ابراهيم ٢٢
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ مَا کَانَ لِي عَلَيْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَ إِنِّي کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ |
ترجمه
ابراهيم ٢١ | آیه ٢٢ | ابراهيم ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قُضِیَ الأمْرُ»: کار پایان داده شد. «سُلْطانٍ»: تسلّط و قدرت. قهر و اجبار. «مُصْرِخ»: فریادرس. «إِنّی کَفَرْتُ»: من انکار میکنم من تبرّی و بیزاری میجویم. «بِما»: به انباز کردن. واژه (ما) مصدری و متعلّق به (أَشْرَکْتُمُونی) است و در اصل چنین است: إِنّی کَفَرْتُ بِإِشْراکِکُمْ إِیّایَ لِلّهِ فی الطاّعَةِ. «الظَّالِمِینَ»: کافران.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا... (۱) يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ مَا... (۳) وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ... (۳) يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ مَا... (۴) وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ... (۴) قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا... (۲)
وَ إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى... (۴) قَالَ اللَّهُ هٰذَا يَوْمُ يَنْفَعُ... (۱) کَلاَّ سَيَکْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ... (۲) إِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا يُنَادَوْنَ... (۳) وَ مَنْ أَضَلُ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ... (۲) وَ إِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ... (۲)
تفسیر
- آيات ۱۹ - ۳۴ سوره ابراهيم
- بيان آیه: «إن يَشَأ يُذهِبكُم وَ يَأتِ بِخَلقٍ جَدِيد»
- معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»
- بيان بگو مگوى كفار، در روز قيامت
- سخن شيطان با پيروان خود، در قيامت
- بيان اين كه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند
- رد كلام فخر رازى، در خصوص استثناء در آيه شريفه
- بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت
- انسان مختار است و خود، مسؤول نيك و بد اعمال خويش است
- اختلاف مفسران، در معناى آيه: «ألَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَة...»
- مراد از كلمۀ «طيّبه» و کلمه «خبیثه»، در آیه شریفه
- آغاز و ادامه هدايت مؤمنان، از ناحيه خداوند است
- وضع رهبران کفر و ضلالت، که مردم خود را هلاكت كشاندند
- انگيزه اصلى مشركان در شرك ورزيدن به خداوند
- استدلال بر اختصاص تدبیر عام موجودات، به خداوند تعالی
- معناى سؤال و مراد از جملۀ «وَ آتَيكُم مِن كُلِّ مَا سَألتُمُوهُ»
- توضيحى درباره اين كه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست
- بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)
- چند روايت در مورد سؤال قبر و تفسیر آيه: «يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «22»
و (چون كار كيفر و پاداش به اتمام رسد) شيطان (از روى ملامت به دوزخيان) گويد: همانا خداوند به شما وعده داد، وعده راست و من به شما وعده دادم، ولى با شما تخلّف كردم، من بر شما تسلّطى نداشتم، جز آن كه شما را دعوت كردم و شما (به ميل خود) استجابت كرديد. پس مرا ملامت و نكوهش نكنيد و خود را سرزنش كنيد. (در اين روز) نه من مىتوانم فريادرس شما باشم و نه شما فريادرس من. من از اينكه مرا پيش از اين شريك خدا قرار داده بوديد، بيزارم. قطعاً براى ستمگران عذاب دردناكى است.
«1». شعراء، 136.
«2». آيات مربوط به گفتگوى مستضعفان با مستكبران از كفار در قيامت، در سورهى سبأ آيه 31 و سورهى غافر آيه 47 نيز آمده است.
جلد 4 - صفحه 406
نکته ها
گناهكار در قيامت دست و پا مىزند تا براى خود شريك جرم پيدا كند و انحراف خود را به گردن ديگران بيندازد. گاهى مىگويد: دوست بد مرا منحرف كرد. «لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ» «1» گاهى مىگويد: رهبران فاسد مرا فاسد كردند. «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» «2» گاهى شيطان را ملامت مىكند و او را عامل گمراهى خود مىداند، امّا شيطان مىگويد: مرا سرزنش نكنيد، فَلا تَلُومُونِي ... من جز وسوسه و دعوت كارى نداشتم. انحراف از خود شما بود.
