البقرة ٢٢٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ يَسْأَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْمَحِيضِ‌ قُلْ‌ هُوَ أَذًى‌ فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي‌ الْمَحِيضِ‌ وَ لاَ تَقْرَبُوهُنَ‌ حَتَّى‌ يَطْهُرْنَ‌ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ‌ فَأْتُوهُنَ‌ مِنْ‌ حَيْثُ‌ أَمَرَکُمُ‌ اللَّهُ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ يُحِبُ‌ التَّوَّابِينَ‌ وَ يُحِبُ‌ الْمُتَطَهِّرِينَ‌

ترجمه

و از تو، در باره خون حیض سؤال می‌کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده‌ای است؛ از این‌رو در حالت قاعدگی، از آنان کناره‌گیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه‌کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.

و از تو در باره‌ى حيض مى‌پرسند، بگو: آن رنج و ناراحتى است، پس در ايّام حيض از زنان كناره بگيريد و با آنها نزديكى نكنيد تا پاك شوند، و چون پاك شدند، از آن جا كه خدا فرمانتان داده به آنها نزديك شويد كه خدا توبه كاران و پاكى طلبان را دوست دارد
از تو در باره عادت ماهانه [زنان‌] مى‌پرسند، بگو: «آن، رنجى است. پس هنگام عادت ماهانه، از [آميزش با] زنان كناره گيرى كنيد، و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند. پس چون پاك شدند، از همان جا كه خدا به شما فرمان داده است، با آنان آميزش كنيد.» خداوند توبه‌كاران و پاكيزگان را دوست مى‌دارد.
و سؤال کنند تو را از عادت شدن زنان، بگو: آن رنجی است (برای زنان) در آن حال از مباشرت آنان دوری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا آنکه پاک شوند، چون خود را پاک کردند از آنجا که خدا دستور داده به آنها نزدیک شوید، که همانا خدا آنان را که پیوسته به درگاهش توبه کنند و هم پاکیزگان دور از هر آلایش را دوست می‌دارد.
از تو درباره حیض می پرسند، بگو: حیض، حالت ناملایم و زیان باری است؛ پس در زمان حیض از [آمیزش با] زنان کناره گیری کنید، و با آنان نزدیکی ننمایید تا پاک شوند؛ و هنگامی که پاک شدند از جایی که خدا به شما فرمان داده با آنان آمیزش کنید. یقیناً خدا کسانی را که بسیار توبه می کنند، و کسانی را که خود را [با پذیرش انواع پاکی ها از همه آلودگی ها] پاکیزه می کنند. دوست دارد.
تو را از حيض زنان مى‌پرسند. بگو: حيض رنجى است. پس در ايّام حيض از آنان دورى گزينيد و به آنها نزديك مشويد تا پاك گردند. و چون پاك شدند از آنجا كه خدا فرمان داده است با ايشان نزديكى كنيد. هر آينه خدا توبه‌كنندگان و پاكيزگان را دوست دارد.
و از تو درباره حیض می‌پرسند، بگو آن مایه رنج است، پس در مدت حیض از زنان کناره بگیرید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند و چون پاکیزه شدند [و غسل کردند] آن گونه که خدا فرموده است با آنان بیامیزید که خداوند آمرزش خواهان و پاکیزگان را دوست دارد
تو را از حيض مى‌پرسند، بگو: آن رنج و آزارى است. پس در حال حيض از [آميزش با] زنان كناره گيريد و به آنان نزديك مشويد تا پاك شوند. پس چون خود را پاك كنند- غسل كنند-، آنسان كه خدا فرمانتان داده است به آنان در آييد، كه خدا توبه‌كاران را دوست دارد و پاكيزگان را دوست دارد.
و از تو درباره‌ی (آمیزش با زنان به هنگام) حیض می‌پرسند. بگو: زیان و ضرر است (و علاوه از نافرمانی، بیماریهائی به دنبال دارد). پس در حالت قاعدگی از (همبستری با) زنان کناره‌گیری نمائید، و با ایشان نزدیکی نکنید تا آن گاه که پاک می‌شوند. هنگامی که پاک شوند، از مکانی که خدا به شما فرمان داده است (و راه طبیعی زناشوئی و وسیله‌ی حفظ نسل است) با آنان نزدیکی کنید. بی‌گمان خداوند توبه‌کاران و پاکان را دوست می‌دارد.
و از تو درباره‌ی عادت ماهانه‌(ی زنان) می‌پرسند. بگو: «آن، رنجی است (برای آنان و شوهرانشان). پس هنگام عادت ماهانه، از (این) زنان کناره‌گیری کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند. پس چون خود را پاک (و غسل) کردند، از همان جا و همان گونه که خدا به شما اجازه داده است، با آنان درآمیزید.» خدا همواره توبه‌کاران و پاکیزگان را دوست می‌دارد.
پرسندت از حیض (خون زنان) بگو آن آزاری است پس کناره گیرید زنان را در حیض و نزدیکی نکنید با ایشان تا پاک شوند سپس گاهی که پاک شدند نزدیکی کنید با ایشان بدانسان که خدا دستورتان داده است همانا خدا دوست دارد توبه‌کنندگان و دوست دارد پاکیزگی‌جویان را

And they ask you about menstruation: say, “It is harmful, so keep away from women during menstruation. And do not approach them until they have become pure. Once they have become pure, approach them in the way Allah has directed you.” Allah loves the repentant, and He loves those who keep clean.”
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٢٢١ آیه ٢٢٢ البقرة ٢٢٣
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْمَحِیضِ»: قاعدگی. خون ماهانه. موقع قاعدگی. موضع قاعدگی. این واژه مصدر میمی یا اسم مکان و یا اسم زمان می‌تواند باشد. «أَذیً»: اذیّت و آزار. زیان و ضرر. پلیدی و پلشتی. «إعْتَزِلُوا»: کناره‌گیری کنید. «لا تَقْرَبُوهُنَّ»: با ایشان نزدیکی زناشوئی نکنید. «حَتَّی یَطْهُرْنَ»: تا وقتی که پاک می‌گردند. یعنی خون ماهانه پایان می‌گیرد و غسل انجام می‌پذیرد. یا این که خون ماهانه پایان می‌گیرد و بس. «مِنْ حَیْثُ»: از همان جائی که. در همان جائی که. «الْمُتَطَهِّرِینَ»: پاکیزه‌دارندگان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

