البقرة ٢٥٥
ترجمه
البقرة ٢٥٤ | آیه ٢٥٥ | البقرة ٢٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حَیّ»: زنده جاوید و باقی پایدار. «قَیُّوم»: نگهدار جهان و گرداننده امور آن. (الْحَیُّ) و (الْقَیُّومُ): صفت یا بدل، و یا خبر مبتدای محذوف میباشد. «سِنَةٌ»: چرت. از ماده (وسن). «مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ»: آنچه در پیش روی آنان است که امور مربوط به این جهان است. «مَا خَلْفَهُمْ»: آنچه در پشت سر آنان است که امور مربوط به آن جهان یعنی آخرت است. «لا یُحِیطُونَ»: احاطه نمیکنند. فراچنگ نمیآورند. «کُرْسِیُّ»: تخت سلطنت. عرش. در اینجا مراد علم و عظمت و قدرت خدا است. «لا یَؤُودُهُ»: او را درمانده و ناتوان نمیسازد و بر او سنگینی نمیکند. از ماده (أود).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
اللَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ... (۳) عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ... (۳) وَ مَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ... (۳) إِنْ کُلُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ... (۴) يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ... (۶) وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِ... (۲) يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ... (۶) وَ لاَ تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ... (۴) غَافِرِ الذَّنْبِ وَ قَابِلِ... (۱) وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِي... (۶) اللَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ... (۳) يَوْمَئِذٍ لاَ تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ... (۲) يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ... (۶) يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ... (۵) ذٰلِکَ بِأَنَ اللَّهَ هُوَ الْحَقُ... (۱) وَ لاَ تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ... (۴) قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعاً... (۳) رَبِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ... (۳)
لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدّاً (۰) وَ کُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ... (۱) وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ... (۵) لاَ يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ... (۳) لٰکِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا... (۱) إِنَ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي... (۴) فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى... (۰) إِنَ اللَّهَ يُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ... (۲) وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِي... (۵) إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ... (۳) الم (۰) حم (۰) قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ... (۰)
تفسیر
- آيه ۲۵۵ ، سوره بقره
- معناى حى و گفتار پيرامون معناى حيات
- اقسام سه گانه زندگان و زندگانى در آيات قرآنى
- اوصاف زندگى دنيا در قرآن و اشاره به حيات جاودانى آخرت
- حيات حقيقى حيات واجب الوجود است كه بالذات فناناپذير است
- معناى (( قيوم ))
- اشكالى كه برخى در جمله (سنه و لا نوم ) كرده اند و پاسخ به آن اشكال
- صفات الهى در آية الكرسى
- تاءثير علل و اسباب طبيعى به اذن و تاءثير و تصرف خدا منتهى مى گردد
- حد شفاعت هم با شفاعت زبانى منطبق است و هم با سلبيت تكوينى
- احاطه خداى تعالى بر آنچه كه با شفيعان حاضر است و آنچه از آنها غايب است
- طرح يك سؤ ال و پاسخ به آن
- علم ، هر چه هست از خدا هست همچنان كه قوت و عزت و حيات منحصر در خدا است
- مراد از كرسى و وصعت كرسى خداوند در ((وسع كرسيه ...))
- رواياتى در فضيلت و اهميت آية الكرسى
- مراد از كرسى
- عرش و نسبت آن با كرسى
نکات آیه
۱ - تنها خداوند شایسته پرستش است. (اللّه لا اله الاّ هو)
۲ - خداوند، تنها زنده جاوید و همواره پاینده اى است که قائم به ذات خویش و همه کائنات قائم به اوست. (اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم) کلمه «قیّوم» به معناى پاینده اى است که حفظ و نگهدارى همه چیز به اوست. (القائم الحافظ لکل شىء و المعطى له ما به قوامه.)
۳ - خداوند، «حىّ» و «قیّوم» است. (هو الحىّ القیّوم)
۴ - حیات و قیومیّت مطلق، ملاک معبودِ بر حق (اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم) آوردن دو صفت «حىّ» و «قیّوم»، اشاره به علّت حصر عبودیّت در خداوند است; یعنى تنها زنده قائم به ذات و مدبّر اشیا، مى تواند معبود باشد.
