يوسف ٢٤
ترجمه
يوسف ٢٣ | آیه ٢٤ | يوسف ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَمَّتْ بِهِ»: زلیخا قصد زدن و تنبیهکردن یوسف کرد. «هَمَّ بِهَا»: یوسف قصد انتقام از او و دفاع از خود کرد. «بُرْهَان»: مراد راه نجاتی است که پروردگارش بدو الهام کرد. «السُّوءَ»: زشتیها و پلشتیها. بلاها و بدیها. «الْفَحْشَآء»: زنا. «الْمُخْلَصِینَ»: گزیدگان. پاکان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۲۲، سوره يوسف
- بيان آيات مربوط به يوسف (عليه السلام ) در خانه عزيز مصر مراد از جمله : ((لمّابلغ اشدّه ))
- توضيحى در مورد حكم و علمى كه خدا به يوسف (عليه السلام ) داده
- چنين موهبتى (حكم و علم ) را خدا به همه نيكوكاران مى دهد
- معناى مراوده در جمله : ((و راودته الّتى هو فى بيتها))
- احساسات يوسف (عليه السلام ) در كاخ عزيز مصر
- احساسات همسر عزيز نسبت به يوسف (عليه السلام ) همسر عزيز كه خود عزيره مصربود، از طرف عزيز
- يوسف و همسر عزيز
- توحيد خالص يوسف (عليه السلام ) كه از پاسخ او درمقابل درخواست همسر عزيز (معاذالله ربى احسن مثواى ) نمايان است
- نكاتى كه يوسف عليه السلام در جمله (انه ربى احسن مثواى ) افاده كرده است
- نراع بين حب الهى و عشق حيوانى و چيره شدن حب الهى در يوسف (ع )
- مراد يوسف از رب در جمله خداى (انه ربى احسن مثواى ) تعالى است
- خويشتن دارى يوسف (عليه السلام ) در برابر همسر عزيز شگفت انگيز و خارق العادهبوده است
- هيچ مانعى جز ايمان جلوگير نفس يوسف (ع ) نشده است
- معناى اين كه يوسف (عليه السلام ) برهان پروردگارش را نديده بود قصد همسر عزيزرا كرده بود(وهمّ بها لولا...)
- برهانى كه ديدن آن ، يوسف را از لغزش بازداشت نوعى علم شهودى بوده است كه به بندگان مخلص ارائه مى شود
- اقوال پاره اى از مفسرين عامه و خاصه در تفسير آيه : ((لقد همّت به و همّ لولا...))
- بررسى و نقد روايت مذكور (از تفسير سيوطى )
- افترائات ناشايسته و اتّهامات قبيحى كه در تفاسير عامه به حضرت يوسف (عليه السلام ) نسبت داده شده است
- در مذمت صاحبان اين سخنان موهون
- افراط در پذيرش و تسليم در برابر هر چه حديث نام دارد، يكى از دو علت وقوع در اين افترائات مى باشد
- دومين علت نسبت دادن چنان مطالب باطل و بى اساس به يوسف (ع )
- سخن زمخشرى در توضيح و توجيه جمله : ((و همّ لولا...)) واشكال آن
- گفته صاحب مجمع البيان در اين زمينه و ايراد وارد بر آن
- وجهى كه صاحب المنار در اين مورد بيان كرده و جواب آن
- دو قول ديگر در اين باره
- نكات قابل توجه در اين گفتگوها
- شاهد چه كسى بوده و چرا از او به ((شاهد)) تعبير شده نه به((قائل ))
- معناى جمله : ((يوسف اعرض عن هذا و استغفرى لذنبك ...)) كه گفته عزيز مصر است بعداز روشن شدن تقصير همسرش
- گفتگوى ملامت آميز زنان شهر درباره عشق زليخا به يوسف
- تدبيرى كه زليخا براى رهايى از زخم زبان آنان انديشيد
- ورود يوسف (ع ) به مجلس زنان اشرافى مصر و عكس العمل آنها
- مسائلى كه باعث شد زنان مصرى علنا درباره يوسف اظهار نظر كنند
- اشاره به شدت و سختى وارد بر يوسف (عليه السلام ) در مجلس ميهمانى و پناه بردن آن حضرت به خداى تعالى
- توضيح مفردات آيه شريفه
- عكس العمل زنان مصر با ديدن يوسف (عليه السلام )
- توضيح اينكه گفتند: ((ما هذا بشرا ان هذا الّا ملك كريم ))
- اعتراف همسر عزيز در جمع زنان مصر و تهديد صريح يوسف (عليه السلام ) به حبس وخوارى
- مناجات و استغاثه يوسف (عليه السلام ): ((ربّ السّجن احبّ الىّ...))
