الواقعة ١٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۱۴ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
بِأَکْوَابٍ‌ وَ أَبَارِيقَ‌ وَ کَأْسٍ‌ مِنْ‌ مَعِينٍ‌

ترجمه

با قدحها و کوزه‌ها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)!

|با جام‌ها و ابريق‌ها و پياله‌اى از مى روان
با جامها و آبريزها و پياله‌[ها]يى از باده ناب روان.
با کوزه‌ها (ی بلورین) و مشربه‌ها (ی زرّین) و جامهای پر از شراب ناب.
با قدح ها و کوزه ها و جام هایی از باده ناب و پاک،
با قدحها و ابريقها و جامهايى از شرابى كه در جويها جارى است.
همراه با کوزه‌ها و ابریقها و جامهایی از شراب جاری‌
با صراحى‌ها و كوزه‌ها و جامهايى از مىْ صافى گوارا،
(برای آنان به گردش درمی‌آورند) قدحها و کوزه‌ها و جامهائی از رودبار روان شراب را.
با جام‌ها و آبریزها و پیاله‌‌ای از باده‌ی ناب روان.
با جامها و صراحیها و جامی از باده‌نمایان‌

With cups, pitchers, and sparkling drinks.
ترتیل:
ترجمه:
الواقعة ١٧ آیه ١٨ الواقعة ١٩
سوره : سوره الواقعة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَکْوَابٍ»: جمع کُوب، قَدح. لیوان (نگا: زخرف / ). «أَبَارِیقَ»: جمع إبریق، کوزه دارای دسته و لوله. «کَأْسٍ»: جام. در اینجا باده مراد است (نگا: صافات / ). «مَعِینٍ»: روان. جاری. مراد رودبار خمر است (نگا: محمد / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19»

بر گردشان پسرانى هميشه نوجوان به خدمت مى‌گردند. با جام‌ها و آبريزها و ظرف‌هايى از (شراب و نوشيدنى‌هاى گورا و) روان (پذيرايى مى‌نمايند). از آن نوشيدنى‌ها نه سردرد مى‌گيرند و نه مست مى‌شوند.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 422

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18»

بهر تقدير اين ولدان طواف كنند بر اهل بهشت، بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ‌: به كوزه‌هاى بى‌دسته و لوله «تنگ» و ابريق‌هاى با دسته و لوله، وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ‌: و جامها از شراب زلال پاك مانند آب صاف كه از زير عرش نابع شود و بروى زمين جارى گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ «19» وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ «20» وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «21»

وَ حُورٌ عِينٌ «22» كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ «23» جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «24» لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً «25» إِلاَّ قِيلاً سَلاماً سَلاماً «26»

ترجمه‌

ميگردند گرد ايشان كودكانى كه هميشه بحال خوبى باقى هستند

با قدحها و تنگهاى بلور دسته‌دار و جامى از شراب ناب‌

نه سر درد ميگيرند از آن و نه مست ميشوند

و ميوه از آنچه اختيار نمايند

و گوشت پرنده از آنچه ميل كنند

و زنانى سفيد پوست سياه چشم‌

چون مرواريد در صدف پنهان‌

بجهت پاداش در مقابل آنچه ميكردند

نميشنوند در آن سخن بيهوده و نه نسبت بگناهى را

مگر گفتار سلام سلام را.


جلد 5 صفحه 128

تفسير

مقرّبان درگاه الهى كه در آيات سابقه شروع به بيان احوالشان شد پيشخدمت‌هائى دارند كه براى انجام اوامر ايشان حاضر و در اطراف تختهاى مرصع آنان در گردشند و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آنها اطفالى هستند از اهل دنيا كه ثواب و گناهى نداشتند و خداوند در بهشت آنها را خدمتگزاران مقرّبان درگاه فرموده براى آنكه خدمت آنها گواراتر است و آنها هميشه بحال طراوت و تازگى باقى ميباشند و قمّى ره مخلّدون را بمسوّرون تفسير فرموده يعنى داراى سوار و دست‌بند و در روايت نبوى باطفال مشركين مخصوص شده‌اند و بعضى آنها را غلمان بهشتى دانسته‌اند و در هر حال اينها با ظرفهائى از قبيل قدح‌ها و تنگهاى دسته‌دار برّاق و جامها نوشابه و شراب طهور بهشتى را كه نه خمار و دردسر ميآورد و نه مستى و زوال عقل سقايت مينمايند براى ايشان و هر نوع ميوه‌ئى را كه خواسته باشند و هر قسم كباب جوجه و مرغى را كه مايل باشند فورا در دسترسشان قرار ميدهند و حاضر ميكنند نزدشان در قدح‌ها و در آنجا براى ايشان زنان سفيد پوست دست نخورده آهوى چشمانى هستند كه در لطافت و صفاء و بكارت و بهاء مانند مرواريدهاى تازه از صدف بيرون آمده‌اند و بالاتر از همه آنكه تمام اينها را مستحقند كه بايشان داده شوند بپاداش اعمال صالحه و براى تحصيل علم و معرفتى كه در دنيا نموده‌اند و آنجا صحبت لغو و بيهوده و چرند و بى‌اساس بهيچ وجه وجود ندارد كه كسى بزند يا بشنود و همچنين دروغ و غيبت و فحش و افترا و تهمت آنجا نيست آنجا فقط سلام و تعارف و تحيّت و خير مقدم و مباركباد بسلامتى و دوام نعمت رواج است كه با يكديگر معمول ميدارند و كلمه سلاما مفعول قيلا يا بدل يا صفت آنست و تكرار آن براى اشاره بافشاء سلام و كثرت وقوع آن در خارج است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