تسلّط نداشتن شيطان بر انسان، هم مورد تأييد خداوند است و هم خود شيطان به آن اقرار دارد. «إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ» «3» تو بر بندگان خالص من تسلطى ندارى. در اين آيه نيز مىگويد: «ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ»
پیام ها
1- وعدههاى الهى، حقّ و مطابق با واقع است. «وَعْدَ الْحَقِّ»
2- شيطان با وعدههايش انسان را فريب مىدهد. «وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ» چنانكه در جاى ديگر آمده: «يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً» «4»
3- شيطان، انسان را مجبور نمىكند، بلكه وسوسه و دعوت مىكند. «دَعَوْتُكُمْ»
4- حتّى شيطان، انسان فاسد را سرزنش مىكند. «لُومُوا أَنْفُسَكُمْ»
5- ملامت يكى از دلايل آزادى و اختيار انسان است، «فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ» زيرا انسان مجبور، ملامت ندارد.
6- گناه خود را به گردن شيطان نياندازيم. «فَلا تَلُومُونِي»
7- در قيامت رابطهها قطع مىشود. «ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ» (رهبران باطل و پيروان آنان از يكديگر بيزارى مىجويند. شيطان به پيروانش مىگويد: «إِنِّي كَفَرْتُ بِما
«1». فرقان، 29.
«2». سبأ، 31.
«3». حجر، 42.
«4». نساء، 120.
جلد 4 - صفحه 407
أَشْرَكْتُمُونِ» و پيروان گمراه نيز به رهبران خود مىگويند: اگر براى ما فرصتىپيش آيد و به دنيا برگرديم ما نيز از شما بيزارى خواهيم جست. «لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا» «1»)
8- اطاعتِ غير خداوند شرك است. «أَشْرَكْتُمُونِ»
9- استجابت دعوتهاى شيطانى، ظلم به خود و مكتب است. «إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «22»
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ: و گويد شيطان آن هنگام كه بگذرد كار، يعنى حساب خلايق شده، حكم الهى نافذ گردد به آنكه اهل بهشت به بهشت درآيند، و اهل جهنم را به جهنم اندازند. جهنميان مجتمع شده زبان ملامت به ابليس دراز كنند، شيطان بر منبرى از آتش بر آيد و گويد: اى اشقيا و فساق انس كه ملامت كنندگان منيد. إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِ: بتحقيق خداى تعالى وعده فرمود شما را به لسان انبياء و كتب خود، وعده راست و درست كه حشر و نشر و جزا و ثواب و عقاب خواهد بود. وَ وَعَدْتُكُمْ: و من وعده دادم شما را وعده دروغ كه نه قيامت باشد نه حساب، نه حشر و نشر، بلكه هرچه هست همين دنياست، و بر فرض اگر قيامتى و حشرى باشد، بتان شما را شفاعت كنند؛ و همچنين آنانكه اميد شفاعت به آنها داريد شما را نجات دهند. يا خداى تعالى كريم و ارحم الراحمين است، كوهى را به كاهى
«1» بحار الانوار، جلد 8، صفحه 281، حديث 3، (به نقل از امالى صدوق)
جلد 7 - صفحه 41
بخشد.
فَأَخْلَفْتُكُمْ: پس وعده خلاف دادم شما را، و امروز ظاهر شد كه آن چه شما را نويد دادم دروغ و خلاف بود. وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ: و نبود مرا بر شما هيچ تسلطى كه شما را اكراه و اجبار كنم بر كفر و معصيتى، يا حجتى و برهانى نبود بر صدق قول من. إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ: مگر آنكه شما را خواندم به وسوسه و فريب بدون حجتى و برهانى به كفر و ضلالت.
فَاسْتَجَبْتُمْ لِي: پس اجابت كرديد مرا و تأمل ننموديد در عواقب امور، و دعوت الهى را توجه و تدبر نكرديد، با آنكه مقترن بود با براهين واضحه و حجّتهاى قاطعه؛ در اين صورت، فَلا تَلُومُونِي: پس مرا ملامت مكنيد به مجرد وسوسه كه كردم، زيرا دشمن شما بودم به اخبار خداى شما، پس بدين مقدار كه نمودم مستحق ملامت نيستم، زيرا دشمن هرچه از آن بدتر نباشد در حق دشمن مىكند. وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ: و ملامت كنيد نفسهاى خود را كه پيروى من نموديد و فرمايش الهى را كه فرمود (لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ) «1» فريب ندهد شما را شيطان، نشنيديد.
تبصره: آيه شريفه دليل است بر فساد قول مجبره، چه اگر خداى تعالى كفر و معاصى را در ايشان آفريده بودى، شيطان نگفتى (وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ) «2» خود را ملامت كنيد، بلكه مىگفت: خداى را ملامت نمائيد كه كفر را در شما آفريد؛ و مراد، شما در آن گناهى نباشد. پس قول شيطان، دليل روشنى است بر آنكه بندگان به سوء اختيار خود كفر و معاصى را اتخاذ نموده كه مستوجب ملامت شدند.
ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ: من نيستم امروز رهاننده و فرياد رس شما از عذاب.
وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَ: و شما نيز نيستيد رهاننده و فرياد رس من. إِنِّي كَفَرْتُ بِما
«1» سوره اعراف آيه 27.
«2» سوره ابراهيم آيه 22.
جلد 7 - صفحه 42
أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ: بدرستى كه من امروز كافر شدم به آنچه شريك گرفتيد مرا با خدا پيش از اين در دنيا كقوله (وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ) «1»، يا كافر شده بودم به خدا پيش از اشراك شما در وقتى كه قبول امر خدا ننمودم در سجده به پدر شما، يا (مصدريه باشد) يعنى كافر شدم امروز پيش از شريك گردانيدن شما مرا با خدا در دنيا، يا كافر شدم در دنيا پيش از آنكه مرا شريك قرار دهيد براى خدا يعنى در وقت امتناع از سجود، پس امروز بيزارم از شرك شما. إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ: به درستى كه مشركان و كافران مر ايشان راست عذاب دردناك موصوف به دوام و خلود. اين تتمه كلام ابليس يا ابتداى فرمايش الهى، و اظهر اين است ورود امثال اين كلام لطف باشد مر شنوندگان را و آگاهى ايشان تا تدبر كنند در عواقب امر خود.
رازى «2» قدس اللّه سرّه در تفسير خود روايت نموده از ابن عامر كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حديث شفاعت فرمود كه: عيسى عليه السّلام در عرصه قيامت به من اشاره و به اصحاب خود گويد: اين آن پيغمبر امّى است كه من شما را بشارت دادم به او، پس مرا گويد: يا خاتم النبيين، برخيز و شفاعت عاصيان امت خود فرما. من برخيزم براى شفاعت، از مجلس من بوئى پيدا شود كه شنوندگان بوئى از آن خوشبوتر استشمام ننموده باشند، پس شفاعت كنم و حق تعالى اجابت فرمايد مرا، و مرا نورى عطا فرمايد از فرق تا قدم كه همه اهل عرصات آن را بينند و بدانند كه شفاعت من به ايشان نمىرسيد، نوميد شوند و نزد شيطان روند و گويند: اهل ايمان را شفيعى پديد آمد و ايشان را شفاعت نمود، ما را جز تو كسى نيست، برخيز و براى ما شفاعت كن. او برخيزد و از مجلس او بوى نتنى عظيم پديد آيد كه هيچكس نتنى چنان نشنيده
«1» سوره فاطر آيه 14.
«2» تفسير ابو الفتوح رازى، جلد 6، صفحات 124 و 125.
جلد 7 - صفحه 43
باشد و گويد (معاشر الكفّار إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ الايه) پس همه را در آتش جهنم انداخته به عذاب اليم معذب شوند.
تبصره: همين محاكمه كفار را، ابليس بافجار نيز نمايد كه اگر در مقام مخاصمه برآيند كه تو ما را اغواء نمودى به مخالفت و معصيت حق، همين جواب را دهد كه خدا شما را به لسان انبياء و كتب خود وعده بهشت و ثواب فرموده، من فقط وسوسه نمودم بدون اجبار و اكراهى، شما وسوسه مرا پيروى كرديد و فرمايشات الهى را اعتنا ننموديد به سوء اختيار، پس خود را ملامت كنيد.
بنابراين انسان عاقل بايد زيرك باشد و از آيات الهى پند يابد و رضاى الهى را در كردار و رفتار و گفتار خود منظور داشته، قدم در جاده هوى و هوس و شهوات نگذاشته، فريب شيطان را نخورد به اينكه: دمى را عشق است، يا امروز خوش باشد فردا خدا كريم است، يا دنيا نقد و آخرت نسيه است؛ غافل از آنكه هر نقدى بهتر از نسيه نباشد، اگر چنين باشد چرا انسان به منع طبيب ترك غذاهاى لذيذ را نمايد كه نهايت ميل به آن را دارد، به جهت آنكه مبادا توليد مرض ديگر شود، ترك طعام نقد را نمايد به اميد صحت نسيه، و همچنين در تجارات و صناعات و تجارات عموما مال نقد را صرف كنند به اميد نفع نسيه، و ايضا به گفته طبيب نصرانى ترك طعام لذيذ را نمايد به احتمال ضرر، لكن به فرمايش اين همه انبياء و اولياء كه كفر و معاصى، سم مهلك، و دار جزاء و ثوابى هست، ظن يا احتمال صدقى را ندهد كه موجب شود اجتناب و پرهيز از مخالفت و اقدام به طاعت و متابعت، آيا ديده انصافى نيست تا حكم گردد، و بصيرتى نيست تا هشيارى حاصل آيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «22»
ترجمه
و گويد شيطان چون گذشته باشد كار همانا خداوند وعده داد شما را وعده راست و درست و وعده دادم من شما را پس خلف كردم با شما و نبود مرا بر شما هيچ سلطنتى مگر آنكه خواندم شما را پس اجابت كرديد مرا پس ملامت مكنيد مرا و ملامت كنيد خودتان را نيستم من دادرس شما و نيستيد شما دادرس من همانا من منكر شدم شركتى را كه شما براى من قرار داديد از پيش همانا ستمكاران مر ايشانرا است عذابى دردناك..
