آل عمران ١٨٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لاَ يَحْسَبَنَ‌ الَّذِينَ‌ يَبْخَلُونَ‌ بِمَا آتَاهُمُ‌ اللَّهُ‌ مِنْ‌ فَضْلِهِ‌ هُوَ خَيْراً لَهُمْ‌ بَلْ‌ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ‌ سَيُطَوَّقُونَ‌ مَا بَخِلُوا بِهِ‌ يَوْمَ‌ الْقِيَامَةِ وَ لِلَّهِ‌ مِيرَاثُ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ اللَّهُ‌ بِمَا تَعْمَلُونَ‌ خَبِيرٌ

ترجمه

کسانی که بخل می‌ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمی‌کنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است؛ بلکه برای آنها شر است؛ بزودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می‌افکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ١٧٩ آیه ١٨٠ آل عمران ١٨١
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«هُوَ خَیْراً»: (هُوَ) ضمیر فصل است. (خَیْراً) مفعول دوم (لا یَحْسَبَنَّ) و مفعول اوّل آن (الْبُخْلَ) و محذوف است و تقدیر چنین است: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَآ آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ الْبُخْلَ خَیْراً لَّهُمْ. «سَیُطَوَّقوُنَ»: طوق گردن ایشان می‌گردد.


نزول

محل نزول:

اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسى» گويند: اين آيه درباره اهل كتاب نازل شده كه بخل مى ورزيدند. از اين كه حقايق را از براى مردم بيان نموده و آشكار سازند، چنان كه ابن عباس گفته است. ولى سدى گويد: درباره كسانى نازل گرديده كه بخل مى ورزيدند در راه خدا انفاق نمايند و اين قول اظهر است زيرا بيشتر مفسرين را عقيده بر آنست كه درباره مانعين زكوة نازل گرديده است چنان كه قول امام باقر عليه‌السلام نيز چنين است.[۳][۴]

تفسیر

نکات آیه

۱- سودبخشى و ثمردهى بخلورزى و انفاق نکردن، پندار ناصواب بخیلان (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون ... هو خیراً لهم)

روایات و احادیث

۲- لزوم انفاق از داراییهاى فزون بر نیاز (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله) در برداشت فوق ضمیر «من فضله»، به «ما» در «ما آتیهم اللّه» برگردانده شده و بر این مبنا «فضل»، به معناى زاید بر نیاز خواهد بود. مؤید این برداشت، حدیث رسول اللّه (ص) است که فرمود: ما من ذى رحم یأتى ذا رحمة فیسأله من فضل ما اعطاه اللّه ایّاه فیبخل علیه الّا خرج له یوم القیامة من جهنّم شجاع یتلمّظ حتّى یطوّقه. سپس آن حضرت آیه فوق را تلاوت کرد: «و لا یحسبنّ الّذین ... ».[۵]

۳- ضرر و زیان، فرجامِ نامیمون ترکِ انفاق از داراییهاى افزون بر نیاز (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله ... بل هو شرّ لهم)

۴- داده هاى الهى (امکانات مادى و معنوى) به انسانها، فضل خداوند و از ملک اوست. (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله)

۵- توجّه به از جانب خدا بودن داراییها، آسان کننده انفاق و بخشش و بیانگر زشتى و شناعت بخلورزى (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله) تذکّر خداوند به اینکه داراییهاى شما، فضلى از جانب اوست (بما آتیهم اللّه من فضله)، براى این هدف است که انفاق را بر آدمى آسان کند و زشتى بخل را بر او آشکار سازد.

۶- ارزشمندى داده هاى الهى (امکانات مادى و معنوى) به انسانها (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله) از اینکه خداوند امکاناتى را که در دسترس انسانها قرار داده، فضل خویش نامیده و به خود نسبت داده است، ارزشمندى آن به دست مى آید ; البته بنابر اینکه ضمیر «فضله»، به «اللّه» برگردانده شود ; نه به «ما آتیهم اللّه».

۷- پرداخت نکردن هزینه جهاد، از موارد بخل است. (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله) چون آیه مورد بحث پس از آیات جهاد آمده، بیانگر این نکته است که از مصادیق مورد نظر براى «الّذین یبخلون ... »، کسانى هستند که از پرداخت هزینه جهاد امتناع کرده و بخل ورزیده اند.

۸- مسؤولیت سنگین ثروتمندان در تأمین هزینه جهاد و دستگیرى از مستمندان (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله) چنانچه «فضل» به معناى زاید بر نیاز باشد، ثروتمندان هستند که دارایى آنان افزون بر نیازشان است.

