هود ١٠٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::خَالِدِين|خَالِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَالِدِين| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::دَامَت|دَامَتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::دَامَت| ]] [[شامل این ریشه::دوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::دوم‌| ]][[شامل این کلمه::السّمَاوَات|السَّمَاوَاتُ‌]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاوَات| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْأَرْض|الْأَرْضُ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْأَرْض| ]] [[شامل این ریشه::ارض‌| ]][[ریشه غیر ربط::ارض‌| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::شَاء|شَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::شَاء| ]] [[شامل این ریشه::شى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::شى‌ء| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبُّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبَّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::فَعّال|فَعَّالٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَعّال| ]] [[شامل این ریشه::فعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::فعل‌| ]][[شامل این کلمه::لِمَا|لِمَا]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::يُرِيد|يُرِيدُ]] [[کلمه غیر ربط::يُرِيد| ]] [[شامل این ریشه::رود| ]][[ریشه غیر ربط::رود| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::خَالِدِين|خَالِدِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::خَالِدِين| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::دَامَت|دَامَتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::دَامَت| ]] [[شامل این ریشه::دوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::دوم‌| ]][[شامل این کلمه::السّمَاوَات|السَّمَاوَاتُ‌]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاوَات| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْأَرْض|الْأَرْضُ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْأَرْض| ]] [[شامل این ریشه::ارض‌| ]][[ریشه غیر ربط::ارض‌| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::شَاء|شَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::شَاء| ]] [[شامل این ریشه::شى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::شى‌ء| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبُّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبَّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::فَعّال|فَعَّالٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَعّال| ]] [[شامل این ریشه::فعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::فعل‌| ]][[شامل این کلمه::لِمَا|لِمَا]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::يُرِيد|يُرِيدُ]] [[کلمه غیر ربط::يُرِيد| ]] [[شامل این ریشه::رود| ]][[ریشه غیر ربط::رود| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|خَالِدِينَ‌ فِيهَا مَا دَامَتِ‌ السَّمَاوَاتُ‌ وَ الْأَرْضُ‌ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّکَ‌ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ فَعَّالٌ‌ لِمَا يُرِيدُ
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=تا آسمان‌ها و زمین بر جاست در آن ماندگارند؛ مگر آنچه پروردگارت خواسته. بی‌گمان پروردگارت همان را که بخواهد، بی‌چون انجام‌دهنده است.
|-|صادقی تهرانی=تا آسمان‌ها و زمین بر جاست در آن ماندگارند؛ مگر آنچه پروردگارت خواسته. بی‌گمان پروردگارت همان را که بخواهد، بی‌چون انجام‌دهنده است.
|-|معزی=جاودانند در آن مادامی که آسمانها است و زمین جز آنچه خواهد پروردگار تو که پروردگار تو کننده است آنچه را خواهد
|-|معزی=جاودانند در آن مادامی که آسمانها است و زمین جز آنچه خواهد پروردگار تو که پروردگار تو کننده است آنچه را خواهد
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Remaining therein for as long as the heavens and the earth endure, except as your Lord wills. Your Lord is Doer of whatever He wills.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/011107.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/011107.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::107|١٠٧]] | قبلی = هود ١٠٦ | بعدی = هود ١٠٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::107|١٠٧]] | قبلی = هود ١٠٦ | بعدی = هود ١٠٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۳: خط ۴۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link1 | آيات ۱۰۸ - ۱۰۰، سوره هود]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link2 | دو احتمال در معناى : ((ابناء القرى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link1 | آيات ۱۰۰ - ۱۰۸ سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link3 | مراد از اينكه آلهه مشركين جز بر هلاكت و تباهى خوانندگان خويش نيفزودند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link2 | دو احتمال در معناى : أنباء القُرَى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link4 | اشاره به وجود ارتباط بين اعمال سابق ولا حق انسان ، و نيز ارتباط آن بااعمال ديگران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link3 | مراد از اين كه آلهه مشركان، جز بر هلاكت و تباهى خوانندگان خويش نيفزودند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link5 | عالم برزخ منزلگاه موقتى است و جنبه تمهيدى براى روز قيامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link6 | چند وجه در معناى: «يَومَ يَأت...»، در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link6 | چند وجه در معناى : ((يوم ياءت ...)) در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link7 | آشکار شدن حقایق، در روز قيامت، براى همگان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link7 | در روز قيامت حقايق براى همگان واضح شده ، توهم استقلال اسباب و وسائط زائل مى گردد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link8 | معناى جمله: «يَومَ يَأتِ لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ إلّا بِإذنِهِ»، و معناى تكلم در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link8 | معناى جمله : ((يوم ياءت لاتكلم نفس الّا باذنه )) و معناى تكلم در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link9 | دلیل دروغ گفتن مشركان در روز قيامت، از باب ظهور ملكات است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link9 | بيان اينكه دروغ گفتن مشركين در روز قيامت از باب ظهور ملكات است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link10 | وجه دیگری، در باره جمع بين این دو دسته از آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link10 | وجه جمع بين آياتى كه تكلم در روز قيامت را اثبات مى كنند با آياتى كه آن را نفى و انكار مى كنند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link14 | معناى تقسيم انسان ها، به سعادتمند و شقاوتمند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link11 | گفتار ديگر مفسرين در معناى آيه (لاتكلم نفس الا باذنه )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link15 | نقد سخن فخر رازى، در معنای سعادت و شقاوت آدمى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link12 | علاوه بر اينكه خداى تعالى مى فرمايد: ((هذا يوم لا ينطقون و لا يوذن لهم فيعتذرون)) و معلوم است كه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link17 | معناى «زفیر»و «شهيق»، و بيان حال اهل جهنم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link13 | وجهى كه ديگران درباره جمع بين اين دو دسته از آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link18 | معناى «خلود» و مشتقات آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link14 | معناى جمله : ((فمنهم