الأنفال ٣٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[المعارج ٢ | لِلْکَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ]] (۰) [[المعارج ٣ | مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ]] (۰) [[الحاقة ٥٢ | فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ...]] (۱) | [[المعارج ٢ | لِلْکَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ]] (۰) [[المعارج ٣ | مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ]] (۰) [[الحاقة ٥٢ | فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ...]] (۱) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
احمد بن عبدالرحمن النارودى بعد از چهار واسطه از مفضل بن عمر الجعفى از امام صادق علیهالسلام نقل نماید که فرمود: نضر بن حرث نزد پیامبر آمد و سلام کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله جواب سلام او را داد. سپس گفت: یا رسول الله تو سید اولاد آدم باشى و برادر تو على سید عرب و دختر تو فاطمه سیده زنان جهان و دو پسران تو حسن و حسین دو جوان از جوانان اهل بهشت باشند و عموى تو حمزه سیدالشهدا و پسر عمّ تو جعفر بن ابىطالب ذوالجناحین که با آن در بهشت پرواز میکند و سایر اعمام تو هر یک موقعیت و منزلتى داشته باشند. | |||
بنابراین براى سایر قریش و عرب چه مقام و منزلتى خواهد ماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در جواب او در فکر فرو رفت سپس سربلند کرد و فرمود: به خداوند قسم این مقام هائى که شمردى من به آنها نداده ام بلکه خداوند به آنها اعطاء نموده و بخشیده است. | |||
بنابراین در موارد مزبور من گناهى ندارم، نضر بن حرث بعد از این جواب از پیامبر روى برگردانید و گفت: بار خدایا اگر این مقام هائى که تو قراردادى راست باشد سنگى از آسمان بر سر ما فرود آور و یا ما را به عذاب دردناک گرفتار بساز سپس این آیة نازل گردید.<ref> کتاب کشکول از علامه حلى.</ref> | |||
و همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله به قریش فرمود: خداوند مرا مبعوث نموده که همه پادشاهان جهان را در زیر لواى اسلام درآورم. بنابراین مرا اجابت کنید و در تحت لواى اسلام درائید تا تفوّق بر عرب و عجم یابید. | |||
ابوجهل گفت: بار خدایا اگر این اظهاراتى که محمد میکند راست باشد از آسمان بر سر ما سنگ بباران یا ما را به عذاب دردناک مبتلا ساز و این گفتار را از اثر حسد و رشکى که نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، ابراز نمود سپس این آیه نازل گردید.<ref> تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.</ref> | |||
سعید بن جبیر گوید: که این آیه درباره نضر بن الحرث نازل شده است،<ref> تفسیر جامع البیان.</ref> شیخ بزرگوار ما بدون ذکر شأن و نزول بنا به نقل از سعید بن جبیر و مجاهد گوید: که طالب و خواستار متن آیه نضر بن الحرث بن کلدة بوده است. | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۷#link51 | آيات ۴۰ - ۳۰، سوره انفال]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۷#link51 | آيات ۴۰ - ۳۰، سوره انفال]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۷#link52 | معناى (( مكر )) و تقسيم آن به مكر ممدوح و مكر مذموم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۷#link52 | معناى (( مكر )) و تقسيم آن به مكر ممدوح و مكر مذموم]] | ||
خط ۴۶: | خط ۶۱: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۰#link62 | چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( ان الذين ينفقون اموالهم ليصدوا عن سبيل الله ... )) ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۰#link62 | چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( ان الذين ينفقون اموالهم ليصدوا عن سبيل الله ... )) ]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۳#link84 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۳#link84 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ «32» | |||
