الإخلاص ٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۲۳ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
لَمْ‌ يَلِدْ وَ لَمْ‌ يُولَدْ

ترجمه

(هرگز) نزاد، و زاده نشد،

ترتیل:
ترجمه:
الإخلاص ٢ آیه ٣ الإخلاص ٤
سوره : سوره الإخلاص
نزول : ١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَمْ یَلِدْ»: فرزندی نزاده است. یعنی نه کسی فرزند او است، و نه او پدر کسی است. «لَمْ یُولَدْ»: زاده نشده است. به دنیا آورده نشده است. یعنی نه فرزند کسی است، و نه کسی پدر او است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۱ تا ۴:

محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از محمد بن مسلم و او از امام صادق علیه‌السلام و نیز ابن بابویه بعد از شش واسطه از محمد بن مسلم و او از امام صادق علیه‌السلام روایت کنند که یهود از پیامبر خواستند که نسب خداوند را براى آن‌ها بیان نماید. پیامبر سه روز در جواب آن‌ها تأمل فرمود سپس این سوره نازل گردید.[۱]

و نیز محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از عاصم بن حمید نقل نماید که گفت: از امام سجاد علیه‌السلام درباره توحید سؤال گردید. فرمود: خداوند می‌دانست که در آخرالزمان مردم متفکر و متعمق در امور، وجود خواهند داشت لذا این سوره و آیاتى چند از سوره حدید را به پیامبر خود نازل نمود.[۲]

أبی بن کعب و جابر بن عبدالله انصارى گویند: مشرکین به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: خداى خود را از براى ما تعریف کن که از چه نسب و حسبى است سپس این سوره نازل شد و این سوره مکیه است.[۳]

ابن عباس گوید: عامر بن طفیل و اربد بن ربیعه برادر لبید نزد پیامبر آمدند. عامر گفت: یا محمد به چه چیز ما را می‌خوانى و دعوت می‌کنى. پیامبر فرمود: شما را به سوى خداى خود می‌خوانم سپس گفت: براى ما بگو که این خداى تو از طلا است یا از نقره و یا از آهن است یا چوب؟ سپس این سوره نازل شد و چون اربد از روى مسخره و استهزاء این سؤالات را تکرار می‌نمود لذا صاعقه اى آمد و او را سوزانید و عامر نیز از ترس دیدن آن منظره قالب تهى کرد و مرد.

ضحاک و قتاده و مقاتل گویند: عده اى از دانشمندان یهود نزد پیامبر آمدند و گفتند: خداى خود را براى ما توصیف کن، شاید به او ایمان بیاوریم زیرا خداوند صفت و نعمت خود را در تورات آورده است سپس این سوره نازل گردید.[۴]

عبدالله بن سلام که از دانشمندان یهود بود به مکه رفت تا پیامبر اسلام را ببیند وقتى که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. پیامبر از او سؤال کرد و او را به خداوند قسم داد که آیا وصف وى را در تورات دیده است یا نه؟ عبدالله بن سلام گفت: اول تو خداى خود را براى من توصیف و تعریف بنماى تا من آنچه خواستى به تو بگویم سپس این سوره نازل گردید و پیامبر آن را براى عبدالله بن سلام قرائت فرمود و سبب اسلام آوردن عبدالله بن سلام هم همین سوره گردید ولى او تا مدتى ایمان و اسلام خود را از یهودیان پوشیده می‌داشت تا این که پیامبر از مکه به مدینه مهاجرت فرمود پس از مهاجرت پیامبر عبدالله اسلام خود را آشکار ساخت.[۵]

ابن عباس گوید: یهود که از آن جمله کعب بن اشرف و حى بن اخطب بودند نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: خداى خود را براى ما تعریف کن سپس این سوره نازل گردید.[۶]

