الجن ٢٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنِ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::ارْتَضَى|ارْتَضَى]] [[کلمه غیر ربط::ارْتَضَى| ]] [[شامل این ریشه::رضو| ]][[ریشه غیر ربط::رضو| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::رَسُول|رَسُولٍ]] [[کلمه غیر ربط::رَسُول| ]] [[شامل این ریشه::رسل| ]][[ریشه غیر ربط::رسل| ]][[شامل این کلمه::فَإِنّه|فَإِنَّهُ]] [[کلمه غیر ربط::فَإِنّه| ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[ریشه غیر ربط::انن| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::يَسْلُک|يَسْلُکُ]] [[کلمه غیر ربط::يَسْلُک| ]] [[شامل این ریشه::سلک| ]][[ریشه غیر ربط::سلک| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::بَيْن|بَيْنِ]] [[شامل این ریشه::بين| ]][[شامل این کلمه::يَدَيْه|يَدَيْهِ]] [[کلمه غیر ربط::يَدَيْه| ]] [[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این ریشه::يدى| ]][[ریشه غیر ربط::يدى| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::خَلْفِه|خَلْفِهِ]] [[کلمه غیر ربط::خَلْفِه| ]] [[شامل این ریشه::خلف| ]][[ریشه غیر ربط::خلف| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::رَصَدا|رَصَداً]] [[کلمه غیر ربط::رَصَدا| ]] [[شامل این ریشه::رصد| ]][[ریشه غیر ربط::رصد| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنِ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::ارْتَضَى|ارْتَضَى]] [[کلمه غیر ربط::ارْتَضَى| ]] [[شامل این ریشه::رضو| ]][[ریشه غیر ربط::رضو| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::رَسُول|رَسُولٍ]] [[کلمه غیر ربط::رَسُول| ]] [[شامل این ریشه::رسل| ]][[ریشه غیر ربط::رسل| ]][[شامل این کلمه::فَإِنّه|فَإِنَّهُ]] [[کلمه غیر ربط::فَإِنّه| ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[ریشه غیر ربط::انن| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::يَسْلُک|يَسْلُکُ]] [[کلمه غیر ربط::يَسْلُک| ]] [[شامل این ریشه::سلک| ]][[ریشه غیر ربط::سلک| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::بَيْن|بَيْنِ]] [[شامل این ریشه::بين| ]][[شامل این کلمه::يَدَيْه|يَدَيْهِ]] [[کلمه غیر ربط::يَدَيْه| ]] [[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این ریشه::يدى| ]][[ریشه غیر ربط::يدى| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::خَلْفِه|خَلْفِهِ]] [[کلمه غیر ربط::خَلْفِه| ]] [[شامل این ریشه::خلف| ]][[ریشه غیر ربط::خلف| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::رَصَدا|رَصَداً]] [[کلمه غیر ربط::رَصَدا| ]] [[شامل این ریشه::رصد| ]][[ریشه غیر ربط::رصد| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُکُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=مگر کسی از رسولان را. پس او بیگمان از پیش و پس او مترصد است، | |-|صادقی تهرانی=مگر کسی از رسولان را. پس او بیگمان از پیش و پس او مترصد است، | ||
|-|معزی=جز آنکو پسندد از فرستادهای که میرود پیش رویش و از پشت سرش نگهبانی | |-|معزی=جز آنکو پسندد از فرستادهای که میرود پیش رویش و از پشت سرش نگهبانی | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Except to a Messenger of His choosing. He then dispatches guards before him and behind him.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الجن | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/072027.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/072027.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الجن | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::27|٢٧]] | قبلی = الجن ٢٦ | بعدی = الجن ٢٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِن رَّسُولٍ»: مگر پیغمبری که از او راضی باشد. خداوند تنها برخی از پیغمبران را بر بعضی از امور غیب مطّلع میسازد، آن هم بدان اندازه که بیانگر معجزات ایشان بوده و به مأموریّت و دعوتشان مربوط باشد (نگا: آلعمران / و . «إِرْتَضی»: (نگا: انبیاء / ، نور / ). «یَسْلُکُ»: داخل میکند. روان میسازد (نگا: جنّ / ). «بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ»: مراد همه جوانب و اطراف است. در وقت نزول غیب، خدا توسّط فرشتگان، پیغمبران را از هر سو میپاید، و از شیاطین و پریان و وسوسههای ایشان مراقبت و مواظبت مینماید (نگا: حجر / شعراء / . «رَصَداً»: جمع راصِد، نگهبانان و مراقبان. | «إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِن رَّسُولٍ»: مگر پیغمبری که از او راضی باشد. خداوند تنها برخی از پیغمبران را بر بعضی از امور غیب مطّلع میسازد، آن هم بدان اندازه که بیانگر معجزات ایشان بوده و به مأموریّت و دعوتشان مربوط باشد (نگا: آلعمران / و . «إِرْتَضی»: (نگا: انبیاء / ، نور / ). «یَسْلُکُ»: داخل میکند. روان میسازد (نگا: جنّ / ). «بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ»: مراد همه جوانب و اطراف است. در وقت نزول غیب، خدا توسّط فرشتگان، پیغمبران را از هر سو میپاید، و از شیاطین و پریان و وسوسههای ایشان مراقبت و مواظبت مینماید (نگا: حجر / شعراء / . «رَصَداً»: جمع راصِد، نگهبانان و مراقبان. