المؤمنون ٨٧
کپی متن آیه |
---|
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلاَ تَتَّقُونَ |
ترجمه
المؤمنون ٨٦ | آیه ٨٧ | المؤمنون ٨٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَفَلاتَتَّقُونَ»: پس چرا پرهیزگاری نمیکنید؟ پس چرا خود را از موجبات عذاب خدا به دور نمیدارید؟
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۹۸ سوره مؤمنون
- يادآورى نعمت شنوايى و بينايى و خردمندى انسان
- بعید دانستن و انكار بعث و معاد، از جانب كافران
- اثبات امكان بعث و قيامت، با بيان مالكيت حقيقی خداوند
- بيان اين كه مالكيت، اعمّ از ربوبيت است
- معناى آيه: «قُل مَن رَبُّ السَّماوَات السَّبع...»
- معناى «ملكوت» و اين كه ملكوت هر چيزى به دست خدا است
- دلایل ردّ اعتقاد مشرکان، مبنی بر فرزند داشتن خداوند
- تفسیرهای ديگر، در معنای تعدد آلهه مشرکان
- اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه
- معناى «هَمَزات شياطين»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ «86» سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ «87»
بگو: پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست؟ (باز هم) خواهند گفت: براى خداست، بگو: آيا پروا نمىكنيد؟
نکته ها
«رَبُّ» به مالكى گفته مىشود كه درصدد حفظ وتدبير ملك خود باشد.
«عرش» مركز فرماندهى خداوند و غير از آسمانهاى هفتگانه است.
پیام ها
1- ريشهى شرك، جهل و غفلت است. لِمَنِ الْأَرْضُ ... إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
2- يكى از شيوههاى تبليغ، طرح سؤال است. «لِمَنِ الْأَرْضُ» 3- علم مفيد آن است كه انسان را خداشناس كند. لِمَنِ الْأَرْضُ ... إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
4- هر انسان آگاهى مىداند كه زمين و همهى كسانى كه در آن هستند، بىصاحب و بىحساب نيست. «سَيَقُولُونَ لِلَّهِ»
5- وجدان، بهترين داور است. «سَيَقُولُونَ لِلَّهِ»
6- از گفتار و پاسخ خود مردم، سند موعظه واستدلال بگيريد. «قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»
7- آسمانهاى هفتگانه و تمام هستى، تحت تدبير اوست. رَبُّ السَّماواتِ ...
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 123
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (87)
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ: زود باشد گويند مر خداى راست بخاصه پروردگار آسمانهاى رفيع و عرش عظيم. قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ: بگو پس چرا پرهيز نمىكنيد از شرك و عذاب او كه مهياست براى كسانى كه انكار نمايند يگانگى ذات سبحانى و حشر بعد از مردن را. حاصل آيه شريفه الزام حجت است بر ايشان به تقرير آنكه:
شما كه اقرار داريد خداى تعالى پروردگار آسمانها و عرش عظيم مىباشد، پس چرا نگاه نداريد نفوس خود را از عقاب او به سبب عمل به علم خود، زيرا شما كافر شديد به خدا به جهت شرك، و انكار نموديد حشر و بعث بعد از مردن را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (84) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (85) قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (86) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ (87) قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (88)
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ (89) بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (90) مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (91) عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَتَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (92)
ترجمه
- بگو مر كه را است زمين و هر كه در او است اگر ميدانيد
خواهند گفت خدا را است بگو آيا پس پند نميگيريد
بگو كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ
خواهند گفت خدا را است بگو آيا پس نميپرهيزيد
بگو كيست كه بدست او است پادشاهى همه چيز و او پناه ميدهد و پناه داده نميشود از او اگر هستيد كه ميدانيد
خواهند گفت خدا را است بگو پس از كجا فريب داده ميشويد
بلكه داديم بآنها حق را و همانا آنانند هر آينه دروغگويان
نگرفت خدا فرزندى و نباشد با او خدائى در اين هنگام هر آينه برده بود هر خدائى آنچه را آفريد و هر آينه برترى جسته بودند بر خيشان بر برخى پاك است خدا از آنچه وصف ميكنند
او است داناى نهان و آشكار پس برتر آمد از آنچه شريك ميگيرند براى او.