اين آيه درباره ثابت بن الدحداح نازل شده كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره زنان حائض سؤال كرده بود كه آيا در وقت حيض با آنان نزديكى بكنند يا نه؟ سپس اين آيه نازل گرديد،[۳] و نيز از عادات مجوس چنين بود كه در وقت حيض با زنان نشست و برخاست ننموده و با آنان نمى خوردند و نمى آشاميدند و به كلى از زنان در چنين حالتى دورى مي‌كردند.[۴]

حسن و قتادة و ربيع گويند: كه عادت مزبور در جاهليت بوده است[۵] و نيز از انس روايت كنند: كه عادت مزبور از يهود بوده است.[۶]

«...إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ».

«شیخ طوسى» گوید: عطا درباره نزول آيه چنين گويد: كه منظور از متطهرين كسانى هستند كه خود را (در هنگام قضاء حاجت) با آب تميز و شستشو نمايند و مراد از آن استنجاء با آب است.[۷]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«222» وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ‌

و از تو درباره حيض (ايام عادت ماهانه زنان) سؤال مى‌كنند، بگو: آن مايه‌ى رنج و آزار است، پس در حالت قاعدگى از (آميزش با) زنان كناره‌گيرى كنيد، و با آنها نزديكى ننماييد تا پاك شوند. پس هنگامى كه پاك شدند (يا با غسل كردن طاهر شدند)، آنگونه كه خداوند به شما فرمان داده با آنها آميزش كنيد. همانا خداوند توبه كنندگان را دوست دارد و پاكان را نيز دوست دارد.

نکته ها

درباره برخورد با زنان در ايام حيض، يهود بسيار سخت‌گير و نصارى بى‌تفاوتند. در تورات مى‌خوانيم: هركس زن را در حال حيض لمس كند، تا شام نجس است. رختخواب آن زن نجس و هر كجا بنشيند نجس است. هركس بستر او را لمس كند بايد لباس خود را بشويد. و هركس چيزى را كه او بر آن نشسته لمس كند بايد خود را بشويد و تا شام نجس است. و اگر مرد با او هم بستر شود تا هفت روز نجس است. و اگر روزهاى بيشتر از قاعده خون ببيند، نجس است. «1»


«1». تورات، سفر لاويان، از جمله نوزدهم تا بيست و نهم.

جلد 1 - صفحه 348

در مقابل اين حكمِ سخت تورات، نصارى حتّى آميزش جنسى را در ايّام حيض جايز مى‌دانند.

امّا اسلام، راه ميانه و اعتدال را برگزيده و در ايّام حيض، تنها آميزش جنسى را ممنوع دانسته است، و هرگونه معاشرت و نشست و برخاست با زنان هيچگونه مانعى ندارد.

اسلام، دين جامعى است و براى هر يك از سؤال‌هاى مورد طرح در زندگى بشرى پاسخى دارد. در آيات قبل بارها با جمله‌ى‌ «يَسْئَلُونَكَ» سؤالات مردم از رسول‌اكرم صلى الله عليه و آله را نقل و پاسخ‌هاى آنرا بيان نمود. گاهى سؤال از جنگ است و گاهى از قمار و شراب، و گاهى از انفاق. و در اين آيه نيز سؤال از مسائل زنان. اين نشانه‌ى جامعيّت يك مكتب است كه حتّى در مورد آميزش جنسى، احكام دارد و مى‌فرمايد: «مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ» يعنى خداوند در تمام مسائل جزئى و كلّى، مادّى و معنوى فرمان دارد.

زن در ايام عادت حيض به لحاظ جسمى، آمادگى آميزش جنسى ندارد و كسالت و اختلال مزاج كه براى زن پيش مى‌آيد، او را نسبت به آميزش بى‌نشاط مى‌سازد. همچنين در اين ايام كه رحم زن در حال تخليه خون است، آمادگى پذيرش نطفه را ندارد و طبق اظهار نظر دانشمندان پزشكى، ممكن است انتقال آلودگى‌هاى خون از مجراى مرد، او را براى هميشه عقيم سازد.

در روايات نيز آمده است: اگر فرزندى در اين ايام نطفه‌اش منعقد شود، به لحاظ جسمى و روحى مشكلاتى خوهد داشت. «1»

پیام ها

1- انبيا، مرجع و پاسخ‌گوى سؤالات مردم هستند. «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ»

2- در سؤال كردن، حيا بى‌معنا است. «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ»

3- بيان دليل و فلسفه احكام، در پذيرش آن مؤثر است. در اين آيه ابتدا دليل حرمت مقاربت را بيان فرموده و سپس دستور به عدم نزديكى مى‌دهد. «هو


«1». وسائل، ج 2، ص 568. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 178.

جلد 1 - صفحه 349

أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ»

4- احكام الهى بر اساس حفظ مصالح ودفع مفاسد مى‌باشد. «هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ»

5- قاعدگى، دوره‌اى سخت براى زن است. «هُوَ أَذىً»

6- نزديكى با همسر هم حدّ ومرزى دارد. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ»

7- همسر بايد مراعات همسر را بكند. اكنون كه او در ناراحتى است، شما كام‌گيرى نكنيد. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ»

8- آميزش جنسى بايد همراه با رعايت بهداشت باشد. «حَتَّى يَطْهُرْنَ»

9- در آميزش با همسر، بايد احكام الهى مراعات شود. «فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ»

10- توبه و برگشت از لغزش، راه محبوبيّت نزد خداوند است. «يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»

11- علاقه و محبّت خود را نسبت به نادمان و توبه‌كنندگان اظهار كنيم. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ (222)

