النبإ ٢٣
کپی متن آیه |
---|
لاَبِثِينَ فِيهَا أَحْقَاباً |
ترجمه
النبإ ٢٢ | آیه ٢٣ | النبإ ٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لابِثِینَ»: ماندگاران. حال است. «أَحْقَاباً»: جمع حُقُب، و آن هم جمع حِقْبَة است، به معنی مدّت زمان نامحدود (نگا: المصحفالمیسّر). روزگاران پیاپی و بینهایت (نگا: روحالقرآن، جزء عمّ محمّد عبده، قاسمی، روحالبیان). سالهای سال. مفعولٌفیه است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۷ - ۴۰ سوره نبأ
- از اوصاف قيامت: وقوع خبری عظيم
- توضيحى پيرامون دگرگونی كوه ها و سراب شدن آن ها
- مطابقت جزا با اعمال ثبت شدۀ آدمیان
- پاداش نيك پرهیزکاران: نعمت هاى بهشتى
- مقصود از آیه: «لا يَملِكُونَ مِنهُ خِطاباً...»
- مراد از «روح» در آیه: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكُة ...»
- گفتارى درباره معناى «روح» و مراتب آن در قرآن
- رواياتى درباره معناى «احقاب» و «روح»، در ذيل آيات گذشته
- آنان که در قیامت، اجازۀ سخن و شفاعت دارند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21» لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26» إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً «30»
همانا دوزخ، كمينگاهى است. براى سركشان، جايگاه و بازگشتگاهى است. روزگارانى در آن به سر برند. در آن دوزخ، نه خنكى چشند و نه آشاميدنى. مگر آب جوش و خونابه و چركابهاى. كه اين، كيفرى مناسب گناه آنهاست. آنان بودند كه به روز حساب، اميد و باورى نداشتند. و آيات ما را به سختى تكذيب مىكردند. (ولى) ما حساب همه چيز را در كتاب خود داشتيم. پس بچشيد كه جز عذاب بر شما نمىافزاييم.
نکته ها
«مرصاد» يعنى كمينگاه و «طاغين» از «طغيان»، بىاندازه پيش رفتن در معصيت است.
«مئاب» از «اوب» به معناى قرارگاه و رجوع است و فرجام را از آن جهت مئاب گويند كه انسان با عمل خود آن را فراهم كرده و اكنون به آن باز مىگردد.
جلد 10 - صفحه 364
«احقاب» جمع «حقب» به معناى مدت طولانى است.
در روايات مىخوانيم: «احقاب» جمع «حُقب» و هر حقب شصت سال و به گفته بعضى هشتاد سال است كه هر روز آن مثل هزار سالى است كه شما در دنيا مىشماريد. «1»
«حميم»، آب داغ و «غساق»، آب زردى است كه از زخم و چرك و خون خارج مىشود.
ممكن است معناى آيه چنين باشد كه جهنم براى همه در كمين است ولى متقين از آن عبور مىكنند و براى مجرمان جايگاه مىشود. «لِلطَّاغِينَ مَآباً»
با توجّه به عدالت الهى كه كيفر و جزا مطابق عقائد و كردار است، «جَزاءً وِفاقاً» پس زيادى عذاب در آيه «فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً» به خاطر زيادى كفر و فرار از حق است. «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «2» چون در برابر هر دعوتى از انبيا، فرار كفار بيشتر مىشود، خداوند نيز عذاب آنان را بيشتر مىكند.
در دوزخ، به جاى سردى، گرمى و به جاى شراب، غسّاق است. «بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً»
پیام ها
1- دوزخ، از هم اكنون در كمين خلافكاران است. «إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً»
2- گرفتار شدن و به دام افتادن مجرمان، امرى قطعى است. «مِرْصاداً لِلطَّاغِينَ»
3- طغيانگرى، نشانه دوزخيان است. «لِلطَّاغِينَ»
4- كيفرهاى الهى عادلانه است. «جَزاءً وِفاقاً»
5- حتى احتمال حساب و كتاب در قيامت، براى كنترل انسان كافى است.
«لا يَرْجُونَ حِساباً»
6- بىاعتقادى به قيامت، رمز طغيان است. لِلطَّاغِينَ ... لا يَرْجُونَ حِساباً
7- انكار قيامت، زمينه انكار همه چيز است. «لا يَرْجُونَ حِساباً وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً»
8- ريز و درشت كارها حساب و كتاب دارد و خداوند احاطه علمى به همه چيز
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». نوح، 6.
