ص ١٦
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ |
ترجمه
ص ١٥ | آیه ١٦ | ص ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَجِّلْ»: پیش بینداز. زودتر برسان (نگا: کهف / ، یونس / ). «قِطَّنَا»: بهره و نصیب ما را. سهمیّه و قسمت ما را. نامه نوشته ما را با توجّه به این که معنی «قِطَّ» صحیفه مکتوبه، یعنی کاغذی که چیزی بر آن نگارند، مفهوم آیه چنین میشود: پروردگارا نامه اعمال ما را پیش از روز جزا به دست ما برسان، تا آن را بخوانیم و ببینیم که ما چه کارهایم (نگا: تفسیر نمونه، المختصر فی تفسیر القرآن، روحالمعانی).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَ إِنْ کَانَ... (۱) وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّيِّئَةِ... (۵) وَ يَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَ... (۳) وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَ إِنْ کَانَ... (۱)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ «16»
و (لذا با تمسخر و غرور) گفتند: «پروردگارا! سهم ما را (از عذاب) هرچه زودتر قبل از روز قيامت به ما بده».
نکته ها
«ذُو الْأَوْتادِ» صاحب ميخها، كنايه از تثبيت قدرت است. «فَواقٍ» به معناى رجوع است.
همچنين فرصت دادن ميان دوشيدن شير حيوان براى رجوع شير مجدد به پستان است.
«أيكة» به معناى درخت و «أَصْحابُ الْأَيْكَةِ» يعنى مردمانى كه در سرزمينى پر آب و درخت زندگى مىكردند.
در اين چند آيه به سرنوشت شوم امّتهاى شش نفر از انبياى قبل از اسلام اشاره شده
جلد 8 - صفحه 87
است تا هم كفّار زمان پيامبر اسلام عبرت بگيرند و هم پيامبر و مؤمنان بدانند كه تكذيب انبيا سابقه ديرينه دارد و چيز جديدى نيست.
قوم نوح در آب غرق شدند، «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ» «1» خداوند آنان را با طوفانى موج ساز در دريا گرفتار كرد.
قوم عاد كه حضرت هود را تكذيب كردند به وسيلهى تند بادى سخت از پاى درآمدند، «فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ» «2» با بادى پر صدا، سرد و طغيانگر هلاك شدند.
قوم فرعون در امواج نيل هلاك شدند، «أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ» «3»* ما آلفرعون را غرق كرديم.
قوم ثمود كه حضرت صالح را تكذيب كردند با صيحهاى آسمانى نابود شدند، «إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ» «4» با صيحهاى آنگونه نابودشان كرديم كه به صورتى كه مانند خار و خاشاك خرد شده در آغل چهار پايان است در آمدند.
قوم لوط با زلزله و سنگهاى آسمانى، «إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً» «5» ما با فرستادن سنگ هلاكشان كرديم.
اصحاب ايكه كه حضرت شعيب را تكذيب كردند با صاعقه به هلاكت رسيدند. «فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ» «6» ما از آنان انتقام گرفتيم.
پیام ها
1- بيان تاريخ پر عبرت گذشتگان، نمونهاى روشن از ذكر بودن قرآن است كه در آيهى اول خوانديم: «وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ»، كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ ...
2- طاغوتهاى زمان، به هنگام عجز در مقابل منطق، به آزار و شكنجه اقدام مىكنند. «فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ»
3- قوم عاد و فرعون و نوح و ثمود و لوط گروههايى متشكل و بىنظير بودند.
«أُولئِكَ الْأَحْزابُ» (كلمه «حزب» به گروه متشكل و منسجم و همسو گفته
«1». عنكبوت، 14.
«2». حاقّه، 6.
«3». بقره، 50.
«4». قمر، 31.
«5». قمر، 54.
«6». حجر، 79.
جلد 8 - صفحه 88
مىشود و كلمه «أُولئِكَ» كه در آن نوعى انحصار است اشاره به اين است كه اينها قومى بىنظير بودهاند.)