۹- بخلورزى آدمى، معلول شناخت نادرست وى از خیر و شرّ خویش (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون ... هو خیراً لهم بل هو شرّ لهم)

۱۰- درک صحیح انسان از خیر و شرّ خویش، زمینه بخشش و انفاق از داراییهاى خدادادى و پرهیز از بخل (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله هو خیراً لهم بل هو شرّ لهم)

۱۱- تعالیم آسمانى، منبعى براى شناخت خیر و شرّ (و لا یحسبنّ ... هو خیراً لهم بل هو شرّ لهم)

۱۲- داراییهاى بخیلان در قیامت، به صورت طوقى به گردنشان آویخته خواهد شد. (سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمة)

۱۳- آویخته شدن داراییهاى بخیلان در قیامت بر گردن آنان، تبلور شرّ و زیان بخلورزى ایشان (بل هو شرّ لهم سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمة) جمله «سیطوّقون ما بخلوا ... »، تفسیر کلمه «شرّ» است: یعنى به دوش کشى تمام داراییها در قیامت شرّى است که دامنگیر بخیلان خواهد شد. برداشت فوق بر این اساس است که معناى ظاهرى «سیطوّقون ... » مراد باشد.

۱۴- حشر جمادات و اشیا در قیامت (سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمة)

۱۵- تناسب عذاب و عقوبت اخروى، با گناه و عصیان (سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمة) طوق شدن اموال بخیلان بر گردن آنان به دلیل دلدادگى و وابستگى شدید آنان به اموال مى باشد، و این حاکى از تناسب عذاب آخرت با گناه است.

۱۶- معاد، جسمانى است. (سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمة) برداشت فوق بر این مبناست که معناى ظاهرى «سیطوّقون ... » مراد باشد.

۱۷- حرمت بخلورزى و نکوهش شدید خداوند از بخیلان (و لا یحسبنّ ... سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمة)

۱۸- بخیلان در قیامت، بار سنگین گناه بخل خویش را به دوش خواهند کشید. (سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمة) برخى برآنند که معناى ظاهرى «سیطوّقون ... » اراده نشده است، بلکه کلمه اى همانند وبال و گناه، قبل از «ما بخلوا» مقدّر است. یعنى وبال گناهِ بخل خویش را به دوش خواهند کشید.

۱۹- قیامت، صحنه ظهور خیر و شرّ واقعى (و لا یحسبنّ ... هو شرّ خیراً لهم بل هو شرّ سیطوّقون ... یوم القیمة)

۲۰- محدودیّت حقّ تصرّف انسان در اموال شخصى خویش (و لا یحسبنّ ... سیطوّقون ما بخلوا به)

۲۱- مالکیت اصلى و نهایى آسمانها و زمین (تمام هستى)، از آن خداوند است. (و للّه میراث السّموات و الارض)

۲۲- مالکیّت مطلق خداوند (و للّه میراث السّموات و الارض)

۲۳- داراییهاى انسان از آن خداست و به او باز خواهد گشت. (بما اتیهم اللّه من فضله ... و للّه میراث السّموات و الارض)

۲۴- تعدد آسمانها (و للّه میراث السّموات)

۲۵- توجّه به خارج شدن تمام داراییها از دست انسان، مایه شناخت زشتى بخل و ترک انفاق (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون ... و للّه میراث السّموات و الارض) جمله «و للّه میراث السّموات ... »، بیانگر این نکته است که اموال از دست شما خارج و به خدا باز خواهد گشت. بنابراین چرا انفاق نمى کنید و خود را از ثواب و پاداش انفاق محروم مى سازید؟

۲۶- آگاهى کامل و دقیق خداوند به تمامى اعمال و رفتار انسان (و اللّه بما تعملون خبیر)

۲۷- توجّه به مالکیّت مطلق خداوند و توجّه به آگاهى او از اعمال آدمى، آسان کننده انفاق و زمینه ساز پرهیز از بخلورزى (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون ... و للّه میراث السّموات و الارضو اللّه بما تعملون خبیر)

۲۸- تهدید و هشدار الهى نسبت به بخیلان (و اللّه بما تعملون خبیر)

۲۹- آویخته شدن اموال مانعان زکات به گردنشان در قیامت، به صورت اژدهایى از آتش (سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمة) از امام صادق (ع) درباره «سیطوّقون ما بخلوا به ... » سؤال شد، آن حضرت فرمود: ما من احد یمنع من زکاة ماله شیئاً الّا جعل اللّه عزّوجلّ ذلک یوم القیمة ثعباناً من نار مطوّقاً فى عنقه.[۶]

۳۰- عذاب سخت الهى در قیامت، فرجام بخلورزى و عدم انفاق از داراییهاى فزون بر نیاز (و لا یحسبنّ الّذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله) رسول اللّه (ص): ما من ذى رحم یأتى ذا رحمة فیسأله من فضل ما اعطاه اللّه ایاه فیبخل علیه الّا خرج له یوم القیامة من جهنّم شجاع یتلمّظ حتى یطوّقه. ثم قرأ «و لا یحسبنّ ... ».[۷]