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۸: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link51 | آيات ۱۸ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link52 | وجوه مختلف | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link51 | آيات ۱۸ - ۲۸ سوره جّن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link53 | مراد از كسانى كه | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link52 | وجوه مختلف در اين كه: «مساجد، از آنِ خدا است»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link54 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link53 | مراد از كسانى كه هنگام نماز پيامبر«ص»، در اطرافش جمع مى شدند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link55 | علم | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link54 | بيان جایگاه پيامبر«ص»، نسبت به پروردگار و نسبت به مردم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link56 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link55 | علم غيب، به اصالت، از آنِ خداست و به تعليم الهى، ديگران هم مى توانند از آن برخوردار شوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link57 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link56 | وجوه مختلف درباره معناى آيه: «فَإنّهُ يَسلُكُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصداً»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link57 | نکات سه آيه اخير، در باره علم غیبِ خاصّ خدای تعالی]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link59 | معصوم بودن | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link59 | معصوم بودن پیامبران در گرفتن، حفظ و ابلاغ وحى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link60 | عدم اختصاص علم غيب به | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link60 | عدم اختصاص علم غيب به پيامبران، به موردى خاص]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link61 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link61 | بحث روایی: رواياتى راجع به معنای: «مساجد، از آنِ خداست»]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۷#link68 | آيه ۲۵ - ۲۸]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۷#link68 | آيه ۲۵ - ۲۸]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۷#link69 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۷#link69 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۰: | خط ۶۰: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۷#link73 | ۲ - راه ديگرى براى اثبات علم غيب پيشوايان]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۷#link73 | ۲ - راه ديگرى براى اثبات علم غيب پيشوايان]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۷#link74 | ۳ - تحقيقى پيرامون آفرينش ((جن ))]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۷#link74 | ۳ - تحقيقى پيرامون آفرينش ((جن ))]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً «26» إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً «27» لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً «28» | |||
او عالم به غيب است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمىكند، مگر كسى همانند پيامبر كه از او راضى باشد، پس از پيش رو و از پشت سر نگهبانانى مىفرستد تا بداند (رسولان) پيام هاى پروردگارشان را رساندهاند و او به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و هر چيزى را با عدد، شماره كرده است. | |||
---- | |||
«1». سبأ، 35. | |||
جلد 10 - صفحه 259 | |||
===نکته ها=== | |||
در مديريّت، هم بايد اطلاعات لازم را در اختيار مسئولان گذاشت. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»، هم از او حفاظت كرد. فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ ... و هم بر عملكرد او نظارت دقيق داشت. «لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ» | |||
علم غيب | |||
در اين كه غير از خدا كسى علم غيب مىداند يا نه؟ و اگر مىداند مقدار آن چقدر و كيفيّت آن چگونه است؟ چه افرادى مىدانند؟ و آيا اين دانستن به اراده خودشان است يا نه؟ دائمى است يا لحظهاى؟ جزيى است يا كلى؟ موروثى است يا اهدايى؟ سخن بسيار است، لذا به تحقيقى كه در سالهاى جوانى داشتم و به يادداشتهايى كه سالها قبل جمع آورى كرده بودم، مراجعه كردم و خلاصه آن را در اين جا مىآورم. | |||
اصل اول. | |||
احدى جز خداوند، به طور مستقل غيب را نمىداند، زيرا كليد و خزانه و سرچشمه علم غيب تنها نزد اوست: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ» «1» و اگر ديگران بهرهاى دارند از طرف خداوند است. بنابراين آياتى كه مىگويند: ما كسى را بر غيب آگاه كرديم، يعنى بخشى از غيب را به او هبه كرديم. «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ» «2» | |||
در قرآن مىخوانيم كه حضرت عيسى به مردم فرمود: من شما را از آنچه در خانههاى خود ذخيره كردهايد و آنچه خواهيد خورد خبر مىدهم. «وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ» «3» | |||
آرى آگاهى ديگران از غيب، تنها با خواست و اراده الهى است. «وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ» «4» | |||
اصل دوم. | |||
در آيه 26 سوره جن مىفرمايد: «فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» يعنى خداوند جز افرادى نظير پيامبر را كه از آنها راضى است، ديگرى را بر علم | |||
---- | |||
«1». انعام، 59. | |||
«2». هود، 49. | |||
«3». آل عمران، 49. | |||
«4». بقره، 255. | |||
جلد 10 - صفحه 260 | |||
غيب خود آگاه نمىسازد و در آيه 174 سوره آل عمران نيز مىخوانيم: خداوند شما را بر غيب آگاه نمىسازد ولى از پيامبرانش هر كه را بخواهد بر مىگزيند (و علوم غيبى را به او مىدهد.) «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ» «1» | |||
بنابراين حساب افراد كاهن، جادوگر و كفبين كه ارتباطى با معنويات ندارند و گاه و بيگاه از رندى خود و سادگى مردم سوء استفاده كرده و براساس تخمينها و تحليلها، پيشگويى مىكنند، از حساب اولياى خدا جداست. | |||
اصل سوم. | |||
بهرهگيرى اولياى خدا از علم غيب، تنها در موارد خاص آن هم به اذن خداست، نه آن كه براى رفع مشكلات شخصى از آن استفاده كنند. همانگونه كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در مرافعات، به سوگند و شاهد و ظواهر عمل مىفرمود و از علم غيب استفاده نمىكرد. | |||