تفسير
چون روز قيامت شود و تكليف اهل دوزخ معلوم گردد شيطان براى جلوگيرى از گله اتباعش از او پيش دستى كرده ميگويد خداوند در دنيا شما را مكلّف فرمود بتكاليفى و وعده داد بشما كه اگر اطاعت كنيد بهشتى شويد و اگر مخالفت نمائيد جهنّمى و وفا فرمود بوعده خود و من بشما وعده دادم بر خلاف وعده خدا و وفا ننمودم بوعده خود و براى من سلطنت و قدرتى نبود كه بتوانم شما را مجبور باطاعت خود نمايم بلكه شما فاعل مختار بوديد چيزيكه بود من دعوت نمودم شما را بكارهاى ناشايسته و شما بدلخواه خودتان سرعت نموديد در اجابت و اطاعت من پس امروز حق ملامت نمودن مرا نداريد بلكه بايد خودتان را ملامت كنيد چون خداوند بشما فرموده بود كه شيطان دشمن شما است و از دشمن جز دشمنى نبايد انتظار داشت با وجود اين شما بوسوسه من مغرور شديد و اوامر الهى را زير پا گذارديد امروز من و شما بيچارهايم هيچكدام نميتوانيم ديگرى را نجات دهيم من منكرم و تبرئه مينمايم خود را از آنكه شريك باشم با خداوند، شما بهواى نفس خودتان مرا شريك كرديد در اطاعت با خدا در دنيا و بعضى گفتهاند مراد آنستكه من كافر بودم بخدائيكه شما مرا شريك او قرار داديد از آنوقت كه امر نمود مرا بسجده آدم و اطاعت ننمودم حال چگونه ميتوانم از شما شفاعت كنم همانا ستمكاران بخود و خلق براى آنها عذاب اليم است و محتمل است اين جمله مستأنفه و كلام الهى باشد نه متمّم كلام شيطان در هر حال ذكر اين مقاله بايد بسى موجب اعتبار و تنبه و ايقاظ شنوندگان گردد.
جلد 3 صفحه 228
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ الشَّيطانُ لَمّا قُضِيَ الأَمرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُكُم فَأَخلَفتُكُم وَ ما كانَ لِي عَلَيكُم مِن سُلطانٍ إِلاّ أَن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنفُسَكُم ما أَنَا بِمُصرِخِكُم وَ ما أَنتُم بِمُصرِخِيَّ إِنِّي كَفَرتُ بِما أَشرَكتُمُونِ مِن قَبلُ إِنَّ الظّالِمِينَ لَهُم عَذابٌ أَلِيمٌ «22»
و گفت شيطان باين كفار و ظلمه و فسّاق پس از اينكه كار گذشت که بدرستي که خداوند وعده داد بشما وعده حقي که هيچ تخلف پذير نبود و من وعده دادم بشما و تخلف كردم و نبود از براي من سلطه و قدرتي که بتوانم شما را باجبار و زور رو بفساد بكشم مگر همين که شما را دعوت كردم شما بميل و رغبت اجابت كرديد مرا پس مرا ملامت نكنيد، خود را ملامت كنيد که بوعدههاي حقه خداوند اعتناء نكرديد وعده باطل مرا اجابت كرديد من نيستم فريادرس شما شما هم نميتوانيد از من فريادرسي كنيد محققا من كافر هستم بآنچه شما مرا در اطاعت شريك گردانيديد از قبل، محققا ظالمين از براي آنها عذاب دردناك است وَ قالَ الشَّيطانُ لَمّا قُضِيَ الأَمرُ فرداي قيامت که تابعين آن بآن متوجه ميشوند که تو ما را اغواء كردي ميگويد إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُم وَعدَ الحَقِّ اينکه همه انبياء و اوصياء و علماء و وعاظ با دليل روشن و بيان شيوا شما را دعوت بتوحيد و عقائد حقه و اعمال صالحه و اخلاق فاضله كردند اجابت نكرديد و رو بسعادت نرفتيد وَ وَعَدتُكُم فَأَخلَفتُكُم و من شما را دعوت بشرك و كفر و ظلم و فسق و فجور و فساد كردم و تمام وعدههاي من دروغ و تقلب و غشّ و فريب بود.
