النساء ٢٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، می‌توانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاه‌تر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسی) به زحمت بیفتند؛ و (با این حال نیز) خودداری (از ازدواج با آنان) برای شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است.

و هر كه از شما توان مالى ندارد كه با زنان آزاد مؤمن ازدواج كند، از كنيزان با ايمان كه در اختيار داريد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است، همه از يكديگريد. پس آنها را با اجازه‌ى كسانشان به همسرى خود در آوريد و مهرشان را به شيوه‌اى نيكو بدهيد ب
و هر كس از شما، از نظر مالى نمى‌تواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد، پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند]؛ و خدا به ايمان شما داناتر است. [همه‌] از يكديگريد. پس آنان را با اجازه خانواده‌شان به همسرى [خود] درآوريد و مَهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه‌] پاكدامن باشند نه زناكار، و دوست‌گيران پنهانى نباشند. پس چون به ازدواج [شما] درآمدند، اگر مرتكب فحشا شدند، پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات‌] زنان آزاد است. اين [پيشنهاد زناشويى با كنيزان‌] براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد؛ و صبر كردن، براى شما بهتر است، و خداوند آمرزنده مهربان است.
و هر که را توانایی آن نباشد که زنان پارسای با ایمان (و آزاد) گیرد پس، از کنیزان مؤمنه که مالک آن شدید به زنی اختیار کند. خدا آگاه‌تر است به (مراتب) ایمان شما که شما اهل ایمان بعضی از جنس بعضی دیگرید (و همه مؤمن و در رتبه یکسانید)، پس با کنیزان مؤمنه با اذن مالکشان ازدواج کنید و مهر آنها را به طرز پسندیده بدهید، کنیزانی که عفیف باشند نه زناکار و رفیق و دوست‌باز، پس چون شوهر کردند چنانچه عمل زشتی از آنها سر زند بر آنها نصف عذاب (یعنی حدّ) زنان پارسای آزاد است. این حکم درباره کسی است که بترسد مبادا به رنج افتد، و صبر کردن برای شما بهتر است، و خدا بخشنده و مهربان است.
و از شما کسی که به سبب تنگدستی نتواند با زنان آزاد مؤمن ازدواج کند، با کنیزان جوان با ایمانتان [ازدواج کنید و اظهار ایمان از سوی کنیزان در جواز ازدواج با آنان کافی است]. و خدا به ایمان شما [که کدام ظاهری و کدام حقیقی و واقعی است] داناتر است. [آزاد و کنیز در اصل و نسب و در رابطه ایمانی] از یکدیگر، [و اعضای یک پیکرید]، پس با کنیزان با اجازه صاحبانشان ازدواج کنید، و مهریه آنان را به طور شایسته و پسندیده به خودشان بپردازید. [جواز این ازدواج مشروط به آن است که کنیزان] پاکدامن باشند نه زناکار و نه گیرندگان دوست پنهانی. پس هنگامی که به ازدواج درآمدند، اگر مرتکب کار زشت شوند، بر آنان نصف مجازاتی است که بر زنان آزاد است. این [جواز ازدواج با کنیز] برای کسی از شماست که از مشقت [غریزه جنسی و دچار شدن به زنا] بترسد، و شکیبایی کردن برای شما بهتر است؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
هر كس را كه توانگرى نباشد تا آزادزنان مؤمنه را به نكاح خود درآورد از كنيزان مؤمنه‌اى كه مالك آنها هستيد به زنى گيرد. و خدا به ايمان شما آگاه‌تر است. همه از جنس يكديگريد. پس بندگان را به اذن صاحبانشان نكاح كنيد و مهرشان را به نحو شايسته‌اى بدهيد. و بايد كه پاكدامن باشند نه زناكار و نه از آنها كه به پنهان دوست مى‌گيرند. و چون شوهر كردند، هرگاه مرتكب فحشا شوند شكنجه آنان نصف شكنجه آزادزنان است. و اين براى كسانى است از شما كه بيم دارند كه به رنج افتند. با اين همه، اگر صبر كنيد برايتان بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