شأن نزول: در جاهليت بر طريقه يهود و مجوس سلوك نموده، در حال حيض از زنان بكلى مهاجرت و چشم به روى آنها نينداختى و تكلم با آنها را حرام دانستى. نصارى بعكس مخالطه و ملاعبه و مباشرت نمودى تا زمان اسلام، ابو دحداح با بعضى اصحاب، حكم زنان را در حال حيض از حضرت خواستار شدند؛ آيه شريفه نازل شد:

وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ‌: و سؤال مى‌كنند تو را از حيض زنان كه‌


«1» مركوز: نقش بسته، پاگرفته.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 398

در آن حال چگونه آنها سلوك كنند، قُلْ هُوَ أَذىً‌: بگو اى پيغمبر كه قذر و پليد است و نفس آدمى را از آن نفرت و متأذى و محترز باشد. فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ‌: پس كناره و دورى نمائيد از ايشان. مراد احتراز جماع است كه حرام باشد نه آنكه ترك مخالطه و مكالمه كنيد به جهت فرمايش نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود: مأمور شده‌ايد اعتزال كنيد از زنان به جهت مجامعت در وقتى كه حايض باشند نه آنكه ايشان را از خانه‌ها بيرون كنيد مانند فعل بعضى از اهل عجم‌ «1». اين اقتصاد است ميان افراط يهود و تفريط نصارى.

بعد از آن تأكيد حكم مذكور و غايت آن را فرمايد كه: وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ‌: و نزديك مشويد ايشان را به مجامعت تا اينكه غسل كنند بعد از قطع شدن خون. فَإِذا تَطَهَّرْنَ‌: پس زمانى كه غسل كنند از حيض، فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ‌: پس بيائيد ايشان را از آنجا كه فرموده است شما را خداوند و حلال ساخته در زمان مقرر، إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ‌: بدرستى كه خداى تعالى دوست دارد توبه كنندگان از مناهى را، وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ‌: و دوست مى‌دارد پاكيزگان و منزهان را از فواحش و قبايح مثل مجامعت با حايض، پس سزاوار آنست كه شما هم خود را از اقذار ظاهره و ادناس باطنه پاك گردانيد تا محب خدا واقع شويد، يعنى لوازمات دوستى كه الطاف و مراحم خاصه است در باره شما منظور فرمايد.

(احكام حايض مفصلا در فتاوى علماى اماميه مشروح گرديده).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ (222)

ترجمه‌

و ميپرسند تو را از حيض بگو او پليدى است پس كناره‌گيرى كنيد از


جلد 1 صفحه 281

زنان در حيض و نزديكى مكنيد با ايشان تا پاك شوند پس چون پاك كردند خود را پس بيائيد نزد ايشان از آنجهت كه امر فرموده است شما را خدا همانا خداوند دوست ميدارد توبه كنندگان و دوست ميدارد پاكيزه كنندگان را..

تفسير

محيض مصدر است و اذى قذر است كه بواسطه كثافت موجب نفرت و اذيت ميشود و بايد از مقاربت با زن در وقت حيض اجتناب نمود چون مضر است و تا خون قطع نشده حرام است و كسيكه يطهرن بتشديد قرائت نموده اصل آن را يتطهرن ميداند و بنابر آن تا غسل نكند زن مقاربت با او جائز نيست و در كافى از امام صادق (ع) روايت نموده است كه پرسيدند بهره مرد از زن حائض چقدر است فرمود سواى قبل هر چه باشد جائز است و در روايت ديگر است كه ميتواند بيايد نزد زن از هر جهت كه بخواهد ماداميكه از موضع خون اجتناب نمايد و اخبار در اين باب زياد است اگرچه كراهت استمتاع و انتفاع از بين ناف و زانو مسلم است و چون زن غسل نمود ميتواند مرد با او نزديكى كند و خوب است براى طلب اولاد باشد كه آن جهتى است كه خداوند براى آن امر بنكاح فرموده است چنانچه از لفظ من حيث استفاده ميشود و از حضرت صادق (ع) هم روايت شده است كه مراد طلب اولاد است و در كافى از آنحضرت روايت نموده است كه پرسيدند از حكم مقاربت با زن بعد از انقطاع خون جواب فرمود وقتى مرد ميل مفرط داشته باشد جائز است امر كند زن خود را كه شست و شو نمايد پس با او نزديكى كند پيش از آنكه غسل كرده باشد و ممكن است اين معنى از قرائت يطهرن بتشديد استفاده شود بكمك اين روايت اگرچه خلاف ظاهر است و بنابر اين ثمره اختلاف قرائتين مرتفع ميشود و در روايت ديگر است كه اگر غسل نمايد نزد من محبوب‌تر است و پرسيدند اگر تيمم كرده باشد بدل از غسل حيض جائز است از براى مرد كه با او نزديكى كند فرمود بلى يعنى بعد از آنكه پاك شده باشد و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه خداوند بنده گناه كار توبه كننده را دوست دارد و اگر گناهكار نباشد افضل است و نيز از آنحضرت روايت شده است كه معمول بود مردم با كهنه و سنك استنجا مينمودند پس از آن استنجا بآب معمول گرديد و چون اينكار خوب بود پيغمبر (ص) امر بآن فرمود و خود بجاى آورد پس از آن خداوند نازل فرمود إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ‌


جلد 1 صفحه 282

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ المَحِيض‌ِ قُل‌ هُوَ أَذي‌ً فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِي‌ المَحِيض‌ِ وَ لا تَقرَبُوهُن‌َّ حَتّي‌ يَطهُرن‌َ فَإِذا تَطَهَّرن‌َ فَأتُوهُن‌َّ مِن‌ حَيث‌ُ أَمَرَكُم‌ُ اللّه‌ُ إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ التَّوّابِين‌َ وَ يُحِب‌ُّ المُتَطَهِّرِين‌َ (222)

