محمد ١٩
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
معنی کلمات و عبارات
«إسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ»: (نگا: غافر / ). «مُتَقَلَّبَ»: جایگاه گشت و گذار و مسیر حرکت. جنبش و حرکت. رفت و آمد. سیر و سیاحت. حال به حال شدن. این واژه میتواند اسم مکان، و یا مصدر میمی باشد. «مَثْوی»: جایگاه. اقامت گزیدن (نگا: یوسف / و ). «مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْوَاکُمْ»: جا و مکان، ظاهر و آشکار، درون و بیرون، راز و نجوا، نیت و اندیشه، رفت و آمد، سفر و حضر، کردار و رفتار، و بالاخره همه حرکات و سکنات شما.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۳۳ سوره محمّد
- اثر متفاوت استماع قرآن بر دل كفار و در مؤمنان هدايت يافته
- مقصود از اين كه فرمود: «علامت هاى قيامت آمده است»
- معناى اين كه: خدا، «مُتقلّب» و «مثواى» شما را مى داند
- معناى آيه: «طَاعَةٌ وَ قَولٌ مَعرُوف...»
- مقصود از كسانى كه مرتدين به آن ها وعدۀ اطاعت مى دادند
- منافقان بيماردل، از سيما و طرز گفتارشان، شناخته مى شوند
- بحث روايتى
- در زمان پيامبر«ص»، دشمنى با على«ع»، نشانۀ نفاق بوده است
نکات آیه
۱- تذکر خدا، به حقانیت راه پیامبر(ص) و لزوم استوارى آن حضرت بر صراط توحید (فاعلم أنّه لا إله إلاّ اللّه) با توجه به این که خطاب «فاعلم» به پیامبر(ص) است و آن حضرت خود در رأس یکتاپرستان قرار دارد; تعبیر «فاعلم» در حقیقت تأیید راه پیامبر(ص) و تشویق ایشان به استوار ماندن در راه توحیدى خود و نیندیشیدن به حرکت هاى کفرآمیز مخالفان است.
۲- توجه به حاکمیت بى مانند خداوند بر نظام کیفر و پاداش و جریان هدایت و حیات، زمینه اتکاى هر چه بیشتر بر او (فاعلم أنّه لا إله إلاّ اللّه) فاء در «فاعلم» بیان نتیجه اى است که در آیات پیشین بیان گردید. محور اساسى آن، در پاداش الهى به مؤمنان و مجازات و هلاکت کافران و پدید آوردن قیامت و رستاخیز خلاصه مى شود. این همه اگر مورد توجه قرار گیرد، بر علم و اطمینان فرد و اتکاى وى بر خداوند افزوده مى شود.
۳- لزوم اعتقاد آگاهانه و عالمانه، به توحید و یگانگى خداوند (فاعلم أنّه لا إله إلاّ اللّه) به کار رفتن واژه «علم» به جاى اعتقاد و اقرار، مى رساند که خداوند تنها خواهان اقرار انسان به توحید نیست; بلکه از او مى خواهد تا علم و آگاهى متقن داشته باشد.
۴- تنها خداوند، شایسته پرستش است. (فاعلم أنّه لا إله إلاّ اللّه)
۵- دستور استغفار از گناه به پیامبر(ص) (و استغفر لذنبک )
۶- مقام بندگى و عبودیت، مقتضى کرنش و طلب آمرزش و اظهار نیاز به درگاه خداوند (فاعلم أنّه لا إله إلاّ اللّه و استغفر لذنبک ) از ارتباط «لا إله إلاّ اللّه» با «استغفر»، استفاده مى شود که مقام الوهیت خدا و عبودیت انسان، مستلزم آن است که حتى شخصى همچون پیامبر(ص) - که از گناهان، مصون مى باشد - با طلب آمرزش از خداوند در برابر او کرنش کند.
۷- پیامبر(ص) مأمور درخواست کمک از خداوند، براى زدایش سختى ها و پیامدهاى سنگین رسالت * (و استغفر لذنبک ) برداشت بالا بنابر این نکته است که واژه «استغفر» در معناى طلب ایجاد مصونیت و «ذنب» در معناى پیامدها، به کار رفته باشد; یعنى، رسالت پیامبر(ص) سختى هایى را براى خود آن حضرت و مؤمنان واقعى (از قبیل هجرت، جهاد و...) به دنبال داشته و حضرت براى کاهش این دشوارى ها، باید از خداوند استمداد کند.
۸- دستور خداوند به پیامبر(ص)، در آمرزش خواهى براى تمامى مردان و زنان با ایمان (و استغفر ... للمؤمنین و المؤمنت )
۹- دعاى پیامبر(ص) براى مؤمنان و وساطت آن حضرت، داراى ارزش و اعتبار نزد خداوند (و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنت) از این که خداوند به پیامبر(ص) فرمان داده است که براى اهل ایمان دعا کند; استفاده مى شود که دعاى پیامبر(ص) براى امت داراى تأثیرى بسزا است.
