روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۲۹
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم
علي بن ابراهيم رفعه الي ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۲۸ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۳۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۱۴۱
امام صادق (ع) فرمود: طالبان علم سه دستهاند، به ذات و صفات مخصوصشان بشناسيد: صنفى براى نادانى كردن و خودنمائى طلب آن كنند، و صنفى براى زورگوئى و گردن فرازى و فريب، يك صنف هم براى فهم و تعقل. آنكه يار جهل و خودنمائى است آزار بخش و خودنما است و در محافل مردم داد سخن مىدهد، نام علم مىبرد، حلم را مىستايد، از سر تا پا اظهار خشوع مىكند ولى دلش از ورع تهى است، خدا از اين وضع بينى او را بكوبد و كمرش را ببرد. آن كه يار گردن فرازى و فريب است، نيرنگ باز و تملق باز است، به همگنان خود گردن فرازى كند و براى توانگران پستتر از خود تواضع نمايد، شيرينى آنها را بخورد و دين خود را خرد كند، خدايش بر اين روش گمنام سازد و از آثار علماء اثرش را براندازد. و آن كه يار فهم و تعقل است دچار شكسته حالى و اندوه و بىخوابى است، شب كلاهش را فرو كشد و در تاريكى شب بپاخيزد و كار كند، و بهراسد و بترسد و نگران است و به خود مشغول است و به مردم عصر خود عارف است و از موثوقترين برادرانش دهشتناك است، خدا از اين رو پايههاى زندگى او را محكم سازد و در قيامتش آسوده دارد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۶۲
امام صادق عليه السلام فرمود: دانشجويان سه دستهاند، ايشان را و صفاتشان را بشناسيد: دستهاى دانش را براى نادانى و ستيزه جويند، و دستهاى براى بلندى جستن و فريفتن جويند، و دستهاى براى فهميدن و خردورزيدن جويند، يار نادانى و ستيزه (اولى) مردم آزار و ستيزهگر است و در مجالس مردان سخنرانى ميكند، از علم ياد ميكند و حلم را ميستايد بفروتنى تظاهر ميكند ولى از پرهيزكارى تهى است خدا [از اين جهت] بينيش را بكوبد و كمرش را جدا كند و يار بلندى جستن و فريفتن (دومى) نيرنگ باز و چاپلوس است و بر همدوشان خود گردن فرازى كند و براى ثروتمندان پستتر از خود كوچكى نمايد، حلواى آنها را بخورد و دين خود را بشكند خدا او را [بر اين روش] بىنام و نشان كند و اثرش را از ميان آثار علما قطع نمايد. و يار فهم و خرد (سومى) افسرده و غمگين و شب بيدارست، تحت الحنك خويش انداخته (خلوت گزيده) و در تاريكى شب بپا ايستاده است، ترسان و خواهان و هراسان عمل كند، بخود مشغول است، مردم زمانش را خوب ميشناسد و از مطمئنترين برادرانش دهشتناكست، خدا [از اين جهت] پايههاى وجودش را محكم كند و روز قيامت امانش عطا فرمايد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۱۸۱
على بن ابراهيم، روايت كرده و آن را مرفوع ساخته به سوى امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت فرمود: «طلب كنندگان علم، سه قسماند. پس ايشان را به ذات و صفات ايشان بشناسيم: يك قسم آن را طلب مىكند از براى استخفاف و استهزا كه لازم جهل است، تا آنكه با غير خود جدال كند. و قسم ديگر، آنكه آن را مىطلبد از براى گردنكشى كردن و زيادتى جستن و فريب دادن. و قسم ديگر، آن را مىطلبد از براى دانش و عمل كردن (در بعضى نسخهها به جاى عمل، عقل، واقع شده و بنا بر اين نسخه، مراد آن است كه طلب كردن از براى تحصيل بصيرت كامل است در دين، و اطلاع بر احوال آخرت و حقارت دنيا و بىاعتبارى آن). پس صاحب جهل و جدال، مردم را اذيت مىرساند و مجادله مىكند و در مجالس مردمان به گفتوگو مىپردازد و علم و صفت حلم را بسيار ياد مىكند و در ظاهر، فروتنى را شعار خود ساخته و در باطن، از پرهيزگارى عارى است. پس خدا، به جهت اين عمل، از صاحب آن، استخوان بينى او را بكوبد (يعنى روى او را قبيح گرداند. چه، صورت، به بينى است؛ چنانچه مىبينى). و گرداگرد سينه او را ببرد. و صاحب گردنكشى و فريب، و صاحب فريب و گريز و خيانت و چاپلوسى است كه به زبان دوستى اظهار مىكند و در دل، خلاف آن را دارد، و بر مثل خود از علما تفوق مىجويد و طريق گردن كشى مىپويد، و از براى مالداران كه از او پستترند، فروتنى مىنمايد و به جهت شيرينى يا بخشش ايشان، شكسته نفسى مىكند و دين خويش را در هم مىشكند. خدا بر چنين طالبى، خيرش را كور گرداند كه از خود هم خبر نداشته باشد، و اثرش را از ميان آثار علما بر طرف كند. و صاحب دانش و عمل و يا عقل، صاحب بدحالى و اندوهى است كه او را درهم شكسته و پيوسته محزون است و شبها بيدارخوابى مىكشد از براى عبادت و تحت الحنك مىبندد بر كلاهى كه بر سر اوست و در تاريكى شب، به عبادت مىايستد و عمل مىكند و پيوسته مىترسد كه مبادا عملش قبول درگاه خدا نشود و مشغول دعا و زارى مىباشد و رو به كار خويش كرده، متوجه اصلاح حال خود است و مردم زمانه خويش را مىشناسد و از معتمدين برادران خويش وحشت دارد، و به كسى انس نمىگيرد. پس خدا اركان اين چنين كسى را سخت و محكم گرداند و ايمنى خويش را در روز قيامت به [او] عطا فرمايد». حديث كرد مرا به اين حديث، محمد بن محمود- كه ابو عبداللَّه قزوينى است- از چند نفر از اصحاب ما، كه از ايشان است جعفر بن محمد صيقل در قزوين، از احمد بن عيسى علوى، از عباد بن صهيب بصرى، از امام جعفر صادق عليه السلام.
شرح
آیات مرتبط (بر اساس موضوع)
- آل عمران ١٠٤
- آل عمران ١٢٢
- آل عمران ١٣٥
- آل عمران ١٣٨
- آل عمران ١٤١
- آل عمران ١٤٣
- آل عمران ١٥٤
- آل عمران ١٥٦
- آل عمران ١٦٧
- آل عمران ١٦٩
- آل عمران ١٧٦
- آل عمران ١٧٨
- آل عمران ١٨
- آل عمران ١٨٠
- آل عمران ١٨٧
- آل عمران ١٨٩
- آل عمران ١٩٣
- آل عمران ١٩٨
- آل عمران ٢٠
- آل عمران ٢٨
احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۰ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۱ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۲ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۴ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۵ (روایت شده از: حضرت محمد صلی الله علیه و آله)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۶ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۷ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۸ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۰۹ (روایت شده از: حضرت محمد صلی الله علیه و آله)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱ (روایت شده از: حضرت محمد صلی الله علیه و آله)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۰ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۱ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۲ (روایت شده از: امام سجّاد عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۳ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۴ (روایت شده از: امام على عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۵ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶ (روایت شده از: حضرت محمد صلی الله علیه و آله)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۷ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۱۱۸ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)