- نكاتى كه از آيه شريفه استفاده مى شود
- ديگر زنان مصر همچون زليخا به يوسف اظهار علاقه كردند!
- بحثهايى پيرامون تقواى دينى و درجات آن در چندفصل
- ۱- رابطه قانون ، اخلاق كريمه و توحيد. و بيان اينكه قانون بدون اخلاق و اخلاق بدون توحيد نمى توانند منشاء اثرى باشند.
- فضائل اخلاقى ضامن سعادت اجتماع است اگر بر اساس توحيد باشد
- انگيزه فداكارى جز توحيد و اعتقاد به آخرت نمى تواند باشد
- ۲ مراتب و درجات حصول تقواى دينى و پرستش خدا بر اساس خوف ، رجاء و حبّ
- عبادت دسته سوم كه خدا را چون شايسته عبادت يافتند عبادت مى كنند
- مخلصين ، عبادت از روى خوف و رجاء را نوعى شرك ميدانند
- ۳- چگونه محبت خدا باعث اخلاص مى شود؟
- ۴- معناى اخلاص ، وجه اسناد اخلاص عبد به خدا و اشاره به درجات عالى اخلاص معصومين
- مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم
- ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم از گناه به اختيار اوست
- بحث روايتى
- روايتى از امام سجاد (عليه السلام ) درباره داستان يوسف (عليه السلام ) و همسر عزيزمصر
- چند روايت در توضيح جمله : ((و لقد همّت به و همّ بها لولا...))
- روايتى جعلى از اميرالمؤ منين (ع ) در اين باره !
- رواياتى در ذيل آيات گذشته راجع به داستان يوسف (عليه السلام ) و زليخا
نکات آیه
۱- زلیخا ، پس از استنکاف یوسف(ع) از وصال او ، بر آن شد تا با قهر و غلبه از وى کام بگیرد. (و لقد همّت به) کلمه «همّة» و مشتقات آن، اگر به وسیله حرف «باء» متعدى شود، به معناى قصد کردن است. بنابراین «و لقد همّت به» ; یعنى، همانا زلیخا قصد یوسف(ع) کرد تا از او کام گیرد، و چون زلیخا از پیش نیز چنین قصدى داشت (رودته التى ...)، معلوم مى شود مراد از این قصد، عزمى دیگر است و آن - به قرینه «استبقا...» در آیه بعد - آهنگ انجام آن با قهر و غلبه است.
۲- مشاهده حجت و برهان الهى ، تنها مانع یوسف(ع) در تسلیم شدن به خواسته زلیخا و پرهیز از آمیزش با وى (و همّ بها لولا أن رءا برهن ربه) جمله «همّ بها» به منزله جواب براى «لولا أن ...» است ; یعنى، اگر برهان ربوبى را ندیده بود، به سوى زلیخا تمایل پیدا مى کرد. «برهان» به معناى حجت و دلیل است و از مصداقهاى روشن و بارز آن، همان دلیلهایى است که در آیه قبل مطرح شد ; یعنى، رؤیت برهان عبارت بود از: الف) یوسف ربوبیت خداوند و نعمتهاى او را مشاهده مى کرد (إنه ربى أحسن مثواى). ب) یوسف(ع) با تمام وجود دریافته بود که گنه کاران و ستمگران، رستگار نمى شوند (إنه لایفلح الظالمون).ج) او تردیدى نداشت که آمیزش با زلیخا، ظلم و معصیت خداوند است (معاذالله ...).