و هرکس از شما که توانائی مالی نداشته باشد که با زنان آزاد مؤمن ازدواج کند [بهتر است‌] با ملک یمینهایتان، از کنیزان مؤمن، ازدواج کند، و خداوند به ایمان شما داناتر است، همه از یکدیگرید، پس با اجازه سرپرستشان با آنان ازدواج کنید و مهرهایشان را به وجه پسندیده به ایشان بدهید [در حالی که‌] پاکدامنان غیر پلیدکار باشند، و دوست‌گیران نهانی نباشند، آنگاه چون ازدواج کردند، اگر مرتکب ناشایستی [زنا] شدند، مجازات آنان به اندازه نصف مجازاتی است که بر زنان آزاد مقرر است، این حکم [ازدواج با کنیزان‌] برای کسی از شماست که از آلایش گناه بترسد، و شکیبائی [و پاکدامنی‌] پیشه‌کردن برایتان بهتر است، و خداوند آمرزگار مهربان است‌
و هر كس از شما كه توانگرى و فراخدستى ندارد تا با زنان [آزاد] پاكدامن و با ايمان ازدواج كند، از كنيزان با ايمان كه مالك آنيد [به زنى گيرد]، و خدا به ايمان شما داناتر است، برخى‌تان از برخى ديگريد- همه يكسان و برابريد-. پس آنان را با اجازه كسانشان به زنى گيريد و كابينشان را به شيوه‌اى نيكو بدهيد، در حالى كه پاكدامنان باشند نه زشتكاران- زناكاران- و نه دوست‌گيران به پنهانى. و چون شوهر كنند اگر زشتكارى- زنا- كنند بر آنهاست نيمى از شكنجه‌اى كه بر آزادان است. اين- ازدواج با كنيزان- براى كسى از شماست كه از رنج و فشار [عزوبت و از گناه زنا بر خويشتن‌] بترسد، و اينكه شكيبايى و خوددارى كنيد براى شما بهتر است، و خدا آمرزگار و مهربان است.
و اگر کسی از شما نتوانست با زنان آزاده‌ی مؤمن ازدواج کند، می‌تواند با کنیزان دخترمؤمن خودتان ازدواج نماید. خداوند آگاه از ایمان شما است. (از ازدواج با کنیزان مؤمن سرپیچی نکنید، چرا که) برخی از برخی هستید (و شما و ایشان در برابر دین یکسان می‌باشید)، لذا با اجازه‌ی صاحبان آنان با ایشان ازدواج کرده و مهریّه‌ی ایشان را زیبا و پسندیده و برابر عرف و عادت (به تمام و کمال) بپردازید. کنیزانی را برگزینید که با عفّت و پاکدامن باشند و زناکارنباشند و برای خود دوستانی (نامشروع) برنگزینند. اگر پس از ازدواج، از ایشان زنا سر زد، عقوبت ایشان نصف عقوبت زنان آزاده (یعنی: پنجاه تازیانه) است. ازدواج با کنیزان به هنگام عدم قدرت برای کسی از شما آزاد است که ترس از فساد داشته باشد (و بترسد به مشقّتی دچار شود که به زنا منتهی گردد). و اگر شکیبائی ورزید (و از ازدواج با کنیزان خودداری کنید و بتوانید عفّت خود را مراعات دارید) برای شما بهتر است. و خداوند دارای مغفرت و مرحمت فراوان است.
و هر کس از شما، از نظر مالی (یا حالی) نمی‌تواند زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را به همسری (خود) در آورد، پس با دخترانی باایمان که مالک آنان هستید (ازدواج کنید). و خدا به ایمان شما داناتر است. همه‌ی آزادانتان و زرخریدانتان از (جنس و پیوند) یکدیگرید؛ پس آنان را با اجازه‌ی مالکان و خانواده‌شان به همسری (خود) در آورید و مهریه‌هاشان را به طور پسندیده به آنان بدهید در حالی‌که پاکدامن باشند نه زناکاران و نه دوست‌گیران پنهانی. پس چون به ازدواج (شما) در آمدند، اگر مرتکب فحشایی شدند، در این صورت بر آنان نیمی از عذاب [:مجازات] زنان آزاد است. این (پیشنهاد زناشویی با کنیزان) برای کسی از شماست که از تعب عزوبت بیم دارد و صبر کردن برای شما بهتر است. و خدا پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان است.
و آن کس که توانائی مالی ندارد از شما که کابین کند زنان آزاد با ایمان را پس از آنچه در ملک یمین شما است از کنیزکان با ایمان و خدا داناتر است به ایمان شما یک به یک (یا بعضی از شما از بعضی است) پس ازدواج کنید با آنان به اذن خانواده‌های آنان و بدیشان دهید مزدهای ایشان را به خوبی حالی که خویشتن نگهدارندگانند نه زناکاران و نه یارگیرندگان پس گاهی که شوی کردند اگر فحشائی آوردند بر ایشان است نصف آنچه بر زنان آزاد است از شکنجه این برای کسی است از شما که رنج عزوبت را ترسد و صبرکردن بهتر است برای شما و خدا است آمرزنده مهربان‌


