الأنعام ٧٤
ترجمه
الأنعام ٧٣ | آیه ٧٤ | الأنعام ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أبِیهِ آزَرَ»: پدرش که آزر نام داشت (نگا: مریم / - ، توبه / انبیاء / ، شعراء / ، زخرف / ، ممتحنه / . برخی واژه (أَب) را کنایه از عمو میدانند، همان گونه که در سوره بقره آیه آباء به معنی اجداد به کار رفته است. واژه (آزَرَ) عطف بیان است. «أَصْنَاماً»: جمع صنم. بتها. «آلِهَةً»: جمع إِله، خدایان. مفعول دوم فعل (تَتَّخِذُ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ... (۲) إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ... (۲) يَا أَبَتِ لاَ تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ... (۱)
وَ اذْکُرْ فِي الْکِتَابِ... (۰) يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ... (۱) يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ... (۱) قَالَ أَ رَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ... (۲) قَالَ سَلاَمٌ عَلَيْکَ... (۱) وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ مَا تَدْعُونَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۸۳ - ۷۴، سوره انعام
- بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع ) در اين آيات ، كه به رفتار فطرىيك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى كند،شباهت دارد.
- هر چه اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبداء و معاد كمتر مىشود.
- اينكه غرض از اين تعبيرات تحقير بتها باشد از ادب ابراهيم (ع ) دور است .
- ضمير مذكر آوردن براى (( شمس )) در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربى هذا اكبر )) شاهدبر اينست كه آن حضرت همچون انسانى فرضى كه خبر از هيچ چيز ندارد سخن گفته است.
- اختلاف مفسرين در معناى كلمه (( آزر )) و نسبت او با ابراهيم (ع ).
- استغفار و دعاى ابراهيم (ع ) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنيا واقع شده ، نه درآخرت براى شفاعت .
- آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم عليه السلام نبوده است .
- توهم عجيب و غريب بعضى از مفسرين در مورد داستانهايى كه در قرآن كريم نقل شده است .
- كلام الهى ، كلام حق و فصل است و هزل و خلاف واقع در آن راه ندارد.
- وجه اينكه قرآن مواد تاريخ و جزئيات داستان رانقل نمى كند.
- بت ها (اصنام ) چه بوده اند.
- مالكيت حقيقى خداى سبحان ، مانند مالكيت انسان است نسبت به قوا و افعالش .
- (( ملكوت )) همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤ يت ملكوت به معناىديدن خدا است با ديدن اشياء و موجودات .
- ستاره اى كه مردم مى پرستيدند و ابراهيم (ع ) به آن اشاره فرمود و گفت : (( هذا ربى )) ستاره (( زهره )) بوده است .
- مراد از (( رب )) در كلام ابراهيم (ع ) (هذا ربى )، خداوند آفريدگار هستى نيست .
- اينكه ابراهيم (ع ) نخست ستاره و ماه و خورشيد را (( رب )) دانست ، از باب محاجه به زبان خصم بوده است .
- قضيه مورد بحث مربوط به زمان كودكى و قبل از بلوغ ابراهيم (ع ) است .
- ربوبيت ملازم با محبوبيت است و (( لا احب الآفلين )) يعنى من چيز متغير را رب خود نمىدانم .
- وجه آوردن ضمير مذكر براى (( شمس )) كه مؤ نث است در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربىهذا اكبر )) .
- اقوال مختلفى كه در توجيه تذكير ضمير در جمله مزبور گفته شده است .
- سخن غريب و نادرست يكى از مفسرين كه مدعى است ابراهيم (ع ) به زبان عربى سخن مىگفته است .
- جمله : (( لا احب الآفلين )) حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت ، نه حجتىعوامانه و غير برهانى .
- وحه اينكه ابراهيم (ع ) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركين معتقدبه اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاد و تدبيرند، نبوده اند.
- اشكالاتى كه بر اقوالى كه در توجيه (( لا احب الآفلين )) بر مبناى اينكه افول مبناى برهان است وارد شده است .
- وجه جامى كه فخر رازى براى توجيه آيه بر همان مبنا ذكر كرده است واشكال آن وجه .
- نكته اى در مورد ترتيب احتجاجات ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان و ستاره پرستان هدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت از ناحيه انسان .
- هدايت هميشه ...
- هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده ، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست .
- معناى (( فطر )) و (( فطرات )) و (( حنيف )) .
- توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است .
- اسلام ، دين مطابق با فطرت انسانى و نوع وجودى آدمى است .
- بخش دوم احتجاجات ابراهيم (ع ) كه محاجه آن حضرت است با مشركين بعد از اعلام بيزارىاز بت ها.
- حاصل كلام در تفسير سخن ابراهيم (ع ) (و لا اخاف ما تشركون به ...)
