هود ٦
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌ فِي کِتَابٍ مُبِينٍ |
ترجمه
هود ٥ | آیه ٦ | هود ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«دَآبَّةٍ»: جانور. جنبنده. شاملانسان هم میگردد (نگا: بقره / . «مُسْتَقَرّ»: قرارگاه. محلّ زیست. «مُسْتَوْدَع»: آرامگاه. محلّ دفن. «کِتَابٍ مُّبِینٍ»: نوشته آشکار. کتاب روشن. مراد لوح محفوظ است (نگا: انعام / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ... (۶) وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ... (۳) وَ مَا تَکُونُ فِي شَأْنٍ وَ مَا... (۳) وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ... (۳) إِنَّمَا إِلٰهُکُمُ اللَّهُ الَّذِي... (۲) وَ کَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لاَ... (۴)
إِنَ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي... (۱) وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ... (۴) أَ فَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى کُلِ... (۳) أَلاَ إِنَ لِلَّهِ مَا فِي... (۴) اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ... (۱) فَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ... (۲)
تفسیر
- آيات ۵ - ۱۶ سوره هود
- پنهان شدن مشركان براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر «ص»
- خداوند متعال، ضامن رزق همه جنبندگان است
- مراد از خلقت آسمان ها و زمین، در شش روز
- معناى این که فرمود: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»
- اثبات وجود ملائكه، قبل از خلقت آسمان ها و زمين، از آیه شریفه
- مراد كفار از اين كه مسأله معاد و بعث بعد از مرگ را «سحر» خواندند
- مقصود از كلمۀ «امت»، در آيه: «وَ لَئِن أخَّرنَا عَنهُمُ العَذَابُ إلَى أُمَّةٍ مَعدُودَة»
- عذابى كه كفار آن را مسخره مى كردند، آنان را فرا خواهد گرفت
- صبر و عمل صالح، جدای از ايمان نيستند
- توضيح درباره معنای آیه: «فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعضَ مَا يُوحَى إلَيك...»
- پاسخ خداوند، به چون و چراى كفار درباره نزول قرآن
- اگر مى گویید «قرآن»، افتراء است، شما نيز همانند آن را بیاورید
- تحدی به آوردن «مثل قرآن»، شامل معارف قرآن نيز هست
- نقد سخن برخی از مفسران، در باره «تحدی» و «اعجاز قرآن»
- با عجز از آوردن مثل قرآن، راهی جز یقین به الهی بودن قرآن نمی ماند
- معنای این که: «قرآن، به علم خدا نازل شده»، چیست؟
- نتيجه عمل، تابع عوامل پديد آورنده عمل است
- بحث روايتى: (روایاتی در ذیل آیات گذشته)
- رواياتى در ذيل جملۀ «لِيَبلُوَكُم أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ «6»
و هيچ جنبندهاى در زمين نيست، مگر آنكه روزى او بر خداست و او قرارگاه دائمى و جايگاه موقّت او را مىداند. همه در كتاب آشكارى ثبت است.
نکته ها
كلمهى «دَابَّةٍ» از «دَبيب» به معناى آهسته راه رفتن و قدمهاى كوچك برداشتن است، ولى به هر جنبندهاى اطلاق مىشود.
«رزق» به معناى بخشش مستمرّ است، چه مادّى و چه معنوى، و لذا در دعا مىخوانيم:
الّلهم ارزقنى ... قلباً خاشعاً ... و لساناً ذاكراً ... و علماً نافعا «1» رزقى كه خداوند مىدهد از هر جهت مناسب با موجودات است، مثلًا غذاى كودك در شكم مادر به تناسب نياز او تغيير مىكند تا آنكه پس از تولّد تبديل به شيرى گوارا مىشود و الّا انسان با چه قدرتى مىتوانست به نوزاد در رحمِ مادر غذا برساند و يا نوزاد چگونه مىتوانست غذاى خود را بدست آورد. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها» «2»
«مستقر»، به معناى جايگاه ثابت و «مستودع» به معناى وديعه گذاشتن و گرفتن آن است كه كنايه از جايگاه موقّت است.
