الأنعام ٦٠
کپی متن آیه |
---|
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَ يَبْعَثُکُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَ إِلَيْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَ يُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ |
ترجمه
الأنعام ٥٩ | آیه ٦٠ | الأنعام ٦١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَتَوَفَّاکُمْ»: شما را میمیراند. مراد از میراندن در اینجا خواباندن است (نگا: زمر / ). «جَرَحْتُمْ»: فراچنگ آوردید. انجام دادید. گناه ورزیدید. «یَبْعَثُکُمْ»: شما را زنده میگرداند. مراد از زندهگرداندن در اینجا بیدارکردن است (نگا: زمر / ). «لِیُقْضَی»: تا این که پایان داده شود (نگا: بقره / . تا این که به اتمام رسانده شود (نگا: طه / تا آن گاه که مقدّر شود (نگا: سبأ / ). «أَجَلٌ مُّسَمّیً»: مدّت معیّن. مراد پایان زندگی یا مدّت زندگانی است (نگا: انعام / . «مَرْجِعُکُمْ»: رجوع و برگشت شما.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ... (۲) وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ... (۲) اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ... (۴) وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاساً (۱) وَ جَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً (۱) اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ... (۴)
إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي... (۳) يَسْأَلُونَکَ مَا ذَا أُحِلَ لَهُمْ... (۵) هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ طِينٍ... (۴) إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي... (۳) فَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ... (۲)
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام
- حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .
- معنا و تفسير (ان الحكم الا لله ) و (يقص الحق و هو خير الفاصلين ).
- افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساءله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع .
- شرايع و احكام الهى ، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آنچنانكه افعال و احكام بشرى چنين است .
- عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است .
- جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات نيست .
- وجه ارتباط اين آيه با ماقبل خودش .
- معناى خزائن غيب و مراد از (( مفاتح الغيب )) .
- مراد از (( كتاب مبين )) .
- فرق (( كتاب مبين )) با (( مفاتح غيب )) .
- عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يعلم ما فى البرّ و البحر... )) .
- حقيقت انسان كه از آن به (( من )) تعبير مى شود، همان روح انسانى است و بس .
- جهت و هدف از گماشتن ملائكه (( حفظه )) براى آدمى تا زمان مرگ .
- ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارى هاىشديد.
- تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى .
- وجوهى كه در معناى (( عذاب از فوق )) در آيه شريفه گفته شده است .
- پيشگوئى تفرقه امت و درگيرى هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ).
- مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند.
- آنچه بر سر امت اسلام پديد آمده همه زاييده اختلافات و مشاجرات بعد از رحلت پيامبراست .
- پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (( ينسينك )) در حقيقت خطاب به امت است .
- آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت ، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مى دهد.
- معناى (بسل ) و مراد از (و ذكر به اءن تبسل نفس ).
- استدلالفاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند.
- معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ).
- وجه وجهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت .
- چند نكته :
- رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدم اعتباراين روايات .
- چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «60»
و او كسى است كه (روح) شمارا در شب (به هنگام خواب) مىگيرد و آنچه را در روز انجام مىدهيد مىداند، سپس شما را از خواب برمىانگيزد تا مدّت معيّن (عمر شما) سپرى شود. عاقبت بازگشت شما به سوى اوست پس شما را به آنچه انجام مىدهيد خبر مىدهد.
نکته ها
«جَرَحْتُمْ» 6: 60 از «جارحة» به معناى عضو است، عضوى كه با آن كار و كسب مىشود و سپس به خودِ كار و عمل گفته شده است.
با اينكه خداوند به هنگام خواب روح انسان را مىگيرد، ولى مىفرمايد: ما شما را مىگيريم، پس معلوم مىشود روح انسان تمام حقيقت اوست.
