هود ٧٧
ترجمه
هود ٧٦ | آیه ٧٧ | هود ٧٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سِیءَ بِهِمْ»: حضور ایشان لوط را بدحال و ناراحت کرد، چرا که ایشان را انسان گمان برد. «ضَاقَ بِهِم ذَرْعاً»: سخت به تنگنا افتاد و کاری برای ایشان از دستش بر نمیآمد. دلش به حال آنان سوخت و بسیار نگران ایشان گردید. «ذَرْعاً»: تاب و توان. ضیقِ ذِراع یا ذَرْع، کنایه از فقدان طاقت و عدم توانائی است، و رَحْبِ ذِراع یا ذَرع، کنایه از تاب و توان انجام کار است. ذرع را کنایه از صدر و قلب هم گرفتهاند. (ذِراعاً) تمییز است و محوَّل از فاعل، یعنی: عَجَزَتْ قُوَّتُهُ عَنْ حِمَایَتِهِمْ مِنْ أَذی قَوْمِهِ. «عَصِیبٌ»: پیچیده و دشوار. سخت و شدید.
تفسیر
- آيات ۸۳ - ۷۷، سوره هود
- مراد از ((بناتى )) و ((اطهرلكم )) در سخن لوط (ع ) به قوم خود: ((هؤ لاء بناتى هناطهرلكم ))
- معناى جواب قوم لوط (ع ) به او، كه گفتند: ((تو مى دانى كه ما، در دختران تو حقىنداريم ...)) و وجوهى كه در مورد آن گفته شده است
- توضيح اين كلام لوط (ع ) كه بعد از ماءيوس شدن از انصراف قوم خود گفت : ((لو انلى بكم قوة او آوى الى ركن شديد)). و اقوال مختلف در اين باره
- فرشتگان ماءمور عذاب ، خود را معرفى كرده ، به لوط (ع ) مى گويند از آن سرزمين دورشود
- عذاب و هلاك قوم لوط (ع ) با زيرورو شدن زمين و بارش سنگ
- تهديد همه ستمكاران به نزول عذابى همانند عذاب قوم لوط (ع ) بر آنان
- بحث روايتى (رواياتى درباره قوم لوط، فرشتگان ميهمانان لوط و داستان هلاكت قوم او)
- داستان لوط (ع ) و قوم او از زبان امام باقر عليه السلام
- بررسى روايتى كه متضمن بيان كيفيت مخصوصى در مورد زيرو رو شدن سرزمين قوملوط (ع ) است و بيان ضعف آن
- سخن صاحب المنار در رد آنچه درباره كيفيت زيرو رو كردن سرزمين قوم لوط (ع ) توسطجبرئيل ، نقل شده است
- نقاط ضعف در سخنان صاحب المنار
- حجت اخبار مربوط به مسائلى كه موضوع حكم تكليف نيستند، تعبدپذير وقابل جعل شرعى نيست
- توجيه مراد از (ركن شديد) كه لوط (ع ) تمناى وجود آنرا در خانه اش مى كرد
- ۱- داستان قوم لوط در قرآن
- ۲- عاقبت امر قوم لوط (ع )
- ۳- شخصيت معنوى لوط (ع )
- ۴- داستان لوط و قوم او در تورات
- نقاط تفاوت بين داستان قوم لوط در تورات فعلى و آنچه در قرآن كريم آمده است
نکات آیه
۱- فرشتگان پس از گفتوگو با ابراهیم(ع)، به دیار قوم لوط رفتند و بر حضرت لوط(ع) وارد شدند. (و لما جاءت رسلنا لوطًا)
۲- فرشتگان، به صورت و شکل انسانها بر حضرت لوط(ع) وارد شدند. (و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم)
۳- لوط(ع)، بى خبر از ماهیت مهمانان خویش (فرشته بودن آنان) و ناآگاه از مأموریت ایشان (و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم ... و قال هذا یوم عصیب)
۴- لوط(ع) با ورود فرشتگان، عرصه را بر خویشتن تنگ دید و ناراحتى و اندوه وى را فرا گرفت. (و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا) «ذرعاً» - که به معناى کشیدن ذراع دست است - تمییزى مبدل از فاعل مى باشد. بنابر این «ضاق بهم ذرعاً»; یعنى، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوى آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف کسى یا چیزى مَثَل است براى کسى که از انجام کارى ناتوان است و بدان دست رسى ندارد. «سىءَ» فعل مجهول «ساء» (ناراحتش کرد) است و «باء» در «بهم» سببیه است. بنابراین «سىء بهم» یعنى به سبب (آمدن) آنها براى لوط ناراحتى ایجاد شد.