حضرت على عليه السلام در وصيّت به فرزندش امام حسن مىفرمايد: رزق دوگونه است: نوعى از آن را بايد با تلاش و كوشش بدست آورى و نوعى ديگر خود به سراغ تو مىآيد. «3» (مثل نور، باران وهوا در طبيعت و هوش، حافظه واستعداد در انسان)
پس مراد آيه آن نيست كه در گوشهاى بنشينيم و منتظر نزول غذاى آسمانى باشيم، بلكه منظور آن است كه هم كار و تلاش داشته باشيم و هم آنچه را بدست مىآوريم رزقى از جانب خدا بدانيم، لذا همهى پيشوايان دينى ما كار مىكردهاند.
«1». بحار، ج 95، ص 258.
«2». عنكبوت، 60.
«3». بحار، ج 5، ص 147.
جلد 4 - صفحه 22
لازمهى رزقرسانى به همهى موجودات، علم به مكان و نياز آنهاست، بايد يك سيستم بسيار دقيق وجود داشته باشد كه آخرين آمار، آخرين نيازها و آخرين قرارگاه را بداند. تعداد انسانها و حيوانات از دريايى، هوايى و صحرايى و همهى موجودات ريز و درشت با ويژگىهاى گوناگون و نيازهاى بسيار متنوّع آنان را بداند. «يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها»
اگر همهى امور در كتاب مبين است «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»، پس كسى كه علم كتاب را داشته باشد، همه چيز را مىداند. در آيه آخر سورهى رعد مىخوانيم: به كفّار بگو: شاهد من خداوند است و كسى كه علم كتاب را دارا است. روايات شيعه و سنّى مىگويند كه مراد از اين شخص حضرت على عليه السلام است.
خداوند دو سنّت دارد: يكى سنّت رزق رسانى و يكى سنّت اجراى امور از طريق اسباب و وسايل، بنابراين رسيدن به رزق منافاتى با قانون تلاش انسانها ندارد.
پیام ها
1- موجود زنده، حقّ تغذيه دارد و خداوند اين حقّ را بر خود واجب كرده است.
«ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»
2- رزق ما بدست خداست، در برابر ديگران گردن خم نكنيم. ما مِنْ دَابَّةٍ ... إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها
3- دربارهى روزى، نه حرص بورزيم و نه بترسيم. وَ ما مِنْ دَابَّةٍ ... إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها
4- خداوند، هم منابع رزق را در اختيار ما قرار داده و هم عقل و وسيلهى استخراج، اكتشاف و تحصيل آن را به ما عطا كرده است. «إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»
5- هركجا برويم، زير نظر خدا هستيم. چه در سفر و چه در حضر. «يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها»
6- همهى اطلاعات و آمار اين جهان به طور دقيق در مركزى ثبت و ضبط مىشود. «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 23
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ «6»
«1» تفسير قمى ج 1 ص 321.
جلد 6 - صفحه 19
بعد از آن برهان احاطه علميه ازليه را به ايصال رزق هر جنبندهاى بيان فرمايد: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها: و نيست هيچ جنبندهاى كه حركت كند در دنيا، چه در دريا و چه در صحرا، از جنّ و انس و طيور و چهارپايان و وحوش و هوامّ، مگر آنكه خداى متعال تكفل فرموده رزق او را، و مىرساند به او بر وجه حكمت و مقتضيات مصلحت. «1» تنبيه: عقل سليم به سير در اقاليم، هر آينه دريابد كه حيوانات، داراى اقسام كثيره و انوع مختلفه از پرنده و چرنده و درنده، اهلى و وحشى، صحرائى و دريائى؛ و در عالم وجود به غير علام الغيوب تدبير امر آنها را نتواند. زيرا حق تعالى عالم است به كيفيت طباع و اعضاء و احوال و اغذيه و منازل و آنچه موافق و مخالف طبع هر فرد فرد آنهاست. و به حكمت بالغه هر يك را به فراخور حال خود از خوان احسان خود روزى رساند، كه عقلها حيران ماند. پس ذاتى كه تدبير فرمايد اطباق آسمانها و زمينها و طبايع حيوانات و نباتات، چگونه عالم نباشد به احوال آنها از جزئى و كلى.
