المائدة ٢
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلاَئِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوَاناً وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَ لاَ يَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ |
ترجمه
المائدة ١ | آیه ٢ | المائدة ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تُحِلُّوا»: حلال مکنید. مباح ندانید. «شَعَآئِرَ»: جمع شَعِیرَة، علائم. مراد خود عبادات است که انجام آنها نشانه خوشنودی خدا از انجامدهندگان عبادات است، و نشانههائی هستند که بدانها راه هدایت از ضلالت باز شناخته میشود. از قبیل: مناسک حجّ و سائر فرائض و احکام شریعت. «الشَّهْرَ الْحَرَامَ»: ماه حرام. مراد هر چهار ماه حرام است، یعنی: ذوالقعده، ذوالحجّه، محرّم، رجب (نگا: توبه / ). «الْهَدْیَ»: حیوانات بینشانی که به بیتالله هدیّه میشود. «آمِّینَ»: قصدکنندگان. روندگان. «لا یَجْرِمَنَّکُمْ»: شما را وادار نسازد. «شَنَآنُ»: بغض. دشمنانگی. «الْعُدْوَانِ»: تعدّی و تجاوز. ظلم و ستم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لَيْسَ عَلَيْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ... (۷) يَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ... (۶) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کُونُوا... (۶) إِنَ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ... (۷) ذٰلِکَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ... (۳) لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَ... (۰) وَ الْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُمْ مِنْ... (۱)
سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ... (۰) فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ... (۵) مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِينَ أَنْ... (۱) إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ... (۴) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا... (۶) إِنَ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ... (۵) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ... (۰) وَ يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِيضِ... (۰)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: قتاده گويد: در جاهليت وقتى كه مردى براى اجراى حج از خانه خود بيرون مى آمد، قلاده اى از پوست يا شاخه درخت مى بست و كسى در اين حالت متعرض او نمى شد و اگر برمى گشت قلاده موئى به خود مى بست و كسى متعرض او نمى گشت.
عطا گويد: مردم در اجراى حج از پوست درخت حرم قلاده مى بستند و هنگامى كه ميخواستند از حرم بيرون بيايند، آن را وسيله امن از براى خود قرار ميدادند. فراء گويد: اهل حرم از پوست درخت قلاده مى بستند و اهل غيرحرم با مو و پشم قلاده مى بستند سپس آيه «لاتُحِلُّوا شَعائِرَاللَّهِ» نازل گرديد.
مجاهد گويد: قلاده مزبور پوست درخت بود كه در گردن مردم و حيوانات بسته ميشد و به وسيله آن خود را در امن ميداشتند، چنان كه سدى نيز گفته است، ابن زيد گويد: مورد خطاب در آيه، مؤمنين مى باشند كه خداوند آنها را از كندن پوست درخت حرم و آويختن آن به گردن نهى نمود چنان كه مشركين در جاهليت چنين كارى ميكردند چنان كه عطا و ربيع بن انس هم روايت كرده اند.
امام باقر|امام محمدباقر عليهالسلام فرمود: اين آيه درباره مردى از بنىربيعة نازل گرديد كه به او حطم مى گفتند.[۳][۴]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «2»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! حرمت شعائر الهى، ماه حرام، قربانى حج و حيواناتى كه براى حج علامتگذارى شدهاند و راهيان خانه خدا كه فضل و
جلد 2 - صفحه 231
خشنودى پروردگارشان را مىطلبند، نشكنيد و هرگاه از احرام بيرون آمديد (و اعمال عمره را به پايان رسانديد) مىتوانيد شكار كنيد. و دشمنى با گروهى كه شما را از مسجدالحرام بازداشتند، شما را به بىعدالتى و تجاوز وادار نكند و در انجام نيكىها و دورى از ناپاكىها يكديگر را يارى دهيد و هرگز در گناه و ستم، به هم يارى نرسانيد، و از خداوند پروا كنيد كه همانا خداوند، سخت كيفر است.
نکته ها
«هدى»، حيوان بىنشانى است كه براى قربانى در حج هديه مىشود، و «قلائد» حيواناتى هستند كه پيش از مراسم حج، با آويختن چيزى به گردن آنها يا داغ زدن، علامتدار مىشوند تا در مناسك حج، قربانى شوند.
خداوند در ابتداى اين آيه، احترام به همه شعائر را واجب و هتك حرمت آنها را حرام كرده است؛ ولى در ميان شعائر، چند مورد را به خصوص ذكر كرده است از جمله ماههاى: رجب، ذيقعده، ذيحجّه و محرّم كه جنگ در آنها حرام است و ماه ذيحجّه كه حج در آن انجام مىشود، هَدْى كه قربانى بىنشان است و قلائد كه قربانى نشاندار است.
در سال ششم هجرى، مسلمانان با پيمودن هشتاد فرسخ راه از مدينه به مكّه آمده بودند تا حج بگذارند؛ ولى كافران مانع شدند و صلح حديبيه پيش آمد. اكنون كه مكّه فتح شده، نبايد دست به تجاوز بزنند. «صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ»
اگر تحصيل علم يك «بِرّ» است، زمينههاى آن چون: تأمين مدرسه، كتاب، كتابخانه، آزمايشگاه، وسيله نقليّه، استاد و ... همه «تعاون بر بِرّ» است.
هميارى در نيكى و پاكى
در آيهى 177 سورهى بقره، مواردى از «برّ» را بيان كرده است: «لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ ... وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» برّ، ايمان به خدا و قيامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و انبيا و رسيدگى
جلد 2 - صفحه 232
به محرومان جامعه و پايبندى به قراردادها و صبر در كارهاست.
در روايات بسيارى به تعاون بر نيكىها ويارى رساندن به مظلومان ومحرومان، سفارش شده واز كمك ويارى به ستمگران نهى شده است و ما در اينجا چند حديث را براى تبرّك ذكر مىكنيم:
- امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس براى يارى رساندن به ديگران گامى بردارد، پاداش مجاهد و رزمنده را دارد». «1»
- «تا زمانى كه انسان در فكر يارى رساندن به مردم است، خداوند او را يارى مىكند». «2»
- «يارى كردن مسلمان، از يك ماه روزهى مستحبّى واعتكاف بهتر است». «3»
- «هر كس ظالمى را يارى كند، خودش نيز ظالم است». «4»
- «حتّى در ساختن مسجد، ظالم را يارى نكنيد». «5»
پیام ها
1- خداوند از مؤمنان، انتظار ويژهاى دارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا ...