شقىّ و سعيد)) و اشاره به معناى تقسيم انسانها به سعادتمند وشقاوتمند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link19 | دو اشكال در باره «خلود»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link15 | نقد و رد سخن فخررازى كه گفته است سعادت و شقاوت آدمى به حكم خدا و لازم لاينكفاوست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link21 | دفع اشكال قاضى بيضاوى، در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link16 | بيان اينكه قضاء و قدر الهى و علم او به اعمال انسان منافاتى با اختيارى بودناعمال انسان ندارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link22 | بررسی وجوه ديگر، درباره «خلود»، در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link17 | معناى (زفيز) و (شهيق ) و بيان حالاهل جهنم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link23 | معناى استثناء: «إلّا مَا شَاءَ رَبُّك»، در دو آيه مربوط به بهشتيان و دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link18 | معناى ((خلود)) و مشتقات آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link24 | وجوه ديگر، در معنای استثناء در آیه خلود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link19 | دو اشكال در ارتباط با آيه : ((خالدين فيها مادامت السموات و الارض )) و جواب آنها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link25 | نكته لطيفى كه از آيه: «وَ أمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا...» استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link20 | سخن زمخشرى در تفسير كشاف در اشاره به اين وجه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link27 | بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link21 | دفعاشكال قاضى بيضاوى بر آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link29 | عالَم هستى، داراى دو وجه است: وجه «ضرورت و تقدير» و وجه «امكان و اختيار»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link22 | وجوه ديگرى كه درباره تحديد خلود در آيه شريفه ذكر شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link32 | بهشت اولياء خدا، با بهشت ديگران تفاوت دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link23 | معناى استثناء: ((الّا ماشاء ربّك )) در دو آيه مربوط به بهشتيان و دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link24 | وجوه مختلف ديگر درباره مراد از استثناء فوق الذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link25 | اشاره به نكته لطيفى كه از آيه : ((و اما الذين سعدوا...)) استفاده مى شود.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link26 | وجه جمع بين جمله : ((الّا ماشاء ربّك )) و ((عطاء غير مجذوذ)) در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link27 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link28 | بررسى نسبت سعادت و شقاوت انسان با قضا و قدر الهى با توجه به روايات وارده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link29 | عالم هستى داراى دو وجه است : وجه ضرورت و تقدير و وجه امكان و اختيار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link30 | معناى فرمايش پيامبر (ص ): ((كل ميسر لما خلق له ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link31 | رواياتى در ذيل آيات شريفه مربوط به خلود در جنت و نار و استثناء: ((الّا ماشاء ربّك))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link32 | بهشت اولياء خدا با بهشت ديگران تفاوت دارد (و من دونهما جنّتان )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link33 | رد سخن سيوطى در مورد منسوخ شدن دو آيه : ((فاما الّذين شقوا... ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۰#link140 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۰#link140 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «107»
(و) تا آسمان‌ها و زمين پايدار است، در آن (آتش) جاودانند، مگر آنچه خداوند بخواهد، همانا پروردگارت هر چه را اراده كند، انجام مى‌دهد.
===نکته ها===
«زَفِيرٌ» فريادى است كه همراه با بيرون دادن نَفَس است و «شَهِيقٌ» ناله‌اى است طولانى كه توأم با فرو بردن نَفَس است. بعضى نيز «زَفِيرٌ» را آغاز صداى الاغ و «شَهِيقٌ» را پايان آن دانسته‌اند.
همه‌ى افرادى كه به دوزخ مى‌روند، از لحاظ مدّت زمان حضور در آنجا يكسان نيستند، عدّه‌اى پس از مدّت كمى از دوزخ رهايى مى‌يابند، بعضى ديگر براى مدّت بسيار طولانى در جهنّم مى‌مانند و سرانجام خلاص مى‌شوند، امّا گروهى براى هميشه در آنجا مى‌مانند و هرگز از آن خارج نمى‌شوند.
جلد 4 - صفحه 123
كلمه‌ى «خلود» در مواردى كه همراه با كلمه‌ى «ابد» آمده باشد، مثل: «خالِدِينَ فِيها» «1»، به معناى هميشگى و جاودانگى است، نه به معناى مدّت طولانى.
در اين آيه اگر چه خلود تا زمان برقرار بودن آسمان‌ها و زمين بيان شده است و قرآن مدّت زمان استقرار آنها را تعيين فرموده‌ «2»، ليكن باز به معناى ابديّت و هميشگى است، زيرا كه‌ «ما دامَتِ السَّماواتُ» در زبان و ادبيات عرب، كنايه‌اى است كه براى ابديّت و جاودانگى آورده مى‌شود، اگر چه آسمان‌ها ابدى نيستند.
===پیام ها===
1- انسان با انتخاب‌هاى خود باعث شقاوت خود مى‌شود. «شَقُوا» نه‌ «شَقُوا»
2- دست خداوند در نجات گروهى از دوزخيان (به دليل جرم كمتر و يا استحقاق عفو و يا هر دليل ديگرى) باز است. «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107)
----
«1» بحار الانوار ج 5 ص 153، و ص 157، و ج 77 ص 176. و توحيد صدوق ص 356.
«2» مدارك سابق.
جلد 6 - صفحه 142
خالِدِينَ فِيها: در حالى كه جاويد و هميشه باشند در آن آتش جهنم با ناله و فغان. ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ‌: مادامى كه باقى باشند آسمانها و زمينها. اين تعبير است از تأبيد و هميشگى، چنانچه در عرف عرب مستعمل است اينگونه تمثيلات براى مبالغه در دوام مثل قولهم: «لافعل ما دامت السّموات و الارض». «و ما لاح الجديدان» يا آنكه مراد از سماء و ارض، فوق و تحت باشد كه هر چه تو را سايه كند آسمان، و هر چه تو را بردارد، زمين تو باشد. پس معنى آنكه مادامى كه فوق و تحت باشد اشقيا در جهنم باشند. إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ‌:
مگر آنچه را كه خواهد پروردگار تو كه ايشان را از عذاب آتش به عذاب زمهرير يا غير آن معذب سازد، چه جهنم را انواع عذاب و عقوبت باشد كه يكى از آنها آتش است (بنابراين استثناء از خلود نار باشد در عذاب نار، نه از خلود در جهنم).
تنبيه: اقوال ديگر:
1- مراد به استثناء آن اوقات قبل از دخول جهنم باشد از دنيا و برزخ و موقف قيامت.
2- كفار معذب باشند به عذاب خاص در كميت و كيفيت الّا آنكه خدا خواهد ايشان را به عذابى مضاعف معذب سازد (بنابراين «الّا» به معنى واو باشد بنابر قول فرّاء).
3- انقطاع عذاب آنها را معلق به مشيت ساخته و مشيت هرگز به آن تعلق نيابد، پس هميشه در جهنم باشند؛ زيرا تعليق به محال، محال است.
4- استثناء، نقصان مدت نيست بلكه تنبيه باشد بر آنكه عذاب و ترك عذاب آنها به مشيت و اراده الهى است و ديگرى را بر آن قدرت و تمكن نباشد.
5- استثناء از زفير و شهيق باشد، و آن دو نوع عذاب است، يعنى آنها را زفير و شهيق باشد مگر آنچه خداى خواهد از انواع عذاب (بنابراين «الا» به معنى سوى باشد).
6- مراد به اشقيا كفار و فساق مؤمنين باشد و مستثنى كفار اهل توحيد كه بعد از مدتى عذاب به بهشت درآيند، و اينقدر كافى است در صحت استثنا؛
جلد 6 - صفحه 143
زيرا: در زوال حكم از كلّ كافى است زوال بعض از آن. و ضحاك از ابن عباس نقل نموده كه مراد به اشقيا در اين آيه گروهى مخصوصند از اهل توحيد كه حق تعالى ايشان را در جهنم به قدر گناهشان معذب سازد و بعد از آن به بهشت ببرد، پس ايشان در حالتى شقى و در حالتى سعيد باشند.
إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ: بدرستى كه پروردگار تو به جا آورد مر آنچه را كه مى‌خواهد و او را هيچ مانعى نيست اراده آنچه خواهد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ (104) يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ (105) فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (106) خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107) وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (108)