پیام ها
1- خواب، يك مرگ موقتى است و هربيدارى نوعى رستاخيز. «يَتَوَفَّاكُمْ، يَبْعَثُكُمْ» 6: 60
2- قانون طبيعى آن است كه شب براى خواب و روز براى كار باشد. «يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ، جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ» 6: 60
3- زندگى ما، تاريخ و برنامه و مدّت معيّن دارد. «أَجَلٌ مُسَمًّى»
4- خود را براى پاسخگويى قيامت آماده كنيم. «إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ»
5- خداوند با اينكه كار بد ما را مىداند ولى باز هم به ما مهلت داده و روح گرفته را به بدن برمىگرداند. «يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ»
جلد 2 - صفحه 476
6- قيامت، روز روشن شدن حقيقت اعمال است. «يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (60)
«1» مجمع البيان ج 2 ص 311- تفسير عياشى، جلد اوّل، صفحه 361، حديث 28- روضه كافى، صفحه 248- حديث 349.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 291
بعد از آن بيان قدرت مطلقه خود را فرمايد بر احيا و اماته:
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ. و ذات پاك او خداوندى است كه متوفى مىسازد شما را در شب يعنى مىخواباند. چون توفى در اصل، اخذ نمودن شىء است بالتمام، لا جرم اينجا استعاره نموده آن را كه در موت شايع است براى خواب و در ميان ايشان مشاركت است در زوال. حواس و تميز و امتناع بدن از عملى و فرمايش «النّوم اخ الموت» اشاره به اين است.
توضيح- انسان داراى دو روح است:
1- روح انسانى لطيفه ربانيه از عالم قدس كه سبب امتياز از حيوان، و حامل علم و معرفت، و باعث ترقيات آدمى، و منشأ درك غم و شادى، و ذلت و عزت، و لذت و كدرت، و از اول عمر تا به آخر به يك نهج باشد.
2- روح حيوانى، بخار متصاعده از قلب آن را حرارت غريزه كه باعث حيات انسانى و منشاء تحرك عضلات و اعصاب و حواس ما به الاشتراك انسان و حيوان است، وقت مرگ از بدن منسلخ شود، لكن در خواب، روح حيوانى در بدنى باقى و روح انسانى، آزاد و سير نمايد. اگر به علايقات بشريه، كثيف و آلوده نشده باشد، در ملاء اعلى سير و قسمتى از امورات غيبيه را اخذ نمايد و آنچه ببيند محقق شود اينست رؤياى صادقه؛ و اگر به شهوات نفسانيه مكدر بود، در جو هوا طيران و مشاهداتش اضغاث و احلام و تأثيرى نخواهد داشت. و چون در خواب، بدن بىحس و از كار افتد به منزله توفى و موت صغرى باشد.
وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ: و مىداند آنچه كسب كنيد در روز از مكتسبات علمى و عملى.
نكته- تخصيص خواب به شب و كسب به روز، بنابر جريان آن است بر سبيل معتاد ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ: پس برانگيزاند شما را از خواب در روز (اطلاق بعث بر يقظه براى ترشيح است بر متوفى) و اين توفى و بعث شما را دائم و ثابت
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 292
است لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى: تا وقتى كه تمام كرده شود اجل تعيين شده يعنى برسد متيقظ به آخر اجل خود كه معين و مقدر شده است او را در دنيا و قدم در دروازه موت نهد ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ: پس بسوى ثواب و عقاب الهى است بازگشت شما بعد از موت ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: پس خبر دهد شما را در قيامت به آنچه عمل مىكرديد و اخبار چنان است كه جزا دهد شما را بر وفق اعمال و افعال شما، يا خطاب به كفره يعنى انداخته مىشويد در همه شب به زمين مانند مردار و مىداند خدا آنچه مىكنيد در روز و مطلع است بر اعمال.
