الكهف ٣١

از الکتاب
کپی متن آیه
أُولٰئِکَ‌ لَهُمْ‌ جَنَّاتُ‌ عَدْنٍ‌ تَجْرِي‌ مِنْ‌ تَحْتِهِمُ‌ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ‌ فِيهَا مِنْ‌ أَسَاوِرَ مِنْ‌ ذَهَبٍ‌ وَ يَلْبَسُونَ‌ ثِيَاباً خُضْراً مِنْ‌ سُنْدُسٍ‌ وَ إِسْتَبْرَقٍ‌ مُتَّکِئِينَ‌ فِيهَا عَلَى‌ الْأَرَائِکِ‌ نِعْمَ‌ الثَّوَابُ‌ وَ حَسُنَتْ‌ مُرْتَفَقاً

ترجمه

آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است؛ باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است؛ در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته می‌شوند؛ و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر می‌کنند؛ در حالی که بر تختها تکیه کرده‌اند. چه پاداش خوبی، و چه جمع نیکویی!

|آنانند كه بهشت‌هاى ابدى مخصوص ايشان است كه از زير [قصرها] شان نهرها جارى است. در آن جا با دستبندهاى زرّين آراسته مى‌شوند و جامه‌هاى سبز از حرير نازك و حرير ضخيم مى‌پوشند، در حالى كه بر تخت‌ها تكيه زده‌اند. خوش پاداش و نيكو استراحتگاهى است
آنانند كه بهشتهاى عدن به ايشان اختصاص دارد كه از زير [قصرها]شان جويبارها روان است. در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مى‌شوند و جامه‌هايى سبز از پرنيان نازك و حرير ستبر مى‌پوشند. در آنجا بر سريرها تكيه مى‌زنند. چه خوش پاداش و نيكو تكيه‌گاهى!
آنهایند که بهشتهای عدن که نهرها زیر درختانش جاری است خاص آنهاست در حالی که آنان را در آن بهشت به دستبندها و زیورهای زرین بیارایند و لباس‌های سبز حریر و دیبا درپوشند و بر تخت‌ها تکیه زنند، که آن بهشت نیکو اجری و خوش آرامگاهی است.
برای آنان بهشت های جاودانی است که از زیرِ درختانِ [آن] نهرها جاری است، در حالی که در آنجا بر تخت ها تکیه دارند با دستبندهایی از طلا آراسته می شوند، و جامه هایی سبز از دیبای نازک و سِتبر می پوشند، چه پاداش خوبی و چه آسایش گاه نیکویی.
برايشان بهشتهاى جاويد است. از زير پاهاشان نهرها جارى است. بهشتيان را به دستبندهاى زر مى‌آرايند و جامه‌هايى سبز از ديباى نازك و ديباى ستبر مى‌پوشند و در آنجا بر تختها تكيه مى‌زنند. چه پاداش نيكويى و چه آرامگاه نيكويى.
اینانند که بهشت‌[های‌] عدن دارند که جویباران از فرودستشان جاری است، و در آنجا به دستبندهای زرین آراسته شوند و جامه‌های سبزرنگ از پرنیان [نازک‌] و ابریشم ستبر بپوشند، و در آنجا بر تختها تکیه زنند، هم پاداشی نیکوست و هم مجلسی نیکو
ايشانند كه بهشتهاى پاينده دارند كه از زير [كوشكهاى‌] آنان جويهاى فراخ روان است در آنجا با دستبندهايى از زر آرايش يابند و جامه‌هايى از ديباى نازك و ديباى ستبر پوشند [و] بر تختها تكيه زنند. نيكوپاداش و نيكو آسايشگاهى است.
آنان کسانیند که بهشت جاویدان از آن ایشان است؛ بهشتی که در زیر (کاخها و درختان) آن جویبارها روان است. آنان در آنجا با دستبندهای طلا آراسته می‌شوند، و جامه‌های سبز (فاخری از انواع مختلف) حریر نازک و ضخیم می‌پوشند، در حالی که بر تختها و مبلمانها تکیه زده‌اند. (وه که این چیز موعود) چه پاداش خوبی است! و (به‌به این باغها و تختها) چه منزل و مَقَرّ زیبایی است!
آنانند که باغ‌های ماندگار ویژه‌ی ایشان است، (که) از زیر (درختان)شان نهرها روان است. در آنجا با دستبندهایی از طلا بسی آراسته می‌شوند و جامه‌هایی سبز از حریر نازک و حریر ستبر می‌پوشند و در آن بر تخت‌ها تکیه می‌زنند. چه خوش پاداش و نیکوتکیه‌گاهی است.
ایشان را است بهشتهای جاودان جاری است زیر آنان جویها زیب داده شوند در آن با دستبندها از زر و پوشند جامه‌های سبزی از سُندس و اِستبرق تکیه‌کننده‌اند در آن بر تختها چه خوب پاداشی است و چه نکو است آن آسایشگاه‌