اصولا اگر اولياى خدا براى زندگى شخصى خود از معجزه و علم غيب استفاده كنند و مشكلات خود را حل نمايند، نمىتوانند براى مردم الگوى عملى باشند، اگر امام حسين عليه السلام با معجزه و دعا، تشنگى صحراى كربلا را حل مىكرد، چگونه مىتوانست براى مردمى كه اين امكانات را ندارند امام باشد؟ | |||
يكى از رموز موفقيّت پيشوايان دينى، صبر آنان بر مشكلات شخصى، جنگ ها، فقرها، بيمارىها، داغ ديدنها و امثال آن بوده است. و صبر و پايدارى، قناعت و بردبارى و زهد و تقواى آنان در اين صحنهها جلوه مىكرد. | |||
اصل چهارم. | |||
غيب بر دو گونه است: نوعى كه مخصوص خداوند است و نوعى كه به انبيا و فرشتگان و امامان معصوم داده مىشود. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: «ان لله عز و جل علمين: علما عنده لم يطلع عليه احدا من خلقه و علما نبذه الى ملائكته و رسله فما نبذه الى ملائكته و رسله فقد انتهى الينا» «2» | |||
بنابراين مراد از آياتى كه مىگويند: علم غيب مخصوص خداست، نوع اول آن و آياتى كه مىگويند: علم غيب را ديگران مىدانند، نوع دوم است. در دعا نيز مىخوانيم: خدايا به حق | |||
---- | |||
«1». آل عمران، 179. | |||
«2». كافى، ج 1، ص 255. | |||
جلد 10 - صفحه 261 | |||
آن علمى كه مخصوص خودت است سوگند. «وبحقّ علمك الذى استأثرت به لنفسك» | |||
اصل پنجم. | |||
دست خداوند در تغيير امور عالم و به تعبير قرآن، محو و اثبات امور باز است و لذا اولياى خدا نمىتوانند نسبت به آينده، علم قطعى داشته باشند. چنانكه امام سجّاد عليه السلام مىفرمايد: كه اگر يك آيه در قرآن نبود، تمام مسائل تا روز قيامت را به شما خبر مىدادم، پرسيدند: كدام آيه؟ حضرت فرمود: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» «1» خداوند هر چه را بخواهد محو مىكند و هر چه را بخواهد ثابت نگه مىدارد و ام الكتاب تنها نزد اوست. «2» | |||
اصل ششم. | |||
گاهى كمال در دانستن غيب است و گاهى در ندانستن آن. مثلًا شبى كه حضرت على عليه السلام به جاى پيامبر در بستر خوابيد، كمال او در اين بود كه نداند دشمنان او را خواهند كشت يا نه؟ زيرا اگر مىدانست كه او را نمىكشند و به جاى او مىخوابيد خيلى مهم نبود. | |||
پيشوايان دينى خود فرمودهاند: گاهى پرده كنار مىرود و امورى را مىدانيم و گاهى بسته مىشود و نمىتوانيم كه بدانيم. «يبسط لنا فنعلم و يقبض عنا فلا نعلم» «3» آرى قبض و بسط علم غيب به دست خداست. چنانكه در قرآن به پيامبرش خطاب مىكند: «لا تَعْلَمُهُمْ» «4» تو منافقان مدينه را نمىشناسى و در پاسخ كسانى كه از زمان قيامت سؤال مىكنند مىفرمايد: «قُلْ إِنْ أَدْرِي» «5» بگو: نمىدانم. | |||
===پیام ها=== | |||
1- هستى، فقط ديدنىها نيست، امور بسيارى وجود دارد كه از چشم ما پنهان و قابل رؤيت نيست. «عالِمُ الْغَيْبِ» | |||
2- كسانى مثل فالگيرها، كفبينها و كاهنان كه ادعاى علم غيب مىكنند دروغگو هستند، زيرا خداوند فقط به امثال پيامبران علم غيب عطا مىكند. «إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» | |||
---- | |||
«1». رعد، 39. | |||
«2». تفسير الميزان، ج 11، ص 420. | |||
«3». كافى، ج 1، ص 256. | |||
«4». توبه، 101. | |||
«5». جنّ، 25. | |||
جلد 10 - صفحه 262 | |||
3- هيچ كس، از ناظر و مراقب بىنياز نيست. فَإِنَّهُ يَسْلُكُ ... رَصَداً | |||
4- وحى الهى از طريق فرشتگان، حفاظت مىشود. «فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ» | |||
5- پيامبر، در دريافت وحى و ابلاغ آن مصونيت دارد. «رَصَداً لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ» | |||
6- حفاظت الهى از طريق فرشتگان جامع است. «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً» | |||
7- علم خداوند، اجمالى نيست، بلكه داراى احاطه و احصاى كامل است. | |||
لِيَعْلَمَ ... أَحاطَ ... أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً | |||
«والحمدللّه ربّ العالمين» | |||
جلد 10 - صفحه 264 | |||
سوره مزّمّل | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً «27» | |||
إِلَّا مَنِ ارْتَضى: مگر آن كسى را كه پسنديده و برگزيده باشد، مِنْ رَسُولٍ: مگر پيغمبر خود را كه بر بعضى از آن اطلاع دهد به توسط ملك و | |||
جلد 13 - صفحه 354 | |||
مشاهده، بر حسب حكمت و مصلحت تا معجزه او باشد. مراد حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا مطلق انبياء عليهم السّلام. | |||
بيان: چون صدور معجزات و ظهور مغيبات از ائمه عليهم السّلام به واسطه اعلام و اخبار سيد مختار بوده، و الهامات وارده از حضرت عزت بدون توسط ملك بوده، پس آيه منافى آن نباشد؛ چه تخصيص غيب مذكور به آن حضرت، از حيثيت ظهور غيب است از آن حضرت بدون واسطه بشريت مطلقا. | |||
بعد از آن بيان حفظ آن حضرت فرمايد از شر جن و انس: | |||
فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ: پس بدرستى كه درمىآورد خدا از پيش روى پيغمبر مكرم، وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً: و از پس او، نگهبان از ملائكه، كه حراست مىكنند از شر شياطين جن و انس و از مخالطه آنها. | |||
چنانكه مروى است چون جبرئيل وحى مىآورد به آن حضرت، هفتاد هزار ملك با او بودند براى حفظ وحى و طرد شياطين از آنكه استراق سمع نمايند و آن را به كهنه خبر دهند. و اين ملائكه براى عظمت وحى بود. «1» سعيد بن جبير روايت نموده كه: در هيچ وقت جبرئيل نزد حضرت نمىآمد، مگر آنكه با او چهار ملك بودند: يكى در پيش، و ديگرى در پس، و يكى طرف راست، و ديگرى طرف چپ و حفظ او مىكردند. «2» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً «21» قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً «22» إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً «23» حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً «24» قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً «25» | |||
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً «26» إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً «27» لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً «28» | |||