- اقوال متعدد مفسرين در توضيح و توجيه جملات ابراهيم (ع ) در محاجه با مشركين .
- اقوال مفسرين در توجيه (وسع بى كل شى ء علما) در كلام ابراهيم (ع )واشكال آنها.
- وجه اينكه ابراهيم (ع ) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است .
- (( امن )) و (( اهتدا )) از خواص و آثار ايمان است ، اگر با ظلم پوشيده نشود.
- (( ظلم )) داراى مفهوم وسيعى است ولى تمام اقسام آن به ايمان ضرر نمى رساند.
- گناه و ظلم اختيارى داراى مصاديق و مراتبى است كه شخص مؤ من مناسب با درجه تقوا ومعرفت و ايمانش از مصاديق و مراتب بيشترى از گناه دورى مى كند.
- ايمان به خدا فقط مشروط به دورى از شرك و گناهان كبيره نيست .
- سخن بعضى از مفسرين در تفسير آيه : (( للذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم ... )) . واشكال وارد بر آن .
- معناى لغوى و اصطلاحى (درجه ) و مراد از (نرفع درجات من نشاء...) در كلام خداوند.
- مناظره ماءمون يا امام رضا (ع ) درباره احتجاج ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان .
- رواياتى در مورد تولد و نشو و نماى ابراهيم (ع ) در خفا، و اينكه (( آزر )) پدر يا عموىابراهيم (ع ) بوده است .
- آنچه درباره سرگذشت حضرت ابراهيم مورد اتفاق علماى حديث است .
- چند روايت درباره ارائه ملكوت به ابراهيم (ع ).
- رواياتى در خصوص جمله (( هذا ربى )) كه ابراهيم (ع ) بر زبان آورد.
- رواياتى در ذيل جمله : (( و لم يلبسوا ايمانهم بظلم )) .
- سخن بعضى كه در توجيه يك روايت گفته اند: امت ابراهيم فقط مكلف به ايمان بودند وبه فروع و احكام مكلف نبودند و بيان فساد اين ادعا.
- فروع و احكامى كه توسط ابراهيم (ع ) تشريع شده اند.
- سبب وجود قوانين (( حمورابى )) در تورات فعلى .
- ۱ داستان ابراهيم (ع ) از نظر قرآن .
- ۲ منزلت ابراهيم (ع ) نزد خداوند و موقف بندگى اش و مواهب خدا به او:
- ۳ آثار پربركتى كه آن حضرت از خود در جامعه بشرى به يادگار گذاشت :
- ۴ تورات فعلى درباره ابراهيم (ع ) چه مى گويد؟
- ۵ تناقضات تورات بهترين دليل بر دست خوردگى آن است .
- وجود نظير نسبت هاى نارواى تورات فعلى به ابراهيم (ع )، در بعض روايات اهل سنت .
- عدم صحت نسبت دروغ گفتن ، به ابراهيم (ع ) كه در روايات عامه آمده است .
- روايتى جامع از طريق ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) درباره قضاياى ابراهيم (عليهالسلام ).
- ذبيح ابراهيم (ع )، اسمعيل (ع ) بوده است نه اسحق (ع ).
- كلام نادرست طبرى در تاريخ خود كه اسحق (ع ) را ذبيح دانسته .
- تورات بر خلاف قرآن كريم :
- اشكال بعضى از مستشرقين به قرآن در مورد عدم نقل خصوصيات ابراهيم و اسمعيل (ع ) و داستان بناى كعبه و... در سور مكيه و پاسخ بدان اشكال .
- اشكال ديگر به آيات مربوط به احتجاجات ابراهيم (ع ) و در آتش انداختن آن حضرت .
- گفتار بيرونى و بلخى و مسعودى درباره عقائد ستاره پرستان ، بت پرستان و صائبين .
- دو نكته كه از بيانات گذشته بدست آمد.
نکات آیه
۱- پدر ابراهیم، آزر و قوم او مردمى بت پرست و گمراه بودند. (و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر أتتخذ أصناما)
۲- ابراهیم (ع) شخصیتى شناخته شده نزد مردم مکه، و مورد احترام آنان بود. (و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر) همان گونه که مفسرانى مانند فخر رازى و آلوسى گفته اند، چون حضرت ابراهیم (ع) براى مشرکان مکه مورد احترام و شناخته شده بود، خداوند از زبان آن حضرت براى ابطال پندارهاى مشرکان مطالبى ذکر فرموده است.
۳- آزر، پدر صلبى ابراهیم (ع) نبوده است. (إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر) روش قرآن در آیات مختلف مشابه این آیه ذکر نام و نشان افراد نیست. لذا تصریح به اسم آزر به صورت عطف بیان بدان جهت مى تواند باشد که مراد از «اب» را روشن نماید که پدر حقیقى ابراهیم (ع) نبوده، بلکه عمو و یا پدر خوانده وى بوده است.
