هود ٧٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۹#link319 | آيات ۷۶ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۹#link319 | آيات ۶۹ - ۷۶ سوره هود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۹#link320 | بشارت به همسر ابراهيم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۹#link320 | بشارت تولد اسحاق، به همسر ابراهيم «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۹#link321 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۹#link321 | معناى سلام فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط «ع»، به ابراهيم «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۰#link325 | انتساب ترس به ابراهيم «ع»، با عصمت آن جناب، منافات ندارد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۰#link325 | شگفت زده شدن همسر ابراهيم «ع»، از بشارت بچه دار شدن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۰# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۰#link325 | مجادله ابراهيم «ع»، براى رفع عذاب از قوم لوط]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۰#link325 | مجادله | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۰#link327 | بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۰#link327 | بحث روايتى (رواياتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۱#link329 | خصوصيات روحى، همچون خصوصيات جسمى، قابل توارث است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۱#link330 | گفتارى پيرامون قصه بشارت میهمانان ابراهیم «ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۱#link329 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۴۱#link330 | گفتارى پيرامون | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۵
کپی متن آیه |
---|
قَالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَيْکُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ |
ترجمه
هود ٧٢ | آیه ٧٣ | هود ٧٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَهْلَ الْبَیْتِ»: أَهْلَ منصوب به اختصاص است. «حَمِیدٌ»: ستوده. شایسته حمد و ثنا. «مَجِیدٌ»: بزرگوار. دارای فضل و احسان فراوان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ... (۰) يَا زَکَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ... (۰) فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا... (۱)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ «73»
(فرشتگان به همسر ابراهيم) گفتند: آيا از كار خداوند تعجّب مىكنى؟
رحمت و بركات الهى بر شما اهل خانه (و خاندان رسالت) نازل باد، همانا او (پروردگارى) ستوده و بزرگوار است.
نکته ها
روزى اميرالمؤمنين على عليه السلام به گروهى سلام كردند، آنها در جواب گفتند: «عليك السلام و رحمة اللّه و بركاته عليكم اهل البيت و مغفرته و رضوانه»، حضرت فرمودند: در پاسخ سلام، بيش از آنچه ملائكه به ابراهيم عليه السلام گفتند اضافه نكنيد، لذا جملهى «و رحمة اللّه و بركاته» كافى است. «1»
سؤال: با توجّه به اينكه در آيهى فوق، فرشتگان به همسر حضرت ابراهيم عليه السلام، اهلبيت خطاب كردند و طبعاً همسر هر فردى اهلِخانهى او بشمار مىآيد، چرا در آيهى تطهير؛ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» «2»، همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله جزء اهلبيت او محسوب نمىشوند؟
پاسخ: اگر صرفاً به معناى لغوى كلمه تكيه كنيم، طبيعتاً كلمهى «اهلبيت» به همسر انسان اطلاق مىگردد، امّا گاهى دليل در دست داريم كه فردى را از اين معنا خارج مىكند، نظير
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». احزاب، 33.
جلد 4 - صفحه 93
آيه «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» «1» كه فرزند نوح عليه السلام را از اهل او به حساب نمىآورد، يا گاهى دليلى پيدا مىشود كه فردى را در اين امر داخل مىسازد، مثل آنچه كه در مورد سلمان آمده كه حضرت رسول فرمودند: «سلمان منّا اهل البيت» «2»
در آيهى تطهير نيز روايات بسيارى در دست است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با بردن افراد خاصّى به زير عبا، فقط آنها را اهل بيت خود ناميدند و اجازه نفرمودند كه حتّى همسرشان امّسلمه، وارد شود.
پیام ها
1- گاهى فرشتگان با غير پيامبر نيز تكلّم و گفتگو مىكنند. «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ»
2- زن نيز مىتواند مخاطب ملكوتيان قرار گيرد. «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ» (فرشتگان همسر حضرت ابراهيم را از ناباورى نهى كردند)
3- هرگز از امدادهاى غيبى الهى، مأيوس نشويم. «أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»
4- براى برطرف كردن استبعاد وتعجّب در امرى، نعمتهاى بيشمار الهى را ياد كنيم. أَ تَعْجَبِينَ ... رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ (همان خدايى كه آتش را بر ابراهيم عليه السلام، سرد و او را بر بتپرستان پيروز نمود، مىتواند به پيرزنى عقيم و شوهرى سالخورده، فرزندانى عطا فرمايد)
5- فرزند صالح، رحمت وبركت از جانب خداست. «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ»
«1». هود، 46.