عَلي‌ سُرُرٍ مَوضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِين‌َ عَلَيها مُتَقابِلِين‌َ «16» يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ «17» بِأَكواب‌ٍ وَ أَبارِيق‌َ وَ كَأس‌ٍ مِن‌ مَعِين‌ٍ «18» لا يُصَدَّعُون‌َ عَنها وَ لا يُنزِفُون‌َ «19»

‌بر‌ سريرهايي‌ منظم‌ و مرتب‌ تكيه‌ مي‌دهند چنانچه‌ سلاطين‌ ‌بر‌ تخت‌ سلطنت‌ تكيه‌ مي‌دهند چون‌ ‌اينکه‌ سابقين‌ ‌که‌ انبياء و اوصياء انبياء هستند سلاطين‌ اهل‌ بهشت‌ هستند زيرا اهل‌ بهشت‌ كساني‌ هستند ‌که‌ متابعت‌ اينها ‌را‌ كرده‌اند و ‌در‌ تحت‌ فرمان‌ ‌آنها‌ بودند.

جلد 16 - صفحه 396

مُتَقابِلِين‌َ ‌که‌ ‌با‌ ‌هم‌ محشور هستند و مقابل‌ يكديگر تكيه‌ داده‌اند ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌به‌ درجات‌ مختلفه‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد: تِلك‌َ الرُّسُل‌ُ فَضَّلنا بَعضَهُم‌ عَلي‌ بَعض‌ٍ بقره‌ آيه 254.

يَطُوف‌ُ عَلَيهِم‌ وِلدان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ غلمان‌هاي‌ بهشت‌ ‌در‌ حضور ‌آنها‌ خدمتگزار هستند و ‌در‌ تحت‌ اوامر و فرمانهاي‌ ‌آنها‌ رفت‌ و آمد دارند.

بِأَكواب‌ٍ وَ أَبارِيق‌َ وَ كَأس‌ٍ مِن‌ مَعِين‌ٍ اكواب‌ قدح‌هاي‌ سرباز اباريق‌ تنگ‌هاي‌ شربت‌ كأس‌ ليوان‌ معين‌ يكي‌ ‌از‌ اقسام‌ مشروبات‌ بهشت‌ لا يُصَدَّعُون‌َ عَنها شرابيست‌ هيچگونه‌ صداع‌ و كسالت‌ و مرض‌ و ضعفي‌ ندارد.

وَ لا يُنزِفُون‌َ مستي‌ و بي‌هوشي‌ و ذهاب‌ عقل‌ ندارد مثل‌ شراب‌ دنيا نيست‌ ‌که‌ ‌هم‌ توليد مرض‌ مي‌كند و ‌هم‌ عقل‌ ‌را‌ زايل‌ مي‌كند.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 18)- این نوجوانان زیبا «با قدحها و کوزه‌ها و جامهای (پر از شراب طهور که) از نهرهای جاری بهشتی» برداشته شده در اطراف آنها می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند (بِأَکْوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ).

نکات آیه

۱ - باده نوشى پیشتازان راه خدا (سابقون)، در مجالس انس شان در بهشت (متّکین علیها متقبلین ... بأکواب و أباریق و کأس من معین)

۲ - جوانکان خدمت گذار، باده گردانان مجالس انس پیشتازان (سابقون) در بهشت (یطوف علیهم ولدن ... بأکواب و أباریق و کأس من معین)

۳ - جام، آبریز و پیاله، ظروف باده بهشت (بأکواب و أباریق و کأس) «کوب» (مفرد «أکواب») به ظرفى که نه خرطوم دارد و نه دسته گفته مى شود. بهترین معادل فارسى آن ظاهراً جام است. «أبریق» (مفرد «أباریق» و به معناى آبریز) ظرفى است که هم دسته و هم خرطوم دارد و «کأس» پیاله اى است که از شراب پر شده باشد.

۴ - شراب بهشت، شرابى روان (ناب و خالص) (و کأس من معین) «معین» به معناى جارى است. احتمال مى رود توصیف شراب به روان بودن، براى بیان ناب و خالص بودن آن باشد.

موضوعات مرتبط

  • بهشت: آبریزهاى بهشت ۳; جامهاى بهشت ۲، ۳; شراب بهشت ۱، ۲; ظروف بهشت ۳; کاسه هاى بهشت ۳; نقش خدمتکاران بهشت ۲; ویژگیهاى شراب بهشت ۴
  • بهشتیان: بزم بهشتیان ۱، ۲
  • پیشگامان: پیشگامان در بهشت ۱; خدمتکاران اخروى پیشگامان ۱

منابع