النساء ٢٤ آیه ٢٥ النساء ٢٦
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«طَوْلاً»: دارائی و بضاعت. قدرت مادی و معنوی. «فَتَیَات»: جمع فَتاة، دختران نوجوان. مراد کنیزان است. «بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ»: برخی از برخی هستید و همگان برادران و خواهران ایمانی می‌باشید (نگا: حجرات / ، توبه / ). «مُحْصَنَات»: زنان عفیف و پاکدامن. حال است. «غَیْرَ مُسَافِحَات»: زنان عفیف و پاکدامن. حال دوم بشمار است. «أَخْدَان»: جمع خِدْن، رفیق و رفیقه. دوستان زن یا مردی که به گونه آشکار یا نهان با آنان معاشرت نامشروع انجام گیرد. «أُحْصِنَّ»: به ازدواج درآورده شدند. «عَنَت»: فساد و تباهی. فسق و فجور.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- جواز ازدواج با کنیزان مسلمان (فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المؤمنات)

روایات و احادیث

۲- جواز ازدواج با کنیزان، مشروط به نداشتن تمکن مالى براى ازدواج با زنان آزاده مؤمن (و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت ایمانکم) مؤیّد برداشت فوق، فرمایش امام باقر (ع) است که درباره معناى «طولاً» فرمود: من لم یجد منکم غنى.[۱]

۳- ازدواج با کنیزان غیر مؤمن جایز نیست. (فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المؤمنات)

۴- ممنوعیّت ازدواج با زنان غیر مسلمان* (المحصنات المؤمنات ... من فتیاتکم المؤمنات) چون در جمله مورد بحث، زنان آزاده و نیز کنیزان را مقید کرد به اینکه اهل ایمان باشند، معلوم مى شود ازدواج با زنان غیر مؤمن جایز نیست.

۵- آگاهى کامل خداوند به ایمان انسانها (و اللّه اعلم بایمانکم)

۶- اظهار ایمان از سوى کنیزان، مجوز ازدواج با آنان (من فتیاتکم المؤمنات و اللّه اعلم بایمانکم) تذکر به علم کامل الهى به ایمان انسانها، پس از مشروط دانستن ازدواج با کنیزان به ایمان، اشاره به این است که براى ازدواج با کنیزان ایمان ظاهرى کافى است.

۷- احکام و مقررات مشروط به ایمان، تنها مبتنى بر اظهار ایمان است، نه خصوص ایمان واقعى (من فتیاتکم المؤمنات و اللّه اعلم بایمانکم)

۸- پذیرفته شدن شخص به عنوان مسلمان، در گرو اظهار ایمان اوست، نه ایمان واقعى (من فتیاتکم المؤمنات و اللّه اعلم بایمانکم)

۹- نشأت گرفتن انسانها از یکدیگر، نشانه همسانى منزلت انسانى آنان (بعضکم من بعض)

۱۰- یکسانىِ مقامِ انسانىِ بردگان با سایر انسانها (من فتیاتکم المؤمنات ... بعضکم من بعض)

۱۱- مبارزه اسلام با تحقیر کنیزان و ننگ دانستن ازدواج با آنان (من فتیاتکم المؤمنات ... بعضکم من بعض)

۱۲- ازدواج با کنیز، مشروط به اذن مالک اوست. (فانکحوهنّ باذن اهلهنّ) «اهل کنیز»، همان مالک اوست.

۱۳- لزوم حفظ منزلت انسانى بردگان و محسوب نمودن آنان در زمره خانواده مالک (فانکحوهنّ باذن اهلهنّ) خداوند از مالک کنیز تعبیر به اهل کرده تا به این معنا اشاره کند که برده و کنیز، جزء خانواده مالک هستند و همانند دیگر اعضاى خانواده.

۱۴- وجوب پرداخت اجرت (مهریّه) به کنیزان بر طبق معیارهاى متعارف جامعه (و اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف)

۱۵- کنیز، مالک مهریّه خویش (فمن ما ملکت ایمانکم ... و اتوهُنّ اجورهنّ) از اینکه خداوند تصریح مى کند که مهریّه کنیز را به خود او بدهید (اتوهنّ اجورهنّ) و نفرمود که: اتوا اجورهنّ، معلوم مى شود مالک مهریّه، خود کنیز است نه مالک او.