ترجمه | |||
بگو همانا من مالك نيستم براى شما زيانى و نه نفعى | |||
بگو همانا من هرگز پناه نميدهد مرا از خدا كسى و هرگز نمىيابم غير از او پناهى | |||
مگر رساندن احكام از خدا و پيغامهاى او و هر كه نافرمانى كند خدا و پيغمبرش را پس همانا براى او است آتش جهنّم جاودانيانند در آن هميشه | |||
تا وقتى كه به بينند آنچه را كه وعده داده ميشوند پس زود است بدانند كه كيست ضعيفتر از جهت ياور و كمتر از حيث عدد | |||
بگو نميدانم آيا نزديك است آنچه وعده داده ميشويد يا قرار ميدهد براى آن پروردگارم زمانى دراز | |||
او است داناى پنهان پس مطّلع نميسازد بر علم غيب خود كسى را | |||
مگر آن را كه بپسندد از پيغمبران پس همانا او ميگمارد از پيش روى او و از پشت سرش نگهبانى | |||
تا بداند كه بتحقيق رساندند پيغامهاى پروردگارشان را و احاطه دارد بآنچه نزد ايشان است و احصاء فرموده تمام موجودات را بشماره. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در تعقيب دستور سابق به پيغمبر خود دستور فرموده كه بكفّار قريش و غيره كه مزاحم حضرت ميشدند بفرمايد از من خوف و رجائى نداشته باشيد و گرد من اجتماع ننمائيد من از خود قدرت و اختيارى ندارم هر چه هست از خدا است و هر خوف و رجائى بايد بساحت او منتهى شود من بنده عاجزم نه ميتوانم بشما ضرر برسانم نه منفعت او خداى قادر بر ضرر و نفع است من هم اگر | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 290 | |||
معصيت خدا را نمايم پناه و محلّ التجائى جز او و رحمتش ندارم اگر بخواهد بقهرش با من معامله كند بلى مورد التجاء و در تحت اختيار من ابلاغ احكام خدا و رساندن پيامهاى او است و بنابر اين الّا بلاغا ميشود استثناء از ملتحدا باشد و ميشود استثناء از شيئا باشد كه مستفاد از لا املك ضرّا و لا رشدا است و ميشود استثناء از رشدا باشد چون ابلاغ از سنخ ارشاد است و در هر حال تخلّف از فرمان خدا و پيغمبر بانكار موجب خلود در آتش جهنّم است و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم را دعوت بقبول ولايت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود قريش جمع شدند و از حضرت استدعا نمودند كه آنها را از اين امر معاف فرمايد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اختيار آن با خدا است و آنها حضرت را متّهم نمودند و از نزد او خارج شدند پس اين آيات نازل شد و مراد از بلاغا من اللّه و رسالاته امر ولايت است و عصيان در آن موجب خلود در آتش است و گفتهاند چون قريش بكثرت عدد خودشان و قلّت عدد مسلمانان افتخار مينمودند خداوند فرموده اين عصيان و تكبّر براى آنها باقى است تا روز كه به بينند وعده خداوند بنصرت اسلام بر كفر انجاز شده در صدر اسلام يا در زمان رجعت امير المؤمنين عليه السّلام و ظهور امام زمان عليه السّلام بمقتضاى بعضى از روايات يا در قيامت بمشاهده عذاب خودشان و ثواب اهل ايمان آنوقت معلوم خواهد شد كه ياور كدام يك از آن دو دسته ضعيفتر و عددشان كمتر است و در هر حال به پيغمبر اكرم دستور داده شده كه اظهار بىاطّلاعى از موعد آن نمايد چون علم غيب منحصر بخدا است و بكسى نميدهد مگر كسانيرا كه بپسندد از انبياء بقدريكه مصلحت باشد و ميرسد از ايشان باوصياء بر حسب بعضى از روايات تا دليل باشد بر نبوّت و امامتشان و آن پيغمبرى كه باو علم غيب عنايت شده در پيش رو و پشت سرش ملائكهاى سالك و مترصدند شياطين چيزى از آن علم نربايند و با آن مخلوط ننمايند تا بداند آن پيغمبر كه ملائكهاى كه واسطه ابلاغ پيامهاى الهى هستند از قبيل جبرئيل و اعوان او كاملا بوظيفه خود عمل نمودهاند و چيزى از وحى الهى كم و زياد نشده يا تا مشهود شود بر خدا كه انبياء ابلاغ رسالات خدا را بىكم و زياد نمودهاند يعنى تعلق گيرد علم الهى بوجود عينى آن چنانچه تحقّق | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 291 | |||
داشت بوجود علميش قبل از تحقّق در خارج و رصد بمعناى نگهبان است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود و علم خداوند احاطه دارد بعلم انبياء و غير هم و عدد تمام افراد موجودات حتى قطرات باران و ريگهاى بيابان را خدا ميداند. از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه كسيكه زياد سوره قل اوحى را بخواند از انواع صدمات جنّيان محفوظ خواهد شد و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محشور ميگردد انشاء اللّه تعالى. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 292 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِلاّ مَنِ ارتَضي مِن رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسلُكُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداً «27» | |||
مگر كسي که مشمول رضاي حق باشد از فرستاده خدا پس او را سلوك ميدهند از آنچه قبل از آن بوده و از آنچه بعد از او وجود پيدا ميكند حفظه و نگهباناني. | |||
إِلّا مَنِ ارتَضي مِن رَسُولٍ که مراد وجود مقدس محمّد (ص) است چنانچه از كافي بسند متصل از حمران بن اعين از حضرت ابي جعفر الباقر عليهما السلام فرمود: | |||
الا من ارتضي من رسول و کان و اللّه محمّد (ص) ارتضاه | |||
و اينکه علم در همان عالم نورانيت افاضه شده که در دعاء ندبه ميگويي: | |||
(و علمته علم ما کان و ما يکون الي انقضاء خلقه) | |||
چنانچه از خود آن حضرت است فرمود: | |||
(كنت نبيا و آدم بين الماء و الطين) | |||
بقول حافظ: | |||
بودم آن روز من از طائفه درد كشان || که نه از تاك نشان بود و نه از تاك نشان | |||
و در همان حديث مذكور حضرت باقر ميفرمايد: | |||
(فهو العلم الذي انتهي الي رسول اللّه ثم الينا). | |||
فَإِنَّهُ يَسلُكُ مِن بَينِ يَدَيهِ از علوم قبل از انبياء سلف و از قبل از خلقت آدم و عالم. | |||
وَ مِن خَلفِهِ از قيام قائم و رجعت ائمه و قيام قيامت و اوضاع محشر و آنچه در لوح محفوظ است بلي در لوح محو و اثبات مختص بخدا است. | |||
رصدا نگهبان، نگهبان حضرت رسالت اولا ذات اقدس ربوبي سپس ملائكه حفظه و وجود مبارك امير المؤمنين و مجاهدين مثل سلطاني که اطرافش وزراء و امراء | |||