۱۰- لزوم دلسوزى و نگرانى رهبران الهى براى امت خویش، همانند خود (و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنت ) فرمان «استغفر لذنبک و للمؤمنین و...» از سوى خداوند به پیامبر(ص)، مى رساند که رهبر الهى باید همان گونه که به فکر نجات و سعادت واقعى خویش است، در اندیشه نجات و سعادت امت خود نیز باشد.
۱۱- لزوم پرداختن به اصلاح خویش، قبل از اصلاح دیگران (و استغفر لذنبک و للمؤمنین) از تقدم «لذنبک» بر «للمؤمنین و...» مى توان به مطلب بالا ره برد.
۱۲- ایمان، ملاک ارزش و ارجمندى انسان، بى هیچ تفاوت میان مردان و زنان (و استغفر ... و للمؤمنین و المؤمنت ) قرار گرفتن «مؤمنات» در کنار «مؤمنین» و یاد کردن از آن دو با وصف ایمان، مى رساند که تمام ارزش و ارجمندى آنان، بر محور ایمان است و در این راستا هر دو مشمول دعاى پیامبر(ص) هستند.
۱۳- همه انسان ها، حتى پیامبر(ص) و مؤمنان واقعى، در معرض خطا و لغزش و نیازمند غفران الهى (و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنت )
۱۴- خداوند، دوستدار و خواهان بخشش لغزش هاى اهل ایمان، هر چند با وساطت بنده محبوبش (پیامبر(ص)) (و استغفر ... و للمؤمنین و المؤمنت ) این که خداوند، به پیامبر(ص) دستور داده تا براى اهل ایمان استغفار کند; مى نمایاند که خداوند راهى را براى بخشش گناه مؤمنان گشوده تا در نتیجه آنان را از لطف و غفران خویش بهره مند سازد. ازاین رو پیامبرش را به وساطت فراخوانده است.
۱۵- انسان در تمامى حرکات و سکنات خویش، تحت اشراف و نظارت خداوند (و اللّه یعلم متقلّبکم و مثویکم) «متقلّب» مصدر میمى به معناى انتقال از حالى به حال دیگر و «مثوى» نیز مصدر میمى به معناى استقرار و سکون است.
۱۶- احاطه علم الهى بر احوال آدمى، مقتضى نگرانى انسان از لغزش هاى خود و روى آورى به استغفار (و استغفر ... و اللّه یعلم متقلّبکم و مثویکم) از ارتباط دو بخش آیه («استغفر» و «و اللّه یعلم...») مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۷- مقام الوهیت، مقتضى آگاهى بر تمامى احوال بندگان (لا إله إلاّ اللّه ... و اللّه یعلم متقلّبکم و مثویکم) محور اساسى سخن در آیه شریفه تأکید بر الوهیت یگانه خداوند است.
موضوعات مرتبط
- اتکا: زمینه اتکا به خدا ۲
- استغفار: زمینه استغفار ۶، ۱۶
- استمداد: استمداد از خدا ۷
- الوهیت: آثار الوهیت ۱۷
- انسان: ملاک ارزش انسان ۱۲; نیازهاى معنوى انسان ۱۳
- ایمان: اهمیت ایمان ۱۲
- تزکیه: اهمیت تزکیه ۱۱
- توحید: اهمیت استقامت در توحید ۱; توحید عبادى ۴; علم به توحید ۳
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴
- حیات: منشأ حیات ۲
- خدا: آثار وسعت علم خدا ۱۶; اوامر خدا ۵، ۸; تذکرات خدا ۱; نظارت خدا ۱۵
- خطا: زمینه خطا ۱۳
- ذکر: آثار ذکر حاکمیت خدا ۲
- رهبران دینى: مسؤولیت رهبران دینى ۱۰
- زن: تساوى زن و مرد ۱۲
- عبودیت: آثار عبودیت ۶
- عقیده: اهمیت عقیده به توحید ۳
- علم غیب: منشأ علم غیب ۱۷
- عمل: ناظران عمل ۱۵
- گناه: استغفار از گناه ۵
- لغزش: زمینه لغزش ۱۳; زمینه نگرانى از لغزش ها ۱۶
- مؤمنان: آمرزش مؤمنان ۱۴; استغفار براى مؤمنان ۸; دعا براى مؤمنان ۹
- محمد(ص): ارزش دعاى محمد(ص) ۹; استغفار محمد(ص) ۵، ۸; استمداد محمد(ص) ۷; تکلیف محمد(ص) ۷، ۸; حقانیت محمد(ص) ۱; سختیهاى نبوت محمد(ص) ۷; شفاعت محمد(ص) ۱۴; فضایل محمد(ص) ۹
- مردم: اهمیت دلسوزى براى مردم ۱۰
- نیازها: اظهار نیاز به خدا ۶; نیاز به آمرزشهاى خدا ۱۳
- هدایت: منشأ هدایت ۲
منابع