عبرت: دعوات راوندى: ذكر شده كه حضرت سليمان عليه السّلام نشسته بود كنار دريا، ديد مورچهاى دانهاى را به طرف دريا مىبرد. حضرت مشاهده مىنمود تا رسيد به آب. در آن هنگام قورباغهاى سر از آب بيرون آورده دهان خود را باز نمود. مورچه با دانه داخل دهان او و فرو رفت در دريا. ساعتى طولانى حضرت سليمان عليه السّلام متفكّر و متعجّب در آن ماند. پس قورباغه خارج شد از آب و دهان خود را باز نمود. مورچه بيرون آمد بدون دانه. حضرت مورچه را طلب و از حال او سؤال نمود كه كجا بوده. عرض كرد: اى پيغمبر خدا در قعر اين دريا كه مىبينى سنگى است مجوف. و در جوف او كرم كورى خدا خلق فرموده كه قدرت ندارد بيرون آيد براى طلب روزى. و به تحقيق خدا مرا موكل
«1» تفسير مجمع البيان ج 5 ص 144.
جلد 6 - صفحه 20
ساخته به روزى او. و من حمل مىكنم آن را. و مسخّر فرمود خدا اين قورباغه را بر اينكه مرا حمل نمايد تا ضرر بمن نرساند آب. و مىگذارد دهان را بر سوراخ آن سنگ و داخل مىشوم من. پس وقتى روزى كرم را به او رسانيدم بيرون آيم از سوراخ سنگ به دهان قورباغه و بيرون آورد مرا. حضرت فرمود: آيا از آن كرم تسبيحى شنوى؟ گفت: بلى، ميگويد: يا من لا ينسانى فى جوف هذه الصّخرة تحت هذه اللّجّة برزقك لا تنس عبادك المؤمنين برحمتك. «1» وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها: 1- و مىداند محل قرار هر جنبنده و مكانى كه امانت بوده در آن از اصلاب پدران و ارحام مادران و آنچه جارى مجراى آنند از تخم و غيره.
2- مستقر مكانى كه منزل نموده در زمين، و مراد مستودع محل موت و حشر از آن.
3- مستقر ايام حيات و مستودع زمانى كه در قبر باشد.
4- مستقر آنچه عمل او بدان قرار گيرد و مستودع آنچه جزا و پاداش يابد. «2» نكته: تخصيص هر يك از اين دو اسم به هر يك از اين دو محل، به جهت آن است كه نطفه بالنسبه به اصلاب، در محل طبيعى و منشاء خلقى است. و اما بالنسبه به ارحام و غيره، براى آنكه نطفه در آنها امانت باشد تا وقت معين. يا آنكه نطفه مسكنش زمين است وقتى بالفعل باشد و امانت گردد چون به مرحله مواد و بالقوه آيد. شايد تقديم محل به اعتبار حالت اخيره باشد به جهت مناسبت بين آن و بين عنوان جنبندگى. حاصل آيه شريفه آنكه: نيست جنبندهاى در هر مكانى از زمين مگر آنكه روزى را به او رساند و مىداند مواد مختلفه متدرجه را در مراتب استعدادات متفاوته در اطوار متباينه و مكانهاى متشتّته. و افاضه فرمايد بر هر فردى در هر مرتبه آنچه سزاوار و شايسته اوست، از مبادى وجود و كمالات متفرعه بر آن.
«1» بحارج 14 ص 97 منقول از دعوات راوندى خطى.
