هود ١١
کپی متن آیه |
---|
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولٰئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِيرٌ |
ترجمه
هود ١٠ | آیه ١١ | هود ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إلاَّ الَّذِینَ ...»: عیبهای مذکور را تنها کسانی ندارند که ...
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا... (۳)
وَ إِذَا مَسَ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ... (۱) إِنَ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً (۰) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (۰) وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (۰) إِلاَّ الْمُصَلِّينَ (۰) وَ الْعَصْرِ (۰) إِنَ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (۰) وَ إِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى... (۰) وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً... (۰)
تفسیر
- آيات ۵ - ۱۶ سوره هود
- پنهان شدن مشركان براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر «ص»
- خداوند متعال، ضامن رزق همه جنبندگان است
- مراد از خلقت آسمان ها و زمین، در شش روز
- معناى این که فرمود: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»
- اثبات وجود ملائكه، قبل از خلقت آسمان ها و زمين، از آیه شریفه
- مراد كفار از اين كه مسأله معاد و بعث بعد از مرگ را «سحر» خواندند
- مقصود از كلمۀ «امت»، در آيه: «وَ لَئِن أخَّرنَا عَنهُمُ العَذَابُ إلَى أُمَّةٍ مَعدُودَة»
- عذابى كه كفار آن را مسخره مى كردند، آنان را فرا خواهد گرفت
- صبر و عمل صالح، جدای از ايمان نيستند
- توضيح درباره معنای آیه: «فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعضَ مَا يُوحَى إلَيك...»
- پاسخ خداوند، به چون و چراى كفار درباره نزول قرآن
- اگر مى گویید «قرآن»، افتراء است، شما نيز همانند آن را بیاورید
- تحدی به آوردن «مثل قرآن»، شامل معارف قرآن نيز هست
- نقد سخن برخی از مفسران، در باره «تحدی» و «اعجاز قرآن»
- با عجز از آوردن مثل قرآن، راهی جز یقین به الهی بودن قرآن نمی ماند
- معنای این که: «قرآن، به علم خدا نازل شده»، چیست؟
- نتيجه عمل، تابع عوامل پديد آورنده عمل است
- بحث روايتى: (روایاتی در ذیل آیات گذشته)
- رواياتى در ذيل جملۀ «لِيَبلُوَكُم أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «11»
مگر كسانى كه (در سايهى ايمان واقعى،) اهل صبر وعمل صالح هستند، (نهبا رفتن نعمت مأيوس و نه با آمدن آن فخرفروشى نمىكنند.) براى آنان مغفرت وپاداشى بزرگ خواهد بود.
نکته ها
تمام مواردى كه قرآن از عمل صالح سخن به ميان آورده، در كنار ايمان است، «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»* جز در اين آيه كه مىفرمايد: «صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» كه البتّه مراد از صابران در اين آيه نيز همان مؤمنان واقعى است، لكن چون در برابر افراد كمظرفيّت مطرح شده است، به جاى «آمَنُوا»* تعبير به «صَبَرُوا» شده است.
صبر، تنها در برابر تلخىها نيست، بلكه در رفاه و شادى نيز بايد صبر كرد وگرنه سبب طغيان انسان خواهد شد. چنانكه بنىاسرائيل وقتى از تحت سلطهى فرعون خارج شده و به
جلد 4 - صفحه 29
رفاه و آزادى رسيدند، «جَعَلَكُمْ مُلُوكاً» «1» طغيان كردند، به سراغ گوسالهپرستى رفتند و در برابر نهى از منكر هارون، تا مرز پيامبر كشى پيش رفتند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» «2»
پیام ها
1- صبر در برابر حوادثِ تلخ و شيرين زندگى، از بهترين مصاديق عمل صالح است. «صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
2- مؤمن، نه يأس دارد ونه كفران وتفاخر، بلكه نشكن ومقاوم است. «صَبَرُوا»
3- صبر و پايدارى وسيلهى آمرزش گناهان است. الَّذِينَ صَبَرُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ
4- اگر بدانيم كه چه پاداشى در انتظار ماست، صبر براى ما شيرين مىشود. الَّذِينَ صَبَرُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ
5- دفع خطر، مهمتر از جلب منفعت است. اوّل «مَغْفِرَةٌ»، آنگاه «أَجْرٌ كَبِيرٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «11»
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا: مگر آنان كه شكيبائى نمودند در محنت و بلا و تسليم شدند به قضا. وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا آوردند كارهاى نيكو يعنى به وسيله اداى واجبات و مستحبات و پرهيز از محرمات و مكروهات وظائف شكرگزارى و سپاسدارى را در نعمت و راحتى به تقديم رسانيدند. أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ: آن گروه متصفه شكر و بصير، مر ايشان را است به خاصه آمرزش گناهان، و مزدى بزرگ كه اقل آن بهشت و رضاى الهى و كمال تقرب به درگاه سبحانى
جلد 6 - صفحه 31
است.