ترجمه‌
و تأخير نمى‌اندازيم آنرا مگر براى مدتى شمرده شده‌
روز كه بيايد سخن نگويد كسى مگر بدستورى او پس بعضى از آنها بدبختند و برخى خوشبخت‌
پس امّا كسانيكه بدبخت شدند پس در آتشند مر آنها را است در آن فريادى مانند اوّل صداى خر و ناله‌اى مانند آخر صدايش‌
جاودانيانند در آن تا برپا است آسمانها و زمين مگر مقداريرا كه بخواهد پروردگار تو همانا پروردگار تو بجا آورنده است آنچه را بخواهد
و امّا كسانيكه خوشبخت شدند پس در بهشتند جاودانيان در آن تا بر پا است آسمانها و زمين مگر مقدارى را كه بخواهد پروردگارت اعطاء فرموده عطائى را بريده نشدنى.
تفسير
خداوند روز قيامت را تأخير نمى‌اندازد مگر براى انقضاء ايّام معدوده متناهيه تا در آنمدت كه هر قدر زياد باشد چون معدود و متناهى است كم است بندگان بوظائف خود عمل نمايند و بكمال لايق خود برسند و مستحقّ نعيم ابدى شوند و چون موعد مقرّر برسد ديگر جاى سخن گفتن در اطراف تقصير بندگان بعنوان اعتذار يا شفاعت يا توسل بوسائل نجات براى كسى نيست مگر با اذن و اجازه خداوند و اين در يكى از مواقف آنروز است و آنجا كه فرموده اين روزى است كه سخن نميگويند و اذن داده نميشود بآنها تا معذرت بخواهند در موقف ديگر است چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده است و مردم بر حسب اقتضاء ذات و طينت اصليّه خودشان بر دو قسمند بعضى شقى و برخى سعيدند چنانچه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه شقى كسى است كه شقى شده در شكم مادرش و سعيد كسى است كه سعيد شده در شكم مادرش و جاى اشقياء آتش جهنّم است كه مخلدند
----
جلد 3 صفحه 109
در آن مگر عنايت الهى و هدايت انبياء و اولياء و علماء و صلحاء شامل حال آنها شده باشد كه با ايمان مجرّد يا مقرون بعمل صالح از دنيا رفته باشند كه البتّه مخلّد در آتش نخواهند بود اگر چه معصيت كار باشند و مدتها بسوزند تا پاك شوند و جاى سعداء بهشت جاويد است مگر تقدير الهى و اغواء شياطين و اضلال معاندين موجب شده باشد كه اقتضاء ذات و فطرت اصليّه كسى باطل شود و بفعليّت نرسد و در آخر كار با صورت قبيحه كفر از دنيا برود كه البتّه اهل بهشت نخواهد بود ولى كسيكه با سعادت ذاتى يا اكتسابى يا شفاعت شفعاء يا پس از سوختن و پاك شدن ببهشت برود مخلد است در آن و عطاء الهى هيچگاه از او مقطوع نخواهد بود مؤيّد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در كافى نقل نموده و در ذيل آيه شريفه انّ اللّه لا يخفى عليه شى‌ء در سوره آل عمران ذكر شد كه دلالت دارد بر آنكه شقاوت و سعادت طفل در شكم مادر مقدر ميشود با شرط بداء كه اشاره بامكان تغيير حال او است بتغيير موجبات سعادت و شقاوت در لوح محو و اثبات و بنابراين مراد از ما شاء ربّك در دو آيه كسانى هستند كه از استحقاق خلود در جهنّم و بهشت خارج شده‌اند و استعمال كلمه ما باين معنى نادر نيست مانند سبّح للّه ما فى السّموات و فانكحوا ما طاب لكم من النّساء و امثال اينها و مراد از كسانيكه شقى يا سعيد شده‌اند كه مستثنى منهم در دو آيه ميباشند آنانند كه شقاوت يا سعادت كه عبارت از معصيت و اطاعت بنده از خداوند است از آنها تحقّق پيدا كرده باشد اگر چه دوام نداشته باشد و باين اعتبار استثناء از آنها شده است و اشكالى ندارد ولى مفسّرين شقى و سعيد را بكسيكه مستحقّ دوزخ و بهشت شده باشد تفسير نموده‌اند و در مراد از استثناء دچار اشكال شده‌اند مخصوصا نسبت بمستحق بهشت كه بادلّه قطعيّه خلود آنها ثابت و محقّق است و در ذيل آيه هم اشاره بآن شده لذا در مجمع ده وجه از مفسّرين عامّه و خاصه براى حلّ اشكال نقل نموده و يك وجه را اختيار فرموده و نسبت بجمع كثيرى از مفسّرين عامّه و خاصه داده و حاصل اين وجه آنستكه كسانيكه مؤمن و معصيت كارند چندى در جهنّمند و پس از آن داخل بهشت ميشوند و اينها تا در جهنّمند در زمره اشقياء محسوبند و چون داخل بهشت شدند از سعداء ميباشند و استثناء از خلود در دو آيه بملاحظه اين جماعت است نهايت آنكه در آيه اوّل باعتبار انتهاء امر و در آيه دوّم باعتبار ابتداء امر است و براى‌
----
جلد 3 صفحه 110
تصحيح نفى خلود گفته‌اند دوام چنانچه با منقطع الآخر بودن منافى است با منقطع الاول بودن هم منافى است و مراد از كلمه مادر ما شاء ربّك در اوّل اشخاص مذكوره‌اند و در ثانى وقت معيّن در بدو امر است و مؤيد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در صافى نقل فرموده كه اين دو آيه در غير اهل خلود است از اهل شقاوت و سعادت و در مجمع هم چند روايت از ابن عبّاس ره و غيره براى تأييد اين وجه ذكر شده و انصاف آنستكه اگر اشكالى باشد اين وجه احسن وجوه است و در نفحات وجه ديگرى ذكر فرموده و نسبت باكثر مفسّرين داده و ظاهرا آنرا اختيار نموده و آن اين است كه مقصود از استثناء بيان نفوذ اراده الهى است كه اگر بخواهد عذاب را از اشقياء رفع و نعمت را از سعداء قطع ميفرمايد ولى نخواسته و نميكند براى دلالت ادلّه قطعيّه بر خلود و مؤيّد اين معنى است ذيل آيه اوّل كه دلالت بر نفوذ اراده الهيّه دارد و ذيل آيه دوّم كه دالّ بر عدم انقطاع نعمت است و قمّى ره نار و جنّت را بعذاب برزخ و بهشت دنيا كه ارواح اهل ايمان منتقل بآن ميشود تفسير فرموده و عطاء غير مجذوذ را باعتبار اتّصال آن بنعيم آخرت دانسته و فرموده اين ردّ كسانى است كه منكر عذاب قبر و ثواب و عقاب در دنيا و عالم برزخ شده‌اند و فيض ره فقط اين وجه را ذكر و تأييد فرموده بآنكه خلود در كلام الهى مقيّد بمادامت السّموات و الارض شده و ظاهر از سماوات و ارض آسمانها و زمين دنيا است و بروايتى كه از امام صادق عليه السّلام وارد شده است كه در قيامت صبح و شبى نيست و عذاب بامداد و شام اشقياء در آتش برزخ است كه خدا فرموده النّار يعرضون عليها غدوّا و عشيّا و يوم تقوم السّاعة أدخلوا آل فرعون اشدّ العذاب و بنابراين مراد از استثناء انقطاع عذاب و ثواب آنها است بفواصلى در برزخ يا بعد از فناء دنيا و قبل از تعيين تكليف آنها در آخرت و اين وجه را در مجمع نسبت بشيخ طوسى قدّس سرّه داده و از آنجناب نقل نموده نسبت آنرا بجمعى از مفسّرين خاصه و بنظر حقير اين معنى از جهاتى خلاف ظاهر است حتى از همان جهت كه فيض ره آنرا مؤيّد اين تفسير قرار داده چون ظاهر جمله مادامت السّموات و الارض آنستكه براى تأكيد خلود ذكر شده و آنكه اين جمله از الفاظ تأييد است يعنى از الفاظى است كه در كلام عرب از معناى حقيقى خود منسلخ شده و بطور كنايه در مقام اثبات دوام و ابديّت براى امرى ذكر ميشود چنانچه در مجمع بيان شده و
----
جلد 3 صفحه 111
امثله ديگرى هم ذكر فرموده‌اند و والد ما جد حقير در شفاء الصّدور آن الفاظ را استقصاء فرموده لذا بعيد است در آيه شريفه معناى حقيقى اين جمله اراده شده باشد و بر فرض اراده مراد آسمان و زمين مناسب با عالم آخرت است چون از تفريع بر آيات سابقه معلوم ميشود كه اين دو آيه در مقام بيان حال اهل محشر و جمع شدگان در روز قيامت است و مربوط بعالم برزخ نيست و در اين مقام وجه ديگرى براى حلّ اشكال بنظر حقير رسيده و آن اين است كه مراد از استثناء در آيه اوّل انتقال معصيت كاران از اهل ايمان باشد از جهنّم به بهشت و در آيه دوّم مراد استثناء سابقون مقرّبون باشد از خلود در بهشت جسمانى و اشاره بفائز شدن ايشان باشد بمقام رضوان و سايه عرش و مقامات رفيع‌تر و اين منافات ندارد با ادلّه خلود سعداء در بهشت چون اين مقامات هم از بهشت است نهايت آنكه بهشت روحانى است كه لذّت آن فوق لذائذ جسمانى است و جنّتى كه در آيه دوّم ذكر شده ظاهر در بهشت جسمانى است كه متبادر از جنّت در اذهان عامّه است و براى رفع توهّم زوال نعمت از سعداء بملاحظه ظاهر استثناء در ذيل آيه تصريح شده بآنكه عطاء الهى از ايشان قطع نخواهد شد اين چند وجه كه براى دفع اشكال ذكر شد غير از وجهى است كه در بدو امر از ظاهر آيات بنظر حقير رسيد و بيان شد و بر آن تقريب اشكالى وارد نيست تا محتاج بجواب باشد چنانچه اشاره شد و تعجّب از آنستكه حضرات مفسرين اين وجه را بعنوان دفع اشكال هم ذكر ننموده‌اند و بذكر وجوه ركيكه پرداخته‌اند كه حقير از نقل آنها اعراض نمودم و بعضى گفته‌اند خداوند داناتر است بمراد از استثنائى كه فرموده و اين كاشف از كمال اهمّيت باشكال است و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از بهشت و آتش در اين آيات دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و دوستى دشمنان ايشان است و بنابراين هم بايد تقرير استثناء بتقريب اوّل شود و اللّه اعلم ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