تفسير
- خداوند متعال براى رفع استبعاد كفار از معاد كه در ذيل آيات سابقه اشاره بآن شد پيغمبر اكرم را مأمور بپرسشهائى از آنها فرموده باين ترتيب كه بگو آيا اين زمين و هر كس در آن جاى دارد و بايد در قيامت محشور گردد مملوك و مخلوق كيست اگر ميدانيد جواب بگوئيد آنها چون اقرار دارند كه خدا خالق آنها است خواهند گفت مملوك و مخلوق خدايند و بعدا بگو كه پس
جلد 3 صفحه 652
چرا متذكّر و متنبّه نميشويد كه كسيكه آنها را ابتداء خلق نموده قدرت بر اعاده آنها دارد چون خلق بدوى آسانتر از خلق ثانوى نيست و بگو كيست پروردگار آسمانهاى هفتگانه كه احاطه بر زمين و اهلش دارند و برتر و بزرگتر و بالاتر از آنند و پروردگار عرش عظيم كه از همه برتر و بزرگتر و بالاتر است خواهند گفت همه از آن حقّند چون ميدانند مقصود از رب خداوند خلاق است و بعضى بجاى للّه در اينجا و بعد اللّه قرائت نمودهاند بمناسبت مطابقه جواب با لفظ سؤال و بعدا بگو پس چرا از چنين خداوندى نميترسيد و برايش شريك قرار ميدهيد و منكر قدرتش بر اعاده مخلوقاتش ميشويد و بگو كيست كه در دست او است پادشاهى و سلطنت تامّه عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بىپناهى را و كسى نميتواند كسى را از دست انتقام او بگيرد و در پناه خود جاى دهد (تعديه يجار بعلى براى آنستكه متضمّن معناى نصرت است) اگر ميدانيد جواب بگوئيد خواهند گفت از آن خدا است يا خدا است بتقريبى كه بيان شد و بگو پس چرا فريب نفس امّاره و شيطان را ميخوريد و چگونه بر گردانده ميشويد از حق بباطل و از صحيح بفاسد با وضوح حقّ و ظهور ادلّه آن و با آنكه ما بيان نموديم براى آنها توحيد و معاد و راه صواب و سداد را آنها دروغ ميگويند كه منكر شدند و ميگويند حشر و نشرى نيست و خدا شريك و اولاد دارد خداوند هيچ گاه براى خود فرزندى اختيار ننموده چون او مماثل با بندگان خود نيست و اولاد بايد از جنس و نوع پدر و مادر باشد اگر كسى بخواهد فرزند ديگرى را هم برسم فرزندى قبول كند و براى خود بردارد بايد از جنس و نوع بشر باشد نه فردى از افراد حيوان يا نبات و هيچ گاه خداى ديگرى با خدا در خدائى شريك نبوده و اگر چنين بود هميشه توافق و تسالم در رأى و كار براى آن دو حاصل نميشد و با يكديگر اختلاف و نزاع پيدا ميكردند و مخلوقات خودشان را از يكديگر جدا مينمودند و هر خدائى با مخلوقش بجانبى ميرفت و با يكديگر جنگ ميكردند و يكى غالب و ديگرى مغلوب ميشد و در نتيجه نظام عالم بهم ميخورد و رشته تدبير امور از دست هر دو بيرون ميرفت چنانچه در ميان پادشاهان دنيا معمول است با
جلد 3 صفحه 653
آنكه ما مىبينيم و ميدانيم كه هميشه اين نظام احسن و اين تدبير امتن و اين اتّصال و ارتباط و التيام در اجزاء عالم بوده و هست و خواهد بود و معلوم است كه يك كارخانه است و يك مدير خبير بصير دارد منزّه است خداوند از آنچه نسبت باو ميدهند از اولاد و انباز و ذات مقدّس او عالم است و ميداند هر پنهان و آشكارى را و آنچه مخفى و هويدا است و اگر همه بيد قدرت و در تحت سلطنت او نبودند علم بآنها نداشت و چون دارد بالاتر است شأن او از آنكه اشياء بىحس و شعورى شريك در خدائى يا پرستش او باشند كه اينها قائل بآن شدهاند و باين تقريب آيه اخيره خود دليل ديگرى است بر توحيد كه از راه علم حقّ بتمام موجودات كه آنها معترف بودند اثبات وحدت و نفى شركت شده است در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غيب چيزى است كه نبوده و شهادت چيزى است كه بوده و بعضى عالم را بكسر خواندهاند و بنابراين صفت اللّه است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَيَقُولُونَ لِلّهِ قُل أَ فَلا تَتَّقُونَ (87)
زود باشد که در جواب شما بگويند. که مربي آسمانها و عرش خداوند متعال است بگو آيا پس از اينکه اعتراف باز هم پرهيز نميكنيد از مخالفت او و منكر معاد ميشويد كسي که چنين قدرتي دارد نميتواند از يك مشت خاك و استخوان انسان ايجاد كند و روح در آن دمد و زنده كند.