تنبيه: آيات الهيه و مواعظ سبحانيه هر يك در مقام خود يك نوع دستور كاملى است براى درك سعادات ابديه، مشروط بر اينكه گوش دل فراداشته و نصايح خالق مهربان را پذيرفته در عمل بدان كوشش نمايد و نتيجهاى از عمر عزيز گرانبها دريابد. بزرگى گويد: مردمان چهار صنفند: عاقل، ناقص، سفيه، ديوانه. آنكه عاقل است عمر خود را ضايع نكند و مال خود را به آخرت برد. آنكه ناقص است در اين كارها تقصير كند. آنكه سفيه است بار معصيت را بر دوش كشد. آنكه ديوانه است عمر و مال را ضايع و به بلاء عصيان مبتلا شود.
نكته ادبيه: قوله تعالى: «إِلَّا الَّذِينَ» استثناء از انسان است، زيرا مراد به آن جنس و چون محلّى به لام واقع شده مفيد استغراق است. و بنابر قول اكثر كه مراد انسان در آيه را كافر دانند، به جهت سبق ذكر استثنا را منقطع دانند. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ «9» وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ «10» إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «11»
ترجمه
و هر آينه اگر برسانيم انسان را از خود رحمتى پس برداريم آنرا از او همانا او بسى نااميد و ناشكر است
و هر آينه اگر بچشانيم او را نعمتى پس از مضرتى هر آينه ميگويد رفت بديها از من همانا او شادمان و فخر كننده است
مگر آنانكه صبر نمودند و بجا آوردند كارهاى شايسته را آنگروه مر ايشانرا است آمرزش و مزدى بزرگ.
تفسير
دو صفت ممدوحه شكر و صبر بايد در انسان به تربيت دينى و اخلاقى حاصل و ثابت شود و الاطبع انسانى اقتضاء ناشكرى و بى صبرى دارد خصوصا با ضعف اعتقاد بمبدء و معاد لذا اگر احيانا رحمتى از خداوند و اصل به او شود از قبيل وفور نعمت و كمال صحّت و كثرت مال و اولاد و امثال اينها بمجرد آنكه طعم آنها را چشيد و
جلد 3 صفحه 63
لذّت آن در ذائقهاش جاى گرفت در وقتى كه خداوند صلاح او يا جامعه بشر را در انتزاع آن نعمت و قطع آن رحمت دانست و سلب فرمود يكباره نااميد از رحمت خدا شده زبان به ناشكرى و ناسپاسى ميگشايد و كفر باطنى خود را بوجود صانع حكيم عادل در لباس كفران نعم سابقه زائله و لاحقه باقيه اظهار مينمايد در صورتى كه پس گرفتن وديعه و امانت نبايد موجب كدورت و ملالت شود و از اين بيان نكته تعبير از رساندن رحمت به چشاندن بر ارباب ذوق ادبى واضح ميشود و يؤوس كسى را گويند كه عادت آن بر يأس جارى شده باشد و يأس از رحمت الهى يكى از معاصى كبيره است لذا مورد توبيخ و ملامت شده است و اگر انسان مؤمن و عاقل باشد بايد بداند كه افعال خداوند بر وفق مصلحت و حكمت است و ممكن است اگر در اينحال صابر و شاكر باشد صلاح در عود آن نعمت و رحمت به او شود و خداوند ثانيا او را فائز و متنعّم فرمايد لذا هميشه اميدوار بفضل و رحمت الهى است و هيچگاه مأيوس نميشود و نيز انسان اگر بعد از رنجورى و مصيبت و سختى كه در نتيجه اعمال او و اصل به او شده است مشمول نعمت و رحمت الهى شود با كمال فرح و سرور و تكبّر و غرور