(‌از‌ تو ‌از‌ حيض‌ مي‌پرسند بگو ‌آن‌ حالت‌ نفرت‌ آور ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ زنان‌ ‌در‌ حالت‌ حيض‌ كناره‌گيري‌ كنيد و ‌با‌ ‌آنها‌ نزديكي‌ نكنيد ‌تا‌ پاك‌ شوند، ‌پس‌ زماني‌ ‌که‌ پاك‌ شدند نزد ‌آنها‌ بيائيد چنانچه‌ ‌خدا‌ ‌شما‌ ‌را‌ امر نموده‌ ‌است‌، محققا ‌خدا‌ توبه‌ كنندگان‌ و پاكيزگان‌ ‌را‌ دوست‌ دارد) وَ يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ المَحِيض‌ِ محيض‌ مصدر ميمي‌ بمعني‌ حيض‌ و قاعدگي‌ ‌است‌ و محيض‌ اسم‌ مكان‌ بمعني‌ محل‌ حيض‌ و اسم‌ زمان‌ بمعني‌ ايّام‌ حيض‌ ‌هم‌ استعمال‌ ميشود و محيض‌ اول‌ ‌در‌ ‌آيه‌ همان‌ معني‌ مصدري‌ ‌است‌ و محيض‌ دوم‌ ‌را‌ ممكن‌ ‌است‌ حمل‌ ‌بر‌ معني‌ مصدري‌ ‌يعني‌ حالت‌ حيض‌ و ‌ يا ‌ حمل‌ ‌بر‌ معني‌ اسم‌ زماني‌ ‌يعني‌ ايام‌ حيض‌ نمود و سؤال‌ ‌از‌ احكام‌ حيض‌ ‌در‌ شريعت‌ مطهره‌ بوده‌ ‌است‌ نه‌ ‌از‌ حقيقت‌ حيض‌ چنانچه‌ ‌در‌ موارد مشابه‌ ‌آن‌ تذكر داده‌ شد.

و احكام‌ حيض‌ ‌در‌ شريعت‌ اسلام‌ بسيار ‌است‌:

جلد 2 - صفحه 442

يكي‌ آنكه‌ حيض‌ حدث‌ اكبر و محتاج‌ بغسل‌ ‌است‌ و بنا ‌بر‌ مشهور و تحقيق‌ ‌براي‌ نماز و نحو ‌آن‌ وضوء ‌هم‌ لازم‌ دارد و ديگر سقوط نماز ‌در‌ حال‌ حيض‌ و حرمت‌ ‌آن‌ ‌است‌ و همچنين‌ ‌است‌ روزه‌ لكن‌ روزه‌ ‌را‌ بايد ‌بعد‌ ‌از‌ ماه‌ رمضان‌ قضا كند ولي‌ نماز قضاء ندارد.

و اما اموري‌ ‌که‌ ‌بر‌ حايض‌ حرام‌ ‌است‌:

1‌-‌ خواندن‌ سور عزائم‌ ‌يعني‌ سوره‌هايي‌ ‌که‌ داراي‌ سجده‌ واجب‌ ‌است‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ سوره‌ حم‌ سجده‌ و الم‌ سجده‌ و النجم‌ و علق‌ ‌باشد‌ و قرائت‌ ساير سور قرآن‌ ‌تا‌ هفت‌ ‌آيه‌ كراهتي‌ ندارد ولي‌ زيادتر ‌از‌ ‌آن‌ كراهت‌ دارد و ‌تا‌ هفتاد ‌آيه‌ كراهت‌ ‌آن‌ شديد ‌است‌.

2‌-‌ مس‌ّ كتابت‌ قرآن‌ و اسامي‌ مقدسه‌ الهيه‌ و اسماء انبياء و ائمه‌ هدي‌ و صديقه‌ طاهره‌ و ملائكه‌ بنا ‌بر‌ احوط، 3‌-‌ دخول‌ ‌در‌ مسجد الحرام‌ و مسجد نبي‌ و مكث‌ ‌در‌ ساير مساجد و حرمهاي‌ ائمه‌ هدي‌ (ع‌) و گذاردن‌ چيزي‌ ‌در‌ ‌آنها‌.

4‌-‌ جماع‌ ‌در‌ حال‌ حيض‌ بلكه‌ بنا ‌بر‌ مشهور كفاره‌ ‌هم‌ دارد و كفاره‌ ‌آن‌ ‌در‌ ثلث‌ اول‌ يك‌ دينار و ‌در‌ ثلث‌ دوم‌ نصف‌ دينار و ‌در‌ ثلث‌ آخر ربع‌ دينار ‌است‌.

و مدّت‌ حيض‌ بنا ‌بر‌ مذهب‌ شيعه‌ اقل‌ّ ‌آن‌ سه‌ روز و اكثر ‌آن‌ ده‌ روز ‌است‌ و صفات‌ ‌آن‌ حرقت‌ و رنگ‌ قرمز نزديك‌ بسياهي‌ و خروج‌ ‌از‌ رحم‌ ‌است‌ بحرقت‌ و اقسام‌ حيض‌ مبتدئه‌ و ذات‌ العادة وقتيه‌ ‌ يا ‌ عدديّه‌ ‌ يا ‌ وقتيه‌ عدديّه‌ ‌ يا ‌ ناسية الوقت‌ و العدد و مضطربة و مسترابة ‌است‌.

و علامات‌ حيض‌ و تميز ‌آن‌ ‌از‌ خون‌ بكارت‌ و استحاضه‌ و ساير احكام‌ و متفرعات‌ ‌آن‌ ‌در‌ كتب‌ فقهيه‌ مشروحا بيان‌ ‌شده‌ و ‌در‌ اينجا مقصود تذكر و اشاره‌ بآنها ‌بود‌.

جلد 2 - صفحه 443

قُل‌ هُوَ أَذي‌ً اذي‌ عبارت‌ ‌از‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌که‌ موجب‌ تنفر طبع‌ و كراهت‌ ‌آن‌ ‌ يا ‌ مذموم‌ نزد عقل‌ ‌باشد‌ ‌از‌ اينجهت‌ شامل‌ اهانت‌ و تحقير و افتراء و نسبتهاي‌ ناروا و نحو اينها ميشود، و نسبت‌ اذي‌ ‌با‌ ضرر عموم‌ ‌من‌ وجه‌ ‌است‌ بسا اموري‌ ‌که‌ موجب‌ تنفر و كراهت‌ ‌است‌ و اطلاق‌ ضرر ‌بر‌ ‌آنها‌ نميشود مانند نسبت‌هاي‌ ناروايي‌ ‌که‌ مشركين‌ ‌ يا ‌ يهود و نصاري‌ بخدا ميدادند ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ باذيت‌ تعبير ‌شده‌ ولي‌ تعبير بضرر غلط ‌است‌ بلكه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ مطلق‌ نافرماني‌ ‌خدا‌ اهانت‌ بمقام‌ مولويت‌ اوست‌ و داخل‌ ‌در‌ مفهوم‌ اذي‌ ‌است‌.