«2». بحار، ج 18، ص 19.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 94
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (73)
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ: ملائكه گفتند آيا تعجب مىكنى از كار خداى تعالى، چه عجب باشد كه به قدرت كامله از صنع بىآلت و فضل بىعلت از ميان دو پيرى فرزندى بوجود آورد. رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ:
بخشايش الهى و بركتها و زيادتى خيرات سبحانى بر شما است اى اهل بيت ابراهيم. إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ: بدرستى كه ذات احديت خداوند ستوده است به اعطاى نعم و بزرگوار است به اظهار كرم، يا محمود است به افعال و كريم است به اعطاى عطيه قبل از استحقاق، يا واسع است از حيثيت قدرت و نعمت. از سدّى نقل شده كه ساره از جبرئيل در باب وقوع ولد علامتى خواست، جبرئيل چوب خشك به دست گرفت فورا سبز و خرم گشت.
تبصره: در انوار فرمايد: آيه شريفه براى رفع تعجب ساره است، چه خوارق عادات به اعتبار اهل بيت نبوت و مهبط معجزات و تخصيص ايشان به مزيد نعم و كرامات بديع و عجيب محل استبعاد نباشد، خصوصا كسى كه پيوسته ملاحظه
جلد 6 - صفحه 105
آيات و معجزات كرده و خوارق عادات از پيغمبر خدا ديده باشد، اگر بعد هم مثل آن بيند استغرابش بىوجه باشد. و اينكه ساره را از اهل بيت ابراهيم گردانيده، دلالت نمىكند براينكه زوجات شخص از اهل بيت او باشد، زيرا ساره دختر عموى حضرت ابراهيم بود، و بدين جهت او را از اهل بيت فرموده. و جبّائى كه يكى از علماى عامه است اين مطلب را تصديق نموده.
در مجمع- روايت شده كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام گذشت به جمعى و سلام نمود جواب دادند: و عليك السّلام و رحمة اللّه و بركاته و مغفرته و رضوانه: فرمود: تجاوز نكنيد نسبت به ما از آنچه ملائكه گفتند به پدر ما ابراهيم عليه السّلام كه: رحمة اللّه و بركاته عليكم اهل البيت. «1» ايقاظ: در تفسير صافى: عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه خداى تعالى وحى فرمود به ابراهيم عليه السّلام پسرى براى تو به وجود آيد. به ساره خبر داد، گفت: آيا از من تولد يابد؟ و حال آنكه من پيرزنم. پس حق تعالى وحى فرمود به ابراهيم عليه السّلام نزديك است آن پسر پيدا شود، و اولاد او چهارصد سال معذب باشند. چون طول كشيد بر بنى اسرائيل عذاب فرعونيان، ضجه و ناله نمودند به درگاه الهى چهل روز. خداوند وحى فرمود به موسى و هارون نجات داديم ايشان را از فرعون، پس محو شد از آنها صد و هفتاد سال.
راوى گويد: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: همچنين شما اگر بجا بياوريد آنچه آنها نمودند، هرآينه خدا فرج ما را رساند، و چنانچه ننموديد منتهى شود امر به نهايت خود. «2» از اين حديث شريف ظاهر مىشود كه ضجه و ناله منتظران ظهور دولت حقه، هرآينه فرج را نزديك گرداند، و لذا امر به دعا در تعجيل فرج شده است.
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 180، و تفسير عياشى ج 2 ص 154، و تفسير برهان ج 2 ص 229.
«2» تفسير صافى ص 262 طبع محمودى.
