مريم ٩٤
کپی متن آیه |
---|
لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدّاً |
ترجمه
مريم ٩٣ | آیه ٩٤ | مريم ٩٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَحْصَاهُمْ»: ایشان را سرشماری کرده است. شماره ایشان را داشته است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
اللَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ... (۰) يَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُوا... (۰) قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً... (۰) قُلْ مَنْ رَبُ السَّمَاوَاتِ وَ... (۰) لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ... (۰) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (۰) وَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً... (۰) بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ... (۰) أَ فَأَصْفَاکُمْ رَبُّکُمْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۸۱ - ۹۶ سوره مريم
- معناى اين كه فرمود: «مشركان، جز خدا آلهه اى گرفتند تا براى آنان عزت باشند»
- مقصود از شمردن عمر، شمردن اعمال آدمی در تمام عمر اوست
- مقصود از اين كه مشركان گفتند: «خدا فرزند گرفته»
- بحث روايتی
- رواياتى درباره اين كه: «كسى مالك شفاعت نيست، مگر آن که نزد خدا عهدی داشته باشد»
- رواياتى در ذيل آيه: «إنّ الَذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات سَيَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمَانُ وُدّاً»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا «94»
قطعاً خداوند همهى آنان را حساب كرده، با دقّت شمرده است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا (94)
لَقَدْ أَحْصاهُمْ: هر آينه بتحقيق نگاهداشته و شماره فرموده حق سبحانه همه ايشان را، يعنى علم ازلى الهى به جميع آنها احاطه نموده بر سبيل تفصيل به حيثيتى كه هيچ فردى از افراد موجودات نيست كه از حيطه علم و قدرت سبحانى بيرون باشد. وَ عَدَّهُمْ عَدًّا: و شمرده است اشخاص و افعال و اقوال ايشان را شمردنى، پس هيچ چيز از احوال و اعداد ايشان بر ذات احديت سبحانى مخفى نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً (93) لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا (94) وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً (95) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا (96) فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا (97)
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً (98)
ترجمه
نيست هر كس در آسمانها و زمين است مگر آنكه آينده باشد نزد خداوند بخشنده بنده وار
همانا بتحقيق احاطه نمود بر آنها و شمردشان شمردنى
و تمام آنها آيندهاند نزد او روز قيامت منفرد
همانا آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را زود باشد كه قرار دهد براى ايشان خداوند بخشنده دوستى را
پس جز اين نيست كه آسان كرديم آنرا بزبان تو تا مژده دهى بآن پرهيز كاران را و بيم دهى بآن گروهى را كه دشمنان شديد عداوتند
و چه بسيار هلاك كرديم پيش از آنها از اهالى اعصار آيا مىبينى از آنها احديرا يا ميشنوى از ايشان صوت آهستهاى.
تفسير
نيست هيچ كس از كسانيكه در آسمان و زمين هستند از ملائكه و جن و انس و ذكور و اناث و شاه و گدا مگر آنكه راجع و آينده و حاضر باشد در مقام اقدس ربوبى مانند عبد ذليل منقاد مملوك خواه پيغمبر باشد خواه فرشته خواه بىپدر بدنيا آمده باشد خواه با پدر و همه از رحمت رحمانيّه خداوند موجود و مرزوق شده و هستند و نميشود مجانس و مماثل با او باشند تا بشود فرزند حقيقى او
جلد 3 صفحه 495