جلد 17 - صفحه 245 | |||
و رؤساء باشند و عسكر که تمام اطراف را دارند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 27)- سپس به عنوان یک استثنا از این مسأله کلی میافزاید: «مگر رسولانی که آنان را برگزیده» و از آنان راضی شده (الا من ارتضی من رسول). | |||
آنچه را بخواهد از علم غیب به او میآموزد، و از طریق وحی ابلاغ میکند. | |||
«سپس مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد ...» (فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا). | |||
و این خود یکی از دلائل معصوم بودن پیامبران است که با نیروهای غیبی و امدادهای الهی، و مراقبت فرشتگان او، از لغزشها و خطاها مصون و محفوظند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۹۶: | خط ۳۶۲: | ||
[[رده:مصونیت امور غیبى]][[رده:برگزیدگى انبیا]][[رده:ثبت عمل انبیا]][[رده:رضایت از انبیا]][[رده:علم غیب انبیا]][[رده:آثار رضایت خدا]][[رده:احاطه به علم خدا]][[رده:رضایت خدا]][[رده:نقش خدا]][[رده:علم غیب رسولان خدا]][[رده:علم به قیامت]][[رده:وقت قیامت]][[رده:وقت عذاب کافران]][[رده:نگهبانان محمد]][[رده:ملائکه ثبت عمل]][[رده:نقش ملائکه]][[رده:محافظان وحى]][[رده:نقش وحى]] | [[رده:مصونیت امور غیبى]][[رده:برگزیدگى انبیا]][[رده:ثبت عمل انبیا]][[رده:رضایت از انبیا]][[رده:علم غیب انبیا]][[رده:آثار رضایت خدا]][[رده:احاطه به علم خدا]][[رده:رضایت خدا]][[رده:نقش خدا]][[رده:علم غیب رسولان خدا]][[رده:علم به قیامت]][[رده:وقت قیامت]][[رده:وقت عذاب کافران]][[رده:نگهبانان محمد]][[رده:ملائکه ثبت عمل]][[رده:نقش ملائکه]][[رده:محافظان وحى]][[رده:نقش وحى]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الجن ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الجن ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 27 سوره جن | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 27 سوره جن,جن 27,إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُکُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً,مصونیت امور غیبى,برگزیدگى انبیا,ثبت عمل انبیا,رضایت از انبیا,علم غیب انبیا,آثار رضایت خدا,احاطه به علم خدا,رضایت خدا,نقش خدا,علم غیب رسولان خدا,علم به قیامت,وقت قیامت,وقت عذاب کافران,نگهبانان محمد,ملائکه ثبت عمل,نقش ملائکه,محافظان وحى,نقش وحى,آیات قرآن سوره الجن | |||
|description=إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُکُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۰۸
کپی متن آیه |
---|
إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُکُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً |
ترجمه
الجن ٢٦ | آیه ٢٧ | الجن ٢٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِن رَّسُولٍ»: مگر پیغمبری که از او راضی باشد. خداوند تنها برخی از پیغمبران را بر بعضی از امور غیب مطّلع میسازد، آن هم بدان اندازه که بیانگر معجزات ایشان بوده و به مأموریّت و دعوتشان مربوط باشد (نگا: آلعمران / و . «إِرْتَضی»: (نگا: انبیاء / ، نور / ). «یَسْلُکُ»: داخل میکند. روان میسازد (نگا: جنّ / ). «بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ»: مراد همه جوانب و اطراف است. در وقت نزول غیب، خدا توسّط فرشتگان، پیغمبران را از هر سو میپاید، و از شیاطین و پریان و وسوسههای ایشان مراقبت و مواظبت مینماید (نگا: حجر / شعراء / . «رَصَداً»: جمع راصِد، نگهبانان و مراقبان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَا کَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ... (۲) قُلْ لاَ أَمْلِکُ لِنَفْسِي نَفْعاً... (۰) يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ... (۳) اللَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۱۸ - ۲۸ سوره جّن
- وجوه مختلف در اين كه: «مساجد، از آنِ خدا است»
- مراد از كسانى كه هنگام نماز پيامبر«ص»، در اطرافش جمع مى شدند
- بيان جایگاه پيامبر«ص»، نسبت به پروردگار و نسبت به مردم
- علم غيب، به اصالت، از آنِ خداست و به تعليم الهى، ديگران هم مى توانند از آن برخوردار شوند
- وجوه مختلف درباره معناى آيه: «فَإنّهُ يَسلُكُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصداً»
- نکات سه آيه اخير، در باره علم غیبِ خاصّ خدای تعالی
- معصوم بودن پیامبران در گرفتن، حفظ و ابلاغ وحى
- عدم اختصاص علم غيب به پيامبران، به موردى خاص
- بحث روایی: رواياتى راجع به معنای: «مساجد، از آنِ خداست»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً «26» إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً «27» لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً «28»
او عالم به غيب است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمىكند، مگر كسى همانند پيامبر كه از او راضى باشد، پس از پيش رو و از پشت سر نگهبانانى مىفرستد تا بداند (رسولان) پيام هاى پروردگارشان را رساندهاند و او به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و هر چيزى را با عدد، شماره كرده است.
«1». سبأ، 35.
جلد 10 - صفحه 259
نکته ها
در مديريّت، هم بايد اطلاعات لازم را در اختيار مسئولان گذاشت. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»، هم از او حفاظت كرد. فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ ... و هم بر عملكرد او نظارت دقيق داشت. «لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ»
علم غيب
در اين كه غير از خدا كسى علم غيب مىداند يا نه؟ و اگر مىداند مقدار آن چقدر و كيفيّت آن چگونه است؟ چه افرادى مىدانند؟ و آيا اين دانستن به اراده خودشان است يا نه؟ دائمى است يا لحظهاى؟ جزيى است يا كلى؟ موروثى است يا اهدايى؟ سخن بسيار است، لذا به تحقيقى كه در سالهاى جوانى داشتم و به يادداشتهايى كه سالها قبل جمع آورى كرده بودم، مراجعه كردم و خلاصه آن را در اين جا مىآورم.