4- تكذيب يك پيامبر بهمنزله تكذيب همه پيامبران است. «إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ»
5- صيحه و صاعقه، يكى از عذابهاى دنيوى خداوند است. «صَيْحَةً واحِدَةً»
6- اگر عذاب بيايد اجازه بازگشت به كافران داده نخواهد شد. «ما لَها مِنْ فَواقٍ»
7- تكذيب پيامبران، سنّت هميشگى معاندان در طول تاريخ بوده است. «إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ»
8- كافران، تهديدهاى الهى را به تمسخر و استهزا مىگيرند. «عَجِّلْ لَنا قِطَّنا»
9- غرور و لجاجت، انسان را وادار مىكند كه به استقبال خطر رود. «عَجِّلْ لَنا قِطَّنا»
10- قيامت، روز حسابرسى است. «يَوْمِ الْحِسابِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ «16»
كفار بر سبيل استهزاء دعا كردند:
جلد 11 - صفحه 183
وَ قالُوا رَبَّنا: و گفتند اى پروردگارا، عَجِّلْ لَنا قِطَّنا: بشتاب بده نامه اعمال ما را كه پيغمبر ما را وعيد مىنمايد، قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ: پيش از روز محاسبه، يا آنكه به تعجيل بده به ما نصيب عذاب ما را كه ما را تهديد مىنمايد؛ خداى تعالى به پيغمبر فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ «16» اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ «17» إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ «18» وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ «19» وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ «20»
ترجمه
و گفتند پروردگارا زودتر برسان بما قسمت ما را پيش از روز شمار
صبر كن بر آنچه ميگويند و ياد كن بنده ما داود صاحب قوّت را همانا او بود بازگشت كننده
همانا ما رام كرديم كوهها را كه با او تسبيح ميگفتند بشبانگاه و اوّل روز
و پرندهها را با آنكه جمع شده بودند هر يك براى او بازگشت كننده
و محكم كرديم پادشاهى او را و داديم باو علم شريعت و قطع خصومت را
تفسير
خداوند متعال باز نقل فرموده مقال كفار مكه را كه بر سبيل استهزاء ميگفتند خدايا قسط و قسمت و- نصيب ما را از عذابى كه ما را محمّد صلى اللّه عليه و اله از آن ميترساند پيش از روز قيامت بما برسان چنانچه در معانى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و خداوند در اينمقام امر فرموده است حبيب خود را بصبر بر اقوال
جلد 4 صفحه 462
بيهوده آنها و تذكّر پيدا كردن بر احوال انبياء عظام كه خداوند چه مقاماتى بايشان عطا فرمود در نتيجه صبر بر عبادت و اطاعت و تحمّل ناملايمات كه از آن جمله حضرت داود عليه السّلام بود كه داراى قوّت و نعمت بود چون يد كه ايد جمع آنست در كلام عرب بمعناى قوت و نعمت استعمال ميشود چنانچه در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل شده در اين آيه و نيز بسيار رجوع مينمود بطلب رضاى الهى براى قوّتش در دين و زياد دعا ميكرد و يك روز روزه ميگرفت و يكروز افطار مينمود و از نصف شب بر ميخاست چنانچه نقل نمودهاند و خداوند كوهها را مسخّر او فرموده بود كه هر شب و صبح با او مشغول بتسبيح و تقديس خدا ميشدند و بتبع او ذكر ميگفتند و پرندگان از آشيانههاى خودشان گرد او جمع ميشدند و هر يك بنغمه خود رجوع بتسبيح الهى نموده از او جواب گوئى ميكردند و خداوند سلطنت او را قوت و عظمت داد بهيبت و شوكت و نصرت و كثرت جنود و امراء خيرخواه و دود و بالاتر از همه آنكه خداوند تعالى علم دين و حكمت در آئين و قوه تشخيص حق از باطل و فصل خصومت بين مدعى و منكر را باو عنايت فرموده بود كه بسهولت ميتوانست حق را بذى حق برساند و نزاع را خاتمه دهد و بعضى گفتهاند مراد از فصل الخطاب آنستكه سخن را طورى ادا ميفرمود كه بر شنونده اشتباه نميشد و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه مراد از فصل الخطاب معرفت لغات است و در جوامع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد علم بقاعده موضوعه براى دادرسى است كه مدّعى بايد اقامه بيّنه نمايد و منكر قسم بخورد و بنظر حقير برگشت تمام معانى بآنستكه طورى حكم ميفرمود كه همه ميفهميدند حكم بحق نموده و اشتباه نميكردند و او بزبان همه آشنا بود و بر مقاصدشان بخوبى مطّلع ميشد و در هر حال اخبار بسيارى وارد شده كه خداوند بائمه ما عليهم السلام هم حكمت و فصل الخطابرا عنايت فرموده است و بعضى گفتهاند مقصود از تسبيح كوهها با حضرت داود آنستكه وقتى او با آن صوت حسن در كوهپايه تلاوت زبور ميفرمود كوهها جواب گوئى از او مينمودند و بر حسن آن مىافزود و شمهاى از اينمعانى در سور سابقه ذكر شده است.
جلد 4 صفحه 463
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّل لَنا قِطَّنا قَبلَ يَومِ الحِسابِ «16»
و گفتند پروردگار ما تعجيل فرما نصيب ما را پيش از روز حساب.