و (به ياد آور) زمانى كه مخالفان (دست به دعا برداشته) گفتند: خدايا! اگر اين (اسلام و قرآن) همان حقّ از جانب تو است، پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك براى ما بياور. | |||
===نکته ها=== | |||
اينگونه نفرينها، يا از شدّت تعصّب و لجاجت است و يا براى عوامفريبى. بر خود نفرين مىكنند تا مردم سادهدل احساس كنند كه آنان حقّ هستند و اسلام، باطل است. | |||
پس از تعيين حضرت على عليه السلام به امامت از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه به فرمان خداوند در غدير خم انجام شد و حضرت فرمودند: «مَن كنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، نعمانبن حارث كه از منافقان بود، نزد پيامبر آمده، گفت: ما را به توحيد، نبوّت، جهاد، حج، روزه، نماز و زكات، دستور دادى پذيرفتيم، حالا هم اين جوان را امام ما قرار دادهاى؟! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | |||
«به فرمان خدا بود». | |||
او از شدّت ناراحتى به خود نفرين كرد و در نفرين، همين آيه را خواند. «1» امّا هنوز چند قدمى برنداشته بود كه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند و آيات اوّل سورهى معارج نازل گرديد. «2» «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- گاهى تقدّسنمايى و سوگند يادكردن، از حربههاى دشمن براى فريب مؤمنان است. اللَّهُمَ ... | |||
2- عناد و لجاجت، انسان را تا مرز رضايت به نابودى خويش پيش مىبرد. | |||
---- | |||
«1». الغدير، ج 1، ص 239- 266، به نقل از 30 نفر از علماى اهلسنّت. | |||
«2». تفسير مجمعالبيان. | |||
جلد 3 - صفحه 310 | |||
فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً ... | |||
3- برخى از مخالفان پيامبر، به خدا و تأثير او در هستى و اثر داشتن دعا معتقد بودند. اللَّهُمَّ إِنْ كانَ ... فَأَمْطِرْ عَلَيْنا ... أَوِ ائْتِنا ... | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ (32) | |||
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ: و ياد كن زمانى را كه نضر و تابعان او گفتند: خدايا اگر هست اين قرآن حق و منزل از جانب تو، غير آنچه ما بر او هستيم، فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ: پس بباران بر ما سنگ از آسمان، چنانچه بر قوم لوط و اصحاب فيل نازل نمودى، أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ: يا بيار ما را به عذابى مولم مهلك. چون نضر اين دعا نمود، آيه شريفه نازل شد: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. | |||
تبصره: ثعلبى از سفيان بن عيينه روايت نموده كه گفت: از حضرت صادق شنيدم از پدرانش روايت فرمود كه: چون حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به غدير خم رسيدند، امر فرمود مردم جمع شدند، و دست على عليه السّلام را گرفت، فرمود: من كنت مولاه فعلىّ مولاه. و اين امر شايع شد، خبر به شهرها | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 334 | |||
رسيد. حارث بن نعمان فهرى «1» آمد خدمت حضرت، در ميان صحابه و از ناقه فرود آمد. به حضرت عرض كرد: يا محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را امر نمودى از جانب خدا كه شهادت دهيم به وحدانيت خدا و رسالت تو، پس قبول كرديم آن را؛ و امر نمودى به پنج نماز، قبول كرديم. و امر به روزه ماه رمضان نمودى و حج خانه كعبه، قبول نموديم. به اينها راضى نشدى تا دست پسر عم خود گرفتى و بر ما زيادتى دادى و گفتى: هر كه من مولاى او هستم على مولاى او است. اين از جانب تو باشد يا از جانب خدا؟ | |||