خالِدِين‌َ فِيها ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ إِلاّ ما شاءَ رَبُّك‌َ إِن‌َّ رَبَّك‌َ فَعّال‌ٌ لِما يُرِيدُ (107)
هميشه‌ ‌در‌ آتش‌ هستند مادامي‌ ‌که‌ آسمانها و زمين‌ هست‌ مگر آنچه‌ بخواهد پروردگار تو محققا پروردگار تو ميكند آنچه‌ اراده‌ كند جلوگير ندارد.
بعضي‌ ‌از‌ حكماء و عرفاء ‌که‌ منكر خلود شدند تمسّك‌ باين‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ ‌بعد‌ كردند ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ طي‌ سماوات‌ و ارض‌ دستگاه‌ بهشت‌ و جهنم‌ برچيده‌ ميشود و ماهيات‌ بكلي‌ معدوم‌ و وجود صرف‌ ‌که‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ ‌است‌ باقي‌ چنانچه‌ مثنوي‌ ميگويد
(‌پس‌ عدم‌ گردم‌ عدم‌ چون‌ ارقنون‌ ||  گويدم‌ كنا اليه‌ راجعون‌
و آيات‌ مطلقه‌ ‌در‌ باب‌ خلود ‌را‌ تقييد ميكنند باين‌ ‌آيه‌.
و اما جواب‌‌-‌ آنكه‌ اولا خلود ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ ‌است‌ و منكر ‌آن‌ كافر ‌است‌
جلد 11 - صفحه 127
و ثانيا ‌اگر‌ مراد ‌از‌ دوام‌ سماوات‌ و ارض‌ بقاء ‌آنها‌ ‌است‌ باين‌ صورت‌ همان‌ ابتداء فناء دنيا و قيام‌ قيامت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ صورت‌ ميافتد چنانچه‌ ميفرمايد يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ انبياء ‌آيه‌ 104 يَوم‌َ تُبَدَّل‌ُ الأَرض‌ُ غَيرَ الأَرض‌ِ وَ السَّماوات‌ُ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 49، ‌پس‌ بايد اصلا دستگاه‌ بهشت‌ و جهنمي‌ نباشد ‌که‌ صريح‌ آيات‌ ‌است‌ ‌حتي‌ همين‌ ‌آيه‌، و ‌اگر‌ مراد زوال‌ ماده‌ آسمان‌ و زمين‌ ‌است‌ فهو اول‌ الكلام‌ بلكه‌ صريح‌ آيات‌ ‌است‌ ‌که‌ مواد اشياء باقي‌ ‌است‌ و ‌لو‌ صور ‌آنها‌ تغيير كند ‌کما‌ اينكه‌ مفاد تبديل‌ و طي‌ كطي‌ السجل‌ ‌هم‌ همين‌ ‌است‌ بلكه‌ بهشت‌ و جهنم‌ ‌هم‌ ‌در‌ همين‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد عِندَ سِدرَةِ المُنتَهي‌ عِندَها جَنَّةُ المَأوي‌ نجم‌ ‌آيه‌ 14، و گفتند جهنم‌ تخوم‌ زمين‌ ‌است‌.
و ثالثا ‌اينکه‌ تعبير كنايه‌ ‌از‌ دوام‌ ‌است‌ چنانچه‌ متعارف‌ ‌در‌ تمام‌ السنه‌ ‌است‌ و بسيار تعجب‌ ‌است‌ ‌از‌ حكماء ‌که‌ ‌در‌ تقسيم‌ قضايا قضيه‌ دائميه‌ ‌را‌ مثال‌ ميزنند ‌به‌ (السماء موجود دائما).
خالِدِين‌َ فِيها هميشه‌ ابد الاباد معذب‌ ‌در‌ آتش‌ هستند ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ چنانچه‌ آسمانها و زمين‌ هميشه‌ برقرار ‌است‌ و ‌لو‌ تغييراتي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ بشود إِلّا ما شاءَ رَبُّك‌َ كلمات‌ مفسرين‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ جمله‌ بسيار مختلف‌ ‌است‌ و همچنين‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌هر‌ كس‌ داخل‌ بهشت‌ شد مخلّد ‌است‌ و ‌هر‌ كس‌ ‌از‌ اشقياء داخل‌ جهنم‌ شد مخلد ‌است‌ ‌اينکه‌ استثناء چه‌ معني‌ دارد اقوال‌ زيادي‌ ‌در‌ توجيه‌ ‌اينکه‌ دو جمله‌ گفته‌اند و تمام‌ اجتهادي‌ ‌است‌ مدرك‌ خبري‌ ندارد، و آنچه‌ بنظر ميرسد ‌که‌ ميتوان‌ ‌از‌ ‌خود‌ ‌آيه‌ استفاده‌ نمود ‌در‌ ‌هر‌ دو مورد و اللّه‌ العالم‌ اينكه‌ ‌از‌ ‌براي‌ خداوند ‌در‌ جهنم‌ عذابهائيست‌ ‌که‌ بمراتب‌ ‌از‌ آتش‌ سخت‌تر ‌است‌ و ‌در‌ بهشت‌ مثوباتي‌ ‌است‌ ‌که‌ بمراتب‌ ‌از‌ نعم‌ بهشتي‌ بالاتر ‌است‌ و ‌در‌ اخبار اشاره‌ باين‌ دو قسم‌ ‌شده‌ مثل‌ خبري‌ ‌که‌ ميفرمايد
(اذا اشتغل‌ اهل‌ الجنة بالجنة اشتغل‌ اهل‌ اللّه‌ باللّه‌)
و خبري‌
جلد 11 - صفحه 128
‌که‌ بعضي‌ ‌در‌ جهنم‌ معذب‌ بعذاب‌ ميشوند ‌که‌ اهل‌ النار يتاذون‌ ‌من‌ عذابهم‌ بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ استثناء تمام‌ ‌که‌ اشقياء ‌در‌ آتش‌ معذب‌ هستند و مخلّد دائما الّا ‌آن‌ اشقيايي‌ ‌که‌ عذاب‌ ‌آنها‌ اشدّ ‌از‌ نار ‌است‌ بقرينه‌ جمله‌ ‌بعد‌ إِن‌َّ رَبَّك‌َ فَعّال‌ٌ لِما يُرِيدُ ‌که‌ قدرت‌ دارد ‌که‌ فوق‌ آتش‌ ‌هم‌ عذاب‌ كند زيرا ‌اگر‌ فوق‌ آتش‌ عذابي‌ نباشد قدرت‌ محدود ميشود.
و اينكه‌ بعضي‌ گفتند ‌که‌ بعض‌ مؤمنين‌ بواسطه‌ كثرت‌ معاصي‌ داخل‌ جهنم‌ ميشوند ‌تا‌ مدتي‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ نجات‌ پيدا ميكنند و ببهشت‌ ميروند و ‌بر‌ طبقش‌ ‌هم‌ خبري‌ نقل‌ ميكنند و ‌اينکه‌ استثناء راجع‌ بآنها ‌است‌، ‌اينکه‌ تمام‌ نيست‌ زيرا مؤمن‌ عاصي‌ جزو اشقياء نيست‌ شقي‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رود، و ‌اينکه‌ استثناء راجع‌ باشقياء ‌است‌ اولا و ثانيا ‌با‌ استثناء ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ راجع‌ بسعداء مناسبت‌ ندارد،
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 107)- و اضافه می‌کند: «آنها جادوانه در آتش خواهند ماند تا زمانی که آسمانها و زمین برپاست» (خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ).
«مگر آنچه پروردگارت اراده کند» (إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ).
«چرا که خداوند هر کاری را اراده کند انجام می‌دهد» (إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۲۷: خط ۲۸۸:
[[رده:آسمان آخرت]][[رده:تعدد آسمان آخرت]][[رده:زمین آخرت]][[رده:تدبیر آفرینش]][[رده:حاکم آفرینش]][[رده:مدبر انسان ها]][[رده:آثار ایمان]][[رده:ایمان به حاکمیت خدا]][[رده:ایمان به قدرت خدا]][[رده:توحید افعالى]][[رده:جهان بینى توحیدى]][[رده:جهان بینى و ایدئولوژى]][[رده:جاودانگى آتش جهنم]][[رده:جاودانگى جهنم]][[رده:جاودانگى در جهنم]][[رده:نجات از جهنم]][[رده:ویژگیهاى آتش جهنم]][[رده:ویژگیهاى جهنم]][[رده:نجات جهنمیان]][[رده:آثار مشیت خدا]][[رده:اخبار خدا]][[رده:اختیار خدا]][[رده:اراده خدا]][[رده:افعال خدا]][[رده:حاکمیت مطلق خدا]][[رده:حتمیت مشیت خدا]][[رده:قبول ربوبیت خدا]][[رده:قدرت خدا]][[رده:نجات بخشى خدا]][[رده:ویژگیهاى قدرت خدا]][[رده:شقاوتمندان در جهنم]][[رده:نجات از عذاب]]
[[رده:آسمان آخرت]][[رده:تعدد آسمان آخرت]][[رده:زمین آخرت]][[رده:تدبیر آفرینش]][[رده:حاکم آفرینش]][[رده:مدبر انسان ها]][[رده:آثار ایمان]][[رده:ایمان به حاکمیت خدا]][[رده:ایمان به قدرت خدا]][[رده:توحید افعالى]][[رده:جهان بینى توحیدى]][[رده:جهان بینى و ایدئولوژى]][[رده:جاودانگى آتش جهنم]][[رده:جاودانگى جهنم]][[رده:جاودانگى در جهنم]][[رده:نجات از جهنم]][[رده:ویژگیهاى آتش جهنم]][[رده:ویژگیهاى جهنم]][[رده:نجات جهنمیان]][[رده:آثار مشیت خدا]][[رده:اخبار خدا]][[رده:اختیار خدا]][[رده:اراده خدا]][[رده:افعال خدا]][[رده:حاکمیت مطلق خدا]][[رده:حتمیت مشیت خدا]][[رده:قبول ربوبیت خدا]][[رده:قدرت خدا]][[رده:نجات بخشى خدا]][[رده:ویژگیهاى قدرت خدا]][[رده:شقاوتمندان در جهنم]][[رده:نجات از عذاب]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره هود ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره هود ]]
{{#seo:
|title=آیه 107 سوره هود
|title_mode=replace
|keywords=آیه 107 سوره هود,هود 107,خَالِدِينَ‌ فِيهَا مَا دَامَتِ‌ السَّمَاوَاتُ‌ وَ الْأَرْضُ‌ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّکَ‌ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ فَعَّالٌ‌ لِمَا يُرِيدُ,آسمان آخرت,تعدد آسمان آخرت,زمین آخرت,تدبیر آفرینش,حاکم آفرینش,مدبر انسان ها,آثار ایمان,ایمان به حاکمیت خدا,ایمان به قدرت خدا,توحید افعالى,جهان بینى توحیدى,جهان بینى و ایدئولوژى,جاودانگى آتش جهنم,جاودانگى جهنم,جاودانگى در جهنم,نجات از جهنم,ویژگیهاى آتش جهنم,ویژگیهاى جهنم,نجات جهنمیان,آثار مشیت خدا,اخبار خدا,اختیار خدا,اراده خدا,افعال خدا,حاکمیت مطلق خدا,حتمیت مشیت خدا,قبول ربوبیت خدا,قدرت خدا,نجات بخشى خدا,ویژگیهاى قدرت خدا,شقاوتمندان در جهنم,نجات از عذاب,آیات قرآن سوره هود
|description=خَالِدِينَ‌ فِيهَا مَا دَامَتِ‌ السَّمَاوَاتُ‌ وَ الْأَرْضُ‌ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّکَ‌ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ فَعَّالٌ‌ لِمَا يُرِيدُ
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۸

