المائدة ٨
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ يَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ |
ترجمه
المائدة ٧ | آیه ٨ | المائدة ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَوَّامِینَ»: کسانی که مجدّانه در انجام واجبات میکوشند و بر آنها دوام دارند. تلاشگران راه عدل و داد. «شُهَدَآءَ بِالْقِسْطِ»: گواهانی که دادگرانه گواهی میدهند و از این و از آن جانبداری نمیکنند. «لا یَجْرِمَنَّکُمْ»: شما را بر آن ندارد. «شَنَآنُ»: دشمنانگی. بغض.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کُونُوا... (۱۱) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۶)
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَداً... (۱) أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ... (۰)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: عبدالله بن كثير گويد: اين آيه درباره يهود نازل شده هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به طرف قلعه و ديوار بنىقريظه رفت كه به آنها ديه بپردازد ولى يهوديان كوشش داشتند كه پيامبر را به قتل برسانند سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «8»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره براى خدا با تمام وجود قيام كنيد و به انصاف و عدالت گواهى دهيد و هرگز دشمنى با قومى، شما را به بىعدالتى وادار نكند. به عدالت رفتار كنيد كه به تقوا نزديكتر است و از خداوند پروا كنيد كه همانا خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
نکته ها
مشابه اين آيه با اندكى تفاوت، در آيه 135 سوره نساء آمده است، «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ» قيام به عدالت كنيد و گواهان براى خدا باشيد.
هر چند به زيان خود يا والدين و بستگان شما باشد. تفاوت ميان اين دو آيه، آن است كه اين آيه سفارش مىكند: كينهها و دشمنىها شما را منحرف نكند؛ ولى آيه سورهى نساء مىفرمايد: علاقهها و وابستگىها شما را از مرز عدالت خارج نكند. آرى، عوامل انحراف از عدالت يا بغض و كينه است، يا حبّ و دوستى كه هر آيه به يكى از آنها اشاره دارد.
از آنجا كه ناديده گرفتن كينههاى درونى درباره مردم دشوار است، لذا در اين آيه چند فرمان و چند تشويق به كار رفته است. لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... اعْدِلُوا ... هُوَ أَقْرَبُ ... اتَّقُوا اللَّهَ ...
پیام ها
1- اگر انگيزهى انسان، كينههاى او شد، اخلاصى در كار نيست؛ ولى اگر قيام براى خدا باشد، كينهها در اجراى عدالت بىاثر مىشود. قَوَّامِينَ لِلَّهِ ... لا يَجْرِمَنَّكُمْ
2- عدالت مستمر به صورت ملكه و عادت، ارزش كاملى است، گرچه عدالت لحظهاى مطلوب است. كُونُوا ... شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ...
3- مؤمنان، هم رابطه با خدا دارند. «قَوَّامِينَ لِلَّهِ» و هم در رابطه با مردم گواهى به
جلد 2 - صفحه 251
عدل مىدهند. «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ»
4- اگر باور كنيم كه خدا عملكرد ما را مىداند، به عدل رفتار خواهيم كرد. شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ... إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
5- انسانهاى كينهتوز و عقدهاى، نمىتوانند عادل باشند. (براى رسيدن به عدالت بايد كينهها را كنترل كرد) «لا يَجْرِمَنَّكُمْ»
6- احساسات بايد تحت الشعاع عدالت باشد. لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... اعْدِلُوا
7- كينهجويى، از عوامل انحراف از عدالت است. «شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا»
8- در سياستگذارىها و روابط داخلى و خارجى؛ حتّى نسبت به دشمنان هم عادل باشيم. «شَنَآنُ قَوْمٍ»
9- انسانهاى عادل و منصف، به تقوا نزديكترند. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «8»
چون ذكر وفاى به عهود نمود، در عقب آن ذكر مىفرمايد كه: آنچه لازم الوفا مىباشد اين است:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، باشيد قيام كنندگان به حق براى خدا، يعنى بايد كه مراعات شما قيام نمودن باشد به حق به جهت خدا و خالص براى او سبحانه. شُهَداءَ بِالْقِسْطِ: شاهدان براستى.
وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ: و بايد كه وادار نكند شما را فرط دشمنى گروهى مشركان. عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا: بر آنكه عدل نكنيد در باب ايشان و نقض عهد نمائيد بمثله و قتل و سبى ذرارى و نسوان آنها. اعْدِلُوا: عدالت كنيد و طريقه سويه و راستى را مرعى داريد هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى: آن عدالت نزديكتر است به پرهيزگارى، و چون عدالت با كفار اقرب است به مرتبه تقوى، پس نسبت به مؤمنان در چه مقام باشد؟
حاصل: حق تعالى امر فرموده است به مواظبت به عدل و تبيين فرموده كه اين مرتبه عظيمه است در تقوى بعد از آنكه نهى كرده بود از جور، و بيان فرمود كه غايت تباعد است ميان آن و تقوى جهت مبالغه به عدالت مىفرمايد كه:
وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد از خداى تعالى در ظلم و ستمكارى. إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ: بدرستى كه خداى تعالى بينا است به آنچه مىكنيد از عدل و ظلم، پس شما را بر وفق آن مجازات خواهد بود. تكرير اين حكم يا به جهت اختلاف سبب آن است، چنانچه آيه اولى در باره مشركان نازل شده و اين آيه در باره
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 34
يهود؛ يا به جهت مزيد اهتمام به عدل و مبالغه خاموش كردن آتش غضب.
تبصره- در كنز العرفان گويد: حق تعالى در اين آيه امر فرموده به آنكه همه حركات و افعال را خالص گردانند براى او سبحانه، به حيثيتى كه هيچ فعلى نباشد مگر كه ايقاع آن نمايند خالصا لوجهه. و نيز امر نموده به ايقاع شهادت به عدل، زيرا قوام دنيا و آخرت به آنست و قوله «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ» (الخ) به دلالت التزامى دلالت مىكند به امر، لكن چون دلالت مطابقه اقوى است از دلالت التزام، ثانيا تصريح به آن فرموده كه «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» و در قوله «هُوَ أَقْرَبُ» مبالغه عظيمه است در عدل؛ چه آن را اقرب به حصول مفهوم تقوى گردانيده. و نيز در آيه تأكيد امر است به اقامه شهادت به جهت رعايت مصالح بندگان، چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام فرموده: فرض اللّه تعالى الشّهادات استظهارا على المجاحدات. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «8»
ترجمه
اى آنكسانيكه ايمان آورديد باشيد ثابت قدمان براى خدا گواهان بعدل و وا ندارد شما را دشمنى گروهى بر آنكه عدالت نكنيد عدالت كنيد آن نزديكتر است بپرهيزكارى و بترسيد از خدا همانا خدا آگاه است بآنچه بجا مىآوريد.