جلد 10 - صفحه 365
دارد و اين احاطه، ثابت و باقى است. ( «كِتاباً» رمز ثبوت و بقا است) «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23»
لابِثِينَ فِيها: در حالتى كه درنگ كنندگانند در آن، احقابا: روزگارهاى متعاقب و متوالى يكديگر. حقب هشتاد سال است از سالهاى آخرت.
جلد 14 - صفحه 18
در معانى الاخبار- ابن بابويه (رحمه اللّه) از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده فرمود: احقاب هشت حقب، و هر حقبى شصت سال، و سال سيصد و شصت روز، و هر روزى هزار سال كه شماره مىكنيد. «1» بيان- مراد اين نيست كه براى عذاب كفار تعيين مدّت شده باشد. بلكه معنى آن است كه هر حقبى مىگذرد، حقبى ديگر در عقب آن آيد تا ابد الآباد.
عيّاشى از حمران روايت نموده كه: از حضرت باقر عليه السّلام سؤال كردم، فرمود: اين آيه در شأن جماعتى است كه از جهنّم بيرون آيند و در آن مخلّد نيستند. «2» پس مراد اهل توحيد خواهند بود، زيرا به نصّ و اجماع ثابت شده كه كفار مخلّد باشند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً «17» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً «18» وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً «19» وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً «20» إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً «21»
لِلطَّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً «23» لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً «24» إِلاَّ حَمِيماً وَ غَسَّاقاً «25» جَزاءً وِفاقاً «26»
إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً «27» وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا كِذَّاباً «28» وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ كِتاباً «29» فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (30)
ترجمه
همانا روز جدائى ميباشد وعده گاه
روزى كه دميده ميشود در صور پس ميآئيد دسته دسته
و گشوده شود آسمان پس بوده باشد درها
و روان كرده شوند كوهها پس گردند مانند سراب
همانا جهنّم ميباشد كمينگاه
براى سركشان جاى بازگشت
درنگ كنندگانند در آن روزگارهائى
نميچشند در آن خنكى و نه مشروبى
مگر آب جوشان و چرك جراحتها
كيفرى موافق كردارشان
همانا آنها احتمال نميدهند حسابى را
و تكذيب كردند آيات ما را تكذيب كردنى
و همه چيز را ضبط نموديم آنرا بنوشتن
پس بچشيد پس نمىافزائيم هرگز بر شما مگر عذاب را.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر آيات قدرت و نعمت بىمنتهاى خود ميفرمايد همانا روز قيامت كه روز جدا شدن حق از باطل است حق است و نبايد در آن اختلاف شود چون قدرت خدا بيش از اينها است و كسيكه مردمى را خلق و وسائل آسايش آنانرا مهيّا نموده دو مرتبه هم ميتواند بنمايد و آنروز ميقات و وقت مقرّر الهى است براى حساب و جزاى بندگان كه دنيا در آنروز بآخر ميرسد و بزندگانى مردم در اينعالم خاتمه داده ميشود و آنروزى است كه اسرافيل در دفعه دوم ميدمد در صور پس شما مردم زنده و فوج فوج و دسته دسته در پيشگاه الهى حاضر ميگرديد در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود كه ده دسته از امّت من از مسلمانان جدا شوند بعضى بصورت بوزينگان باشند و آنها نمّا مانند و بعضى بصورت خوكان و آنها حرام خوارانند و پارهاى نگونسار بمحشر كشيده ميشوند و آنان ربا خوارانند و جمعى كور تردّد مينمايند و آنها جور كنندگانند و فرقهاى لال و كرند و آنها كسانى هستند كه
جلد 5 صفحه 333