حضرت فرمود: سوگند ياد مىكنم به حق خدائى كه غير او خدائى نيست كه تفضيل او بر شما از جانب خدا باشد. حارث روانه شد و گفت: اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ. پس هنوز به راحله خود نرسيده بود كه سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و از دبرش خارج شد. «2» در منهج- سعيد بن جبير روايت كند كه: سه نفر را حضرت در حبس، امر به قتل نمود: مطعم بن عدى و عقبة بن ابى معيط و نضر بن حرث. نضر اسير مقداد بود چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر به قتل او نمود، مقداد گفت: يا رسول اللّه اسير من است. حضرت فرمود: دانى در حق كتاب الهى چه گفته؟ | |||
مقداد ثانيا شفاعت و همان جواب شنيد. مرتبه سوم حضرت فرمود: خدايا مقداد را از فضل خود اعانت فرما. مقداد گفت: مقصود من يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همين دعا بود، پس او را در حبس كشت. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ (32) | |||
ترجمه | |||
و هنگاميكه گفتند خدايا اگر باشد اين آن حق از نزد تو پس بباران بر ما سنگها را از آسمان يا بياور ما را عذابى دردناك. | |||
تفسير | |||
بعضى گفتهاند اين كلام هم از نضر ملعون است كه از شدّت عناد و بغض براى اظهار جزم و اعتقاد كامل بباطل از او صادر شد و قمّى ره نسبت بابو جهل داده و در كافى نسبت بحارث بن عمرو قهرى داده و در مجمع نسبت بنعمان بن حارث داده و در آيه بعد شرح هر يك بيايد انشاء اللّه تعالى و محتمل است همه آنها گفته باشند چنانچه ظاهر لفظ جمع است اگر چه اكتفا ميشود در اسناد جمع بگفتن يكنفر از جانب همه با رضايت آنها و هذا اشاره است بآنچه پيغمبر (ص) آورده از جانب خدا و هو ضمير فصل است كه براى تاكيد ميآورند و سرّ عدم اجابت نفرين آنها علاوه بر آنكه قصد انشاء نداشتند آيه بعد است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذ قالُوا اللّهُمَّ إِن كانَ هذا هُوَ الحَقَّ مِن عِندِكَ فَأَمطِر عَلَينا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ (32) | |||
و ياد كن زماني را که گفتند اي پروردگارا اگر اينکه او است حق و از جانب تو است پس ببار بر ما سنگ از آسمان يا بياور و بفرست بر ما عذاب دردناك مفسرين گفتند اينکه كلام مقول قول كفار و مشركين است و مرجع هذا و هو قرآن است بمناسبت آيه قبل، بعضي گفتند كلام نظر بن حارثه است از سعيد بن جبير و مجاهد و در مجمع ميگويد (و روي في الصحيحين ان هذا من قول ابي جهل) و مراد صحيح مسلم و بخاريست لكن اينکه كلام خلاف ظاهر آيه بلكه نصّ آيه است و اينکه آيه مربوط بآيه قبل نيست زيرا منافي با آيات بعد است که يقينا مربوط است باين آيه که بفرمايد وَ ما كانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم وَ أَنتَ فِيهِم وَ ما كانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُم وَ هُم يَستَغفِرُونَ زيرا كفار و مشركين پيغمبر در ميان آنها نبود و آنها هم استغفار نميكردند بعلاوه دچار عذاب هم شدند از قتل و اسيري و ذلت و غير اينها و لكن در كافي بسند خود از ابي بصير روايت ميكند که اينکه آيه راجع بنصب پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است امير المؤمنين عليه السّلام را بخلافت و شواهد زيادي در اخبار داريم بر اينکه دعوي که در ذيل آيه بعد اشاره ميشود بلكه از اينکه آيه هم ميتوان استفاده كرد چنانچه در شرح آيه بيان ميشود انشاء اللّه. | |||
جلد 8 - صفحه 112 | |||
وَ إِذ قالُوا كساني که از مسلمين قلبا عداوت با علي [ع] داشتند زيرا در جنگها كسان آنها بدست علي عليه السّلام كشته شده بودند يا منافقين که ملبس بلباس اسلام شده بودند بعد از آني که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم علي [ع] را نصب بخلافت و ولايت و امامت و وصايت نمود اولا سؤال كردند که آيا اينکه نصب دلخواه شما است يا بامر الهي حضرت فرمود بامر الهي است و آيه شريفه بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ را تلاوت فرمود بشرحي که در سوره مائده گذشت، اينها باور نكردند و توهم كردند که فقط ميل و نظر آن حضرت بوده با اينكه بر فرض نظر و ميل آن حضرت هم باشد واجب است اطاعت كنند و بپذيرند از باب النَّبِيُّ أَولي بِالمُؤمِنِينَ مِن أَنفُسِهِم احزاب آيه 60، و از باب أَطِيعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ انفال آيه 1، مع ذلک گفتند اللّهُمَّ إِن كانَ هذا هُوَ الحَقَّ مِن عِندِكَ مثل اينكه فرمايش آن حضرت را قبول نكردند يا از جهت عدم ايمان يا ضعف ايمان فَأَمطِر عَلَينا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ و ممكن است که حق بر آنها معلوم شده باشد و از روي عناد حاضر بقبول نباشند جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم نمل آيه 14، و مثل آنكه گفت | |||