۴- آزر، فردى برجسته در میان قوم خویش (و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر ... إنى أریک و قومک) انتساب «قوم» به آزر بیانگر موقعیت برجسته وى در میان مردم است.
۵- بتهاى متعددى مورد پرستش آزر و قوم او بودند. (أتتخذ أصناما ءالهة إنى أریک و قومک)
۶- تلاش ابراهیم (ع) با استفاده از احتجاج و اعتراض براى بازداشتن آزر از بت پرستى (و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر أتتخذ أصناما ءالهة)
۷- خویشاوندان مشرک پیامبر توقع داشتند که پیامبر (ص) به جهت خویشى آنان را به توحید فرا نخواند. * (و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر) موظف شدن پیامبر (ص) به یاد نمودن گفتگوى ابراهیم (ع) با آزر شاید بدان جهت باشد که در خویشاوندان پیامبر (ص) این انگیزه که آن حضرت از دعوت آنان به توحید باز ایستد وجود داشته است.
۸- خویشاوندى و پیوندهاى اجتماعى نباید مانعى براى تبلیغ و مخالفت با الحاد گردد. (و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر ... و قومک) یاد آور شدن گفتگوى ابراهیم(ع) با خویشاوندانش بدان جهت مى تواند باشد که ضرورت ملاحظه نکردن روابط خویشاوندى و قومى در مسائل اساسى عقیدتى را یادآور شود.
۹- تبلیغ در بین خویشاوندان و بزرگان و سردمداران، داراى اولویت است. * (و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر) «آزر» علاوه بر این که از خویشان ابراهیم بود، به تصریح «قومک» از بزرگان و رؤساى قوم خویش نیز محسوب مى شده است. و چون ظاهراً دعوت ابراهیم از این نقطه آغاز گشته، مى تواند به عنوان الگو و معیارى در تبلیغ مطرح باشد.
۱۰- برخوردها و احتجاجات پیامبران، شایان تأمل و منبعى براى اتخاذ شیوه و درس آموزى است. (و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر) «اذ» ظرف زمان و متعلق به فعل «اذکر» است; یعنى: «اذکر إذ قال». فرمان به یادآورى و بیان شیوه به جهت آن است که مخاطب از این جریان درسهاى لازم را بگیرد.
۱۱- در تبلیغ توحید و مبارزه با عقاید شرک آلود باید صریح و قاطع بود. (أتتخذ أصناما ءالهة إنى أریک و قومک)
۱۲- بت پرستى گمراهى آشکار است. (إنى أریک و قومک فى ضلل مبین)
روایات و احادیث
۱۳- عن أبى عبدالله (ع): إن آزر أبا ابراهیم کان منجما لنمرود ... و وقع آزر بأهله فعلقت بإبراهیم ... .[۱] از امام صادق (ع) روایت شده است: «آزر» پدر ابراهیم منجم نمرود بود ... و آزر با همسر خویش همبستر شد و نطفه ابراهیم منعقد گشت ... .
موضوعات مرتبط
- آزر: بت پرستى آزر ۱، ۵، ۶; شخصیت آزر ۴; گمراهى آزر ۱; موقعیت اجتماعى آزر ۴
- ابراهیم (ع): و آزر ۶; احتجاج ابراهیم (ع) ۶; اشتهار ابراهیم (ع) ۲; پدر ابراهیم (ع) ۱، ۳، ۱۳; قصه ابراهیم (ع) ۲، ۳، ۶; موقعیت اجتماعى ابراهیم (ع) ۲; ناپدرى ابراهیم (ع) ۳
- انبیا: احتجاج انبیا ۱۰; الگوگیرى از انبیا ۱۰; عبرت از سیره انبیا ۱۰
- بابل: بت پرستى اهل بابل ۵
- بت پرستى: گمراهى بت پرستى ۱۲; مبارزه با بت پرستى ۶
- تبلیغ: اولویتها در تبلیغ ۹; صراحت در تبلیغ ۱۱; قاطعیت در تبلیغ ۱۱
- توحید: تبلیغ توحید ۱۱
- خویشاوندان: تبلیغ در خویشاوندان ۹
- خویشاوندى: محدوده روابط خویشاوندى ۸
- شرک: مبارزه با شرک ۱۱
- قوم ابراهیم: بت پرستى قوم ابراهیم ۱; گمراهى قوم ابراهیم ۱
- کفر: مبارزه با کفر ۸
- گمراهى: موارد گمراهى ۱۲
- محمّد (ص): توقّعات خویشاوندان محمّد (ص) ۷
منابع
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۳۶۶، ح ۵۵۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۲۹، ح ۱۲۹.