چنان که قتادة و سعید بن جبیر نیز موضوع آمدن ابن اشرف و ابن اخطب را روایت نموده اند و این خود می‌رساند که این سوره مدنى است.[۷] از طریق ابان از انس روایت شده که یهود خیبر نزد پیامبر آمدند و گفتند: یا اباالقاسم خداوند فرشتگان را از نور خلق کرده و آدم را از حمأمسنون آفریده و ابلیس را از زبانه آتش به وجود آورده و آسمان را از دود خلق کرده و زمین را از کف آب به وجود آورده پس به ما خبر بده از پروردگار خود که از چه چیزى به وجود آمده است؟

پیامبر جوابى نداد تا این که جبرئیل این سوره را نازل نمود.[۸] ابن عباس گوید: مسیحیان نجران با عاقب و سید که از سران آن‌ها بودند نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: خداى خود را براى ما تعریف کن که از چه جنسى است؟ سپس این سوره نازل گردید و از این جهت به این سوره (نسب الرّب) نیز مى گویند.[۹]

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، فرزند ندارد. (لم یلد)

۲ - خداوند، فرزند کسى نیست. (و لم یولد)

۳ - تجزیه شدن ذات خداوند و جدا شدن چیزى از او، ممکن نیست. (لم یلد) تعبیر ولادت در این آیه، شامل صادر شدن از مبدأ دیگر و انفصال جزء از کلّ نیز مى باشد.

۴ - خداوند، از چیزى به وجود نیامده است. (و لم یولد)

۵ - خداوند، نیاز به فرزند و پدر و مادر ندارد. (اللّه الصمد . لم یلد و لم یولد) این آیه و آیه بعد، چنانچه تفسیر آیه قبل باشد; نداشتن فرزند و مبدأ پیدایش را، مصداق معناى «صمد» (بى نیازى) قرار داده است.

۶ - نیاز همه موجودات به خداوند، دلیل بى نیازى او از فرزند و پدر و مادر است. (الصمد . لم یلد و لم یولد) این آیه، مى تواند بیانگر لوازم «صمد» بودن خداوند باشد.

۷ - کسى که از دیگرى تولّد یافته، نمى تواند خدا باشد. (و لم یولد) جمله «لم یولد»، علاوه بر این که تصور هر گونه مبدئى را براى خداوند باطل مى داند; تعریض به کسانى است که عیسى(ع) را خدا مى پنداشتند، با آن که به متولّد شدن آن حضرت معترف بودند.

۸ - برخى از مردم پیش از اسلام، فرزند داشتن و متولد شدن را مانع خدایى نمى دانستند. (لم یلد و لم یولد) ماضى آوردن فعل هاى «لم یلد» و «لم یولد» - با آن که نفى ولادت همیشگى است - به چنین پندارى در بین مردم آن زمان، اشاره دارد.

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: صفات جلال ۱، ۲
  • الوهیت: شرائط الوهیت ۷; ولادت در الوهیت ۷
  • پدر: بى نیازى از پدر ۵، ۶
  • توحید: توحید ذاتى ۴
  • جاهلیت: بینش مردم جاهلیت ۸; شرایط الوهیت در جاهلیت ۸
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳، ۴
  • خدا: بى نیازى خدا ۵; خدا و فرزند ۱; خدا و ولادت ۲، ۳، ۴; دلایل بى نیازى خدا ۶
  • فرزند: بى نیازى از فرزند ۵، ۶
  • مادر: بى نیازى از مادر ۵، ۶
  • موجودات: نیازهاى موجودات ۶

منابع

  1. تفاسیر برهان و على بن ابراهیم.
  2. البرهان فی تفسیر القرآن.
  3. تفاسیر مجمع البیان از خاصه و جامع البیان و طبرانى و قاضى عبدالجبار و صحیح ترمذى و حاکم و ابن خزیمه از عامه.
  4. تفسیر مجمع البیان.
  5. تفسیر قاضى عبدالجبار معتزلى.
  6. تفسیر ابن ابى حاتم.
  7. تفاسیر جامع البیان و ابن المنذر.
  8. کتاب العظمة از ابوالشیخ.
  9. تفسیر کشف الاسرار.