و بسا اموري‌ ‌که‌ اطلاق‌ ضرر ‌بر‌ ‌آنها‌ ميشود ولي‌ مكروه‌ طبع‌ نيست‌ مانند بسياري‌ ‌از‌ مشتهيات‌ نفساني‌ ‌که‌ شامل‌ معصيت‌ خداست‌ ‌از‌ قبيل‌ قمار و شرب‌ و اشتغال‌ بملاهي‌ و نحو اينها.

و بعضي‌ ‌از‌ امور اطلاق‌ ضرر و اذي‌ ‌هر‌ دو ‌بر‌ ‌آنها‌ صادق‌ ‌است‌ مانند آزار نمودن‌ بمؤمنين‌ و نحو ‌آن‌.

و حيض‌ چون‌ موجب‌ تنفر طباع‌ ‌است‌ و ‌حتي‌ ‌خود‌ حائض‌ ‌از‌ ‌آن‌ نفرت‌ و كراهت‌ دارد كلمه‌ اذي‌ ‌بر‌ ‌آن‌ اطلاق‌ ‌شده‌ ‌با‌ اينكه‌ ضرري‌ ندارد بلكه‌ داراي‌ فوائد و ثمرات‌ بسيار ‌است‌ مانند تغذيه‌ ولد و تبديل‌ بلبن‌ و دفع‌ بسياري‌ ‌از‌ امراض‌ و ‌از‌ اينجهت‌ زني‌ ‌که‌ حائض‌ نشود داراي‌ عيب‌ و نقص‌ بزرگي‌ ‌است‌.

فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِي‌ المَحِيض‌ِ اعتزال‌ بمعني‌ كناره‌گيري‌ و دوري‌ ‌است‌ و محيض‌ چنانچه‌ گذشت‌ محتمل‌ ‌است‌ بمعني‌ اسم‌ زمان‌ ‌باشد‌ ‌يعني‌ ‌در‌ ايّام‌ حيض‌ ‌از‌ زنان‌ كناره‌گيري‌ كنيد، و ‌در‌ روش‌ مردان‌ نسبت‌ بزنان‌ ‌در‌ ايّام‌ حيض‌ سه‌ نظر ‌است‌:

1‌-‌ روش‌ يهود ‌که‌ بطور كلي‌ ‌از‌ زنها ‌در‌ ايام‌ حيض‌ كناره‌ گيري‌ نموده‌ و ‌حتي‌ ‌از‌ خوردن‌ و آشاميدن‌ ‌با‌ ‌آنها‌ و دست‌ زدن‌ ببدن‌ ‌آنها‌ و حجره‌ ‌آنها‌ اجتناب‌ ميكنند

جلد 2 - صفحه 444

2‌-‌ روش‌ نصاري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ هيچ‌ كناره‌گيري‌ نميكنند و ‌بين‌ ايام‌ حيض‌ و ‌غير‌ ‌آن‌ هيچ‌ تفاوتي‌ نميگذارند.

3‌-‌ روش‌ اسلام‌ ‌است‌ ‌که‌ حدّ وسط ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو روش‌ ‌است‌ ‌که‌ تنها ‌از‌ جماع‌ ‌با‌ زنان‌ ‌در‌ ايام‌ حيض‌ منع‌ نموده‌ ولي‌ معاشرت‌ و خوردن‌ و آشاميدن‌ ‌با‌ ‌آنها‌ و ‌حتي‌ ساير تمتعات‌ ‌را‌ تجويز نموده‌ ‌است‌، زيرا تنها جماع‌ ‌در‌ ايام‌ حيض‌ ‌است‌ ‌که‌ مورث‌ بعض‌ مفاسد و مضارّ و فساد نطفه‌ ميگردد و ‌در‌ ‌غير‌ اينجهت‌ حيض‌ ‌با‌ ساير احداث‌ مانند بول‌ و غايت‌ و جنابت‌ و استحاضه‌ و نحو اينها فرقي‌ ندارد، بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ مراد ‌از‌ اعتزال‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ كناره‌گيري‌ ‌از‌ جماع‌ ‌است‌ و چون‌ دأب‌ قرآن‌ اينست‌ ‌که‌ ‌در‌ اينگونه‌ موارد تصريح‌ بمجامعت‌ نميكند بلكه‌ ‌از‌ ‌آن‌ بكنايات‌ تعبير مينمايد چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ فَلَمّا تَغَشّاها حَمَلَت‌ حَملًا خَفِيفاً«1» ‌از‌ ‌آن‌ بتغشي‌ تعبير نموده‌ و ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ مِن‌ قَبل‌ِ أَن‌ تَمَسُّوهُن‌َّ«2» و ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ أَو لامَستُم‌ُ النِّساءَ«3» بمس‌ّ و لمس‌ تعبير فرموده‌ ‌است‌ و ‌در‌ حدّ حرمت‌ ‌بين‌ مسلمين‌ خلاف‌ ‌است‌ و قدر مسلم‌ حرمت‌ وطي‌ ‌در‌ قبل‌ ‌است‌ و بعضي‌ و طي‌ ‌در‌ دبر ‌را‌ نيز حرام‌ دانسته‌ ولي‌ ساير معاشرات‌ و تمتعات‌ مانعي‌ ندارد جز اينكه‌ استمتاع‌ ‌از‌ ركبه‌ ‌تا‌ سره‌ مكروه‌ ‌است‌ و سؤر حائض‌ نيز كراهت‌ دارد.