اينکه آيه شريفه را سه نحوه تفسير كردند: نحوه اوّل: مراد از وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّل لَنا قِطَّنا طلب عذاب است بر وجه استهزاء به پيغمبر (ص) که وعده عذاب آخرت داده اگر راست ميگويي آن عذاب آخرت در همين دنيا بما برسد تعجيل كند خدا در سهم و نصيب ما از عذاب چنانچه ميفرمايد وَ يَستَعجِلُونَكَ بِالعَذابِ- عنكبوت آيه 54- نحوه ثانيه: مراد از قطنا نصيب نعم بهشتي است که وعده دادهاي به كساني که ايمان بياورند تعجيل فرما در دنيا تا ما هم ايمان بياوريم يعني ما به اينکه وعدهها قبول نميكنيم اگر راست ميگويي در همين دنيا دهد خداوند تا ما به چشم مشاهده كنيم و ايمان بياوريم. نحوه ثالثه: مراد از قط نامه عمل است که در او اعمال نوشته شده و ميگويي مؤمنين نامه آنها بدست راست ميآيد و كافرين بدست چپ آن نامه ما را در همين دنيا اگر راست ميگويي بدست ما داده شود و بحساب ما رسيدگي شود.
قَبلَ يَومِ الحِسابِ جواب آنها اينكه اگر بنا باشد که دستگاه بهشت و جهنم و اوضاع محشر در همين دنيا باشد احدي بهشت را با آن نعم بهشتي رها نميكند و جهنّم را با آن عذابهاي سخت آن بگيرد اينکه ايمان نيست ايمان آن است که تصديق انبياء كند
جلد 15 - صفحه 225
و يقين بوعدههاي الهي داشته باشد و از روي اختيار اعمال صالحه بجا آورد و از سيّئات دوري كند نه از روي اجبار.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- این آیه به یکی دیگر از سخنان کفار و منکران- که از روی سخریه و استهزا میگفتند- اشاره کرده، میگوید: «آنها (از روی خیرهسری) گفتند:
پروردگارا! بهره ما را (از عذابت هرچه زودتر) قبل از روز حساب به ما بده»! (وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ یَوْمِ الْحِسابِ).
این کوردلان مغرور آن چنان مست باده غرور بودند که حتی عذاب الهی و دادگاه عدلش را به باد مسخره میگرفتند.
نکات آیه
۱ - سران کفر و شرک از روى استهزا، از خداوند خواستار شتاب در نزول عذاب ویژه اخروى خود بودند. (و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل یوم الحساب) «قطّ» به معناى نصیب و بهره معین و جدا شده است و مقصود از آن در این آیه، بهره و نصیب کافران از عذاب قیامت مى باشد.
۲ - سران کفر و شرک، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند. (و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل یوم الحساب) از استهزاى معاد به وسیله کافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قیامت، برداشت یاد شده به دست مى آید.
۳ - قیامت، روز حسابرسى از بندگان (یوم الحساب)
۴ - «یوم الحساب» از نام هاى قیامت (یوم الحساب)
۵ - حسابرسى از بندگان، مهم ترین ویژگى قیامت است. (یوم الحساب) از نام گذارى روز قیامت به «روز حساب»، برداشت یاد شده استفاده مى شود.
روایات و احادیث
۶ - «عن على(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل یوم الحساب» قال: نصیبهم من العذاب;[۱] از امام على(ع) روایت شده که درباره سخن خداوند عزّوجلّ «و قالوا ربّنا عجّل لنا قطّنا قبل یوم الحساب» فرمود: [مراد مشرکان از کلمه «قطّنا»] نصیب آنها از عذاب بود [که از روى تمسخر درخواست مى کردند زودتر به آنان برسد]».
موضوعات مرتبط
- حسابرسى: مکذبان حسابرسى اخروى ۲
- خدا: استهزاى عذابهاى خدا ۱
- رهبران: استهزاهاى رهبران شرک ۱; استهزاهاى رهبران کفر ۱; تکبر رهبران شرک ۲; تکبر رهبران کفر ۲
- عذاب: درخواست تعجیل در عذاب ۱، ۶
- قیامت: اهمیت حسابرسى در قیامت ۵; حسابرسى در قیامت ۳; نامهاى قیامت ۴; ویژگیهاى قیامت ۳، ۵
- کافران: بهره دنیوى کافران ۶
- مشرکان: خواسته هاى مشرکان ۶
- معاد: مکذبان معاد ۲
- یوم الحساب :۴
منابع
- ↑ معانى الأخبار، ص ۲۲۵، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۴۳، ح ۹.