«2» تفسير مجمع ج 5 ص 144.
جلد 6 - صفحه 21
كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ: تمام آنچه مذكور شد از كليه جنبندهها و روزى آنان و مستقر و مستودع آنها، ثبت گرديده در لوح محفوظ.
تنبيه: آيه شريفه اخبار است به آنكه جميع صاحبان روح با روزى آنها نوشته شده در لوح محفوظ و منافات ندارد ثبت با علم ازلى الهى به تمامى موجودات و مخفى نبودن ذرهاى از ذرّات، زيرا حكم و مصالحى البته در آن باشد. و ممكن است كه لطف باشد براى ملائكه به زيادتى علم، و يا لطف نسبت به مكلفين تا آگاه شوند و وثوق يابند كه غنى على الاطلاق كفالت روزى آنها نموده. در اين صورت به سبب حرص در طلب دنيا خود را از درك فيوضات عقبى باز ندارند.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه «1» فرمايد: قسّم ارزاقهم و احصى آثارهم و اعمالهم و عدّد انفاسهم و خائنة اعينهم و ما تخفى صدورهم من الضّمير و مستّقرّهم و مستودعهم من الارحام و الظّهور الى ان يتناهى بهم الغايات. يعنى:
تقسيم فرموده خداى متعال ارزاق بندگان را، و مىداند شماره آثار و اعمالشان را، و عدد نفسهايشان را، و بهم زدن پلكهاى چشمشان را، و مخفيات قلوبشان را از اسرار، و مستقرشان را در اصلاب پدران و مستودع آنها را در ارحام مادران، تا انتهاى نتايج اعمال و افعالشان.
عياشى از محمد بن فضيل از جابر از حضرت باقر عليه السلام، فرمود: مردى از بيابانىها خدمت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله آمد، عرض كرد: يا رسول اللّه براى من است پسران و دختران و برادران و خواهران و پسر پسر و پسر دختر و پسر برادر و پسر خواهر. و زندگانى بر ما خفيف است، دعا بفرما تا خداى تعالى وسعت مرحمت فرمايد. و گريه نمود. مسلمانان به حال او رقت نمودند. پس رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «ما من دابّة فى الارض الّا على اللّه رزقها و يعلم مستقرّها و مستودعها كلّ فى كتاب مبين» كسى كه كفالت كند صاحبان دهنهائى را كه ضمان روزى آنها با خدا است، ريزان گرداند روزى را بر ايشان ريزانى مانند آب زياد تند؛ اگر كم باشند كم، و اگر زياد باشند زياد، به فراخور
«1» خطبه 89 از نهج البلاغه فيض الاسلام.
جلد 6 - صفحه 22
حال. پس رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله دعا نمود و مسلمانان آمين گفتند.
جابر گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: حديث كرد براى من كسى، كه آن مرد صحرانشين را ديده بود در زمان عمر و سؤال از حالش نمود؛ او را در بهترين حال و بيشترين مال يافتند. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ «6» وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ «7» وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «8»
ترجمه
و نيست هيچ جنبندهاى در زمين مگر بر خدا است روزيش و ميداند قرارگاهش را و امانتگاهش را همگى باشد در كتابى آشكار
و او است آنكه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز و بود تخت سلطنتش بر آب تا بيازمايد شما را كه كدامتان نيكوتريد در كردار و اگر بگوئى كه همانا شما باشيد برانگيخته شدگان پس از مرگ هر آينه گويند آنانكه كافر شدند نيست اين مگر جادوئى آشكار
و هر آينه اگر تأخير اندازيم از آنها عذاب را تا چندى شمرده شده هر آينه گويند چه بازداشت آنرا آگاه باشيد روز كه بيايد آنها را نيست بر گردانيده شده از آنها و لازم شود به آنها آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند..