کپی متن آیه
خَالِدِينَ‌ فِيهَا مَا دَامَتِ‌ السَّمَاوَاتُ‌ وَ الْأَرْضُ‌ إِلاَّ مَا شَاءَ رَبُّکَ‌ إِنَ‌ رَبَّکَ‌ فَعَّالٌ‌ لِمَا يُرِيدُ

ترجمه

جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام می‌دهد!

تا آسمان‌ها و زمين برپاست در آن ماندگار خواهند بود، مگر آن كه پروردگار تو بخواهد، كه بى‌ترديد خداى تو هر چه را خواهد كننده است
تا آسمانها و زمين برجاست، در آن ماندگار خواهند بود، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، زيرا پروردگار تو همان كُند كه خواهد.
آنها در آتش دوزخ تا آسمان و زمین باقی است مخلّدند مگر آنچه مشیّت پروردگار تو باشد، که البته خدا هر چه خواهد می‌کند.
در آن تا آسمان ها و زمین پابرجاست جاودانه اند، مگر آنچه را که مشیّت پروردگارت اقتضا کرده است؛ بی تردید پروردگارت هر چه را اراده می کند، انجام می دهد.
و تا آسمانها و زمين باقى هستند در آنجا جاودانه بمانند؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد، زيرا پروردگار تو هر چه خواهد همان كند.
پیوسته تا زمانی که آسمانها و زمین وجود دارند، در آن هستند مگر آنچه پروردگارت بخواهد، که پروردگارت هر چه خواهد همان تواند کرد
تا آسمانها و زمين هست در آنجا جاويدانند مگر آنكه پروردگار تو خواهد، كه پرودگارت هر چه خواهد مى‌كند.
آنان در دوزخ جاودانه می‌مانند تا آن گاه که آسمانها و زمین (آنجا) برپا است. (یعنی تا دوزخ، دوزخ است در آن بسر می‌برند) مگر این که خدای تو بخواهد (و اوضاع را دگرگون کند، و عذابی را جایگزین عذاب دیگری گرداند). بیگمان پروردگار تو هر کاری را که بخواهد انجام می‌دهد (و چیزی نمی‌تواند جلو او را بگیرد و از انجام آن کار باز دارد).
تا آسمان‌ها و زمین بر جاست در آن ماندگارند؛ مگر آنچه پروردگارت خواسته. بی‌گمان پروردگارت همان را که بخواهد، بی‌چون انجام‌دهنده است.
جاودانند در آن مادامی که آسمانها است و زمین جز آنچه خواهد پروردگار تو که پروردگار تو کننده است آنچه را خواهد

Remaining therein for as long as the heavens and the earth endure, except as your Lord wills. Your Lord is Doer of whatever He wills.
ترتیل:
ترجمه:
هود ١٠٦ آیه ١٠٧ هود ١٠٨
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الأرْضُ»: مادام که آسمانها و زمین‌برپا است. یعنی تا دوزخْ دوزخ است. چرا که مراد از آسمانها و زمین، آسمانها و زمین دوزخ است و آن هر آن چیزی است که بالای سر و زیر پای دوزخیان قرار دارد (نگا: ابراهیم / ). یا این که مراد جاودانگی و نفی انقطاع است همان گونه که عرب می‌گوید: لا أَفْعَلُ کَذا ما لاحَ کَوْکَبٌ ... مَا اخْتَلَفَ الَّیْلُ وَ النَّهارُ. «إِلاّ مَا شَآءَ رَبُّکَ»: مراد تقیید سرمدی و ابدی بودن است، نه افاده عدم عموم (نگا: انعام / اعراف / یونس / ، اعلی / . یا این که استثناء متوجّه اهل توحید گناهکار است. یعنی: افراد بدبخت در دوزخ جاودانه می‌مانند مگر مؤمنان بزهکار.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «107»

(و) تا آسمان‌ها و زمين پايدار است، در آن (آتش) جاودانند، مگر آنچه خداوند بخواهد، همانا پروردگارت هر چه را اراده كند، انجام مى‌دهد.