2- احترام گذاردن به شعائر الهى، وظيفهى اهل ايمان است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ»
3- هتك حرمت و قداست شعائرالهى، حرام است. «لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ»
4- همهى زمانها يكسان نيستند. برخى روزها مثل ايّاماللّه و برخى ماهها مثل ماهِ حرام، احترام ويژهاى دارند. «وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ»
5- حيوانى هم كه در مسير هدف الهى قرار گيرد، احترام دارد. «وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ»
6- راهيان خانهى خدا بايد مورد احترام قرار گيرند. «وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ»
(هر برنامهاى كه به احترام وامنيّت زائران خانه خدا ضربه بزند، حرام است،
«1». وسائل، ج 8، ص 602.
«2». وسائل، ج 8، ص 586.
«3». وسائل، ج 11، ص 345.
«4». وسائل، ج 11، ص 345.
«5». وسائل، ج 12، ص 130.
جلد 2 - صفحه 233
خواه در سفر حج باشد يا عمره.)
7- هدف اصلى در حج، زيارت كعبه است. «آمِّينَ الْبَيْتَ»
8- حج و عمره، راهى براى تحصيل دنيا وآخرت است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً»
9- سراغ سود حلال رفتن يك ارزش است. قرآن، فضل پروردگار را كه همان سودِ كسب و كار است، در كنار رضوان وقرب الهى قرار داده است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً»
10- هر نوع فعّاليّت اقتصادى و تجارى در مكّه، براى كشورهاى اسلامى آزاد است. «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ»
11- بهرههاى مادّى، تفضّل الهى به انسان و از شئون ربوبيّت اوست. «فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ»
12- دشمنىهاى ديگران در يك زمان، مجوّز ظلم و تجاوز ما در زمانى ديگر نمىشود. وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... أَنْ تَعْتَدُوا
13- بىعدالتى و تجاوز از حدّ، حرام است حتّى نسبت به دشمنان. شَنَآنُ قَوْمٍ ... أَنْ تَعْتَدُوا (در انتقام نيز عدالت را رعايت كنيد.)
14- احساسات دينى، بهانهى ظلم نشود. «صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا»
15- وفاى به پيمانها وحفظ حرمت و قداست شعائر الهى نياز به هميارى و تعاون دارد. لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ ... وَ تَعاوَنُوا
16- چشمپوشى از خطاى ديگران، يكى از راههاى تعاون بر نيكى است. لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... تَعاوَنُوا
17- حكومت و جامعهى اسلامى، بايد در صحنهى بينالمللى، از مظلوم و كارهاى خير حمايت و ظالم و بدىها را محكوم كند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»
جلد 2 - صفحه 234
18- براى رشد همه جانبهى فضايل بايد زمينهها را آماده ساخت و در راه رسيدن به آن هدف، تعاون داشت. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ»
19- به جاى حمايت از قبيله، منطقه، نژاد و زبان، بايد از «حقّ» حمايت كرد و به «بِرّ» يارى رساند. «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ»
20- كسانى كه قداست شعائر الهى را مىشكنند و به بدىها كمك مىكنند، بايد خود را براى عقاب شديد الهى آماده كنند. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لا الْهَدْيَ وَ لا الْقَلائِدَ وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «2»
«1» مجمع البيان ج 2 ص 152.
«2» مجمع ج 2 ص 152- عياشى، جلد اوّل، صفحه 290، حديث 11.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 9
شأن نزول- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت است كه «1» حطم بن هند كندى نامش شريح بن ضيعه بود و به جهالت و سفاهت و بيباكى در عرب شهرتى تمام داشت خدمت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت: يا محمّد صلى اللّه عليه و آله امت را به چه چيز دعوت مىكنى؟ فرمود: به توحيد خدا و تصديق نبوت من و بر اقامه نماز و اداى زكات. حطم گفت: آنچه فرمودى مستحسن است، و لكن من از امناى خود مشورت كنم، اگر سخنان تو دلپذير بود دين تو را قبول كنم. حضرت پيش از آمدن او فرموده بود: امروز از ربيعه كسى خواهد آمد كه به زبان شيطان سخن گويد، كافر درآيد و غادر بيرون رود. و به روايت اشهر، صحابه خواستند وى را بكشند و مواشى را از او بستانند. حضرت فرمود: او محرم شد و هدى را به تقليد گرفته، اين عمل از شما لايق نباشد كه در حرم و ماه حرام متعرض او شويد و آتش نزاع و جدال را مشتعل سازيد. ايشان گفتند: يا رسول اللّه، ما در جاهليت، اين عمل بسيار مىكرديم؛ و در اين باب مبالغه نمودند آيه شريفه نازل شد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ:
حلال مدانيد و نشكنيد حرمت مناسك حج خداى را. به قولى مراد شعائر تمام فرائض است، و به قولى مراد دين خدا يعنى اسلام است، كقوله تعالى «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ» اى دينه؛ و به قولى معالم حدود الهى كه از براى عباد محدود ساخته. وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ: و حلال مكنيد ماه حرام را به قتال و سبى در
«1» مجمع ج 2 ص 153- تفسير الدّر المنثور، جلد دوّم، صفحه 254.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 10
او. و اشهر حرم ماه رجب و ذو الحجه و ذو القعده و محرم است. وَ لَا الْهَدْيَ:
ايضا حلال منمائيد چيزى را كه اهداء كنند به خانه كعبه از شتر و گاو و گوسفند. وَ لَا الْقَلائِدَ: و ايضا حلال مكنيد شتران و چهارپايانى كه در گردن آنها قلادهها باشد از پوست درختان حرم يا غير آن، تا معلوم شود كه هدى است و كسى تعرض به آن نرساند. (و عطف آن بر هدى يا آنكه هدى شامل اين هست به جهت اختصاص باشد چه آن اشراف از هدى است) و نزد بعضى «1» مراد آنست كه در جاهليت يكديگر را غارت مىكردند. بدين جهت چون كسى اراده حج مىنمود، پاره چوب سمره در گردن افكندى تا علامت باشد كه به حج مىرود و كسى متعرض او نشود. در وقت مراجعت قلاده از موى به گردن كردى تا بدانند از حج مىآيد و اذيت به او نرسانند. حق تعالى اخبار فرمايد از اينكه حلال نيست بر شما قتل و سبى كنيد كسى را كه با او قلايد باشد كه علامت حج اوست. وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ: و ايضا نشكنيد حرمت قاصدان خانه محترم كعبه را كه عازم زيارت او باشند. يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ: طلب مىكنند اين قاصدان حرم زيادتى ثواب را از پروردگار خود، يا زيادتى روزى را به سبب تجارت اگر مؤمنانند، و كافران نمىطلبند مگر روزى را. وَ رِضْواناً: و ايضا طلب مىنمايند به حسن اعتقاد خود مؤمنان خشنودى خدا را، و كافران طلب آن كنند به گمان باطل خود يا طلب معيشت مىنمايند. در تبيان مىفرمايد: مراد از رضوان حج است. «2» از ابن زيد نقل است كه اين آيه در روز فتح مكه نازل شد وقتى كه بعضى مشركين قصد خانه كعبه كرده، به عمره اهلال نموده بودند. مسلمانان گفتند: يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله بگذار تا مانع اهل شرك شويم. حق تعالى ايشان را نهى فرمود از آن. «3» وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا:
و چون از احرام بيرون آئيد و محلّ شويد، پس شكار كنيد اگر خواهيد، اين اذنست در صيد بعد از زوال احرام. و لازم نمىآيد اراده اباحه اينجا آنكه امر بعد
«1» مراد قتاده است: مجمع البيان ج 2 ص 154.
