الأعراف ١٤٩: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و هنگامی که افتاد در دست ایشان و دیدند که گمراه شدند گفتند اگر رحم نکند بر ما پروردگار ما و نیامرزد ما را همانا باشیم از زیانکاران | |-|معزی=و هنگامی که افتاد در دست ایشان و دیدند که گمراه شدند گفتند اگر رحم نکند بر ما پروردگار ما و نیامرزد ما را همانا باشیم از زیانکاران | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::10|١٠ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::149|١٤٩]] | قبلی = الأعراف ١٤٨ | بعدی = الأعراف ١٥٠ | کلمه = [[تعداد کلمات::21|٢١]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ»: بسی پشیمان شدند و افسوس فراوان خوردند. در اصل دست خود را گاز گرفتن و چانه بر دست ندامت افگندن است. واژه (فی) به معنی (عَلی) است. | «سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ»: بسی پشیمان شدند و افسوس فراوان خوردند. در اصل دست خود را گاز گرفتن و چانه بر دست ندامت افگندن است. واژه (فی) به معنی (عَلی) است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۷
ترجمه
الأعراف ١٤٨ | آیه ١٤٩ | الأعراف ١٥٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ»: بسی پشیمان شدند و افسوس فراوان خوردند. در اصل دست خود را گاز گرفتن و چانه بر دست ندامت افگندن است. واژه (فی) به معنی (عَلی) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۳۸ - ۱۵۴، سوره اعراف
- اشاره به اينكه بنى اسرائيل مردمى مادى و حس گرا و تحت تاءثير مرام بت پرستىقبطيان بوده اند.
- برهانى كوتاه و لطيف در بيان مصنوع نبودن خداى تعالى
- مواعده خداوند با موسى (ع )
- معناى رؤ يت در كلام موسى (ع ): رب ارنى انظر اليك
- مراد از رؤ يت در درخواست موسى (ع ): (( ربّ ارنى انظر اليك (( و در آيات مشابه ديگر،علم ضرورى است
- حقيقت علم ضرورى كه از آن به رؤ يت تعبير مى شود
- تعبير از اينگونه معلومات به رؤ يت تعبيرى است شايع ؛ در مواردى كه تعبير (( رؤ يتخدا(( آمده است خصوصياتى ذكر شده كه مراد از رؤ يت را مى رساند.
- حاصل سخن در مراد از رؤ يت در كلام خدا
- علم ضرورى مخصوص به خداى تعالى ، حقيقتى است كه قرآن پرده از آن برداشته است .
- نفى رؤ يت خدا (( لن ترانى (( مربوط به دنيا است و معناى نفى رؤ يت نفى طاقت وقدرت بر آن است .
- مراد از تكلم خدا با موسى (ع ) و چگونگى آن
- تورات نسبت به معارف و شرايعى كه مورد نياز بشر است كتاب كاملى نيست
- مقصود از جمله : (( ساءريكم دارالفاسقين (( در آيه شريفه و وجوهى كه در معناى آنگفته شده است
- وجه تقييد تكبر و امثال آن به (( بغير الحق ((
- حبط عمل و بى اجر بودن آن ، خود يك نحو كيفر است
- اشاره به ماجراى گوساله پرستيدن بنى اسرائيل
- معناى جمله : (( و لمّا سقط فى ايديهم ...(( در آيه شريفه
- معناى جمله : (( اعجلتم امر ربّكم ((
- رفتار تند موسى (ع ) با هارون (ع ) بعد از بازگشتن به سوى بنىاسرائيل و مواجه شدن با گوساله پرستى
- رفتار حضرت موسى (ع ) با برادرش هارون منافاتى با عصمت آن حصرت ندارد!
- وجوهى كه مفسرين براى اين عمل حضرت موسى (ع ) بيان كرده اند.
- چرا با اين كه موسى (ع ) قبل از بازگشت از ميقات از گوساله پرستى بنىاسرائيل خبر داشته غضبناك نشد؟
- رواياتى در ذيل (اجعل لنا الها كما لهم آلهة )
- روايتى پيرامون نحوه سخن خداوند با موسى عليه السلام
- دو روايت در مورد تقاضاى موسى (ع ) رؤ يت خداوند را
- گفتگوها و مشاجرات علماء و اهل بحث اشاعره و معتزله درباره درخواست رؤ يت توسط موسى
- بيان ضعف روايتى كه مى گويد موسى (ع ) از زبان قومش تقاضاى رؤ يت كرد
- تجلى خدا تعالى فى حد نفسه امر ممكنى است ولى كسى و چيزى تابتحمل آن را ندارد
- دو نكته ديگر كه از روايت استفاده مى شود.
- رواياتى ديگر در مورد تقاضاى رؤ يت ، تجلى براى جبلّ، صعقه موسى ، دكّجبل و...