جلد 3 صفحه 60
تفسير
خداوند ضامن روزى هر جنبنده و ذير وحى است اگر چه كرمى باشد كه در وسط سنگى در قعر در قعر دريا متحرك باشد خداوند روزى او را به او خواهد رسانيد نهايت آنكه سعى و طلب با بندگان است مگر كسانيكه طالب علوم دينيّه باشند كه احتياج به سعى و طلب هم ندارند چون بر حسب روايت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خداوند خود كفيل رزق آنها است چنانچه سابقا هم بيان شد كه ضامن با كفيل فرق دارد ولى مشروط به خلوص نيّت و قصد قربت است. و ميداند خدا مقرّ و مسكن آنها را كه فعلا در آن قرار دارند و جايگاه آنها را كه قبلا در آنجا بودند و منتقل بجاى ديگر شدند مانند اصلاب پدران و ارحام مادران و تخم در حيوانات بلكه نباتات يا مراد آنستكه ميداند جايگاه دائمى و موقتى آنها را كه مبدء و معاد و مراحل متوسطه بين آن دو باشد خلاصه آنكه ميداند در كجا بايد زيست كنند و از كجا حركت نمايند و تمام حقايق اين جنبندگان و روزيهاشان و جاى اقامت و رحيلشان در لوح محفوظ كه دفتر ثبت الهى است مرقوم و مضبوط است در نهج البلاغه امام عليه السّلام ميفرمايد كه قسمت فرمود روزى بندگان را و ضبط نمود آثار و اعمال و شماره نفسها و حركات چشمها و مكنونات قلبيّه آنها را و محلّ قرار و جاى رحيلشان را از ارحام مادران و اصلاب پدران تا منتهاى سير و نهايت مسيرشان و بيان خلق آسمانها و زمين در شش روز و مراد از عرش در سوره اعراف ذيل آيه انّ ربّكم اللّه و در سوره بقره ذيل آية الكرسى با تحقيقات لازمه گذشت و تكرار نميشود و مراد از بودن عرش بر آب ظاهرا بودن آب است مقرّ سلطنت الهيّه در بد و خلقت قبل از پيدايش آسمانها و زمين چنانچه قمّى ره فرموده كه اين در بدو خلقت بود و آب بر هوا مستقرّ بود و هوا محدود نبود و خلق ديگرى غير از آن دو وجود نداشت و در توحيد و كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه از آنحضرت پرسيدند كه مراد از بودن عرش بر آب چيست فرمود مردم چه ميگويند عرض شد ميگويند عرش روى آب بود و خدا روى عرش فرمود دروغ گفتند كسانيكه اين گمان را نمودند خدا محمول نميشود و بصفات خلق متّصف نميگردد و بنابراين لازم ميآيد آنچه حمل نموده است خدا را اقوى از او باشد پس از اين فرمود حمل نمود دين و علم خداوند را آب قبل از آنكه بوده باشد آسمان و زمين و جنّ و انس و آفتاب و ماه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل
جلد 3 صفحه 61
نموده كه خداوند تمام موجودات را بعلم خود آفريد بيسابقه مثالى و آسمانها و زمين را چنانچه فرموده است و بود عرش او بر آب و ظاهر اين روايات آنستكه در بدو خلقت مورد حكم و متعلّق علم الهى آب بوده كه مايه حيات موجودات است و بنابراين ممكن است مراد از آب مايه حيات اجسام باشد كه ارواح آنها است و تقدّم عالم ارواح بر عالم اجسام مدلّل بعقل و مؤيّد بنقل است و روح كلّ مقرّ سلطنت الهيّه بوده و هست و خواهد بود و اللّه اعلم. و غرض و مقصود از خلقت آسمانها و زمين آن بود كه مسكن بندگان و مقرّ عبّاد و اهل معرفت شود و متنعّم شوند در آن به انواع نعمت و مكلّف گردند بتكاليفى كه در نتيجه عمل بآنها مستحقّ اجر و ثواب شوند مانند كسيكه خواسته باشد جمعى را آزمايش كند و هر كسيرا بفراخور حال و رفتارش اجر و مزد دهد و آزمايش الهى چنانچه