ذَرْعا

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«ذَرع» را بعضى به معناى قلب، و بعضى به معناى خُلق گرفته اند; بنابراین «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً» یعنى دلش به خاطر این مهمان هاى ناخوانده، در چنین شرائط سختى، تنگ و ناراحت شد. ولى به طورى که «فخر رازى» در تفسیرش از «ازهرى» نقل کرده، «ذَرع» در این گونه موارد به معناى طاقت است، و در اصل، فاصله میان دست هاى شتر به هنگام راه رفتن مى باشد.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

اندازه كردن طول پارچه با ذراع. در قاموس و اقرب آمده «ذرع الثوب ذرعاً: قاسه بالذراع» و ذراع چنانكه در دو كتاب فوق است از مرفق تا سر انگشت وسط دست مى‏باشد. [هود:77] معنى تحت الفظى «ضاق ذرعه» اين است كه: اندازه گيريش تنگ آمد و از اين جمله فرو ماندن و ناچار ماندن اراده مى‏شود معنى آيه چنين است چون فرستادگان ما پيش لوط آمدند غمگين شد و در كارشان فرو ماند زيرا بوضع قومش آشنا بود و مى‏ترسيد ميهمانان را كه به صورت جوانهابودند از دست وى بگيرند. [حاقة:32] يعنى سپس در زنجيريكه طول آن هفتاد ذراع است در آريدش. آيا مراد از هفتاد ذراع بودن بيان طول واقعى زنجير است و يا مراد كثرت است طول است و هفتاد گفتن مثل «اِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبعينَ مَرَّةً» است؟ به درستى معلوم نيست گرچه احتمال اول قوى است و حمل به ظاهر بهتر است. و در آن صورت قهراً ميان عمل كافر و اندازه زنجير تناسبى هست. و مى‏شود گفت كه اين شخص در زندگى دنيا بر زنجيرهاى بسيارى بسته بود و روح و دلش و فكر و عقيده‏اش در ميان زنجيرهاى اميال و شهوات و خود پسندى مقيد بود و همان زنجيرها در آخرت مجسم شده بلاى جانش خواهد گرديد، در اين صورت احتمال دوم قوى است و اللّه العالم. [كهف:18]. يعنى: سگشان بازوهاى خويش را بر آستانه گشوده است.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...