وَ لا تَقرَبُوهُن‌َّ حَتّي‌ يَطهُرن‌َ ‌يعني‌ و ‌لا‌ تجامعوهن‌، جمله‌ فاعتزلوا النساء ‌في‌ المحيض‌ ‌بر‌ وجوب‌ كناره‌ گيري‌ ‌از‌ جماع‌ ‌در‌ ايام‌ حيض‌ دلالت‌ داشت‌ و ذكر جمله‌ و ‌لا‌ تقربوهن‌ ‌براي‌ بيان‌ غايت‌ حرمت‌ جماع‌ ‌است‌ ‌که‌ بكلمه‌ حَتّي‌ يَطهُرن‌َ ‌آن‌ ‌را‌ تعيين‌ ميفرمايد، ‌يعني‌ ‌اينکه‌ كناره‌ گيري‌ و خودداري‌ ‌از‌ مجامعت‌ بايد ادامه‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ وقتي‌ ‌که‌ ‌از‌ حيض‌ پاك‌ شوند و چنانچه‌ مستفاد ‌از‌ قرائت‌ سياهي‌ ‌است‌


1‌-‌ سوره‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 189

2‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 238

3‌-‌ سوره‌ نساء ‌آيه‌ 49 و مائده‌ ‌آيه‌ 9

جلد 2 - صفحه 445

‌که‌ تخفيف‌ يطهرن‌ ‌باشد‌ و مطابق‌ اخبار شيعه‌ و فتاوي‌ علماء همان‌ طهر و پاك‌ شدن‌ ‌از‌ حيض‌ شرط جواز وطي‌ و غايت‌ حرمت‌ ‌است‌ و غسل‌ شرط نيست‌، ولي‌ مقتضاي‌ بعض‌ اخبار و بعض‌ فتاوي‌ وجوب‌ تطهير فرج‌ ‌است‌ و بعضي‌ قائل‌ بكراهت‌ جماع‌ قبل‌ ‌از‌ غسل‌ ‌ يا ‌ قبل‌ ‌از‌ تطهير فرج‌ شده‌اند.

فَإِذا تَطَهَّرن‌َ فَأتُوهُن‌َّ مِن‌ حَيث‌ُ أَمَرَكُم‌ُ اللّه‌ُ تطهر ‌از‌ باب‌ تفعل‌ ‌است‌ ‌يعني‌ هنگامي‌ ‌که‌ تطهير حاصل‌ شود ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ غسل‌ ‌ يا ‌ تطهير فرج‌ ‌است‌ ‌که‌ رافع‌ كراهت‌ ‌ يا ‌ حرمت‌ ‌است‌ بنا ‌بر‌ اختلافي‌ ‌که‌ گذشت‌ و كلمه‌ «فاتوهن‌» كنايه‌ ‌از‌ جماع‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ تطهير جايز ‌است‌ و امر امر اباهي‌ ‌است‌ چون‌ عقيب‌ حظر و حرمت‌ ‌است‌ نه‌ امر وجوبي‌ و جمله‌ مِن‌ حَيث‌ُ أَمَرَكُم‌ُ اللّه‌ُ ‌يعني‌ امر بتجنب‌ و حرمت‌ قرب‌ ‌که‌ ‌از‌ جمله‌ فاعتزلوا النساء و جمله‌ و ‌لا‌ تقربوهن‌ معلوم‌ ميگردد ‌يعني‌ امر بتجنب‌ ‌بود‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ تطهر، حكم‌ بترخيص‌ آمد، و ابتداء ترخيص‌ ‌بعد‌ ‌از‌ تطهّر ‌است‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ التَّوّابِين‌َ وَ يُحِب‌ُّ المُتَطَهِّرِين‌َ چنانچه‌ تذكر داده‌ شد اطلاق‌ حب‌ّ و بغض‌ و امثال‌ اينها ‌بر‌ خداوند ‌از‌ باب‌ عنايت‌ و مجاز ‌است‌ نه‌ حقيقت‌ زيرا خداوند محل‌ حوادث‌ و عوارض‌ نيست‌ ‌يعني‌ خداوند معامله‌ محب‌ّ ‌با‌ حبيب‌ ‌خود‌ مينمايد و احسان‌ و تفضل‌ و رحمت‌ و مغفرت‌ ‌خود‌ ‌را‌ شامل‌ حال‌ ‌او‌ ميكند، و نيز چنانچه‌ گذشت‌ تواب‌ ‌هم‌ صفت‌ باري‌ واقع‌ ميشود مانند إِنَّه‌ُ هُوَ التَّوّاب‌ُ الرَّحِيم‌ُ«1» ‌يعني‌ خداوند بسيار قبول‌ توبه‌ ميكند، و ‌هم‌ صفت‌ بنده‌ واقع‌ ميشود بمعني‌ بسيار توبه‌ كننده‌ ‌يعني‌ هميشه‌ حالت‌ توبه‌ و پشيماني‌ دارد ‌از‌ كوتاهي‌ ‌در‌ عبادات‌ ‌ يا ‌ ارتكاب‌ معصيت‌ نه‌ اينكه‌ كثرت‌ معصيت‌ و كثرت‌ توبه‌ مراد ‌باشد‌ ‌اگر‌ چه‌ لفظ تواب‌ ‌بر‌ چنين‌ كسي‌ نيز صادق‌ ‌است‌ ‌که‌ عقب‌ ‌هر‌ معصيتي‌ توبه‌ و پشيماني‌ داشته‌ ‌باشد‌


1‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 35

جلد 2 - صفحه 446

و متطهرين‌ مطلق‌ ‌است‌ و شامل‌ تطهير ‌از‌ حدث‌ و تطهير ‌از‌ خبث‌، بلكه‌ تطهير ‌از‌ خباثات‌ باطني‌ ‌از‌ كفر و شرك‌ و اخلاق‌ رذيله‌ و همچنين‌ اعمال‌ زشت‌ ميگردد و شايد علت‌ ذكر ‌آن‌ ‌بعد‌ ‌از‌ توابين‌ همين‌ جهت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ توبه‌ ‌خود‌ نوعي‌ ‌از‌ تطهير ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استحباب‌ ذاتي‌ تطهير نيز استفاده‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

(آیه 222)

شأن نزول:

زنان در هر ماه به مدت، حد اقل سه روز و حد اکثر ده روز، قاعده می‌شوند، و آن عبارت از خونی است که با اوصاف خاصی که در کتب فقه آمده از رحم زن خارج می‌گردد، زن را در چنین حال «حائض» و آن خون را خون حیض می‌گویند.