ميگويد بديها از من زائل شد در صورتى كه بديها وقتى از انسان زائل ميشود كه از گناه پاك شود چون بديهاى دنيوى نمونه ايست از عذاب آخرت و بمنزله آن اوّل وصول عذاب دائم است لذا تعبير از آن بمسّ شده است با آنكه در اينحال بايد شكر نعمت الهى را نمايد كه بلا و محنت و فقر او را مبدّل به صحّت و رفاهيت و دولت نموده است نه با سرور و نشاط گرم شهوترانى و كبر و مباهات شود و تصوّر نمايد كه هميشه به اينحال باقى خواهد بود بلكه در هر حال بايد بگويد اين نيز بگذرد و بداند كه هيچ چيز دنيا دوام و ثبات ندارد نه مصيبت و بلا و محنتش قابل جزع و فزع و بى صبرى است و نه نعمت و دولت و مكنتش در خور نخوت و سرور و دلگرمى است و بايد تسليم بود در برابر قضاء و راضى بود برضاى خدا هر چه آن خسرو كند شيرين بود چنانچه عمل اولياء خدا كه متحلّى بزيور صبر و شكيبائى و اعمال حسنه بودند بر اين رويّه جارى و بر قرار بوده لذا مشمول رحمت و مغفرت الهى گشتند و به اجر بزرگ اخروى كه اقلّ آن بهشت جاويد است فائز آمدند و از افراد انسان ممتاز و مستثنى و از لوازم طبع مبرّى شدند گوارا باد بر ايشان فراغت و رفاهيت و سعادت دنيا و آخرت.
جلد 3 صفحه 64
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُم مَغفِرَةٌ وَ أَجرٌ كَبِيرٌ «11»
مگر كساني که صبر ميكنند و بوظائف عبادي و اعمال صالحه ميپردازند اينها هستند که مخصوص اينها است آمرزش گناهها و مزد بسيار بزرگي.
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا مراد بندگان صالح خداوند است و مقام صبر مقام بسيار ارزنده است إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ زمر آيه 13.
صبر تلخ آمد و ليكن عاقبتبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- سپس در این آیه اضافه میکند: «مگر آنها که (در سایه ایمان راستین) صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند» و در همه حال از اعمال صالح فروگذار نمیکنند، از تنگ نظریها و ناسپاسیها و غرور، و تکبر برکنارند (إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
آنها نه به هنگام وفور نعمت، مغرور میشوند و خدا را فراموش میکنند، و نه به هنگام شدت و مصیبت مأیوس میگردند و کفران میکنند.
و به همین دلیل: «برای این افراد آمرزش و پاداش بزرگی خواهد بود» (أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ).
نکات آیه
۱- صبر پیشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى، از رحمت خدامأیوس نمى گردند و به تدبیر او در هستى کافر نمى شوند. (إنّه لیئوس کفور ... إلاّ الذین صبروا و عملوا الصلحت)
۲- صابرانِ داراى اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نکرده و به درگاه او شاکرند. (لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ... إنّه لیئوس کفور. إلاّ الذین صبروا) در برداشت فوق ، این احتمال منظور شده است که «کفور» از کفران (ناسپاسى) باشد.