جلد 6 - صفحه 106
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ (69) فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ (70) وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ (71) قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ (72) قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (73)
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ (74) إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ (75) يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ (76)
ترجمه
و بتحقيق آوردند فرستادگان ما ابراهيم را بشارت گفتند خواهانيم براى تو سلامتى گفت سلامتى براى شما باد پس درنگ نكرد كه آورد گوساله بريان پختهاى را
پس چون ديد دستهاشان نميرسد بسوى آن نپسنديد آنها را و در دل جاى داد از آنها ترسى گفتند نترس همانا ما فرستاده شديم بسوى قوم لوط
و زن او ايستاده بود پس خنديد پس بشارت داديم او را به اسحق و از پس اسحق بيعقوب
گفت اى واى بمن آيا فرزند آورم با آنكه من پير زنم و اين شوهر من است كه پير مرد است همانا اين هر آينه چيزى است شگفتآور
گفتند آيا تعجّب ميكنى از كار خدا رحمت خدا و بركتهايش بر شما اهل خانه همانا او ستوده و بزرگوار است
پس چون رفت از ابراهيم ترس و آمد او را بشارت گفتگو ميكرد با ما در باره قوم
جلد 3 صفحه 96
لوط
همانا بود ابراهيم هر آينه بردبار غمخوار بازگشت كنندهاى
ابراهيم روى گردان از اين همانا بتحقيق آمد فرمان پروردگار تو و همانا آينده است ايشانرا عذابى كه ردّ نخواهد شد.
تفسير
خداوند فرستاد بسوى حضرت ابراهيم عليه السّلام براى بشارت بولد ملائكهاى را و آنها چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده چهار نفر بودند جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و كرّ و بيل و پس از ورود سلام نمودند براى عرض تحيّت و دعاى بسلامتى آنحضرت و جواب شنيدند و چيزى طول نكشيد كه آنحضرت براى ايشان گوساله پاكيزه بريان پختهاى حاضر فرمود چنانچه عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حنيذ يعنى پاكيزه بريان پخته و بعضى گفتهاند حنيذ بريان شده بسنگ گرم كرده است و مناسبتر بودن معنى اوّل با مقام بر اهل خرد واضح است و نيز از آنحضرت روايت شده است كه حضرت ابراهيم بآنها فرمود بفرمائيد عرض كردند نميخوريم تا قيمت آنرا بفرمائى فرمود قبل از خوردن بسم اللّه بگوئيد و بعد از فراغت الحمد للّه حقّ آنرا ادا نمودهايد جبرئيل كه رياست بر سايرين داشت بآنها توجّه فرمود و گفت حقّ خدا اين است كه چنين كسى را خليل خود قرار دهد ولى باز حضرت ابراهيم ديد كه آنها دست بسوى غذا دراز ننمودند با آنكه بصورت بشر بودند و چون در آنزمان معمول بود كه اگر ميهمان از تناول غذاى ميزبان خود دارى مينمود علامت سوء قصد او بود چنانچه در اينزمان هم حمل بر تكبّر يابى مهرى ميشود لذا از آنها براى اين عمل خوشش نيامد و قدرى خائف شد كه مبادا اراده مكروهى داشته باشند ولى اظهار نفرمود با اينحال آنها احساس نمودند و براى اطمينان خاطر مبارك عرضه داشتند مترس ما ملائكه نزول عذابيم بقوم لوط و غذاى بشر را تناول نمىنمائيم در اين حال زوجه و دختر خاله آنحضرت ساره بنت لا حج حاضر و ايستاده بود اين گفتگو را شنيد و خنديد از خوشحالى كه ميهمانهاى ايشان ملائكه و مقرّبان درگاه الهى هستند يا براى تعجّب از حال قوم لوط كه عذاب بآنها نزديك شده و هنوز در غفلتند يا مراد آنستكه از ترس حائض شد چون ضحك گاهى باين معنى استعمال ميشود و از اين باب است كه ميگويند ضحكت الشجرة وقتى صمغ آن جارى يا شكوفهاش ظاهر گردد و در علل و عيّاشى ره
