2 صفحه 355
ترجمه
و هر آينه بتحقيق آمديد نزد ما فرد فرد چنانچه خلق كرديم شما را اول بار و گذاشتيد آنچه را عطا كرده بوديم شما را پس پشتهاتان و نمىبينيم با شما شفيعان شما را كه گمان كرديد كه آنها در امر شما شريكانند بتحقيق بريده شد ميانتان و باطل شد از شما آنچه بوديد كه گمان ميگرديد.
تفسير
خداوند متعال براى منع استظهار كفار بمال و اولاد و بتان حكايت فرموده است مخاطبه خود با آنها را در روز قيامت كه بتحقيق آمديد شما نزد ما مجرد از اموال و اولاد و بتهاتان بهمان هيئتى كه روز اول از مادر متولد شديد و واگذاشتيد اموالى را كه مادر دنيا بشما داده بوديم و شما خود را بآن مشغول نموده بوديد و از ياد آخرت باز مانديد در پشت سر خودتان و با خود نياورديد و همراه شما نمىبينيم بتهائيرا كه تصوّر ميكرديد آنها از شما شفاعت ميكنند و گمان ميكرديد با ما در امر ربوبيّت و استحقاق عبوديّت شريكند بتحقيق فصل شد وصل شما بنا بر قرائت بينكم به رفع يا قطع شد رابطه ما بين شما و آنها بنابر قرائت نصب و ضايع و باطل شد اميدهاى بيجا و تصورات موهومه شما يعنى معلوم شد فساد و بطلان آنها بر شما در خرائج از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه اين آيه را بر فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين (ع) قرائت فرمود او از حضرت سؤال نمود مراد از فرادى چيست فرمود يعنى برهنگان عرض كرد امان از اين رسوائى پس حضرت از خداوند مسئلت نمود كه عورت او را ظاهر ننمايد و او را با كفن خود محشور فرمايد و باين معنى حديثى در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده است و نيز از آنحضرت نقل نموده كه كفنهاى خودتان را خوب كنيد كه با همان شما مبعوث خواهيد شد از قبور و در احتجاج از آنحضرت نقل نموده كه پرسيدند آيا مردم برهنه محشور ميشوند فرمود خير با كفنهاى خودشان عرض كردند كفنها كه پوسيده خواهد شد فرمود كسيكه بدن هاى پوسيده را زنده مىكند كفنها را هم نو مىكند عرض كردند اگر ميت بىكفن باشد چه ميشود فرمود خداوند عورت او را بهر چه اراده فرموده باشد ميپوشاند بنظر حقير مقتضاى جمع بين روايات آنستكه بعضى با كفن محشور شوند و بعضى برهنه نهايت آنكه عورت در هر حال مستور است و قمى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده است كه اين آيه در باره معويه و ساير بنى اميه نازل شده است و شركاء آنها ائمه آنانند كه مودت از ما بين آنها قطع شده است و اللّه اعلم.
جلد 2 صفحه 356
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد جِئتُمُونا فُرادي كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكتُم ما خَوَّلناكُم وَراءَ ظُهُورِكُم وَ ما نَري مَعَكُم شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمتُم أَنَّهُم فِيكُم شُرَكاءُ لَقَد تَقَطَّعَ بَينَكُم وَ ضَلَّ عَنكُم ما كُنتُم تَزعُمُونَ (94)
و هراينه بتحقيق ميآييد رو بما تك و تنها همان نحوي که خلق كرديم شما را اول دفعه و ميگذاريد آنچه را که بشما دادهايم از مال و منال عقب سر و نميبينيم با شما كساني که با شما بودند از ازواج و ارحام و خدم و حشم و احباء و اصدقاء كساني که گمان ميكرديد که آنها با شما در كارهاي شما شركت دارند هراينه بتحقيق جدايي ميافتد ميانه شما و پيدا نميكنيد آنچه را که بوديد گمان ميكرديد امور دنيوي مخصوص بدنيا است قبل از آمدن بدنيا هيچ مالكيت نسبت بحيثيات دنيوي از مال و منال و عدّه و عدّه و جاه و مقام و عزّت و رياست نداشتند حتي در مسئله ميراث عنوان دارند که سهم او را جدا گذارند اگر زنده بدنيا آمد مالك ميشود باو دهند و اگر مرده بدنيا آمد ساير ورثه قسمت كنند بين خود و همين نحو موقعي که از دنيا ميرود تمام اينکه حيثيات از او سلب ميشود نه مالي نه منالي، نه جاهي نه مقامي نه رياستي، نه حسبي نه سببي، نه عزّتي نه جلالي آن قدر سلب مالكيت ميشود که بدون اجازه ورثه نميشود داخل خانه او شد براي حمل جنازه او بالاخص اگر صغير داشته باشد لذا ميفرمايد وَ لَقَد جِئتُمُونا فُرادي آمدن نزد خدا مفاد إِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ است يعني رو بحكم خدا و جزاء الهي و مثوبات و عقوبات او و كلمه فرادي يعني فردا فردا يكي يكي ميآييد مثل درب خانه که تنگ باشد بايد يك يك وارد شد كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ از ارحام مادرها يك يك وارد دنيا شديد و با سرعت هر چه تمامتر رو بمرگ ميرويد چنانچه پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود
(انّكم في دار الهدنة و انتم علي ظهر سفر و السير بكم سريع و قد رأيتم الليل و النهار و الشمس و القمر يبليان کل جديد و يأتيان بكل موعود الي
جلد 7 - صفحه 143
آخر الحديث)
که در مقدمه تفسير در باب فضيلت قرآن شرح شده.