۱۶- لزوم حفظ حقوق اقتصادى و اجتماعى بردگان (بعضکم من بعض ... اتوهُنّ اجورهنّ)

۱۷- عرف، میزانى در تعیین مقدار مزد کارها (اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف)

۱۸- جواز ازدواج با کنیز، مشروط به پاکدامنى او (فمن ما ملکت ایمانکم ... محصنات غیر مسافحات) ظاهراً کلمه «محصنات»، حال است براى «ما ملکت ایمانکم». بنابراین جواز ازدواج را مشروط مى کند به احصان و پاکدامنى کنیز.

۱۹- ازدواج با کنیزان زناکار جایز نیست. (فانکحوهنّ ... غیر مسافحات)

۲۰- ازدواج با کنیز رفیقباز جایز نیست. (فانکحوهنّ ... غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان) «اخدان»، جمع «خدن» و به معنى دوست و رفیق است.

۲۱- پاکدامنى زن، معیارى در انتخاب وى براى همسرى (فانکحوهنّ ... محصنات غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان)

۲۲- پاکدامنى کنیز پس از ازدواج، شرط لزوم پرداخت اجرت (مهریه) متعارف به وى* (اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متّخذات اخدان) بنابر اینکه «محصنات غیر مسافحات»، حال براى مفعول اوّل «اتوهنّ» باشد که در این صورت «محصنات» قید براى «اتوا» مى شود.

۲۳- حدّ زناى کنیزان مسلمان، نیمى از حدّ زنانى آزاده است. (فاذا احصنّ فان اتین بفاحشة فعلیهن نصف ما على المحصنات من العذاب) چون فعل «احصنّ» مجهول است، مراد از آن شوهردار بودن است، و چون ضمیر آن به «مؤمنات» برمى گردد، هر دو قید، یعنى مسلمان و شوهردار بودن، از آن استفاده مى شود. مؤیّد معناى مذکور براى «احصنّ» در برداشت فوق، فرمایش امام صادق (ع) است که درباره آن فرمود: یعنى نکاحهنّ ... .[۲]

۲۴- کنیز شوهردار، در صورت ارتکاب هر نوع فحشا، مستحق نیمى از کیفر زن آزاد* (فاذا احصنّ فان اتین بفاحشة فعلیهن نصف ما على المحصنات) در برداشت فوق، «فاحشة» به معناى مطلق کار زشت گرفته شده، نه به معناى «زنا».

۲۵- ترس از گرفتار شدن در تنگناهاى مشقّتبار جنسى، مجوّز ازدواج با کنیزان (فانکحوهنّ ... ذلک لمن خشى الْعنت منکم) «عنت» بمعنى مشقّت است و مراد از آن به مناسبت مورد، مشقّتهایى است که از ناحیه جنسى به آدمى وارد مى شود. «ذلک» اشاره به ازدواج با کنیزان است.

۲۶- ترس از ابتلا به زنا و فحشا، مجوز ازدواج با کنیزان* (ذلک لمن خشى الْعنت منکم) بسیارى از مفسران برآنند که مراد از «عنت» در آیه شریفه، زناست.

۲۷- فراهم آوردن ازدواجهاى سهل و آسان در جامعه، راه جلوگیرى از مفاسد جنسى (و من لم یستطع ... فمن ما ملکت ایمانکم ... ذلک لمن خشى الْعنت منکم) چون ازدواج با کنیزان سهل است و خداوند براى جلوگیرى از زنا و مفاسد جنسى آن را پیشنهاد و تجویز کرده، معلوم مى شود که بهترین راه براى جلوگیرى از مفاسد جنسى، فراهم آوردن ازدواج سهل و آسان است.

۲۸- لزوم فراهم کردن زمینه هاى ازدواج در جامعه، جهت جلوگیرى از فحشا و فساد (و من لم یستطع منکم ... فمن ما ملکت ایمانکم ... ذلک لمن خشى الْعنت منکم)

۲۹- ضرورت توجه به نیازهاى جنسى انسانها در تنظیم قوانین و سیاستهاى مربوط به هدایت صحیح مناسبات جنسى آنها (ذلک لمن خشى الْعنت منکم) چون خداوند با توجّه به غریزه جنسى انسانها ازدواج با کنیزان را تجویز کرده است.

۳۰- سالم سازى روانى، از اهداف تسهیل در قوانین ازدواج (ذلک لمن خشى الْعنت منکم)

۳۱- خویشتن دارى در غریزه جنسى، بهتر از ازدواج با کنیزان (فمن ما ملکت ایمانکم ... ذلک لمن خشى الْعنت منکم) در برداشت فوق متعلق صبر، «عنت» به معناى مشقت گرفته شده است و مفضّل علیه کلمه «خیر»، ازدواج با کنیز فرض شده است. یعنى «ان تصبروا على العنت خیر لکم من نکاحهن».

