الأحقاف ٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link189 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link189 | آيات ۱ - ۱۴ سوره احقاف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link190 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link190 | محتوای كلى سوره مباركه احقاف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link191 | احتجاج عليه پرستش بت ها و معبودهاى زمينى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۲#link191 | احتجاج عليه پرستش بت ها و معبودهاى زمينى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link193 | احتجاج عليه مشركان كه منکر قرآن و رسالت پيامبر«ص» شدند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link193 | احتجاج عليه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link194 | معنا و مفاد آيه: «قُل مَا كُنتُ بِدعاً مِنَ الرُّسُل وَ مَا أدرِى مَا يُفعَلُ بِى وَ لا بِكُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link194 | معنا و مفاد آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link195 | توضیحی پیرامون علم غيب پيامبر«ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link195 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link198 | بحث فلسفی و دفع یک شبهه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link199 | بیان این که «علم غیب»، اثری در جریان حوادث خارجی ندارد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link200 | مقصود از «شَاهِدٌ مِن بَنِى إسرَائِيل»، در آيه: «قُل أرَأيتُم إن كَانَ مِن عِند اللهِ وَ كَفَرتُم...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۴#link202 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۳#link200 | مقصود از | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۴#link202 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۱۱
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَ کَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِينَ |
ترجمه
الأحقاف ٥ | آیه ٦ | الأحقاف ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عِبَادَةِ»: پرستش (نگا: مریم / ). دعا. اگر (دَعَآءِ) آیه قبلی در این آیه، به صورت (عِبَادَةِ) آمده است، بدین علّت است که دعا از زمره مهمّترین عبادات است. چرا که رسول خدا فرموده است: أَلدُّعَآءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ. «دعا مغز عبادت است». «کَافِرِینَ»: انکارکنندگان. مراد بیزاری جویندگان است (نگا: قصص / ). میگویند: ما بدیشان اجازه چنین کاری را ندادهایم و از پرستش و به فریاد خواستن آنان اطّلاعی نداشتهایم (نگا: مائده / و .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا... (۰) وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَ... (۴) وَ إِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَکُوا... (۱) کَلاَّ سَيَکْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ... (۳) فَقَدْ کَذَّبُوکُمْ بِمَا تَقُولُونَ... (۰) قَالَ الَّذِينَ حَقَ عَلَيْهِمُ... (۲) إِنْ تَدْعُوهُمْ لاَ يَسْمَعُوا... (۱) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ... (۲) وَ قَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ... (۱)
أُولٰئِکَ الَّذِينَ خَسِرُوا... (۱) وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ... (۲) وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ... (۰) لاَ جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي... (۰) کَلاَّ سَيَکْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ... (۴)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴ سوره احقاف
- محتوای كلى سوره مباركه احقاف
- احتجاج عليه پرستش بت ها و معبودهاى زمينى
- احتجاج عليه مشركان كه منکر قرآن و رسالت پيامبر«ص» شدند
- معنا و مفاد آيه: «قُل مَا كُنتُ بِدعاً مِنَ الرُّسُل وَ مَا أدرِى مَا يُفعَلُ بِى وَ لا بِكُم»
- توضیحی پیرامون علم غيب پيامبر«ص»
- بحث فلسفی و دفع یک شبهه
- بیان این که «علم غیب»، اثری در جریان حوادث خارجی ندارد
- مقصود از «شَاهِدٌ مِن بَنِى إسرَائِيل»، در آيه: «قُل أرَأيتُم إن كَانَ مِن عِند اللهِ وَ كَفَرتُم...»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ «6»
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ: و چون محشور شوند آدميان، كانُوا لَهُمْ أَعْداءً: باشند از معبودان باطل مر پرستندگان خود را دشمنان، وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ:
جلد 12 - صفحه 69
و باشند به پرستش پرستندگان كافر شدگان، يعنى حق سبحانه روز قيامت بتان را به نطق آورد تا با عابدان خود اظهار دشمنى نموده منكر ايشان شوند و تكذيب آنها نمايند و بيزارى جويند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ «6» وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «7» أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِيضُونَ فِيهِ كَفى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «8» قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ «9» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «10»
ترجمه
و چون محشور شوند مردم ميباشند براى آنها دشمنانى و باشند بپرستش آنها كافران
و چون خوانده شود بر آنها آيات ما كه روشن است گويند آنانكه كافر شدند مر حقّ محقّق را هنگاميكه آمد آنها را اين جادوئى آشكار است
بلكه ميگويند بدروغ نسبت داد آنرا بگو اگر بافته و بدروغ نسبت داده باشم آنرا پس مالك و صاحب اختيار نيستيد براى من از خدا چيزى را او داناتر است بآنچه زبان درازى ميكنيد در آن كافى است او كه باشد گواه ميان من و شما و او است آمرزنده مهربان
بگو نيستم نوپديدار از پيغمبران و نميدانم چه كرده ميشود با من و نه با شما پيروى نميكنم مگر آنچه را كه وحى كرده ميشود بمن و نيستم من مگر بيم دهنده آشكار
بگو آيا ميدانيد كه اگر بوده باشد از نزد خدا و كافر شده باشيد بآن و گواهى دهد شاهدى از بنى اسرائيل بر مانند آن پس ايمان آورد و سركشى و تكبر كرده باشيد همانا خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را.