وَ تَرَكتُم ما خَوَّلناكُم و واميگذاريد و تعبير بما خوّلناكم براي تنبّه به اينكه آنچه در دنيا داشتهايد از خود شما نبوده خداوند عنايت فرموده و بنحو امانت چهار روزي بدست شما دادهاند و خواهند از شما گرفت و بدست ديگران داد سعدي عليه الرحمة ميگويد:
ايكه در پشت زميني همه وقت آن تو نيستبرگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- انسان در پى مرگ، مانند آفرینش نخستین خویش، تنها نزد خداوند حضور مى یابد. (و لقد جئتمونا فردى کما خلقنکم أول مرة)
۲- آدمى با مرگ، هر آنچه را خداوند در دنیا به او ارزانى داشته بود، رها مى سازد. (و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم) «تخویل» به معناى اعطا و تملیک است و مراد از «خولناکم» نعمتهایى است که خداوند در دنیا به آدمى ارزانى فرموده است.
۳- حیات انسان، و امکانات دیگر زندگى او، جملگى از آن خداوند و داده اوست. (کما خلقنکم أول مرة و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم)
۴- مشرکان مى پنداشتند پس از مرگ مورد شفاعت معبودهاى خویش قرار خواهند گرفت. (و ما نرى معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا)
۵- با مرگ بین آدمى و شریکان پندارى او براى خداوند جدایى خواهد افتاد. (لقد تقطع بینکم و ضل عنکم ما کنتم تزعمون)
۶- مغرور شدن به داراییها و توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خیالى از عوامل غفلت انسان و دورى او از واقعیتهاست. (و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم و ما نرى معکم شفعاءکم الذین زعمتم) روى سخن آیه با مشرکان و حکایت حال آنان پس از مرگ است، جمله هاى «و ترکتم ... » و «ما نرى ... » بیان دو عامل عمده گمراهى و سوء عاقبت مشرکان است که یکى از آنها مغرور شدن به دنیا و دیگرى توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خویش است.
۷- شریک پنداشتن براى خداوند و پندار شفاعت آنها، امرى خیالى و موهوم است. (الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا)
۸- با فرارسیدن مرگ، مشرکان بر پوچى پندار خویش در مورد شفاعت معبودهاى خود پى خواهند برد. (و ما نرى معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا ... و ضل عنکم ما کنتم تزعمون) در لسان العرب آمده که یکى از معانى «ضل»، پنهان و غایب شد است. بنابراین معنى جمله «و ضل عنکم ... »، یعنى آنچه را شما مى پنداشتید پس از مرگ شفاعت شما را خواهند کرد، غایب و پنهان گشته اند.
۹- چشمان آدمى با مرگ به روى حقایق گشوده خواهد شد. (و ضل عنکم ما کنتم تزعمون)
موضوعات مرتبط
- امکانات: منشأ امکانات مادى ۳
- انسان: پس از مرگ ۱ ; انسان در بدو خلقت ۱ ; حیات انسان ۳ ; مرگ انسان ۲
- بازگشت به خدا:۱
- ثروت: فریبندگى ثروت ۶
- خدا: عطایاى خدا ۳ ; نعمتهاى خدا ۳
- شرک: بیخمنطقى شرک ۷
- عقیده: آثار عقیده باطل ۶
- غفلت: عوامل غفلت ۶
- قرآن: تشبیهات قرآن ۱
- مرگ: آثار مرگ ۲، ۵، ۸، ۹ ; ظهور حقایق پس از مرگ ۸، ۹
- مشرکان: بطلان عقیده مشرکان ۸ ; عقیده مشرکان ۴ ; مرگ مشرکان ۵ ; مشرکان و شفاعت ۴ ; مشرکان و معبودان باطل ۴
- معبودان باطل: شفاعت معبودان باطل ۴، ۶، ۷، ۸
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۴۲۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۴۴.
- ↑ طبرى صاحب جامع البیان و دیگران از مفسرین عامه نیز آن را از عكرمة روایت كرده اند.
- ↑ در تفسیر على بن ابراهیم كه صاحب تفسیر برهان نقل نموده از امام صادق علیهالسلام نقل گردیده كه این آیه درباره معاویة و بنىامیه نازل شده است.