الكهف ٥٢
کپی متن آیه |
---|
وَ يَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَکَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً |
ترجمه
الكهف ٥١ | آیه ٥٢ | الكهف ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَعَلْنَا بَیْنَهُم مَّوْبِقاً»: میان آنان عداوت راه میاندازیم (نگا: مریم / و ، احقاف / . میانشان مهلکهای میسازیم که آتش دوزخ است و همه ایشان در آن مشترک خواهند بود. رابطه و میانه دنیوی ایشان را موجب هلاک اخروی آنان میسازیم. «مَوْبِقاً»: مهلکه. هلاک. عداوتی که آن قدر سخت است که انگار خودِ دشمنانگی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف
- تعابیر مختلف قرآن، درباره جابجایى كوه ها، در قيامت
- عرضه شدن مشرکان و اعمال آنان بر پروردگار، در قیامت
- اشاره به چند نكته و خصوصيت درباره قيامت
- از ياد بردن قيامت، سبب اصلى اعراض از هدايت و فساد اعمال است
- «وضع كتاب» در قيامت، كتابى كه مجرمان، از آن بيمناك اند
- تجسم گناهان كوچك و بزرگ و وحشت گنهكاران، در قيامت
- مراد از پرهیز از پذیرش ولايت شيطان، در آیه شریفه
- اقامه دو برهان در آيه شریفه، براى نفى ولايت ابليس و ذرّيه او
- معناى اين كه فرمود: «در قيامت، میان مشركان و شركاء آنان، محل هلاكت قرار داده ايم»
- معناى جمله: «وَ رَبُّكَ الغَفُورُ ذُوالرَّحمَة»
- بحث روايتى: (چند روايت در ذيل آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً «52»
و (ياد كن روز قيامتى را) روزى كه (خداوند به مشركان) مىگويد: آنان را كه شريك من مىپنداشتيد فرا بخوانيد (تا كمكتان كنند)، پس (مشركان) آنها را مىخوانند ولى پاسخى به آنان نمىدهند و ما ميانشان ورطهى هلاكت قرار مىدهيم.
نکته ها
آنان كه از خدا جدا شوند سرگردانند و به هر چيز روى مىآورند، از انسان تا جماد و حيوانات، از خورشيد و ماه در آسمان تا گاو وگوساله در زمين، از فرشتگان معصوم تا شياطين فاسق، ولى هرچه بخوانند جوابى نمىشنوند، «فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ» امّا اگر خدا را بخوانند، حتماً پاسخشان داده مىشود. «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» «1»
سؤال: در قرآن مىخوانيم كه خدا با كتمان كنندگان حقّ وپيمانشكنان حرف نمىزند، «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ» «2»* پس چرا در اين آيه بامشركان سخن مىگويد؟
پاسخ: شايد به خاطر اين است كه دانشمندانِ كتمانكننده از مشركان بدترند، يا آنكه قيامت مراحل مختلفى دارد، در يك مرحله خدا سخن نمىگويد، ولى در مرحلهاى ديگر با آنان سخن گفته و مورد عتاب قرار مىدهد. و ممكن است مراد اين باشد كه سخنى محبّتآميز با آنان نمىگويد، ولى سخنان توبيخى و تحقيرآميز مىگويد.
پیام ها
1- در قيامت ميان مشركان و معبودهاى آنان، فاصله زيادى است. «نادُوا»
2- خداوند در قيامت به مشركان فرصت استمداد از معبودها را مىدهد، ولى چه سود؟ نادُوا شُرَكائِيَ ... فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ
«1». غافر، 60.
«2». بقره، 174؛ آلعمران، 77.
جلد 5 - صفحه 187
3- ريشهى شرك، جهل وپندارهاى بىاساس است. «زَعَمْتُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً (52)
وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا: و ياد كن زمانى را كه فرمايد خداوند، يا ملائكه به امر الهى گويند به مشركين و بت پرستان: ندا كنيد و بخوانيد به صداى بلند.
شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ: شريكان مرا كه گمان برديد ايشان شريكان منند.