شوند و نيز مناسب نيست فرزند او خوانده شوند چون بنده و مملوك شباهتى بمولى و مالك ندارد و جسارت بمولى است اگر چنين نسبتى فرض شود لذا هيچ يك از كسانيكه مردم آنها را فرزند خدا خواندند از ملائكه و بشر هيچگاه مدّعى چنين نسبتى نشدند و همه معترف بعبوديت بوده و خواهند بود و خداوند تمام اهل آسمانها و زمين را احصاء و حصر و تعداد فرموده چون همه در حيطه تصرّف و قبضه قدرت اويند و بتمام ذوات و صفات و افعال و اقوال و حركات و سكنات آنها احاطه علميّه دارد مانند آنكه همه را تعداد فرموده و مردم روز قيامت در پيشگاه الهى حاضر ميشوند در حاليكه هر يك منفرد از همه كس و همه چيز است نه مالى دارد و نه اولادى و نه دوستى و نه ياورى و نه همّى جز همّ بخود و تحيّر در عاقبت امر خويش و انتظار فرمان الهى در باره او با آنكه جز خداوند فرما نفرمائى نيست حتى شفعاء هم بايد باذن او شفاعت كنند و از آثار ايمان بمبدء و معاد و بجا آوردن اعمال خيريّه آنستكه خداوند مودّت و محبّت آنها را در قلوب يكديگر جاى ميدهد بطوريكه همه همديگر را دوست دارند و همه امير المؤمنين عليه السّلام را از همه بيشتر دوست دارند چنانچه قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام در حضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشسته بود پس آنحضرت فرمود اى على بگو خدايا مودّت مرا در دلهاى اهل ايمان قرار ده پس اين آيه نازل شد و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دعا فرمود كه خدايا مودت على را در سينههاى اهل ايمان قرار ده و هيبت و عظمت او را در سينههاى اهل نفاق پس اين آيه نازل شد و در كافى از آنحضرت نيز اين معنى را كه تفسير ودّ بولايت امير المؤمنين عليه السّلام باشد نقل نموده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام و جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود بگو خدايا قرار ده براى من در نزد خود عهدى و قرار ده براى من در دلهاى اهل ايمان مودتى و او هر دو دعا را نمود پس اين آيه نازل شد و ظاهرا قسمت اوّلش راجع به آيه لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً باشد كه در ضمن آيات سابقه اشاره بآن شد و خداوند قرآن را بلغت عرب نازل و قرائت آنرا بر حضرت ختمى مرتبت آسان فرمود تا بسهولت بتواند بشارت بدهد ببهشت و نعيم بىپايان آن اهل تقوى و پرهيزكارى را و بيم دهد از عذاب جهنم دشمنان شديد العداوة از اهل كفر
جلد 3 صفحه 496
و نفاق را چون لدّ جمع الدّاست كه بر دشمن سر سخت اطلاق ميشود و از ابن عباس نقل شده كه مراد قريشند و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد اصحاب جدل و خصومتند و در كافى و قمى ره از آنحضرت نقل نموده كه خداوند آسان فرمود بر زبان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اعلام نمودن ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را به اهل ايمان پس بشارت داد ايشان را باو و انذار فرمود كفّار را كه مراد از قوما لدّا در اين آيه ميباشند و چه بسيار خداوند قبل از قريش و دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام اقوامى را كه اهل اعصار سابقه بودند هلاك فرمود بانواع عذابها از خسف و غرق و حرق و غيرها پس نبايد آنها مطمئن بمهلت چند روزه باشند و نبايد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام متأثر از حال آنها باشند خداوند هر وقت بخواهد آنها را بجزاى اعمالشان خواهد رسانيد چنانچه پيشينيان آنها را بسزاى كردارشان رسانيد بطوريكه اثرى از آثار آنها باقى نماند آيا احساس ميكنى تو اى پيغمبر من و مىبينى يكنفر از آنها را يا ميشنوى آواز خفى و صحبتى از آنان كه در ميان باشد نه چنين است بلكه محو و نابود شدند در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس مداومت بخواندن سوره مريم نمايد نميرد تا آنكه از جان و مال و اولاد بهرهمند گردد و در آخرت از ياران حضرت عيسى باشد و بقدر ملك حضرت سليمان باو اجر داده شود اللهم وفقنا بمداومتها و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 3 صفحه 497
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَقَد أَحصاهُم وَ عَدَّهُم عَدًّا (94)
هر آينه بتحقيق ما احصاء كردهايم آنها را و شماره كردهايم شماره كردني اشاره باين که علم الهي احاطه كرده بجميع افراد ملائكه و جن و انس مؤمن و كافر عادل و فاسق قاصر و مقصر مطيع و عاصي كوچك و بزرگ مرد و زن و تمام آنها در دفتر الهي ثبت و بتمام اعمال آنها و افعال آنها و اقوال آنها و نفسهاي آنها در پيشگاه الهي شماره دارد.
مسئلة- در موضوع علم الهي بين حكماء قديم اختلاف شديد است بالغ بر بيست و دو قول که ما در مجلد اول كلم الطيب در باب صفات متعرض شدهايم.