مكرّر بيان شده است براى حصول علم نيست بلكه براى ظهور امر است بر عالميان كه بدانند خداوند هر موجودى را بكمال لايق خود ميرساند و هر عملى را بميزان قدر و قابليّت آن جزا و ثواب عنايت خواهد فرمود و در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه مراد از عمل احسن كار بيشتر نيست بلكه مراد كار بهتر است و بهتر بودن به ترس از خدا و نيّت صادقه است. و با آنكه غرض از خلقت دنيا بدون دار جزا تمام نميشود اگر اخبار كند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمنكرين معاد از بعث و حشر خلق در روز قيامت و اثبات فرمايد صدق گفتار خود را به اعجاز قرآن خواهند گفت اين كتاب سحر واضحى است و بعضى گفتهاند مراد آنستكه گويند اين اخبار گول زدن واضحى است عارى از حقيقت مانند سحر و شعبده و اين نهايت حمق است كه كسى تصوّر نكند اگر آخرت و دار جزا و بقائى نباشد خلقت دنيا و ما فيها عبث و لغو خواهد بود و اگر خداوند مهلت دهد و تأخير اندازد عذاب را از آنها تا چند زمانى شمرده شده كه كنايه از كمى آن مدّت است ميگويند از روى استهزاء چه موجب شد كه عذاب تأخير افتاد با آنكه در وقت مقدّر كه ميرسد بآنها نميتوانند از خود دفع نمايند و سزاوار شد بآنها آن عذابى كه بآن استهزاء مينمودند. گفتهاند چون مستقبل محقّق الوقوع بمنزله ماضى است بلفظ حاق كه دلالت بر ماضى دارد تعبير شده ولى مراد مستقبل است و بنظر حقير اين در صورتى است كه حاق بمعناى احاط و نزل باشد ولى اگر بمعناى وجب و لزم باشد احتياج به اين توجيه ندارد و حاصل معنى آنستكه
جلد 3 صفحه 62
آنها به اين استهزاء مستحقّ عذاب شدند با آنكه اگر مراد احاطه هم باشد ميتوان گفت عذاب در دنيا بآنها احاطه دارد و در آخرت در آن واقع خواهند شد در هر حال قمّى ره از امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه مراد از امّت معدوده وقت است و نيز از آنحضرت نقل نموده كه مراد از آن اصحاب امام زمانند و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد آنحضرت و اصحاب اويند كه عدد آنها مطابق با اصحاب بدر است و در كافى و مجمع نيز قريب باين معنى نقل شده با تأكيدات بليغه در روايات نسبت بوقوع اين امر و اصحاب بدر سيصد و سيزده نفر بودند و بنابراين مراد آنستكه اگر تأخير در عذاب آنها روى دهد تا رجعت و زمان ظهور امام عصر بطور استهزاء ميگويند پس چرا امام عصر ظاهر نميشود و ممكن است حمل شود روايت اولى بر معنى ظاهرى و بقيّه روايات بر معنى باطنى و بعضى گفتهاند مراد تكميل عدّه كفّار و اصرار آنها بكفر است يعنى بايد عدد و استحقاق آنان برسد بحدّيكه حكمت مقتضى نزول عذاب شود و اين معنى بعيد است از ذهن اگر چه قريب است به لفظ امّت و معنى اوّل قريب است به ذهن و بعيد است از لفظ امّت و معنى دوم قريب است از هر دو جهت و خير الامور اوسطها و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما مِن دَابَّةٍ فِي الأَرضِ إِلاّ عَلَي اللّهِ رِزقُها وَ يَعلَمُ مُستَقَرَّها وَ مُستَودَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ «6»
و نيست از هر نوع جنبنده در زمين مگر آنكه خداوند متكفل روزي او است و باو ميرساند و ميداند محل استقرار او را و محلي که بطور وديعه در آنجا رفته تمام اينها در كتاب بيّن واضح ثبت شده.