اصل اول.
احدى جز خداوند، به طور مستقل غيب را نمىداند، زيرا كليد و خزانه و سرچشمه علم غيب تنها نزد اوست: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ» «1» و اگر ديگران بهرهاى دارند از طرف خداوند است. بنابراين آياتى كه مىگويند: ما كسى را بر غيب آگاه كرديم، يعنى بخشى از غيب را به او هبه كرديم. «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ» «2»
در قرآن مىخوانيم كه حضرت عيسى به مردم فرمود: من شما را از آنچه در خانههاى خود ذخيره كردهايد و آنچه خواهيد خورد خبر مىدهم. «وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ» «3»
آرى آگاهى ديگران از غيب، تنها با خواست و اراده الهى است. «وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ» «4»
اصل دوم.
در آيه 26 سوره جن مىفرمايد: «فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» يعنى خداوند جز افرادى نظير پيامبر را كه از آنها راضى است، ديگرى را بر علم
«1». انعام، 59.
«2». هود، 49.
«3». آل عمران، 49.
«4». بقره، 255.
جلد 10 - صفحه 260
غيب خود آگاه نمىسازد و در آيه 174 سوره آل عمران نيز مىخوانيم: خداوند شما را بر غيب آگاه نمىسازد ولى از پيامبرانش هر كه را بخواهد بر مىگزيند (و علوم غيبى را به او مىدهد.) «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ» «1»
بنابراين حساب افراد كاهن، جادوگر و كفبين كه ارتباطى با معنويات ندارند و گاه و بيگاه از رندى خود و سادگى مردم سوء استفاده كرده و براساس تخمينها و تحليلها، پيشگويى مىكنند، از حساب اولياى خدا جداست.
اصل سوم.
بهرهگيرى اولياى خدا از علم غيب، تنها در موارد خاص آن هم به اذن خداست، نه آن كه براى رفع مشكلات شخصى از آن استفاده كنند. همانگونه كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در مرافعات، به سوگند و شاهد و ظواهر عمل مىفرمود و از علم غيب استفاده نمىكرد.
اصولا اگر اولياى خدا براى زندگى شخصى خود از معجزه و علم غيب استفاده كنند و مشكلات خود را حل نمايند، نمىتوانند براى مردم الگوى عملى باشند، اگر امام حسين عليه السلام با معجزه و دعا، تشنگى صحراى كربلا را حل مىكرد، چگونه مىتوانست براى مردمى كه اين امكانات را ندارند امام باشد؟
يكى از رموز موفقيّت پيشوايان دينى، صبر آنان بر مشكلات شخصى، جنگ ها، فقرها، بيمارىها، داغ ديدنها و امثال آن بوده است. و صبر و پايدارى، قناعت و بردبارى و زهد و تقواى آنان در اين صحنهها جلوه مىكرد.
اصل چهارم.
غيب بر دو گونه است: نوعى كه مخصوص خداوند است و نوعى كه به انبيا و فرشتگان و امامان معصوم داده مىشود. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: «ان لله عز و جل علمين: علما عنده لم يطلع عليه احدا من خلقه و علما نبذه الى ملائكته و رسله فما نبذه الى ملائكته و رسله فقد انتهى الينا» «2»
بنابراين مراد از آياتى كه مىگويند: علم غيب مخصوص خداست، نوع اول آن و آياتى كه مىگويند: علم غيب را ديگران مىدانند، نوع دوم است. در دعا نيز مىخوانيم: خدايا به حق
«1». آل عمران، 179.
«2». كافى، ج 1، ص 255.
جلد 10 - صفحه 261
آن علمى كه مخصوص خودت است سوگند. «وبحقّ علمك الذى استأثرت به لنفسك»
اصل پنجم.
دست خداوند در تغيير امور عالم و به تعبير قرآن، محو و اثبات امور باز است و لذا اولياى خدا نمىتوانند نسبت به آينده، علم قطعى داشته باشند. چنانكه امام سجّاد عليه السلام مىفرمايد: كه اگر يك آيه در قرآن نبود، تمام مسائل تا روز قيامت را به شما خبر مىدادم، پرسيدند: كدام آيه؟ حضرت فرمود: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» «1» خداوند هر چه را بخواهد محو مىكند و هر چه را بخواهد ثابت نگه مىدارد و ام الكتاب تنها نزد اوست. «2»
اصل ششم.
گاهى كمال در دانستن غيب است و گاهى در ندانستن آن. مثلًا شبى كه حضرت على عليه السلام به جاى پيامبر در بستر خوابيد، كمال او در اين بود كه نداند دشمنان او را خواهند كشت يا نه؟ زيرا اگر مىدانست كه او را نمىكشند و به جاى او مىخوابيد خيلى مهم نبود.
پيشوايان دينى خود فرمودهاند: گاهى پرده كنار مىرود و امورى را مىدانيم و گاهى بسته مىشود و نمىتوانيم كه بدانيم. «يبسط لنا فنعلم و يقبض عنا فلا نعلم» «3» آرى قبض و بسط علم غيب به دست خداست. چنانكه در قرآن به پيامبرش خطاب مىكند: «لا تَعْلَمُهُمْ» «4» تو منافقان مدينه را نمىشناسى و در پاسخ كسانى كه از زمان قيامت سؤال مىكنند مىفرمايد: «قُلْ إِنْ أَدْرِي» «5» بگو: نمىدانم.
پیام ها
1- هستى، فقط ديدنىها نيست، امور بسيارى وجود دارد كه از چشم ما پنهان و قابل رؤيت نيست. «عالِمُ الْغَيْبِ»
2- كسانى مثل فالگيرها، كفبينها و كاهنان كه ادعاى علم غيب مىكنند دروغگو هستند، زيرا خداوند فقط به امثال پيامبران علم غيب عطا مىكند. «إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»
«1». رعد، 39.
«2». تفسير الميزان، ج 11، ص 420.
«3». كافى، ج 1، ص 256.
«4». توبه، 101.
«5». جنّ، 25.