پس برانگيزاند شما را از قبور و بجزا و سزا رساند و شما قطع اعمار خود و كسب اعمال قبيحه مىنمائيد تا به اجل مسمى براى بعث موتى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (60)
ترجمه
و او است آنكه ميگيرد روح شما را در شب و ميداند آنچه كسب نموديد در روز پس برمىانگيزد شما را در آن تا تمام شود اجل نام برده شده پس بسوى او است بازگشت شما پس خبر ميدهد شما را بآنچه بوديد كه بجا ميآورديد.
تفسير
خداوند ارواح بندگانرا در شب موقع خواب قبض ميفرمايد ولى شعاع آن باقى ميماند در بدن و باين سبب خواب مىبينند و وقتى بيدار ميشوند ثانيا روح ببدن آنها عود مينمايد زودتر از يك لحظه چنانچه از امير المؤمنين (ع) روايت شده است و ميداند هر عملى را كه از بنده در موقع بيدارى صادر شود خواه خوب باشد و خواه بد و تقابل خواب و بيدارى در شب و روز باعتبار متعارف است و همچنين بعث در روز باعتبار نوعيّت آن است و اين خواب و بيدارى بقدرى تكرار مىشود تا عمر بپايان برسد چنانچه قمى ره از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه مراد از اجل مسمى در اين آيه موت است پس بازگشت خلق براى وصول بحق و حكم خدا است بعد از مرگ پس خبر ميدهد آنها را بجزاى اعمال در برزخ و قيامت.
جلد 2 صفحه 330
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفّاكُم بِاللَّيلِ وَ يَعلَمُ ما جَرَحتُم بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبعَثُكُم فِيهِ لِيُقضي أَجَلٌ مُسَمًّي ثُمَّ إِلَيهِ مَرجِعُكُم ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلُونَ (60)
و او است قادر متعالي که شما را ميگيرد بشب (اشاره بنوم است که گفتند
«النوم اخو الموت»)
و ميداند آنچه را مرتكب ميشويد در روز از اعمال بد پس از قبض بنوم مبعوث ميكند شما را بيقظه در نهار تا زماني که مدّت عمر منقضي گردد و اجلي که براي شما معين شده در رسد پس بسوي او است بازگشت شما پس آگاه ميكند شما را بآنچه بوديد عمل ميكرديد از بد.
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفّاكُم بِاللَّيلِ توفّي اخذ بالقوّه است و از اينکه باب است توفّي دين و بهمين معني است قوله تعالي در خطاب بعيسي عليه السّلام إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ
جلد 7 - صفحه 93
إِلَيَّ آل عمران آيه 48، و گذشت تفسير آن و مراد نوم است که يكي از ادلّه بقاء روح انساني و او غير روح حيواني است همين نوم است که با اينكه روح حيواني در كالبد بدن باصلاحات داخلي مشغول است روح انساني در سير است و اموري را مشاهده ميكند که آثارش در خارج مشهود ميشود از رؤياي صادقه.
وَ يَعلَمُ ما جَرَحتُم بِالنَّهارِ جرح بمعني كسب است که ضرر داشته باشد و از همين باب است جرح شهود، و تعبير بالنهار كنايه از يقظه و بيداري است چون خداوند شب را براي استراحت قرار داده و روز را براي كار يعني كليه اعمال شما در نزد خدا محفوظ است يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وَ ما تُخفِي الصُّدُورُ مؤمن آيه 20، و در نامه عمل مكتوب است حتي اينكه ميگويند يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها كهف آيه 47.
ثُمَّ يَبعَثُكُم فِيهِ مرجع ضمير فيه نهار است و بعث در نهار همان يقظه و بيداري است و همين دليل است بر بعث قيامت چنانچه انسان بعد از بيداري بدن از كارافتاده که حسّ و حركت ندارد بكار مياندازد و مثل مكينه خاموش شده را بحركت در مي آورد فرداي قيامت و هم روح بدن خاك شده پوسيده شده را بحركت و قيام و پرس و سؤال مياندازد.