وَ ما مِن دَابَّةٍ هر ذي روحي را شامل ميشود که داراي حركت و حس باشد باراده و اختيار از انس و جن و طيور و وحوش و هوام و ساير حيوانات که احتياج برزق و بدل ما يتحلل دارند في الارض چه در سطح زمين باشد يا در اعماق زمين، برّي باشد يا بحري يا در هوا پرواز كند و آشيانه بسازد.
إِلّا عَلَي اللّهِ نه بنحوي که حقي بر خدا داشته باشد بلكه خداوند بلطف و كرمش متكفل شده رزقها از حضرت رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مرويست که فرمود
(لا تموت نفس حتي تستكمل رزقها)
و تمام طبق حكمت و صلاح مقرر و معين شده
غم روزي مخور بر هم مزن اوراق دفتر رابرگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 6)- همه میهمان اویند! در آیه قبل اشارهای به وسعت علم پروردگار و احاطه او به اسرار نهان و آشکار شده بود، و این آیه در حقیقت دلیلی برای آن محسوب میشود، چرا که از روزی دادن خداوند به همه موجودات سخن میگوید، همان کاری که بدون احاطه علمی کامل به همه جهان امکان پذیر نیست! نخست میگوید: «هیچ جنبندهای در روی زمین نیست مگر این که رزق و روزی آن بر خداست، و قرارگاه او را میداند، و از نقاطی که از قرارگاهش به آن منتقل میشود (نیز) باخبر است» و در هر جا باشد روزیش را به او میرساند (وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها).
«تمام این حقایق (با همه حدود و مرزهایش) در کتاب مبین و لوح محفوظ علم خداوند ثبت است» (کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ).
تقسیم ارزاق و تلاش برای زندگی!
طرز روزی رساندن خداوند به موجودات مختلف، راستی حیرت انگیز است، از جنینی که در شکم مادر قرار گرفته تا حشرات گوناگونی که در اعماق تاریک زمین و لانههای پرپیچ و خم و در لابلای درختان و بر فراز کوهها و در قعر درهها زندگی دارند که از دیدگاه علم او هرگز مخفی و پنهان نیستند، و همانگونه که قرآن میگوید خداوند، هم جایگاه و «آدرس اصلی» آنها را میداند و هم محل سیار آنان را، و در هر جا باشند روزیشان را به آنان حواله میکند.
جالب این که در آیات فوق به هنگام بحث از روزی خواران تعبیر به «دابّه» و جنبده شده است و این اشاره لطیفی به مسأله رابطه «انرژی» و «حرکت» است، میدانیم هر جا حرکتی وجود دارد نیازمند به ماده انرژیزا است یعنی مادهای که منشأ حرکت گردد.
و در پاسخ این سؤال که آیا «روزی» هر کس از آغاز تا پایان عمر تعیین شده، و خواه ناخواه به او میرسد؟ باید بگوییم درست است که روزی هر کس مقدر
ج2، ص326
و ثابت است، ولی در عین حال مشروط به سعی و تلاش و کوشش میباشد، و هرگاه این شرط حاصل نشود مشروط نیز از میان خواهد رفت.
نکته مهم این است که آیات و روایات مربوط به معین بودن روزی در واقع ترمزی است روی افکار مردم حریص و دنیاپرست که برای تأمین زندگی به هر در میزنند، و هر ظلم و جنایتی را مرتکب میشوند، به گمان این که اگر چنین نکنند زندگیشان تأمین نمیشود.
آیات قرآن و احادیث اسلامی به این گونه افراد هشدار میدهد که بیهوده دست و پا نکنند، همین اندازه که آنها در طریق مشروع گام بگذارند و تلاش و کوشش کنند مطمئن باشند خداوند از این راه همه نیازمندیهای آنها را تأمین میکند.