These will have the Gardens of Eden, beneath which rivers flow. Reclining on comfortable furnishings, they will be adorned with bracelets of gold, and will wear green garments of silk and brocade. What a wonderful reward, and what an excellent resting-place.
ترتیل:
ترجمه:
الكهف ٣٠ آیه ٣١ الكهف ٣٢
سوره : سوره الكهف
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَدْنٍ»: جای ماندگاری. جاویدانگی. «یُحَلَّوْنَ»: زینت می‌شوند. آراسته می‌گردند. فعل مجهول است و از ماده (حلی). «أَسَاوِرَ»: جمع سِوار، دستبند. برخی آن را جمع أَسْوِرَة می‌دانند که مفرد آن سِوار است. یعنی أَساوِر را جمع‌الجمع بشمار می‌آورند. «مِنْ أَساوِرَ مِن ذَهَبٍ»: واژه (مِنْ) نخستین زائد یا ابتدائیّه است، و (مِنْ) دوم بیانیّه می‌باشد. «ذَهَبٍ»: طلا. زر. «خُضْراً»: جمع أَخْضَر، سبز رنگ. «سُندُسٍ»: حریر لطیف و نازک. «إِسْتَبْرَقٍ»: حریر ضخیم و برّاق. «مُتَّکِئِینَ»: تکیه‌زنندگان. «أَرَآئِکَ»: جمع أَریکَة، تخت‌ها. مبلمان‌ها. «مُرْتَفَقاً»: منزل. مجلس. مقرّ.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً «31»

جلد 5 - صفحه 167

آنان برايشان باغهاى جاودانه‌اى است كه نهرها از زير (قصرها و تخت‌هايشان) جارى است. درآنجا بادستبندهايى طلايى آراسته مى‌شوند وجامه‌هاى سبز از حرير نازك وضخيم مى‌پوشند، درحالى كه در آنجا بر تخت‌ها (ى بهشتى) تكيه داده‌اند. چه نيكو پاداشى و چه خوش جايگاهى!

نکته ها

«عَدْنٍ» يعنى اقامت وجايگاه. «أَساوِرَ» جمع‌ «أَسْوِرَةٌ» به دستبند، «سُنْدُسٍ» به ابريشم نازك و «إِسْتَبْرَقٍ» به حرير ضخيم گفته مى‌شود و «أرائك» جمع «أريكه» به تخت سلطنتى كه با تور پوشانده باشند، گفته مى‌شود.

در دو آيه‌ى قبل، درباره‌ى دوزخيان خوانديم: «بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً» چه بد نوشيدنى و چه بد جايگاهى و اين آيه درباره‌ى بهشتيان مى‌فرمايد: «نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً» چه نيكو پاداشى و چه خوش جايگاهى.

با توجّه به اينكه در بهشت هر لباس با هر نوع جنس و رنگى در اختيار بهشتيان قرار دارد، امّا اختصاص لباس سبز شايد اشاره به لباس رسمى و عمومى آنان باشد كه هنگام تكيه بر تخت‌ها خود را به آن تزيين مى‌نمايند.