تفسير
ثبات قدم براى خداوند استقامت در امتثال اوامر و نواهى او است و گواهى بعدل شهادت براستى و درستى است بدون ملاحظه نفع و ضرر براى احدى چنانچه در اواخر سوره نساء گذشت و عداوت با اشخاص غالبا موجب ظلم و تعدى نسبت بآنها ميشود لذا خداوند متنبّه فرموده است مردم را كه شدت بغض و عداوت شما با گروهى نبايد موجب شود كه عدالت ننمائيد نسبت بآنها و از حدود الهى تجاوز نمائيد در باره آنها مانند آنكه مثله نمائيد و بهتان بزنيد وزنها و بچههاى آنها را بكشيد و امثال اين كارها كه خارج از دستور است بلكه عدالت كنيد در باره آنها كه آن نزديك بتقوى و پرهيزكارى است بخلاف ظلم كه از تقوى دور است و بنابر اين اقرب از معنى تفضيل
جلد 2 صفحه 184
تجريد شده است و يا مراد آنستكه عدالت كنيد كه عدل از هر چيزى بتقوى نزديكتر است چنانچه نزديكتر است بتقوى از جور در مقابل جور كه منافى با تقوى نباشد و خداوند با خبر از اعمال بندگان است و هر كس را بقدر ثبات قدم و مرتبه تقوى و فراخور عملش مجازات ميفرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِينَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ وَ لا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلي أَلاّ تَعدِلُوا اعدِلُوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوي وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِما تَعمَلُونَ «8»
اي كساني که ايمان آورديد بوده باشيد بسيار پا بر جا در اطاعت پروردگار
جلد 6 - صفحه 313
خود و ترك مخالفت او قربة الي اللّه خالصا لوجه اللّه و در مورد شهادت بعدل شهادت دهيد و وادار نكند شما را سرزنش قومي که بر خلاف عدل رفتار كنيد بعدالت عمل كنيد که نزديكترين چيزي است بتقوي و تقوي داشته باشيد محققا خداوند باعمال شما با خبر است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تكاليف و لو بر تمام مكلفين است لكن كفار همان كفر آنها بر خلاف فرمان خدا است و تمام ايمان نياورند ممكن نيست قيام باوامر و نواهي الهي نمايند لذا خطاب متوجه مؤمنين است.
كُونُوا قَوّامِينَ لِلّهِ قيام بمعني ايستادگي است و قيام بهر امري بحسب خود او است، يكي از اسامي الهي قائم است ميگويي يا قائم يا دائم قيام بوظائف ربوبي دارد از خلق و رزق و عنايات و تفضلات و ساير شئونات خداوندي، يكي از القاب حضرت بقية اللّه قائم است قيام بامور و شئون امامت ميفرمايد، اقامه نماز بر پا داشتن نماز است، تاجر قيام بامر تجارت، زارع بامر زراعت، سلطان بامور سلطنتي و هكذا، و قيام للّه بر پا داشتن دين خدا است و بر خلاف آن رفتار نكردن است شُهَداءَ بِالقِسطِ قسط از لغة اضداد است بر عدل و ظلم اطلاق ميشود وَ نَضَعُ المَوازِينَ القِسطَ لِيَومِ القِيامَةِ انبياء آيه 47 فَإِن فاءَت فَأَصلِحُوا بَينَهُما بِالعَدلِ وَ أَقسِطُوا إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُقسِطِينَ حجرات آيه 9 وَ أَمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً جن آيه 15، و اينجا بمعني اول است يعني در حق يكديگر شهادت بعدالت دهيد رفاقت و قوميت و ساير جهات را منظور نياوريد که بر خلاف حق شهادت دهيد.
وَ لا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلي أَلّا تَعدِلُوا بجرم و معصيت نيندازد بد گويي قومي شما را که بر خلاف عدل شهادت دهيد که شهادت زور يكي از گناهان كبيره است و عقوبت شديد دارد.
اعدِلُوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوي عدل سه قسم است: 1- عدل شرعي که عبارت
جلد 6 - صفحه 314
است از حالت نفساني که در اثر ايمان خوفي ايجاد ميشود که آن حالت خوف باعث ميشود بر ترك معاصي كبيره و اصرار بر صغائر و منافيات مروت و بر فعل واجبات و اينکه عدالت موضوع احكام بسياري است: جواز اقتداء و جواز تقليد و نفوذ حكم و شاهد طلاق و قبولي شهادت و غير اينها و در آيه شريفه يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم مائده آيه 65، و آيه شريفه وَ أَشهِدُوا ذَوَي عَدلٍ مِنكُم طلاق آيه 2، مراد اينکه عدل است.
2- عدل اخلاقي است که بايد متخلق بجميع اخلاق حميده که متوسط بين دو دسته از اخلاق ذميمه است در طرف افراط و تفريط مثل علم متوسط بين سفسطه و جهل و شجاعت متوسط بين تهور و جبن و سخاوت بين بخل و اسراف و تبذير. و تواضع بين تكبر و ذلة و هكذا.
