ابراهيم ٣٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۰: خط ۴۰:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴#link38 | آيات ۱۹ - ۳۴،سوره ابراهيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴#link38 | آيات ۱۹ - ۳۴ سوره ابراهيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link39 | اشاره به معناى ((حق )) و بيان اينكه مراد از حق بودند خلقت آسمانها و زمين هدفداربودن عالم هستى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link40 | بيان آیه: «إن يَشَأ يُذهِبكُم وَ يَأتِ بِخَلقٍ جَدِيد»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link40 | بيان جمله : ((ان يشايدهبكم و ياءت بخلق جديد)) و پاسخ به يك سؤال در اين مورد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link41 | معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link41 | معناى جمله : ((و برزوا الله جميعا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link42 | بيان بگو مگوى كفار، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link42 | بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link43 | سخن شيطان با پيروان خود، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link43 | سخن شيطان با پيروان خود در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link45 | بيان اين كه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link44 | معناى اينكه در قيامت شيطان به اتباع خود مى گويد: ((خدا به شما وعده حق داد و من بهشما وعده دادم ولى وفا نكردم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link46 | رد كلام فخر رازى، در خصوص استثناء در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link45 | بيان اينكه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link46 | رد كلام فخر رازى در خصوص استثناء در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link47 | بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link47 | بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link48 | انسان مختار است و خود مسؤ ول نيك و بد اعمال خويش است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link48 | انسان مختار است و خود، مسؤول نيك و بد اعمال خويش است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link49 | وجوهى كه در مورد تركيب و معناى آيه : ((الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة ...))گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link49 | اختلاف مفسران، در معناى آيه: «ألَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَة...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link50 | موارد اختلاف مفسرين در بيان معنى و مفاد مفردات آيه فوق الذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link51 | مراد از كلمۀ «طيّبه» و کلمه «خبیثه»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link51 | بيان مراد از ((كلمه طيبه )) اى كه به شجره طيبه تشبيه شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link53 | آغاز و ادامه هدايت مؤمنان، از ناحيه خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link52 | مقصود از كلمه خبيثه كه به شجره خبيثه تشبيح شده شرك به خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link55 | وضع رهبران کفر و ضلالت، که مردم خود را هلاكت كشاندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link53 | آغاز و ادامه هدايت مؤ منين از ناحيه خداوند است (يثبت الله الذين آمنوابالقول الثابت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link56 | انگيزه اصلى مشركان در شرك ورزيدن به خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link54 | چند معناى ديگر كه براى آيه : ((يثبت الله الذين آمنوا...)) ذكر كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link58 | استدلال بر اختصاص تدبیر عام موجودات، به خداوند تعالی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link55 | حكايت حال سردمداران و بزرگان ضلالت و ظلم كه كفران نعمت كرده مردم خود را هلاكتكشاندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link60 | معناى سؤال و مراد از جملۀ «وَ آتَيكُم مِن كُلِّ مَا سَألتُمُوهُ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link56 | انگيزه اصلى مشركين در شرك ورزيدن به عمد و اختيار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link61 | توضيحى درباره اين كه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link57 | وجه جمع بين دو آيه اى كه يكى وجود دوستى در قيامت اثبات و ديگرى نفى مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link62 | بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link58 | استدلال بر اختصاص ربوبيت براى خدا به اختصاص تدبير عام موجودات به او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link64 | چند روايت در مورد سؤال قبر و تفسیر آيه: «يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link59 | معناى ((سخر لكم الفلك )) و سخر لكم الانهار))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link60 | معناى سؤ ال و توضيح مراد از جمله : اتيكم منكل ما سالتموه : خداوند از تمام آنچه از او خواستيد به شما داد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link61 | توضيحى درباره اينكه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست (و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link62 | روايتى درباره مراد از كلمه طيبه و كلمه خبيثه در آيه((مثل كلمة طيبة كشجرة طيبة ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link63 | نقل ورد سخن ((آلوسى )) كه در روايتى بنابر آن مراد از شجره خبيثه بنى اميه اندمناقشه كرده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link64 | چند روايت در مورد سؤ ال قبر و تطبيق آيه : (( يثبت الله الذين آمنوا...)) بر آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link65 | چند روايت در تطبيق آيه : (( الذين بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۸#link66 | روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۳۵

کپی متن آیه
وَ آتَاکُمْ‌ مِنْ‌ کُلِ‌ مَا سَأَلْتُمُوهُ‌ وَ إِنْ‌ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ‌ لاَ تُحْصُوهَا إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لَظَلُومٌ‌ کَفَّارٌ

ترجمه

و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است!

ترتیل:
ترجمه:
ابراهيم ٣٣ آیه ٣٤ ابراهيم ٣٥
سوره : سوره ابراهيم
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا سَأَلْتمُوُهُ»: آنچه خواسته باشید. یعنی خداوند در جهان به ودیعت نهاده است هر آنچه را که در زندگی بدان نیازمندید و خواهان آنید. «لا تُحْصُوهَا»: آنها را نمی‌توانید سرشماری کنید و به حساب آورید. از مصدر إِحصاء به معنی سرشماری کردن. «ظَلُومٌ»: بسیار ستمگر. «کَفَّار»: بسیار ناسپاس.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱- خداوند، همه نیازها و خواسته هاى وجودى بشر را به او عطا کرده است. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) دو احتمال درباره سؤال در جمله «ما سألتموه» وجود دارد: سؤال به معناى دعا و درخواست زبانى; سؤال و درخواست وجود و طبع انسان; یعنى، آنچه بشر در وجود و طبیعت خود به عنوان موجودى مستقل نیاز دارد، خداوند به او عطا فرموده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

۲- انسان در تأمین همه نیازمندیهاى خویش محتاج به خداست. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) از اینکه خداوند فرمود: همه خواسته هاى شما را برآورده و تأمین کردم، دلیل احتیاج انسان در رفع تمامى نیازمندیهایش به او است.

