يونس ٢
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
معنی کلمات و عبارات
«عَجَباً»: تعجّب. شگفتی. خبر (کانَ) است که بر اسم آن مقدّم شده است که جمله (أَنْ أَوْحَیْنا إِلی رَجُلٍ) است. «قَدَمَ صِدْقٍ»: اصل قدم، کف پا است، ولی عربها آن را بر سبقت و پیشیگرفتن در چیزی بر دیگران استعمال کردهاند. صدق به معنی راستی و راستگوئی، و ضدّ کذب است. امّا عربها آن را در معنی فضائل و افتخارات به کار بردهاند. مراد از قَدَم صِدق، مقام و منزلت و درجات رفیعه است (نگا: اسراء / ، قمر / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَکُمْ... (۴) قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً... (۳) وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ... (۳) وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ... (۴) وَ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ... (۵)
وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَ قَدْرِهِ... (۵) مَاکِثِينَ فِيهِ أَبَداً (۰) أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلٰهاً وَاحِداً... (۱) ذٰلِکَ بِأَنَّهُ کَانَتْ... (۵) (۰)
نزول
«شیخ طوسى» گوید: ابن عباس و مجاهد و ابن جریج گویند عرب و قریش در تعجب مانده بودند که خداوند پیامبرى از میان آنها برگزیده است و خداوند این آیة را نازل نمود.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰ سوره يونس
- بيان غرض و آهنگ كلى سوره مباركه یونس
- مراد از «حكيم»، در: آیه: «تِلكَ الكِتَابُ الحَكِيم»
- جواب خداى تعالى به تعجب كفار، از نزول وحى به پيامبر «ص»
- دو برهان، برای استدلال و اثبات معاد
- حقانيت خلقت الهى، در آفرينش آفتاب و ماه
- فراموشى روز حساب و دلبستگى به زندگى دنيا، اساس انكار دين است
- مراد از هدايت مؤمنان به ايمانشان، و رابطه بين ايمان و عمل
- محبت خالص مؤمنان به خداى تعالى، تسبيح او، و تحيت آنان به يكديگر در جنات نعيم
- بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)
نکات آیه
۱ - ادعاى نبوت از سوى حضرت محمّد(ص) امرى شگفت و باور نکردنى براى مردم عصر بعثت (أکان للناس عجباً أن أوحینا إلى رجل منهم)
۲ - انکار وحى و رسالت انسان از جانب خدا، نشانه بى خردى و کوته نظرى (أکان للناس عجباً أن أوحینا إلى رجل منهم) استفهام در «أکان للناس عجباً» استفهام انکارى و براى اظهار شگفتى از موضع گیرى انکارآمیز مردم مکّه در برابر پدیده وحى و رسالت انسان از جانب خداست. اظهار شگفتى خداوند، نشان دهنده این حقیقت است که: مسأله وحى و نبوت مسأله اى بدیهى و ضرورى و از مقتضیات ربوبیت خدا نسبت به انسان است و انکار آن به منزله انکار امور بدیهى و ضرورى بوده و بیانگر بى خردى و کوته نظرى منکران آن است.
۳ - نبوت، امرى ضرورى و لازم و از مقتضیات ربوبیت خدا نسبت به انسان است. (أکان للناس عجباً أن أوحینا إلى رجل منهم)
۴ - پیامبر اکرم(ص) مردى از نژاد عرب بود. (أن أوحینا إلى رجل منهم)
۵ - حضرت محمّد(ص) اهل مکّه و بزرگ شده در میان مردم آن شهر بود. (أکان للناس عجباً أن أوحینا إلى رجل منهم)
۶ - بیم دادن به عامه مردمان (انذار) و مژده دادن به اهل ایمان (بشارت) رسالتى الهى بر عهده پیامبر(ص) (أن أنذر الناس و بشّر الذین ءامنوا)
۷ - قرآن، کتاب مژده و بشارت براى ره یافتگان مؤمن و هشدار و انذار براى گم گشتگان غافل است. (تلک ءایت الکتب ... أن أنذر الناس و بشّر الذین ءامنوا)
۸ - بشارت و انذار، دو شیوه کارآمد در تربیت و هدایت انسان (أن أنذر الناس و بشّر الذین ءامنوا)
۹ - رسالت پیامبر(ص) رسالتى عام و جهانى است. (أن أنذر الناس)
۱۰ - اهل ایمان، داراى پیشینه اى نیک و پرونده اى درخشان در نزد پروردگار (و بشّر الذین ءامنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم) «قدم صدق» کنایه از حسن پیشینه است.
۱۱ - مؤمنان، برخوردار از منزلتى والا و جایگاهى بلند در پیشگاه خداوند (و بشّر الذین ءامنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم) «قدم صدق» مى تواند کنایه از ارزش والاى مؤمنان در نزد پروردگار باشد.