جلد 10 - صفحه 262
3- هيچ كس، از ناظر و مراقب بىنياز نيست. فَإِنَّهُ يَسْلُكُ ... رَصَداً
4- وحى الهى از طريق فرشتگان، حفاظت مىشود. «فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ»
5- پيامبر، در دريافت وحى و ابلاغ آن مصونيت دارد. «رَصَداً لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ»
6- حفاظت الهى از طريق فرشتگان جامع است. «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»
7- علم خداوند، اجمالى نيست، بلكه داراى احاطه و احصاى كامل است.
لِيَعْلَمَ ... أَحاطَ ... أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 264
سوره مزّمّل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً «27»
إِلَّا مَنِ ارْتَضى: مگر آن كسى را كه پسنديده و برگزيده باشد، مِنْ رَسُولٍ: مگر پيغمبر خود را كه بر بعضى از آن اطلاع دهد به توسط ملك و
جلد 13 - صفحه 354
مشاهده، بر حسب حكمت و مصلحت تا معجزه او باشد. مراد حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يا مطلق انبياء عليهم السّلام.
بيان: چون صدور معجزات و ظهور مغيبات از ائمه عليهم السّلام به واسطه اعلام و اخبار سيد مختار بوده، و الهامات وارده از حضرت عزت بدون توسط ملك بوده، پس آيه منافى آن نباشد؛ چه تخصيص غيب مذكور به آن حضرت، از حيثيت ظهور غيب است از آن حضرت بدون واسطه بشريت مطلقا.
بعد از آن بيان حفظ آن حضرت فرمايد از شر جن و انس:
فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ: پس بدرستى كه درمىآورد خدا از پيش روى پيغمبر مكرم، وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً: و از پس او، نگهبان از ملائكه، كه حراست مىكنند از شر شياطين جن و انس و از مخالطه آنها.
چنانكه مروى است چون جبرئيل وحى مىآورد به آن حضرت، هفتاد هزار ملك با او بودند براى حفظ وحى و طرد شياطين از آنكه استراق سمع نمايند و آن را به كهنه خبر دهند. و اين ملائكه براى عظمت وحى بود. «1» سعيد بن جبير روايت نموده كه: در هيچ وقت جبرئيل نزد حضرت نمىآمد، مگر آنكه با او چهار ملك بودند: يكى در پيش، و ديگرى در پس، و يكى طرف راست، و ديگرى طرف چپ و حفظ او مىكردند. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً «21» قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً «22» إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً «23» حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً «24» قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً «25»
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً «26» إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً «27» لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً «28»
ترجمه
بگو همانا من مالك نيستم براى شما زيانى و نه نفعى
بگو همانا من هرگز پناه نميدهد مرا از خدا كسى و هرگز نمىيابم غير از او پناهى
مگر رساندن احكام از خدا و پيغامهاى او و هر كه نافرمانى كند خدا و پيغمبرش را پس همانا براى او است آتش جهنّم جاودانيانند در آن هميشه
تا وقتى كه به بينند آنچه را كه وعده داده ميشوند پس زود است بدانند كه كيست ضعيفتر از جهت ياور و كمتر از حيث عدد
بگو نميدانم آيا نزديك است آنچه وعده داده ميشويد يا قرار ميدهد براى آن پروردگارم زمانى دراز
او است داناى پنهان پس مطّلع نميسازد بر علم غيب خود كسى را
مگر آن را كه بپسندد از پيغمبران پس همانا او ميگمارد از پيش روى او و از پشت سرش نگهبانى
تا بداند كه بتحقيق رساندند پيغامهاى پروردگارشان را و احاطه دارد بآنچه نزد ايشان است و احصاء فرموده تمام موجودات را بشماره.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب دستور سابق به پيغمبر خود دستور فرموده كه بكفّار قريش و غيره كه مزاحم حضرت ميشدند بفرمايد از من خوف و رجائى نداشته باشيد و گرد من اجتماع ننمائيد من از خود قدرت و اختيارى ندارم هر چه هست از خدا است و هر خوف و رجائى بايد بساحت او منتهى شود من بنده عاجزم نه ميتوانم بشما ضرر برسانم نه منفعت او خداى قادر بر ضرر و نفع است من هم اگر
جلد 5 صفحه 290
معصيت خدا را نمايم پناه و محلّ التجائى جز او و رحمتش ندارم اگر بخواهد بقهرش با من معامله كند بلى مورد التجاء و در تحت اختيار من ابلاغ احكام خدا و رساندن پيامهاى او است و بنابر اين الّا بلاغا ميشود استثناء از ملتحدا باشد و ميشود استثناء از شيئا باشد كه مستفاد از لا املك ضرّا و لا رشدا است و ميشود استثناء از رشدا باشد چون ابلاغ از سنخ ارشاد است و در هر حال تخلّف از فرمان خدا و پيغمبر بانكار موجب خلود در آتش جهنّم است و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم را دعوت بقبول ولايت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود قريش جمع شدند و از حضرت استدعا نمودند كه آنها را از اين امر معاف فرمايد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اختيار آن با خدا است و آنها حضرت را متّهم نمودند و از نزد او خارج شدند پس اين آيات نازل شد و مراد از بلاغا من اللّه و رسالاته امر ولايت است و عصيان در آن موجب خلود در آتش است و گفتهاند چون قريش بكثرت عدد خودشان و قلّت عدد مسلمانان افتخار مينمودند خداوند فرموده اين عصيان و تكبّر براى آنها باقى است تا روز كه به بينند وعده خداوند بنصرت اسلام بر كفر انجاز شده در صدر اسلام يا در زمان رجعت امير المؤمنين عليه السّلام و ظهور امام زمان عليه السّلام بمقتضاى بعضى از روايات يا در قيامت بمشاهده عذاب خودشان و ثواب اهل ايمان آنوقت معلوم خواهد شد كه ياور كدام يك از آن دو دسته ضعيفتر و عددشان كمتر است و در هر حال به پيغمبر اكرم دستور داده شده كه اظهار بىاطّلاعى از موعد آن نمايد چون علم غيب منحصر بخدا است و بكسى نميدهد مگر كسانيرا كه بپسندد از انبياء بقدريكه مصلحت باشد و ميرسد از ايشان باوصياء بر حسب بعضى از روايات تا دليل باشد بر نبوّت و امامتشان و آن پيغمبرى كه باو علم غيب عنايت شده در پيش رو و پشت سرش ملائكهاى سالك و مترصدند شياطين چيزى از آن علم نربايند و با آن مخلوط ننمايند تا بداند آن پيغمبر كه ملائكهاى كه واسطه ابلاغ پيامهاى الهى هستند از قبيل جبرئيل و اعوان او كاملا بوظيفه خود عمل نمودهاند و چيزى از وحى الهى كم و زياد نشده يا تا مشهود شود بر خدا كه انبياء ابلاغ رسالات خدا را بىكم و زياد نمودهاند يعنى تعلق گيرد علم الهى بوجود عينى آن چنانچه تحقّق
جلد 5 صفحه 291
داشت بوجود علميش قبل از تحقّق در خارج و رصد بمعناى نگهبان است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود و علم خداوند احاطه دارد بعلم انبياء و غير هم و عدد تمام افراد موجودات حتى قطرات باران و ريگهاى بيابان را خدا ميداند. از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه كسيكه زياد سوره قل اوحى را بخواند از انواع صدمات جنّيان محفوظ خواهد شد و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محشور ميگردد انشاء اللّه تعالى.