تفسير
خداوند متعال خبر داده است از حال معبودهاى باطل از هر جنس و نوع يا خصوص بتها كه در آيات سابقه ذكر شد به بيان آنكه روز قيامت آنها دشمن پرستندگان خودشانند و از آنان بيزارى ميجويند و منكر سزاوار بودن خودشان براى عبادت ميشوند بعد از آنكه خداوند آنها را بنطق آورده باشد و بعضى جمله و كانوا بعبادتهم كافرين را بانكار نمودن كفّار عبادت معبودهاى خودشان را حمل نمودهاند و اين خلاف ظاهر است در اين آيه اگر چه در واقع محقق است و بعدا بيان فرموده است حال پرستش كنندگان آنها را كه چون آيات بيّنات قرآن را براى آنها تلاوت نمايند اين كفّار كه از باب تعصّب و عناد منكر هر حقّ و حقيقتى كه بر آنها عرضه شود ميگردند ميگويند اين قرآن سحرى است
جلد 4 صفحه 648
آشكار چون مىبينند تمام فصحاء و بلغاء از اتيان بمثل آن عاجزند و نميخواهند اقرار كنند كه كلام خدا است بلكه ميگويند خودش ساخته و پرداخته و بدروغ نسبت بخدا ميدهد و دستور فرموده به پيغمبر خود كه بآنها بفرمايد من غرضى ندارم جز آنكه آيات قرآن را كه مشتمل بر مواعظ و نصايح و احكام مفيده است تلاوت نمايم براى آنكه شما بخير دنيا و آخرت برسيد و اگر افترا بخدا زده باشم و خدا بخواهد مرا عقاب كند شما نميتوانيد عذاب خدا را از من دفع نمائيد پس چرا من براى نفع شما خودم را مقصّر پيش خدا نمايم و خدا بهتر ميداند كه شما چه نسبتهاى ناروائى بقرآن و بمن ميدهيد و كافى است خدا كه شاهد و گواه ميان من و شما باشد و اگر توبه كنيد خدا شما را مىآمرزد چون او آمرزنده و مهربان است كه تعجيل در عقوبت نميكند و مردم را بصلاح دنيا و آخرتشان دعوت ميفرمايد و نيز بآنها بفرمايد من اوّل پيغمبرى نيستم كه از جانب خدا مبعوث شده باشم و از جزئيات احوال خود و شما در آتيه خبر ندارم كه بدانم بسر من و شما از محنت و بلا چه ميآيد بلى آنچه را خداوند بمن وحى فرموده من ميدانم و بمقتضاى آن عمل مينمايم و بآن خبر ميدهم مانند آنكه ميدانم خداوند بالاخره مرا بر شما نصرت و ظفر ميدهد و دينم را در آفاق منتشر ميفرمايد وظيفه من فقط بيان معارف و احكام حقّه و بيم دادن مردم است به بيان فصيح و بليغ از مخالفت اوامر خدا و علم غيب مخصوص باو است كسى نبايد توقع داشته باشد از پيغمبر كه حوادث و سر انجام هر فردى را در زندگى بيان نمايد پيغمبران گذشته هم چنين نبودند كه از تمام حوادث آتيه خبر داشته باشند و نيز بآنها بفرمايد بمن بگوئيد اگر قرآن واقعا از طرف خدا نازل شده باشد و شما انكار كرده باشيد آنرا و يكنفر از بنى اسرائيل كه نزد شما مسلّم بعلم و تقوى باشد شهادت داده باشد كه اصول معارف آن از قبيل توحيد و عدل و معاد و منع از شرك و ظلم و غيره مطابق با تورية است كه آن حقّ است و لذا اسلام اختيار نموده باشد مانند عبد اللّه بن سلام كه گفتهاند مقبوليّت عامّه داشت و باين جهت ايمان آورد و شما تكبّر و سركشى از قبول آن نموده باشيد آيا ستم بخودتان و خلق ننمودهايد و بدانيد كه خدا راهنمائى نميكند به بهشت گروه ستمكاران را و چون اينجمله دلالت بر جواب شرط داشته از كلام حذف شده
جلد 4 صفحه 649
است و بعضى گفتهاند مراد از شهادت شاهدى از بنى اسرائيل حضرت موسى است كه در تورية ذكر فرموده مانند اصول معارف قرآن را و بحق بودنش ايمان آورده است چون بيان كرده اوصاف پيغمبر آخر الزّمان را در تورية و بنظر حقير بعيد است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا حُشِرَ النّاسُ كانُوا لَهُم أَعداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِم كافِرِينَ «6»
و زماني که محشور شدند ناس بودند اينکه آلهه اعداء عبده خود و بودند بعبادت آنها كافرين بلكه بكلي منكر ميشوند چنانچه ميفرمايد: وَ يَومَ نَحشُرُهُم جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشرَكُوا مَكانَكُم أَنتُم وَ شُرَكاؤُكُم فَزَيَّلنا بَينَهُم وَ قالَ شُرَكاؤُهُم ما كُنتُم إِيّانا تَعبُدُونَ يونس، آيه 28.