«2» تفسير تبيان، جلد 3 صفحه 423.
«3» تفسير الدّرّ المنثور، جلد دوّم، صفحه 255.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 11
از نهى حرام دلالت بر اباحه كند مطلقا. مروى است روز فتح مكه مؤمنى را كه حليف ابو سفيان بود در عرفات بكشتند، خبر به رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله رسيد فرمود: لعنت خدا باد بر آنكه به كينه جاهليت كسى را بكشد. و آيه شريفه نازل شد: وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ: و بايد بر آن ندارد و وادار نكند شما را عداوت جماعتى از كفار قريش كه باز داشتند شما را در حديبيه از طواف مسجد الحرام؛ و شدت بغض و عداوت ايشان شما را وادار نكند. أَنْ تَعْتَدُوا: اينكه تجاوز كنيد از حد و انتقام خواهيد و قصد اموال قاصدان حرم را نمائيد. و حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله در وقت نزول اين آيه فرمود: «احلّوا حلالها و حرّموا حرامها» يعنى حلال اين سوره حلال دانيد و حرام آن را حرام دانيد. وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى: و يارى و معاونت نمائيد يكديگر را بر نيكوئى كه آن عفو و اغفار و متابعت امر و مجانبت هوى است؛ و همچنين مساعدت كنيد بر تقوى كه آن پرهيز از معاصى و محرمات و منهيات است. وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ: و يارى و كمك نكنيد بر گناه و بدى و ترك فرمان الهى. و دشمن و انتقام و كينه جوئى يا اثم معصيتى است كه متعدى به غير نباشد. و عدوان گناهى است متعدى به غير. وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ: و بترسيد از خداى تعالى، بدرستى كه خداوند قهار سخت عقوبت است. پس انتقام او اشد باشد. يا ذات اقدس الهى شديد العقوبت است بر كسى كه از فرمان او تجاوز و تعدى كند چنانكه در دعا فرمايد: «و اشدّ المعاقبين فى موضع النّكال و النّقمة» «1» در امالى صدوق رحمه اللّه از جمله خطابات الهى به حضرت عيسى عليه السّلام مىفرمايد:
يا عيسى: «لا يغرّنّك المتمرّد علىّ بالعصيان، يأكل رزقى و يعبد غيرى ثمّ يدعونى عند الكرب فاجيبه ثمّ يرجع الى ما كان. افعلىّ يتمرّد ام لسخطى يتعرّض؟
فبى حلفت لاخذنّه اخذة ليس له منها منجأ و لا دونى ملجأ اين يهرب من سمائى و ارضى»؟ «2»
«1» قسمتى از دعاى افتتاح.
«2» امالى، مجلس 78، حديث اوّل.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 12
اى عيسى، مغرور نكند ترا سركشى كننده بر من به مخالفت اوامر من، كه مىخورد رزق مرا و عبادت كند غير مرا، پس مىخواند مرا نزد شدت و اجابت كنم او را پس برمىگردد به آنچه بوده، آيا بر من سركشى كند يا به سخط من تعرض نمايد؟ پس به ذات اقدس خودم قسم هر آينه بگيرم او را به عقوبت گرفتنى كه نيست براى او از آن عقوبت، نجات دهنده، و نه غير من پناهگاهى كجا فرار كند از آسمان و زمين.
تبصره- آيه شريفه «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» عموميت دارد نسبت به تمام مسلمين كه معاونت و مساعدت نمايند در امور بريه مانند: مجالس خيريه و احسان به مؤمنين و تعظيم شعائر الهى و تقويت اسلام و قرآن و شريعت و هر چه خير دينى و آخرتى در آن باشد و ايضا قوله «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» صريح است بر آنكه اعانت و كمك ننمايند بر آنچه مبتنى بر اثم و عدوان باشد از گناه و معاصى و خصومت و فسق و فجور و تأسيس مجالس كفر و زندقه و الحاد و تفريق بين مسلمانان و جعل قوانين غير مشروعه و غيره كه بسيار است؛ پس هر امر و مجلس خيرى كه شخص معدّ شود، شريك باشد در آن خير، از ثواب بهرهور شود؛ و بعكس هر محفل و امر شرّى را كه در انعقاد و فعل آن مشاركت نمايد، هر آينه مستوجب گردد مؤاخذه و عقوبت سخط و غضب خداوند قهّار را.
زيرا اين مطلب مسلّم باشد نزد محققين كه سبب و مباشر داخلند در فعل و عمل و مثاب يا معاقب خواهند بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لا الْهَدْيَ وَ لا الْقَلائِدَ وَ لا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «2»
ترجمه
اى آنكسانيكه ايمان آورديد حلال نداريد شعارهاى خدا را و نه ماه حرام را و نه قربانى و نه قلادهها را و نه قاصدان كعبه را كه مىطلبند فضل را از پروردگار خودشان و خوشنودى را و چون از احرام خارج شديد پس شكار كنيد و واندارد شما را دشمنى گروهى كه باز داشتند شما را از مسجد الحرام كه تعدى كنيد و كمك كنيد با يكديگر بر نيكى و پرهيزكارى و كمك نكنيد با يكديگر بر گناه و تعدى و بپرهيزيد از خدا همانا خداوند سخت عقوبت است.