۵- لوط(ع)، خویشتن را موظّف به محافظت از میهمانان خویش مى دانست. (و لما جاءت رسلنا ... قال هذا یوم عصیب)
۶- لوط(ع) روز ورود فرشتگان را روزى سخت با وضعیتى پیچیده و دشوار ارزیابى کرد. (و قال هذا یوم عصیب) عصیب به معناى دشوارى و سختى است و اصل آن از عَصْب به معناى بستن است. گویا بدان جهت روز سخت را «یوم عصیب» مى گویند که شرّ و دشوارى آن برخى بر برخى دیگر پیچیده است (برگرفته شده از مجمع البیان).
روایات و احادیث
۷- «عن أبى جعفر(ع): ... و کان لوط إبن خالة ابراهیم و کانت إمرأة ابراهیم سارة اُخت لوط و کان لوط و ابراهیم نبیین مرسلین منذرین و کان لوط رجلاً سخیاً کریماً یقرى الضیف إذا نزل به و یحذّرهم قومه...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است: ... لوط پسر خاله ابراهیم و ساره همسر ابراهیم خواهر لوط بود. لوط و ابراهیم هر دو پیغمبر مرسل و انذارکننده بودند و لوط مردى سخاوتمند و کریم بود و از میهمانى که بر او وارد مى شد پذیرایى مى کرد و میهمانان را از قوم خود برحذر مى داشت».
۸- «عن أبى جعفر(ع) عن رسول الله(ص) قال جبرئیل: ان قوم لوط کانوا اهل قریة لایتنظفون من الغائط و لایتطهرون من الجنابة بُخلاء أشحّاء على الطعام و ان لوطاً لبث فیهم ثلاثین سنة و إنما کان نازلاً علیهم و لم یکن منهم... ;[۲] از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) روایت شده که جبرئیل گفت: قوم لوط اهل قریه اى بودند که خود را از غائط پاک نمى کردند و براى جنابت غسل نمى کردند. مردمى بخیل و بر خوردن حریص بودند. لوط در بین آنان سى سال درنگ کرد.او وارد بر آنان بود و از آنان نبود ...».
۹- «عن أبى عبدالله(ع) قال: إن الله تعالى بعث اربعة أملاک فى إهلاک قوم لوط ... فأتوا لوطاً وهو فى زراعة له قرب المدینة ...;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده است: خداوند متعال چهار فرشته براى هلاک کردن قوم لوط فرستاد ... پس نزد لوط رفتند در حالى که او در کشتزار خود در نزدیکى شهر بود ...».
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): قصه ابراهیم(ع) ۱
- قوم لوط: بخل قوم لوط ۸; خست قوم لوط ۸; رذایل قوم لوط ۸; عذاب قوم لوط ۹
- لوط(ع): ارزیابى لوط(ع) ۶; اندوه لوط(ع) ۴; روزهاى سخت لوط(ع) ۶; سخاوت لوط(ع) ۷; فضایل لوط(ع) ۷; قصه لوط(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۹; لوط(ع) و ملائکه ۳، ۴; محدوده علم لوط(ع) ۳; مسؤولیت لوط(ع)۵; مسؤولیت مهمانان لوط(ع) ۳; مهمانخنوازى لوط(ع) ۵، ۷; نگرانى لوط(ع) ۴
- ملائکه: تجسم ملائکه ۲; ملائکه در سرزمین قومخلوط ۱; ملائکه عذاب ۹; ملائکهو ابراهیم(ع) ۱; ملائکه و لوط(ع) ۱، ۲
- مهمان: اهمیت دفاع از مهمان ۵