جلد 5 صفحه 292
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِلاّ مَنِ ارتَضي مِن رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسلُكُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداً «27»
مگر كسي که مشمول رضاي حق باشد از فرستاده خدا پس او را سلوك ميدهند از آنچه قبل از آن بوده و از آنچه بعد از او وجود پيدا ميكند حفظه و نگهباناني.
إِلّا مَنِ ارتَضي مِن رَسُولٍ که مراد وجود مقدس محمّد (ص) است چنانچه از كافي بسند متصل از حمران بن اعين از حضرت ابي جعفر الباقر عليهما السلام فرمود:
الا من ارتضي من رسول و کان و اللّه محمّد (ص) ارتضاه
و اينکه علم در همان عالم نورانيت افاضه شده که در دعاء ندبه ميگويي:
(و علمته علم ما کان و ما يکون الي انقضاء خلقه)
چنانچه از خود آن حضرت است فرمود:
(كنت نبيا و آدم بين الماء و الطين)
بقول حافظ:
بودم آن روز من از طائفه درد كشانبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 27)- سپس به عنوان یک استثنا از این مسأله کلی میافزاید: «مگر رسولانی که آنان را برگزیده» و از آنان راضی شده (الا من ارتضی من رسول).
آنچه را بخواهد از علم غیب به او میآموزد، و از طریق وحی ابلاغ میکند.
«سپس مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار میدهد ...» (فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا).
و این خود یکی از دلائل معصوم بودن پیامبران است که با نیروهای غیبی و امدادهای الهی، و مراقبت فرشتگان او، از لغزشها و خطاها مصون و محفوظند.
نکات آیه
۱ - خداوند هیچ کس را - جز کسانى که از آنان راضى و خشنود باشد (رسولان) - از علم غیب خود آگاه نمى سازد. (إلاّ من ارتضى من رسول) «من» - در «من رسول» - براى تبیین «من ارتضى» است.
۲ - امکان آگاه شدن رسولان الهى، از علم غیب و امور پنهانى به وسیله وحى و الهام خداوند (فلایظهر على غیبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول)
۳ - امکان آگاهى رسولان الهى از زمان برپایى قیامت و نزول عذاب بر کافران، به وسیله وحى و الهام خداوند (قل إن أدرى أقریب ما توعدون ... إلاّ من ارتضى من رسول)
۴ - پیامبران، انسان هاى منتخب و مورد رضاى خداوند (إلاّ من ارتضى من رسول)
۵ - خداوند، براى حفاظت از وحى، نگهبانانى را در اطراف پیامبر(ص) گماشته است. (فإنّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدًا) «رصد» اسم جمع «راصد» (مراقب و نگهبان) است و مقصود از آن در این آیه، فرشتگانى است که خداوند بعد از نزول وحى، به آنها دستور داده بود پیامبرش را از هر سو احاطه کنند و آن حضرت از شرّ شیاطین جن و انس و وسوسه هاى آنها و آنچه اصالت وحى را خدشه دار مى کند، محافظت و پاسدارى نمایند; تا پیام الهى بى کم و زیاد و بدون کمترین خدشه اى به بندگان ابلاغ گردد. این خود یکى از دلایل معصوم بودن پیامبر(ص) در امر رسالت و مصونیت وحى از دستبرد است.
۶ - امور غیبى ارائه شده به پیامبران، مصون از دستبرد نااهلان فلایظهر على غیبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدًا
روایات و احادیث
۷ - «روى أنّ بعضَ أصحاب أبى جعفر(ع) محمّدبن علىّ الباقر(ع) سأله عن قول اللّه تعالى «إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصداً» فقال یوکّل اللّهُ بأنبیائه ملائکةً یُحْصُون أعمالَهم;[۱] روایت شده که بعضى از اصحاب امام باقر(ع) از ایشان درباره سخن خداوند متعال: «إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصداً» سؤال کرد، فرمود: خداوند فرشتگانى را بر پیامبران خود گمارده است تا اعمال آنان را شمارش و ضبط کنند».
موضوعات مرتبط
- امور: مصونیت امور غیبى ۶
- انبیا: برگزیدگى انبیا ۴; ثبت عمل انبیا ۷; رضایت از انبیا ۴; علم غیب انبیا ۶
- برگزیدگان خدا :۴
- خدا: آثار رضایت خدا ۱; احاطه به علم خدا ۱; رضایت خدا۴; نقش خدا ۵
- رسولان خدا: علم غیب رسولان خدا ۱، ۲، ۳
- قیامت: علم به قیامت ۳; وقت قیامت ۳
- کارگزاران خدا :۵
- کافران: وقت عذاب کافران ۳
- محمد(ص): نگهبانان محمد(ص) ۵
- ملائکه: ملائکه ثبت عمل ۷; نقش ملائکه ۷
- وحى: محافظان وحى ۵; نقش وحى ۲
منابع
- ↑ بحارالأنوار، ج ۱۵، ص ۳۶۱.