نکته ها

«زَفِيرٌ» فريادى است كه همراه با بيرون دادن نَفَس است و «شَهِيقٌ» ناله‌اى است طولانى كه توأم با فرو بردن نَفَس است. بعضى نيز «زَفِيرٌ» را آغاز صداى الاغ و «شَهِيقٌ» را پايان آن دانسته‌اند.

همه‌ى افرادى كه به دوزخ مى‌روند، از لحاظ مدّت زمان حضور در آنجا يكسان نيستند، عدّه‌اى پس از مدّت كمى از دوزخ رهايى مى‌يابند، بعضى ديگر براى مدّت بسيار طولانى در جهنّم مى‌مانند و سرانجام خلاص مى‌شوند، امّا گروهى براى هميشه در آنجا مى‌مانند و هرگز از آن خارج نمى‌شوند.

جلد 4 - صفحه 123

كلمه‌ى «خلود» در مواردى كه همراه با كلمه‌ى «ابد» آمده باشد، مثل: «خالِدِينَ فِيها» «1»، به معناى هميشگى و جاودانگى است، نه به معناى مدّت طولانى.

در اين آيه اگر چه خلود تا زمان برقرار بودن آسمان‌ها و زمين بيان شده است و قرآن مدّت زمان استقرار آنها را تعيين فرموده‌ «2»، ليكن باز به معناى ابديّت و هميشگى است، زيرا كه‌ «ما دامَتِ السَّماواتُ» در زبان و ادبيات عرب، كنايه‌اى است كه براى ابديّت و جاودانگى آورده مى‌شود، اگر چه آسمان‌ها ابدى نيستند.

پیام ها

1- انسان با انتخاب‌هاى خود باعث شقاوت خود مى‌شود. «شَقُوا» نه‌ «شَقُوا»

2- دست خداوند در نجات گروهى از دوزخيان (به دليل جرم كمتر و يا استحقاق عفو و يا هر دليل ديگرى) باز است. «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107)


«1» بحار الانوار ج 5 ص 153، و ص 157، و ج 77 ص 176. و توحيد صدوق ص 356.

«2» مدارك سابق.

جلد 6 - صفحه 142

خالِدِينَ فِيها: در حالى كه جاويد و هميشه باشند در آن آتش جهنم با ناله و فغان. ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ‌: مادامى كه باقى باشند آسمانها و زمينها. اين تعبير است از تأبيد و هميشگى، چنانچه در عرف عرب مستعمل است اينگونه تمثيلات براى مبالغه در دوام مثل قولهم: «لافعل ما دامت السّموات و الارض». «و ما لاح الجديدان» يا آنكه مراد از سماء و ارض، فوق و تحت باشد كه هر چه تو را سايه كند آسمان، و هر چه تو را بردارد، زمين تو باشد. پس معنى آنكه مادامى كه فوق و تحت باشد اشقيا در جهنم باشند. إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ‌:

مگر آنچه را كه خواهد پروردگار تو كه ايشان را از عذاب آتش به عذاب زمهرير يا غير آن معذب سازد، چه جهنم را انواع عذاب و عقوبت باشد كه يكى از آنها آتش است (بنابراين استثناء از خلود نار باشد در عذاب نار، نه از خلود در جهنم).

تنبيه: اقوال ديگر:

1- مراد به استثناء آن اوقات قبل از دخول جهنم باشد از دنيا و برزخ و موقف قيامت.

2- كفار معذب باشند به عذاب خاص در كميت و كيفيت الّا آنكه خدا خواهد ايشان را به عذابى مضاعف معذب سازد (بنابراين «الّا» به معنى واو باشد بنابر قول فرّاء).

3- انقطاع عذاب آنها را معلق به مشيت ساخته و مشيت هرگز به آن تعلق نيابد، پس هميشه در جهنم باشند؛ زيرا تعليق به محال، محال است.

4- استثناء، نقصان مدت نيست بلكه تنبيه باشد بر آنكه عذاب و ترك عذاب آنها به مشيت و اراده الهى است و ديگرى را بر آن قدرت و تمكن نباشد.

5- استثناء از زفير و شهيق باشد، و آن دو نوع عذاب است، يعنى آنها را زفير و شهيق باشد مگر آنچه خداى خواهد از انواع عذاب (بنابراين «الا» به معنى سوى باشد).

6- مراد به اشقيا كفار و فساق مؤمنين باشد و مستثنى كفار اهل توحيد كه بعد از مدتى عذاب به بهشت درآيند، و اينقدر كافى است در صحت استثنا؛

جلد 6 - صفحه 143

زيرا: در زوال حكم از كلّ كافى است زوال بعض از آن. و ضحاك از ابن عباس نقل نموده كه مراد به اشقيا در اين آيه گروهى مخصوصند از اهل توحيد كه حق تعالى ايشان را در جهنم به قدر گناهشان معذب سازد و بعد از آن به بهشت ببرد، پس ايشان در حالتى شقى و در حالتى سعيد باشند.

إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ: بدرستى كه پروردگار تو به جا آورد مر آنچه را كه مى‌خواهد و او را هيچ مانعى نيست اراده آنچه خواهد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ (104) يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ (105) فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (106) خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107) وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (108)

ترجمه‌

و تأخير نمى‌اندازيم آنرا مگر براى مدتى شمرده شده‌

روز كه بيايد سخن نگويد كسى مگر بدستورى او پس بعضى از آنها بدبختند و برخى خوشبخت‌

پس امّا كسانيكه بدبخت شدند پس در آتشند مر آنها را است در آن فريادى مانند اوّل صداى خر و ناله‌اى مانند آخر صدايش‌

جاودانيانند در آن تا برپا است آسمانها و زمين مگر مقداريرا كه بخواهد پروردگار تو همانا پروردگار تو بجا آورنده است آنچه را بخواهد

و امّا كسانيكه خوشبخت شدند پس در بهشتند جاودانيان در آن تا بر پا است آسمانها و زمين مگر مقدارى را كه بخواهد پروردگارت اعطاء فرموده عطائى را بريده نشدنى.

