آل عمران ١٩٩
کپی متن آیه |
---|
وَ إِنَ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکُمْ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولٰئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ |
ترجمه
آل عمران ١٩٨ | آیه ١٩٩ | آل عمران ٢٠٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَاشِعِینَ»: فروتنان. حال است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا... (۳) الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ... (۲) لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ... (۳) لَتَجِدَنَ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً... (۱) وَ إِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى... (۵) فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا... (۰) وَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ... (۰) قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُوا... (۱) الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ... (۲) وَ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا... (۲) أُولٰئِکَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ... (۱) وَ مَا لَنَا لاَ نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ... (۲) وَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ... (۰) وَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ... (۲) الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْکِتَابَ... (۲)
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ... (۰) يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ... (۲) وَ مَا لَنَا لاَ نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ... (۲) وَ يَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ... (۱) وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ... (۱)
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: جابر بن عبدالله و سعيد بن مسيب و قتادة و ابن جريج گويند: وقتى كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر مرگ نجاشى رسيد. براى او دعا كرد و استغفار نمود و درود فرستاد و به مؤمنين فرمود: بر او نماز بگذارند. مؤمنين گفتند: يا رسول الله! آيا بر مردى نماز بگذاريم كه از مسلمانان نبوده است؟ سپس اين آيه نازل گرديد.[۳][۴]
ابن زيد و ابن جريج و ابن اسحق گويند: درباره جماعتى از يهود نازل گرديد كه مسلمان شده بودند كه از آن جمله عبدالله بن سلام و ياران او بوده اند، مجاهد گويد: درباره هر فردى از اهل كتاب از يهود و نصارى نازل شده است و البته اين عقيده بهتر است زيرا عموميت آيه اين موضوع را ثابت ميدارد.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«199» وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعِينَ لِلَّهِ لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ
و همانا بعضى از اهل كتاب، كسانى هستند كه به خداوند و آنچه به شما نازل شده و آنچه به خودشان نازل شده، خاشعانه ايمان مىآورند. آيات الهى را به بهاى اندك معامله نمىكنند. آنها هستند كه برايشان نزد پروردگارشان پاداش است. همانا خداوند سريع الحساب است.
نکته ها
برخى مفسّران معتقدند: اين آيه درباره افرادى از اهل كتاب نازل شده است كه به اسلام گرويدند. آنها عبارت بودند از چهل نفر از اهل نجران، سى و دو نفر از حبشه و هشت نفر از
جلد 1 - صفحه 684
روم. «1»
امّا بعضى از مفسّران گفتهاند: آيه دربارهى نجاشى، پادشاه حبشه است كه در سال نهم هجرى در ماه رجب وفات يافت. وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله مطلع شد، به مردم فرمود: يكى از برادران شما در خارج از حجاز وفات يافته، حاضر شويد تا به پاس خدمات او بر وى نماز بخوانيم. پرسيدند: او كيست؟ فرمود: نجاشى. آنگاه مسلمانان به همراه رسول خدا صلى الله عليه و آله به قبرستان بقيع رفته بر او نماز گزاردند. «2»
پیام ها
1- بايد انصاف را مراعات كرد و از خوبان اهل كتاب ستايش نمود. «وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ ...»
2- هر مكتبى، ريزش و رويش دارد. اگر گروهى ايمان نمىآورند و حقايق را كتمان مىكنند، در عوض گروهى با خشوع ايمان مىآورند. «إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ»
3- ايمانى ارزش دارد كه خاشعانه، «خاشِعِينَ» و جامع. «ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ» و پايدار باشد و با مادّيات تغيير نيابد. «لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلًا»
4- هر بهائى در برابر دينفروشى پرداخت شود، كم و ناچيز است. «لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلًا»
«1». تفسير مجمعالبيان و كبير فخررازى.
«2». تفسير درّالمنثور.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 685
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعِينَ لِلَّهِ لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (199)
شأن نزول: ابن عباس نقل كرده كه نجاشى پادشاه حبشه، در خفا ايمان به
«1» سوره توبه، آيه 72.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 337
پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده بود. وفات نمود، جبرئيل خبر داد.