وَ ما كانَ لِي عَلَيكُم مِن سُلطانٍ من نه قوت داشتم نه قدرت که شما را باجبار رو بفساد ببرم فقط يك وسوسه بود در قلوب شما مقابل الهامات ملكي
جلد 11 - صفحه 381
خود بخود بواسطه قساوت قلب و حب جاه و رياست و هواهاي نفساني خود اطاعت مرا كرديد إِلّا أَن دَعَوتُكُم بهمان وسوسه قلبي فَاستَجَبتُم لِي بميل و رغبت رو بمن آمديد و كرديد آنچه كرديد از ظلم و معاصي و كفر و شرك و ساير مفاسد بعين وسوسه شيطان مثل دعوت دعات باطله و ارباب ضلال است که شياطين انسي باشند انسان باختيار و رغبت رو بآنها ميكند و پشت بحق و حقيقت.
فَلا تَلُومُونِي مرا ملامت نكنيد چه اندازه خداوند بشما خبر داد فرمود أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ، الي قوله تعالي: أَ فَلَم تَكُونُوا تَعقِلُونَ يس آيه 59 و 60 و فرمود وَ لَقَد صَدَّقَ عَلَيهِم إِبلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلّا فَرِيقاً مِنَ المُؤمِنِينَ سبأ آيه 20.
وَ لُومُوا أَنفُسَكُم نفس شما دشمن داخلي شما بود و شما را وادار ميكرد بفساد و مسلط بر عقل شما شد إِنَّ النَّفسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ يوسف آيه 53.
ما أَنَا بِمُصرِخِكُم وَ ما أَنتُم بِمُصرِخِيَّ هر كدام گرفتار عمل خود هستيم جهنم را پر ميكنيم چنانچه خطاب بشيطان شد لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَ مِمَّن تَبِعَكَ مِنهُم أَجمَعِينَ ص آيه 85.
إِنِّي كَفَرتُ بِما أَشرَكتُمُونِ مِن قَبلُ نظر به اينكه اينها شرك طاعتي قرار داده بودند شيطان را که اطاعت او را ميكردند چنانچه ميفرمايد أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ يس آيه 60، عبادت شيطان همان اطاعت او است ميگويد من كافر شدم بآنچه مرا شريك قرار داديد در اطاعت و عبادت از قبل در دنيا من از روي دشمني با شما ميگفتم شما نبايد بدشمن خود بگرويد و اطاعت او را بكنيد تقصير با شما است.
إِنَّ الظّالِمِينَ لَهُم عَذابٌ أَلِيمٌ جمله مستقله است خدا ميفرمايد چه ظالم شيطان باشد يا تابعين او.
382
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- گفتگوی صریح شیطان و پیروانش! در این آیه به صحنه دیگری از مجازاتهای روانی جباران و گنهکاران و پیروان شیاطین در روز رستاخیز پرداخته چنین میگوید: «و شیطان هنگامی که کار حساب بندگان صالح و غیر صالح پایان پذیرفت (و هر کدام به سرنوشت و پاداش و کیفر قطعی خود رسیدند) به پیروان خود چنین میگوید: خداوند به شما وعده حق داد و من نیز به شما وعده دادم (وعدهای پوچ و بیارزش چنانکه خودتان میدانستید) سپس از وعدههای خود تخلف جستم» (وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ
ج2، ص505
فَأَخْلَفْتُکُمْ)
.و به این ترتیب شیطان نیز با سایر مستکبرانی که رهبران راه ضلالت بودند هم آواز شده و تیرهای ملامت و سرزنش خود را به این پیروان بدبخت نشانهگیری میکند.
و بعد اضافه میکند: «من بر شما تسلط و اجبار و الزامی نداشتیم، تنها این بود که از شما دعوت کردم، شما هم با میل و اراده خود پذیرفتید» (وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی).
«بنابراین مرا هرگز سرزنش نکنید، بلکه خویشتن را سرزنش کنید» که چرا دعوت شیطنت آمیز و ظاهر الفساد مرا پذیرفتید (فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ).
خودتان کردید که لعنت بر خودتان باد! به هر حال «نه من میتوانم (در برابر حکم قطعی و مجازات پروردگار) به فریاد شما برسم و نه شما میتوانید فریادرس من باشید» (ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ).
«من اکنون (اعلام میکنم که) از شرک شما در باره خود که از قبل داشتید (و این که اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزارم و کافرم» (إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ).
اکنون فهمیدم که این «شرک در اطاعت» هم مرا بدبخت کرد و هم شما را، همان بدبختی و بیچارگی که راهی برای اصلاح و جبران آن وجود ندارد.