عجب به اعمال خود مينمودند و جماعتى ميجوند زبان بيرون افتاده خودشان را و ريم و چرك از دهانشان سرازير است و موجب نفرت اهل محشر ميشوند و آنها دانشمندان و حكم كنندگانى هستند كه اقوالشان با اعمالشان مخالف است و بعضى دست و پا بريده باشند و آنان كسانى هستند كه همسايه آزارى مينمايند و پارهاى بدار آتشين آويخته شدهاند و آنها كسانى هستند كه نزد پادشاهان از مردم سعايت مينمايند و بعضى از مردار بدبوترند و آنها شهوترانان و كسانى هستند كه حقوق الهيّه را ادا نمينمايند و پارهاى با جبّههاى چسبنده بر بدن از قطران وارد شوند و آنها اهل تكبّر و بزرگ منشى ميباشند و آسمان شكافته ميگردد و راههائى براى نزول ملائكه در آن باز ميشود و قمّى ره نقل فرموده كه درهاى بهشت باز ميگردد و كوهها از جاى خودشان كنده و پراكنده ميگردند و مانند سراب كه از دور در بيابان بنظر مىآيد كه آب است بنظر ميآيند كه كوهند ولى نيستند و جهنّم كمينگاهى است براى اهل معصيت كه مأمورين آن مترصد گرفتن آنانند واحدى از آنها را بحال خودشان واگذار نمينمايند و آن مرجع و مأوى و جايگاه اخير اهل طغيان و تجاوز از حدود الهى است و درنگ كنندگانند در آن روزگارهاى دراز و سالهاى متمادى كه هر روز آن بقدر هزار سال دنيا است چون احقاب جمع حقب است كه بمعناى روزگار و سال و سالها است و اخبار در تعيين آن در يك سال و هشتاد سال و شصت و اند سال و در آنكه مراد دوام يا انقطاع باشد مختلف شده است و ظاهرا اين آيه بهيچ يك دلالت ندارد ولى آيات آتيه مؤيّد دوام است و نمىچشند و نيابند در جهنّم چيز خنكى را اگر چه هواى لطيف باشد كه موجب تخفيف حرارت آنها گردد و قمّى ره فرموده مراد از برد خواب است و نمىچشند مشروبى از مشروبات را مگر آب جوشان و ريم و چرك جارى از بدن جهنّميان و تفسير آن در سوره ص گذشت اين جزا موافق و مطابق با عقائد و اعمال آنها است و زيادتر از ميزان استحقاق آنها نيست چون آنان در دنيا معتقد بحساب و جزا نبودند و احتمال چنين روزى را نميدادند و تكذيب نمودند آيات قرآنيّه و آيات الهيّه را كه انبيا و اوليا باشند تكذيب نمودنى آشكار و اين بزرگترين گناهان است كه
جلد 5 صفحه 334
مغفور نخواهد شد و موجب خلود در آتش است و ما هر چيز و هر گناه و مقدار جزاء آنرا در لوح محفوظ ثبت و ضبط نمودهايم و بكفّار ميگوئيم پس بچشيد عذاب جهنّم را و بدانيد كه هرگز نخواهيم افزود از براى شما چيزى مگر عذابى بر عذاب شما.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِلطّاغِينَ مَآباً «22» لابِثِينَ فِيها أَحقاباً «23»
جهنم براي طغيان كنندگان بازگشت است درنگ ميكنند در آن چندين حقب.
لِلطّاغِينَ مَآباً طغيان سرپيچي و سركشي از فرامين الهي و زياده روي در فساد و معاصي است مثل فرعون که خطاب شد بموسي: اذهَب إِلي فِرعَونَ إِنَّهُ طَغي طه آيه 24. نازعات آيه 17، و در حق عاد قوم هود و ثمود قوم صالح و فرعون ميفرمايد:
الَّذِينَ طَغَوا فِي البِلادِ فَأَكثَرُوا فِيهَا الفَسادَ فجر آيه 11 و 12. مآب بازگشت است يعني مرجع و مأواي آنها جهنم است و جايگاه آنها.
لابِثِينَ فِيها أَحقاباً در معني حقب اقوال زيادي است و در اخبار هم اشاره دارد بعضي گفتند: حقب هشتاد سال است و سال 360 روز است و هر روزي از روزهاي آخرت پنجاه هزار سال دنيا است که ميفرمايد: فِي يَومٍ كانَ مِقدارُهُ خَمسِينَ أَلفَ سَنَةٍ معارج آيه 4. بعضي گفتند: چهل و سه حقب هر حقبي هفتاد خريف هر خريفي هفتاد سال هر سالي سيصد و شصت روز هر روزي هزار سال چنانچه ميفرمايد: إِنَّ يَوماً عِندَ رَبِّكَ كَأَلفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ حج آيه 47. و ميفرمايد: يُدَبِّرُ الأَمرَ مِنَ السَّماءِ إِلَي الأَرضِ
جلد 17 - صفحه 360
ثُمَّ يَعرُجُ إِلَيهِ فِي يَومٍ كانَ مِقدارُهُ أَلفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ سجده آيه 5 و غير اينها.