حضرت، اصحاب را جمع كرد و فرمود: بيائيد بر برادر خود نماز كنيم. پس به بقيع آمدند. حق تعالى حجاب را از نظر حضرت برداشت تا جنازه او را مشاهده نمود. منافقان گفتند: نماز بر كسى گزارد كه از نصاراى حبشه و هرگز او را نديده؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ: و بدرستى كه بعضى از اهل كتاب، لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ: هر آينه كسى است كه ايمان آورد به وحدانيت الهى، وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ: و آنچه نازل شده به سوى شما، يعنى قرآن، وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ: و آنچه نازل گشته به سوى ايشان، كه تورات و انجيل است. آيه شريفه در حق چهل نفر از نجران و سى نفر از حبشه و هشت نفر از روم كه نصرانى بودند و تابع حضرت عيسى عليه السّلام، بعد اسلام آوردند و تابع حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شدند.
خاشِعِينَ لِلَّهِ: در حالتى كه خاشعند به قلب مر خداى را، لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ: بدل نمىكنند به احكام خدا كه تورات و انجيل است، ثَمَناً قَلِيلًا: بهاى كمى را مانند احبار كه رشوه گرفتند. يا مراد آيات، صفات حضرت است كه به بدل عوض حقير، آن را تغيير و تبديل ندهند و مخفى ندارند، بلكه اظهار آن نمايند و ايمان آورند. أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ: اين جماعت خاشع متدين، مر ايشان را است مزد و اجرشان، عِنْدَ رَبِّهِمْ: نزد پروردگار ايشان، يعنى ثواب موعود، إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ: بدرستى كه خداى تعالى به آسانى و بزودى حساب همه را نمايد، زيرا محاسب تمام بندگان، علم الهى است كه احاطه دارد به تمام اعمال از خير و شر و طاعت و معصيت و كلى و جزئى و نهانى و آشكارا.
نهج البلاغه- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام سؤال شد: كيف يحاسب اللّه الخلق على كثرتهم فقال: كما يرزقهم على كثرتهم. چگونه حساب فرمايد خدا با خلايق، و به چه نوع اعمال آنها را به شمار آرد با بسيارى ايشان؟ فرمود:
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 338
چنانچه روزى دهد آنها را با وجود كثرت آنان «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعِينَ لِلَّهِ لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (199)
ترجمه
و همانا از اهل كتاب هر آينه كسى است كه ميگرود بخدا و آنچه فرستاده شد بشما و آنچه فرستاده شد بايشان خشوع دارندگان از براى خدا مبادله نمىكنند بآيتهاى خدا بهاى اندك را آنگروه مر ايشان را است مزدشان نزد پروردگارشان همانا خداوند زود حساب است.
تفسير
در منهج از جابر و قتاده و ابن عباس روايت نموده كه چون نجاشى كه پادشاه حبشه بود وفات نمود پيغمبر (ص) اصحاب را براى نماز بر او احضار فرمود و در بقيع خداوند حجابها را از برابر چشم آن حضرت برداشت و جنازه او را مشاهده فرمود منافقان گفتند پيغمبر (ص) نماز مىگذارد بر كسيكه از ترسايان حبشه است و هرگز او را نديده با آنكه او در خفيه ايمان آورده بود لذا اين آيه نازل شد و مراد از ما انزل اليكم قرآن است و از ما انزل اليهم تورية و انجيل و خاشعين حال است از اهل كتاب و خشوع فروتنى نيست كه موجب آن ترس باشد و اثر آن در قلب و چشم و صوت ظاهر شود بخلاف خضوع كه اثر آن در بدن ظاهر ميشود و مراد از ثمن قليل رسوم و رياست معدود محدود و ساير