البته بعضی از روزیها مثل نور آفتاب، باران و هوا و عقل و هوش خدادادی چه انسان به دنبال آن برود، یا نرود، به سراغ او میآیند.
ولی اگر با تلاش و کوشش خود از همین مواهب نیز بطور صحیحی نگهداری نکنیم آنها نیز از دست ما خواهد رفت، و یا بیاثر میماند.
ولی به هر حال نکته اساسی این است که تمام تعلیمات اسلامی به ما میگوید برای تأمین زندگی بهتر چه مادی و چه معنوی، باید تلاش بیشتر کرد.
نکات آیه
۱- خداوند ، عهده دار روزى رسانى به همه جنبندگان زمین (و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها)
۲- هر موجود زنده اى ، داراى حق تغذیه در دوران حیات خویش (و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها)
۳- تأمین روزى موجودات زنده ، حق آنها بر خداست. (و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها)
۴- خداوند ، به منزل و مأواى دایم و موقت هر جنبنده اى آگاه است. (یعلم مستقرها و مستودعها) «مستقر» اسم مکان از استقرار و به معناى مقر و قرارگاه است. بنابراین «مستقرها»;یعنى، جایگاهى که آن جنبنده در آن استقرار دارد و منزل دایمى یا غالبى اوست. «مستودع» اسم مکان از استیداع (ودیعه گذاشتن و یا ودیعه گرفتن) است و از آن جا که ودیعه به طور موقت و نه دایمى در جایى نگهدارى مى شود، مى توان گفت: مراد از «مستودعها» جایگاهى است که آن جنبنده، به طور موقت در آن جایگاه به سر مى برد.
۵- علم همه جانبه خداوند ، پشتوانه توانایى او بر روزى رسانى به موجودات و تدبیر امور آنهاست. (و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها) هدف از بیان آگاهى خداوند به احوال موجودات ، پس از «على الله رزقها» القاى این نکته است که: روزى رسانى به موجودات و تدبیر امور آنها ، نیازمند علمى گسترده است که خداوند آن را داراست.
۶- نام و نشان هر جنبنده ، مقدار و نوع روزى آن و نیز مکانى که باید در آن روزى داده شود ، در کتابى ثبت شده است. (و ما من دابّة... کل فى کتب) مضاف الیه کلمه «کل» محذوف است و جمله هاى پیشین گویاى آن است; یعنى: «کل دابة و ما یتعلق بها فى کتاب مبین»
۷- کتابى که خداوند در آن احوال موجودات را ثبت کرده ، کتابى روشن و مندرجات آن بى ابهام است. (کل فى کتب مبین)
روایات و احادیث
۸- «قال رسول الله(ص): ...لاتهتمّ للرزق فإن الله تعالى یقول: «و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها»...;[۱] از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: براى رزق و روزى غصه مخور ، همانا خداوند تعالى مى فرماید: هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر آن که روزى او بر خداست ...».
موضوعات مرتبط
- امور: منشأ تدبیر امور ۵
- جنبندگان: تأمین روزى جنبندگان ۳، ۵; ثبت روزى جنبندگان ۶; جنبندگان در کتاب مبین ۶; حقوق جنبندگان ۲، ۳; مکان روزى جنبندگان ۶; منزل دائمى جنبندگان ۴; منزل موقت جنبندگان ۴; منشأ روزى جنبندگان ۱; نیازهاى مادى جنبندگان ۲
- حقوق: حق بر خدا ۳
- خدا: پشتوانه قدرت خدا ۵; رازقیت خدا ۱، ۳; علم خدا ۵; علم غیب خدا ۴
- روزى: حتمیت روزى ۸; منشأ روزى ۸
- کتاب مبین: ویژگیهاى کتاب مبین ۷
منابع
- ↑ مکارم الأخلاق ، ص ۴۵۵; بحارالأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۱۰۶ ، ح ۱.