تفسير
در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه اين آيه در باره مردى از بنى ربيعه نازل شد كه نام او حطم بود و در منهج از حضرت امير (ع) نقل نموده كه
جلد 2 صفحه 169
حطم قبلا از محل خود بمدينه آمده بود و خدمت حضرت رسول (ص) رسيده بود و به اسلام دعوت شده بود و مهلت خواسته بود و شتران صدقه و ساير مواشى مدينه را غارت كرده با خود برده بود و چون سال بعد حضرت رسول (ص) عازم زيارت كعبه شد با اصحاب و بمنزل تنعيم رسيدند او را ديدند كه شتران صدقه را بقلاده كه علامت هديه كعبه بود آراسته و عازم بيت اللّه است اصحاب خواستند متعرض او شوند اين آيه نازل شد و شعار بمعنى آيت و علامت است و شعائر اللّه احكام دين خدا و آثار شريعت حقه است از مناسك حج و غيره كه بايد از آنها تعظيم و احترام نموده و در اقامه آنها سستى نكرد و هتك حرمت آنها را حلال و روا ندانست و همچنين بايد حرمت ماه حرام را نگهداشت و در آن ماه ابتدا بقتال با كفار ننمود و نيز نبايد متعرض گاو و شتر و گوسفندى شد كه برسم هديه براى قربانى حاجيان معمولا با خود ميبرند چه قلاده و گردن بند كه علامت قربانى است در گردن داشته باشد چه نداشته باشد چون معمول بود كه نعلى را كه در آن نماز خوانده بودند بگردن قربانى قلاده مينمودند تا معلوم شود كه برسم هديه براى كعبه ميبرند و نيز نبايد متعرض زوار بيت اللّه الحرام شد كه آن كعبه است و حرامش گفتهاند براى آنكه احترام آن واجب است يا براى آنكه حرام شده است در آنجا افعالى كه در غير آنجا جائز است خواه مقصود آنها از حج فضل الهى باشد كه شامل آنها شود در دنيا مانند توسعه رزق بسبب تجارت و غيره به تبع حج و در آخرت به نعيم بهشتى فائز شوند و خواه مقصود آنها فقط خوشنودى و رضاى خداوند باشد كه بر هر تقدير بايد نفوس و اموال و اعراض آنها را محترم داشت و حرمت اصطياد كه در آيه قبل اشاره شد فقط مخصوص بحال احرام است و پس از فراغت از آن و بيرون آمدن از لباس احرام اصطياد جائز است و نبايد شدت بغض و عداوت با قومى براى عمل نامشروعيكه از آنها سر زده مانند منع آنها مسلمانانرا از حج در سالى وادار كند مسلمانان را كه تعدى نمايند بر آنها به انتقام كشيدن از آنها و اين اشاره است بقضيه حديبيّه كه پيغمبر (ص) و مسلمين عازم مكه بودند براى زيارت و كفار مانع شدند و بايد معاونت نمود بعفو و اغماض با كسانيكه در مقام عمل خير بر آمده و تقوى را شعار خود نمودهاند شايد موفق شوند بآنكه خيرى از آنها صادر شود و نبايد معاونت نمود بر وقوع گناه و تعدى در خارج براى تشفّى قلب و انتقام اگر چه بجا باشد و بايد تقوى را شعار نموده از هواى نفس درگذشت و مخالفت با اوامر الهى ننمود
جلد 2 صفحه 170
همانا خداوند عقابش شديد و انتقامش اشد است ملاحظه فرمائيد با آنكه آنها كافر بودند و بر حسب ظاهر اعمالشان فاسد و واجد شرائط صحت و قبول نبوده و چنين سابقه بدى با مسلمانان داشتند براى آنكه بعقيده خودشان عازم عمل خيرى بودند چقدر خداوند بآنها اهميّت داده و جان و مالشان را براى احترام اين قصد يا احترام ماه حرام محترم داشته و اين نيست مگر براى آنكه هر عمل خيرى از هر عاملى اگر چه قابل نباشد قدر و قيمتى در عالم معنى دارد كه براى آنجهت محترم است چنانچه در اوائل تفسير سوره حمد بآن اشاره شد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّهِ وَ لا الشَّهرَ الحَرامَ وَ لا الهَديَ وَ لا القَلائِدَ وَ لا آمِّينَ البَيتَ الحَرامَ يَبتَغُونَ فَضلاً مِن رَبِّهِم وَ رِضواناً وَ إِذا حَلَلتُم فَاصطادُوا وَ لا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ أَن صَدُّوكُم عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ أَن تَعتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَي البِرِّ وَ التَّقوي وَ لا تَعاوَنُوا عَلَي الإِثمِ وَ العُدوانِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ العِقابِ «2»
اي كساني که ايمان آورديد حلال نكنيد شعائر خداوندي را و نه ماه حرام را و نه قرباني را و نه تقليد حيواناتي که براي هدي ميبرند و نه كساني که قاصد
جلد 6 - صفحه 291
بيت اللّه الحرام هستند ابتغاء فضل از پروردگار خود و تحصيل رضاي او و زماني که محل شديد يعني از حد حرم خارج شديد صيد كنيد و وادار نكند شما را سرزنشهاي قومي که شما را مانع شدند از دخول مسجد الحرام اينكه تلافي كنيد و معاونت كنيد و كمك دهيد بندگان خدا را بر اعمال بر و تقواي از معاصي و كمك نكنيد آنها را بر معاصي و تعديات و از خدا بترسيد محققا سختگير است در عقاب و عذاب.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللّهِ شعائر جمع است بمعني علامات و نشانههاي خداوندي که تعبير بشعائر دين ميشود و اگر چه مورد آيه مناسك حج است مثل: طواف، سعي، وقوف عرفات، مشعر الحرام، رمي جمرات، ذبح حلق، بيتوته بمعني، نماز طواف و ساير مناسك لكن منافي با عموم نيست و جمع مضاف افاده عموم ميكند، و مراد از لا تحلوا عدم مراعات حدود و عدم اعتناء بآنها است مثل: نماز، روزه، خمس، زكاة، حج بلكه شعائر مذهبي مثل اقامه عزا تشرف بزيارات ائمه هدي در مشاهد مشرفه و غير اينها که تماما شعائر اللّه است که احلالش عدم مراعات حدود و احكام آنها است.
وَ لَا الشَّهرَ الحَرامَ اشهر حرم: رجب، ذي العقده، ذي الحجه، محرم که قتال با مشركين در اينکه چهار ماه حرام است يعني ابتداء بقتال و اما اگر كفار مقاتله كردند دفاع آنها و مقاتله با آنها مانعي ندارد، و اختلاف شد بين مفسرين که مراد از شهر حرام كدام شهر است آيا رجب است يا ذي الحجه و توهم كردند که الف و لام الشهر عهد است لكن الف و لام جنس است و تمام اشهر حرم را شامل ميشود، و نيز گفتند که اينکه آيه نسخ شده بآيه فَاقتُلُوا المُشرِكِينَ حَيثُ وَجَدتُمُوهُم نساء آيه 89، و آيه فَلا يَقرَبُوا المَسجِدَ الحَرامَ بَعدَ عامِهِم هذا توبه آيه 28، و امثال اينها لكن اينکه توهم هم فاسد است: اولا بر فرض که اينکه آيات اطلاق داشته باشد مثل اينکه آيه و آيات ديگر مثل فَإِذَا انسَلَخَ الأَشهُرُ الحُرُمُ فَاقتُلُوا المُشرِكِينَ
جلد 6 - صفحه 292
حَيثُ وَجَدتُمُوهُم توبه آيه 5 تقييد ميشود و تعارض تبايني ندارد.