جلد 3 صفحه 97
از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يعنى تعجّب نمود از قول آنها و در معانى و مجمع و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حائض شد و قمّى ره فرموده ضحكت يعنى حائض شد با آنكه مدّتها بود حيض نميديد و يائسه شده بود و بشارت دادند ملائكه او را از طرف خداوند بولادت حضرت اسحق و پس از او بولادت حضرت يعقوب از آنحضرت كه دو پيغمبر مرسل بودند و حضرت ابراهيم حضرت اسمعيل را از هاجر داشت ولى ساره اولاد نداشت و مأيوس شده بود لذا مخصوص ببشارت گشت و گفتهاند خنده او بعد از اين بشارت بود و در آيه تقديم و تأخير شده است و در مجمع اين معنى را بروايت از امام باقر عليه السّلام نسبت داده است در هر حال بعد از اين بشارت ساره بر سبيل تعجّب و عادت زنانه بزبانش جارى شد اى واى بر من آيا ميشود من پير زن از اين شوهر پير مرد اولاد دار شوم با آنكه كاملا مطمئن بود كه اين امور در جنب قدرت الهى سهل است در علل از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه ساره آنروز نود سال داشت و حضرت ابراهيم يكصد و بيست سال با اين وصف ملائكه باو گفتند آيا تعجّب مينمائى از قدرت خدا رحمت خدا و بركات او بر شما خانواده باد همانا خداوند مستحقّ ثنا و حمد است در افعالش، صاحب كرم و احسان است به بندگانش خصوصا بخانواده نبوّت و طهارت كه شمائيد و براى اين سؤال مقدّر شد كه اولاد او چهار صد سال بدست فراعنه معذّب باشند بوسائلى و بعدا تخفيفى در آن روى داد چنانچه عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده است و چون ترسيكه پيدا شده بود از دل حضرت ابراهيم خارج و مطمئن شد و بشارت باو رسيد شروع فرمود بگفتگوى با ملائكه در باره قوم لوط چون آن حضرت خاله زاده او بود چنانچه در سوره اعراف ذكر شد و حضرت ابراهيم بردبار و دلسوز و مهربان و غمخوار و اهل دعا و توبه و انابه بود و حتّى الامكان ميخواست آنها را از عذاب الهى نجات دهد و شرح گفتگوى آنحضرت با ملائكه كه بواسطه تكرار سؤال و جواب تعبير از آن بمجادله شده است در قصّه حضرت لوط بيايد انشاء اللّه تعالى و در خاتمه گفتگو ملائكه عرض كردند خوب است از اين معنى صرف نظر فرمائيد فائده ندارد قضا و حكم الهى جارى و حتمى شده است و قابل ردّ و شفاعت نيست.
جلد 3 صفحه 98
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا أَ تَعجَبِينَ مِن أَمرِ اللّهِ رَحمَتُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيكُم أَهلَ البَيتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (73)
گفتند ملائكه رسل اللّه خطاب بساره آيا تعجب ميكني از كار الهي و حال آنكه رحمت الهي و بركات او پي در پي بر شماها که اهل البيت خليل اللّه هستيد ميبارد محققا خداوند حميد است بلكه حمد مختص باو است و مجيد است تمام خوبيها را داراست بايد او را بخوبي ياد كرد.
قالُوا أَ تَعجَبِينَ مِن أَمرِ اللّهِ با اينكه قدرت كامله الهيه بهمه چيز تعلق ميگيرد هم قادر است بتواند اسباب ايجاد كند و بر وفق طبيعت و هم بدون اسباب و بر خلاف طبيعت مثل خلقت آدم و عيسي عليهما السلام و مثل خلقت جميع افراد فرداي قيامت از خاك و عود ارواح و مثل معجزات صادره بدست انبياء و هزارها امر ديگر.
رَحمَتُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيكُم أَهلَ البَيتِ مخصوصا نسبت بحضرت ابراهيم که آتش براي او گلستان شود و يك نفر موحّد را در ميان اينکه همه مشرك حتي عموي خود عظمت و شوكت دهد و مكنت و ثروت عنايت كند.