تفسير

خداوند روز قيامت را تأخير نمى‌اندازد مگر براى انقضاء ايّام معدوده متناهيه تا در آنمدت كه هر قدر زياد باشد چون معدود و متناهى است كم است بندگان بوظائف خود عمل نمايند و بكمال لايق خود برسند و مستحقّ نعيم ابدى شوند و چون موعد مقرّر برسد ديگر جاى سخن گفتن در اطراف تقصير بندگان بعنوان اعتذار يا شفاعت يا توسل بوسائل نجات براى كسى نيست مگر با اذن و اجازه خداوند و اين در يكى از مواقف آنروز است و آنجا كه فرموده اين روزى است كه سخن نميگويند و اذن داده نميشود بآنها تا معذرت بخواهند در موقف ديگر است چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده است و مردم بر حسب اقتضاء ذات و طينت اصليّه خودشان بر دو قسمند بعضى شقى و برخى سعيدند چنانچه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه شقى كسى است كه شقى شده در شكم مادرش و سعيد كسى است كه سعيد شده در شكم مادرش و جاى اشقياء آتش جهنّم است كه مخلدند


جلد 3 صفحه 109

در آن مگر عنايت الهى و هدايت انبياء و اولياء و علماء و صلحاء شامل حال آنها شده باشد كه با ايمان مجرّد يا مقرون بعمل صالح از دنيا رفته باشند كه البتّه مخلّد در آتش نخواهند بود اگر چه معصيت كار باشند و مدتها بسوزند تا پاك شوند و جاى سعداء بهشت جاويد است مگر تقدير الهى و اغواء شياطين و اضلال معاندين موجب شده باشد كه اقتضاء ذات و فطرت اصليّه كسى باطل شود و بفعليّت نرسد و در آخر كار با صورت قبيحه كفر از دنيا برود كه البتّه اهل بهشت نخواهد بود ولى كسيكه با سعادت ذاتى يا اكتسابى يا شفاعت شفعاء يا پس از سوختن و پاك شدن ببهشت برود مخلد است در آن و عطاء الهى هيچگاه از او مقطوع نخواهد بود مؤيّد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در كافى نقل نموده و در ذيل آيه شريفه انّ اللّه لا يخفى عليه شى‌ء در سوره آل عمران ذكر شد كه دلالت دارد بر آنكه شقاوت و سعادت طفل در شكم مادر مقدر ميشود با شرط بداء كه اشاره بامكان تغيير حال او است بتغيير موجبات سعادت و شقاوت در لوح محو و اثبات و بنابراين مراد از ما شاء ربّك در دو آيه كسانى هستند كه از استحقاق خلود در جهنّم و بهشت خارج شده‌اند و استعمال كلمه ما باين معنى نادر نيست مانند سبّح للّه ما فى السّموات و فانكحوا ما طاب لكم من النّساء و امثال اينها و مراد از كسانيكه شقى يا سعيد شده‌اند كه مستثنى منهم در دو آيه ميباشند آنانند كه شقاوت يا سعادت كه عبارت از معصيت و اطاعت بنده از خداوند است از آنها تحقّق پيدا كرده باشد اگر چه دوام نداشته باشد و باين اعتبار استثناء از آنها شده است و اشكالى ندارد ولى مفسّرين شقى و سعيد را بكسيكه مستحقّ دوزخ و بهشت شده باشد تفسير نموده‌اند و در مراد از استثناء دچار اشكال شده‌اند مخصوصا نسبت بمستحق بهشت كه بادلّه قطعيّه خلود آنها ثابت و محقّق است و در ذيل آيه هم اشاره بآن شده لذا در مجمع ده وجه از مفسّرين عامّه و خاصه براى حلّ اشكال نقل نموده و يك وجه را اختيار فرموده و نسبت بجمع كثيرى از مفسّرين عامّه و خاصه داده و حاصل اين وجه آنستكه كسانيكه مؤمن و معصيت كارند چندى در جهنّمند و پس از آن داخل بهشت ميشوند و اينها تا در جهنّمند در زمره اشقياء محسوبند و چون داخل بهشت شدند از سعداء ميباشند و استثناء از خلود در دو آيه بملاحظه اين جماعت است نهايت آنكه در آيه اوّل باعتبار انتهاء امر و در آيه دوّم باعتبار ابتداء امر است و براى‌


جلد 3 صفحه 110

تصحيح نفى خلود گفته‌اند دوام چنانچه با منقطع الآخر بودن منافى است با منقطع الاول بودن هم منافى است و مراد از كلمه مادر ما شاء ربّك در اوّل اشخاص مذكوره‌اند و در ثانى وقت معيّن در بدو امر است و مؤيد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در صافى نقل فرموده كه اين دو آيه در غير اهل خلود است از اهل شقاوت و سعادت و در مجمع هم چند روايت از ابن عبّاس ره و غيره براى تأييد اين وجه ذكر شده و انصاف آنستكه اگر اشكالى باشد اين وجه احسن وجوه است و در نفحات وجه ديگرى ذكر فرموده و نسبت باكثر مفسّرين داده و ظاهرا آنرا اختيار نموده و آن اين است كه مقصود از استثناء بيان نفوذ اراده الهى است كه اگر بخواهد عذاب را از اشقياء رفع و نعمت را از سعداء قطع ميفرمايد ولى نخواسته و نميكند براى دلالت ادلّه قطعيّه بر خلود و مؤيّد اين معنى است ذيل آيه اوّل كه دلالت بر نفوذ اراده الهيّه دارد و ذيل آيه دوّم كه دالّ بر عدم انقطاع نعمت است و قمّى ره نار و جنّت را بعذاب برزخ و بهشت دنيا كه ارواح اهل ايمان منتقل بآن ميشود تفسير فرموده و عطاء غير مجذوذ را باعتبار اتّصال آن بنعيم آخرت دانسته و فرموده اين ردّ كسانى است كه منكر عذاب قبر و ثواب و عقاب در دنيا و عالم برزخ شده‌اند و فيض ره فقط اين وجه را ذكر و تأييد فرموده بآنكه خلود در كلام الهى مقيّد بمادامت السّموات و الارض شده و ظاهر از سماوات و ارض آسمانها و زمين دنيا است و بروايتى كه از امام صادق عليه السّلام وارد شده است كه در قيامت صبح و شبى نيست و عذاب بامداد و شام اشقياء در آتش برزخ است كه خدا فرموده النّار يعرضون عليها غدوّا و عشيّا و يوم تقوم السّاعة أدخلوا آل فرعون اشدّ العذاب و بنابراين مراد از استثناء انقطاع عذاب و ثواب آنها است بفواصلى در برزخ يا بعد از فناء دنيا و قبل از تعيين تكليف آنها در آخرت و اين وجه را در مجمع نسبت بشيخ طوسى قدّس سرّه داده و از آنجناب نقل نموده نسبت آنرا بجمعى از مفسّرين خاصه و بنظر حقير اين معنى از جهاتى خلاف ظاهر است حتى از همان جهت كه فيض ره آنرا مؤيّد اين تفسير قرار داده چون ظاهر جمله مادامت السّموات و الارض آنستكه براى تأكيد خلود ذكر شده و آنكه اين جمله از الفاظ تأييد است يعنى از الفاظى است كه در كلام عرب از معناى حقيقى خود منسلخ شده و بطور كنايه در مقام اثبات دوام و ابديّت براى امرى ذكر ميشود چنانچه در مجمع بيان شده و


جلد 3 صفحه 111

امثله ديگرى هم ذكر فرموده‌اند و والد ما جد حقير در شفاء الصّدور آن الفاظ را استقصاء فرموده لذا بعيد است در آيه شريفه معناى حقيقى اين جمله اراده شده باشد و بر فرض اراده مراد آسمان و زمين مناسب با عالم آخرت است چون از تفريع بر آيات سابقه معلوم ميشود كه اين دو آيه در مقام بيان حال اهل محشر و جمع شدگان در روز قيامت است و مربوط بعالم برزخ نيست و در اين مقام وجه ديگرى براى حلّ اشكال بنظر حقير رسيده و آن اين است كه مراد از استثناء در آيه اوّل انتقال معصيت كاران از اهل ايمان باشد از جهنّم به بهشت و در آيه دوّم مراد استثناء سابقون مقرّبون باشد از خلود در بهشت جسمانى و اشاره بفائز شدن ايشان باشد بمقام رضوان و سايه عرش و مقامات رفيع‌تر و اين منافات ندارد با ادلّه خلود سعداء در بهشت چون اين مقامات هم از بهشت است نهايت آنكه بهشت روحانى است كه لذّت آن فوق لذائذ جسمانى است و جنّتى كه در آيه دوّم ذكر شده ظاهر در بهشت جسمانى است كه متبادر از جنّت در اذهان عامّه است و براى رفع توهّم زوال نعمت از سعداء بملاحظه ظاهر استثناء در ذيل آيه تصريح شده بآنكه عطاء الهى از ايشان قطع نخواهد شد اين چند وجه كه براى دفع اشكال ذكر شد غير از وجهى است كه در بدو امر از ظاهر آيات بنظر حقير رسيد و بيان شد و بر آن تقريب اشكالى وارد نيست تا محتاج بجواب باشد چنانچه اشاره شد و تعجّب از آنستكه حضرات مفسرين اين وجه را بعنوان دفع اشكال هم ذكر ننموده‌اند و بذكر وجوه ركيكه پرداخته‌اند كه حقير از نقل آنها اعراض نمودم و بعضى گفته‌اند خداوند داناتر است بمراد از استثنائى كه فرموده و اين كاشف از كمال اهمّيت باشكال است و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از بهشت و آتش در اين آيات دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و دوستى دشمنان ايشان است و بنابراين هم بايد تقرير استثناء بتقريب اوّل شود و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