پیام ها

1- نهرهاى بهشتى هم از زير درختان جارى است، «تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» «1»* هم از زير قصرهاى بهشتى. «مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ»

2- بهره‌مندى بهشتيان از زيورآلات، نشان مى‌دهد كه انسان فطرتاً زيور و آرايش را دوست دارد. «يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ»

3- ايمان و عمل به دستورات الهى ودورى از تجمّلات حرام در دنيا، رمز رسيدن به تجمّلات ابدى در آخرت است. يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ ...

4- معاد، روحانى و جسمانى است، چون اگر روحانى بود، نيازى به طلا و حرير


«1». بقره، 25.

جلد 5 - صفحه 168

و تخت نبود. يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ ...

5- رنگ سبز، رنگ بهشتى است. «ثِياباً خُضْراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (31)


«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 33، حديث.

جلد 8 - صفحه 49

أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ‌: آن گروه مؤمنان و پسنديده كاران، براى ايشان است بوستانهاى با اقامت، يعنى بهشتهائيكه در آن مقيم باشند هميشه و مخلّد.

تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ: جارى است از زير منازل ايشان جويها. يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ‌: زينت يابند در آن بوستانها از دسترنجنها «1» و دستوانهاى طلا «2». در زاد المسير- سعيد بن جبير نقل نموده كه: هر يك از بهشتيان را سه دستوانه باشد: يكى از طلا و يكى از نقره و يكى از لؤلؤ و ياقوت‌ «3».

وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً: و مى‌پوشند لباسهاى سبز را. مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ‌:

از ديباى نازك و ديباى ضخيم فراخور آرزوى هر يك. اختصاص جامه سبز به جهت آنست كه نيكوترين رنگها و طراوت آن بيشتر باشد، و ذكر «سندس» و «استبرق» به جهت جمع بين نوعين است كه دلالت دارد بر آنكه هر چه بخواهند موجود شود. مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ‌: در حالتى كه تكيه كنندگانند در بهشت‌ها بر تخت‌ها، چنانچه عادت متنعمان است. نِعْمَ الثَّوابُ‌: نيكو پاداشى است بهشت و نعمتهاى آن. وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً: و نيكو است آن تختها از جهت تكيه‌گاه، يا نيكو است بهشت از حيث منزل و آرامگاه.

موعظه: شخص عاقل بصير معتقد، اگر در اين آيات شريفه كه رشحه‌اى از رشحات رحمت رحمانيه و نعم اخرويّه را بيان مى‌فرمايد تأمّل و تفكّر بنمايد، هر آينه دريابد كه شايسته و سزاوار نيست كه براى چند روزه دنياى فانيه متابعت‌


«1» دسترنجن: دستبند.

«2» دستونه: زيورى كه در ساعد بندند.

«3» منهج الصادقين، ج 5 ص 351 مجمع البيان ج 3 ص 467.

جلد 8 - صفحه 50

شهوات را نموده، خود را از نعم باقيه ابديه محروم دارد، بلكه قدردانى از عمر شريف نموده، اين سرمايه گرانبها كه عوضى ندارد، صرف در طاعات و عبادات نموده، بقدر اقتصاد از دنيا اكتفا كند، بهشت جاويدان را به دست آورد تا عاقبت پشيمان نشود كه سودى نخواهد داشت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً (30) أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (31)

ترجمه‌

بدرستيكه آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را همانا ما ضايع نميكنيم مزد كسيرا كه خوب بجا آورده است كار را

آنگروه مر ايشانرا است بهشتهاى هميشگى ميرود از زيرشان نهرها پيرايه بسته شوند در آنجا بدستبندهائى از طلا و ميپوشند جامه‌هاى سبز از ديباى نازك و ديباى كلفت با آنكه تكيه زنندگانند در آنجا بر تختها چه خوب مزدى است آن و خوب جايگاهى.