زخارف دنياى دنى است كه احبار و رهبانان يهود و نصارى دل خودشان را بآنها خوش نموده بودند و براى بدست آوردن و از دست ندادن آنها در كتاب آسمانى خودشان تحريف مينمودند و تغيير مىدادند و در آيات سابقه مكرر باين معنى اشاره شده است باستثناى بعضى كه مخالف با هوا و مطيع امر مولى بودند و كتمان حق نمىكردند و حق را بر دنيا و ما فيها ترجيح مىدادند كه خداوند وعده فرموده اجر آنها را دو مرتبه عطا فرمايد آنجا كه فرموده اولئك يؤتون اجرهم مرتين حقير عرض ميكنم انصاف آنستكه ايمان آنها هم دو برابر ايمان سايرين ارزش داشته چون اقبال آنها باسلام موجب اقبال اهل ملتشان باسلام و ادبار آنها موجب ادبار سايرين بوده بعلاوه قبول اسلام آنها موجب زوال تمام حيثيات دنيوى ايشان بوده مانند عبد اللّه سلام كه از علماء بزرگ يهود بود و
جلد 1 صفحه 557
سلامت نفس او موجب قبول اسلام شد و فضيلت اخلاقى او بر ارباب خرد مسلم است و خداوند زود حساب است چون بجزئى و كلى اعمال عباد علم دارد و قدر و قيمت و ميزان جزاء آنها را ميداند و هر چه بخواهد مرحمت فرمايد موجود دارد و انتظار چيزى را ندارد و كرم نامتناهى دارد لذا در آن واحد بحساب تمام خلايق ميرسد و جزاى همه را عنايت مىفرمايد و شايد نكته تعبير بسرعت حساب در اين مقام اشاره بعرض حقير باشد كه خداوند فرموده حساب كار در دست ما هست ما ميدانيم اين قبيل اشخاص چقدر نفس كشى و حق شناسى نمودهاند و اسلام اينها با سايرين چقدر تفاوت دارد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِنَّ مِن أَهلِ الكِتابِ لَمَن يُؤمِنُ بِاللّهِ وَ ما أُنزِلَ إِلَيكُم وَ ما أُنزِلَ إِلَيهِم خاشِعِينَ لِلّهِ لا يَشتَرُونَ بِآياتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الحِسابِ (199)
و بدرستي که بعض اهل كتاب از يهود و نصاري هر آينه كساني هستند که ايمان بخدا و وحدانيت او آوردند و بآنچه بر شما مسلمين نازل شده از قرآن و دستورات اسلامي و آنچه بر آنها نازل شده از تورات و انجيل و دستورات موسي و عيسي در حالي که با كمال خشوع در پيشگاه خداوندي هستند و بواسطه منافع جزئيه دنيوي دست از آيات الهي برنميدارند اينها اجرشان نزد خدا محفوظ است و خداوند
جلد 4 - صفحه 468
بكمال سرعت بحساب آنها ميرسد و آنها را در زحمت حساب نمياندازد.
چون در آيات قبل مذمّت از اهل كتاب و كفر و عناد آنها و مورد عذاب و سخط الهي بيان شده بود لذا در اينکه آيه كانّه استثنايي بيان فرموده که تمام اهل كتاب اينکه نحو نيستند بلكه بعضي از آنها که بشرف اسلام مشرف شدند و اعتراف بحق نمودند و اقرار به اينكه در كتب انبياء سلف که بشارات بوجود حضرت محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و دين او داده نمودند و براي منافع جزئيه از جاه و مال كتمان نكردند و از روي حقيقت با كمال خشوع متوجه دين حق شدند اجر آنها ضايع نميشود و بزودي بآنها ميرسد مثل نجاشي و عبد اللّه سلام و غير اينها.
لذا ميفرمايد وَ إِنَّ مِن أَهلِ الكِتابِ بعضي گفتند شأن نزولش در مورد نجاشي بوده که در حبشه ايمان آورد و خدمت پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نرسيد و وفات كرد و همان روز وفاتش در حبشه پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم در مدينه بر جنازه او نماز خواند.
و بعضي گفتند در مورد چهل نفر از نصاري نجران و سي و دو نفر از حبشه و هشت نفر از روم که بشرف اسلام مشرف شدند و از نصاري بودند.