و ثانيا اصلا آيه اطلاق از اينکه جهة که اطلاق زماني باشد ندارد و در مقام بيان از اينکه جهت نيست.
و ثالثا اينکه دعوي منافيست با خبري که قبلا از امير المؤمنين (ع) نقل كرديم که اينکه سوره هيچ آيه از آن نسخ نشده.
و رابعا اينکه سوره بعد از سوره نساء و توبه نازل شده و ناسخ بايد بعد از منسوخ باشد نه قبل.
وَ لَا الهَديَ آن گوسفندي که با گاو يا شتر براي قرباني در مني روز عيد معين ميكنند حرام است تصرف در آن و بيع و شراء و ذبح و اكل آن حَتّي يَبلُغَ الهَديُ مَحِلَّهُ بقره آيه 196.
وَ لَا القَلائِدَ اختلاف شد بين مفسرين در مراد از قلائد و عدم احلال آن بر اقوالي و لكن ظاهر اينست که در حج قران هدي را تقليد ميكنند به نعلي که در او نماز ميكنند و اينکه هدي حرام است خوردن آن يا فروختن يا ساير تصرفات چنانچه ميفرمايد وَ لا تَحلِقُوا رُؤُسَكُم حَتّي يَبلُغَ الهَديُ مَحِلَّهُ بقره آيه 196، و در مجمع البحرين
يقلدها بنعل قد صلي فيه کما في الحديث
و از همين باب است تقليد يعني گردن گرفتن قول مجتهد بدون مطالبه دليل، و از همين باب است قلاده که بگردن زن که گردن بند ميگويند يا حيوانات مياندازند (و
في الحديث الخلافه قلدها رسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم عليا)
مجمع البحرين، يعني الزام فرمود امر خلافت را بعلي عليه السّلام، و در باب جهاد دارد
السيف مقاليد الجنة و النار
يعني اگر در راه حق باشد كليد بهشت است و اگر در راه باطل باشد كليد آتش است.
(اشكال و دفع)
اما اشكال به اينكه جمله اولي شامل اينکه جمله بود زيرا اينهم از مناسك و جزو
جلد 6 - صفحه 293
شعائر است، اما جواب اينكه جمله اولي راجع بخود شخص است که مشاعر اللّه را مراعات كنيد و اينکه جمله راجع باينست که ديگران که هدي را تقليد ميكنند بر شما حلال نيست در او تصرف كنيد و حلال بدانيد.
وَ لَا آمِّينَ البَيتَ الحَرامَ يعني قاصدين بيت الحرام كساني که قصد تشرف حج دارند آنها را مانع نشويد و جلوگيري نكنيد سواي اينكه مسلم باشد يا كافر چون قتال با كفار هم در اشهر حرم حرام است چنانچه گذشت.
يَبتَغُونَ فَضلًا مِن رَبِّهِم وَ رِضواناً كسي که تشرف پيدا ميكند بحج براي درك ثواب و تحصيل رضاي پروردگار است اگر مسلم باشد که واضح است و اگر كافر باشد بر حسب عقيده فاسد خود هم مقصودش اينست، و اينکه جمله اشاره باين است كساني که قصد بيت اللّه الحرام را دارند نه براي حج بلكه براي فساد يا مقاتله با مسلمين يا خراب كردن بيت آنها را بايد جلوگيري كرد و با آنها مقاتله نمود و لو در اشهر حرم باشد.
وَ إِذا حَلَلتُم فَاصطادُوا زماني که محل شديد و از حد حرم خارج شديد صيد كنيد يعني حلال است و مرخصيد نه اينكه واجب باشد صيد زيرا امر عقيب حذر مفيد اباحه است چون محرمات احرام بعد از حلق در مني و تقصير حلال ميشود مگر سه چيز: طيب، نساء و صيد. بعد از طواف حج و نماز آن طيب حلال ميشود و بعد از طواف نساء و نماز آن نساء حلال ميشود و صيد بحرمت باقي است تا از حد حرم خارج شود بتفصيلي که در مناسك مذكور است.
وَ لا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ لا يجرمنكم يعني لا يحملنكم وادار نكند شما را شنئان بمعني بغضاء قوم أَن صَدُّوكُم عَنِ المَسجِدِ الحَرامِ أَن تَعتَدُوا نظر به اينكه مشركين جلوگيري كردند و مانع شدند در حديبيه که پيغمبر و اصحابش براي حج داخل مكه شوند خداوند ميفرمايد شما مسلمين در مقام تلافي بر نيائيد و مانع و صد
جلد 6 - صفحه 294
بر آنها نشويد و بغضاء و عداوت آنها شما را وادار نكند باين امر.
وَ تَعاوَنُوا عَلَي البِرِّ وَ التَّقوي اعانت ايجاد مقدمات قريب بفعل صادر از غير است مثلا دست كوري را گرفتن براي رفتن بمسجد يا اسلحه و مراكب دادن بدست مجاهدين، و بر تمام خوبيها را شامل است از اعمال خير چه واجبات باشد و چه مستحبات بامر معروف و هدايت و ارشاد و دلالت و ايصال و بذل مال و قوي در راه خير.
و تقوي پرهيز از معاصي است و اعانت بر تقوي جلوگيري از ارتكاب معاصي است از ديگران بنهي از منكر و سلب مقدماتي که موجب شود عدم صدور معصيت از غير، و اعانت بر بر و تقوي علاوه بر اينكه خود اعانت بر است و عبادت بزرگي است و احسان ببندگان خدا و خير خواهي است در ثواب آن عبادت شريك با فاعل است چه اعانت بزبان باشد يا بفعل يا بمال.