و قيل لا علم له بذاته- و قيل لا يعلم معلولاته الي آخر مزخرفاته، و تحقيق كلام اينکه است که علم از صفات ذاتيه است و عين ذات است و گفتيم که ذات
جلد 12 - صفحه 494
اقدس ربوبي حق صرف الوجود است و محدود نيست غير متناهي است ازلا و ابدا زيرا حد از لوازم ماهية است و خداوند ماهية از براي او نيست، چنان چه گذشت که موجب تركيب ميشود، و گفتيم صفات ذاتيه عين ذات است، و چون وجود غير متناهي است جميع مراتب وجود را دارا است. و صفات ذاتيه مراتب وجود است، علم مرتبة من الوجود، قدرة حيات عصمت كبريايي و ساير صفات ذاتيه که برگشتش باينها است، و اينکه صفات هم غير متناهي است و غير محدود، زيرا اگر محدود باشد وجود محدود ميشود و از وجوب وجود خارج ميشود و مستلزم امكان و احتياج و تركيب است، لذا ميفرمايد:
لَقَد أَحصاهُم وَ عَدَّهُم عَدًّا و اينکه اختصاص بآنها ندارد جميع موجودات امكانيّه همين نحو که در تحت قدرت او است، مكشوف و معلوم نزد اوست ازلا و ابدا.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 94)- «او همه آنها را شماره کرده و دقیقا تعداد آنها را میداند» (لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا). یعنی هرگز تصور نکنید که با وجود این همه بندگان چگونه ممکن است حساب آنها را داشته باشد.
نکات آیه
۱- سلطه و سیطیره خداوند، بر تمامى موجودات با شعور آسمان ها و زمین (إن کلّ من فى السموت ... لقد أحصیهم) «إحصاء» به معناى احاطه داشتن بر چیزى (لسان العرب) و یا به معناى شمارش کردن است; ولى دراین آیه به قرینه «عدّهم»، معناى احاطه و تحت سلطه خویش داشتن، مناسب تر به نظر مى رسد.
۲- احاطه کامل خداوند به خصوصیات و احوال موجودات هستى (لقد أحصیهم وعدّهم عدًّا) جمله «لقد أحصاهم...» پشنوانه درستى سخن پیشین (آتى الرحمان عبداً) است و بیان مى دارد که همه موجودات - از ابتدا تا انتها - در قبضه خداوند و مقهور و حاکمیت او هستند. خداوند ویژگى هاى آنها را مى داند و خبرى که در باره عبودیت آنها داده است، از روى آگاهى کامل بوده است.
۳- آمار تمامى موجودات عاقل در آسمان ها و زمین، به طور دقیق در اختیار خداوند و احاطه علمى او است. (إن کلّ من فى السموت ... وعدّهم عدًّا)
۴- سلطه خداوند بر همه موجودات و برشمردن و ضبط دقیق تعداد آنها، نشانگر عبودیت کامل موجودات براى خداوند است. (ءاتى الرحمن عبدًا ... و عدّهم عدًّا) این آیه، به منزله شاهد بر مدعاى آیه قبل است.
۵- موجودات جهان داراى نظم و آمار دقیق اند. (لقد أحصیهم وعدّهم عدًّا)
۶- موجودات ذى شعور جهان، متناهى اند. (لقد أحصیهم وعدّهم عدًّا) به عدد و رقم درآمدن چیزى، نشانه متناهى بودن و پایان پذیرى آن است.
۷- نسبت دهندگان فرزند به خداوند، از احاطه کامل او بیرون نستند و مجازات الهى در انتظار آنان است. (لقد أحصیهم وعدّهم عدًّا) در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر مفعولى در «أحصاهم»، فاعل «قالوا» (در آیات پیشین) گرفته شده است. در این صورت آیه در مقام تهدید کسانى است که به فرزندگزینى خداوند قائل مى باشند و مراد از «مشخص بودن تعداد» این است که احدى از آنان نمى تواند از عقوبت این کار بگریزد.
موضوعات مرتبط
- آسمان: سلطه بر موجودات آسمان ها ۱; موجودات باشعور آسمان ها ۱، ۳
- آفرینش: قانونمندى آفرینش ۵; نظم آفرینش ۵
- خدا: احاطه علمى خدا ۳; احاطه خدا ۲، ۷; سلطه خدا ۱، ۴; کیفر انتساب فرزند به خدا ۷
- مفتریان به خدا: کیفر مفتریان به خدا ۷
- موجودات: آمار موجودات ۳، ۴; احاطه بر موجودات ۲; دلایل عبودیت موجودات ۴; سلطه بر موجودات ۴; شمارش موجودات ۴; محدودیت موجودات باشعور ۶ ۴موجودات تنهایى و بى کسى موجودات شعورمند آفرینش (معبودهاى پندارى و عبادت کنندگان آنها) در صحنه قیامت، تجلى مملوکیت همه آنها در برابر خداوند است.
منابع
[[رده:محدودیت موجودات باشعور موجودات تنهایى و بى کسى موجودات شعورمند آفرینش (معبودهاى پندارى و عبادت کنندگان آنها) در صحنه قیامت تجلى مملوکیت همه آنها در برابر خداوند است.]]