وَ إِذا حُشِرَ النّاسُ جميع افراد مؤمن و كافر و مشرك و ضال و مضل.
كانُوا لَهُم أَعداءً چنانچه ميفرمايد: الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقِينَ زخرف آيه 68.
آلهه مشركين اعداء مشركين هستند، اما عداوت ملائكه و جن و انس از ذوي العقول واضح، اما عداوت اصنام و حيوانات و اشجار براي اينکه است که آنها را هم جهنم ميبرند براي اينكه مشركين عبده آنها بودند که ميفرمايد:
إِنَّكُم وَ ما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُم لَها وارِدُونَ لَو كانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ انبياء آيه 98.
وَ كانُوا بِعِبادَتِهِم كافِرِينَ يا بكلي انكار ميكنند يا اقرار و اعتراف باين که ما آلهه نبوديم و اينکه مشركين از روي كفر و جهالت عبادت ما را ميكردند و ما از آنها بيزاريم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- و از آن اسفبارتر این که: «هنگامی که مردم مشرک در قیامت محشور میشوند معبودهای آنها دشمنان آنها خواهند بود حتی عبادت آنها را انکار میکنند»! (وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ).
معبودهایی که عقل دارند رسما به دشمنی بر میخیزند، حضرت مسیح از عابدان خود بیزاری میجوید، و فرشتگان نیز تبری میجویند، حتی شیاطین و جن نیز اظهار تنفر میکنند، و آنها که بیعقل بودند خداوند حیات و عقل به آنها میبخشد تا به سخن در آیند و مراتب دشمنی و نفرت خود را از این عابدان اظهار کنند.
نکات آیه
۱- موجودات مورد پرستش مشرکان، دشمن ایشان در صحنه رستاخیز (و إذا حشر الناس کانوا لهم أعداء)
۲- پیوندهاى باطل و شرک آلود دنیوى، مایه عناد و ستیز در صحنه قیامت * (یدعوا من دون اللّه ... و إذا حشر الناس کانوا لهم أعداء) موجوداتى را که انسان در دنیا به غلط تکریم نموده و با آنان پیوند عبودیت و پرستش برقرار کرده; در قیامت این پیوند به خصومت منتهى خواهد شد.
۳- حشر تمامى انسان ها و نیز معبودهاى دروغین مشرکان، در قیامت (یدعوا من دون اللّه ... و إذا حشر الناس کانوا لهم أعداء) از عبارت «کانوا لهم أعداء» استفاده مى شود که معبودهاى مشرکان نیز همانند مردم، محشور مى شوند و در آن رویارویى، عداوت ها صورت مى گیرد.
۴- بیزارى معبودهاى باطل در قیامت، از پرستش عبادت گران خود (و کانوا بعبادتهم کفرین) ضمیر «کانوا» به معبودها و ضمیر «بعبادتهم» به عبادت گران مشرک بازمى گردد.
۵- توجه به تبدیل پیوندهاى شرک آلود به روابط خصمانه در آخرت، مایه پرهیز انسان از شرک (و إذا حشر الناس کانوا لهم أعداء) آیه شریفه، با تذکر دادن به عداوت اخروى معبودهاى دروغین با عبادت گران خویش، درصدد دور نمودن انسان ها از شرک و روى آورى به غیر خدا است.
۶- اظهار دشمنى و بیزارى مشرکان، نسبت به معبودهاى دروغین خود در قیامت * (کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم کفرین) فاعل «کانوا»، ضمیرى است که ممکن است به «الناس» برگردد و مرجع ضمیر «هم» نیز ممکن است معبودهاى مشرکان باشد که در آیه قبل، به عنوان مبعودهاى غیر الهى از آنها یاد شده است. بر اساس این دو احتمال، نکته یاد شده استفاده مى شود.
۷- وجود حیات و شعور در موجودات، حتى جمادات در آخرت (کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم کفرین) از ضمائر «ذوى القعول» در آیه شریفه، مطلب یاد شده استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- انسان: حشر انسان ها ۳
- تبرى: تبرى از معبودان باطل ۴، ۶
- جمادات: حیات اخروى جمادات ۷; شعور اخروى جمادات ۷
- ذکر: آثار ذکر فرجام شرک ۵
- شرک: آثار اخروى شرک ۵; آثار شرک ۲
- قیامت: دشمنى در قیامت ۱; عوامل دشمنى در قیامت ۲، ۵
- مشرکان: تبرى مشرکان ۴، ۶; دشمنان اخروى مشرکان ۱; دشمنى اخروى مشرکان ۶
- معبودان باطل: حشر معبودان باطل ۳; دشمنى با معبودان باطل ۶; دشمنى معبودان باطل ۱; معبودان باطل در قیامت ۴
- موجودات: حیات اخروى موجودات ۷; شعور اخروى موجودات ۷
منابع