فصلت ٤٨
کپی متن آیه |
---|
وَ ضَلَ عَنْهُمْ مَا کَانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ |
ترجمه
فصلت ٤٧ | آیه ٤٨ | فصلت ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضَلَّ»: ناپیدا گردید. گم شد. «ظَنُّوا»: یقین حاصل کردند. در اینجا ظنّ به معنی علم و یقین است. چرا که در صحنه محشر و هنگامه قیامت، شکّ و گمان معنی ندارد، و همه چیز معلوم و مشهود است. «مَحِیصٍ» گریزگاه. راه فرار (نگا: ابراهیم / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته
- آيات ۴۰ - ۵۴ سوره فصّلت
- تهديد ملحدان امت، به عذاب روز قيامت
- مراد از اين كه درباره قرآن فرمود: «كتاب عزيز است»
- توضيح آيه: «وَ لَو جَعَلنَاهُ قُرآناً أعجَمِيّا...»
- انسان مغرور، در حال تنعم، از خدا غافل و در سختى ها، به دعا مى پردازد
- مراد از «آيات»، در آيه «سَنُرِيهِم آيَاتِنَا فِى الآفَاق وَ فِى أنفُسِهِم...»
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ «48»
و هر چه را كه از پيش همواره مىخواندند، از نزد آنان محو شود، و مىفهمند كه برايشان هيچ راه فرارى نيست.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (48)
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ: و گم شود از ايشان، ما كانُوا يَدْعُونَ: آنچه را كه بودند مىپرستيدند، مِنْ قَبْلُ: پيش از قيامت، يعنى بتانى كه پرستندى، آن روز نبينند، وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ: و يقين دانند مشركان نيست مر ايشان را، مِنْ مَحِيصٍ:
هيچ گريزگاهى از عذاب و عقاب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (46) إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ (47) وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (48) لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ (49) وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ (50)
ترجمه
كسيكه كردكار شايستهاى پس بر نفع خود او است و كسيكه بد كرد پس بزيان او است و نيست پروردگار تو بهيچ وجه ستمكار بر بندگان
بسوى او برگردانده ميشود علم قيامت و بيرون نمىآيد هيچ يك از ميوهها از غلافهاى آنها و باردار نميشود هيچ زنى و نمىنهد جز بعلم او و روزى كه ميخواند آنها را كه كجايند شريكان من گويند اعلام نموديم ترا كه نيست از ما گواهى
و گم شود از
جلد 4 صفحه 564
آنها آنچه كه ميخواندند از پيش و دانند كه نيست براى آنها هيچ گريزگاهى
ملول نميشود انسان از طلب نمودن منافع دنيوى و اگر برسد باو بدى پس بكلّى مأيوس و نااميد از رحمت حق است
و اگر بچشانيم باو رحمتى از خودمان پس از سختيى كه رسيده باشد باو ميگويد اين براى من است و گمان نمىكنم كه قيامت برپا شود و اگر بازگردانده شوم بسوى پروردگارم همانا براى من نزد او هر آينه منزلت خوبى است پس هر آينه خبر خواهيم داد البته آنها را كه كافر شدند بآنچه كردند و هر آينه ميچشانيم البته بآنها از عذابى متراكم و شديد.
تفسير
خداوند متعال احتياجى باعمال بندگان ندارد و هيچ امرى مؤثّر در وجود خدا نيست پس هر كس اعمال صالحه بجا آورد نفعش در دنيا و آخرت بخودش ميرسد و هر كس مرتكب اعمال ناشايسته شود ضرر آنها در دو دنيا بخودش عايد ميگردد و خداوند بهيچ وجه و بهيچ مقدار و بهيچ كس ظلم نميكند و صيغه مبالغه گفتهاند براى زيادتى و تأكيد نفى است نه منفى و محتمل است مراد آن باشد كه اگر خدا بندگانرا بدون موجب عذاب كند بسيار ظلم كننده خواهد بود و نيست و اگر بپرسند كه روز قيامت كى خواهد آمد و موعد حشر چه وقت است بايد گفت علم بآن مخصوص بخدا است و خداوند بتمام تغييراتى كه در احوال موجودات پيدا ميشود علم دارد مثلا هيچيك از ميوجات نيست كه از غلاف و پوست و جاى خود بيرون آيد و هيچ زن و حيوان مادهاى نيست كه آبستن شود پسر باشد يا دختر نر باشد يا ماده مگر آنكه ميداند خداوند آنرا با تمام تغييراتى كه در احوال آنها از بدو انعقاد نطفه تا زمان ولادت روى ميدهد و ميداند زمان ولادت آنها را و بايد با علم و اذن خدا متولّد شوند و چون روز قيامت شود خداوند باهل شرك خطاب ميفرمايد آن شركائى كه براى من قرار داده بوديد كجايند آنها عرضه ميدارند ما قبلا اعلام نموديم بيزارى خودمان را از آنها و آنكه از ما كسى نيست كه شهادت دهد بر استحقاق آنها براى ستايش يا از ما كسى نيست كه آنها را مشاهده نمايد چون گم كرديم ما آنها را لذا خداوند هم ميفرمايد و گم شود و از دست آنها برود آنچه عبادت مينمودند در دنيا و اثرى براى آنها از پرستش و ستايش معبودهاى باطل حاصل نخواهد شد و يقين كنند كه مفرّى ندارند و نجاتى از عذاب
جلد 4 صفحه 565