(النار و لا العارّ) | |||
أَوِ ائتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ مراد بليات دنيويه که موجب هلاكت شود مثل وباء و طاعون و صيحه و غرق و باد که در امم سابقه بوده | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 32)- در این آیه منطق عجیب دیگری را بازگو میکند، میگوید: | |||
به خاطر بیاور «هنگامی را که (دست به دعا برمیداشتند و) میگفتند: خداوندا! اگر این (آیین و این قرآن) حق و از ناحیه توست بارانی از سنگ از آسمان بر سر ما فرود آورد»! (وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ). | |||
«یا به عذاب دردناک (دیگری) ما را گرفتار کن» (أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ). | |||
این سخن را به خاطر آن میگفتند که بر اثر شدت تعصّب و لجاجت چنان میپنداشتند که آیین اسلام صد در صد بیاساس است و گر نه کسی که احتمال حقّانیت آن را میدهد چنین نفرینی به خود نمیکند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۱
ترجمه
الأنفال ٣١ | آیه ٣٢ | الأنفال ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِن کَانَ هذا هُوَ الْحَقَّ»: واژه (هُوَ) ضمیر فصل یا عماد است و (الْحَقَّ) خبر (کانَ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَکُمُ... (۰) فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا کِسَفاً مِنَ... (۲) وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَ... (۳) وَ قَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا... (۱) (۱) وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّيِّئَةِ... (۰) وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خَابَ کُلُ جَبَّارٍ... (۱) أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ کَمَا زَعَمْتَ... (۲) وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَ... (۲) فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا کِسَفاً مِنَ... (۲) وَ قَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا... (۱) (۱)
قَالُوا أَ جِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ... (۴) وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ... (۳) وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَ... (۴) لِلْکَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ (۰) مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ (۰) فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ... (۱)
نزول
احمد بن عبدالرحمن النارودى بعد از چهار واسطه از مفضل بن عمر الجعفى از امام صادق علیهالسلام نقل نماید که فرمود: نضر بن حرث نزد پیامبر آمد و سلام کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله جواب سلام او را داد. سپس گفت: یا رسول الله تو سید اولاد آدم باشى و برادر تو على سید عرب و دختر تو فاطمه سیده زنان جهان و دو پسران تو حسن و حسین دو جوان از جوانان اهل بهشت باشند و عموى تو حمزه سیدالشهدا و پسر عمّ تو جعفر بن ابىطالب ذوالجناحین که با آن در بهشت پرواز میکند و سایر اعمام تو هر یک موقعیت و منزلتى داشته باشند.
بنابراین براى سایر قریش و عرب چه مقام و منزلتى خواهد ماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در جواب او در فکر فرو رفت سپس سربلند کرد و فرمود: به خداوند قسم این مقام هائى که شمردى من به آنها نداده ام بلکه خداوند به آنها اعطاء نموده و بخشیده است.
