يونس ٣

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ رَبَّکُمُ‌ اللَّهُ‌ الَّذِي‌ خَلَقَ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضَ‌ فِي‌ سِتَّةِ أَيَّامٍ‌ ثُمَ‌ اسْتَوَى‌ عَلَى‌ الْعَرْشِ‌ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ‌ شَفِيعٍ‌ إِلاَّ مِنْ‌ بَعْدِ إِذْنِهِ‌ ذٰلِکُمُ‌ اللَّهُ‌ رَبُّکُمْ‌ فَاعْبُدُوهُ‌ أَ فَلاَ تَذَکَّرُونَ‌

ترجمه

پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعت کننده‌ای، جز با اذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکّر نمی‌شوید؟!

ترتیل:
ترجمه:
يونس ٢ آیه ٣ يونس ٤
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سِتَّةَ اَیّامِ»: مراد شش دوره است (نگا: اعراف / ، حجّ / ، معارج / . «إسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ»: (نگا: اعراف / ). «یُدَبِّرُ الأمْرَ»: کار جهان را به مقتضی حکمت و مصلحت می‌گرداند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱ - خدا، پروردگار و مربى انسانهاست. (إن ربکم اللّه)

۲ - شرک پیشگان عصر بعثت، منکر ربوبیت خدا بودند. (قال الکفرون إن هذا لسحر مبین. إن ربکم اللّه) به کارگیرى حرف تأکید (إن) و اسمیه بودن جمله «إن ربکم اللّه» بیانگر برداشت فوق است.

۳ - بعثت پیامبر اکرم (ص) و نزول قرآن، از مقتضیات ربوبیت خدا بر انسانها و در راستاى تربیت و رشد آنان است. (أکان للناس عجباً أن أوحینا إلى رجل منهم ... إن ربکم اللّه)

۴ - خدا، آفریدگار آسمانها و زمین است. (الذى خلق السموت و الأرض)

۵ - جهان آفرینش، داراى آسمانهاى متعدد (الذى خلق السموت)

۶ - آفرینش آسمانها و زمین در مدتى برابر شش روز (الذى خلق السموت و الأرض فى ستة ایّام)

۷ - آفرینش آسمانها و زمین، در شش مرحله (الذى خلق السموت و الأرض فى ستة ایّام) کلمه «یوم» به معناى مقدارى از زمان به کار مى رود - کوتاه باشد یا بلند - بنابراین مى توان گفت: «ستة ایّام» به معناى شش دوره و مرحله است.

۸ - خدا، فرمانرواى آسمانها و زمین است. (الذى خلق السموت ... ثم استوى على العرش)

۹ - «عرش» مرکز تدبیر و فرمانروایى جهان آفرینش (الذى خلق السموت ... ثم استوى على العرش)

۱۰ - سراسر گیتى در سیطره و اقتدار بى چون و چراى خداوند است. (الذى خلق السموت ... ثم استوى على العرش) «استواء» (مصدر استوى) به معناى استیلاست و «عرش» ; یعنى، تحت فرمانروایى. «استیلاى خداوند بر تخت حکومت» کنایه از سیطره کامل و اقتدار مطلق او بر سراسر هستى است.

۱۱ - تدبیر امور آسمانها و زمین در دست خداوند است. (الذى خلق السموت و الأرض ... یدبر الأمر)

۱۲ - نظام هستى، نیازمند تدبیرِ پیوسته و مستمر خداوند است. (یدبر الأمر) به کارگیرى فعل مضارع (یدبر) - که مفید تجدد و استمرار است - بیانگر این حقیقت است که: جهان هستى هر لحظه نیازمند به خداوند بوده و با عنایت مستمر و بىوقفه او سر پا مانده است.

۱۳ - جهان آفرینش، جهانى قانونمند و در حرکت به سوى هدفى معین (الذى خلق السموت و الأرض ... یدبر الأمر) «تدبیر» به معناى عاقبت اندیشى و «امر» به معناى کار است. «تدبیر امر» ; یعنى، در عاقبت و مآل کار چیزى اندیشیدن. لازمه این کار، عاقبت و هدف داشتن عالم و قانونمند بودن آن است.

۱۴ - وجود وسایط و عوامل (شفیعان) براى خدا در تدبیر امور نظام هستى (یدبر الأمر ما من شفیع إلا من بعد إذنه)

۱۵ - هر گونه دخل و تصرف در امور نظام هستى از سوى وسایط و عوامل (شفیعان) در گرو اذن خداوند است. (یدبر الأمر ما من شفیع إلا من بعد إذنه)

۱۶ - خداى خالق، مدبر و فرمانرواى جهان، پروردگار حقیقى و مربى انسانهاست. (الذى خلق السموت و الأرض ... ثم استوى على العرش یدبر الأمر ... ذلکم اللّه ربکم)

۱۷ - ضرورت اختیار بندگى و پرستش خداوند یکتا (ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه)

۱۸ - پرستش خدا، مقتضاى پذیرش ربوبیت او بر انسان و جهان است. (ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه)

