الإسراء ٩٢

از الکتاب
کپی متن آیه
أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ کَمَا زَعَمْتَ‌ عَلَيْنَا کِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ‌ بِاللَّهِ‌ وَ الْمَلاَئِکَةِ قَبِيلاً

ترجمه

یا قطعات (سنگهای) آسمان را -آنچنان که می‌پنداری- بر سر ما فرود آری؛ یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاوری...

ترتیل:
ترجمه:
الإسراء ٩١ آیه ٩٢ الإسراء ٩٣
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«زَعَمْتَ»: گمان برده‌ای. ادّعاء کرده‌ای (نگا: سبأ / ). «کِسَفاً»: قطعه قطعه. تکّه‌تکّه. جمع کِسْفَة به معنی و وزن قِطْعَة. حال است. «قَبِیلاً»: مقابل و رویارو. فعیل به معنی مُفاعل، مانند عَشیر به معنی مُعاشِر است. می‌توان معنی کفیل و ضامن و متضمّن و شاهد و گواه نیز از آن استنباط کرد. گروه و جماعتی از مردم (نگا: انعام / . «تَأْتِیَ بِاللهِ وَ الْمَلآئِکَةِ قَبِیلاً»: خدا و فرشتگان را با ما رودررو گردانی. خدا و فرشتگان را بر پندار خود شاهد کنی. خدا را حاضر و فرشتگان را گروه گروه به پیش ما بیاوری. واژه (قَبِیلاً) حال از خدا و فرشتگان، یا تنها از فرشتگان است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۹. تا ۹۳:

«شیخ طوسى» گوید: ابن عباس گوید: این آیات درباره اقوامى نازل گردیده که در مقام اقتراح با رسول خدا صلى الله علیه و آله بوده و به او گفته بودند، ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد و تو را به نبوت تصدیق نخواهیم نمود تا از براى ما چیزهائى که می‌خواهیم انجام بدهى.

اینان عتبه و شیبه پسران ربیعه و نبیه و منبه پسران حجاج و ابوسفیان و اسود بن مطلب بن اسد و زمعة بن الاسد و ولید بن مغیرة و ابوجهل بن هشام و عبدالله بن امیة و امیة بن خلف و عاص بن وائل از جماعت قریش بودند.[۱][۲]

تفسیر


نکات آیه

۱- فرود آوردن قطعاتى از آسمان، از معجزات اقتراحى و مورد درخواست مشرکان مکه از پیامبر(ص) (أو تسقط السّماء ... علینا کسفًا) «کِسَف» جمع «کَسْف» به معناى قطعه است (لسان العرب).

۲- فرود آوردن قطعاتى از آسمان بر مشرکان مکه، پیش شرط آنان در ایمان به پیامبر(ص) (و قالوا لن نؤمن لک ... أو تسقط السّماء کما زعمت علینا کسفًا)

۳- تهدید پیامبر(ص) به مشرکان مکه، در امکان نزول عذاب با سقوط قطعاتى از آسمان بر سر آنان (أو تسقط السّماء کما زعمت علینا کسفًا)

۴- ناباورى مشرکان مکه در نزول عذاب، با فرو ریختن اجرام و قطعه هایى از آسمان بر آنان (أو تسقط السّماء کما زعمت علینا کسفًا) «الزعم» به معناى حکایت سخنى است که در مظنه دروغ باشد (مفردات راغب).

۵- سرسختى و لجاجت مشرکان مکه در برابر پیامبر(ص) و تعالیم بر حق او (لن نؤمن لک حتى ... تسقط السّماء کما زعمت علینا کسفًا)

۶- مشرکان مکه، خواهان حضور یافتن خدا و ملائکه نزد آنان، براى گواهى دادن به حقانیت پیامبر(ص) (أو تأتى بالله و الملئکة قبیلاً) «قبیلاً» به معناى «مقابله» (رو در رو شدن) آمده است و در این آیه، مى تواند به منظور افاده مطلب فوق باشد.