و بعضي گفتند درباره عبد اللّه سلام و جماعتي که با او از يهود اسلام آوردند و هر چه باشد آيه عام است شامل هر يهودي و نصراني و مجوسي که اسلام آورد ميشود، بلكه بتنقيح مناط قطعي شامل هر كافر و مشركي ميشود که بشرف اسلام مشرف شود.
لَمَن يُؤمِنُ بِاللّهِ ايمان بخدا، اقرار بوحدانيت او و صفات ذاتيه و فعليه و سلبيه و بعدل او است و چون جميع طبقات كفر خالي از شرك يا در ذات يا صفات يا افعال نيستند ايمان بخدا را مقدم ذكر فرمود.
وَ ما أُنزِلَ إِلَيكُم از قرآن و احكام از واجبات، و محرمات و ساير قوانين اسلامي از عقائد و اخلاقيات و مواعظ و غيرها، نظر به اينكه كلمه ما عموم دارد
جلد 4 - صفحه 469
يعني آنچه بر شما مسلمين نازل شده.
وَ ما أُنزِلَ إِلَيهِم بتوسط انبياء قبل از موسي و عيسي و ساير انبياء.
خاشِعِينَ لِلّهِ گذشت خشوع راجع بقلب است و خضوع راجع بجوارح.
لا يَشتَرُونَ بِآياتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِيلًا تعريض بر ساير اهل كتاب است که با اينكه حقّانيت دين اسلام را فهميدند و بشارات را در كتب خود ديدند براي يك منافع جزئيه دنيويه از جاه و مال كتمان كردند و ايمان نياوردند.
أُولئِكَ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم البته اجر آنها که دست از منافع شخصيه برداشتند و بشرف اسلام مشرف شدند با اينكه
(الاسلام يجبّ ما قبله)
خداوند از گذشتههاي آنها صرف نظر نمود و بسعادت دارين آنها را رسانيد.
إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الحِسابِ خداوند زود اجر بندهگان را ميدهد و چون خداوند لا يشغله شيئي عن شيئي فرداي قيامت در طرفة العين قدرت دارد بحساب جميع رسيدگي كند و نسبت بمؤمنين سريع الحساب است، لكن در حق كفار و معاندين بسيار سخت گيري ميكند که اينکه هم يك نوع از عذاب آنها است بسا هزار سال بايد حساب پس دهند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- ایمان واقعى گروهى از عالمان اهل کتاب به خداوند، قرآن و کتب آسمانى خویش (وَ اِنّ من اهل الکتب لمن یؤمن باللّه و ما انزل الیکم ... خاشعین للّه) سوداگرى با آیات الهى از امورى است که اغلب با عالمان و دانشمندان دینى سنخیّت دارد ; جمله «لتبیّننّه للناس»، در آیه ۱۸۷- این معنا را تأیید مى کند.
۲- خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل کتاب در برابر خداوند (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن ... خاشعین للّه)
۳- خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل کتاب، زمینه ساز ایمان واقعى آنان به خدا و کتب آسمانى (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن ... خاشعین للّه) توصیف اهل کتاب به خشوع و فروتنى، مى تواند اشاره به علّت ایمان و اقرار آنان به حقانیّت قرآن و ایمان واقعى به تورات و انجیل باشد.
۴- تکبّر و گردن فرازى گروهى از اهل کتاب در برابر خداوند، موجب کفر و انکار قرآن از سوى آنان (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن ... خاشعین للّه)
۵- تسلیت و دلدارى خداوند به پیامبر (ص) و مؤمنان، با بیان ایمان گروهى از اهل کتاب در برابر دشمنى گروهى دیگر (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن باللّه) با توجّه به ارتباط این آیه با آیات ۱۸۰ تا ۱۸۷ که از کارشکنیها و آزار و اذیتهاى فراوان اهل کتاب سخن گفته است.