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تعدّد آسمان ۲۴ ; مالک آسمان ۲۱
  • ارزش: معنوى ۶
  • انسان: سرمایه انسان ۴، ۵، ۲۳، ۲۵ ; علم انسان ۱۰ ; عمل انسان ۲۶
  • انفاق: آثار ترک انفاق ۳، ۲۹ ; آداب انفاق ۲۷ ; اهمیّت انفاق ۲ ; زمینه انفاق ۵، ۱۰ ، ۲۷ ; سرزنش ترک انفاق ۲۵ ; کیفر ترک انفاق ۳۰ ; محدوده انفاق ۲ ; موانع انفاق ۱
  • بخل: آثار بخل ۱۲، ۱۳، ۱۸ ; حرمت بخل ۱۷ ; روش درمان بخل ۱۰، ۲۷ ; زیان بخل ۱۳ ; سرزنش بخل ۵، ۱۷، ۲۵ ; عوامل بخل ۹ ; کیفر بخل ۳۰ ; گناه بخل ۱۸ ; موارد بخل ۷
  • بخیل: در قیامت ۱۲، ۱۳، ۱۸ ; تهدید بخیل ۲۸ ; سرزنش بخیل ۱۷ ; سرمایه بخیل ۱۲، ۱۳ ; عقیده بخیل ۱ ; فرجام بخیل ۳۰
  • ثروتمندان: مسؤولیت ثروتمندان ۸
  • جهاد: مالى ۷، ۸
  • جهل: آثار جهل ۹
  • حشر: جمادات ۱۴ ; حشر موجودات ۱۴
  • خدا: عطایاى خدا ۴، ۶ ; علم خدا ۲۶، ۲۷ ; فضل خدا ۴ ; مالکیت خدا ۴، ۲۱، ۲۳، ۲۷ ; هشدار خدا ۲۸
  • دنیا: ارزش امکانات دنیوى ۶
  • دین: فواید تعالیم دین ۱۱
  • زمین: مالک زمین ۲۱
  • شناخت: منابع شناخت ۱۱
  • عذاب: مراتب عذاب ۳۰ ; موجبات عذاب ۱۵
  • عصیان: کیفر عصیان ۱۵
  • عقیده: باطل ۱
  • علم:۱۰ آثار علم ۱۰ ۵، ۲۷
  • عمل:۲۶ تجسّم عمل ۲۶ ۱۲، ۱۳، ۲۹ ; زمینه عمل ۲۶ خیر ۵
  • فقیر: تأمین نیاز فقیر ۸
  • قیامت:۱۲، ۱۳، ۱۸ ظهور حقایق در قیامت ۱۲، ۱۳، ۱۸ ۱۹، ۲۹
  • کیفر:۳۰ اخروى ۱۵
  • گناه:۱۸
  • مالکیت: خصوصى ۲۰
  • محرمات:۱۷
  • معاد: جسمانى ۱۶
  • نظام جزایى:۱۵
  • هبه:۵، ۱۰

منابع

  1. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۶۷.
  3. صاحب كشف الاسرار از قول ابن عباس گويد: كه اين آيه درباره احبار يهود نازل گرديد كه صفات و نعت نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله را كتمان نموده بودند و بيشتر مفسرين معتقدند كه اين آيه درباره آنان آمده از لحاظ اين كه زكوة مال را نمي‌دادند و صاحب روض الجنان در تفسير اين آيه چنين گويد در خبر است كه زهرى روزى نزد امام سجاد عليه‌السلام رفت. امام پرسيد: كجا بودى؟ گفت: از نزد بيمارى مى آيم كه مرا وصى خود قرار داده بود. آن هم درباره هزار دينارى كه در صندوق خويش داشته است امام كه در اين حال تكيه داده بود و مى شنيد. وقتى كه به اين گفتار زهرى رسيد با تعجب فرمود: هزار دينار در صندوق داشته است؟ سپس چنين فرمود: (لعلّ من باطل جمعه و من حقّ منعه؛ اين هزار دينار يا از باطل جمع شده و يا از حقى منع گرديده است).
  4. شيخ بزرگوار معتقد است كه اين آيه درباره فنحاص بن عازروا نازل شده چنانچه در ذيل شأن و نزول آيه ۱۸۶ همين سوره ذكر نموده است.
  5. الدر المنثور، ج ۲، ص ۳۹۵.
  6. کافى، ج ۳، ص ۵۰۲، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۱۴- ، ح ۴۴۹ و ۴۵۲.
  7. الدر المنثور، ج ۲، ص ۳۹۵.