۷- مشرکان مکه، ایمان خود را به پیامبر(ص) منوط به آوردن خدا و فرشتگان، به صورتى قابل مشاهده کردند. (قالوا لن نؤمن لک حتى ... أو تأتى بالله و الملئکة قبیلاً) برداشت فوق، مبتنى بر این است که «قبیلاً» به معناى مشاهده رو در رو باشد.

۸- آوردن خداوند و ملائکه به صورت دسته دسته در نزد مشرکان مکه، معجزه درخواستى (اقتراحى) آنان از پیامبر(ص) (لن نؤمن لک حتى ... أو تأتى بالله و الملئکة قبیلاً) برداشت فوق، مبتنى بر این است که «قبیلاً» جمع «قبیله» باشد.

۹- مشرکان مکه، داراى تصورى مادى و جسمانى از خدا و ملائکه (تأتى بالله و الملئکة قبیلاً) «قبیلاً» به معناى رو در رو شدن و مشاهده آمده است و از آن نکته فوق استفاده مى شود.

۱۰- اتکاى مشرکان مکه در عقاید و جهان بینى خود، تنها بر محسوسات و دریافتهاى حسى بود. (تأتى بالله و الملئکة قبیلاً)

موضوعات مرتبط

  • آسمان: درخواست سقوط آسمان ۱، ۲
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۸
  • انذار: انذار از عذاب ۳
  • خدا: درخواست حضور خدا ۶، ۷، ۸; درخواست رؤیت خدا ۷; درخواست گواهى خدا ۶
  • عذاب: بى ایمانى به عذاب ۴; عذاب با سقوط آسمان ۳
  • محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۳; دشمنان محمد(ص) ۵; گواهى بر حقانیت محمد(ص) ۶
  • مشرکان مکّه: انذار مشرکان مکّه ۳; بینش مشرکان مکّه ۹; بى ایمانى مشرکان مکّه ۴; حس گرایى مشرکان مکّه ۱۰; خواسته هاى مشرکان مکّه ۱، ۶، ۸; شرایط ایمان مشرکان مکّه ۲، ۷; عقیده مشرکان مکّه ۱۰; لجاجت مشرکان مکّه ۵; مادّه گرایى مشرکان مکّه ۹; مشرکان مکّه و محمد(ص) ۵
  • معجزه: معجزه اقتراحى ۱، ۶، ۸
  • ملائکه: درخواست حضور ملائکه ۶، ۷، ۸; درخواست رؤیت ملائکه ۷; درخواست گواهى ملائکه ۶

منابع

  1. در تفسیر برهان از على بن ابراهیم نقل شده که این آیه درباره عبدالله بن ابى‌امیه برادر ام‌سلمه زوجه پیامبر نازل شده زیرا او قبل از هجرت در مکه موضوعات مندرج در این آیات را به پیامبر گفته بود و هنگامى که مکه فتح گردید. عبدالله بن ابى‌امیه از پیامبر استقبال کرد و به وى سلام نمود. پیامبر جواب او را نداد و از وى دورى کرد لذا عبدالله نزد خواهرش آمد و گفت: پیامبر، اسلام همه را قبول کرد ولى اسلام آوردن مرا نپذیرفت. ام‌سلمه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله پدر و مادرم فداى تو باد تمامى قریش به وجود شما سعادتمند گردیدند مگر برادرم، پیامبر فرمود: تکذیبى که برادرت از من نمود دیگران به آن کیفیت تکذیب نکردند زیرا او گفته بود (لن نؤمن؛ هرگز ایمان نمى آوریم) ام‌سلمه گفت: یا رسول الله مگر خودت نفرمودى که اسلام لغزش‌هاى پیش از آن را مى پوشاند. پیامبر فرمود: بلى گفته ام سپس اسلام عبدالله بن ابى‌امیه برادر ام‌سلمه را مورد قبول قرار داد.
  2. طبرى صاحب جامع البیان از طریق ابن اسحق از شیخى از اهل مصر او از عکرمة او از ابن عباس نیز این روایت را نقل کرده است و در میان سران قریش نام ابوالبخترى را نیز افزوده است و همچنین سعید بن منصور در سنن خود از سعید بن جبیر روایت کرده و گوید: این آیات درباره برادر ام‌سلمة بنام عبدالله بن امیة نازل شده است.