۱۲ - خدا، پروردگار و مربى آدمیان است. (عند ربهم)
۱۳ - ایمان، وسیله دستیابى به مقام قرب خدا در جهان آخرت است. (و بشّر الذین ءامنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم)
۱۴ - برخوردارى از جایگاه بلند و حسن سابقه در پیشگاه پروردگار، بشارت پیامبر(ص) به مؤمنان (و بشّر الذین ءامنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم)
۱۵ - مردم مکّه در واکنش به دعوت پیامبر(ص) دو دسته بودند: مؤمن و کافر. (أن أنذر الناس و بشّر الذین ءامنوا ... قال الکفرون)
۱۶ - اتهام سحر و افسونگرى، از حربه هاى تبلیغاتى کفرپیشگان مکّه علیه قرآن و پیامبر(ص) (قال الکفرون إن هذا لسحر مبین)
روایات و احادیث
۱۷ - «عن ابى عبداللّه (ع) فى قول اللّه تبارک و تعالى «و بشّر الذین آمنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم» فقال: هو رسول اللّه(ص) ;[۲] از امام صادق (ع) درباره سخن خداى تبارک و تعالى که فرمود: «به کسانى که ایمان آورده اند بشارت بده که براى آنان نزد پروردگارشان قدم صدق هست»، روایت شده که آن (قدم صدق) رسول خداست».
۱۸ - در مجمع البیان آمده است: «قیل إن معنى قدم صدق شفاعة محمّد(ص) لهم یوم القیامة ... و هو المروى عن ابى عبداللّه (ع) ;[۳] گفته شده که معناى «قدم صدق» شفاعت حضرت محمّد(ص) براى مؤمنان در روز قیامت مى باشد ... و این معنا از امام صادق(ع) روایت شده است».
موضوعات مرتبط
- امور: امور شگفت آور ۱
- انسان: مربى انسان ۱۲
- ایمان: آثار اخروى ایمان ۱۳
- تربیت: انذار در تربیت ۸ ; بشارت در تربیت ۸ ; روش تربیت ۸
- تقرب: عوامل تقرب ۱۳
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۳ ; ربوبیت خدا ۱۲
- شفیعان: شفیعان در قیامت ۱۸
- طبقات اجتماعى: طبقات اجتماعى صدر اسلام ۱۵
- عقل: نشانه هاى بىعقلى ۲
- قدم صدق: مراد از قدم صدق ۱۷، ۱۸
- قرآن: انذارهاى قرآن ۷ ; بشارتهاى قرآن ۷ ; تهمت جادو به قرآن ۱۶ ; قرآن و گمراهان ۷ ; قرآن و مهتدین ۷ ; نقش قرآن ۷
- کافران مکّه : ۱۵ توطئه کافران مکّه ۱۶ ; تهمتهاى کافران مکّه ۱۶
- گمراهان: انذار گمراهان ۷
- مؤمنان: بشارت به مؤمنان ۶، ۱۴ ; حسن سابقه مؤمنان ۱۰، ۱۴ ; شفاعت از مؤمنان ۱۸ ; فضایل مؤمنان ۱۰، ۱۷ ; مقامات مؤمنان ۱۱، ۱۴
- مؤمنان مکّه : ۱۵
- محمّد (ص): انذارهاى محمّد (ص) ۶ ; بشارتهاى محمّد (ص) ۶، ۱۴ ; تهمت جادو به محمّد (ص) ۱۶ ; جهان شمولى رسالت محمّد (ص) ۹ ; رسالت محمّد (ص) ۶ ; شفاعت محمّد (ص) ۱۸ ; عربیت محمّد (ص) ۴ ; فضایل محمّد (ص) ۱۷ ; محمّد (ص) از اهل مکّه ۵ ; محمّد (ص) و انذار مردم ۶ ; نبوت محمّد (ص) ۱ ; نژاد محمّد (ص) ۴
- مردم: انذار مردم ۶
- مکّه : اهل مکّه و دعوت محمّد(ص) ۱۵
- مهتدین: بشارت به مهتدین ۷
- نبوت: اهمیّت نبوت ۳ ; تکذیب نبوت بشر ۲
- وحى: تکذیب وحى به بشر ۲
- هدایت: انذار در هدایت ۸ ; بشارت در هدایت ۸ ; روش هدایت ۸
منابع
- ↑ طبرى صاحب تفسیر جامع البیان از طریق ضحاک از ابن عباس روایت کرده است که هنگامى که خداوند محمد را به پیامبرى برگزید عرب انکار نمودند و گفتند خداوند بزرگتر از آن است که از میان بشر پیامبرى برگزیند سپس این آیه و آیه ۴۳ سوره نحل «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک إِلَّا رِجالًا» نازل گردید و وقتى که خداوند ادله و بینات خود را تکرار نمود، گفتند: اگر قرار باشد از جنس بشر کسى پیامبر گردد غیر محمد سزاوارتر به پیامبرى مى باشند و نیز مى گفتند: بالاتر از محمد نیز وجود دارد که به مقام پیامبرى برسد و منظورشان ولید بن مغیرة از مکه و مسعود بن عمر و الثقفى از طائف بودند و خداوند براى رد گفتار آنها آیه ۳۲ سوره زخرف «أَهُمْ یقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّک» را نازل گردانید.
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۳۶۴، ح ۵۵۴ ; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۷۷، ح ۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۴ ; نورالثقلین، ج ۲- ، ص ۲۹۲، ح ۹.