۵ - مدیریّت، تدبیر و نگاهدارى همه هستى، تنها از آن خداوند است. (هو الحىّ القیّوم) برخى در معناى «قیّوم» گفته اند که «القائم بتدبیر الخلق و حافظه و المراقب علیه».
۶ - بى نیازى مطلق خداوند از غیر (هو الحىّ القیّوم) برخى در معناى کلمه «قیّوم» گفته اند: «هو القائم بذاته». (روح المعانى) و لازمه قیام به ذات، بى نیازى از غیر است.
۷ - هیچگاه خواب سبک (چُرت) و سنگین، خداوند را فرانمى گیرد. (لا تأخذه سنة و لا نَوم)
۸ - خداوند، لحظه اى از تدبیر و قوام بخشیدن به عالم هستى غافل نیست. (الحىّ القیّوم لا تأخذه سنة و لا نَوم)
۹ - حاکمیّت و مالکیّت مطلق خداوند، بر آنچه در آسمانها و زمین است. (عالم هستى) (له ما فى السّموات و ما فى الارض) لازمه ملکیّت بر هر چیز، حاکمیّت نسبت به آن است; بلکه ملکیّت، مساوق با حاکمیت است.
۱۰ - تعدد آسمانها در نظام هستى (له ما فى السموات) از صیغه جمع استفاده شده است.
۱۱ - ناسازگارىِ غفلت از تدبیرِ عالم با قیّومیت خداوند. (الحىّ القیوم لا تأخذه سنة و لا نوم) جمله «لا تأخذه ... » به منزله بیانى است براى صفت «قیوم».
۱۲ - هیچ دگرگونى و تغییرى در ساحت قُدس خداوندى راه ندارد. (لا تأخذه سنة و لا نوم)
۱۳ - هیچکس غیر خدا از خود چیزى ندارد، هر چه هست از اوست. (له ما فى السّموات و ما فى الارض) هر چه هست، از آن خداست (له ما ... )، تعبیر دیگرى است از اینکه هیچکس از خود چیزى ندارد.
۱۴ - هیچکس در پیشگاه خداوند، جُز به اذن او شفاعت نمى کند. (من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه)
۱۵ - تأثیر علل و اسباب در نظام هستى، به اذن خداوند است. (من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه) مراد از شفاعت، مى تواند شفاعت تکوینى نیز باشد; یعنى هیچکس در عرض خداوند، قدرت مستقلّى ندارد و اگر هم تأثیرى داشته باشد، به اذن اوست.
۱۶ - شفاعت، منافاتى با قدرت و مالکیّت مطلق الهى ندارد. (له ما فى السّموات و ما فى الارض من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه)
۱۷ - مالکیّت مطلق الهى بر هستى، مقتضى نفى هر گونه قدرت مستقل در جهان هستى (له ما فى السّموات و ما فى الارض من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه) جمله «من ذاالّذى ... » که حاکى از نفى قدرت مستقل در جهان هستى است، مى تواند نتیجه مالکیّت مطلق الهى باشد.
۱۸ - تأثیر علل و اسباب نظام هستى، بر حیطه علم مطلق الهى (من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه یعلم ما بین ایدهم و ما خلفهم) بنابراینکه مراد از «شفاعت»، تأثیر علل و اسباب نظام هستى باشد.
۱۹ - خداوند، داناىِ مطلق، به گذشته، حال و آینده موجودات است. (یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم)
۲۰ - خداوند، داناىِ مطلق، به آشکار و نهان است. (یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم)
۲۱ - خداوند، داناىِ مطلق، به آغاز و انجام، گذشته و آینده و آشکار و نهانِ شفیعان است. (یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم) مراد از «ما بین ایدیهم»، افعال، رفتار و تصرفاتى است که در نزد شفیعان، آشکار است و مراد از «و ما خلفهم»، اعمال و کردارى است که از نظر آنان مخفى و نهان است.
۲۲ - جز به مقدارى که خدا بخواهد، کسى از علم او آگاه نمى گردد. (و لا یحیطون بشىء من علمه الاّ بما شاء)
۲۳ - ناتوانى و عجز انسان از دستیابى به علم مطلق الهى (و لا یحیطون بشىء من علمه الاّ بما شاء)
۲۴ - معارف و دانشها، پرتویى اندک، از دانایى خداوند (و لا یحیطون بشىء من علمه الاّ بما شاء)
۲۵ - فراگیرى حکومت و قدرت الهى بر آسمانها و زمین (جهان هستى) (لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم ... وسع کرسیّه السّموات و الارض) به قرینه جمله هاى قبلى، مراد از «کرسى»، حکومت و قدرت الهى است.