وَ لا تَعاوَنُوا عَلَي الإِثمِ وَ العُدوانِ اثم مطلق اعمال قبيحه و معاصي الهيه است و عدوان تجاوز از حدود شرعيه است و اعانت بر معاصي و تجاوزات علاوه بر اينكه خود يك معصيت بزرگي است و مورد نهي الهي است در گناه اهل معاصي هم شريك ميشود و در واقع معين فاعل بالتسبيب است و مرتكب فاعل بالمباشرة است و راضي بفعل فاعل بالرضا است و هر سه در گناه و عقوبت شركت دارند بخصوص اعانت بر ظلم که جزو اعوان ظلمه ميشود و اخبار در حرمت و عقوبت دنيوي و اخروي آن بسيار است و در مجلد اول في الجمله متعرض شدهايم، و اعانت بر معاصي يا بواسطه تبليغات سوء يا فراهم آوردن اسباب معصيت و آلات لهو و لعب و تشكيلات سينماها و تماشاخانهها و روزنامهها و مجلات مسمومه و كتب ضلال و امثال اينها وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ العِقابِ تفسيرش واضح است.
295
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- حفظ شعایر الهى، از وظایف مؤمنان (یایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعر اللّه) «احلال» «مصدر تحلّوا» به معناى مباح شمردن است و مباح شمردن شعایر الهى به این است که حرمت و احترام آنها حفظ نشود.
۲- هتک حرمت شعایر الهى، حرام و گناه است. (یایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعر اللّه)
۳- مناسک حج، از شعایر الهى است.* (لاتحلوا شعر اللّه) «شعائر» جمع «شعیرة» به معناى علامت است. و احتمالا مراد از آن، علایم و مناسک حج باشد.
۴- حرامها و حلالهاى الهى (همانند حلیت چهارپایان و حرمت صید در حال احرام)، از شعایر الهى است.* (أحلت لکم بهیمة الانعم ... لاتحلوا شعر اللّه) از مصادیق شعایر الهى، با توجه به آیه قبل، حلالها و حرامهاى الهى است.
۵- هتک حرمت ماههاى حرام، هَدْى (قربانى بى نشان حج) و قلائد (قربانى با نشان حج)، حرام و گناه است. (لاتحلوا ... و لاالشهر الحرام و لاالهدى و لاالقلئد) «قلائد» جمع قلادة به معناى گردنبند است و مراد از آن گوسفند، شتر و گاوى است که به منظور قربانى کردن در حج، علامتى را بر گردن آن مى آویزند. و لفظ «الشهر الحرام» اگر چه مفرد است ولى مراد از آن جنس است. بنابراین شامل تمامى ماههاى حرام مى شود.
۶- هتک حرمت علامتهاى ویژه قربانى حج، حرام و گناه است. (و لاتحلوا ... و لاالقلئد) بنابر اینکه مراد از «قلائد»، خود علامت باشد، نه حیوان داراى علامت.
۷- عدم جواز هتک حرمت راهیان خانه خدا و سلب امنیت از آنان (لاتحلوا ... و لا ءآمین البیت الحرام) «آمین» جمع «آم» به معناى قصد کننده است و مراد از قصد کنندگان بیت الحرام، راهیان حج هستند.
۸- اهمیت ویژه قربانى در مراسم حج* (و لاالهدى و لاالقلئد) ذکر قربانى با تفصیل آن (با نشان و بى نشان) از میان سایر مناسک حج، بیانگر اهمیت خاص آن است.
۹- کعبه، خانه و جایگاهى مقدس و سزاوار احترام خاص (لاتحلوا ... و لا ءآمین البیت الحرام)
۱۰- ماههاى حرام، قربانیهاى بى نشان و بانشان حج و نیز نشانه هاى قربانى، از شعایر الهى (لاتحلوا شعر اللّه و لاالشهر الحرام و لاالهدى و لاالقلئد) بنابر اینکه امور یاد شده از باب ذکر خاص بعد از عام (شعر اللّه) باشد.
۱۱- راهیان خانه خدا، از شعائر الهى (لاتحلوا شعر اللّه ... و لا ءآمین البیت الحرام) بنابر اینکه امور یاد شده از باب ذکر خاص بعد از عام (شعر اللّه) باشد و راهیان خانه خدا از جمله آنها هستند.
۱۲- علامتهاى راهیان خانه خدا، از شعایر الهى (لاتحلوا شعر اللّه ... و لاالقلئد)
۱۳- اهمیت خاص مسجد الحرام، حج و مناسک آن (یایها الذین ءامنوا لاتحلوا ... و لا ءآمین البیت الحرام)
۱۴- دستیابى حاجیان به پاداشهایى از جانب خدا و جلب رضایت او از اهداف تشریع حج و عمره است. (و لا ءآمین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم و رضوناً) مراد از «فضلا» مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است «آمین البیت الحرام = راهیان خانه خدا» شامل حاجیان و معتمران مى شود.
۱۵- کسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا، امرى مشروع و مجاز بر حاجیان و معتمران (ءآمین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم) چنانچه مراد از «فضلا» رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى کسب درآمد به وسیله تجارت و مانند آن است.
۱۶- روزیها و بهره هاى مادى، از تفضلات الهى بر مردم (یبتغون فضلا من ربهم)
۱۷- دستیابى مردم به روزى و درآمدهاى مادى، پرتوى از ربوبیت خداوند نسبت به آنان (یبتغون فضلا من ربهم)
۱۸- حج، وسیله اى براى جلب رضایت خداوند (یبتغون فضلا من ربهم و رضوناً) توصیف راهیان حج به جلب کنندگان رضوان الهى به این معناست که حج و حرکت بسوى آن، از عوامل دستیابى به رضایت خداوند است.
۱۹- اهتمام اسلام به امور مادى و معنوى مردم (یبتغون فضلا من ربهم و رضوناً)
۲۰- روزى و سود در تجارت، به دست خداوند است.* (یبتغون فضلا من ربهم) «من» نشویه در «من ربهم» بیانگر آن است که روزیها از جانب خداوند است.
۲۱- تلاش براى تجارت و امرار معاش، امرى پسندیده و مورد ترغیب خداوند (یبتغون فضلا من ربهم) از اینکه تجارت و به دست آوردن درآمدهاى مادى در ردیف جلب رضایت الهى قرار گرفته است، برداشت فوق به دست مى آید.
۲۲- ربوبیت خداوند، منشأ تفضل او به بندگان خویش (یبتغون فضلا من ربهم)
۲۳- لزوم برقرارى امنیت اقتصادى براى حجاج در ایام حج (لاتحلوا شعر اللّه ... و لا ءآمین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم) از مصادیق مورد نظر براى حفظ حرمت راهیان حج، به قرینه «یبتغون فضلا من ربهم»، حفظ امنیت اقتصادى آنان است.