۳۲- قوانین ازدواج در جهت خیر و سعادت انسانها (و ان تصبروا خیرٌ لکم)

۳۳- خویشتن دارى در برابر گناه، موجب خیر و سعادت (و ان تصبروا خیرٌ لکم) بنابر اینکه متعلق «ان تصبروا»، ارتکاب زنا باشد که از کلمه «عنت» به دست مى آید. گفتنى است که در این صورت کلمه «خیر»، افعل تفضیل نخواهد بود.

۳۴- خداوند، غفور (بسیار آمرزنده) و رحیم (مهربان) است. (و اللّه غفور رحیم)

۳۵- تجویز ازدواج با کنیزان، مظهرى از غفران و رحمت الهى (و من لم یستطع منکم ... فمن منا ملکت ایمانکم ... و اللّه غفور رحیم)

۳۶- لزوم عطوفت و چشمپوشى در برخورد با تخلّفات جنسى (ذلک لمن خشى العنت منکم ... و اللّه غفور رحیم) یادآورى مغفرت و رحمت الهى پس از بیان احکام و مقررات ازدواج، مى تواند اشاره به این معنا باشد که متخلفان از مقررات ازدواج ممکن است مشمول مغفرت و رحمت الهى قرار گیرند و این درسى است براى انسانها در برخورد با متخلفان.

۳۷- رحمت الهى، منشأ غفران وى* (و اللّه غفور رحیم)

موضوعات مرتبط

  • آمرزش: منشأ آمرزش ۳۷
  • احکام:۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۱۴، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶
  • ازدواج: آثار ازدواج ۲۷، ۲۸، ۳۰ ; احکام ازدواج ۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۱۲، ۱۹، ۲۰، ۲۵، ۲۶ ; ازدواج با زناکار ۱۹ ; ازدواج با غیر مسلمان ۴ ; ازدواج با کنیز ۱، ۲، ۳، ۶، ۱۱، ۱۲، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۵، ۲۶، ۳۱، ۳۵ ; اهمیّت ازدواج ۲۸ ; سهولت در ازدواج ۲۷، ۳۰ ; عفت در ازدواج ۱۸ ; فلسفه ازدواج ۳۲ ; ولایت در ازدواج ۱۲
  • اسلام: آثار اقرار به اسلام ۶، ۸ ; اقرار به اسلام ۷
  • اسماء و صفات: رحیم ۳۴ ; غفور ۳۴
  • اضطرار: آثار اضطرار ۲۵
  • اطمینان: عوامل اطمینان ۳۰
  • انسان: تساوى انسان ۹، ۱۰ ; نیازهاى انسان ۲۹
  • برده: حفظ شخصیّت برده ۱۳ ; حقوق اجتماعى ۱۶ ; حقوق اقتصادى برده ۱۶ ; شخصیّت برده ۱۰
  • جامعه: عوامل رشد جامعه ۲۷
  • حدود: احکام حدود ۲۳، ۲۴ ; حد زناى کنیز ۲۳، ۲۴ ; حدّ زناى محصنه ۲۳
  • خدا: آمرزش خدا ۳۵، ۳۷ ; رحمت خدا ۳۵، ۳۷ ; علم خدا ۵
  • رشد: عوامل رشد ۳۳
  • زن: عفّت زن ۲۱
  • سعادت: زمینه سعادت ۳۲ ; عوامل سعادت ۳۳
  • شهوترانى: مبارزه با شهوترانى ۲۷
  • عرف: نقش عرف ۱۷
  • عفّت: اهمیّت عفّت ۱۸
  • غریزه جنسى:۳۱
  • فحشا: مبارزه با فحشا ۲۸
  • فساد: مبارزه با فساد ۲۷، ۲۸
  • فساد جنسى: برخورد با فساد جنسى ۳۶
  • قانونگذارى: شرایط قانونگذارى ۲۹
  • کار: اجرت کار ۱۷
  • کنیز: حقوق کنیز ۱۱، ۱۴ ; عفّت کنیز ۲۲ ; مالکیت کنیز ۱۵ ; مهریه کنیز ۱۴، ۱۵، ۲۲
  • گناه: آثار اجتناب از گناه ۳۳
  • مساوات: منشأ مساوات ۹
  • موضوع‌شناسى: ملاک موضوع‌شناسى ۱۷
  • مهریه: احکام مهریه ۱۴
  • همسر: ملاک انتخاب همسر ۲۱

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۴ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۴۶۹، ح ۱۸۳.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۳۵، ح ۹۶ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۷۰، ح ۱۹۰.