۳- توانایى جسمى و جنسى یوسف(ع) ، براى کام جویى از زلیخا (و لقد همّت به و همّ بها لولا أن رءا برهن ربه) قرآن، پس از بیان این که زلیخا تمام شرایط کام جویى را براى یوسف فراهم ساخته بود و موانع را برطرف کرده بود، با جمله «همّ بها لولا ...» تنها مانع یوسف(ع) را، مشاهده برهان الهى معرفى کرد تا گمان نشود که او گرایشى به امور جنسى نداشت و از آمیزش با زنان ناتوان بود.
۴- بهره مندى یوسف(ع) از برهان و حجت الهى (مشاهده ربوبیت خدا و ...) عامل عصمت او از ارتکاب گناهان (لولا أن رءا برهن ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء)
۵- خداوند ، با ارائه برهان به یوسف(ع) ، او را از آمیزش با زلیخا (زنا) و نگاههاى شهوانى به وى ، حفظ کرد و مصون داشت. (کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء) «فحشاء» به گناه و معصیتى که بسیار زشت و پلید باشد، گفته مى شود (لسان العرب). «سوء» به معناى بدى و گناه است که به قرینه مقابله آن با «فحشاء»، مراد از آن گناه کوچک است. «أل» در «السوء» و «الفحشاء» مى تواند براى عهد باشد. براین مبنا مقصود از «الفحشاء» آمیزش، و منظور از «السوء» نگاه شهوت آلود، قصد گناه و ... است. این احتمال نیز به نظر قوى مى رسد که «أل» در این دو کلمه، براى جنس باشد. براین مبنا نیز گناهان یاد شده از مصداقهاى مورد نظر خواهد بود.
۶- یوسف(ع) ، در عنفوان جوانى از ارتکاب هر گناه کوچک و بزرگى، مصون و معصوم بود. (کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصین)
۷- مشاهده برهان الهى (درک حقایقى نظیر ربوبیت خدا ، دریافت زشتىِ گناه ، باور به عدم رستگارى ظالمان و گنه کاران و ...) عامل عصمت پیامبران است. (و همّ بها لولا أن رءا برهن ربه)
۸- پیامبران در پرتو امدادهاى الهى ، از گناه و فحشا ، مصون و معصومند. (کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء) از عبارت «لنصرف عنه ...» (تا بدى و پلیدى را از او دور سازیم) - که دور ساختن گناه از یوسف(ع) را به خداوند نسبت داده است - معلوم مى شود مشاهده برهان نیز به توفیق الهى و امداد او بوده است.
۹- نزدیکى با زنان شوهردار و ارتکاب زنا ، از گناهان بسیار زشت و پلید است. (لنصرف عنه السوء و الفحشاء)
۱۰- یوسف(ع) از بندگان مطیع خدا و از خالص شدگان براى او بود. (إنه من عبادنا المخلصین) مراد از «مخلصین» (خالص شدگان) این است که غیر خدا در آنان نصیبى ندارد و کاملاً در اختیار خداوند و اوامر او هستند. نه شیطان بر ایشان فرمان روایى مى کند و نه اسیر هواهاى نفسانى اند.
۱۱- بندگان خالص (آنان که کاملاً در اختیار خدایند) هرگز آلوده به گناه نشده و مرتکب هیچ معصیتى نمى شوند. (لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصین)
۱۲- بندگان خالص خدا ، از مشاهده برهان الهى (باور به ربوبیت خدا و ...) بهره مند هستند. (همّ بها لولا أن رءا برهن ربه ... إنه من عبادنا المخلصین)
روایات و احادیث
۱۳- «عن الرضا(ع): ... و أما قوله عزوجل فى یوسف: «و لقد همّت به و همّ بها» فإنها همّت بالمعصیة و همّ یوسف بقتلها إن أجبرته ... فصرف الله عنه قتلها و الفاحشة و هو قوله عزوجل: «کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء» یعنى القتل والزنا ... ;[۱] از امام رضا(ع) روایت شده که فرمود: ... قول خداى عزوجل درباره یوسف که فرموده: «و لقد همّت به و همّ بها» مقصود این است که آن زن قصد معصیت کرد و یوسف قصد کرد که اگر بانو وى را مجبور به گناه کند، او را بکشد ... پس خداوند، قتل و عمل خلاف عفت را از او بگردانید و این است سخن خداى عزوجل: «کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء» ; یعنى، قتل و زنا ...».