۲۴- حرمت صید و شکار در حال احرام و جواز آن پس از خروج از احرام (و إذا حللتم فاصطادوا)
۲۵- عداوت و دشمنى مشرکان با مسلمانان در صدر اسلام (و لایجرمنکم شنئان قوم) بنابر اینکه «شنئان» (بغض و عداوت)، اضافه به فاعل «قوم» شده باشد، نه به مفعول. به قرینه (ان صدوکم) که بیان دشمنى آن قوم است.
۲۶- لزوم احترام به حقوق انسانها، حتى دشمنان کینه توز (و لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم)
۲۷- خداوند، فراخوان مسلمانان صدر اسلام به پرهیز از تجاوز و تعدى به مشرکان (و لایجرمنکم شنئان قوم ... ان تعتدوا)
۲۸- حرمت تجاوز و تعدى، حتى به دشمنان (و لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم ... ان تعتدوا)
۲۹- جلوگیرى مشرکان از ورود مسلمانان صدر اسلام به مسجدالحرام (ان صدوکم عن المسجدالحرام)
۳۰- جلوگیرى مشرکان از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، مایه خشم و کینه مؤمنان نسبت به آنان (و لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجدالحرام)
۳۱- خشم و کینه، زمینه تجاوز و ستم به دیگران (و لایجرمنکم شنئان قوم ... ان تعتدوا) بنابر اینکه «قوم» مفعول براى «شنئان» باشد و فاعل آن (کم) حذف شده باشد یعنى خشم و کینه شما نسبت به طائفه اى نباید باعث تجاوز و تعدى به آنان شود.
۳۲- لزوم رعایت عدالت در انتقام (و لایجرمنکم ... ان تعتدوا)
۳۳- احساسات دینى نباید بهانه تعدى و ظلم شود. (و لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجدالحرام ان تعتدوا) بنابر اینکه «ان صدوکم» به تقدیر «لام»، بیانگر علت کینه مسلمانان نسبت به مشرکان باشد. یعنى جلوگیرى از ورود به مسجدالحرام، که یک مسأله دینى است و موجب دشمنى شده، نباید بهانه تعدى و تجاوز قرار گیرد.
۳۴- انجام عمره و زیارت خانه خدا، امرى مرسوم در نزد مشرکان عصر بعثت (و لاءآمین البیت الحرام ... و لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم) در شأن نزول آیه آمده است که مشرکان براى عمره و زیارت خانه خدا راهى مکه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام این آیه نازل شد. (مجمع البیان) جمله «و لایجرمنکم» این معنا را تأیید مى کند.
۳۵- اسلام، فراخوان مردم به برقرارى صلح و امنیت اجتماعى در میان خویش* (یأیها الذین ءامنوا ... ان تعتدوا)
۳۶- لزوم تعاون و همکارى در انجام کارهاى نیک و سیر به سوى تقوا و پرهیزگارى (و تعاونوا على البر و التقوى)
۳۷- لزوم همکارى و تعاون در مراسم حج، بر اساس نیکى و تقوا (لایجرمنکم ... عن المسجدالحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى) از مصادیق مورد نظر براى «برّ» و «تقوى»، به قرینه فرازهاى پیشین، مناسک حج و مسایل پیرامون آن است.
۳۸- برقرارى مقررات الهى اجتماعى در جامعه، مرهون تعاون و همکارى است. (اوفوا بالعقود ... تعاونوا على البر و التقوى) فرمان خداوند به تعاون در انجام کارهاى نیک پس از بیان مقررات اجتماعى الهى (اوفوا بالعقود ... لاتحلوا ...)، رهنمودى براى پیاده کردن آن مقررات است.
۳۹- حرمت تعاون و همکارى در گناه و تجاوز (و لاتعاونوا على الاثم و العدون)
۴۰- جلوگیرى از انجام حج، گناه و تجاوز است. (و لا ءآمین البیت الحرام ... و لاتعاونوا على الاثم و العدون)
۴۱- لزوم رعایت تقواى الهى (واتقوا اللّه)
۴۲- تقوا، زمینه ساز همکارى در نیکیها، فراخوانى یکدیگر به تقواپیشگى و پرهیز از تعاون بر گناه و تجاوز است. (واتقوا اللّه) جمله «اتقوا اللّه» پس از امر به تعاون در کارهاى نیک و نهى از همکارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى یاد شده باشد.
۴۳- تعدى و تجاوز حتى به دشمنان، تعاون در گناه و تجاوز و ترک همکارى در کارهاى نیک، حاکى از بى تقوایى است. (لایجرمنکم ... و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه)
۴۴- ضرورت رعایت تقوا حتى نسبتِ به دشمنان (لایجرمنکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجدالحرام ان تعتدوا ... واتقوا اللّه)
۴۵- کیفر و مجازات خداوند، شدید است. (إنّ اللّه شدید العقاب)
۴۶- خداوند، شدید العقاب است. (إنّ اللّه شدید العقاب)
۴۷- همکارى در گناه و تجاوز، گناهى بزرگ و موجب کیفر و مجازاتى سخت (و لاتعاونوا على الاثم و العدون ... إنّ اللّه شدید العقاب) تهدید به عذاب شدید، نشانه بزرگى گناه است.