بنابراین در موارد مزبور من گناهى ندارم، نضر بن حرث بعد از این جواب از پیامبر روى برگردانید و گفت: بار خدایا اگر این مقام هائى که تو قراردادى راست باشد سنگى از آسمان بر سر ما فرود آور و یا ما را به عذاب دردناک گرفتار بساز سپس این آیة نازل گردید.[۱]
و همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله به قریش فرمود: خداوند مرا مبعوث نموده که همه پادشاهان جهان را در زیر لواى اسلام درآورم. بنابراین مرا اجابت کنید و در تحت لواى اسلام درائید تا تفوّق بر عرب و عجم یابید.
ابوجهل گفت: بار خدایا اگر این اظهاراتى که محمد میکند راست باشد از آسمان بر سر ما سنگ بباران یا ما را به عذاب دردناک مبتلا ساز و این گفتار را از اثر حسد و رشکى که نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، ابراز نمود سپس این آیه نازل گردید.[۲]
سعید بن جبیر گوید: که این آیه درباره نضر بن الحرث نازل شده است،[۳] شیخ بزرگوار ما بدون ذکر شأن و نزول بنا به نقل از سعید بن جبیر و مجاهد گوید: که طالب و خواستار متن آیه نضر بن الحرث بن کلدة بوده است.
تفسیر
- آيات ۴۰ - ۳۰، سوره انفال
- معناى (( مكر )) و تقسيم آن به مكر ممدوح و مكر مذموم
- بيان اينكه جمله : (( ان كان هذا هو الحق ... )) حكايت كلام مشركين نيست
- مقتضاى اينكه پيغمبر (ص ) رحمة للعالمين است اين نيست كه مصلحت دين ناديده گرفته شود و مطلقا عذاب دنيوى براى ظالمين در كار نباشد
- وجوهى كه در مجمع البيان در مورد اينكه در يك آيه عذاب از مشركين نفى ، و در آيه دوماثبات شده است ، نقل شده و اشكال وارد بر آن وجوه
- اشاره به اينكه متروك ماندن خانه كعبه ، مؤ اخذه و عذاب الهى در پى دارد
- توضيح معناى آيه شريفه : (( ليميز الله الخبيث من الطيب ... ))
- معناى آيه شريفه : (( و قاتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين كله لله ... ))
- رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و اذ يمكر بك الذين كفروا... )) در مورد توطئه قتل پيامبر (ص ) در مكه ، و هجرت آن حضرت به مدينه
- رواياتى در شاءن نزول و معناى آيه : (( اللهم ان كان هذا هو الحق ... )) و (( ما كان الله معذبهم ))
- رواياتى در معناى : (( و ما كان صلاتهم عندالبيت الا مكاء و تصديه )) و شاءن نزول آن
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( ان الذين ينفقون اموالهم ليصدوا عن سبيل الله ... ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ «32»
و (به ياد آور) زمانى كه مخالفان (دست به دعا برداشته) گفتند: خدايا! اگر اين (اسلام و قرآن) همان حقّ از جانب تو است، پس بر ما از آسمان سنگهايى بباران يا عذابى دردناك براى ما بياور.
نکته ها
اينگونه نفرينها، يا از شدّت تعصّب و لجاجت است و يا براى عوامفريبى. بر خود نفرين مىكنند تا مردم سادهدل احساس كنند كه آنان حقّ هستند و اسلام، باطل است.
پس از تعيين حضرت على عليه السلام به امامت از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه به فرمان خداوند در غدير خم انجام شد و حضرت فرمودند: «مَن كنت مولاه فهذا علىّ مولاه»، نعمانبن حارث كه از منافقان بود، نزد پيامبر آمده، گفت: ما را به توحيد، نبوّت، جهاد، حج، روزه، نماز و زكات، دستور دادى پذيرفتيم، حالا هم اين جوان را امام ما قرار دادهاى؟! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«به فرمان خدا بود».
او از شدّت ناراحتى به خود نفرين كرد و در نفرين، همين آيه را خواند. «1» امّا هنوز چند قدمى برنداشته بود كه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند و آيات اوّل سورهى معارج نازل گرديد. «2» «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»
پیام ها
1- گاهى تقدّسنمايى و سوگند يادكردن، از حربههاى دشمن براى فريب مؤمنان است. اللَّهُمَ ...