تفسير

خداوند متعال بعد از وعيد كفار شروع بنويد اهل ايمان فرموده باين تقريب كه كسانيكه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند ما اجر ايشانرا ضايع و باطل نخواهيم نمود و آنانرا بپاداش كامل خواهيم رسانيد و چون كسانيكه خوب كار كردند همان كسانند كه بدين اسلام گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را جمله دوم صلاحيّت پيدا كرده براى آنكه خبر جمله اوّل شود و مستغنى از ذكر عائد شده است و از براى ايشان است بهشتهاى هميشگى و پايان ناپذيرى كه جارى است در زير قصور آنها يا در زمينى كه زير پاى ايشان است نهرها، زيور شوند بدستبندهاى طلا كه شايد اشاره باشد بآنكه سرمايه لذات دنيا بدست ايشان‌


جلد 3 صفحه 424

آيد و ميپوشند جامه و لباسهاى سبز كه شايد كنايه باشد از تازگى و خرّمى و صفاى آنها از جنس ديباى رقيق و ضخيم مطابق با سليقه و پسند ايشان با آنكه جاى گزين و متّكى و مستقرّ باشند بخوشى و راحتى و فراغت خاطر بر عرشه تختها در غرف بهشتى چه پاداشى بهتر از اين و چه آرامگاهى برتر و بالاتر از آن جايگاه خوب است فيض ره فرموده گويا لباس سبز كنايه باشد از بدنهاى برزخى ايشان كه واسطه است بين سياهى اين عالم و سفيدى عالم آخرت چون رنگ سبز مركّب از سياه و سفيد است و رقت و غلظت لباسها كنايه باشد از تفاوت مراتب آنها در لطافت محلّ تأمل است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أُولئِك‌َ لَهُم‌ جَنّات‌ُ عَدن‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهِم‌ُ الأَنهارُ يُحَلَّون‌َ فِيها مِن‌ أَساوِرَ مِن‌ ذَهَب‌ٍ وَ يَلبَسُون‌َ ثِياباً خُضراً مِن‌ سُندُس‌ٍ وَ إِستَبرَق‌ٍ مُتَّكِئِين‌َ فِيها عَلَي‌ الأَرائِك‌ِ نِعم‌َ الثَّواب‌ُ وَ حَسُنَت‌ مُرتَفَقاً (31)

‌اينکه‌ مؤمنيني‌ ‌که‌ ‌با‌ عمل‌ صالح‌ ‌از‌ دنيا رفتند ‌براي‌ ‌آنها‌ بهشت‌هاي‌ عدن‌ ‌که‌ جاريست‌ ‌از‌ پاي‌ ‌آنها‌ نهرهايي‌ ‌خود‌ ‌را‌ زينت‌ مي‌كنند ‌از‌ دستبندهاي‌ طلا و ميپوشند لباس‌ سبز ‌از‌ سندس‌ و استبرق‌ و تكيه‌ مي‌دهند ‌در‌ ‌آن‌ بهشت‌ها ‌بر‌ تختها خوب‌ ثوابيست‌ و حسن‌ دارد جايگاه‌ ‌آنها‌ و مجلس‌ و رفقاء ‌آنها‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ امتياز دارد أُولئِك‌َ لَهُم‌ جَنّات‌ُ عَدن‌ٍ گفتند بمعناي‌ ثبات‌ و بقاء ‌است‌ ‌که‌ هميشه‌ ‌در‌ ‌آن‌ متنعّم‌ هستند ببقاء اللّه‌ زوال‌ ندارد و ‌در‌ وسط ساير جنّات‌ واقع‌ ‌شده‌ ‌که‌ اطرافش‌ باقي‌

جلد 12 - صفحه 351

جنات‌ مثل‌ فردوس‌ و نعيم‌ و دار الخلد و ‌غير‌ اينها ‌که‌ هشت‌ بهشت‌ ‌است‌ و مثوباتي‌ ‌که‌ خداوند ‌در‌ ‌اينکه‌ جنات‌ عدن‌ قرار داده‌ يكي‌ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهِم‌ُ الأَنهارُ ‌يعني‌ ‌از‌ پاي‌ قصرهاي‌ ‌آن‌ نهرها جاريست‌ ‌که‌ چهار نهر ‌است‌ فِيها أَنهارٌ مِن‌ ماءٍ غَيرِ آسِن‌ٍ وَ أَنهارٌ مِن‌ لَبَن‌ٍ لَم‌ يَتَغَيَّر طَعمُه‌ُ وَ أَنهارٌ مِن‌ خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِين‌َ وَ أَنهارٌ مِن‌ عَسَل‌ٍ مُصَفًّي‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ ‌آيه‌ 17.