بدانید «برای ستمکاران قطعا عذاب دردناکی است» (إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
از این آیه به خوبی استفاده میشود که وسوسههای شیطان هرگز اختیار و آزادی اراده را از انسان نمیگیرد بلکه او یک دعوت کننده بیش نیست، و این انسانها هستند که با اراده خودشان دعوت او را میپذیرند.
نکات آیه
۱- پس از درگیرى لفظى رهبران مستکبر با پیروان خود در قیامت، آنان با شیطان به منازعه مى پردازند. (فقال الضعفؤا للذین استکبروا ... قالوا ... و قال الشیطن لمّا قضى الأمر) ذکر قصه شیطان و سخنان وى در قیامت با جهنّمیان، پس از گفت و گوهاى رهبران مستکبر و پیروانشان، نشان دهنده ادامه ماجراى مستکبران و پیروان آنها با شیطان است.
۲- رهبران مستکبر و پیروانشان، سرانجام در قیامت شیطان را مسبب اصلى گمراهى خویش قلمداد مى کنند. (فقال الضعفؤا للذین استکبروا ... قالوا ... و قال الشیطن لمّا قضى الأمر إنّ الله وعدکم وعد الحق) ذکر سخنان شیطان در قیامت خطاب به گمراهان، پس از ذکر جریان مستکبران و پیروانشان، احتمال دارد از این جهت باشد که آنان گمراهى خویش را به شیطان نسبت مى دهند و او درصدد پاسخ گویى برمى آید.
۳- پس از اتمام حسابرسى اعمال اهل جهنّم، شیطان آنان را سرزنش مى کند و گمراهى آنان را معلول اندیشه و عمل خود آنان معرفى خواهد کرد. (و قال الشیطن لمّا قضى الأمر إنّ الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم) مفسّران، از جمله احتمالاتى که براى «قضى الأمر» برشمرده اند این است که وقتى به حسابهاى اهل قیامت رسیدگى شد، شیطان به اهل جهنّم چنین خطابى خواهد کرد.
۴- اعتراف شیطان در قیامت به حقانیت وعده هاى خداوند و پوچى وعده هاى خود (و قال الشیطن ... إنّ الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فأخلفتکم)
۵- در قیامت، حقانیت وعده خداوند در حتمیت وقوع آن و کذب بودن وعده شیطان در عدم وقوع آن آشکار خواهد شد. (و برزوا لله جمیعًا فقال الضعفؤا ... قال الشیطن ... إنّ الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فأخلفتکم)
۶- قیامت، روز بروز و ظهور حقیقتها (و برزوا لله جمیعًا ... سواء علینا أجزعنا أم صبرنا ... إنّ الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فأخلفتکم)
۷- شیطان در قیامت به پیروان گمراه خویش اعلام خواهد کرد که وى هیچ سلطه اى بر آنها نداشته و صرفاً آنان به دعوت او پاسخ مثبت داده اند. (و قال الشیطن ... و ما کان لى علیکم من سلطن إلاّ أن دعوتکم فاستجبتم لى)
۸- تابعان شیطان، بى آنکه دلیل و برهانى از وى مشاهده کنند، بى درنگ به فراخوانى او پاسخ مثبت مى دهند. (و ما کان لى علیکم من سلطن إلاّ أن دعوتکم فاستجبتم لى) «سلطان» به حجت و برهان اطلاق شده است و مراد از آن استفاده از دلیل و برهان به منظور چیره شدن برطرف مقابل است.
۹- دعوت و القاى شیطان از انسان سلب اختیار نمى کند و او مسؤول اعمال خویش خواهد بود. (و ما کان لى علیکم من سلطن إلاّ أن دعوتکم فاستجبتم لى فلاتلومونى و لوموا أنفسکم)
۱۰- تلاش شیطان براى گمراهى و اغواى انسانها، محدود به دعوت و القاست، نه غلبه و اجبار (و ما کان لى علیکم من سلطن إلاّ أن دعوتکم فاستجبتم لى) «سلطان» اسم مصدر «سلط» و به معناى قهر و غلبه است.
۱۱- رهبران مستکبر و پیروانشان از اجابت کنندگان دعوت شیطانند. فقال الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا ... و قال الشیطن لما قضى الأمر إن الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فأخلفتکم و ما کان لى علیکم من سلطن إلاّ أن دعوتکم فاستجبتم برداشت فوق بر این اساس است که مخاطب شیطان، به قرینه ذکر این آیه پس از ذکر ماجراى مستکبران و پیروان آنها در قیامت، مستکبران و پیروانشان باشد.