مراد تمام معبودان باطل يا ابليس و ذريه اويند و اضافه شركائى به زعم آنها به جهت تخويف و توبيخ و تقريع است. فَدَعَوْهُمْ: پس بخوانند كافران بتان را، يا ابليس و ذريه او را و استغاثه كنند. فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ: پس اجابت نكند.
«1» تفسير برهان ج 2 ص 472 حديث 3
جلد 8 - صفحه 73
مر ايشان و به فرياد نرسند.
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً: 1- و قرار دهيم ميان كفار و خدايان آنها جاى هلاك، يعنى همه را در واديى از واديهاى جهنم كه محل هلاكت عظيم است جمع كنيم و در آن معذب سازيم.
2- حاجبى ميان ايشان و معبودان آنها كه مسيح و عزير باشند قرار دهيم، به اين وجه كه عيسى و عزير را به بهشت وارد و آنها را در جهنم داخل كنيم.
3- ميان اهل ضلالت و هدايت جدائى افكنيم به اينكه اهل هدايت را به بهشت رسانيم و اهل ضلالت را در موبق كه وادى عميق است در جهنم درآوريم.
4- عبد اللّه عمر نقل نموده كه موبق واديى باشد در جهنم كه بدان جدائى ميان اهل توحيد و غير آنها افكنند. از ابن عباس نقل است كه مواصله و مودت كه در دنيا داشته، سبب هلاكت آنها گردانيم در آخرت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِي وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً (50) ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً (51) وَ يَوْمَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ مَوْبِقاً (52)
ترجمه
و هنگاميكه گفتيم مر فرشتگان را سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه بود از جن پس بيرون رفت از فرمان پروردگارش آيا پس ميگيريد او و فرزندانش را صاحب اختياران غير از من با آنكه آنها مر شما را دشمنند بد است مر ستمكاران را بدلى از خدا
حاضر ننمودم آنها را در وقت آفرينش آسمانها و زمين و نه آفرينش خودهاشان و نبودم گيرنده گمراه كنندگانرا مددكار
و روز كه گويد ندا كنيد شريكهاى مرا كه گمان ميكرديد پس بخوانند آنها را پس اجابت نكنند مر آنانرا و قرار دهيم ميانشان جاى هلاكى.
تفسير
گفتهاند خداوند براى تنبّه كفّار متكبّرى كه از مجالست با اهل ايمان فقير استنكاف داشتند و در آيات سابقه بعد از قصّه اصحاب كهف بيان شد شمّهاى از حكايت ابليس و نتيجه تكبّر او را كه در سوره بقره مفصلا گذشت تكرار فرموده و نكته تكرار قصص در كلام الهى آنستكه مقدّمه شود براى مقصوديكه بعدا
جلد 3 صفحه 431
ذكر ميشود باقتضاء مقام و مفاد اين آيات شريفه آنستكه ياد كن اى پيغمبر وقتى را كه گفتيم بملائكه كه سجده نمائيد در برابر آدم براى خدا و تعظيم آدم چنانچه در اوائل سوره بقره ذيل آيهاى كه صدرش مطابق با اين آيه است ذكر شد با وجه استثناء ابليس از ملائكه و تكرار نميشود پس سجده نمودند مگر شيطان كه از جنس جنّ بود و نافرمانى كرد و بگو باين كفّار از راه توبيخ و انكار با اين سابقه آيا باز شما شيطان و ذريّاتش را حكم فرما و اختيار دار خود قرار ميدهيد و از اطاعت خدا بيرون ميرويد با آنكه آنها دشمنان شمايند و خدا و اولياء او دوستان شما و هر عاقلى از دشمن ميپرهيزد و با دوست ميآميزد بد مبادلهاى كردند ستمكاران كه خدا و اولياء او را دادند و شيطان و فرزندانش را بدل گرفتند در اطاعت و فرمانبردارى و در وقت خلقت آسمانها و زمين حاضر ننمودم من شيطان و ذريّه او را براى آنكه با من