(دوّم‌) يُحَلَّون‌َ فِيها مِن‌ أَساوِرَ مِن‌ ذَهَب‌ٍ زينت‌ طلا ‌بر‌ مردها ‌در‌ دنيا حرام‌ ‌است‌ و نماز ‌با‌ آنهم‌ باطل‌ ‌است‌ لكن‌ ‌در‌ بهشت‌ يكي‌ ‌از‌ مثوبات‌ ‌آنها‌ ‌است‌ بانحاء زينتها (سيّم‌) وَ يَلبَسُون‌َ ثِياباً خُضراً لباس‌ سبز علامت‌ بزرگي‌ و شرافتست‌ مخصوصا عمامه‌ و شال‌ ‌که‌ ‌از‌ مختصات‌ سيادت‌ ‌است‌ و ‌در‌ بهشت‌ لباس‌ اهل‌ بهشت‌ ‌است‌ آنهم‌ نه‌ ‌از‌ قطن‌ و كرك‌ و پشم‌ بلكه‌ مِن‌ سُندُس‌ٍ وَ إِستَبرَق‌ٍ ‌که‌ گفتند سندس‌ ديباج‌ لباس‌ حرير و ابريشم‌ ‌است‌ و استبرق‌ لباس‌ زري‌ طلا باف‌ ‌است‌ و بعضي‌ گفتند سندس‌ لباس‌ نازك‌ و رقيق‌ ‌است‌ و استبرق‌ لباس‌ غليظ ‌است‌.

(چهارم‌) مُتَّكِئِين‌َ فِيها عَلَي‌ الأَرائِك‌ِ اريكه‌ تخت‌ سلطنتي‌ ‌است‌ ‌بر‌ روي‌ ‌آنها‌ تكيه‌ ميدهند.

نِعم‌َ الثَّواب‌ُ خوب‌ ثوابيست‌ وَ حَسُنَت‌ مُرتَفَقاً و زيبا ‌است‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ اللهم‌ ارزقنا بجاه‌ محمّد و آله‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 31)- سپس پاداشهای آنها را شرح داده، می‌فرماید: «آنان کسانی هستند که بهشتهای جاویدان از آن آنهاست» (أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ).

باغهایی از بهشت «که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است» (تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ).

«آنها در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته‌اند» (یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ).

«و لباسهایی فاخر به رنگ سبز از حریر نازک و ضخیم در بر می‌کنند» (وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ).

«در حالی که بر تختها تکیه کرده‌اند» (مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَی الْأَرائِکِ).

«چه پاداش خوبی است»؟ (نِعْمَ الثَّوابُ).

ج3، ص41

«و چه جمع نیکویی از دوستان» (وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً).

نکات آیه

۱- استقرار در باغ هاى بهشت، از جمله پاداش هاى مؤمنان نیک کردار است. (إنّ الذین ءامنوا و عملوا الصلحت ... أُولئک لهم جنّ-ت عدن) جمله «أُولئک...» یا خبر یکم براى «إنّ» در صدر آیه قبل است و یا خبر دوم و احتمال سوم آن است که جمله مستأنفه باشد در هر صورت، مشاراِلیه «أُولئک» «الذین امنوا...» در آیه قبل است. «عَدنْ» به معناى اقامت گزیدن و مستقر شدن است.

۲- در بهشت عدن، نهرها، از زیر پاى (کاخ ها و بناهاى رفیع) بهشتیان جریان دارد. (تجرى من تحتهم الأنهر) مرجع ضمیر «تحتهم» عبارت «الذین امنوا» در آیه قبل است; یعنى، از زیر پاى بهشتیان، نهرها جارى است. روشن است که جریان آب از زیر پاى بهشتیان، تعبیرى براى ترسیم محل اقامت آنان در بهشت و جریان یافتن آب از زیر بناها و یا تکیگاه هاى آنان است.