۳- صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسایش و برخوردارى از موهبتهاى دنیا ، هرگز تکبر نکرده و فخرفروشى و شادمانى نمى کنند. (إنّه لفرح فخور. إلاّ الذین صبروا و عملوا الصلحت)
۴- ضرورت صبر و شکیبایى ، به هنگام روى آوردن مشکلات و ناملایمات و نیز به گاه رفاه و آسایش (لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ... إلاّ الذین صبروا)
۵- ضرورت انجام کارهاى نیک ، به هنگام رفاه و آسایش و نیز در زمان گرفتار شدن به محنت و رنج (لئن أذقنا الإنسن منا رحمة ثم نزعنها منه إنّه لیئوس کفور ... إلاّ الذین صبروا و عملوا الصلحت)
۶- انجام کارهاى شایسته و پیشه ساختن صبر ، آدمى را از روحیه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد. (إنّه لیئوس کفور ... إنّه لفرح فخور. إلاّ الذین صبروا و عملوا الصلحت) آیه نهم و دهم ، بیانگر این بود که: انسانها تحت تأثیر کمترین رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آیه مورد بحث ، صابرانى را که اعمال شایسته انجام مى دهند ، از این خصلت استثنا کرده است.
۷- موفقیت در آزمونهاى الهى ، در گرو صبرپیشگى و انجام کارهاى شایسته است. (لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً ... لئن أذقنا الإنسن ... إلاّ الذین صبروا و عملوا الصلحت)
۸- کارآیى صبر ، در گرو انجام اعمال صالح است. (إلاّ الذین صبروا و عملوا الصلحت)
۹- صبرپیشگان داراى اعمال صالح ، از مغفرت الهى بهره مند شده و گناهشان آمرزیده مى شود. (أُولئک لهم مغفرة)
۱۰- صابران داراى اعمال صالح ، از پاداش بزرگ الهى (بهشت) برخوردار خواهند شد. (أُولئک لهم مغفرة و أجر کبیر) بنا به گفته گروهى از مفسران ، مراد از «أجرکبیر» بهشت و موهبتهاى اخروى است.
۱۱- دستیابى به پاداش بزرگ الهى (بهشت) در گرو بخشوده شدن گناهان است. (أُولئک لهم مغفرة و أجر کبیر) تقدیم ذکرى «مغفرت» بر «أجر کبیر» مى تواند اشاره به این باشد که: رسیدن به پاداش بزرگ الهى و ورود به بهشت ، در گرو آمرزش گناهان است.
موضوعات مرتبط
- آرامش: عوامل آرامش ۶
- آسایش: اهمیت صبر در آسایش ۴
- آمرزش: آثار آمرزش ۱۱; مشمولان آمرزش ۹
- استقامت: عوامل استقامت ۶
- اضطراب: عوامل نجات از اضطراب ۶
- امتحان: عوامل موفقیت در امتحان ۷
- بهشت: پاداش بهشت ۱۰; موجبات بهشت ۱۱
- بهشتیان: ۱۰
- پاداش: پاداش اخروى ۱۱; مراتب پاداش ۱۰، ۱۱; موجبات پاداش ۱۱
- تقویت روحیه: عوامل تقویت روحیه ۶
- خدا: امتحانهاى خدا ۷; پاداشهاى خدا ۱۰، ۱۱
- ذاکران: ۲
- رفاه: اهمیت صبر در رفاه ۴
- روانشناسى: ۶
- سختى: اهمیت صبر در سختى ۴
- شاکران: ۲
- صابران: آمرزش صابران ۹; امیدوارى صابران ۱; ایمان صابران ۱; پاداش اخروى صابران ۱۰; ذکر دائمى صابران ۲; شکرگزارى صابران ۲; صابران در فقر ۱; صابران و تفاخر ۳; صابران و تکبر ۳; صابران و سرور ۳; صابران هنگام آسایش ۳; صابران هنگام رفاه ۳; صابران هنگام سلب نعمت ۱; ویژگیهاى صابران ۱، ۲، ۳
- صالحان: آمرزش صالحان ۹; ایمان صالحان ۱; پاداش اخروى صالحان ۱۰; ذکردائمى صالحان ۲; شکرگزارى صالحان ۲; صالحان در فقر ۱; صالحان هنگام آسایش ۳; صالحان هنگام رفاه ۳; صالحان هنگام سلب نعمت۱
- صبر: آثار صبر ۶، ۷; زمینه تأثیر صبر ۸; صبر و عمل صالح ۸
- عمل صالح: آثار عمل صالح ۶، ۷، ۸; اهمیت عمل صالح ۵; عمل صالح در آسایش ۵; عمل صالح در رفاه ۵; عمل صالح در سختى ۵
منابع