الهى براى آنها نيست و انسانى كه مربّى بتربيت دينى نشده طبعا ملول و خسته نميشود از طلب مال دنيا از خدا و تحصيل آمال و منافع و لذّات دنيوى و قمّى ره فرموده يعنى ملول نميشود از دعا نمودن براى خود بخير و بعضى گفتهاند مراد از انسان كافر است و اگر اتّفاقا ضرر جانى يا مالى باو برسد و ببلا و محنتى دچار شود يكسره مأيوس از رحمت حق و نااميد از تدارك آن بعنايت خداوند خواهد بود و بعضى يؤوس را بنا اميد از اجابت و قنوط را ببد گمان بخدا تفسير نمودهاند و قمّى ره نقل فرموده يعنى مأيوس از روح خدا و فرج او است و اگر خداوند بعد از آن سختى و محنت و شدّت باو بچشاند طعم نعمت و رحمت و عافيت خود را آن انسان بيخرد ميگويد اين بتدبير و لياقت و استحقاق خودم حاصل شده يا اين هميشه براى من خواهد بود و گمان نميكنم قيامتى كه ميگويند برپا شود و بر فرض تحقّق من نزد خداوند مقام و منزلت خوب رفيعى دارم كه مرا در دنيا برترى داده در آخرت هم خواهد داد ولى غافل از آنكه قيامت مسلّما برپا خواهد شد و مال و نعمت دنيا نزد خدا ارزشى ندارد كه آنرا از بندگان خود دريغ نمايد و ملاك فضيلت و دليل بر مقام و منزلت كسى نزد خدا نيست بلكه ممكن است موجب مزيد استحقاق عذاب شود و خداوند آگاه ميكند اين قبيل اشخاص شكّاك كافر نعمت را در قيامت باعمال خودشان و جزاء آنها و ميچشاند بآنان بر خلاف انتظار و توقّع بيجاشان از عذاب متراكم پى در پى آنچه را كه از شدّت بغلظت و خشونت رسيده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا يَدعُونَ مِن قَبلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُم مِن مَحِيصٍ (48)
و از نظر آنها ميرود آنچه را که بودند ميخواندند از قبل در دنيا و احتمال نميدهند که از براي آنها فرارگاهي و نجاتي باشد يعني يقين دارند که چارهاي ندارند.
وَ ضَلَّ عَنهُم ما كانُوا يَدعُونَ مِن قَبلُ از اصنام و گاو و گوساله و شجر و نار و ملك و جن و انس که اينها را پرستش ميكردند و اله خود قرار داده بودند بكلي از نظر آنها ميرود.
وَ ظَنُّوا ظن در اينجا بمعني يقين است يعني احتمال خلاف نميدهند ما لَهُم مِن مَحِيصٍ هيچ پناهي و دادرسي و نجات دهندهاي از براي آنها نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- و در این حال میبینند «همه معبودانی را که قبلا میخواندند محو و گم میشوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ).
اصلا صحنه قیامت آن چنان برای آنها وحشتناک است که خاطره بتها نیز از نظرشان محو و نابود میشود.
آری «در آن روز میدانند که هیچ گریزگاهی ندارند» (وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ).
نکات آیه
۱ - معبودهاى مشرکان، محو و ناپیدا و فاقد کارایى در صحنه قیامت (و ضلّ عنهم ما کانوا یدعون من قبل) «ضلّ» هرگاه با «عن» متعدى شود، به معناى گم شدن خواهد بود. گفتنى است که در آیه کنایه از سودمند نبودن و کارایى نداشتن مى باشد.
۲ - غفلت و فراموشى مشرکان از معبودهاى خویش، در مواجهه با واقعیت هاى سهمگین قیامت (و ضلّ عنهم ما کانوا) بنابر این که «ضلّ عنهم» اشاره به این باشد که صحنه قیامت آن چنان براى مشرکان وحشتناک و دهشت آور است که خاطره بت ها از نظرشان محو و نابود خواهدشد.
۳ - ناکارآمدى معبودهاى مشرکان در قیامت، گواه نادرستى کرنش و عبادت در برابر آنها در دنیا (و ضلّ عنهم ما کانوا یدعون من قبل)
۴ - قیامت، صحنه آشکار شدن بطلان شرک و باورهاى شرک آلود (و ضلّ عنهم ما کانوا یدعون من قبل) بنابراین که مراد از «ما» آرا و ادعاهایى باشد که مشرکان در ارتباط با خدایانشان مطرح مى کردند، مطلب بالا قابل برداشت است.
۵ - مشرکان در قیامت، هیچ راهى براى گریز از عذاب الهى نخواهند داشت. (و ظنّوا ما لهم من محیص)
۶ - یقین مشرکان در قیامت، به نبودن هیچ راه فرارى از عذاب الهى (و ظنّوا ما لهم من محیص) «ظنّ» در لغت هم به معناى گمان آمده و هم به معناى یقین. طبق گفته برخى از مفسران این کلمه در آیه شریفه به معناى یقین است.
۷ - آشکار نشدن حقیقت توحید براى مشرکان در عالم برزخ * (و یوم ... و ظنّوا ما لهم من محیص) برداشت یاد شده بدین احتمال است که روشن شدن حقیقت توحید براى مشرکان در روز قیامت، اشعار به این دارد که حتى پس از مرگ و در برزخ نیز حقایق براى آنان روشن نمى شود.
موضوعات مرتبط
- توحید: حقانیت توحید ۷
- شرک: بطلان شرک ۴; دلایل بطلان شرک ۳
- غفلت: غفلت از معبودان باطل ۲
- قیامت: آثار اهوال قیامت ۲; ظهور حقایق در قیامت ۴; ویژگیهاى قیامت ۴
- مشرکان: حتمیت عذاب اخروى مشرکان ۵، ۶; غفلت اخروى مشرکان ۲; مشرکان در عالم برزخ ۷; مشرکان و توحید ۷; یقین اخروى مشرکان ۶
- معبودان باطل: عجز اخروى معبودان باطل ۱، ۳
منابع