۳- دست بندهاى زرین طلا، از جمله زینت هاى بهشتیان در بهشت است. (یحلّون فیها من أساور من ذهب) «سوار» به معناى «دست بند» است. جمع آن «اسورة» و جمع الجمع آن «أساورة» است.

۴- پوشاک هایى به رنگ سبز، فراهم آمده از حریر و در کمال ظرافت و لطافت، لباس رسمى بهشتیان است. (یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس) «سندس» به «پارچه دیباى نازک» گفته مى شود نکره بودن واژهاى «ثیاباً» و «خضراً» و «سندس» دال بر تفخیم است، از همین رو، در برداشت، قید «کمال ظرافت و لطافت» آمده است. و نیز بدان جهت که اهل بهشت، هرگونه لباس که بخواهند، فراهم است، از این لباس، به عنوان لباس ویژه و رسمى یاد گردیده است.

۵- تن پوش هایى فاخر و ضخیم، فراهم آمده از حریر سبز، از جمله لباس هاى ویژه اهل بهشت است. (و یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس و إستبرق) کلمه «إستبرق» معرب «إستبر» فارسى است. و به معناى «دیباى ضخیم» است.

۶- تخت هاى افراشته شده در حجله ها، تکیگاه بهشتیان است. (متّکئین فیها على الأرائک) «أریکه» به تختى گفته مى شود که در حجله قرار مى دهند (قاموس) و به گفته راغب به حجله اى اطلاق مى شود که بر روى تخت به پا مى شود.

۷- بهشتیان، به هنگام تکیه زدن بر تخت هاى خود، لباس هاى فاخر دیبا بر تن دارند. (و یلبسون ثیابًا خضرًا من سندس و إستبرق متّکئین فیها على الأرائک)

۸- معاد و حیات آدمى در سراى آخرت، جسمانى و مادّى است. (یحلّون ... و یلبسون ... متّکئین فیها على الأرائک) سخن از لباس و انواع آن و ترسیم حجله ها و تخت ها و نیز نهرهاى جارى از زیر درختان، جملگى، گویاى جسمانى بودن معاد و وجود حیات مادّى در سراى آخرت است.

۹- بهشت، مکانى بس آسایش آفرین، و نعمت هاى آن، پاداشى بس نیک براى مؤمنان است. (نعم الثّواب و حسنت مرتفقًا) «مرتفق» اسم مکان به معناى «متکا» (تکیگاه) است و چون هنگام استراحت، نوعاً، مرفق خود را روى زمین مى گذارند، به محل استراحت و لمیدن «مرتفق» گفته شده است.

موضوعات مرتبط

  • بهشت: آسایش در بهشت ۹; باغهاى بهشت ۱; کاخهاى بهشت عدن ۲; نعمتهاى بهشت عدن ۲; نهرهاى بهشت عدن ۲; ویژگیهاى بهشت ۹; ویژگیهاى نعمتهاى بهشت ۹
  • بهشتیان: تختهاى بهشتیان ۶، ۷; تکیه گاه بهشتیان ۶; دستبندهاى طلایى بهشتیان ۳; رنگ لباس بهشتیان ۴; زیبایى لباس بهشتیان ۷; زیبایى لباس حریر بهشتیان ۴; زینتهاى بهشتیان ۳; ضخامت لباس بهشتیان ۵; لباس حریر بهشتیان ۵; لباس رسمى بهشتیان ۴; نعمتهاى بهشتیان ۲; ویژگیهاى لباس بهشتیان ۴، ۵
  • حیات: ویژگیهاى حیات اخروى ۸
  • رنگها: رنگ سبز ۴
  • صالحان: پاداش اخروى صالحان ۱; صالحان در بهشت ۱
  • مؤمنان: پاداش اخروى مؤمنان ۱، ۹; مؤمنان در بهشت ۱
  • معاد: معاد جسمانى ۸

منابع