اشكال- شما شيعيان در آيه شريفه تطهير ميگوييد زوجات نبي داخل در اهل البيت نيستند با اينكه در اينکه آيه صريحا ساره را از اهل البيت قرار داده جواب- اهل البيت مجرد انتساب نسبي يا سببي نيست بلكه بايد در عقيده و اخلاق و اعمال موافق با ربّ البيت باشند جايي که در حق پسر نوح که بلا واسطه از صلب او خارج شده بفرمايد إِنَّهُ لَيسَ مِن أَهلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيرُ صالِحٍ که شرحش گذشت و پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در حق سلمان فارسي عجمي بفرمايد
(السلمان منّا اهل البيت)
ملاك اهليت دست ميآيد پس چگونه ميتوان عايشه را جزو اهل بيت شمرد
جلد 11 - صفحه 91
و آيه تطهير را در آيات زوجات قرار داد شما اهل تسنن اگر هزار عيب او را مستور كنيد و منكر شويد جنگ جمل را نميتوانيد انكار كنيد با اينكه بعقيده خودتان علي عليه السّلام خليفه چهارم پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بوده و شما مالك بن نويره و اصحابش را که فقط زكاة را بعمّال ابي بكر ندادند اهل ردّه ميدانيد و قتل و اسيري آنها را جايز ميدانيد و عايشه که با خليفه رسول اللّه چنگ كرد ام المؤمنين و افضل از صديقه طاهره ميپنداريد با اينكه ساره قطع نظر از زوجيت دختر عموي ابراهيم بود دليل نيست بر اينكه زوجه جزو اهل البيت باشد!
إِنَّهُ حَمِيدٌ در اول سوره حمد معناي حمد و مدح و شكر و وجه اختصاص حمد بخدا و ساير خصوصيات آن را بيان كردهايم مجيد گفتند بمعني كريم است که قبل از استحقاق مبتدء بنعم است تفضلا
(كلّ نعمك ابتداء)
( يا مبتدء بالنعم قبل استحقاقها).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 73)- به هر حال رسولان پروردگار فورا او را از این تعجب در آوردند، و سوابق نعمتهای فوق العاده الهی را بر این خانواده و نجات معجز آسایشان را از چنگال حوادث یادآور شدند و به او «گفتند: آیا از فرمان خداوند تعجب میکنی»؟
(قالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ).
در حالی که «رحمت خدا و برکاتش بر شما اهل بیت بوده و هست» (رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ).
همان خدایی که ابراهیم را از چنگال نمرود ستمگر رهایی بخشید، و در دل آتش سالم نگاه داشت.
این رحمت و برکت الهی تنها آن روز و آن زمان نبود بلکه در این خاندان همچنان ادامه داشته و دارد، چه برکتی بالاتر از وجود پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و امامان معصوم که در این خاندان آشکار شدهاند.
و در پایان آیه برای تأکید بیشتر، فرشتگان گفتند: «او (خدایی است) که حمید و مجید است» (إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ).
ج2، ص363
نکات آیه
۱- فرشتگان، به همسر ابراهیم گوشزد کردند که فرزنددار شدنش، خواسته خداوند است. (ءألد و أنا عجوز ... قالوا أتعجبین من أمر الله) «أمر الله»; یعنى، کارى که خداوند به تحقق آن فرمان داده است و مراد از آن، فرزنددار شدن ساره و ابراهیم(ع) در سن پیرى است.
