نتایج جستجو

بود که نقص و مرض و پیسى شمرده نمى شد. (تخرج بیضاء من غیر سوء) «سوء» کلمه اى است که براى هر آفت و دردى به کار مى رود و کنایه از پیسى نیز مى باشد (لسان العرب)

تکرار در قرآن: ۲(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... پيسى. مرضى است جلدى كه رنگ قسمتهائى از بدن سفيد مى‏گردد [آل عمران:49]، به اذن خدا كور مادرزاد

وتا زير بغل ادامه بده. در تورات، آمده است: سفيدى دست موسى گرفتار مرض برص و پيسى شده بود، «3» ولى در قرآن كلمه‌ى‌ «مِنْ غَيْرِ سُوءٍ» آمده تا بگويد سفيدى

خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از

خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از

خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از

محبّت‌آميز فرمود دستت را در گريبانت كن بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون آفتى از پيسى و غيره و برو با اين دو معجز در ضمن نه معجز يا برو با نه معجز كه اين دو در

خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از

خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از

خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از

هفتاد نوع از انواع بلا از او دور گردد كه سهل‌ترين آنها ديوانگى و مرض خوره و پيسى است و جايش در بهشت عدن است كه در وسط بهشتها است. جلد 3 صفحه 331 وَ اصبِر

هفتاد نوع از انواع بلا از او دور گردد كه سهل‌ترين آنها ديوانگى و مرض خوره و پيسى است و جايش در بهشت عدن است كه در وسط بهشتها است. جلد 3 صفحه 331 وَ إِن‌ عاقَبتُم‌

من ساخته و در آن دميدى تا به امر من مرغى گرديد و آن‌گاه كه كور مادرزاد و پيسى را به امر من شفا دادى و مردگان را به امر من از قبر بيرون آوردى و آن‌گاه كه

محبّت‌آميز فرمود دستت را در گريبانت كن بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون آفتى از پيسى و غيره و برو با اين دو معجز در ضمن نه معجز يا برو با نه معجز كه اين دو در

محبّت‌آميز فرمود دستت را در گريبانت كن بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون آفتى از پيسى و غيره و برو با اين دو معجز در ضمن نه معجز يا برو با نه معجز كه اين دو در

هفتاد نوع از انواع بلا از او دور گردد كه سهل‌ترين آنها ديوانگى و مرض خوره و پيسى است و جايش در بهشت عدن است كه در وسط بهشتها است. جلد 3 صفحه 331 30 إِن‌َّ

فرمود دستت را در گريبانت كن چون بيرون آرى سفيد و درخشنده باشد بدون علّت و مرض پيسى و عيب ديگرى و چون از امرى ترس بر تو غالب شود بازوهاى خود را ببدنت بچسبان

من ساخته و در آن دميدى تا به امر من مرغى گرديد و آن‌گاه كه كور مادرزاد و پيسى را به امر من شفا دادى و مردگان را به امر من از قبر بيرون آوردى و آن‌گاه كه

من ساخته و در آن دميدى تا به امر من مرغى گرديد و آن‌گاه كه كور مادرزاد و پيسى را به امر من شفا دادى و مردگان را به امر من از قبر بيرون آوردى و آن‌گاه كه

هفتاد نوع از انواع بلا از او دور گردد كه سهل‌ترين آنها ديوانگى و مرض خوره و پيسى است و جايش در بهشت عدن است كه در وسط بهشتها است. جلد 3 صفحه 331 ادع‌ُ إِلي‌