۳- خداوند، آگاه به نیازها و خواسته هاى انسان و توانا بر تأمین آنهاست. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) چون خداوند تمامى نیازهاى نوع بشر را برآورده است، معلوم مى شود از آن نیازها آگاه و بر اعطاى آنها قادر است.

۴- خداوند، بخشى از هر یک از انواع تقاضاها و درخواستهاى انسان را به آنان عطا فرمود. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) برداشت فوق مبتنى بر این است که: «من» در «من کلّ» براى تبعیض باشد و نیز مقصود از سؤال در جمله «سألتموه» درخواست و تقاضاى زبانى باشد، نه نیازها و خواسته هاى وجودى.

۵- همه نیازمندیها و خواسته هاى مادى بشر در طبیعت وجود دارد. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه)

۶- انسان برخوردار از نعمتها و احسان بیشمار الهى است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها)

۷- نعمتهاى خداوند به بشر هرگز قابل شمارش نیست. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها)

۸- ناتوانى انسان از شناخت همه نعمتهاى الهى (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها) ناتوانى انسان از شمارش نعمتهاى الهى ممکن است به این دلیل باشد که او از شناخت بسیارى از نعمتهاى الهى عاجز است، تا چه رسد به شمارش همه آنها.

۹- تمامى آنچه خداوند در تأمین نیازها و خواسته هاى بشر به او داده است، نعمت و احسان است. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها) از اینکه خداوند داده هاى خود به بشر (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) را نعمت خوانده است (و إن تعدوا نعمت الله...)، مطلب فوق به دست مى آید.

۱۰- انسان، مورد لطف و عنایت خاص خداوند و داراى مقام و مرتبه ویژه در پیشگاه اوست. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها)

۱۱- تأمین همه نیازها و خواسته هاى وجودى انسان و برخوردار ساختن وى از نعمتهاى بیشمار، دلیل توحید ربوبى خداوند (الله الذى خلق السموت و الأرض ... و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها)

۱۲- روحیه ستم پیشگى و ناسپاسى انسان، فلسفه دریغ نمودن خداوند از برآوردن تمامى درخواستها و تقاضاهاى او (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه ... إنّ الإنسن لظلوم کفّار) برداشت فوق بر این اساس است که «من» در «من کلّ» براى تبعیض و مقصود از سؤال درخواست زبانى باشد و نیز جمله «إن الإنسان لظلوم کفّار» تعلیل براى جملات پیشین باشد.

۱۳- انسان در برابر نعمتهاى بیکران الهى، بسیار ستم پیشه و ناسپاس است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار) «ظلوم» و «کفّار» صیغه مبالغه است و بر کثرت و فراوانى معناى خود دلالت دارد.

۱۴- انسان به خویشتن ستمکار و در برابر نعمت و احسان، بسیار ناسپاس است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار) مقصود از «ظلوم» بودن انسان، به قرینه بیان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خویشتن است.

۱۵- شکر و سپاس در برابر نعمتهاى الهى لازم است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار) جمله «إن الإنسان لظلوم کفّار» در مقام بیان زشتى ستم و ناسپاسى نعمتهاى الهى است، و این مى رساند که شکر و سپاس در برابر نعمتهاى الهى، امرى لازم است; زیرا اگر لازم نبود، ترک آن زشت و ناپسند نمى نمود.

۱۶- ناسپاسى در برابر نعمت و احسان، امرى بس نکوهیده و ناپسند است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار)

۱۷- کفران و ناسپاسى نعمتهاى الهى، ظلم به خویشتن است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار)

۱۸- سرشت انسان با نوعى از ظلم به خویشتن و ناسپاسى عجین است. (إنّ الإنسن لظلوم کفّار)

موضوعات مرتبط

  • انسان: تأمین برخى از نیازهاى انسان ۴; تأمین نیازهاى انسان ۹، ۱۱; صفات انسان ۱۳، ۱۴; طبع انسان ۱۸; ظلم انسان ۱۳، ۱۴، ۱۸; عجز انسان ۸; فضایل انسان ۶، ۱۰; کفران نعمت انسان ۱۳، ۱۴; منشأ تأمین نیازهاى انسان ۱، ۲، ۳; نعمتهاى انسان ۶; نیازهاى مادى انسان ۵
  • توحید: دلایل توحید ربوبى ۱۱
  • خدا: شناخت نعمتهاى خدا ۸; عطایاى خدا ۱، ۴; علم غیب خدا ۳; قدرت خدا ۳; موارد احسان خدا ۹; موارد نعمتهاى خدا ۹; وفور نعمتهاى خدا ۷، ۱۳
  • خود: ظلم به خود ۱۴، ۱۷، ۱۸
  • دعا: موانع اجابت دعا ۱۲
  • شکر: اهمیت شکر نعمت ۱۵
  • ظلم: آثار ظلم ۱۲
  • کفران: آثار کفران نعمت ۱۲، ۱۷; سرزنش کفران نعمت ۱۶; کفران نعمت ۱۸; ناپسندی کفران نعمت ۱۶
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۰
  • نعمت: مشمولان نعمت ۶
  • نیازها: منابع تامین نیازها ۵; منشا نیاز به خدا ۲; نیاز به خدا ۲

منابع