۴۸- توجه به کیفر سخت الهى، زمینه ساز تقواپیشگى و پرهیز از همکارى در گناه (و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه إنّ اللّه شدید العقاب)
موضوعات مرتبط
- احرام: محرّمات احرام ۴، ۲۴
- احکام:۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۲۴، ۲۸ زمینه احکام ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۲۴، ۲۸ ۳۸
- اسلام: و مادیّات ۱۹ ; اسلام و معنویات ۱۹ ; تاریخ صدر اسلام ۲۵، ۲۷، ۲۹، ۳۰، ۳۴
- اسماء و صفات: شدید العقاب ۴۶
- اماکن مقدس:۹، ۱۳
- امنیّت: اقتصادى ۲۳ ; اهمیت امنیّت اجتماعى ۳۵
- انتقام: عدالت در انتقام ۳۲
- انسان: روزى انسان ۱۶، ۱۷ ; نیازهاى مادى انسان ۱۹ ; نیازهاى معنوى انسان ۱۹
- بغض: آثار بغض ۳۱
- بیتقوایى: نشانه هاى بیتقوایى ۴۳
- تجارت: تشویق به تجارت ۲۱ ; سود تجارت ۲۰
- تجاوز: اجتناب از تجاوز ۲۷ ; تعاون بر تجاوز ۳۹، ۴۲، ۴۳، ۴۷ ; حرمت تجاوز ۲۸ ; زمینه تجاوز ۳۱، ۳۳ ; موارد تجاوز ۴۰
- تعاون: آثار تعاون ۳۸ ; ترک تعاون ۴۳ ; تعاون حرام ۳۹ ; زمینه تعاون ۴۲
- تعصب دینى:۳۳
- تقوا: آثار تقوا ۴۲ ; اهمیّت تقوا ۴۱، ۴۲ ; تعاون بر تقوا ۳۶، ۳۷ ; دعوت به تقوا ۴۲ ; زمینه تقوا ۴۸
- چهارپایان: حلیت چهارپایان ۴
- حاجیان: امنیّت حاجیان ۷ ; فضایل حاجیان ۱۱ ; نشانه هاى حاجیان ۱۲ ; هتک حرمت حاجیان ۷
- حج: آثار حجّ ۱۸ ; احکام حجّ ۳، ۱۵ ; امنیّت در حجّ ۲۳ ; اهمیّت حجّ ۳، ۱۳ ; اهمیّت قربانى حجّ ۸ ; تجارت در حجّ ۱۵، ۲۳ ; تعاون در حجّ ۳۷ ; فلسفه حجّ ۱۴ ; فواید مادى حجّ ۱۴ ; فواید معنوى حجّ ۱۴ ; قربانى حجّ ۱۰ ; ممانعت از حجّ ۴۰ ; هتک قربانى حجّ ۵، ۶
- حقوق: اهمیّت رعایت حقوق ۲۶
- خدا: اوامر خدا ۲۷ ; حدود خدا ۳۸ ; ربوبیّت خدا ۱۷، ۲۲ ; رضایت خدا ۱۴ ; فضل خدا ۱۴، ۱۶، ۲۰ ; کیفرهاى خدا ۴۵، ۴۸ ; منشأ فضل خدا ۲۲ ; موجبات رضایت خدا ۱۸
- دشمنان: تجاوز به دشمنان ۲۸، ۴۳ ; حقوق دشمنان ۲۶، ۲۸، ۴۴ ; دشمنان مسلمانان ۲۵
- دشمنى: آثار دشمنى ۳۱ ; عوامل دشمنى ۳۰
- روزى: منشأ روزى ۲۰
- شعائر: احترام به شعائر ۱ ; حرمت هتک شعائر ۲ ; موارد شعائر ۳، ۴، ۱۰، ۱۱، ۱۲
- صلح: اهمیّت صلح ۳۵
- صید: احکام صید ۲۴ ; صید جایز ۲۴ ; صید حرام ۴، ۲۴
- ظلم: زمینه ظلم ۳۱
- عدالت: اهمیت عدالت ۳۲
- علم: آثار علم ۴۸
- عمره: تجارت در عمره ۱۵ ; عمره مفرده ۳۴
- عمل: پسندیده ۲۱
- عواطف: کنترل عواطف ۳۳
- کار: تشویق به کار ۲۱
- کعبه: احترام به کعبه ۹ ; زیارت کعبه ۳۴ ; قداست کعبه ۹
- کیفر: مراتب کیفر ۴۵، ۴۷ ; موجبات کیفر ۴۷
- گناه: تعاون بر گناه ۳۹، ۴۲، ۴۳، ۴۷ ; گناه کبیره ۴۷ ; موارد گناه ۲، ۵، ۶، ۴۰ ; موانع تعاون بر گناه ۴۸
- مال: کسب مال ۱۵، ۱۷
- ماههاى حرام:۱۰ هتک ماههاى حرام ۱۰ ۵
- مباحات:۴
- محرّمات:۲، ۵، ۶، ۲۸، ۳۹
- مردم: حقوق مردم ۲۶
- مسجدالحرام: اهمیت مسجدالحرام ۱۳ ; ممانعت از مسجدالحرام ۲۹، ۳۰
- مسلمانان: صدر اسلام ۲۷ ; مسلمانان و مشرکان ۲۷
- مشرکان: دشمنى با مشرکان ۳۰ ; رسوم مشرکان صدر اسلام ۳۴ ; عبادات مشرکان ۳۴ ; مشرکان صدر اسلام ۲۵ ; مشرکان و مسلمانان ۲۵، ۲۹، ۳۰
- معاش: اهمیت تأمین معاش ۲۱
- مقررات: اجتماعى ۳۸
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱
- نظام جزایى:۳۲
- نیکى: تعاون بر نیکى ۳۶، ۳۷، ۴۲
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۳، ص ۲۳۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۲۶۴.
- ↑ طبرى صاحب جامع البيان از عكرمة روايت نمايد: كه حطم بن هندالبكرى با قافله خود وارد مدينه شد تا طعامى را كه حمل كرده بود در مدينه بفروشد. نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و بيعت كرد و مسلمان شد وقتى كه خواست بيرون برود. پيامبر متوجه او بود پس از رفتن او به اصحاب فرمود: اين شخص با قيافه كفر و فجور وارد شد و با مكر و حيله خارج گشت. اين شخص وقتى كه وارد يمامه شد از اسلام برگشت سپس در ماه ذی القعده با قافله اى كه حامل طعام بود، اراده مكه نمود. اصحاب پيامبر وقتى كه از قصد او اطلاع يافتند، عده اى از مهاجر و انصار در صدد شدند به او حمله نمايند و قافله او را غارت كنند سپس اين آيه آمد و مردم از حمله به او منصرف شدند، صاحب كشف الاسرار گويد: بعضى از مفسرين گويند: اين آيه در شأن قريش و خزاعة و بنىكنانة و بنىعامر بن صعصعة آمد كه اينان در جاهليت در ماه حرام و غير آن غارت مى كردند و قتل مينمودند و قومى هم سعى بين صفا و مروة نمى كردند و وقوف در عرفات را از شعائر نمى شمردند. وقتى كه مسلمان شدند، خداوند به اينان خبر داد كه همه اينها از شعائر دين حق و نشانه اسلام است، بايد توجه كنند و احترام و حرمت آن را نشكنند.
- ↑ ابن ابىحاتم در تفسير خود بنا به روايت از زيد بن اسلم درباره اين قسمت از آيه «وَلايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» چنين گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله با اصحاب خود در حديبيه بودند، هنگامى كه مشركين آنها را از آمدن به مكه براى حج مانع شده بودند و اين كار مشركين بر رسول خدا صلی الله علیه و آله گران آمد، در اين هنگام عده اى از مشركين اهل مشرق قصد انجام عمرة نموده بودند، اصحاب گفتند: يا رسول اللّه ما اين مشركين را كه قصد عمرة دارند به تلافى مشركينى كه ما را مانع گرديدند، مانع ميشويم سپس اين آية نازل گرديد.