كمك نمايند و نيز در وقت خلقت بعضى از آنها بعض ديگرى را براى كمك حاضر نكردم و هيچگاه نبودم من كه گمراهان را ياور و معين خود قرار دهيم پس چرا بندگان من آنها را شريك قرار دادند با من در عبادت و اطاعت و بعضى گفتهاند مراد از مرجع ضمير در آيه دوم همان كفّار متكبّرند كه ميخواستند مجالست با فقراء اهل ايمان ننمايند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى قوّت اسلام ميخواست ملتمس آنها را اجابت فرمايد خداوند فرموده حاضر ننمودم آنها را در وقت آفريدن آسمانها و زمين و آفريدن خودشان تا موجب مزيّت شرفى و علمى آنها گردد و اسلام آنها موجب اسلام ساير خلق شود و نبايد من براى نصرت دين خودم كمك از آنها بخواهم و مؤيّد اينمعنى است قرائت كنت بصيغه مخاطب كه مراد آنستكه نبايد تو اى پيغمبر گمراهان را ياور خود قرار دهى ولى مبعّد، صرف ضمير از شياطين مذكوره در آيه سابقه است بغير مذكور با آنكه نسبت اضلال بآنها انسب از غير است و عيّاشى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد بار الها قوّت بده اسلام را بعمر بن خطاب يا ابو جهل بن هشام پس اين آيه نازل شد فيص ره فرموده محتمل است شياطين اعم از جنّى و انسى باشد و بنابر اين جمع بين دو تفسير ممكن است و ياد كن اى پيغمبر از روز كه خطاب از مصدر جلال ميرسد بكفّار براى ملامت آنها كه بخوانيد بصوت بلند شريكهائى را كه
جلد 3 صفحه 432
براى من قرار داده بوديد باعتقاد خودتان در عبادت و اطاعت از جنّ و انس پس بخوانند آنها را براى دستگيرى از خودشان و جوابى و ثوابى نشنوند و نه بينند و قرار دهيم ما ميان كفّار و معبودهاى آنها جاى هلاكتى كه شريك باشند در آنجا با يكديگر و آن واديى از واديهاى جهنّم است و بعضى گفتهاند ميان آنها و معبودهاشان حاجبى قرار داده شود كه يكديگر را نبينند و ظاهرا آن حاجب از جنس آتش است كه بآنها احاطه خواهد نمود و از ابن عباس نقل شده كه اينجا بين بمعناى وصل است و مراد آنستكه مواصلت آنها در دنيا با يكديگر موجب هلاكتشان در آخرت خواهد شد و بنابر اين موبق مصدر است و ضمير در بينهم راجع بكفّار است كه با يكديگر مودّت و اتّحاد در كفر و الحاد داشتهاند و اللّه اعلم بالصّواب ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَومَ يَقُولُ نادُوا شُرَكائِيَ الَّذِينَ زَعَمتُم فَدَعَوهُم فَلَم يَستَجِيبُوا لَهُم وَ جَعَلنا بَينَهُم مَوبِقاً (52)
روزي که ميفرمايد خداوند تبارك و تعالي بمشركين که ندا كنيد شريكهايي که از براي من قرار داده بوديد آنهايي که گمان ميكرديد پس ندا ميكنند آنها را پس اجابت نميكنند براي آنها و ما قرار داديم بين آنها فاصله و جدايي وَ يَومَ يَقُولُ.
جلد 12 - صفحه 369
روز قيامت که تمام در صحراي محشر جمع ميشوند و قائل خداوند تبارك و تعالي است و خطاب بمشركين است نادُوا شُرَكائِيَ از ذوي العقول مثل ملائكه و حضرت عيسي و شياطين و غير ذوي العقول از بتها و اشجار و حيوانات مثل گاو و گوساله و شمس و قمر و كواكب و غير اينها که هر طايفه شريكي در عبادت قرار داده بودند آنها را ندا كنيد بيايند شما را از عذاب الهي نجات دهند و سعادتمند كنند الَّذِينَ زَعَمتُم همان شركايي که گمان ميكرديد در گرفتاريها بفرياد شما ميرسند و نجات ميدهند فدعوهم هر که آلهه خود را ندا ميدهد و آنها را دعوت ميكند فَلَم يَستَجِيبُوا لَهُم.