۶- گروهى از اهل کتاب على رغم ادعاى ایمان، نه به خداوند ایمان دارند و نه به کتب آسمانى خویش (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن باللّه و ما انزل الیکم و ما انزل الیهم) مفهوم جمله «انّ من اهل الکتاب ... »، دلالت مى کند که گروهى از اهل کتاب، على رغم ادعاى ایمان به کتب آسمانى خویش، نه به خدا ایمان دارند و نه به تورات و انجیل.
۷- سازگارى محتواى کتب آسمانى و متناقض نبودن آنها با یکدیگر (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن باللّه و ما انزل الیکم و ما انزل الیهم)
۸- خشوع در برابر خداوند، کمالى در ایمان (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن ... خاشعین للّه)
۹- وجود تورات و انجیل تحریف نشده نزد یهود و نصارا در عصر پیامبر(ص)* (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن باللّه و ما انزل الیکم و ما انزل الیهم) آنچه از «ما انزل الیهم»، در ذهن مخاطبان عصر بعثت نقش مى بندد و تبادر مى کند، همان تورات و انجیلى است که در دسترس اهل کتاب بوده است و اگر آنها تحریف شده بود، ایمان به آنها مورد تأیید خداوند قرار نمى گرفت.
۱۰- سوداگرى نکردن با آیات الهى، ویژگى اهل کتابِ مؤمنِ به خدا و قرآن و دیگر کتب آسمانى (لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلاً)
۱۱- پرهیز از دین فروشى گروهى از اهل کتاب، على رغم سوداگرى با آیات الهى از سوى برخى دیگر (انّ من اهل الکتب ... خاشعین للّه لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا)
۱۲- پرهیز برخى اهل کتاب از دین فروشى و سوداگرى با آیات الهى (تورات و انجیل)، مایه ایمان آنان به قرآن (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن ... خاشعین للّه لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا) جمله «لا یشترون ... »، حال براى فاعل «یؤمن» است (یعنى مؤمنان اهل کتاب) و توصیف آنان به جمله ذکر شده، مى تواند اشاره به علّت و زمینه ایمان آنان به قرآن باشد.
۱۳- هر بهایى که در قبال سوداگرى با آیات الهى قرار گیرد، اندک و ناچیز است. (لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا) معمولاً افرادى که بر سر آیات الهى سوداگرى مى کنند به قصد رسیدن به بهره هاى فراوان دنیوى است، ولى خداوند آنها را در مقابل از دست دادن دین و محرومیّت از مواهب اخروى اندک مى شمارد.
۱۴- تورات و انجیل، حاوى آیات و نشانه هایى دالّ بر حقّانیّت قرآن و پیامبر(ص)* (انّ من اهل الکتب ... لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا) از رابطه بین ایمان به قرآن و نادیده نگرفتن آیات الهى (تورات و انجیل)، به دست مى آید که در آنها بروشنى حقّانیّت قرآن و پیامبر (ص) مطرح بوده است.
۱۵- نادیده گرفتن آیات بیانگر حقّانیّت قرآن و پیامبر (ص) در تورات از سوى علماى یهود، به خاطر متاع اندک دنیا (انّ من اهل الکتب لمن ... لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا) تمجید خداوند از عالمان مؤمن اهل کتاب، به خاطر ایمان به قرآن و سوداگرى نکردن بر سر آیات الهى
۱۶- تمجید خداوند از عالمان مؤمن اهل کتاب، به خاطر ایمان به قرآن و سوداگرى نکردن بر سر آیاتِ الهى (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن ... لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا اولئک لهم اجرهم عند ربّهم)
۱۷- ایمان اهل کتاب به قرآن، نشانه ارزشگذارى صحیح آنان نسبت به آیات الهى (تورات و انجیل) (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن باللّه و ... لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا)
۱۸- توبیخ الهى نسبت به برخى از عالمان اهل کتاب، به خاطر سوداگرى آنان با آیات الهى (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن ... لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا)
۱۹- حرمت سوداگرى با آیات الهى (لا یشترون بایات اللّه ثمناً قلیلا)
۲۰- آن گروه از اهل کتاب که به خدا، قرآن و کتب آسمانى خویش ایمان آورند ; از پاداشى ویژه و والا بهره مند خواهند شد. (اولئک لهم اجرهم عند ربّهم) کلمه «عند ربّهم»، توصیف «اجرهم» است و مى رساند که آن پاداش، پاداشى ویژه و ارزشمند است.