جمعی از یهود می‌گویند معاشرت مردان با این گونه زنان مطلقا حرام است، و لو این که به صورت غذا خوردن سر یک سفره و یا زندگی در یک اتاق باشد.

در مقابل این گروه، نصاری می‌گویند: هیچ گونه فرقی میان حالت حیض زن و غیر حیض نیست، همه گونه معاشرت حتی آمیزش جنسی با آنان بی‌مانع می‌باشد! مشرکین عرب، کم و بیش به خلق و خوی یهود انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند یهود رفتار می‌کردند، همین اختلاف در آیین و افراط و تفریطهای غیر قابل گذشت، سبب شد که بعضی از مسلمانان از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در این باره

ج1، ص202

سؤال کنند، در پاسخ آنان این آیه نازل گردید.

تفسیر:

در این آیه به سؤال دیگری برخورد می‌کنیم و آن در باره عادت ماهیانه زنان است، می‌فرماید: «از تو در باره (خون) حیض سؤال می‌کنند بگو چیز زیان آوری است» (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذیً).

و بلافاصله می‌افزاید: حال که چنین است «از زنان در حالت قاعدگی کناره گیری نمایید، و با آنها آمیزش جنسی نکنید تا پاک شوند» (فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یَطْهُرْنَ).

زیرا آمیزش جنسی در چنین حالتی، علاوه بر این که تنفرآور است، زیانهای بسیاری به بار می‌آورد، که طب امروز نیز آن را اثبات کرده، از جمله احتمال عقیم شدن مرد و زن، و ایجاد یک محیط مساعد برای پرورش میکرب بیماریهای آمیزشی (مانند: سفلیس و سوزاک) و نیز التهاب اعضاء تناسلی زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلی مرد، لذا پزشکان، آمیزش جنسی با چنین زنانی را ممنوع اعلام می‌کنند.

«ولی هنگامی که پاک شوند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید که خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد» (فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ).

نکات آیه

۱ - پرسش مردم از پیامبر (ص) درباره حیض (و یسئلونک عن المحیض)

۲ - سؤالهاى مردم از پیامبر (ص)، زمینه اى براى نزول آیات و بیان احکام (و یسئلونک عن المحیض قل هو اذىً)

۳ - پیامبر (ص)، واسطه بیان و نزول احکام (و یسئلونک ... قُل)

۴ - قاعدگى، مشقّت و آزارى براى زنان (و یسئلونک عن المحیض قل هو اذىً)

۵ - حرمت آمیزش با زنان حائض، تا زمان پاک شدن آنان از حیض (فاعتزلوا النساء فى المحیض و لا تقربوهن حتى یطهرن) گر چه ظاهر جمله «فاعتزلوا النساء» مطلق معاشرت است ; ولى اباحه آمیزش پس از گذشت ایّام حیض و غسل که جمله «حتى یطهرن فاذا تطهّرن فاتوهن من حیث» دلالت بر آن دارد، قرینه اى است که آنچه مباح نبوده و اعتزال از آن واجب شده، تنها آمیزش است، نه مطلق معاشرت; و گر نه مى فرمود «فاذا تطهرن فعاشروهن».

۶ - حرمت وَطى در قُبُل، در ایّام حیض (فاعتزلوا النساء فى المحیض) کلمه «محیض» در صدر آیه مصدر است; امّا در جمله «فاعتزلوا النساء فى المحیض» اسم مکان مى باشد به دلیل تکرار لفظ در حال که اگر هر دو به یک معنا بود، على القاعده باید دوّمى به صورت ضمیر آورده مى شد.

۷ - فلسفه حرمت آمیزش در زمان حیض، مشقّتبار بودن آن براى زن است. (عن المحیض قل هو اذىً فاعتزلوا النساء فى المحیض)

۸ - احکام الهى بر اساس مصالح و مفاسد جعل شده است. (و یسئلونک عن المحیض قل هو اذىً فاعتزلوا النساء فى المحیض)

۹ - زیانبار بودن آمیزش در ایّام حیض (و یسئلونک عن المحیض قل هو اذىً فاعتزلوا) بنابراینکه سؤال، از مقاربت در ایّام حیض باشد; نه خود حیض و ماهیّت آن. بر این مبنا کلمه «هو» به آمیزش در ایّام حیض برمى گردد; یعنى بگو اى پیامبر آمیزش در ایّام حیض زیانبار است.

۱۰ - لزوم رعایت بهداشت در آمیزش جنسى (و لا تقربوهنّ حتى یطهرن فاذا تطهّرن فأتوهنّ) با توجّه به اینکه جواز آمیزش جنسى، وابسته به قطع خون و تحصیل طهارت شده است.

۱۱ - جواز آمیزش با زنان، پس از پاکى آنان از حیض و تحصیل طهارت (غسل) (و لا تقربوهنّ حتى یطهرن فاذا تطهّرن فأتوهنّ) گر چه مفهوم «حتى یطهرن» جواز آمیزش به مجرد پاکى و قطع خون است ; ولى با تصریح به مشروط بودن آمیزش به غُسل در جمله «فاذا تطهّرن» (آنگاه که غسل کردند)، مفهوم «حتى یطهرن» مورد عنایت نیست.

۱۲ - حُسن رعایت عفّت کلام (و یسئلونک عن المحیض) از تصریح نکردن قرآن به کلماتى که خلاف عفت است (مثل عدم آمیزش که از آن تعبیر به اعتزال کرده و یا فرج که از آن تعبیر به محیض در جمله دوّم و نیز در «من حیث امرکم اللّه» کرده)، حسن رعایت عفت کلام استفاده مى شود.