- يكى از (كروبين ) وسطه تجلى خدا شده است
- رواياتى درباره الواح تورات و گوساله پرستى بنىاسرائيل
- بحث روايتى (پاره اى از روايات از ائمه عليهم السلام در معناى رؤ يت قلب )
- اصطلاح (( ظلّ(( و (( ظلال (( در لسان اهل بيت عليهم السلام
- همانطور كه مقصود از رؤ يت ، ديدن به چشم نيست ، مقصود ايمان قلبى از راهاستدلال هم نيست
- چند روايت درباره حجاب بين خدا و خلق
- روايتى از امام صادق (ع ) درباره معرفت به خدا
- انحصار معرفت به خدا در فكر واستدلال ، خودجهل به خدا و شرك خفى به او است
- در علم به هر چيزى نخست علم به آفريدگار آنحاصل مى شود و محال است كه خداى تعالى شناخته نشود
- توضيح فقرات ديگرى از روايت كه معرفت با واسطه به خدا را شرك دانسته است
نکات آیه
۱- بنى اسرائیل پس از مدتى با پى بردن به عدم شایستگى مجسمه گوساله براى پرستش، به گمراهى خود آگاه و از کرده خویش پشیمان شدند. (و لما سقط فى أیدیهم و رأوا أنهم قد ضلوا) جمله «سقط فى أیدیهم» کنایه از پشیمانى است. زیرا انسان در هنگام پشیمانى چانه خویش را بر دستانش قرار مى دهد ; به گونه اى که گویا در دست خود فرو افتاده است.
۲- بنى اسرائیل پس از آگاهى به گمراهى خویش، از گوساله پرستى توبه کردند و به گناه خویش معترف شدند. (قالوا لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین)
۳- بنى اسرائیل پس از اذعان به گمراهى خویش، به این حقیقت رسیدند که نجاتشان از فرجام شوم گوساله پرستى در گرو شمول رحمت خدا و مغفرت اوست. (قالوا لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین)
۴- عفو و مغفرت خداوند جلوه اى از رحمت اوست. (لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا)
۵- شمول رحمت خدا بر بندگان و آمرزش گناه آنان جلوه اى از ربوبیت خداوند بر بندگان است. (لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا)
۶- مرتدان بنى اسرائیل به خاطر دوران گوساله پرستى، نگران آینده اى زیانبار براى خویش بودند. (لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین)
۷- زیانکارى، فرجام حتمى مشرکان و مرتدان (لنکونن من الخسرین)
۸- قوم موسى على رغم پیشینه گوساله پرستى به رحمت و مغفرت الهى امیدوار بودند. (لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا)
۹- ضرورت امیدوار بودن به رحمت و مغفرت خدا، حتى با داشتن پیشینه گناهى چون شرک و ارتداد (لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین)
۱۰- شمول رحمت خدا و آمرزش او تنها راه نجات از زیان گناه و گرایشهاى شرک آلود است. (لئن لم یرحمنا ربنا و یغفر لنا لنکونن من الخسرین)
موضوعات مرتبط
- آمرزش: آثار آمرزش ۱۰ ; امیدوارى به آمرزش ۹
- امیدوارى: اهمیت امیدوارى ۹
- بنى اسرائیل: آگاهى بنى اسرائیل ۱، ۲، ۳ ; اقرار بنى اسرائیل ۲، ۳ ; امیدوارى بنى اسرائیل ۸ ; پشیمانى بنى اسرائیل ۱ ; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲، ۶، ۸ ; توبه بنى اسرائیل ۲ ; گمراهى بنى اسرائیل ۲ ; گوساله پرستى بنى اسرائیل ۱، ۲، ۸ ; نگرانى مرتدان بنى اسرائیل ۶
- خدا: آثار آمرزش خدا ۳ ; آثار رحمت خدا ۳، ۱۰ ; آمرزش خدا ۴ ; امیدوارى به آمرزش خدا ۸ ; امیدوارى به رحمت خدا ۸، ۹ ; ربوبیت خدا ۵ ; رحمت خدا ۵ ; عفو خدا ۴ ; مظاهر رحمت خدا ۴
- شرک: نجات از زیان شرک ۱۰
- فرجام: نجات از فرجام شوم ۳
- گمراهى: اقرار به گمراهى ۳
- گناه: آمرزش گناه ۵ ; اقرار به گناه ۲ ; نجات از زیان گناه ۱۰
- گوساله پرستى: پشیمانى از گوساله پرستى ۱ ; فرجام گوساله پرستى ۳
- مرتدان: زیانکارى مرتدان ۷ ; فرجام مرتدان ۷
- مشرکان: زیانکارى مشرکان ۷ ; فرجام مشرکان ۷