(تنبيه) اينکه عظمت كرات جويه و عرش اعظم در نظر ما عظيم و بزرگ مينمايد و الا در جنب قدرت پروردگار با خلقت يك مورچه تفاوت ندارد، زيرا ايجاد تمام ممكنات منوط به مجرد اراده و مشيت او است (إِنَّما أَمرُهُ إِذا أَرادَ شَيئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ) يس آيه 82.
(توضيح) افعال صادره از عباد اختيارا، محتاج به مقدماتي است که تصور و تصديق و عزم و جزم و حركت عضلات و توانايي و فقدان موانع باشد، و اما افعال صادره از خداوند فقط دو چيز بيش لازم ندارد يكي علم به صلاح، و ديگر ايجاد و حكما تعبير ميكنند از علم به صلاح به اراده که ميگويند: فرق است بين حكمت و اراده، حكمت علم به مصالح و مفاسد است، و اراده علم به صلاح است
جلد 13 - صفحه 451
و از ايجاد به مشيت که بسا تعبير ميكنند بوجود منبسط که تمام موجودات امكانيه به ايجاد حق موجود ميشود و نفس ايجاد بنفسه ايجاد ميشود، ايجاد، ايجاد ديگر نميخواهد و الا تسلسل لازم ميآيد و بر طبق اينکه خبري هم داريم که ميفرمايد (خلقت الاشياء بالمشية و خلقت المشية بنفسها) و متكلمين اراده را همان مشيت و ايجاد ميدانند.
بنا بر قول حكماء اراده از صفات ذات و از شئون علم است و بنا بر قول متكلمين از صفات فعل.
(سَيَقُولُونَ لِلّهِ) تمام مختص به ذات اوست و بس.
(قُل أَ فَلا تَتَّقُونَ) مراتب تقوي را مكررا اشاره كردهايم تقواي از شرك و كفر و ضلالت، تقواي از معاصي که موجب زوال ايمان ميشود تقواي از معاصي كبار، تقواي از کل معاصي، تقواي از زخارف دنيوي ما زاد از مقدار ضرورت و لزوم، تقواي از توجه به غير خدا به اسباب ظاهريه. سپس خداوند حجت ثالثه که بزرگتر از آن دو حجت است اقامه ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 87)- باز آنها روی همان فطرت توحیدی و اعتقادی که به اللّه به عنوان خالق هستی دارند «میگویند: (همه اینها) از آن خداست» (سَیَقُولُونَ لِلَّهِ).
با این اقرار آشکار به آنها «بگو شما (که خود به این واقعیت معترفید) چرا از خدا نمیترسید» و منکر قیامت و باز گشت مجدد انسان به زندگی میشوید؟! (قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ).
نکات آیه
۱ - اعتراف به حاکمیت و ربوبیت یگانه خدا بر جهان هستى، امرى غیر قابل گریز براى هر انسان دانشور و خردورز (إن کنتم تعلمون... قل من ربّ السموت السبع... سیقولون للّه)
۲ - حاکمیت یگانه خدا بر هستى، جلوه اى از مالکیت مطلقه او (قل من ربّ السموت السبع ... سیقولون للّه) در برابر سؤال از ربوبیت (من ربّ السماوات...)، پاسخى داده شده که بیانگر مالکیت است (سیقولون للّه). و این بدان جهت است که ربوبیت، فرع بر مالکیت مطلقه مى باشد.
۳ - تردید در یگانگى خدا، على رغم اعتراف به مالکیت مطلق او بر سراسر هستى، ناشى از بى پروایى و بیم نداشتن از عذاب او (سیقولون للّه قل أفلاتتّقون)
۴ - بیم داشتن از عذاب خدا، توصیه اى الهى به انسان ها (أفلاتتّقون) «إتقاء»، به معناى ترسیدن است و «أفلاتتّقون» به تقدیر «أفلاتتّقون عذابه» مى باشد; یعنى، «آیا از عذاب او بیم ندارید».
موضوعات مرتبط
- آفرینش: حاکم آفرینش ۲
- اقرار: اقرار به توحید ربوبى ۱; اقرار به حاکمیت خدا ۱; اقرار به مالکیت خدا ۳
- تقوا: آثار بى تقوایى ۳
- ترس: ترس از عذاب ۴
- توحید: توحید افعالى ۲; منشأ شک در توحید ۳
- خدا: توصیه هاى خدا ۴; حاکمیت خدا ۲; نشانه هاى مالکیت خدا ۲
- عاقلان: اقرار عاقلان ۱
- علما: اقرار علما ۱
منابع