2- عناد و لجاجت، انسان را تا مرز رضايت به نابودى خويش پيش مىبرد.
«1». الغدير، ج 1، ص 239- 266، به نقل از 30 نفر از علماى اهلسنّت.
«2». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 310
فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً ...
3- برخى از مخالفان پيامبر، به خدا و تأثير او در هستى و اثر داشتن دعا معتقد بودند. اللَّهُمَّ إِنْ كانَ ... فَأَمْطِرْ عَلَيْنا ... أَوِ ائْتِنا ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ (32)
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ: و ياد كن زمانى را كه نضر و تابعان او گفتند: خدايا اگر هست اين قرآن حق و منزل از جانب تو، غير آنچه ما بر او هستيم، فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ: پس بباران بر ما سنگ از آسمان، چنانچه بر قوم لوط و اصحاب فيل نازل نمودى، أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ: يا بيار ما را به عذابى مولم مهلك. چون نضر اين دعا نمود، آيه شريفه نازل شد: سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ.
تبصره: ثعلبى از سفيان بن عيينه روايت نموده كه گفت: از حضرت صادق شنيدم از پدرانش روايت فرمود كه: چون حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به غدير خم رسيدند، امر فرمود مردم جمع شدند، و دست على عليه السّلام را گرفت، فرمود: من كنت مولاه فعلىّ مولاه. و اين امر شايع شد، خبر به شهرها
جلد 4 صفحه 334
رسيد. حارث بن نعمان فهرى «1» آمد خدمت حضرت، در ميان صحابه و از ناقه فرود آمد. به حضرت عرض كرد: يا محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را امر نمودى از جانب خدا كه شهادت دهيم به وحدانيت خدا و رسالت تو، پس قبول كرديم آن را؛ و امر نمودى به پنج نماز، قبول كرديم. و امر به روزه ماه رمضان نمودى و حج خانه كعبه، قبول نموديم. به اينها راضى نشدى تا دست پسر عم خود گرفتى و بر ما زيادتى دادى و گفتى: هر كه من مولاى او هستم على مولاى او است. اين از جانب تو باشد يا از جانب خدا؟
حضرت فرمود: سوگند ياد مىكنم به حق خدائى كه غير او خدائى نيست كه تفضيل او بر شما از جانب خدا باشد. حارث روانه شد و گفت: اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ. پس هنوز به راحله خود نرسيده بود كه سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و از دبرش خارج شد. «2» در منهج- سعيد بن جبير روايت كند كه: سه نفر را حضرت در حبس، امر به قتل نمود: مطعم بن عدى و عقبة بن ابى معيط و نضر بن حرث. نضر اسير مقداد بود چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر به قتل او نمود، مقداد گفت: يا رسول اللّه اسير من است. حضرت فرمود: دانى در حق كتاب الهى چه گفته؟
مقداد ثانيا شفاعت و همان جواب شنيد. مرتبه سوم حضرت فرمود: خدايا مقداد را از فضل خود اعانت فرما. مقداد گفت: مقصود من يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همين دعا بود، پس او را در حبس كشت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ (32)
ترجمه
و هنگاميكه گفتند خدايا اگر باشد اين آن حق از نزد تو پس بباران بر ما سنگها را از آسمان يا بياور ما را عذابى دردناك.