3- عدل معاشرتي است که بين النّاس بعدل رفتار كند حق كسي را بديگري ندهد و حق كسي را پايمال نكند و حق كسي را نبرد، و ظاهرا مراد از اينکه آيه بمناسبت جمله قبل همين عدل باشد و اقربيت هر يك بتقوي واضح و روشن است بلكه عين تقوي است.
وَ اتَّقُوا اللّهَ مكرر تذكر دادهايم که وجوب تقوي عقلي است و اوامر بآن ارشادي است و اعمال مولويت در آنها نشده و بر مخالفت آن عقوبتي جز عقوبت ترك واجبي يا فعل حرامي چيز ديگر مترتب نميشود إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِما تَعمَلُونَ معني ظاهر است.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- مؤمنان باید همواره براى خدا قیام کنند و بر اساس حق، شهادت دهند. (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین للّه شهداء بالقسط) «قوّام» صیغه مبالغه است و دلالت بر دوام دارد، یعنى عادت شما باید قیام براى خدا باشد. و «قسط» به معناى عدل و حق است.
۲- اعمال انسان باید براى خدا باشد. (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین للّه) مراد از «قیام» مى تواند انجام تمامى اعمالى باشد که خداوند به آنها امر کرده است.
۳- مؤمنان باید همواره مجریان عدالت باشند. (کونوا قومین للّه شهداء بالقسط) بر مبناى باب تنازع مى توان گفت که «بالقسط» علاوه بر تعلق به کلمه «شهداء»، به کلمه «قوامین» نیز ارتباط دارد. آیه ۱۳۵ از سوره نساء، این معنا را تأیید مى کند.
۴- لزوم رعایت قسط و عدالت به هنگام اداى شهادت (کونوا قومین للّه شهداء بالقسط)
۵- شهادت به قسط، در گرو عادت آدمى به انجام اعمال براى خداوند است. (کونوا قومین للّه شهداء بالقسط) تقدیم ذکرى «قومین» بر «شهداء» اشاره به این حقیقت دارد که شهادت به قسط، متفرع بر قیام للّه است.
۶- شهادت به قسط و تلاش در جهت برپایى عدالت، باید براى جلب رضایت خداوند باشد.* (کونوا قومین للّه شهداء بالقسط) در برداشت فوق کلمه «للّه» براى «شهداء»، به قرینه «قومین للّه»، در تقدیر گرفته شده است.
۷- لزوم نظارت مؤمنان بر اجراى قسط در جامعه* (کونوا قومین للّه شهداء بالقسط) «شاهد» در لغت به معناى حاضر آمده است. بنابراین حضور مؤمنان به قسط، به معناى نظارت آنان بر اجراى قسط است.
۸- دشمنى و کینه با یک گروه، نباید مانع اجراى عدالت نسبت به آنان گردد. (و لایجر منکم شنئان قوم على الا تعدلوا) در برداشت فوق مصدر (شنئان) اضافه به مفعول (قوم) گرفته شده و فاعل آن حذف شده است. یعنى شنئانکم لقوم.
۹- بى عدالتى حتى در مورد دشمنان، ناپسند و حرام است. (و لایجر منکم شنئان قوم على الا تعدلوا)
۱۰- اهتمام اسلام به لزوم اجراى عدالت و قسط، حتى در مورد دشمنان (شهداء بالقسط و لایجر منکم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى)
۱۱- لزوم رعایت عدالت در روابط خارجى (و لایجر منکم شنئان قوم على الا تعدلوا)
۱۲- احساسات، زمینه انحراف از عدالت (و لایجر منکم شنئان قوم على الا تعدلوا)
۱۳- احساسات باید تحت الشعاع عدالت باشد. (و لایجر منکم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا)
۱۴- عدالت، حتى نسبت به دشمنان، نزدیکترین راه براى تحصیل تقوا (اعدلوا هو اقرب للتقوى) نزدیکتر بودن عدالت به تقوا، نسبت به سایر طاعات است. یعنى رعایت عدالت از دیگر طاعات براى نیل به تقوا نزدیکتر است، نه اینکه عدالت از بى عدالتى به تقوا نزدیکتر باشد.