خالِدِين‌َ فِيها ما دامَت‌ِ السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ إِلاّ ما شاءَ رَبُّك‌َ إِن‌َّ رَبَّك‌َ فَعّال‌ٌ لِما يُرِيدُ (107)

هميشه‌ ‌در‌ آتش‌ هستند مادامي‌ ‌که‌ آسمانها و زمين‌ هست‌ مگر آنچه‌ بخواهد پروردگار تو محققا پروردگار تو ميكند آنچه‌ اراده‌ كند جلوگير ندارد.

بعضي‌ ‌از‌ حكماء و عرفاء ‌که‌ منكر خلود شدند تمسّك‌ باين‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ ‌بعد‌ كردند ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ طي‌ سماوات‌ و ارض‌ دستگاه‌ بهشت‌ و جهنم‌ برچيده‌ ميشود و ماهيات‌ بكلي‌ معدوم‌ و وجود صرف‌ ‌که‌ ذات‌ اقدس‌ حق‌ ‌است‌ باقي‌ چنانچه‌ مثنوي‌ ميگويد

(‌پس‌ عدم‌ گردم‌ عدم‌ چون‌ ارقنون‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 107)- و اضافه می‌کند: «آنها جادوانه در آتش خواهند ماند تا زمانی که آسمانها و زمین برپاست» (خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ).

«مگر آنچه پروردگارت اراده کند» (إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ).

«چرا که خداوند هر کاری را اراده کند انجام می‌دهد» (إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ).

نکات آیه

۱- آتش دوزخ ، جایگاه ابدى تیره بختان صحنه قیامت است. (خلدین فیها مادامت السموت و الأرض) عبارت «مادامت السماوات و الأرض» (تا آن زمان که آسمانها و زمین وجود دارد) کنایه از دوام و همیشگى است و تأکید براى خلودى مى باشد که از «خالدین» استفاده مى شود.

۲- جهنم و آتش آن ، همیشگى و پایدار است. (خلدین فیها مادامت السموت و الأرض)

۳- سراى آخرت همچون دنیا ، داراى زمین و آسمان است. (مادامت السموت و الأرض) از آن جا که آسمانها و زمین موجود به هنگام برپایى قیامت در هم فرو مى ریزد، معلوم مى شود مراد از «السماوات و الأرض» در این آیه و آیه بعد، آسمانها و زمین سراى آخرت مى باشد. براین اساس «ال» در آن دو جانشین مضاف الیه است; یعنى: سماوات الأخرة و أرضها.

۴- سراى آخرت ، داراى یک زمین است و آسمانهایى متعدد دارد. (مادامت السموت و الأرض) برداشت فوق ، از جمع آوردن «سماوات» و مفرد آوردن «أرض» استفاده شده است.

۵- خلود و عدم خلود جهنمیان در دوزخ ، بسته به مشیت الهى است. (خلدین فیها ... إلاّ ما شاء ربک)

۶- مشیتهاى الهى ، تخلف ناپذیر است. (إلاّ ما شاء ربک)

۷- رهایى جهنمیان از آتش دوزخ ، امرى ممکن و محتمل است و به مشیت خداوند بستگى دارد. (خلدین فیها ... إلاّ ما شاء ربک) منظور از «ما»ى موصوله در «إلاّ ما شاء ربک» مى تواند زمان و مدت باشد. در این صورت «مستثنى منه» مدت زمانى است که به خلود و دوام توصیف شد. بر این اساس حاصل معناى «خالدین فیها ...» چنین مى شود: دوزخیان در آتش براى همیشه ماندگارند، مگر آنکه خداوند همیشه بودن را ملغى کند.

۸- خداوند ، برخى از دوزخیان را از آتش دوزخ رهایى مى بخشد و از عذاب نجات مى دهد. (خلدین فیها ... إلاّ ما شاء ربک) برداشت فوق، بر این اساس است که مراد از «ما» در «إلاّ ما شاء ربک» افراد و اشخاص باشد. بر این مبنا «مستثنى منه» ضمیر مستتر در «خالدین» مى باشد و حاصل معناى «خالدین فیها ...» چنین خواهد بود: دوزخیان در آتش مخلد هستند، مگر افرادى را که خداوند بخواهد که در آن جا خالد نباشند. وصف «فعال لما یرید» به این نکته اشاره دارد که خداوند با اعمال مشیت خویش، برخى دوزخیان را رهایى خواهد بخشید.

۹- خداوند هر آنچه را بخواهد ، انجام مى دهد. (إن ربک فعال لما یرید)

۱۰- حاکمیت خداوند بر هستى ، حاکمیتى مطلق و قدرت او بلامنازع است. (إن ربک فعال لما یرید)

۱۱- اخبار خداوند به خلود جهنمیان در دوزخ ، نمى تواند مانع او بر موقت قرار دادن آن باشد. (خلدین فیها ... إلاّ ما شاء ربک إن ربک فعال لما یرید) جمله «إن ربک ...» تعلیل براى حقایقى است که از آیه مورد بحث استفاده مى شود; یعنى، چون حاکمیت او مطلق است و چیزى نمى تواند مانع نفوذ اراده او شود; اگر خواست دوزخیان براى همیشه در آتش بمانند، چنین خواهد شد و اگر خواست همه و یا برخى از آنان را نجات دهد، چنین خواهد کرد و حتى اگر وعده و وعیدى را که بر خلود داده، بخواهد عمل نکند، چیزى مانع و رادع او نخواهد بود.

۱۲- باور و توجه به قدرت و حاکمیت مطلق خداوند ، موجب پذیرش ربوبیت او بر انسان و سایر هستى است. (إلاّ ما شاء ربک إن ربک فعال لما یرید) برداشت فوق ، با توجه به کلمه «رب» استفاده شده است.

موضوعات مرتبط

  • آخرت: آسمان آخرت ۳; تعدد آسمان آخرت ۴; زمین آخرت ۳، ۴
  • آفرینش: تدبیر آفرینش ۱۲; حاکم آفرینش ۱۰
  • انسان: مدبر انسان ها ۱۲
  • ایمان: آثار ایمان ۱۲; ایمان به حاکمیت خدا ۱۲; ایمان به قدرت خدا ۱۲
  • توحید: توحید افعالى ۱۰
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۰; جهان بینى و ایدئولوژى ۱۲
  • جهنم: جاودانگى آتش جهنم ۲; جاودانگى جهنم ۲; جاودانگى در جهنم ۱، ۵، ۱۱; نجات از جهنم ۷; ویژگیهاى آتش جهنم ۲; ویژگیهاى جهنم ۲
  • جهنمیان: ۱ نجات جهنمیان ۷، ۸
  • خدا: آثار مشیت خدا ۵، ۷; اِخبار خدا ۱۱; اختیار خدا ۹; اراده خدا ۹; افعال خدا ۹; حاکمیت مطلق خدا ۱۰; حتمیت مشیت خدا ۶; قبول ربوبیت خدا ۱۲; قدرت خدا ۹; نجات بخشى خدا ۸; ویژگیهاى قدرت خدا ۱۰
  • شقاوتمندان: شقاوتمندان در جهنم ۱
  • عذاب: نجات از عذاب ۸

منابع