تفسير
بعضى گفتهاند اين كلام هم از نضر ملعون است كه از شدّت عناد و بغض براى اظهار جزم و اعتقاد كامل بباطل از او صادر شد و قمّى ره نسبت بابو جهل داده و در كافى نسبت بحارث بن عمرو قهرى داده و در مجمع نسبت بنعمان بن حارث داده و در آيه بعد شرح هر يك بيايد انشاء اللّه تعالى و محتمل است همه آنها گفته باشند چنانچه ظاهر لفظ جمع است اگر چه اكتفا ميشود در اسناد جمع بگفتن يكنفر از جانب همه با رضايت آنها و هذا اشاره است بآنچه پيغمبر (ص) آورده از جانب خدا و هو ضمير فصل است كه براى تاكيد ميآورند و سرّ عدم اجابت نفرين آنها علاوه بر آنكه قصد انشاء نداشتند آيه بعد است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذ قالُوا اللّهُمَّ إِن كانَ هذا هُوَ الحَقَّ مِن عِندِكَ فَأَمطِر عَلَينا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ (32)
و ياد كن زماني را که گفتند اي پروردگارا اگر اينکه او است حق و از جانب تو است پس ببار بر ما سنگ از آسمان يا بياور و بفرست بر ما عذاب دردناك مفسرين گفتند اينکه كلام مقول قول كفار و مشركين است و مرجع هذا و هو قرآن است بمناسبت آيه قبل، بعضي گفتند كلام نظر بن حارثه است از سعيد بن جبير و مجاهد و در مجمع ميگويد (و روي في الصحيحين ان هذا من قول ابي جهل) و مراد صحيح مسلم و بخاريست لكن اينکه كلام خلاف ظاهر آيه بلكه نصّ آيه است و اينکه آيه مربوط بآيه قبل نيست زيرا منافي با آيات بعد است که يقينا مربوط است باين آيه که بفرمايد وَ ما كانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم وَ أَنتَ فِيهِم وَ ما كانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُم وَ هُم يَستَغفِرُونَ زيرا كفار و مشركين پيغمبر در ميان آنها نبود و آنها هم استغفار نميكردند بعلاوه دچار عذاب هم شدند از قتل و اسيري و ذلت و غير اينها و لكن در كافي بسند خود از ابي بصير روايت ميكند که اينکه آيه راجع بنصب پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است امير المؤمنين عليه السّلام را بخلافت و شواهد زيادي در اخبار داريم بر اينکه دعوي که در ذيل آيه بعد اشاره ميشود بلكه از اينکه آيه هم ميتوان استفاده كرد چنانچه در شرح آيه بيان ميشود انشاء اللّه.
جلد 8 - صفحه 112
وَ إِذ قالُوا كساني که از مسلمين قلبا عداوت با علي [ع] داشتند زيرا در جنگها كسان آنها بدست علي عليه السّلام كشته شده بودند يا منافقين که ملبس بلباس اسلام شده بودند بعد از آني که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم علي [ع] را نصب بخلافت و ولايت و امامت و وصايت نمود اولا سؤال كردند که آيا اينکه نصب دلخواه شما است يا بامر الهي حضرت فرمود بامر الهي است و آيه شريفه بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ را تلاوت فرمود بشرحي که در سوره مائده گذشت، اينها باور نكردند و توهم كردند که فقط ميل و نظر آن حضرت بوده با اينكه بر فرض نظر و ميل آن حضرت هم باشد واجب است اطاعت كنند و بپذيرند از باب النَّبِيُّ أَولي بِالمُؤمِنِينَ مِن أَنفُسِهِم احزاب آيه 60، و از باب أَطِيعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ انفال آيه 1، مع ذلک گفتند اللّهُمَّ إِن كانَ هذا هُوَ الحَقَّ مِن عِندِكَ مثل اينكه فرمايش آن حضرت را قبول نكردند يا از جهت عدم ايمان يا ضعف ايمان فَأَمطِر عَلَينا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ و ممكن است که حق بر آنها معلوم شده باشد و از روي عناد حاضر بقبول نباشند جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم نمل آيه 14، و مثل آنكه گفت
(النار و لا العارّ)
أَوِ ائتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ مراد بليات دنيويه که موجب هلاكت شود مثل وباء و طاعون و صيحه و غرق و باد که در امم سابقه بوده
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- در این آیه منطق عجیب دیگری را بازگو میکند، میگوید:
به خاطر بیاور «هنگامی را که (دست به دعا برمیداشتند و) میگفتند: خداوندا! اگر این (آیین و این قرآن) حق و از ناحیه توست بارانی از سنگ از آسمان بر سر ما فرود آورد»! (وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ).