۱۲- شیطان در قیامت به پیروان خود اعلام مى کند که آنان به جاى سرزنش او باید خود را به سبب اطاعت بى دلیل از وى سرزنش کنند. (و قال الشیطن ... فلاتلومونى و لوموا أنفسکم)
۱۳- شیطان در قیامت مورد سرزنش و ملامت پیروان خود قرار خواهد گرفت. (فلاتلومونى و لوموا أنفسکم)
۱۴- پیروى از شیطان، ملامت و پشیمانى اخروى در پى دارد. (دعوتکم فاستجبتم لى فلاتلومونى و لوموا أنفسکم)
۱۵- شیطان در قیامت به ناتوانى خویش و پیروانش براى یارى و فریادرسى یکدیگر اعتراف مى کند. (و قال الشیطن ... ما أنا بمصرخکم و ما أنتم بمصرخى) «صرخ» به معناى فریاد و «أصرخ» به معناى پاسخ گویى به آن است. بنابراین مراد از «مصرخ» فریادرس و نجات دهنده است.
۱۶- شیطان و پیروانش در آخرت گرفتار عذاب الهى خواهند شد. (ما أنا بمصرخکم و ما أنتم بمصرخى)
۱۷- شیطان در قیامت به پیروان خود اعلام خواهد کرد که وى در دنیا عقیده آنان را در شریک قرار دادن او براى خدا، قبول نداشته است. (و قال الشیطن ... إنى کفرت بما أشرکتمون من قبل) برداشت مبتنى بر این احتمال است که «ما» در آیه مصدرى باشد و «أشرکتم» را به تأویل مصدر ببرد و مفعول آن ضمیر منفصل محذوف باشد. بنابراین معناى عبارت چنین مى شود: من شریک قرار داده شدن خودم را براى خدا از جانب شما قبول نداشتم و به آن کافر بودم.
۱۸- شیطان در قیامت اظهار مى دارد که وى قبل از شرک پیروانش، به خداوند کافر شده بود.* (إنى کفرت بما أشرکتمون من قبل) برداشت فوق مبتنى بر این احتمال است که «ما» در «بما أشرکتمون» موصول و به معناى «من» باشد و ضمیر صله هم محذوف و «من قبل» نیز متعلق به «کفرت» باشد. بنابراین معناى عبارت چنین مى شود: من پیش از آنکه شما مرا شریک خدا قرار دهید (در عهد آدم) به او کافر شدم.
۱۹- پیروى از شیطان نوعى شرک است. (و قال الشیطن ... دعوتکم فاستجبتم لى ... بما أشرکتمون) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از شرک، به قرینه اینکه شیطان مدعى است آنان دعوت او را اجابت کرده اند، شرک در اطاعت باشد، نه شرک در الوهیت.
۲۰- پیروان شیطان او را در اطاعت، شریک خداوند قرار مى دهند و از القائات او تبعیت مى کنند. (إلاّ أن دعوتکم فاستجبتم لى ... إنى کفرت بما أشرکتمون من قبل)
۲۱- ستمگران قطعاً در عذابى سخت و بس دردناک گرفتار خواهند شد. (إن الظلمین لهم عذاب ألیم)
۲۲- شیطان در قیامت پیروان خود را از عذابى بس دردناک خبر خواهد داد. (ما أنا بمصرخکم ... إنى کفرت بما أشرکتمون من قبل إن الظلمین لهم عذاب ألیم) «إن الظالمین لهم عذاب ألیم» به قرینه وحدت سیاق مى تواند ادامه کلام شیطان باشد.
۲۳- ستمگرى در پى دارنده عذابى بس دردناک (إن الظلمین لهم عذاب ألیم)
۲۴- اطاعت از شیطان عملى ظالمانه است. (بما أشرکتمون من قبل إن الظلمین لهم عذاب ألیم)
۲۵- اعتراف به حق در قیامت، رهایى بخش از عذاب نیست. (إنى کفرت بما أشرکتمون من قبل إن الظلمین لهم عذاب ألیم) برداشت فوق بر این اساس است که «إن الظالمین لهم عذاب ألیم» کلام خداوند باشد. از اینکه خداوند ماجراى برخورد مستکبران و پیروانشان و نیز برخورد آنها با شیطان و اعتراف شیطان به خطاى خود در قیامت را بیان مى کند و آن گاه مى فرماید که براى ستمگران عذابى دردناک در نظر گرفته شده است، نکته فوق به دست مى آید.