۲- تحقّق امرى که خداوند اراده کند - هر چند خارق عادت باشد - حتمى است و شایسته تردید نیست. (قالوا أتعجبین من أمر الله) استفهام در «أتعجبین» استفهام انکار توبیخى است. بنابراین جمله «أتعجبین ...»; یعنى، چرا از تحقق امرى که خدا خواسته، شگفت زده مى شوى و آن را بعید مى شمرى؟
۳- فرشتگان، همسر ابراهیم را از اینکه در تحقق خواست خداوند تردید کند و از آن شگفت زده باشد ، نهى کردند. (قالوا أتعجبین من أمر الله)
۴- ابراهیم(ع) و خانواده او، همواره مشمول رحمت و برکات خاص خداوند بودند. (رحمت الله و برکته علیکم أهل البیت)
۵- اسحاق و یعقوب، رحمت و برکتى از ناحیه خداوند براى ابراهیم(ع) و خانواده او (فبشّرنها بإسحق ... رحمت الله و برکته علیکم أهل البیت)
۶- فرزند صالح ، رحمت و برکت خداوند است. (فبشّرنها بإسحق ... رحمت الله و برکته علیکم أهل البیت)
۷- ابراهیم(ع) و خانواده او ، داراى منزلت و مقامى والا در پیشگاه خداوند (رحمت الله و برکته علیکم أهل البیت)
۸- شایستگیهاى انسانها در پیشگاه خدا ، زمینه ساز برخوردار شدن آنان از نعمتهاى خاص او (فبشّرنها بإسحق ... أتعجبین من أمر الله رحمت الله و برکته علیکم أهل البیت) جمله «رحمت الله و برکاته...» حکایت از شایستگیهاى خاندان ابراهیم و منزلت والاى آنان در نزد خدا دارد و این جمله تعلیل براى مفهومى است که از «أتعجبین...» استفاده مى شود و گویاى این معناست که چون شما خاندان ابراهیم خاندانى شایسته هستى پس شگفتى ندارد که او شما را از نعمتهاى خاص خویش بهره مند سازد.
۹- خداوند، حمید (پسندیده کار) و مجید (والا مقام) است. (إنه حمید مجید) «حمید» به معناى محمود (ستایش شونده) است و برخى گفته اند به معناى حامد (ستایش کننده) نیز مى تواند باشد. مجید از مجد به معناى عظمت و بزرگى است.
۱۰- خداوند، ستایش کننده بندگان نیکوکار خویش است. (إنه حمید)
۱۱- نزول رحمت و برکت خاص از ناحیه خداوند بر ابراهیم(ع) و سایر شایستگان رحمت، نمودى از ستایش خدا از آنان و جلوه اى از والامقامى اوست. (رحمت الله و برکته علیکم أهل البیت إنه حمید مجید) «إنه حمید مجید» به منزله تعلیل براى شمول رحمت و برکت بر خاندان ابراهیم است; یعنى، چون خداوند از کار نیک بندگان ستایش مى کند و شما اهل بیت نیز کارهاى نیک انجام دادید و سزاوار ستایشید، خداوند رحمت و برکات خویش را بر شما ارزانى داشته است.
۱۲- ستودن کارهاى خوب دیگران ، عملى پسندیده است. (إنه حمید)
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): رحمت بر ابراهیم(ع) ۴، ۵، ۱۱; رحمت بر خانواده ابراهیم(ع) ۴، ۵; مدح ابراهیم(ع) ۱۱; مقامات ابراهیم(ع) ۷; مقامات خانواده ابراهیم(ع) ۷
- احسان: اهمیت احسان ۱۰
- اسحاق(ع): برکت اسحاق(ع) ۵; رحمت بودن اسحاق(ع) ۵
- اسماء و صفات: حمید ۹; مجید ۹
- انسان: آثار فضایل انسان ها ۸
- خدا: برکات خدا ۵، ۶; حتمیت اراده خدا ۲; رحمت خدا ۵، ۶; مدحهاى خدا ۱۰; مشیت خدا ۱; نشانه هاى مدحهاى خدا ۱۱
- رحمت: مدح مشمولان رحمت خاص ۱۱; مشمولان رحمت ۴، ۵
- ساره: باردارى ساره ۱; ساره و تحقق مشیت خدا ۳; شک ساره ۳
- عمل: تحسین عمل پسندیده ۱۲; عمل پسندیده ۱۲
- فرزند: اهمیت فرزند صالح ۶; برکت فرزند صالح ۶; رحمت بودن فرزند صالح ۶
- محسنان: مدح محسنان ۱۰
- ملائکه: ملائکه و ساره ۱، ۳; نواهى ملائکه ۳
- نعمت: زمینه نعمت خاص ۸
- یعقوب(ع): برکت یعقوب(ع) ۵; رحمت بودن یعقوب(ع) ۵
منابع