۱۴- «عن على بن الحسین(ع) انه قال: ... قامت إمرأة العزیز إلى الصنم فألقت علیه ثوباً ، فقال لها یوسف: ما هذا؟ قالت: استحیى من الصنم أن یرانا فقال لها یوسف: أتستحیین ممّن لایسمع و لایبصر... و لاأستحیى أنا ممّن خلق الإنسان و علّمه فذلک قوله عزوجل: «لولا أن رأى برهان ربّه» ;[۲] از امام سجاد(ع) روایت شده که فرمود: همسر عزیز [در خلوتگاهى که براى یوسف ترتیب داده بود ]برخاست و پارچه اى بر روى بت افکند. یوسف به او گفت: این کار چیست؟ گفت: من از بت شرم دارم که ما را ببیند. یوسف گفت: آیا تو از کسى که نه مى شنود و نه مى بیند شرم دارى ; ولى من از کسى که انسان را خلق کرده و به او علم داده، شرم نکنم؟ این است سخن خداى عزوجل که فرموده: لولا أن رأى ...».
۱۵- «عن الصادق(ع) [فى البرهان الذى رأى یوسف]: انه النبوة المانعة من إرتکاب الفواحش والحکمة الصارفة عن القبایح ;[۳] از امام صادق(ع) [درباره برهانى که یوسف(ع) دیده ]روایت شده: آن برهان نبوت بود که مانع از ارتکاب گناهان مى شود و حکمتى که از کارهاى زشت باز مى دارد».
۱۶- «عن الرضا(ع): لقد همّت به و لولا أن رأى برهان ربّه لهمّ بها کما همّت به ، لکنّه کان معصوماً ، والمعصوم لایهمّ بذنب ... ;[۴] از امام رضا(ع) روایت شده است: آن زن قصد یوسف کرد و اگر یوسف برهان پروردگارش را ندیده بود، قصد آن زن مى کرد همان گونه که زن او را قصد کرد ; ولى یوسف معصوم بود و معصوم قصد گناه نمى کند».
موضوعات مرتبط
- انبیا: عوامل عصمت انبیا ۷; مقامات انبیا ۸; منشأ عصمت انبیا ۸
- ایمان: ایمان به ربوبیت خدا ۱۲
- حقایق: آثار درک حقایق ۷
- خدا: آثار درک ربوبیت خدا ۷; آثار ربوبیت خدا ۴; نقش امدادهاى خدا ۸; نقش حجتهاى خدا ۲، ۴، ۵، ۷
- زلیخا: تصمیم زلیخا ۱۳; زلیخا و یوسف(ع) ۱; کامجویى زلیخا ۱
- زنا: پلیدى زنا ۹; زنا با زن شوهردار ۹; گناه زنا ۹
- ظالمان: گمراهى ظالمان ۷
- گناه: آثار درک پلیدى گناه ۷; عصمت از گناه ۶، ۸، ۱۱; گناهان کبیره ۹; موانع گناه ۴
- گناهکاران: گمراهى گناهکاران ۷
- مخلصین: ۱۰ ایمان مخلصین ۱۲; عصمت مخلصین ۱۱; فضایل مخلصین ۱۱; مخلصین و حجتهاى خدا ۱۲; ویژگیهاى مخلصین ۱۱، ۱۲
- مطیعان: ۱۰
- یوسف: اخلاص یوسف ۱۰; انقیاد یوسف ۱۰; تصمیم یوسف ۱۳; جوانى یوسف ۶; حجتهاى خدا بر یوسف ۲، ۴، ۵، ۱۵،۱۴، ۱۶; حکمت یوسف ۱۵; عصمت یوسف ۶، ۱۶; عفت یوسف ۵; عوامل عصمت یوسف ۲، ۴; فضایل یوسف ۱۰; قدرت جنسى یوسف ۳; قصه یوسف ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۱۳، ۱۵، ۱۶; مقامات یوسف ۶، ۱۶; منشأ عصمت یوسف ۵; نبوت یوسف ۱۵; یوسف از مخلصین ۱۰; یوسف و زلیخا ۳، ۵