۲۱- ایمان به خدا، قرآن، تورات، انجیل، فروتنى در برابر خدا و ارج نهادن به آیات الهى، ملاک ارزش انسان نزد خداوند (لهم اجرهم عند ربّهم) اضافه تشریفیّه در «ربّهم» بیانگر آن است که دارندگان صفات یاد شده، در پیشگاه خداوند داراى ارزشى والا هستند.
۲۲- نوید پاداش و تضمین آن، پرتوى از ربوبیّت الهى نسبت به مؤمنان (لهم اجرهم عند ربّهم)
۲۳- وعده و تضمین اجر و پاداش، از روشهاى قرآن براى دعوت مردم به اسلام و ایمان به قرآن (اولئک لهم اجرهم عند ربّهم)
۲۴- خداوند، حسابرسى سریع است. (انّ اللّه سریع الحساب)
۲۵- خداوند پاداش مؤمنان را بدون تأخیر، به آنان عطا خواهد کرد. (لهم اجرهم عند ربّهم انّ اللّه سریع الحساب) یادآورى سرعت حسابرسى پس از بیان پاداش دهى، بیانگر آن است که اعطاى اجر از سوى خداوند، با تأخیر در حسابرسى مواجه نخواهد شد.
۲۶- نظام اجر و پاداش الهى، قانونمند و داراى محاسبات دقیق و سریع (انّ اللّه سریع الحساب)
۲۷- پاداش مؤمنان از سوى خداوند، بر اساس درجه ایمان و عملکرد آنان است. (اولئک لهم اجرهم ... انّ اللّه سریع الحساب) اگر پاداش بر اساس عملکردها نبود، حسابرسى معنا نداشت ; و با توجّه به مشارالیه «اولئک» معلوم مى شود که هم ایمان و هم عملکرد مؤمنان، موجب استحقاق پاداش براى آنان شده است.
روایات و احادیث
۲۸- نجاشى (پادشاه حبشه)، مؤمن به خدا، قرآن و کتب آسمانى و خاضع در برابر خداوند (انّ من اهل الکتب لمن یؤمن باللّه) رسول خدا (ص) پس از مرگ نجاشى، به یاران خود فرمود: انّ اخاکم النّجاشى قد مات، قوموا فصلّوا علیه; فقال رجل یا رسول اللّه کیف نصلى علیه و قد مات فى کفره؟ قال (ص) الا تسمعون قول اللّه «و انّ من اهل الکتاب ... »[۵]
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۹ ; دعوت به اسلام ۲۳
- ارزشها: ملاک ارزشها ۲۱
- انجیل:۲۱ در اهل کتاب ۱۷ ; انجیل ۲۱ در صدر اسلام ۹ ; تعالیم انجیل ۲۱ ۱۴
- اهل کتاب: ارزشگذارى اهل کتاب ۱۷ ; علماى اهل کتاب ۱، ۲، ۳، ۱۶، ۱۸ ; کافران اهل کتاب ۶ ; متکبران اهل کتاب ۴ ; مؤمنان اهل کتاب ۱، ۵، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۲۰
- ایمان: آثار ایمان ۲۱ ; ازدیاد ایمان ۸ ; ایمان به انجیل ۲۱ ; ایمان به تورات ۲۱ ; ایمان به خدا ۱، ۳، ۲۰، ۲۱ ; ایمان به قرآن ۱، ۱۰، ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۲۰، ۲۱، ۲۸ ; پاداش ایمان ۲۰ ; زمینه ایمان ۳، ۱۲
- پاداش:۲۰، ۲۵، ۲۷ تضمین پاداش ۲۰، ۲۵، ۲۷ ۲۲، ۲۳ ; وعده پاداش ۲۰، ۲۵، ۲۷ ۲۲، ۲۳
- تبلیغ: روش تبلیغ ۲۳
- تقوا: آثار تقوا ۱۲
- تکبر: آثار تکبر ۴