اما مثل ملائكه و حضرت عيسي عليه السّلام که از آنها بيزاري ميجويند چنانچه در حق ملائكه ميفرمايد وَ يَومَ يَحشُرُهُم جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيّاكُم كانُوا يَعبُدُونَ قالُوا سُبحانَكَ أَنتَ وَلِيُّنا مِن دُونِهِم بَل كانُوا يَعبُدُونَ الجِنَّ أَكثَرُهُم بِهِم مُؤمِنُونَ سبأ آيه 39 و 40 و در حق عيسي عليه السّلام ميفرمايد:
وَ إِذ قالَ اللّهُ يا عِيسَي ابنَ مَريَمَ أَ أَنتَ قُلتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَينِ مِن دُونِ اللّهِ الي قوله ما قُلتُ لَهُم إِلّا ما أَمَرتَنِي بِهِ أَنِ اعبُدُوا اللّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُم الاية مائده آيه 116 و 117 و اما شيطان ميفرمايد از قول شيطان وَ قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنكُم إِنِّي أَري ما لا تَرَونَ إِنِّي أَخافُ اللّهَ وَ اللّهُ شَدِيدُ العِقابِ انفال آيه 48 و اما غير ذوي العقول آنها را با عبده آنها در جهنم ميبرند ميفرمايد:
إِنَّكُم وَ ما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُم لَها وارِدُونَ انبياء آيه 98 وَ جَعَلنا بَينَهُم مَوبِقاً در كلمه موبق مفسرين اقوالي دارند بعضي گفتند تفرقه بين اهل هدايت و اهل ضلالت بعضي گفتند بين آلهه و مألوهين بعضي گفتند واديست در جهنم بعضي گفتند عبادت آنها منشأ عذاب قيامت ميشود لكن آنچه بنظر اقرب ميآيد آنست که تفرقه بين آنها مياندازند عبده شمس و عبده ملائكه و جن و انس و كواكب و حيوانات و اصنام هر دسته بيك نحو معذّب ميشوند و از هم متفرق ميشوند بلكه ميتوان گفت هر فردي يك عذاب مخصوص دارد غير از عذاب ساير افراد
جلد 12 - صفحه 370
كُلُّ نَفسٍ بِما كَسَبَت رَهِينَةٌ إِلّا أَصحابَ اليَمِينِ مدّثر آيه 41.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 52)- این آیه مجددا هشدار میدهد که به خاطر بیاورید «روزی را که (خداوند) میگوید: همتایانی را که برای من میپنداشتید صدا بزنید» تا به کمک شما بشتابند (وَ یَوْمَ یَقُولُ نادُوا شُرَکائِیَ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ).
یک عمر از آنها دم میزدید، و در آستانشان سجده مینمودید، اکنون که امواج عذاب و کیفر اطراف شما را احاطه کرده فریاد بزنید لااقل ساعتی به کمکتان بشتابند.
آنها که گویا هنوز رسوبات افکار این دنیا را در مغز دارند فریاد میزنند و «آنها را میخوانند، ولی (این معبودهای پنداری حتی) پاسخ به ندای آنها نمیدهند» تا
ج3، ص51
چه رسد به این که به کمکشان بشتابند (فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ).
«و در میان این دو گروه کانون هلاکتی قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ مَوْبِقاً).
نکات آیه
۱- خداوند، در قیامت، به مشرکان فرصت خواهد داد تا از معبودهاى پندارى خویش استمداد کنند. (نادوا شرکاءى الذین زعمتم)
۲- مشرکان، در قیامت، به پندار توان مندى معبودان شان بر یارى آنان، عجولانه، از آنان استمداد خواهند کرد. (و یوم یقول نادوا ... فدعوهم) «فاى تعقیب» در «فدعوهم» بر بى درنگ بودن کار آنان دلالت مى کند. کاربرد فعل ماضى، براى کارى که در قیامت انجام مى گیرد (دعوهم) نشانه آن است که - به مجرد فرصت یافتن مشرکان - باید استمداد را انجام یافته تلقى کرد.