لِيُقضي أَجَلٌ مُسَمًّي اينکه خواب و بيداري در پي يكديگر ميآيند تا زماني که مدّت عمر منقضي گردد و اجل معين شده بر هر فردي در رسد، و لام در ليقضي لام غايت است که مدّت منتهي گردد چه قدر خوب فرموده شيخ بهايي رحمة اللّه عليه در اربعين نقل از كمال الدين صدوق که تشبيه نموده انسان را در اغترار بدنيا بشخصي که او را بسته باشند بطناب در وسط چاهي و دو موش سياه و سفيد بپاي آن طناب چسبيده و نخنخ آن طناب را پاره ميكنند و در قعر چاه اژدهايي دهن گشوده و چشم دوخته که او را طعمه خود كند و در اطراف چاه عسلهايي
جلد 7 - صفحه 94
مخلوط بگل زنبورهاي زيادي بآنها ريخته و اينکه انسان غافل با آن زنبورها زد و خورد كند و اينکه عسلها را در دامن خود جمع كند غافل از اينكه اينکه طناب گسسته خواهد شد و در دهان افعي خواهد افتاد، عمر دنيا طناب، موش سياه و سفيد شب و روز که هر شبانهروزي يك نخ عمر پاره ميشود، افعي قبر که در دهان قبر خواهد افتاد، زنبورها ابناء دنيا، عسلها لذائذ و نعم مخلوط ببليات و آلام.
ثُمَّ إِلَيهِ مَرجِعُكُم بازگشت بسوي او بازگشت بجزاء و پاداش اعمال است ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلُونَ آثار اعمال خود را هر كس مشاهده ميكند و بر عمل خود برخورد مينمايد (اللهم لا تؤاخذنا بسوء اعمالنا بمحمد و آله صلّ علي محمّد و آله).
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- تنها خداوند است که با قبض روح آدمى وى را در شب به خواب مى برد. (هو الذى یتوفکم بالّیل) «توفى» در آیه به معناى قبض روح است و چون در خواب نیز روح آدمى گرفته مى شود، از آن به «توفى» تعبیر شده است.
۲- روح انسان تمام حقیقت اوست. (هو الذى یتوفکم بالّیل) خداوند روح را توفى مى کند و مى گوید شما را توفى کردم، و این مى رساند که انسان همان روح است.
۳- خواب، پدیده اى شبیه به مرگ (هو الذى یتوفکم بالّیل) «توفى» به معناى قبض روح است. کاربرد این کلمه در مورد «خوابیدن» ناظر به شباهت مرگ و خواب است.
۴- خداوند بیدارکننده و برانگیزنده آدمى از خواب شبانگاه (هو الذى یتوفکم بالّیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه)
۵- خداوند به عملکرد روزانه آدمیان آگاه است. (و یعلم ما جرحتم بالنهار) «جرح» به معناى «کسب» است. (لسان العرب).
۶- خداوند در عین آگاهى به اعمال روز گذشته آدمیان (اعمال ناروا)، آنان را از خواب شب بیدار مى کند و روح را به آنان بازمى گرداند. (هو الذى یتوفکم بالّیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه)
۷- خداوند با وجود کارهاى بد آدمیان به آنان مهلت مى دهد. (هو الذى یتوفکم بالّیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه) جمله حالیه «و یعلم»، به قرینه جملات قبل و بعد، نوعى تهدید و توبیخ است ; اگر چه تصریحى به بدکارى آدمیان ندارد.
۸- دقت و تأمل در خوابیدن و بیدار شدن آدمى، راهى براى خداشناسى و توحید (هو الذى یتوفکم بالّیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه)
۹- خداوند شب را زمان مناسب براى خواب و آرامش و روز را براى تلاش و کار قرار داده است. (هو الذى یتوفکم بالّیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه) اگر چه خواب و بیدارى اختصاصى به شب و روز ندارد، ولى اینکه ظرف «توفى» شب است و ظرف «جرحتم» روز است، برداشت فوق به دست مى آید.