- تورات:۱۵، ۲۱ تعالیم تورات ۱۵، ۲۱ ۱۴ ; تورات ۱۵، ۲۱ در اهل کتاب ۱۷ ; تورات ۱۵، ۲۱ صدر اسلام ۹
- خدا:۱، ۳، ۲۰، ۲۱ حسابرسى خدا ۱، ۳، ۲۰، ۲۱ ۲۴ ; ربوبیت خدا ۱، ۳، ۲۰، ۲۱ ۲۲
- خضوع:۲، ۲۸ آثار خضوع ۲، ۲۸ ۳، ۸، ۲۱
- دنیاپرستى: آثار دنیاپرستى ۱۵
- دینخفروشى:۱۵ اجتناب از دینخفروشى ۱۵ ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; حرمت دینخفروشى ۱۵ ۱۹ ; دینخفروشى ۱۵ در اهل کتاب ۱۱ ; زیان دینخفروشى ۱۵ ۱۳ ; سرزنش دینخفروشى ۱۵ ۱۸
- علما:۱، ۱۵، ۱۶، ۱۸ ى خاضع ۲، ۳
- عمل: آثار عمل ۲۷ ; حسابرسى عمل ۲۶
- قرآن:۱، ۴، ۱۰، ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۲۰، ۲۱، ۲۸ حقّانیت قرآن ۱، ۴، ۱۰، ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۲۰، ۲۱، ۲۸ ۱۴ ; قرآن ۱، ۴، ۱۰، ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۲۰، ۲۱، ۲۸ در تورات ۱۵
- کافران:۶
- کتمان حق:۱۵
- کتب آسمانى:۱، ۳، ۱۰، ۲۰، ۲۸ هماهنگى کتب آسمانى ۱، ۳، ۱۰، ۲۰، ۲۸ ۷
- کفر: زمینه کفر ۴ ; کفر به قرآن ۴
- محمد (ص): حقانیت محمد (ص) ۱۴ ; دلدارى به محمد (ص) ۵ ; محمد (ص) در تورات ۱۵
- مؤمنان:۱، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۱۷ پاداش مؤمنان ۱، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۱۷ ۲۰، ۲۲، ۲۵، ۲۷ ; دلدارى به مؤمنان ۱، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۱۷ ۵
- نجاشى: ایمان نجاشى ۲۸ ; خضوع نجاشى ۲۸
- نظام جزایى:۲۵، ۲۶، ۲۷
- یهود: دینخفروشى یهود ۱۵ ; علماى یهود ۱۵
منابع
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۲، ص ۶۹۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۷۵.
- ↑ صاحب جامع البيان از جابر و نسائى از انس و صاحب مستدرك از عبدالله بن زبير و صاحب كشف الاسرار كه همه از عامه اند نيز اين روايت را نقل نموده اند.
- ↑ صاحبان روض الجنان و مجمع البيان از خاصه چنين افزوده اند كه مرگ نجاشى پادشاه حبشه را جبرئيل به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر داد. پيامبر به اصحاب فرمود: تا بيرون آيند و بر برادر خويش نماز بگذارند. لذا اصحاب با پيامبر به گورستان بقيع آمدند و بر نجاشى از دور نماز گذاردند. منافقين گفتند: پيامبر اسلام بر يك نفر مسيحى نماز مى گذارد سپس اين آيه نازل گرديد. اسم پادشاه حبشه در آن زمان اصحمة بوده كه معنى عربى آن عطيّة است. عطا گويد: درباره چهل نفر از اهل نجران از طائفه بنى الحرث بن كعب و ۳۲ نفر از اهل حبشه و هشت نفر از اهل روم كه بر دين حضرت عیسی|عيسى بوده و سپس اسلام آورده بودند، اين آيه نازل گرديده است.
- ↑ الدّرالمنثور، ج ۲، ص ۴۱۶.