۱۵- تقوا، ملاک ارزشگذارى در پیشگاه خداوند (اعدلوا هو اقرب للتقوى) چون خداوند براى ترغیب به عدالت آن را وسیله اى براى نیل به تقوا به شمار آورده، معلوم مى شود هدف اصلى از اوامر الهى رسیدن انسانها به تقواست.
۱۶- عدالت، جلوه و نشانه اى از تقوا (اعدلوا هو اقرب للتقوى)
۱۷- لزوم رعایت تقوا و پرواداشتن از خداوند (و اتقوا اللّه)
۱۸- قیام براى خدا، شهادت به حق و برپا داشتن قسط، نشانه و جلوه اى از تقوا (کونوا قومین للّه شهداء بالقسط ... و اتقوا اللّه)
۱۹- آگاهى همه جانبه خداوند به تمامى اعمال آدمى (إنّ اللّه خبیر بما تعملون)
۲۰- خداوند، خبیر است. (إنّ اللّه خبیر)
۲۱- هشدار و تهدید خداوند نسبت به کسانى که به حق شهادت ندهند و براى خدا قیام نکنند. (کونوا قومین للّه شهداء بالقسط ... و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبیر بما تعملون)
۲۲- هشدار الهى به مؤمنان نسبت به عدم اجراى عدالت، حتى در مورد دشمنان (اعدلوا ... و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبیر بما تعملون)
۲۳- اعتقاد به آگاهى خدا از اعمال انسان، زمینه قیام براى خدا، شهادت به قسط، اجراى عدالت و تحصیل تقواست. (کونوا قومین للّه شهداء بالقسط ... و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبیر بما تعملون)
موضوعات مرتبط
- احکام:۴، ۹
- ارزش: ملاک ارزش ۱۵
- اسماء و صفات: خبیر ۲۰
- انحراف: زمینه انحراف ۱۲
- انسان: عمل انسان ۲، ۱۹
- ایمان: به علم خدا ۲۳ ; متعلق ایمان ۲۳
- ترس: از خدا ۱۷
- تعصب: آثار تعصب ۱۲
- تقوا: ارزش تقوا ۱۵ ; اهمیت تقوا ۱۷ ; زمینه تقوا ۱۴، ۲۳ ; نشانه هاى تقوا ۱۶، ۱۸
- جامعه: عدالت در جامعه ۷
- خدا: تهدید خدا ۲۱ ; رضایت خدا ۶ ; علم خدا ۱۹ ; هشدار خدا ۲۱، ۲۲
- دشمنان: حقوق دشمنان ۱۰، ۲۲ ; ظلم به دشمنان ۹
- دشمنى: آثار دشمنى ۸
- روابط بین الملل: عدالت در روابط بین الملل ۱۱
- ظلم: حرمت ظلم ۹
- عدالت: آثار عدالت ۱۴ ; انحراف از عدالت ۱۲ ; اهمیّت اجراى عدالت ۳ ; اهمیّت عدالت ۱۰، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۲۲ ; برپایى عدالت ۶، ۱۸، ۲۳ ; موانع عدالت ۸
- عمل: اخلاص در عمل ۲، ۵
- عواطف: کنترل عواطف ۱۳
- قیام در راه خدا:۱، ۱۸، ۲۱، ۲۳
- گواهى: احکام گواهى ۴ ; شرایط گواهى ۴ ; عدالت در گواهى ۴، ۵، ۶، ۲۳ ; گواهى به حق ۱، ۱۸ ; گواهى ناحق ۲۱
- محرمات:۹
- مؤمنان: گواهى مؤمنان ۱ ; مسؤولیت مؤمنان ۱، ۳، ۷ ; هشدار به مؤمنان ۲۲
- نظارت عمومى:۷
منابع