اقول: حقب قطعه از زمان است که طولاني باشد چنانچه از قول موسي ميفرمايد:
إِذ قالَ مُوسي لِفَتاهُ لا أَبرَحُ حَتّي أَبلُغَ مَجمَعَ البَحرَينِ أَو أَمضِيَ حُقُباً كهف آيه 59. و مفاد آيه شريفه اينکه است که لبث ميكنند در جهنم روزگارهايي و اينکه اشاره بخلود است که محدود بحدي نيست و خلود از ضروريات دين و نصوص قرآني است و منكر آن كافر است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 23)- «مدتهای طولانی در آن میمانند» (لابثین فیها احقابا).
نکات آیه
۱ - درنگ طغیان گران در جهنم، داراى دوره هایى پیاپى و زمانى طولانى است. (لبثین فیها أحقابًا) «أحقاب»، جمع «حقب» بر وزن «فعل» است. براى «حقب» چندین معنا ذکر شده است; از قبیل: «دهر» و «یک سال» و «دو سال» و «هشتاد سال» (لسان العرب). مراد از «أحقاب» لزوماً زمان محدود نیست; بلکه با آمدن هر «حُقب» در پى دیگرى تا بى نهایت نیز سازگار است که در آن صورت با خلود در آتش تنافى ندارد.
۲ - عذاب طغیان گران و فرورفتگان در گناه، داراى مراحل گوناگونى است. (لبثین فیها أحقابًا) «لابثین» حال براى «الطاغین» در آیه قبل است. تعدد حُقب (مرحله زمانى)، نشانگر تفاوت هر مرحله با مراحل دیگر است.
۳ - درنگ دوزخیان در جهنم، همراه با بى نوایى و محرومیت از خواسته ها است. (لبثین فیها أحقابًا) تمام مشتقات «حقب»، به یک اصل و ریشه برمى گردد که به معناى حبس است. درباره سالى که باران در آن بند آمده باشد، گفته مى شود: «حقب العام» (مقاییس اللغة). «أحقاب» - چنان که زمخشرى گفته - ممکن است جمع «حَقِب» باشد; یعنى، کسى که به کمیابى خیرات و رزق گرفتار شده است.
روایات و احادیث
۴ - «قال رسول اللّه: لایخرج من النار من دخلها حتّى یَمْکُثَ فیها أحقاباً و الحقب بضع و ستون سنة و السنة ثلاثمائه و ستون یوماً کل یوم کألف سنة ممّا تعدون فلایتکّلنّ أحد أن یخرج من النار;[۱] رسول خدا(ص) فرمود: کسى که داخل آتش جهنم شود از آن خارج نمى گردد; مگر این که چند «حُقب» در آن توقف کند. مراد از «حُقب» شصت و اندى سال مى باشد. و سال ۳۶۰ روز است. هر روزى مثل هزار سالى است که شما آن را مى شمارید. بنابراین کسى دل خوش نکند که [در نهایت] از آتش خارج خواهد شد».
۵ - «عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ «لابثین فیها أحقاباً» قال: الأحقاب ثمانیة أحقاب و الحُقبُ ثمانون سنة و السنة ثلاثمائة و ستون یوماً و الیوم کألف سنة ممّا تعدّون;[۲] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «لابثین فیها أحقاباً» روایت شده است: احقاب هشت حُقب است و یک «حُقب» ۸۰- سال و سال ۳۶۰ روز و روز [آخرت]، مثل هزار سالى است که شما مى شمارید».
موضوعات مرتبط
- جهنم: مدت توقف در جهنم ۴، ۵; نجات از جهنم ۴
- جهنمیان: محرومیت جهنمیان ۳
- طغیانگران: مدت توقف طغیانگران در جهنم ۱; مراحل عذاب طغیانگران ۲
- گناهکاران: مراحل عذاب گناهکاران ۲
منابع