۱۹ - تنها خداوندِ خالقِ مدبر، پروردگار انسانها و شایسته پرستش است. (اللّه الذى خلق ... ثم استوى ... یدبر الأمر ... ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه)

۲۰ - مشرکان، سزاوار ملامت و سرزنش هستند. (أفلا تذکرون)

۲۱ - شرک و بت پرستى، برخاسته از غفلت و بى توجّهى انسان نسبت به ربوبیت مطلق و بى همتاى خدا بر کران تا کران هستى است. (الذى خلق السموت و الأرض ... ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه أفلا تذکرون)

۲۲ - توجّه به خالقیت، حاکمیت، ربوبیت و مدبر بودن خدا، زمینه پیدایش روح بندگى و پرستش (اللّه الذى خلق ... ثم استوى ... یدبر الأمر ... اللّه ربکم فاعبدوه أفلا تذکرون) از حرف «فاء» در «فاعبدوه» که فاء تفریعیه است و دلالت مى کند بر اینکه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آید.

۲۳ - اعراب جاهلى، مرمادنى شرک پیشه و بت پرست (ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه أفلا تذکرون)

روایات و احادیث

۲۴ - از امام باقر (ع) روایت شده که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «ان اللّه جلّ ذکره و تقدست اسمائه خلق الأرض قبل السماء ... ;[۱] خداى جل ذکره ... زمین را قبل از آسمانها آفرید ... ».

۲۵ - از امام صادق (ع) سؤال شد: ... و لِمَ صار العرش مربعاً؟ قال: لأن الکلمات التى بنى علیها الاسلام أربع و هى سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلا اللّه و اللّه اکبر ;[۲] چرا عرش مربع شده است؟ فرمود: زیرا کلماتى که اسلام بر آنها بنا شده، چهار کلمه است: «سبحان اللّه» و «الحمد للّه» و «لا اله الا اللّه» و «اللّه اکبر».

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تدبیر آسمان ها ۱۱ ; تعدد آسمان ۵ ; حاکم آسمان ها ۸ ; خالق آسمان ها ۴ ; مدت خلقت آسمان ها ۶ ; مراحل خلقت آسمان ها ۷
  • آفرینش: ابزار تدبیر آفرینش ۱۴ ; تداوم تدبیر آفرینش ۱۲ ; حاکم آفرینش ۱۰ ; قانونمندى آفرینش ۱۳ ; مرکز تدبیر آفرینش ۹ ; هدفدارى آفرینش ۱۳
  • اعداد: عدد شش ۶، ۷
  • انسان: اختیار انسان ۱۷ ; مربى انسان ها ۱، ۱۶، ۱۹
  • بت پرستان: ۲۳
  • بت پرستى: منشأ بت پرستى ۲۱
  • توحید: اهمیّت توحید عبادى ۱۷ ; توحید ربوبى ۱۵، ۱۶، ۱۹ ; توحید عبادى ۱۹
  • جاهلیت: بت پرستى در جاهلیت ۲۳ ; شرک در جاهلیت ۲۳
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴، ۱۶ ; جهان بینى و ایدئولوژى ۱۰، ۱۱
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۳، ۱۸ ; اختصاصات خدا ۱۰، ۱۹ ; اذن خدا ۱۵ ; اهمیّت ربوبیت خدا ۱۲ ; حاکمیت خدا ۸، ۱۰ ; خالقیت خدا ۴، ۱۹ ; ربوبیت خدا ۱، ۱۱، ۱۴، ۱۹
  • ذکر: آثار ذکر حاکمیت خدا ۲۲ ; آثار ذکر خالقیت خدا ۲۲ ; آثار ذکر ربوبیت خدا ۲۲
  • ربوبیت خدا: مکذبان ربوبیت خدا ۲
  • زمین: تاریخ خلقت زمین ۲۴ ; تدبیر زمین ۱۱ ; حاکم زمین ۸ ; خالق زمین ۴ ; مدت خلقت زمین ۶ ; مراحل خلقت زمین ۷
  • شرک: منشأ شرک ۲۱
  • عبادت: زمینه عبادت ۲۲ ; عبادت خدا ۱۸
  • عبودیت: اختیار در عبودیت ۱۷ ; اهمیّت عبودیت ۱۷ ; زمینه عبودیت ۲۲
  • عرش: شکل هندسى عرش ۲۵ ; نقش عرش ۹
  • عوامل طبیعى: محدوده نقش عوامل طبیعى ۱۵ ; نقش عوامل طبیعى ۱۴
  • غفلت: آثار غفلت ۲۱ ; غفلت از توحید ربوبى ۲۱
  • قرآن: نزول قرآن ۳
  • کارگزاران خدا: ۱۴
  • محمّد(ص): نبوت محمّد(ص) ۳
  • مشرکان: ۲۳ سرزنش مشرکان ۲۰ ; کفر مشرکان صدر اسلام ۲ ; مشرکان صدر اسلام و ربوبیت خدا ۲

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۲۰، ح ۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۹۲، ح ۱۲.
  2. علل الشرایع، ص ۳۹۸، ح ۲، ب ۱۳۸ ; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۷۰، ح ۲۵.