روایات و احادیث
۲۶- «عن أبى عبدالله(ع): ... و الوجه الخامس من الکفر: کفر البرائة ... و قال: یذکر إبلیس و تبرئته من أولیائه من الإنس یوم القیامة: «إنى کفرت بما أشرکتمون من قبل»...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود:... قسم پنچم از کفر [به معناى] بیزارى جستن است ... و خداوند [داستان] ابلیس و بیزارى جستن او در قیامت، از انسانهاى پیروش را یادآور مى شود [و سخن شیطان را بیان کرده] مى فرماید: «إنى کفرت بما أشرکتمون من قبل» ...».
۲۷- «قال رسول الله(ص): إذا جمع الله الأولین و الأخرین و قضى بینهم و فرغ من القضاء ... الکافرون ... یأتون إبلیس فیقولون:... قم أنت فاشفع لنا فإنک أنت أضللتنا فیقوم إبلیس ... و یقول عند ذلک: «إن الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فاخلفتکم ...»;[۲] از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: آن گاه که خداوند اولین و آخرین انسانها را جمع کرد و میان آنان حکم نمود و از حکم کردن فارغ شد ... کافران ... نزد ابلیس آیند و گویند:... تو برخیز و براى ما شفاعت کن; پس همانا تنها تو ما را گمراه کردى. پس ابلیس مى ایستد ... و در این هنگام مى گوید: «إن الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فاخلفتکم...».
موضوعات مرتبط
- ابلیس: ابلیس در قیامت ۲۷; تبرّى ابلیس ۲۶; تخلف وعده ابلیس ۲۷; کفر ابلیس ۲۶
- اقرار: اقرار به حق ۲۵; اقرار به حقانیت وعده هاى خدا ۴; اقرار بی ثمر ۲۵
- انسان: اختیار انسان ۹; مسؤولیت انسان ۹
- پشیمانى: عوامل پشیمانى ۱۴
- جبرواختیار ۹، ۱۰:
- جهنّمیان: سرزنش جهنّمیان ۳; عوامل گمراهى جهنّمیان ۳
- خدا: حتمیت وعده هاى خدا ۵; حقانیت وعده هاى خدا ۵
- رهبران: پیروى رهبران مستکبر ۱۱; رهبران مستکبر در قیامت ۱، ۲; عوامل گمراهى رهبران مستکبر ۲; مشاجره رهبران مستکبر و شیطان ۱
- سرزنش: عوامل سرزنش ۱۴
- شرک: تبرّى از شرک ۱۷; موارد شرک ۱۹
- شیطان: آثار پیروى از شیطان ۱۴; آثار دعوت شیطان ۹; اجابت دعوت شیطان ۷، ۸، ۱۱; ادعاى شیطان ۷; اضلال شیطان ۲; اقرار اخروى شیطان ۴; اقرار شیطان ۱۵; پوچى وعده هاى شیطان ۴، ۵; پیروان شیطان ۱۱; پیروى از شیطان ۱۹، ۲۰; تبرى شیطان ۱۷; سرزنشهاى اخروى شیطان ۳; سرزنشهاى پیروان شیطان ۱۳; سرزنش اخروى شیطان ۱۲، ۱۳; سرزنش پیروان شیطان ۱۲; شرک پیروان شیطان ۱۷، ۱۸، ۲۰; شیطان در قیامت ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۲۲; صفات پیروان شیطان ۸; ظلم پیروى از شیطان ۲۴; عجز پیروان شیطان ۱۵; عجز شیطان ۱۵; عذاب اخروى پیروان شیطان ۱۶; عذاب اخروى شیطان ۱۶; عذاب پیروان شیطان ۲۲; کفر شیطان ۱۸; گمراهى پیروان شیطان ۷; محدوده اضلال شیطان ۱۰; نفى سلطه شیطان ۷، ۹، ۱۰; نقش شیطان ۲، ۹
- ظالمان: عذاب ظالمان ۲۱
- ظلم: آثار ظلم ۲۳; کیفر ظلم ۲۳; موارد ظلم ۲۴
- عذاب: اهل عذاب ۱۶، ۲۱; عذاب دردناک ۲۱، ۲۲، ۲۳; عوامل نجات از عذاب اخروى ۲۵; مراتب عذاب ۲۱، ۲۲، ۲۳
- عمل: آثار عمل ۳
- قیامت: اقرار در قیامت ۲۵; امداد در قیامت ۱۵; پشیمانى در قیامت ۱۴; حسابرسى در قیامت ۳; سرزنش در قیامت ۱۴; صفات قیامت ۶; ظهور حقایق در قیامت ۵، ۶
- کافران: پیروى کافران پیرو ۱۱; عوامل گمراهى کافران پیرو ۲; کافران پیرو در قیامت ۱، ۲; کافران و ابلیس ۲۷; مشاجره کافران پیرو و شیطان ۱
- کفر: اقسام کفر ۲۶; کفر به خدا ۱۸
- مشرکان ۲۰:
منابع