«یا به عذاب دردناک (دیگری) ما را گرفتار کن» (أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ).
این سخن را به خاطر آن میگفتند که بر اثر شدت تعصّب و لجاجت چنان میپنداشتند که آیین اسلام صد در صد بیاساس است و گر نه کسی که احتمال حقّانیت آن را میدهد چنین نفرینی به خود نمیکند.
نکات آیه
۱- کافران مکه از خداوند خواستند چنانچه قرآن حقیقتى از جانب اوست، آنان را سنگباران کند و یا عذاب دردناک دیگرى بر آنان فروفرستد. (و إذ قالوا ... فأمطر علینا حجارة)
۲- نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا، از حیله هاى کافران مکه در مبارزه با قرآن و رسالت پیامبر(ص) (و یمکرون ... و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علینا حجارة من السماء) برخى در توجیه عذاب خواهى کافران (فامطر علینا ... ) چنین گفته اند که آنان براى فریب دیگران و یا اقناع خویش این نفرین را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خویشتن را در انکار قرآن و حقانیت رسالت پیامبر(ص) محق بشمارند. آیه قبل که سخن از مکر کافران داشت، مى تواند تأییدى براى این نظریه باشد.
۳- قرآن، کتابى سراسر حق و نازل شده از جانب خداوند (إ کان هذا هو الحق من عندک)
۴- کافران مکه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پیامبر(ص) و حقانیت قرآن (فأمطر علینا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب ألیم)
۵- کافران مکه معتقد به تأثیر دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواستهاى آنان (اللّهم إن کان هذا هو الحق من عندک فأمطر علینا حجارة)
۶- کافران مکه معتقد به خدا و معتقد به تأثیر او در جهان هستى (و إذ قالوا اللّهم إن کان هذا هو الحق من عندک فأمطر علینا حجارة من السماء)
۷- موضعگیرى خصمانه کافران و مشرکان در قبال پیامبر، على رغم اعتقادشان به خدا (و إذ قالوا اللّهم إن کان هذا هو الحق من عندک فأمطر علینا حجارة)
۸- عناد و لجاجت آدمى در برابر حق تا مرز رضایت به نابودى خویش و گرفتار شدن به عذابهاى الهى (اللّهم إن کان هذا هو الحق من عندک فأمطر علینا حجارة ... أو ائتنا بعذاب ألیم)
موضوعات مرتبط
- انسان: شدت لجاجت انسان ۸
- ایمان: به خدا ۷
- حق: دشمنى با حق ۸
- خدا: عذاب خدا ۸
- خواسته ها: روش تحصیل خواسته ها ۵
- دعا: اهمیت دعا ۵
- سنگباران: درخواست سنگباران ۱
- عذاب: درخواست عذاب ۱، ۲
- قرآن: حقانیت قرآن ۱، ۲، ۳، ۴ ; دشمنان قرآن ۴ ; مبارزه با قرآن ۲ ; نزول قرآن ۳
- کافران: عقیده کافران ۷ ; کافران و محمد(ص) ۷ ; موضعگیرى کافران ۷
- کافران مکه: توطئه کافران مکه ۲ ; خواسته کافران کافران مکه ۱، ۲، ۵ ; دشمنى کافران مکه ۴ ; عقیده کافران مکه ۵، ۶ ; کافران مکه و خدا ۶ ; کافران مکه و دعا ۵ ; کافران مکه و قرآن ۱، ۲، ۴ ; کافران مکه و محمد(ص) ۴ ; لجاجت کافران مکه ۴
- محمد(ص): دشمنان محمد(ص) ۴ ; مبارزه با محمد(ص) ۲
- مشرکان: عقیده مشرکان ۷ ; مشرکان و محمد(ص) ۷ ; موضعگیرى مشرکان ۷
- هلاکت: رضایت به هلاکت ۸