۳- معبودان و شرکاى پندارى مشرکان، در قیامت، هیچ پاسخى به کمک خواهى آنان نخواهند داد. (فدعوهم فلم یستجیبوا لهم)
۴- بى نتیجه بودن کمک خواهى مشرکان از معبودان خویش، هشدار خداوند به اهل شرک و پذیرندگان ولایت شیاطین است. (و یوم یقول نادوا شرکاءى ... فلم یستجیبوا لهم)
۵- صحنه بیهوده بودن استمداد مشرکان از معبودهاى خود در قیامت، صحنه اى شایان فراگیرى و به خاطر سپردن است. (و یوم یقول نادوا شرکاءى ... فلم یستجیبوا لهم) «یوم» مفعول براى فعل مقدرى مانند «اُذکروا» است ;یعنى، «به یاد آن روز باشید که ...».
۶- در قیامت، مشرکان، از معبودان پندارى خویش جدا و دوراند. (و یوم یقول نادوا شرکاءى) «نداء» به معناى «بلند کردن آواز و آشکار ساختن آن» است (مفردات راغب) و فعل «نادوا» نشانه زیاد بودن فاصله مشرکان و معبودان است.
۷- مشرکان، حتى در قیامت هم دل بسته یارى معبودان شان اند. (فدعوهم)
۸- غیر خدا، فاقد هرگونه نقش و قدرت، در آغاز و نیز فرجام هستى است. (ما أشهدتّهم خلق السموت والأرض ... و یوم یقول نادوا ... فدعوهم فلم یستجیبوا لهم)
۹- در قیامت، کارامد نبودن معبودان مشرکان و بطلان شرک، آشکار خواهد شد. (فدعوهم فلم یستجیبوا لهم)
۱۰- شرک، مبتنى بر پندار و فاقد بنیان و اساس حقیقى است. (شرکاءى الذین زعمتم)
۱۱- در میان معبودان مشرکان، موجودات شعوردار نیز وجود دارد. (شرکاءى الذین زعمتم فدعوهم) با توجه به واژه «الذین» و ضمیر «هم» که براى ذوى العقول است، چنین برمى آید که معبودهاى مشرکان، صرفاً، بت و یا موجودات فاقد شعور دیگر نیستند، بلکه موجوداتى با شعور مانند ملائکه جن و ... نیز در بین آن ها وجود دارند.
۱۲- خداوند، در قیامت، بین مشرکان و معبودان شان وادى هلاکت بارى را قرار خواهد داد و هرگونه ارتباط میان آن ها را ناممکن خواهد ساخت. (و جعلنا بینهم موبقًا) «وبوق» به معناى «هلاک شدن» است و «موبق» اسم مکان به معناى «مکان هلاکت» است.
۱۳- شیاطین و دیگر معبودان دروغین مشرکان، در صحنه قیامت حضور خواهند داشت. (نادوا شرکاءى ... و جعلنا بینهم موبقًا) به قرینه آیات قبل، مراد از «شرکاء» همان ابلیس و ذریه او است.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: آغاز آفرینش ۸; فرجام آفرینش ۸
- استمداد: استمداد از معبودان باطل ۱، ۲، ۷; بى تأثیرى استمداد از معبودان باطل ۴، ۵
- توحید: توحید افعالى ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۸; انذارهاى خدا ۴; مهلت هاى خدا ۱
- ذکر: ذکر بى یاورى مشرکان ۵
- شرک: بطلان شرک ۹; پوچى شرک ۱۰
- شیاطین: شیاطین در قیامت ۱۳; هشدار به پیروان شیاطین ۴
- عجز: عجز غیرخدا ۸
- عقیده: عقیده باطل ۱۰
- قیامت: استمداد در قیامت ۱، ۲; ظهور حقایق در قیامت ۹; قطع روابط در قیامت ۱۲; وادى مهلک در قیامت ۱۲
- مشرکان: استمداد مشرکان ۲; بى یاورى مشرکان ۳; رد استمداد مشرکان ۳; عجله اخروى مشرکان ۲; عقیده باطل مشرکان ۲; علایق مشرکان۷; مشرکان در قیامت ۱، ۳، ۵، ۶، ۷، ۱۲; مشرکان و معبودان باطل ۶، ۷، ۱۲; مهلت به مشرکان ۱; هشدار به مشرکان ۴
- معبودان باطل: شعور معبودان باطل ۱۱; عجز معبودان باطل ۳، ۹; معبودان باطل در قیامت ۶، ۹، ۱۲، ۱۳
منابع