۲۶ - عدم غفلت در تدبیر عالم، مالکیت، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثیر اسباب و علل، نشانه و دلیل قیّومیّت خداوند (الحىّ القیّوم ... وسع کرسیّه السّموات و الارض) تمام مطالبى که پس از صفت «القیّوم» آمده است، مى تواند توضیح دهنده آن صفت و نیز برهانى براى اثبات آن باشد.
۲۷ - نگاهدارى آسمانها و زمین (نظام هستى) براى خداوند، گران و دشوار نیست. (و لا یؤدُه حفظهما)
۲۸ - «کرسى»، داراى موجودیتى فراگیر بر آسمانها و زمین و حافظ آنهاست. (وسع کرسیّه ... و لا یؤدُه حفظهما) بنابراینکه ضمیر «لا یؤده» به «کرسى» برگردد.
۲۹ - نگاهدارى آسمانها و زمین براى «کرسى»، گران و دشوار نیست. (و لا یؤدُهُ حفظهما) بنابراینکه ضمیر «لا یؤده»، به «کُرسى» برگردد.
۳۰ - تنها خداوند، «عَلىّ» (بلند مرتبه) و «عظیم» (با عظمت) است. (و هو العلىّ العظیم)
روایات و احادیث
۳۱ - فراگیرى دانایى خداوند بر آسمانها و زمین (وسع کرسیه السّموات و الارض) امام صادق (ع) درباره آیه «وسع کرسیه ... » فرمود: علمه[۱].
۳۲ - «کرسى»، علم اختصاصى خداوند که هیچکس (حتى انبیا) بر آن آگاهى نمى یابد. (وسع کرسیّه) امام صادق (ع): ... و الکرسى هو العلم الذى لم یطلع اللّه علیه احداً من انبیائه و رُسُله و حججه (ع)[۲].
۳۳ - ائمه معصومین (ع)، اذن در شفاعت دارند. (من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه) امام صادق (ع): ... نحن اولئک الشّافعون[۳]
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ۱۰ ; مالکیت آسمان ۹
- آفرینش: تدبیر آفرینش ۵، ۸، ۱۱، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹ ; وابستگى آفرینش ۱۷
- ائمه(ع): فضایل ائمه(ع) ۳۳
- اسماء و صفات: حى ۲، ۳ ; عظیم ۳۰ ; على ۳۰; قیوم ۳
- انبیا: محدودیت علم انبیا ۳۲
- انسان: ضعف انسان ۲۳
- توحید: توحید افعالى ۲، ۵، ۱۳ ; توحید صفاتى ۱۷ ; توحید عبادى ۱، ۴
- خدا: اذن خدا ۱۴، ۱۵، ۲۶ ; بىنیازى خدا ۶ ; تدبیر خدا ۵، ۸، ۱۱، ۲۶ ; جاودانگى خدا ۲ ; حاکمیت خدا ۹ ; حیات خدا ۲، ۴ ; ذات خدا ۱۲ ; صفات جلال خدا ۷، ۱۱ ۱۲، ۲۶ ; صفات جمال خدا ۶، ۸ ; علم خدا ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۳۱، ۳۲ ; قدرت خدا ۱۶، ۲۶، ۲۷ ; قیومیت خدا ۲، ۴، ۱۱، ۲۶ ; مالکیت خدا ۹، ۱۳، ۱۶، ۱۷، ۲۶ ; مشیّت خدا ۲۲ ; خدا و خواب ۷ ; خدا و غفلت ۱۱
- شفاعت: اذن در شفاعت ۱۴، ۳۳ ; حقیقت شفاعت ۱۶
- شفیعان: ۲۱، ۳۳
- علم: مبدأ علم ۲۴
- عوامل طبیعى: ۱۵، ۱۸، ۲۶
- کرسى: ۲۸، ۲۹، ۳۲
- معبود: معبود شایسته ۱، ۴