۱۰- آدمیان داراى اجل معین و مدت زمانى مشخص براى درنگ در دنیا (ثم یبعثکم فیه لیقضى أجل مسمى)
۱۱- تا زمانى که اجل آدمى فرا نرسیده باشد، خداوند وى را از خواب شبانگاهى برانگیخته و بیدار مى کند. (ثم یبعثکم فیه لیقضى أجل مسمى)
۱۲- زمانى که اجل آدمى فرا برسد دیگر از خواب برانگیخته و بیدار نمى شود. (ثم یبعثکم فیه لیقضى أجل مسمى) جمله «لیقضى» تعلیل براى «یبعثکم» است. یعنى برانگیختن آدمى از خواب براى به پایان رسیدن اجل است. مفهوم این تعلیل آن است که زمانى که اجل سرآید دیگر خداوند او را از خواب بیدار نمى کند. پس خواب مقدمه مرگ است.
۱۳- آدمیان با مرگ به سوى خداوند بازمى گردند. (لیقضى أجل مسمى ثم إلیه مرجعکم)
۱۴- خداوند در قیامت آدمیان را به کردارهاى دنیویشان آگاه مى کند. (ثم إلیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون)
۱۵- آگاهى خداوند بر کردارهاى آدمى، هشدارى به او در مورد عملکردش و پیامدهاى آن (ثم ینبئکم بما کنتم تعملون)
۱۶- قیامت، روزِ بُروز حقیقت اعمال دنیوى آدمیان است. (ثم إلیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون)
۱۷- آدمى در دنیا از حقیقت اعمال خود و بازتابهاى آن غافل است. (ثم ینبئکم بما کنتم تعملون)
روایات و احادیث
۱۸- قال رسول الله (ص): مع کل انسان ملک إذا نام یأخذ نفسه، فإن إذن الله فى قبض روحه قبضه و إلا رد إلیه فذلک قوله: «یتوفاکم باللیل».[۱] رسول خدا (ص) فرمود: همراه هر انسانى فرشته اى است که هنگام خواب، روح او را مى گیرد ; پس اگر خداوند اذن در قبض روح آن شخص بدهد، او را قبض روح مى کند و گر نه به او برمى گرداند و این است، معناى سخن خداوند: «یتوفاکم باللیل».
موضوعات مرتبط
- آرامش: در شب ۹
- اجل: مسمّى ۱۰، ۱۱
- انسان: ها در قیامت ۱۴ ; حقیقت انسان ۲ ; خواب انسان ۱ ; روح انسان ۲ ; عمل انسان ۵، ۶، ۱۵ ; عمل ناپسند انسان ۷ ; غفلت دنیوى انسان ۱۷ ; هشدار به انسان ۱۵
- بازگشت به دنیا:۱۳
- تعقل: درباره بیدارى ۸ ; تعقل درباره خواب ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۱ ; افعال اخروى خدا ۱۴ ; افعال خدا ۱، ۴، ۶، ۹، ۱۱ ; دلایل خدا شناسى ۸ ; علم خدا ۵، ۶، ۱۵ ; مهلت خدا ۱۷ ; هشدار خدا ۱۵
- خواب: بیدارى از خواب ۴، ۶، ۱۱ ; توفّى در خواب ۱، ۳، ۱۸ ; حقیقت خواب ۱، ۳ ; خواب در شب ۱، ۹
- روح: بازگشت روح ۶
- روز: تلاش در روز ۹ ; نقش روز ۹
- شب: نقش شب ۹
- عمل: آثار عمل ۱۵ ; حقیقت عمل ۱۷ ; ظهور حقیقت عمل ۱۶ ; غفلت از آثار عمل ۱۷
- قیامت: حسابرسى در قیامت ۱۴ ; ظهور حقایق در قیامت ۱۴، ۱۶ ; ویژگى قیامت ۱۶
- مرگ: آثار مرگ ۱۲، ۱۳
- ملائکه: موکّل ۱۸
منابع
- ↑ الدر المنثور، ج ۳، ص ۲۸۰.