۱۳ - آمیزش با زنان، باید از مجراى متعارف آن (فرج) باشد. (فاذا تطهرن فأتوهنّ من حیث امرکم اللّه)

۱۴ - لزوم رعایت احکام و مقررات الهى، در آمیزش با زنان (فاذا تطهرن فأتوهنّ من حیث امرکم اللّه) برخى برآنند که «من حیث» در صدد بیان محلّ آمیزش (فرج) نیست; و گر نه کلمه «فى» به کار مى رفت. بنابراین تذکر است به مراعات احکام شرعى و پرهیز از موارد ممنوع. مانند ایّام روزه و ... .

۱۵ - جواز استمتاع از زنان بدون آمیزش با آنان، در ایّام حیض (یسئلونک عن المحیض ... فاعتزلوا النساء فى المحیض) بنابراینکه مراد از «فى المحیض»، مکان حیض باشد; تنها آمیزش، تحریم شده است.

۱۶ - خداوند، توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد. (ان اللّه یحب التوابین و یحب المتطهرین)

۱۷ - توبه و طهارت، زمینه جلب محبّت الهى (ان اللّه یحب التوابین و یحب المتطهرین)

۱۸ - ترغیب و تشویق الهى، به توبه و پاکیزگى (ان اللّه یحب التوابین و یحب المتطهرین) از اهداف اشاره به محبّت الهى نسبت به پاکیزگان و توبه کنندگان، تشویق انسانها به توبه و پاکیزگى است.

۱۹ - لزوم ابراز محبّت به توبه کنندگان و پاکان (ان اللّه یحب التوابین و یحب المتطهرین)

۲۰ - آمیزش جنسى در ایّام حیض، خلاف پاکیزگى است. (و یسئلونک عن المحیض ... فاعتزلوا النساء فى المحیض ... ان اللّه یحب التوابین و یحب المتطهرین) نهى از آمیزش در ایّام حیض و سپس اظهار محبّت به پاکیزگان، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

۲۱ - خداوند کسانى را که از گناه آمیزش در حال حیض توبه کنند، دوست دارد (فاعتزلوا النساء فى المحیض ... ان اللّه یحب التوابین)

۲۲ - خداوند پرهیزکنندگان از آمیزش در حال حیض را دوست دارد. (فاعتزلوا النساء فى المحیض ... ان اللّه ... و یحب المتطهرین) از مصادیق پاکیزگان، به مقتضاى ارتباط صدر و ذیل آیه، پرهیزکنندگان از آمیزش در ایّام حیض مى باشد.

۲۳ - تعدیل روابط با زنان حائض در اسلام (و یسئلونک عن المحیض قل هو اذىً فاعتزلوا) آن گونه که در شأن نزول آمده است، در جاهلیّت بکلّى از معاشرت با زنان حائض خوددارى مى کردند و متقابلاً از سویى مسیحیان، آن را در حال جایز مى دانستند; ولى اسلام راه میانه را نشان داده است.

روایات و احادیث

۲۴ - استنجاى به آب، از مصادیق تطهیر است. (ان اللّه یحب التوابین و یحب المتطهرین) فردى به پیامبر گرامى اسلام (ص) گفت که من استنجاى به آب مى کنم; پس آن حضرت فرمود: هنیئاً لک فان اللّه عز و جل قد انزل فیک آیة: «ان اللّه یحب التوابین و یحب المتطهرین»[۸]

موضوعات مرتبط

  • آب:
  • فواید: ۲۴
  • آمیزش: آداب آمیزش ۵، ۶، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۲۰ ; آمیزش در حیض ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳ ; احکام آمیزش ۵، ۶، ۷، ۱۱، ۱۳، ۱۵ ; بهداشت در آمیزش ۱۰
  • احکام: ۵، ۶، ۷، ۱۱، ۱۳، ۱۵ تشریع احکام ۲، ۳ ; فلسفه احکام ۷، ۸، ۹
  • استنجا: استنجا به آب ۲۴
  • بهداشت: اهمیّت بهداشت ۱۰
  • پاکان: محبّت به پاکان ۱۹
  • پاکى: آثار پاکى ۱۷ ; موانع پاکى ۲۰
  • پاکیزگان: فضایل پاکیزگان ۱۶
  • پاکیزگى: تشویق به پاکیزگى ۱۸
  • پرسش و پاسخ: ۲
  • تقوا: آثار تقوا ۲۲
  • توّابین: فضایل توّابین ۱۶، ۲۱ ; محبّت به توّابین ۱۹
  • توبه: آثار توبه ۱۷ ; تشویق به توبه ۱۸
  • حیض: احکام حیض ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۱، ۱۵ ; سختیهاى حیض ۴، ۷
  • خدا: تشویقهاى خدا ۱۸ ; حدود خدا ۱۴ ; محبّت خدا ۱۶، ۱۷، ۲۱، ۲۲ ; محبوبان خدا ۱۶، ۲۱، ۲۲
  • سخن: آداب سخن ۱۲ ; عفّت در سخن ۱۲
  • محرّمات: ۵، ۶، ۷
  • محمّد (ص): پرسش از محمّد (ص) ۱، ۲ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۳
  • مصالح و مفاسد: ۸
  • مطهرات: ۲۴

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۸۱.
  3. بارودى و صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان.
  4. روض الجنان.
  5. مجمع البيان.
  6. مسلم و ترمذى.
  7. در تفسير عياشى از جميل بن دراج او از امام صادق عليه‌السلام نقل نمايد: كه مردم هنگام قضاء حاجت خود را با سنگ پاك مي‌نمودند، سپس وضو مى ساختند و آن را نيكو مى دانستند. بعد پيامبر دستور داد كه با آب شستشو نمايند و نيز كلينى از محمد ابن اسماعيل او از فضل بن شاذان و همچنين على بن ابراهيم بعد از دو واسطه از جميل ابن دراج او از امام صادق عليه‌السلام آن را روايت نموده اند.
  8. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۰۹، ح ۳۲۸; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۱۶، ح ۱۱.